eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.9هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
568 ویدیو
802 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✅سرانجام، بعد از اذان صبح، امیرالمؤمنین(ع) وارد مسجد شد و صدای نازنین ایشان به «یَا أیُّهَا النَّاسُ! الصَّلَاةَ الصَّلَاةَ» بلند شد. امام(ع) خود اذان گفت و مشغول نماز جماعت صبح شد و هنگامی که در رکعت اوّل سر از سجده برداشت، بلافاصله ابن ملجم حمله کرد و شمشیر او فرق مبارک آن حضرت(ع) را شکافت و محاسن شریفش، به خون فرق مبارکش خضاب شد، در حالی که ابن ملجم در حین حمله می گفت : 📋《اِنِ الحُكْمُ اِلاّ للهِ لَا لَكَ وَ لَا لاِصْحَابِكَ》 ♦️همانا حکم فقط از آن خداست نه تو و نه اصحابت!(۱) در این هنگام صدای مولا(ع) بلند شد : 📋《بِسمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ عَلی مِلَّةِ رَسُولِ الله(ص)! فُزتُ وَ رَبَّ الکَعبَةِ!》 ♦️به نام خدا و به یاری خدا و بر دین رسول خدا(ص) شهید شدم! قسم به پروردگار کعبه، رستگار شدم.(۲) 📋《فَضَرَبَهُ بِالسَّيْفِ عَلَى أُمِّ رَأْسِهِ فَوَقَعَ عَلَى رُكْبَتَيْهِ》 ♦️پس ابن ملجم با شمشیر بر سر مبارک امام علی(ع) فرود آورد و امام علی(ع) با زانوان خود، بر زمین افتاد.(۳) در این هنگام، صدای جبرئیل بلند شد : 📋《تَهَدَّمَتْ وَ اللهِ اَرکَانُ الهُدَی وَ انطَمَسَت وَ اللهِ نُجُومُ السَّمَاءِ اَعلَامُ التُّقَی وَ انفَصَمَت وَ اللهِ العُروَةُ الوُثقَی، قُتِلَ ابنُ عَمَّ مُحَمَّدِ المُصطَفی(ص)، قُتِلَ الوَصِیُّ المُجتَبُی(ع)، قُتِلَ عَلِیٌ المُرتَضَی(ع)، قَتَلَهُ اَشقَی الاَشقِیَاءِ》 ♦️به خدا سوگند که پایه ها و ستون های هدایت شکست، و ستارگان آسمان و پرچم های تقوی محو و تاریک گشت، و دستاویز محکم إلهی پاره شد. پسر عموی محمد مصطفی(ص) کشته شد، وصی اختیار شده کشته شد، علی مرتضی(ع) کشته شد، سوگند بخدا که آقا و سالار اوصیای پیامبران کشته شد؛ او را شقی ترین اشقیاء کشت.(۴) در این هنگام، شبیب نیز خواست ضربتی بزند که ضربه او خطا رفت و شمشیرش به سقف مسجد اصابت کرد و آنگاه هر دو یعنی ابن ملجم و شبیب گریختند. اما ابن ملجم بلافاصله توسط افراد حاضر در مسجد دستگیر شد، ولی وَردان و شبیب در لا به لای جمعیت خود را مخفی کردند و گریختند. و در نقلی، شبیب به خانه اش گریخت و پسر عمویش به او مشکوک شد و هنگامی که فهمید او در قتل امام علی(ع) نقش داشته است، او را کُشت.(۵) در این هنگام، مردم اطراف امیرالمومنین(ع) را در محراب مسجد احاطه کردند، در حالی که حضرت(ع) از شدت درد خاک محراب را در مشت خود می فشرد و آیاتی را تلاوت می نمود. سپس مردم برای کمک آمدند و با عبای حضرت(ع) فرق شکافته ی ایشان را بستند و امام علی(ع) را از محراب به میان مسجد آوردند. در این هنگام، نماز جماعت صبح به امامت امام حسن مجتبی(ع) اقامه شد و امام(ع) به خاطر شدت ضعف و مسمومیّت، نماز را با اشاره خواند. امام علی(ع) بعد از اقامه نماز از هوش رفت و امام حسن(ع) سر پدر را به دامان گرفت و گریست و اهل مسجد هم گریستند‌.(۶) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۳۰ ۲)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۹، ص۲۰۷ ۳)اعلام الوری باعلام الهدی طبرسی، ج۱، ص۳۰۹ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۸۲ ۵)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۲۰ ۶)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۹۰ .
. روضه و گریز در شب 19 ماه رمضان 📜 راوى مي گويد : آن حضرت در ، بسيار از بيت خود بيرون مى رفت و داخل مى شد و به اطراف آسمان نظر مى كرد و اضطراب مى نمود و تضرّع و زارى مى كرد و سوره يس را تلاوت فرمود و مى گفت: اللّهمّ بارك لى فى الموت. يعنى: خداوندا مبارك گردان براى من مرگ را، و بسيار مى گفت: انّا للّه و انّا اليه راجعون. و كلمه مباركه لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلىّ العظيم را بسيار مكرّر مى كرد و بسيار صلوات مى فرستاد و استغفار مى نمود. و ابن شهر آشوب و غيره روايت كرده اند كه: حضرت در تمام آن شب بيدار بود و براى نماز شب بيرون نرفت به خلاف عادت هميشه خويش امّ كلثوم»عرض كرد: اى پدر، اين بيدارى و اضطراب شما در اين شب براى چيست؟ فرمود: در صبح اين شب من شهيد خواهم شد، عرض كرد: بفرماييد جعده به مسجد رود و با مردم نماز گزارد، (جعده فرزند هبيره است، و مادرش امّ هانى خواهر امير المؤمنين عليه السّلام است) فرمود: بگوييد جعده به مسجد رود و با مردم نماز گزارد، پس بى توانى فرمود كه: از قضاى الهى نمى توان گريخت و خود آهنگ رفتن به مسجد نمود. و روايت شده كه در آن شب آن حضرت بيدار بود و بسيار بيرون مى رفت و به آسمان نظر مى افكند، و مى فرمود: به خدا قسم كه دروغ نمى گويم، و دروغ به من گفته نشده. اين است آن شبى كه مرا وعده شهادت داده اند. پس به مضجع خويش بر مى گشت.(١) 👆 فقط خدا مي داند اميرالمؤمنين وقتي آيه استرجاع را مي خواند چه داغى بر دل بچه هايش مي نشست ، بچه هاى اميرالمؤمنين بيشتر ناراحت بودند يا بچه هاي امام حسين ع ، اما دلها بسوزد براي غريب كربلا عقبة بن سمعان مي‌گويد: در اواخر شب امام حسين عليه السلام دستور داد از «قصر بني مقاتل» آب برداشته و كوچ كنيم، چون حركت كرديم و ساعتي ركاب زديم امام عليه السلام همانگونه كه سوار بود مختصري به خواب رفت، سپس بيدار شد در حالي كه مي‌فرمود: «انالله و انا اليه راجعون و الحمد لله رب العالمين» و دو يا سه مرتبه اين جمله را تكرار كرد. علي بن الحسين عليه السلام روي به پدر نمود و گفت: اي پدر! جانم بفداي تو باد، خدا را حمد كردي و آيه ي استرجاع خواندي، علت چيست؟ امام عليه السلام فرمود: پسرم! در اثناي راه مختصري به خواب رفتم شخصي را ديدم كه سوار بر اسب بود و مي‌گفت: اين قوم سير مي‌كنند و اجل هم بسوي آنان در حركت است، دانستم كه خبر مرگ ماست كه به ما داده شده است. (٢) 📚 منبع ١- شهادت عضرت على عليه السلام صاحب غدير صفحه ١١١ منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام (فارسى)، ج ١ ص: ٤١٨ ٢- قصه كربلا صفحه ٢٠٧ ....... 🌕 زهر شمشیر ابن‌ملجم، می‌توانست یک شهر را مسموم کند هنگامی‌که امیر مؤمنان(علیه‌السّلام) را به منزلشان آوردند، مردم آن ملعون را دست بسته به خانه‌ای از خانه‌های قصر بردند و در آن زندانی کردند، حضرت ام‌کلثوم(سلام الله علیها) در حالی‌که می‌گریست به او گفت: «وای بر تو، پدرم مشکلی ندارد امّا خداوند تو را در دنیا و آخرت رسوا می‌گرداند و سرنوشت تو در آتش هست و در آن جاویدان خواهی بود.» ابن ملجم(لعنةالله) گفت: اگر می‌خواهی گریه کنی زیاد گریه کن؛ به خدا سوگند من این شمشیرم را هزار دینار خریدم و هزار دینار هم داده‌ام تا آن را مسموم کرده‌اند، اگر این ضربه‌ام را به تمامی کوفیان می‌زدم هیچ یک از آنها جان سالم به در نمی‌بردند.(۶) 📚منبع بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۴۲، ص ۳۱۴ .
‍ . . 1️⃣بند اول باباجونم/ داری میری از/ پیش زینبت/ با فرقی که از هم گسسته دل زینب/ مثه پهلوی/ مادر فاطمه/ شده غرق خون و شکسته میشه قلب من با غصه سهیم  میخوای بری بازم من میشم یتیم قامتم کمون میشه از غمِ             فراق مادر و این داغ عظیم غریب کوفه یا مرتضی علی 4 . 2️⃣بند دوم درِ خونه/ برای عیا/دتت اومدن/ با ظرفای شیر باز یتیما پاشو بابا/ منو هم مث/ یتیما بگیر/ توی آغوشت جان زهرا چشم به راهی و فکر مادری  تو رو خدا نگو که میخوای بری گریه های تو قاتلم شده           منم دلم شکسته، تو مضطری غریب کوفه یا مرتضی علی 4 . 3️⃣بند سوم چاه کوفه/ نکش انتظار/ که دیگه علی/ شده راحت از آه شبها شده راهی/ با شوقی عجیب/ با امن یجیب/ تو این شام قدر پیش زهرا مادرم اومد از جنت و برد   غریبی که یه عمر خون دل می خورد ولی دلم خوشه که بابام منو            به دست ساقی کربلا سپرد غریب کوفه یا مرتضی علی 4 . 4️⃣بند چهارم این شباهست به جای بابام رو دوش حسن همه قوت ایتام کوفه شده راحت علی دیگه از دروغ و ریا از آزار و دشنام کوفه پرکشید و رفت مرغ تو قفس      از این دیار صد رنگ و بولهوس راحت شد از غم سی ساله حالا کناره یاسشه پیش فاطمه س غریب کوفه یا مرتضی علی . 5️⃣بندپنجم جای خالیت توی خونمون میشه حس بابا یاده مادر افتادم امشب روزآخر به پهلوش گرفته بود دستشو میسوخت مثل تو بابا در تب باخضاب خون نیمه جون شدی     محاسنت سفید غرق خون شدی تو پیره پیر و مادر خیلی جوون حالا تو هم مثل اون جوون شدی غریب کوفه یا مرتضی علی . {امیرحسن سالاروند}✍ . .👇
. . ◾️ من کجا خواهم بود زمانی‌که محاسنت را به خون سرت خضاب می‌کنند... در روایت آمده است: عَمْرُو بْنُ عَبْدِ وَدّ ، بر سر مبارك مولا علی علیه‌السلام در جنگ خندق جراحتی وارد کرد و حضرت به خدمت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله برگشت. ایشان به دست مبارك آن جراحت را بست و بر آن دمید و در همان لحظه بهبود یافت. سپس فرمود: أَيْنَ أَكُونُ إِذَا خُضِبَ هَذِهِ مِنْ هَذِه‏. ▪️من کجا خواهم بود هنگامی که این محاسن تو را به این خون سرت خضاب می‌کنند. 📚المناقب، ابن‌شهر‌آشوب،‌ ج ۵ ص ۱۹۱ ✍ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بار‌ها و بار‌ها برای مصائبی که این امّت بر سر اهلبیت علیهم‌السلام می‌آورند، گریه می‌کردند؛ از همهٔ اهلبیت هم بیشتر این اتفاق برای امام حسین علیه‌السلام می‌افتاد، که به تعبیر روایت: كانَ رَسولُ اللّهِ إذا دَخَلَ الحُسَينُ عليه السلام جَذَبَهُ إلَيهِ... ثُمَّ يَقَعُ عَلَيهِ فَيُقَبِّلُهُ و يَبكي. ▪️هرگاه که امام حسين علیه‌السلام وارد بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌شد، حضرت او را مى‌گرفت و به سوى خود می‌كشيد‌ و او را مى‌بوسيد و مى‌گِريست. سیدالشهداء علیه‌السلام می‌فرمود: يا أبَه! لِمَ تَبكي؟ ▪️پدرجان! چرا گريه مى‌كنید؟ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله مى‌فرمود: يا بُنَيَّ! اُقَبِّلُ مَوضِعَ السُّيوفِ مِنكَ وأبكي. ▪️پسرم! جايگاه فرود آمدن شمشيرها را بر بدن تو را مى‌بوسم و مى‌گِريم. 📚كامل الزيارات ص ۱۴۶
. ◾️ من کجا خواهم بود زمانی‌که محاسنت را به خون سرت خضاب می‌کنند... در روایت آمده است: عَمْرُو بْنُ عَبْدِ وَدّ ، بر سر مبارك مولا علی علیه‌السلام در جنگ خندق جراحتی وارد کرد و حضرت به خدمت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله برگشت. ایشان به دست مبارك آن جراحت را بست و بر آن دمید و در همان لحظه بهبود یافت. سپس فرمود: أَيْنَ أَكُونُ إِذَا خُضِبَ هَذِهِ مِنْ هَذِه‏. ▪️من کجا خواهم بود هنگامی که این محاسن تو را به این خون سرت خضاب می‌کنند. 📚المناقب، ابن‌شهر‌آشوب،‌ ج ۵ ص ۱۹۱ ✍ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بار‌ها و بار‌ها برای مصائبی که این امّت بر سر اهلبیت علیهم‌السلام می‌آورند، گریه می‌کردند؛ از همهٔ اهلبیت هم بیشتر این اتفاق برای امام حسین علیه‌السلام می‌افتاد، که به تعبیر روایت: كانَ رَسولُ اللّهِ إذا دَخَلَ الحُسَينُ عليه السلام جَذَبَهُ إلَيهِ... ثُمَّ يَقَعُ عَلَيهِ فَيُقَبِّلُهُ و يَبكي. ▪️هرگاه که امام حسين علیه‌السلام وارد بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌شد، حضرت او را مى‌گرفت و به سوى خود می‌كشيد‌ و او را مى‌بوسيد و مى‌گِريست. سیدالشهداء علیه‌السلام می‌فرمود: يا أبَه! لِمَ تَبكي؟ ▪️پدرجان! چرا گريه مى‌كنید؟ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله مى‌فرمود: يا بُنَيَّ! اُقَبِّلُ مَوضِعَ السُّيوفِ مِنكَ وأبكي. ▪️پسرم! جايگاه فرود آمدن شمشيرها را بر بدن تو را مى‌بوسم و مى‌گِريم. 📚كامل الزيارات ص ۱۴۶ .......... ▪️ ضربت خوردن امام در مسجد امام علی علیه‌السلام به شبستان مسجد وارد شد و در حالی‌که مشغول تسبیح خداوند بود، کسانی‌که به خواب رفته بودند را بیدار فرمود. ابن ملجم ملعون به رو خوابیده بود. امام او را بیدار کرد و به او فرمود: «برخیز از خواب براى نماز و چنین مخواب که این خواب شیطان است، بلکه بر دست راست بخواب که خواب مؤمنان است، و بر پشت خوابیدن خواب پیغمبران است.» امام سپس به ابن ملجم فرمود: «قصد کاری داری که نزدیک است آسمان فروپاشد و زمین شکافته شود. اگر بخواهم می‌توانم خبر دهم که در زیر جامه‌ات چه دارى.» ابن ملجم در نزدیکی امام به نماز ایستاد و هنگامی‌که امیرالمؤمنین سر از سجده اول برداشت ضربتی به سر ایشان زد که تا پیشانی امام را شکافت. در آن حال امام فرمود: «بسم اللّه و باللّه و على ملّة رسول اللّه»، و گفت: «فزتُ وَ ربّ الکعبه»، «به خدای کعبه قسم که رستگار شدم.» ابن ملجم در حال حمله شعار خوارج را فریاد می‌زد که: «للّه الحکم یا علىّ، لا لک و لا لأصحابک.» البته در برخی نقل‌ها آمده که امام در حال بیدارکردن مردم براى نماز، یا در مدخل ورودی مسجد مورد حمله قرار گرفت. اهل مسجد صداى حضرت را شنیدند و بسوى محراب دویدند، و امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام را دیدند که در محراب خونین افتاده. حضرت را برداشتند، رداى مبارکش را بر سرش بستند، حضرت خون سر خود را بر محاسن مبارکش کشید و فرمود: «این آن‌است که خدا و رسول مرا وعده داده‌بودند، راست گفتند خدا و رسول.» امام حسن و امام حسین با اندوه زیاد نزد پدر آمدند. امیرالمؤمنین امام حسن را به جاى خود گذاشت که با مردم نماز گزارد و خود با وجود زخم عمیقی که در سر داشت نمازش را نشسته تمام کرد و در هنگام نماز از شدت ضعف به چپ و راست متمایل می‌شد 📚منبع منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص ۴۱۳ جلاء العيون، علامه مجلسی، ص ۳۴۱ ........... راوی گفت: حضرت زینب و حضرت ام کلثوم بر سر بالین حضرت آمدند و ناله سر دادند و گفتند: «پدر جان چه کسی کودکان را سرپرستی کند تا بزرگ شوند؟ و چه کسی سرپرستی بزرگترها در بین مردم بر عهده گیرد؟ پدر جان اندوه ما بر تو بزرگ و اشک‌هایمان قطع نمی‌شود.» آنگاه مردم از پشت اتاق صدای گریه و ناله سر دادند و در آن هنگام اشک از چشمان حضرت امیرالمؤمنین(ع) جاری شد و نگاهش را برگرداند و به اهل‌بیت و فرزندانش نگاه کرد، سپس حضرت امام حسن و حضرت امام حسین را صدا کردند و ایشان را به آغوش گرفتند و بوسیدند و مدت طولانی بیهوش شدند سپس .به هوش آمدند رسول خدا نیز همین احوال را داشتند ایشان نیز لحظه‌ای بیهوش می‌شدند و لحظه‌ای به هوش می‌آمدند چون مسموم گشته بودند. هنگامی‌که حضرت به هوش آمدند حضرت امام حسن کاسه شیری به ایشان دادند. حضرت امیرالمومنین مقداری از آن را نوشیدند و از باقی آن صرف‌نظر کردند و فرمودند: «بقیه را به اسیر خود بدهید.» و به امام حسن فرمودند: «پسرکم به حقی که نسبت به تو دارم قَسَمت می‌دهم که طعام و شراب او را نیکو گردانید و تا موقع مرگم با او مهربانی کنید و از آنچه می‌خوريد و می‌نوشید به او بدهید تا بخشنده‌تر از او باشید.» آنگاه شیر را به او دادند و از محبتی که حضرت امیرالمومنین در حقش انجام داده‌بود آگاهش ساختند. ملعون کاسه شیر را گرفت و نوشید.(۲) 📚منبع بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۴۲، ص ۳۱۴
. در بین محراب دعا آه و واویلا فرق علی گشته دوتا آه و واویلا آید ز شهر کوفه       فریاد واعلیا مولا شده زمینگیر   زند به سینه زهرا مظلوم علی جان با صورت آن لحظه که مولا بر زمین خورد آمد به یادش پشت در زهرا زمین خورد از پشت سر عدو تیغ      بر فرق مرتضی زد او را شبیه زهرا      در سجده بی هوا زد مظلوم علی جان زهرا کجایی فرق حیدر را ببندی زخم سر سردار خیبر را ببندی خون دلی که خورده   میریزد از سر او خدا رسد به داد       دختر مضطر او مظلوم علی جان واویلتا زینب در این کوچه چه دیده دیده سر شکسته و سر بریده امشب کسی به زینب     نمی کند جسارت روزی به کوفه آید         با چادر اسارت مظلوم علی جان .👇
rozeh2.haji hanifi.mp3
15.41M
۱🎙 حجت‌الاسلام 📝 شمشیر اومدی ... علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ شمشیر! اومدی ولی چرا دیر اومدی شمشیر! حالا که علی شده پیر اومدی ۲ کاش روزی که صبر من دستامو بست میومدی کاش روزی که غرور علی شکست میومدی کاش روزی که فاطمه به خون نشست میومدی دیر اومدی ، دیر اومدی قبل تو داغ عزیزم من و از پا انداخت قبل تو میخ دری کار حیدر رو ساخت ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ شمشیر! زهرتو ریختی دیگه کوتاه بیا شمشیر! کربلا با دل زینب راه بیا ۲ توی گودال جلو زینب دیگه شر به پا نکن توی گودال بیشتر از حدِّ خودت جفا نکن توی گودال جای زخم نیزه ها رو وا نکن کوتاه بیا ، کوتاه بیا نذا دادِ زینبش تا خیمه‌ها برسه بذا سهمی از تنش به بوریا برسه ۲ . شرمنده ام که خانه ی اَمنی نداشتم مریضه ای که شفا می دهد، جواب شده است فلک به روی سر مرتضی خراب شده است نفس کشیدن زهرا چقدر قیمتی است که قدر جان علی، هر نفس حساب شده است پناه عالمیان حیدر است، اما او پرش شکسته، پناه ابوتراب شده است نخی ز چادر او آفتاب شد، اما غبار، در پی آزار آفتاب شده است غبار بر روی چادر نشست در کوچه غبار قاتل خورشیدِ در حجاب شده است برای صورت او برگ گل ضرر دارد همان کسی که به او حوریه خطاب شده است صداق فاطمه را شرم مرتضی پرداخت برای دادن مهرش، چقدر آب شده است دلیل شرم علی بال زخمی زهراست دلیل شرم علی قصه طناب شده است دو دست دختر او را طناب بعداً بست امان؛ مسير غزل مجلس شراب شده است شاعر:
. 🏴 شب نوزدهم از لیالی قدر حضرت امیر علیه السلام 🏴بند اول ماهِ عالم،در خسوف است،بِین محراب عبادت از دَم تیغ،غرق خون است،فرق آن مرد عدالت در یَم خون میشود غلطان شیر یزدان در ره قرآن شد گسسته رشته ی ایمان عالمی در ماتمش گریان واعلیا واعلیا آه... (یا علی و یا علی مولا) 🏴بند دوم آنکه از کعبه برون شد،شد به مسجد قتلگاهش عاقبت از،خونِ فرقش،شد گلستان قبله گاهش(سجده گاهش) میرسد جانش دگر بر لب حاجتش گشته روا امشب هم بخواند زیر لب یارب هم شود دلواپسه زینب واعلیا واعلیا آه... (یا علی و یا علی مولا) 🏴بند سوم تابه دیدن،را ندارد،دخترش حاله پدر را باید اما،تا ببیند،امشب از او،زخمه سر را از پدر آمد به استقبال خون رویش دیدو رفت از حال زینب است و او که بهر حال میشود آماده ی گودال واحسینا واحسینا آه... (یاحسین و یاحسین مولا) ۱۴۰۳/۰۱/۰۸ 🙏 ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی .👇👇👇
. امیرالمؤمنین ✅مرحوم «ابوالحسن احمد بن عبدالله بکری» فقیه و از نویسندگان قرن پنجم هجری روایت می‌کند : «وَ نَادَى جِبرَئِيلُ(ع) بَينَ السَّمَاءِ وَ الاَرضِ بِصَوتِِ يَسمَعُهُ كُلُّ مُستَيقِظِِ : تَهَدَّمَتْ وَاللهِ اَرکَانُ الهُدَی وَ انطَمَسَتْ وَ اَللَّهِ نُجُومُ اَلسَّمَاءِ وَ أَعْلاَمُ اَلتُّقَى وَ اِنْفَصَمَتْ وَاَللَّهِ اَلْعُرْوَةُ اَلْوُثْقَى قُتِلَ اِبْنُ عَمِّ مُحَمَّدِ المُصطَفَی(ص)، قُتِلَ الوَصِیُّ المُجتَبُی(ع)، قُتِلَ عَلِیٌ المُرتَضَی(ع)، قَتَلَهُ اَشقَی الاَشقِیَاءِ» ♦️جبرئیل(ع) در هنگام ضربت خوردن در میان زمین و آسمان فریادی کرد که هر شخص بیداری شنید و فرمود : «به خدا سوگند ستون‌های هدایت در هم شکست و نشانه‌های تقوا محو شد و ریسمان محکمی که میان خالق و مخلوق بود گسیخته گردید و پسر عموی مصطفی(صلی الله علیه و آله) کشته شد؛ علی مرتضی(ع) به شهادت رسید و بدبخت‌ ترین اشقیاء وصی برگزیده و سرور اوصیاء را شهید کرد.» 📚منبع : مقتل امیرالمومنین(ع)، ابوالحسن بکری، نسخه خطی https://bit.ly/3dJfClS بحار الانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۸۲، چاپ دار احیاء التراث العربی https://bit.ly/2Wt0ALf .
. ⚫️ به خدا سوگند این ملعون کشنده من خواهدبود شیخ مفید و دیگران به سندهاى معتبر روایت کرده‌اند که هنگامی‌که حضرت امیر المؤمنین علیه‌السّلام از مردم بیعت مى‌‏گرفت، عبد الرّحمن بن ملجم مرادى آمد که با آن حضرت بیعت کند، اما امام بیعت او را قبول نفرمود. ابن ملجم سه مرتبه به خدمت امام آمد، در مرتبه سوّم با حضرت بیعت کرد. چون پشت کرد، حضرت بار دیگر او را طلبید و با او عهد کرد و سوگند داد که بیعتش را نشکند. هنگام رفتن دوباره او را طلبید و بر بیعتش تأکید کرد. ابن ملجم گفت: یا امیر المؤمنین چرا با من متفاوت از دیگران عمل کردی؟ حضرت شعرى خواند که مضمونش این است که: «من به او بخشش مى‏‌نمایم و نیکى مى‏‌کنم، و او اراده قتل من دارد، چه بد یارى است قبیله مراد.» سپس فرمود: «برو اى ابن ملجم به خدا سوگند مى ‌دانم که وفا به عهدهاى خود نخواهى کرد.» سپس امام اسب زیبایی به او بخشید. هنگامی‌که ابن ملجم بر اسب سوار شد، باز حضرت شعرى با همان مضمون خواند و فرمود: «به خدا سوگند این ملعون کشنده من خواهد بود.» گفتند: یا امیر المؤمنین اجازه بده او را بکشیم، اما امام دستورى نداد. 📚منبع جلاء العيون، علامه مجلسی، ص٣١٧ .......... ◾️ شب آخر امیرالمومنین(ع) و فریاد مرغابی‌ها امیر المؤمنین علیه‌السّلام تمامى آن‌شب(شب آخر) را بیدار بود و بسیار بیرون مى‏‌آمد و به آسمان نگاه می‌كرد و می‌فرمود: «به خدا، دروغ نگفته‏‌ام و به من هم دروغ نگفته‌اند، این همان شبى‌است كه بدان وعده‌ام داده‏‌اند.» پس به خوابگاه خود برمی‌گشت، چون سپیده زد كمربندش را محكم بست و بیرون رفت، و این شعر را می‌خواند (و ترجمه‏‌اش چنین است): ۱- كمرت را براى مرگ محكم ببند (و مهیاى آن باش) زیرا مرگ به دیدارت خواهد آمد. ۲- و آنگاه كه بر تو وارد شد از مرگ جزع و بی‌تابى مكن. چون به میان سرا (و صحن خانه) رسید مرغابیان پیش آمدند و به روى آن حضرت فریاد می‌زدند، (آنان كه در خانه بودند) آن‌ها را از پیش رویش دور می‌كردند. حضرت فرمود: «آنها را واگذارید زیرا كه این‌ها نوحه‏‌گران هستند.» پس بیرون رفت و (همان شب) ضربت خورد. 📚منبع الارشاد فی معرفة حجج الله علي العباد، شیخ مفید، ج١، ص١٥ ...... ◼️ ضربت شمشیر بر فرق مبارک مولا روایت شده كه آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون می‌رفت و به آسمان نظر می‌كرد و می‌فرمود: «به‌خدا سوگند، دروغ نمی‌گویم و به من دروغ گفته نشده‌است. این‌است آن شبی كه به من وعده شهادت دادند.(۱) به هر روی، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسحد اعظم كوفه شد و خفته‌گان را برای ادای نماز بیدار كرد. از جمله، خود عبدالرحمن بن ملجم مرادی را كه به رو خوابیده بود، بیدار و خواندن نماز را به وی گوشزد كرد. هنگامی‌كه آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گردید و سر از سجده اول برداشت، نخست شبیث بن بجره با شمشیر برّان بر وی هجوم آورد، ولیكن شمشیرش به طاق محراب اصابت كرد و پس از او، عبدالرحمن بن ملجم مرادی فریادی برداشت: لله الحكم یا علی، لا لك و لا لأصحابك! و شمشیر خویش را بر فرق نازنین حضرت علی(ع) فرود آورد و سر مباركش را تا به محل سجده گاهش شكافت.(۲) حضرت علی(ع) در محراب مسجد، افتاد و در همان هنگام فرمود: «بسم الله و بالله و علی ملّه رسول الله، فزت و ربّ الكعبه؛ سوگند به خدای كعبه، رستگار شدم.»(۳) 📚منبع (۱) منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص ۱۷۲ (۲) الارشاد، شیخ مفید، ص ۲۳؛ منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص ۱۷۲؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله، تلمسانی، ص ۱۱۳؛ وقایع الایام، شیخ عباس قمی، ص ۴۱ (۳) منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص ۱۷۴ .