.
🌀 فاتح شام
#منبرک
🔻 یکی از کارهای نیمه تمام امیرالمومنین فتح شام بود. در جنگ صفین، مالک اشتر تا یک قدمی خیمۀ معاویه رسید اما کار به سرانجام نرسید.
🔻 شام، جای بود که معاویه و جریان بنی امیه، بغض اهل بیت را تئوریز کرده بودند و در دل مردم شام قرار داده بودند.
🔻 شام محل اجتماع مبغضین و مخالفین امیرالمومنین بود. شام تبعیدگاه محبین اهل بیت ع بود.
🔻 بعد شما امروز می بینید که در شام ورق برگشته، سالها پیش اولین بار که در حرم حضرت زینب س پا گذاشتم جوانی سوری را در حرم دیدم که به دنبال من می آمد، از او پرسیدم شغلت چیست؟ کارتی را نشان داد و گفت من یکی از اساتید طلاب اهل سنت هستم اما هر روز به زیارت زینب کبری س به حومه شهر می آیم.
🔻 آیا این اتفاق ساده است؟ آیا این تغییر معجزه نیست؟ شهری یکپارچه دشمن اهل بیت ع الان به اینجا رسیده که دوستدار اهل بیت باشند؟
🔻 آنجا بود که من تازه این معجزه زینب کبری س را با چشم خودم دیدم که به یزید فرمود یزید به خدا سوگند تو نمی توانی ذکر ما اهل بیت ع را نابود کنی.
🔻 زینب کبری ع از شام ناتوانی یزید را در محو و نابودی ذکر اهل بیت ع کلید زد.
🔻 وسط دشمنان اهل بیت ع یک علم برافراشته شد به نام حضرت رقیه س، اگر امیرالمومنین نتوانست شام را فتح کند، دختر علی با بدن تازیانه خوردۀ رقیه شام را فتح کرد. در واقع فاتح شام رقیه هست.
🔻 فتح شام به این سادگی نبود، دشمن خوب طراحی کرده بود، اهل بیت ع را برد خرابه تا برای آیندگان مستندسازی کند که سند ذلت زینب و اهل بیت حسین ع خرابۀ شام هست. هر کسی آمد به شام بپرسد این خرابه کجاست؟ رقیه خرابه را حرم کرد، تمام معادلات دشمن را برهم زد.
🔻 برخی تردید می کنند درباره قبر مطهر حضرت رقیه س دنبال دلیل و نشانه برای این مزار می گردند.
🔻 کدام دلیل روشن تر از این که وسط پایتخت دشمن، علم حسین برافراشته شده است.
🔻 گاهی در آرزوهای ما هست که کاخ سفید را تبدیل به حسینیه کنیم. چقدر دور از ذهن هست. یعنی علم حسینی را وسط خیمه دشمن بزنی؟ این کار نشدنی را رقیه انجام داد.
🔻 چه معجزۀ بالاتر از این چه دلیلی بالاتر از این که در وسط شهر شام، شما فاتحانه بایستی و حرمی به نام دختر حسین ع بزنی او فاتح شام هست، و او نشان داد که زینب کبری س راست گفت که یزید تو نمی توانی ذکر ما اهل بیت را نابود کنی.
🔻 ای علم افراشته بر سر ایوان عشق، پرچمت تا ابد بالاست.
#حضرت_رقیه
.........
#پنجم_صفر
مقتل شهادت حضرت رقیه(س) در شام
در كامل بهائى(1) از حاویه(2) نقل كرده كه زنان خاندان نبوّت در حالت اسیرى حال مردانى كه در كربلا شهید شده بودند بر پسران و دختران ایشان پوشیده مىداشتند، و هر كودكى را وعده مىدادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است بازمىآید، تا ایشان را به خانه یزید آوردند. دختركى بود چهارساله، شبى از خواب بیدار شد گفت:
پدر من حسین علیه السّلام كجا است؟ این ساعت او را به خواب دیدم، سخت پریشان بود. زنان و كودكان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست.یزید خفته بود، از خواب بیدار شد و حال تفحّص كرد، خبر بردند كه حال چنین است. آن لعین در حال گفت كه: بروند و سر پدر را بیاورند و در كنار او نهند، پس آن سر مقدّس را بیاوردند و در كنار آن دختر چهارساله نهادند.پرسید این چیست؟
گفتند: سر پدر تو است.آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم كرد.نقل مبسوط تر دیگرو بعضى این خبر را به وجه ابسط نقل كردهاند:(3)
آن سر مقدس را در زیر سرپوشى قرار داده در مقابل او نهادند.كودك پرسید: این چیست؟گفتند: سر پدرت حسین(علیه السلام) است.دختر امام حسین(علیهالسلام) سرپوش را برداشت و چون چشمش به سر مبارك پدر افتاد نالهاى از دل كشید و بیتاب شد و گفت: اى پدر! چه كسى تو را به خونت زنگین كرد؟!چه كسى رگهاى تو را برید؟! اى پدر! چه كسى مرا در كودكى یتیم كرد؟! اى پدر! بعد از تو به چه كسى دل ببندم؟! چه كسى یتیم تو را بزرگ خواهد كرد؟! اى پدر! انیس این زنان و اسیران كیست؟! اى كاش من فدایت شده بودم! اى كاش من نابینا شده بودم! اى كاش من در خاك آرمیده بودم و محاسن به خون خضاب شده تو را نمىدیدم!آنگاه لب كوچك خود را بر لبهاى پدر نهاد و گریه شدیدى كرد و از هوش رفت! هر چه تلاش كردند، به هوش نیامد، و این عزیز حسین(علیهالسلام) در شام به شهادت رسید. (4)
📚1. كامل بهائى، ج 2، ص 172.
2. الحاویه تألیف قاسم بن محمّد بن احمد مأمونى از دانشوران اهل سنت است. نك: فوائد الرضویه، ص 112.
3. و نیز نك: منتخب طریحى، ج 1، ص 141؛ كامل بهائى، ج 2، ص 179؛ نفس المهموم، ص 45؛ الدمعة الساكبة، ج 5، ص 141.
4. نفس المهموم 456؛ الدمعة الساكبة 5/141.
اربعین، زندگی به سبک عصر ظهور.pdf
295.7K
✔️فیش منبر اربعین
📜عنوان: اربعین؛ زندگی به سبک عصر ظهور
اگرچه زیارت مقصد عالی تمام زائرین اربعین است. اما این مقصد عالی، یک مقدمۀ مهم و زیربنایی دارد و آن تمرین یک زندگی جمعی و فوق العاده عالی در متن پیاده روی زیارت اربعین است.
مهمترین شباهت زندگی در اربعین و عصر ظهور، در اوج بودن روابط انسانی و عاطفی، است به حدی که مردم حاضر میشوند با دل و جانشان از جیبشان بگذرند به خاطر محبت به امام همان چیزی که حضرت شرط دیدار خودشان را بیان کردند؛ یعنی اجتماع قلوب حول امام.
#اربعین
Kashani-14020523-KodamHussain03-07-Hkashani_Com.mp3
28.29M
📋 جلسه هفتم فصل سوم "کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟"
📆 یکشنبه بیست و سوم مردادماه ۱۴۰۲
#حامد_کاشانی
امام حسین اگه میخواست از دست یزید فرار کنه که بسمت مکه نمی رفت،درسته برای حفظ جانش از مدینه خارج شد اما بسمت کوفه رفت، آدم فراری، مخفی میشه، نه اینکه از اهل کوفه بیعت بگیره...
آدم فراری که برای اهل کوفه و بصره، اهدافش رو تبیین نمیکنه.. توی مکه سخنرانی و تبیین نمیکنه ، طلب بیعت نمیکنه ... آدم فراری میتونست تقیه کنه و بیعت ظاهری کنه ، اما امام قصد دیگری داشت... نتیجه ی شهادت امام حسین منجر به ساقط شدن یزید و بنی امیه شد. حضرت نخواست سکوت کنه. امام حسین محصولات سقیفه رو از بین برد.چون یزید نفاقش آشکار بود.یزید مثل معاویه که اکثرا ریاکارانه و مخفیانه دنبال زدن ریشه اسلام بود، عمل نمیکرد و رو بازی میکرد.
بنی امیه تا آخر کار هم به حسین و رویکرد حسینی مبارزه کرد.
میشه گفت توی کربلا منتظر بودن تا هرکس اومد ، بگیرن.
Kashani-14020529-HazrateZeynab(S)-03-Hkashani_Com-2.mp3
31.62M
📋 جلسه سوم "زینب کبری سلام علیها؛ تربیتیافتهی مکتب قرآن"
📆 یکشنبه بیست و نهم مردادماه ۱۴۰۲
#حامد_کاشانی
.
#شهادت_امام_حسن
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
◾️ روضهخوانیِ امام حسن برای سیدالشهداء «علیهماالسلام» در لحظات احتضار...
در نقلی آمده است:
وقتیکه سیدالشهداء علیهالسلام بر بالین برادر گریه میکردند، امام حسن علیهالسلام به او فرمودند:
یاأخاهُ لاتَحزَن عَلیَّ فإنَّ مُصابَکَ أعظَمُ مِن مُصیبَتی و رُزْئُک أعظمُ مِن رُزئی
▪️ای برادر بر من غمگین مباش که همانا مصیبت های تو عظیم تر از مصیبت من است و سختی تو بزرگ تر از سختی من است.
فإنَّك تُقتَلُ يا اباعبداللهِ الحسينُ بشَطِّ الفُراتِ بأرضِ كربلا عَطشانا لَهيفا وَحيدا فَريدا مَذبوحا
▪️همانا ای اباعبدالله تو کشته میشوی در کنار نهر فرات در زمین کربلا، در حالی که تشنه و غمگین و تنها هستی تو را ذبح میکنند.
و يَعلو صَدْرَكَ أشقي الأُمّة و يُحَمْحِمُ فَرَسُكَ و يقولُ في تَحَمْحُمِهِ الظَّليمةَ الظَّليمةَ مِن أُمَّةٍ قَتَلَتْ إبْنَ بِنتِ نَبيِّها
▪️و شقی ترین این امت بر سینهات بالا میرود؛ و در آن هنگام اسب تو فریاد میدهد: الظَّليمةَ الظَّليمةَ ؛ شکایت از ظلم امتی میکند که پسر دختر پیغمبرش را کشتند.
و تُسْبي حَريمُكَ و يُؤتَمُّ أطفالُك و يَسيرونَ حريمُكَ علي الأقتابِ بِغَيرِ وُطاءٍ و لا فِراشٍ و يُحمَلُ رأسُكَ يا أخي علي رأسِ القنا بعدَ أنْ تُقتَلُ و يُقْتَلُ أنصارُك
▪️ و اهل و عیالت به إسارت میروند و فرزندانت یتیم میشوند و عیالت را بر شترانی بدون جهاز حمل میکنند و بعد از اینکه تو و یارانت را کشتند، سرِ تو را ای برادر بر سر نیزه میکنند.
فيالَيْتَني كنتُ عندَكَ أَذُبُّ عَنْكَ كما يَذُبُّ عنكَ أنصارُكَ بِقَتلِ الأَعداءِ و لكِن هذا الأَمرُ يَكونُ و أنتَ وحيدٌ لا ناصِرَ لكَ مِنّا
▪️ پس ای کاش آن روز نزد تو میبودم و از تو دفاع مینمودم همانطور که یارانت با کشتن دشمنانت از تو دفاع خواهند کرد ولی این واقعه اتفاق خواهد افتاد درحالی که تو تنها هستی و یاوری از جانب ما برایت نیست.
📚معالی السبطین ص۶۲
.
.
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
◾️ سیدالشهداء علیهالسلام در لحظات احتضار إمام حسن علیهالسلام، از شدّت گریه از هوش رفتند ...
در نقلی آمده است:
امام حسن علیهالسلام در لحظات آخر عمر مبارک خود، به برادران و فرزندان واهل بیت و پیروان خود دستور فرمود که از برادرش حسین بن علی علیهماالسلام تبعیت کنند سپس خطاب به برادر فرمود:
ای برادر من به تو در مورد اهل و عیالم به نیکی سفارش میکنم و تبعیت نما از همان سفارشاتی را که جدّت رسول خدا و پدرت امیرالمومنین ومادرت فاطمه علیهمالسلام نموده اند.
ثُمَّ إنَّ الحسینَ بَکٰی بُکاءاً شدیداً حتّی غُشیَ علیه
▪️سپس امام حسین علیه السلام شدیدا گریه نمود تا اینکه از هوش رفت.
هنگامی که به هوش آمد امام حسن علیهالسلام به برادر خود فرمود: ای برادر! بر من غم مخور؛ همانا مصیبت تو عظیمتر از مصیبت من است و سختیهای تو بزرگتر از سختیهای من است.
📚معالی السبطین؛ ص۴۸
.
.
#روضه_امام_حسن
امام حسن مجتبی (ع) رو دید تو مسجد النبی؛ آشنا نبود اهل مدینه نبود، گفت: این آقا کیه؟ چقدر تو دل بروئه، چه شخصیت جذابی داره، لااله الا الله… کاش معرفی نکرده بودند امام حسن رو… گفتند: این حسن بن علی بن ابی طالبِ، گفت:ها این پسر علیِ، من علی رو خودم ندیدم نفرینش بکنم، لعنش کنم، برم لعن و نفرین و ناسزام رو به پسرش بگم؛ آخه نامرد تا الان داشتی تعریفش رو میکردی، چقدر قسی القلبی! اومد نشست روبرو امام حسن مجتبی؛ نامرد سیر امام حسن رو ناسزا گفت؛ کاش حضرت رو ناسزا میگفت؛ شما هیئتی هستید میتونم همه اش رو براتون بگم؛ اینقدر به باباش علی ناسزا گفت…
آقا امام حسن مجتبی چطور برخورد کرد؟ فرمود:شما اهل اینجا نیستی، غریبی؟ اهل شامی؟ اصلا تعجب کرد؛ آقا داره سوال جواب معمولی میکنه؛ آقا فرمود خب اهل شام همه با ما اینطوری هستن؛ اینجا جا و مکان که نداری؟ رسم بود مردم که میرفتن مدینه زیارت، هتل و مسافرخونه که نبود؛ هر کی خونه اش بزرگ تر بود بقیه رو جا میداد؛ فرمود بیا بریم خونه من؛ میگه همون موقع دوست داشتم زمین دهن باز کنه من رو ببلعه؛ فرمود بریم، جا نداری؛ من هی نگاش میکردم دلم میرفت؛
اصلا نگاه به این نمیکرد که به ما چی گفتی! لحظه آخر اومدم بگم آقا، منو ببخش؛ اصلا آقا نذاشت حرفم تموم بشه، فرمود: خب تو شام اینطوریه دیگه” خدا کنه این بچه ها و حضرت زینب رو شام نبرن” کوفه ببرن؛ هر جای دیگه ببرن؛ شام نبرن” وقتی امام زین العابدین تو شام فرمود من پسر پیغمبرم… آخه از اون اول که شام اومده تو جرگه اسلام، معاویه رو دیدن، به عنوان استاندار اونجا بوده؛ اونم هی خودش رو جا زده به عنوان فامیل پیغمبر، گفتن مگه پیغمبر به غیر از معاویه و یزید و اینا فامیل دیگه ای هم داره؟!
این جورینا مردم شام! جنگیدند با امیرالمومنین، چقدر معاویه سم پاشی کرده علیه حضرت، اصلا عجیبه، وقتی از امام زین العابدین پرسیدند کجا به شما سخت تر گذشت تو کل این مصائب؟ فرموده باشند: امان از شام… شام” جاهای دیگه هر جا حضرت زینب با این بچه ها میرفتند بعضی از این جسارتا نمیشد؛ همه میدونستن اینا بچه های پیغمبرن؛ همه میدونستن اینا مسلمونن؛ همه میدونستن بعضی رفتارا رو نباید با اینا بکنند، اینا برده نیستند خرید و فروش بشن؛ اینا رو رعایت میکردند؛ تو شام از این بی ادبی ها به دختر بچه های پیغمبر، به همسران اولیاء خدا خیلی کردن؛ خیلی آتیش سوزوندن اهل شام…
اون وقت الان میری تو شام، تو سوریه میگی مذهبتون چیه؟ جالبه ها” الان که اوضاع به هم ریخته، ما بیست سال پیش رفته بودیم میگفتند ما نمیدونیم مذاهب سنی و شیعه، ما علوی هستیم؛ ما فقط علی رو میشناسیم؛ بابا شما مردم شامید کی دست شما رو گذاشت تو دست علی؟! میبرنت سر قبر یه دختر سه ساله؛ وقتی علی بخواد قدرت نمایی بکنه این جوری وا؛ حالا این اهلبیت، این بچه ها چطور اینا رو رام کردند؟! یه خبر کوچیک بدم”
یکی از سپاهیان یزید اومد گفت خدا لعنتت بکنه – خدا لعنتت بکنه رو من مثل تعزیه ها میگم – من میخوام یه حرفی بزنم اذیتم نکن، بذار حرف حق رو بزنم؛ گفت: بگو کاریت ندارم؛ تو این راه و نیمه راه هر چی بچه های حسین رو تازیانه زدیم یکیشون برنگشت یه کلمه حرف بد به ما بزنه، گریه کردند، زمین خوردند، باباشون رو صدا زدند، به دامن عمه پناه بردند اما حرف بد نزدند؛ دل اهل شام رو بردند!
آخرم وقتی اسرا آزاد شدند آقا زین العابدین صدا زد عمه جان زینب شما چه دستوری میدید؟ چه کار کنیم؟ زینب صدا زد عزیز برادرم ما تا به حال فرصت نکردیم گریه کنیم برای حسین، بگید یه سالنی به ما بدن از این خرابه در بیایم دو سه روز برای حسین گریه کنیم؛ لااله الاالله… با همون گریه ها فتح کردند؛ من که دلم نمیاد روضه حضرت رقیه رو بخونم میخوام از کنارش آرام عبور کنم؛
یزید میگفت: اینا دارن شهر رو رو سر من خراب میکنند؛ به زن و بچه خودش میگفت اینا شکست خورده اند گریه میکنند؛ شما زن و بچه منید پیروز شدید برید با لباس فاخر بالاسرشون، دلشون رو بشکنید، کتک میزد همسرانش رو، برید این کارو بکنید، اینا میومدن با لباس فاخر کنار مجلس عزای زینب رد بشن، صدای گریه زینب و بچه های حسین رو می شنیدند، می نشستند خاک به سر خودشون می ریختند لباس عزا می پوشیدند عزاداری می کردند؛ هیئتیا اگر یه گریه کن بینتون نباشه چقدر قشنگ جاش رو خالی میکنید! جای اون سه ساله بین اینا خالیه، گاهی جای خالی این سه ساله رو به هم نشون میدن، اینقدر گریه می کنند…
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نکته_مهم
شعری را انتخاب کنید که بیشترین تاثیر را روی دل شما بگذارد💯
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
📋 جلسه سوم فصل سوم "کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟" 📆 پنجشنبه نوزدهم مردادماه ۱۴۰۲ #حامد_کاشانی
.
#بصیرتی
آن کشته که دین زنده زنامش باشد...
پاینده نماز از قیامش باشد
خوب است بر او گریه، ولی بهتر از آن
سرمشق گرفتن از قیامش باشد
#عبدالعظیم_صاعدی✍
اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد
.
.
🏴 7 صفر، سالروز شهادت کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی (ع)
▪️شیخ مفید و شهید اول و مرحوم کفعمی روز شهادت امام حسن مجتبی (ع) را هفتم صفر می دانند و البته روایات تاریخی دیگری هست که این روز را ولادت امام موسی کاظم (ع) بیان کرده اند.
▪️تا چند سال پیش روز هفت صفر به عنوان روز ولادت امام موسی کاظم (ع) در تقویم ها ثبت می شد و البته چون ماه صفر بود جشنی هم برگزار نمی شد و شادی اتفاق نمیافتاد.
▪️نکته قابل توجه این بود که شیعیان منطقه از جمله عراق و کویت و بحرین و پاکستان هفت صفر را روز شهادت امام مجتبی (ع) می دانستند و بسیار تعجب می کردند که در جمهوری اسلامی روز عید و ولادت امام کاظم (ع) اعلام می شود.
▪️ در سالهای اخیر این موضوع در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شد و برابر تحقیقی که انجام گرفته بود که روایات مربوط به تاریخ شهادت امام حسن (ع) در هفت صفر قوی تر بود، تصویب شد که تقویم اصلاح شود و به جای ولادت امام کاظم (ع) در این روز شهادت امام مجتبی (ع) ثبت شود.
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
........
بزرگی میگفت در روز #هفتم_صفر مدح #امام_کاظم را بخوانید و از مصائب #امام_حسن بگویید تا از هر دو امام ، بدون جشن، یاد کرده باشید
.
.
شعری برای امام حسن علیه السلام که چشمان وصال شیرازی را شفا داد
میرزا محمّد شفیع شیرازی متخلص به وصال شیرازی متوفّی سال 1262 هـ. ق در شیراز از بزرگان شعرا و ادبا و عرفای عصر فتحعلی شاه قاجار بود. علاوه بر مراتب علمی، به تمام خطوط هفت گانه (نسخ، نستعلیق، ثلث، رقایم، ریحان، تعلیق، و شکسته) مهارتی به سزا داشته و کتابهای فراوانی نیز با خطوط مختلف نگاشته است. از جمله، اینکه 67 قرآن به خط زیبای خود نوشته است.
بر اثر نوشتن زیاد چشمش آب می آورد و به پزشک مراجعه می کند، دکتر می گوید: من چشمت را درمان می کنم، به شرطی که دیگر با او نخوانی و خط ننویسی. پس از معالجه و بهبودی چشم، دوباره شروع به خواندن و نوشتن می کند تا این که به کلّی نابینا می شود. سرانجام با حالت اضطرار متوسل به حضرت محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و آل او (صلواتالله علیهم) می شود.
شبی در عالم رؤیا پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم ) را در خواب می بیند، حضرت به او می فرماید: چرا در مصائب حسین(و حسن) مرثیه نمی گویی تا خدای متعال چشمانت را شفاء دهد. در همان حال حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) حاضر گردیده می فرماید: وصال! اگر شعر مصیبت گفتی اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است.
صبح آن روز وصال شروع کرد در خانه قدم زدن و دست به دیوار گرفتن و این شعر را سرودن:
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
آن طشت راز خون جگر باغ لاله کرد
نیمه دوّم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بینا شد. آن گاه اضافه کرد:
خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت
دل را تهی زخون دل چند ساله کرد
نبود عجب که خون جگر گر شدش بجام
عمریش روزگار همین در پیاله کرد
نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش
ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد
زینب درید معجر و آه از جگر کشید
کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد
هر خواهری که بود روان کرد سیل خون
هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد
یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت
آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت
#هفتم_صفر
#شهادت_امام_حسن
#بیست_و_هشت_صفر
#بیست_و_هشتم_صفر
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. شعری برای امام حسن علیه السلام که چشمان وصال شیرازی را شفا داد میرزا محمّد شفیع شیرازی متخلص به
.
#امام_حسن مجتبی (علیهالسلام)
#چارپاره
...............
فاطمه مادرِ حسین و حسن
گله کرد از وصال شیرازی
گفت: ای آنکه از برای حسین
شعرِ نغز و چکامه میسازی!
آفرین! از حسین من گفتی
نیست اما مگر حسن پسرم؟
از غریب مدینه یادی کن!
بگو از داغ پارۀ جگرم!
شور شعر حسن گرفت وصال
چشم او تا سحر ز غصه نخفت
طبع ترکیببندگوی زلال
چند بندی رثای او را گفت
گفت اما لطیف و در پرده
محضر فاطمه ادب میکرد
از همان لحظهای سخن میگفت
که حسن طشت را طلب میکرد
چند بندی سرود طبع وصال
تا شود فاطمه از او دلشاد
چند بندی سرود سربسته
شعرها را ولی ادامه نداد
دید اگر شعر را ادامه دهد
دل زهرا دوباره خواهد سوخت
نه مگر قرنها دل مادر
از همین رنجهای بیحد سوخت؟
چه بگوید؟ بگوید ای مادر
زخم، آن جسم را تصرف کرد؟
همسر مجتبی به شوهر خود
کاسۀ زهر را تعارف کرد؟
چه بگوید؟ بگوید ای مادر
خون دلها بهسان رود شده؟
زهر، سوزانده تار و پودش را
چهرهاش مثل تو کبود شده؟
چه بگوید؟ بگوید ای مادر
از سپاه امام، غیرت رفت؟
جانماز و ردا و خیمۀ او
در کف دوستان، به غارت رفت؟
چه بگوید؟ بگوید ای مادر
دل عالم به یاد او میسوخت؟
وقت تشییع، تیرهای حسد
تن و تابوت را به هم میدوخت؟
چند بندی سرود طبع وصال
تا شود فاطمه از او دلشاد
چند بندی سرود سربسته
شعرها را ولی ادامه نداد...
#جواد_محمد_زمانی✍
.
کنار قدم های جابر.pdf
1.63M
✔️۱۱ فیش سخنرانی کوتاه اربعین
📜 عنوان: کنار قدمهای جابر
📖موضوع: یازده جلسه سخنرانی سه دقیقهای برای زائران اربعین مناسب برای مبلغین عزیز که در مسیر توفیق دارن اقامه جماعت و بیان نکات نمایند.
✍کاری از مدرسه علمیه عباسقلی خان شاملو
📝نویسنده: حجه الاسلام و المسلمین هادی دشن
#اربعین #امام_حسین #کربلا
منبر مکتوب 7.pdf
858.4K
✔️فیش منبر ماه صفر
📜عنوان: توسل به اهل بیت علیهم السلام
✍حجت الاسلام علی آبادی
#ماه_صفر #اربعین #امام_حسین
شرح حدیث یابن الشبیب و 4وظیفه.pdf
91.6K
✔️فیش منبر کوتاه ماه صفر
📜عنوان: چهار وظیفه برای عزای امام حسین علیه السلاکم از نگاه امام رضا علیه السلام
✍حجت الاسلام و المسلمین استاد دانشمند
#ماه_صفر #اربعین #امام_حسین
فیش منبر اربعین.pdf
190.6K
✔️فیش منبر #اربعین
📜موضوعات:
۱. ثواب زیارت امام حسین علیهالسلام
۲. عظمت دستگاه امام حسین علیهالسلام
۳. معنای بذل و بذل امام حسین علیهالسلام
✍حجت الاسلام فرحزاد
#امام_حسین #کربلا
.
#روضه_امام_حسن
#امام_حسن مجتبی_علیه_السلام
◾️غارت زده منم که تو را خاک میکنم
تابوت را ز خون تنت پاک میکنم...
⚡️اگرچه که ز داغ تو من نمردهام؛ ليکن به خاطر فراق تو، مشتاق مرگ شدهام...
إبنشهرآشوب در «المناقب» مینویسد:
قَالَ الْحُسَیْنُ علیه چالسلام لَمَّا وُضِعَ الْحَسَنُ فِی لَحْدِهِ
▪️وقتیکه سیدالشهداء علیهالسلام بدن مطهر امام حسن علیهالسلام را در میان لحن گذاشت، فرمود:
أَ أَدْهُنُ رَأْسِی أَمْ تَطِیبُ مَجَالِسِی/ وَ رَأْسُکَ مَعْفُورٌ وَ أَنْتَ سَلِیبٌ
▪️آیا جا دارد که من روغن به سرم بزنم، یا مجالس من طیب و نیکو باشند؟ در صورتی که سر و صورت تو روی خاک باشد و تو برهنه باشی؟
...فَلَا زِلْتُ أَبْکِی مَا تَغَنَّتْ حَمَامَةٌ / عَلَیْکَ وَ مَا هَبَّتْ صَباً وَ جَنُوبٌ
▪️من دائم برای تو گریه میکنم، مادامی که کبوتر بخواند و باد صبا و جنوب بوزد.
...فَلَیْسَ حَرِیبٌ مَنْ أُصِیبَ بِمَالِهِ / وَ لَکِنَّ مَنْ وَارَی أَخَاهُ حَرِیبٌ
▪️غارت زده آن کسی نیست که اموالش را برده باشند. بلکه غارت زده آن شخصی است که برادرش را به خاک بسپارد.
إنْ لَم أمُتْ أسَفًا عَلَيك فَقد / أصبحتُ مُشتاقا إلى المَوتِ
▪️اگرچه که ز داغ تو من نمردهام؛ ليکن به خاطر فراق تو، مشتاق مرگ شدهام
📚 المناقب ج۹ ص۲۴۸
.
#شهادت_امام_حسن
غارت زده منم که کنارت نشسته ام
غارت زده منم که ز داغت شکسته ام
غارت زده منم که تو را خاک می کنم
تابوت را ز خون تنت پاک می کنم
غارت زده منم که ز کف داده صبر را
با دست خویش کنده برای تو قبر را
غارت زده منم چه کنم با جنازه ات
ای وای ریخته به زمین خون تازه ات
غارت زده منم که ز داغ برادرم
می ریزم از کنار تنت خاک بر سرم
غارت زده منم که ز آغوش بسته ات
می گیرم آه چادر خاکیّ مادرم
من را به داغ قتل تو غارت نموده اند
نه کربلا نه کوفه نه در شام دلبرم
داغی که رفتن تو روی سینه ام گذاشت
والله بود سخت تر از غارت حرم
«تشییع روز با من و تو سازگار نیست
تا شب تو را به جانب قبرت نمی برم»۱
شاعر: #محمد_علی_بیابانی✍
۱* بیت آخر از استاد لطیفیان
#بیست_و_هشت_صفر
#بیست_و_هشتم_صفر
.
.
#زمزمه_روضه
#امام_حسن علیه السلام
اثر حاج مجتبی صمدی شهاب
گل پرپر، بیا مادر ، سرم و بذار رو زانوت
بیا اما ، جون بابا ، دستت و نگیر به پهلوت
من به آرزوم رسیدم، به سوی تو پر کشیدم
من همون جا جون دادم که ، چادر خاکیت و دیدم
من که تنها، بین غمها، هی غم و غصه می خوردم
زهر کینه ، تو مدینه ، اگرم نبود می مردم
این برام شد یه معما ، که چرا تو اوج غمها
تو همش به من میگفتی : نگی از کوچه به بابا
کردم از غم، ناله هر دم، دوست و دشمن شررم زد
خنده های قاتل تو ، صد تا زخم بر جگرم زد
گوشه ی غریبی شد جام ، کشیدن سجاده از پام
پیش چشمم روی منبر، ناسزا گفتن به بابام
اگه اون روز، روز پر سوز، یکمی بودم بزرگتر
توی کوچه ، میشدم من ، سپر تن تو مادر
میمیرم روزی هزار بار، وقتی یادم میاد ای یار
بی هوا زد تو رو دشمن ، با صورت خوردی به دیوار
#سبک_یاحبیبی_یاحبیبی_یابن_زهراگل_طاها
#شهادت_امام_حسن
.
enc_16924872127998356384553.mp3
3.45M
اومد یه خط سیاه کشید رو کاخ سبز معاویه
🎙 #امیر_کرمانشاهی
#️⃣ #حضرت_زینب
#️⃣ #استودیویی
#️⃣ #شور_مدح
اومد یه خط سیاه کشید رو کاخ سبز معاویه
شروع خطبه دیدن تو گور داره میلرزه معاویه
ببین زینب کبری علی بن ابی طالب
میگیره شامو تو دست خودش تو کثر ثانیه
یه جوری میگه از فضائل علی تو مجلس که
علی علی میگن ستونای قصر معاویه
میگه با اقتدار خلقت ما نوریه
اینجا میشه حرم سوم ما سوریه
اینجا عباس ما بیرق علم میکنه
این خرابه رم رقیه مون حرم میکنه
یا زینب یا زینب ...
میگن که زنده شده علی شامه یا صبح قیامته
این خطبه اوج ولایت و این خطبه اوج براعته
ببین زینب کبری علی بن ابی طالب
آورده با خودش مخدرات و فاطمیاتو
مثل باباش علی که تو یه روز مکه رو فتحش کرد
میخواهد فتح کنه توی یه روز تمام شاماتو
اگه بی ریشه اید نسل شما مرتده
ریشه تون رو پدرم علی تو خندق زده
وارث هنده تو حمزه و جعفر منم
تو یهودی زاده و فاتح خیبر من
یا زینب یا زینب ...
اومد خودش علمو گرفت تو دست قدرت چادرش
فدا میشن همه انبیاء برای حرمت چادرش
نگو عقیله اومده خود فاطمه برگشته
نگو عقیله اومده خود حیدر کراره
یه جوری خطبه میخونه خطیب نسل حیدر که
برا یزید تا هفت تا نسلش آبرو نمیذاره
نسل بابای ما روشنه تا آخرش
ولی بابای تو رو میشناسن از مادرش
کوری اون دو تا حاصله بد حسب
ما رو مردم به خدیجه میشناسن تا ابد
یا زینب یا زینب ...
.
#راس_الحسین
🏴 سر مطهر امام حسین عليه السّلام در مجلس ابن زياد؛
قَالَ حُمَيْدُ بْنُ مُسْلِمٍ: دَعَانِي عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ فَسَرَّحَنِي إِلَى أَهْلِهِ لِأُبَشِّرَهُمْ بِفَتْحِ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ بِعَافِيَتِهِ! فَأَقْبَلْتُ حَتَّى أَتَيْتُ أَهْلَهُ فَأَعْلَمْتُهُمْ بِذَلِكَ. [ثُمَّ وَجَدْتُ] ابْنَ زِيَادٍ قَدْ جَلَسَ وَ قَدْ قَدِمَ الْوَفْدُ [بِالرُّؤُوسِ] عَلَيْهِ.
حميد بن مسلم مىگويد: عمر بن سعد مرا خواست و نزد خانوادهاش فرستاد تا پيروزىاى را كه خدا نصيبش كرده بود و سلامتىاش را به آنان مژده بدهم! از اين رو نزد خانوادهاش رفتم و پيغام عمر بن سعد را به اطلاعشان رساندم.[آنگاه ديدم] ابن زياد جلوس كرده و فرستادهها [با سرهاى كشتهها] بر او وارد مىشوند.
فَجَاءَتْ كِنْدَةُ بِثَلاَثَةَ عَشَرَ رَأْساً، وَ صَاحِبُهُمْ قَيْسُ بْنُ الْأَشْعَثِ، وَ جَاءَتْ هَوَازِنُ بِعِشْرِينَ رَأْساً وَ صَاحِبُهُمْ شِمْرُ بْنُ ذِي الْجَوْشَنِ، وَ جَاءَتْ تَمِيمٌ بِسَبْعَةَ عَشَرَ رَأْساً، وَ جَاءَتْ بَنُو أَسَدٍ بِسِتَّةِ أَرْؤُسٍ، وَ جَاءَتْ مَذْحِجٌ بِسَبْعَةِ أَرْؤُسٍ، وَ جَاءَ سَائِرُ الْجَيْشِ بِسَبْعَةِ أَرْؤُسٍ، فَذَلِكَ سَبْعُونَ رَأْساً.
قبيلۀ] كنده با سيزده سر آمد، و قيس بن أشعث آنان را همراهى مىكرد، و هوازن با بيست سر وارد شد در حالى كه شمر بن ذى الجوشن مصاحبشان بود، [قبيلۀ] تميم با هفده سر، بنى أسد با شش سر و مذحج با هفت سر و بقيۀ سپاه با هفت سر آمدند كه [مجموعا] هفتاد سر بود.
فَأَدْخَلَهُمْ، وَ أَذَّنَ لِلنَّاسِ، فَدَخَلْتُ فِيمَنْ دَخَلَ، فَإِذَا رَأْسُ الْحُسَيْنِ [عَلَيْهِ السَّلاَمُ] مَوْضُوعٌ بَيْنَ يَدَيْهِ، وَ إِذَا هُوَ يَنْكُتُ بِقَضِيبٍ بَيْنَ ثَنِيَّتَيْهِ. فَلَمَّا رَآهُ زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ لاَ يَنْجُمُ عَنْ نَكْتِهِ بِالْقَضِيبِ، قَالَ لَهُ: اعْلُ بِهَذَا الْقَضِيبِ عَنْ هَاتَيْنِ الثَّنِيَّتَيْنِ، فَوَ الَّذِي لاَ إِلَهَ غَيْرُهُ لَقَدْ رَأَيْتُ شَفَتَيْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ عَلَى هَاتَيْنِ الشَّفَتَيْنِ يُقَبِّلُهُمَا! ثُمَّ انْفَضَخَ الشَّيْخُ يَبْكِي!
[ابن زياد] اجازۀ ورودشان را به قصر داد. آنان را وارد قصر كرد و به مردم إذن ورود داده شد. من در ميان واردين داخل [قصر] شدم،[ناگاه ديدم] سر حسين [عليه السّلام] پيش روى [ابن زياد] قرار گرفته، و با چوبدستى به بين دندانهاى ثنايايش مىزند. وقتى زيد بن ارقم آن [صحنه] را ديد نتوانست از چوبدستى زدن ابن زياد [به دندانهاى حسين] بگذرد. گفت: اين چوبدستى را از آن دندانها بردار! قسم به كسى كه الهى غير او نيست خودم ديدم دو لب رسول الله صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر اين دو لب قرار گرفته و آن دو را مىبوسيد! بعد آن پير [زيد بن ارقم] به شدت گريست.
فَقَالَ لَهُ ابْنُ زِيَادٍ: أَبْكَى اللَّهُ عَيْنَيْكَ! فَوَ اللَّهِ لَوْ لاَ أَنَّكَ شَيْخٌ قَدْ خَرِفْتَ وَ ذَهَبَ عَقْلُكَ لَضَرَبْتُ عُنُقَكَ! فَنَهَضَ [زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ] فَخَرَجَ وَ هُوَ يَقُولُ:
مَلَّكَ عَبْدٌ عَبْداً، فَاتَّخَذَهُمْ تَلَداً! أَنْتُمْ يَا مَعْشَرَ الْعَرَبِ الْعَبِيدُ بَعْدَ الْيَوْمِ! قَتَلْتُمُ ابْنَ فَاطِمَةَ وَ أَمَّرْتُمُ ابْنَ مَرْجَانَةَ! فَهُوَ يَقْتُلُ خِيَارَكُمْ وَ يَسْتَعْبِدُ شِرَارَكُمْ، فَرَضِيتُمْ بِالذُّلِّ! فَبُعْداً لِمَنْ رَضِيَ بِالذُّلِّ!
فَلَمَّا خَرَجَ سَمِعْتُ النَّاسَ يَقُولُونَ: وَ اللَّهِ لَقَدْ قَالَ زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ قَوْلاً لَوْ سَمِعَهُ ابْنُ زِيَادٍ لَقَتَلَهُ!
ابن زياد گفت: خدا دو ديدهات را گريان بدارد! و الله اگر پير خرفتى كه عقلش زايل شده است نبودى، گردنت را مىزدم![زيد بن ارقم] برخاست و بيرون رفت.
در حالى كه مىگفت: بردهاى، بردهاى، را به شاهى گمارد، و او مردم را به بازيچه گرفت! شما اى جمعيت عرب بعد از امروز برده خواهيد شد! چرا كه پسر فاطمه را كشتيد و پسر مرجانه [ابن زياد] را حاكم كرديد! او بزرگانتان را خواهد كشت و اشرارتان را به بردگى خواهد گرفت، به ذلت و خوارى رضا دادهايد! دور باد كسى كه به خوارى و ذلت راضى شود! وقتى بيرون رفت، شنيدم مردم مىگفتند: و الله زيد بن ارقم حرفى زد كه اگر ابن زياد مىشنيد او را مىكشت!
📚منبع
مقتل ابی مخنف، وقعه الطف، قرن ۲
#امام_حسین
#مصائب_اباعبدالله
#خروج_از_کربلا
.
📣 رمزگشایی از سخن پیامبر اکرم(ص) در مورد امام حسین(ع) بعد از هزار و چند سال؛
امام صادق علیه السلام فرمودند: «بر بدن جدّ غریب ما ۱۹۵۰ زخم زدند.»
راوی سوال کرد:
یابن رسول الله مگر امکان دارد چنین چیزی، مگر یک بدن چقدر طاقت و حجم دارد؟
حضرت فرمودند: به خدا قسم نیزه برجای نیزه میزدند، شمشیر برجای شمشیر می زدند، تیر برجای تیر می زدند.
روزی پیغمبر صلوات الله علیه و آله بالای منبر مسجد نشسته بودند و برای مردم موعظه می کردند.
یک وقت امام حسین علیه السلام که در آن زمان چهار، پنج ساله بودند از در وارد شدند، امام حسین علیه السلام آمدند پائین پله ی منبر ایستادند.
ناگهان پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله شروع به گریه کردن نمودند و به حسین علیه السلام اشاره کرده فرمودند:
«تَرَقَ عَینَ البَقَه»
«یعنی بیا بالا چشم پشه!»
هیچکس معنی این تعبیر را نفهمید یعنی چه؟ چرا رسول الله به امام حسین علیه السلام خطاب می کند بیا بالا ای چشم پشه!!
سالیان سال کسی نفهمید شاید بعد از هزار و چند سال!!
قریب به صد و اندی سال پیش مرحوم فرهاد میرزا اعتماد السلطنه صاحب مقتل بسیار ارزشمند قَمقام زَخّاز و صَمصام بَتّار که یک مقتل بسیار ارزشمند و مفیدی است.
ایشان به فرنگ رفت، در اروپا میکروسکوپ تازه اختراع شده بود به این جناب شاهزاده قجری گفتند که آقای شاهزاده تشریف بیاورید که یک وسیله ای اختراع شده به نام میکروسکوپ هر چیز ریزی که زیرش بگذارید درشت نمایی میکند و نشان میدهد.
ما چشم یک پشه را جدا کردیم و گذاشتیم زیر این میکروسکوپ، بیایید نگاه کنید!
جناب فرهاد میرزا چشم خود را گذاشت روی میکروسکوپ و نگاهی کرد و در همان موقع کسی که پای دستگاه بود گفت جناب آقای فرهاد میرزا شمردیم ۱۹۵۰ شکاف در چشم پشه است!
یک دفعه دیدند فرهاد میرزا نشست روی زمین شروع کرد به گریه و به سر زدن
همه گفتند چه شد فرهاد میرزا، ما که چیزی نگفتیم؟! ما گفتیم چشم پشه یک حالتی دارد شبکه شبکه است و سوراخ سوراخ، شمردیم و دیدیم ۱۹۵۰ شبکه دارد !!
فرهاد میرزا گفت شماها نمی دانید! بعد از هزار و چهارصد سال تعبیر حرف پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مشخص شد که چرا آن روز پیغمبر اکرم به اباعبدالله الحسین علیه السلام با عنوان چشم پشه خطاب کرد.
📚 منبع
کفایة الأثر، علی بن محمد بن علی خزاز قمی رازی، ص۸۱تا۸۳
مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۸۸
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۱۶، ص۲۹۵ / ج۳۶، ص۳۱۳ / ج۴۳، ص۲۸۶
الطرائف، ابن طاووس، ترجمه داوود الهامی، ص۳۷۰
مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب
#امام_حسین
#فضائل_امام_حسین_بن_علی_ع
#فضائل_و_کرامات_اباعبدالله_ع
.
📣 قبر امام حسین (ع) باغی از باغهای بهشت است؛
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «قبر حسین بن علی باغی از باغ های بهشت است و هیچ پیامبر و فرشته ای نیست مگر اینکه از خداوند درخواست می کند که به زیارت او برود پس پیوسته یک گروه (از ملائکه و پیامبران) برای زیارت قبر وی نازل می شوند و گروه دیگر باز میگردند»
در روایت دیگری نیز ذکر شده در شب جمعه همه انبیا و اوصیا و ملائک به زیارت آن حضرت می آیند و لذا زیارت آن حضرت در شب جمعه دارای فضیلت خاصی است.
📚منبع
کامل الزیارات، ابن قولویه
#امام_حسین_ع
#فضائل_زیارت_امام_حسین_ع
.