.
#شناسنامه اجمالی مولانا حضرت #امام_حسن مجتبی صلواتالله علیه
🔸نام مبارک: حسن
🔸کنیهٔ شریف: ابامحمد
«نام و کنیهٔ آن حضرت توسط رسولخدا صلیالله علیه وآله و از جانب حقتعالی جلجلاله انتخاب شد»
🔸القاب: مجتبى، سید، سبط، زكى، تقى، حجت، برّ، امین، زاهد، طیب، شبر
🔸منصب: معصومِ چهارم و امام دوم
🔸میلاد شریف: نیمهٔ ماه رمضانالمبارک سال دوم و یا سوم قمری
🔸محل تولد: مدینةالنبي صلیالله علیه وآله
🔸والدین: اولین فرزند حضرت امیرالمومنین و حضرت صدیقهٔطاهره سلامالله علیهما
🔸مدت امامت ظاهری: از زمان شهادت پدرش حضرت امیرالمؤمنین صلواتالله علیه در رمضان سال چهلم، تا صفر سال پنجاه هجرى، به مدت ۱۰ سال که از این مدت ۷ سال و ۲۴ روز را عهدهدار خلافت ظاهری مسلمین بودند
🔸شهادت: ۷ و یا ۲۸ صفرالمظفر سال ۵۰ قمری
🔸سبب شهادت: مسمومیت با زهری که همسر ملعونهشان، دختر اشعث ملعون با همکاری معاویه لعنةالله علیه به آن حضرت دادند
🔸مزارِ شریف: مدینهٔ منوره در جوار جدهٔ بزرگوارشان حضرت فاطمهٔ بنت اسد سلامالله علیها
🔸فرزندان: زید، حسن مثنى، عَمر، قاسم، عبدالله، عبدالرحمن، ابابكر، حسین اثرم، طلحه، امالحسن، امالحسین، فاطمه، امسلمه، امعبداللّه، رقیه
«میان مورخان در نام و تعدادشان اختلاف است، اما همگی در اینکه نسل آن حضرت تنها از طریق حسن مثنی و زید بوده اتفاق نظر دارند و از میان فرزندان چهار تن در کربلا شهید و یک تن که حسن مثنی بود به شدت مجروح شدند»
🔸اصحاب: ابراهیم بن مالك اشتر، عبداللّه بن عباس، ابو ثمامه صیداوى، جابر بن عبدالله انصارى، جاریة بن قدامه، جبلة بن على شیبانى، حبیب بن مظاهر اسدى، حذیفة بن اسید غفارى، رفاعة بن شداد، سعید بن قیس همدانى، قیس بن سعد انصارى، سعید بن مسعود ثقفى، سلیم بن قیس هلالى، صعصعة بن صوحان عبدى، عامر بن واثله كنانى، عمر بن ابى سلمه، كمیل بن زیاد نخعى، ابو مخنف، لوط بن یحیى، مسیب بن نجبه فزارى، میثم بن یحیى تمّار، سعد بن مسعود ثقفى
📚:🔹ناسخالتواریخ، سپهر
🔹منتهیالامال، محدث قمی
🔹بحارالانوار، مجلسی
#مقتل_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#زندگینامه_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#هفتم_صفر
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. مقتل-جریان مسمومیت، شهادت و تشییع #امام_حسن (ع) جعده درخواست معاویه را عملی کرد و امام علیه الس
.
ارْجِعْ یَا مَرْوَانُ مِنْ حَیْثُ جِئْتَ؛ برگرد به همان جایی که بودی؛ ما
قصد نداریم این بدن مطهر
را در کنار رسول خدا به خاک بسپاریم؛ تنها قصدمان این است که با زیارت دادن این بدن مبارک، تجدید عهدی با رسول خدا شده باشد و بعد از آن به سمت بقیع رفته و او را بنابر وصیت حضرتش در کنار قبر مادربزرگش فاطمه [بنت اسد] به خاک می سپاریم.
مطمئن باش اگر وصیت کرده بود که بدن مطهرش را کنار رسول خدا دفن کنیم تو کوچکتر از آن بودی که بتوانی مانع ما شوی و لکن آن حضرت به خدا و رسولش و نیز حرمت قبر شریفش بیش از دیگران عالم است و می دانست که نباید خرابى در آن پدید آید، چنانچه این كار را دیگران كردند و بدون اذن آن حضرت صلی الله علیه وآله به خانه اش وارد شدند،
سپس رو به عایشه کرد و گفت:
وَا سَوْأَتَاهْ یَوْماً عَلَى بَغْلٍ وَ یَوْماً عَلَى جَمَلٍ تُرِیدِینَ أَنْ تُطْفِئِی نُورَ اللَّهِ وَ تُقَاتِلِینَ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ ارْجِعِی
این چه رسوائى است؟ عایشه! روزى بر استر و روزى بر شتر! (اشاره به جنگ جمل) می خواهى نور خدا را خاموش كنى و با دوستان خدا بجنگى؟ بازگرد!
از آنچه می ترسیدى خیالت راحت باشد که ما طبق وصیت، بدن مطهر را اینجا دفن نمی کنیم خوشحال باش که تو به هدفت رسیدى؛ ولی خدا هر گاه که باشد انتقام اهل بیت عصمت را از دشمنانشان خواهد گرفت.
وَ قَالَ الْحُسَیْنُ وَ اللَّهِ لَوْ لَا عَهْدُ الْحَسَنِ إِلَیَّ بِحَقْنِ الدِّمَاءِ وَ أَنْ لَا أُهَرِیقَ فِی أَمْرِهِ مِحْجَمَةَ دَمٍ لَعَلِمْتُمْ كَیْفَ تَأْخُذُ سُیُوفُ اللَّهِ مِنْكُمْ مَأْخَذَهَا وَ قَدْ نَقَضْتُمُ الْعَهْدَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَكُمْ وَ أَبْطَلْتُمْ مَا اشْتَرَطْنَا عَلَیْكُمْ لِأَنْفُسِنَا.
امام حسین علیه السلام فرمود به خدا سوگند! اگر برادرم با من پیمان نبسته بود كه در پاى جنازه او خونی ریخته نشود می دیدید که چگونه شمشیرهاى الهى از نیام بیرون مى آمد و دمار از روزگار شما درمی آوردند.
شما همان روسیاهانی هستید که عهد میان ما و خودتان را شكستید و شرائط آن را باطل ساختید. آنگاه جنازه مظلوم امام مجتبى علیه السلام را به طرف بقیع برده و در كنار قبر جدهاش فاطمه بنت اسد به خاک سپردند. (2)
✅پی نوشت:
🔹1. الإرشاد ج2 ص 16
🔹2. همان ص17- 19
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#زندگینامه_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#بیست_و_هشتم_صفر
#هفتم_صفر
.
.
الأمالى ، صدوق ـ به نقل از مفضّل بن عمر ، از امام صادق ، از پدرش: حسين بن على بن ابى طالب عليه السلام روزى بر حسن عليه السلام در آمد و نگاهش كه به او افتاد ، گريست . حسن عليه السلام به او گفت: «اى ابا عبد اللّه ! چرا گريه مى كنى؟ گفت : به خاطر آنچه با تو خواهد شد، مى گريم. حسن عليه السلام گفت : "آنچه با من مى شود، سمّى است كه به دسيسه به من مى دهند و با آن ، كشته مى شوم ؛ امّا هيچ روزى ، مانند روز تو نيست، اى ابا عبد اللّه ! سى هزار مرد جنگى به جنگ با تو مى شتابند و همه ادّعا مى كنند كه از امّت جدّمان محمّد صلى الله عليه و آله هستند و خود را به اسلام مى بندند و بر كشتن و ريختن خونت و هتك حرمتت و اسير كردن فرزندان و زنانت و تاراج اموالت، گرد مى آيند، و همين هنگام است كه لعنت بر بنى اميّه فرود مى آيد و آسمان ، خون و خاكستر مى بارد و همه چيز، حتّى وُحوش بيابان و ماهيان دريا بر تو مى گريند"
✅منابع:
🔹 الأمالي للصدوق : ص 177 ح 179 ،
🔹 الملهوف (طبعة أنوار الهدى) : ص19 ،
🔹 مثير الأحزان : ص 23 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ،
🔹 المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 86 عن الإمام الصادق عليه السلام ،
🔹بحار الأنوار : ج 45 ص 218 ح 44 .
#مقتل_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#امام_حسن مجتبی_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
#هفتم_صفر
#مقتل
#روایت
.
.
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#هفتم_صفر
🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است
🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است
قربونت برم آقای کریم...
عزیز زهرا...
یا حسن...
🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است
میدونی چرا امام حسن حرم نداره...
این تعبیر منه...
آخه مادرش زهرا حرم نداره...
ای...غریب حسن...
ای...غریب حسن...
((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه...
بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...))
🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است
🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است
🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد
🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
آی اونی که گفتی مریض دارم...
آی اونی که گفتی گرفتارم...
حاجت دارم...
خدا ميدونه...
سفره امام حسن با بقیه فرق داره...
کسی رو بی جواب بر نمیگردونه...
امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته...
آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید...
اگه برات کربلا هم میخواهی...
از امام حسن بگیر...
🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
دلت آماده شد... بسم الله...
🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است
تا به آقا زهر دادند...
صدای ناله اش بلند شد...
فرمود...
بگید برادرم حسین بیاد...
ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر...
یک نگاه کرد...
دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده...
صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده...
طاقت نیاورد...
عرضه داشت...
آخ برادر خوبم... حسنم...
چه بلایی سرت آوردند داداش...
همین جا بود...
اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد...
یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد...
دید حسینش داره گریه میکنه...
صدا زد...
حسینم... برادرم...
گریه نکن حسین جان...
(یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا)
حسین جان... برادرم...
هر کس برا من گریه میکنه...
تو ديگه برا من گریه نکن حسین...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله
همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین...
تو ديگه برای من گریه نکن حسین...
((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه))
آخ آقا جان امام حسن...
چشمان مبارک رو باز کردی...
دیدی برادرت حسین...
بالا سرت نشسته...
داره گریه میکنه...
اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد...
دید شمر با خنجر برهنه...
آقا جانم امام حسن...
لحظات آخر فرمودید
بگید خواهرم زینب بیاد...
اما کربلا...
ابی عبدالله صدا زد...
زینبم... خواهرم برگرد...
خواهرم برگرد نبینی...
🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم
🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم
🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی
🔸وقت جان سپردن آه آتشینم.
#روضه_امام_حسن
#شهادت_امام_حسن
#امام_حسن
.
حاج شیخ محمود ریاضتشب دوم_سخنرانی.mp3
زمان:
حجم:
42.67M
🔊#شیخ_محمود_ریاضت
📌#شهادت_امام_حسن مجتبی علیه السلام( ۲۸ صفر)
📍 دوشنبه ۱۴۰۳/۰۶/۱۲
#هیئت_محبین_الزینب_سلام_الله_علیها
#هفتم_صفر #بیست_و_هشت_صفر
.
|⇦•انا لله و انا الیه راجعون..
#روضه امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج #مهدی_رسولی
●━━━━━━───────
روایت اینجوری میگه: جناده نامیه میگه اون شب آخر وارد حجره ی امام مجتبی علیه السلام شدم. وارد حجره شدم دیدم یه آقایی تا کمر تو تشت خم شده میگه تا نزدیکتر شدم ببینم چه خبره دیدم "و تخرج کبده قطعة قطعة" دیدم جگرش قطعه قطعه داره وارد تشت میشه.. ترسیدم صدا زدم یابن رسول الله برم طبیب بیارم؟ سر و آورد بالا تا من و دید، دیدم خون از کنار لب ها داره میریزه یه جوری به من جواب داد تکلیفم روشن شد. گفت:" انا لله و انا الیه راجعون" آدم زرنگی بود میگه دیدم لحظه آخرشه اومدم جلوش زانو زدم با این دستای لرزانش دور دهان مبارک و پاک میکرد گفتم یه چیزی به من بگو پسر فاطمه لحظه آخری.. امام حسن ع شروع کرد در مذمت دنیا حرف زدن صدا زد پسر جناده حواست باشه دنیا اینه دنیا حلالش حساب کتاب داره، دنیا شبهه اش عتاب داره و اما حرامش کتک داره دنیا همینه ها حلالشم سخته تا چه برسه به حرامش میگه دید من دارم نگاهش میکنم یه نگاه به من کرد گفت پاشو برو دیگه،پاشو برو بلند شدم برم کأن اشاره کرد برگرد گفتم جانم گفت این تشت و بردار چرا من نمیدونم اینجا دیگه روایت تموم میشه اما من نمیدونم مراعات کیو کرد شاید میخواست بگه جناده پشت در زینب وایساده بلند شو برو قامت زینب و کسی ندیده چقدر غیوره.. همه ی غیرت امام حسنه..امشب شب امام حسنه ، من، تو، بزرگترا کی میتونه بفهمه سهم امام حسن و تو کربلا نه فقط قاسمش مه برای سنگ باران وسط میدانش میمیریم..نه فقط عبداللهی که روضه اش گودالیه.. یه چیزی بهت بگم نه فقط جانباز داده حسن مثنی و دیگران،غیر از اینا در بعضی از نقل ها هم هست چند تا از دخترانش دم غروب کربلا زیر اسب جون دادند سهم امام حسن زیاده سهم امام حسن خیلیه اصلا چی دارم میگم، حسینم سهم امام مجتبی است کربلا اون لحظه آخری که سرش تو بغلش بود گفت: "یا اباعبدالله لایوم کیومک یا اباعبدالله" حکم مأموریت داد. یعنی: حسین جان تا اینجا همه برای من بود داداش چیا ؟حسین جان تهمتا برای من، غربتا برای من ،بگم حسین جان خلوتی مادر برای من، زمین خوردنش برای من...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#هفتم_صفر #شهادت_امام_حسن
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•کریم کاری به جز...
#روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید محمد حسین تقوی
●━━━━━━───────
"السلام علیک یا ابامحمد یا حسن بن علی ایهالمجتبی یابن رسول الله..."
تا شود راضی ز اعمالم خدا گفتم: حسن
مادرش بر سینه زد آرام تا گفتم: حسن
خود گرسنه ماند و سگ را با غذایش سیر کرد
هرکسی گفت از کرم گفت از سخا گفتم :حسن
ناامید کوچه ها کی ناامیدم میکند
زود حل شد مشکل من هرکجا گفتم:حسن
نام او را می بری،زهرا تفضُّل می کند
تا بگیرد فاطمه دست مرا،گفتم:حسن
«حسن جان....حسن جان....»
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
آقام تو مدینه س ولی حرم نداره
کریم اونیه که همدم اشک و آهه
دیده که مادرش تو کوچه بی پناهه
*حالا روضه امام حسن...*
ای تشت یاری ام بده دیگر بریده ام
این زهر را به قصد شفایم چشیده ام
کم سن و سال بودم و پیری به من رسید
مانند شمع قطره به قطره چکیده ام
*به اون نوکرش در عالم رویا فرمود: که ما یه مرگ داریم یه شهادت...مرگ من تو کوچه هاست...*
راضی به مردنم که نبینم مغیره را
من ناز مرگ را به دل و جان خریده ام
*لذا تا زهر رو خورد بقیه به صورت می زدند اما زبان حال امام حسن یه چیز دیگه بود...*
راحت از این زخم و جراحت شدم
ز دیدن مغیره راحت شدم...
وای من و وای من و وای من
میخ در و سینه زهرای من
*من پسر ارشد بودم...بابام علی رو من یه جور دیگه حساب کرده بود؛اما نتونستم کاری کنم...*
در وسط کوچه تو را می زدند
کاش به جای تو مرا می زدند
*آدم یه داغی می بینه میخواد به همه بگه بلکه آروم بشه به کسی نتونست بگه چی دیده...*
یارب نصیب هیچ غریبه،دگر نکن
دردی که گیسوان حسن را سفید کرد
با صد امید حامی مادر شدم ولی
سیلی زنی امید مرا ناامید کرد
*تا امام مجتبی شروع کرد رو خاک به خودش غلطیدن بعضی ها گفتند جعده که فرار کرد...اومدن یه عده دنبال بنی هاشم...زودتر از همه زینب آمد. تا اومد شروع کرد گریه کردن؛خواهر برات بمیره مگه میشه زینب به حسین خبر نده.ابی عبدالله سر امام حسن رو بلند کرد. خون از این لب و دندان،پاک کرد آنقدر گریه کرد، آرام نمیشد.تا امام حسن فرمود:حسین جان! دیگه گریه نکن..."لایوم کیومک یا اباعبدالله"امام حسن فرمود:حسین! اگر دارم جون میدم اهل و عیالم کنارمَن غریب جون نمیدم...غریب تویی که سی هزار نفر دوره ات می کنند...هر چه صدا میزنی:أین مسلم؟ أین حبیب؟أین ولدی علی؟أین أخی ابالفضل؟امام حسن وقتی جون می داد زن و بچه رو سپرد به ابی عبدالله...چه قشنگم پدری کرد برای قاسم و عبدالله...اما بمیرم برای اون آقایی که زینب کبری فرمود:بمیرم برای اون آقایی که با غصه از دنیا رفت.چه غصه ای داشت آقا؟..*
چشمی به چشم قاتل و چشمی به خیمه ها
در بین کاروان خود ای کاش زن نداشت
«حسیین...»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#هفتم_صفر #شهادت_امام_حسن
#حجت_الاسلام_سیدمحمدحسین_تقوی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•من قرار سینه ی پیغمبرم...
#روضه_امام_حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سیفی
●━━━━━━───────
من قرار سینهٔ پیغمبرم
من علمدار سپاه حیدرم
من گل یاس سفید مادرم
انعکاس جلوه طه منم
وارث خون دل زهرا منم
پیرو راهم امام کربلاست
از قعود من قیام کربلاست
آتش دل از رخم پیدا نمود
غصه های من یکی دو تا نبود
آن یکی میگفت با من این چنین
السلامٌ یا مذلّ المومنین
قامت صبر از صبوریم خمید
پای منبر جان به لب هایم رسید
روی منبر دور، دورِ خصم بود
ناسزا گفتن به حیدر رسم بود
*چه آقای غریبی..وقتی کوچه می رفت، کوچه رومیدید. یاد اون لحظاتی که توکوچه اون پیشامد شد..وقتی مسجد می فت منبری بالا منبر ناسزا می گفت..وقتی خانه می آمد اول مصیبت بود..اما هیچ.کدوم از اینها مصیبت اصلی امام حسن نبود مصیبتش میدونید کی بود..؟*
درب خانه کنده شد با یک لگد
مادرم در پشت در فریاد زد
گفت فضه بانویت را مرگ برد
محسنم بین در و دیوار مرد
*امام صادق علیه السلام فرمود: سبب وقات مادرمون این بود قنفذ با غلاف شمشیر به مادرمون زد..*
یکی آتش به کل باغ میزد
یکی بر قلب زینب داغ میزد
میان آن شلوغی ها مغیره
به دست مادرم شلاق میزد
*فضه بعد شهادت بی بی میخواست وسائل شو جمع کنه بره. امیرالمومنین فرمودند: فضه تو هم میخوای ما رو تنها بذاری،صدا زد آقاجان خانه ی بدون فاطمه دیگه برام دلگیره...تا شما هستی بچه ها آرام اند تا شما از خونه بیرون میری این بچه ها دون دونه بغض میکنن..هر کدوم یه گوشه میشینن گریه میکنن..اما از همه بیشتر امامحسن گریه می کنه..هرکاری میکنم امام حسن آرام نمیشه.. حسینت یه گوشه مینشینه خیره خیره به مسمار در نگاه میکنه اشک می ریزه، زینبت چادر خاکی مادرشو به سر میکنه اشک میریزه آقا! حسین گریه میکنه میتونم آرامش کنم، زینب گریه میکنه میتونم آرامش کنم اما گریه حسنت جگرمو آتش زده، هی زیر لب زمزمه میکنه نامرد مادرمو نزن نامرد*
مگه یادم میره من بودم و یه گل پرپر
مگه یادم خونابه ی بال کبوتر
مگه یادم میره زخمِ روی صورت مادر
*لذا حرف دل بی بی این بود..*
ای کاش من حسن را با خود نبرده بودم
در پیش چشم کودک سیلی نخورده بودم
*اگه اینجا جلو چشم امامحسن به مادر سیلی زدن..اما من بمیرم یه روز کربلا دخترش روجلوچشم بچه ها مدام تازیانه زدن...چهل منزل دنبال سر برادر...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#هفتم_صفر #شهادت_امام_حسن
#حجت_الاسلام_سیفی
#بیست_و_هشتم_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•هی چشممی چرخانی...
#روضه امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ استاد حاج منصور ارضی
●━━━━━━───────
هی چشم میچرخانی اما گنبدی نیست
گلدستهای صحن و سرایی مرقدی نیست
از نوحهخوان و خادم و زائر ردی نیست
یک چندومه باب الرضا رفت آمدی نیست
زائر ندارد قدر انگشتان یک دست
آقای ما اینگونه تنها و غریب است
خوابیدمو در خواب سقاخانه دیدم
صحن و سرا و گنبدی شاهانه دیدم
دور و برش شمع و گل و پروانه دیدم
برخاستم از خواب یک ویرانه دیدم
ای کاش قبر خاکیاش تعمیر میشد
ای کاش خوابم زودتر تعبیر میشد
ای کاش او هم مرقد و صحن و سرا داشت
ای کاش یک گلدسته و گنبد طلا داشت
ای کاش دنیایی شبیه کربلا داشت
یا لااقل قدری برای گریه جا داشت
ای به فدای غربتش جان و تن من
یک شمع حتی بر مزارش نیست روشن
جانم فدای او که غم بسیار دیده
در کوچهها با مادرش آزار دیده
آثار خون را بر در و دیوار دیده
هی داغ پشت داغ از مسمار دیده
من شک ندارم مجتبی در کوچه جان داد
تا دید مادر پشت در از پای افتاد
«حسن جانم حسن جانم...»
جانم به قربانش که غم شد لشکر او
در اوج غربت قاتلش شد همسر او
ای شیعیان شد تیرباران پیکر او
مِن بعد وای از حال زار خواهر او
اما خدا را شکر این آقا کفن داشت
یک تکه چوب تیر خورده روی تن داشت
هنگام تشییع جنازه یک بدن داشت
یا لااقل هنگام مُردن پیروهن داشت
وقت کفن دور وبرش اقوام بودن
در کربلا اما فقط احشام بودن
بر سینه ی شرارهها غم خورد
چون ضربه به غیرت حرم خورد
در شهر مدینه وسط روز
تشییع جنازهاش به هم خورد
خون میچکد از کنار تابوت
بر پیکر تو تیر ستم خورد
این تیزی تیرها کجا و
آن میخ که بر قلب حرم خورد
مادر به اشاره گفت: فضه
در با چه شتابی به سرم خورد
دیدی کف پای یک حرامی
بر چادر پاک محترم خورد
در کرب و بلا میان گودال
جسمیست که نیزه دم به دم خورد
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#بیست_و_هشتم_صفر
#هفتم_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
شیخ مهدی حسن آبادی1404051002.mp3
زمان:
حجم:
42.99M
.
#قسمت_دوم #روضه امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
تیرها گر چه به تابوت تو را دوخته اند
لااقل پیکر خونین تو دارد کفن
اشکهایش به مادرش رفته
سینه ی پر شراره ای دارد
نه به یک تشت اکتفا نکنید
جگر پاره پاره ای دارد
از علی هم شکسته تر شده است
*وقتی اون مرد اومد آقا رو دید محاسن سفید شده، الان در طب ثابت شده میگه طرف داره دق مرگ میشه غمباد شده، میگن چی شده؟ میگن خبر ناگهانی شنیده
یهو یه نفر بزنه تو گوش مادرت، تو هم ببینی..*
از علی هم شکسته تر شده است
علتش کینه ها حسادتهاست
غربت چشمهای مظلومش
سند محکم خیانتهاست
خواهرش را کسی خبر نکند
مادرش خوب شد که اینجا نیست
لخته خونها سر لج افتادن
هیچ تشتی حریف آنها نیست
از غرور شکسته اش پیداست
صبر همصحبت دل آقاست
نه من از چشم سر نمیبینم
کوچه ای شوم قاتل آقاست
*کدوم کوچه رو میگی؟بلدی آدرسشو؟
میدونی کجاست؟؟*
کوچه ای تنگ کوچه ای تاریک
شده کابوس هر شب آقا
برگه را پس بده نزن نامرد
چیست این جمله بر لب آقا
از صدای شکستن بغضش
چشم دیوارها سیاهی رفت
مادرش راه خانه ی خود را
تا زمین خورد اشتباهی رفت
تا که باغش میان آتش سوخت
میله های قفس نصیبش شد
کودکی نه، بگو خزان بهار
پیری زودرس نصیبش شد
نفسش بند آمده ای وای
به خدا نای روضه خوانی نیست
شکر دارد که گوشه ی این تشت
لااقل چوب خیزرانی نیست
راهمونو بست فکرشو نمی کردم
مادرم نشست فکرشو نمی کردم
گوشواره شکست فکرشو نمی کردم
یکی نبود بگه نامرد، بس کن یه زنه
فکرشم نمی کردم این جور بزنه
قدّم نرسید آخر حالا منمو حسرت
من موندم و یه کوچه من موندم و خجالت
آهِ مادر و، نه میره از یادم
من دوشنبه رو، نه نمیره از یادم
دیوار و سر و، من نمیره از یادم
آخه به یک ضربت دو سیلی خورد زهرا
یکی از ضرب دست و آن یک ز دیوار
*همچین که سیلی زد، میدونی چجوری زده؟ عین روایتو میگم دو دستی زد تو صورت مادرم..*
سند غربت بابام امضا شده بود
نه نمیره از یادم اون روی کبود
لبخنده رو لبای بابامونو گرفتن
بی دینای مدینه دنیامونو گرفتن
روزگار من با غم دلم سر شد
حال مادرم هر دقیقه بدتر شد
درد پدرم دیگه چن برابر شد
نمیدونم چرا دستاش بالا نیومد
هی نفس نفس میزد حرفی نمیزد
سنّی ندارم اما، موهام همه سفیده
دیدیم سر جوونیم ناموس ما شهیده
قدّم نرسید آخر حالا منمو حسرت
من موندم و یه کوچه من موندم و خجالت
هیشکی نبود بگه این گل که پرپره
این زن که میزنید ناموس حیدره
از عمد مادر و پیش پسر زدند
از عمد با لگد محکم به در زدند
مادرم از قدیم می زد حرف
مادرم سر به زیر می زد حرف
مردک پست رذل، سیلی زد
بی هوا با دو دست سیلی زد
دل من ،شکست در کوچه
مادرم تا نشست در کوچه
استراحت نداشت مادر ما
خواب راحت نداشت مادر ما
*می دونی مادر ما چجوری میخوابید؟*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
#هفتم_صفر #شهادت_امام_حسن
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
Haj Meysam MotieeShab07Safar1404[03].mp3
زمان:
حجم:
23.59M
▪️خدایا، خاطرهی مادرمو چه کنم؟ (#زمزمه #کوچه_بنی_هاشم )
🎙 بانوای: حاج #میثم_مطیعی
🏴 شب #هفتم_صفر ۱۴۰۴
این لحظهها سخته ولی
خوبه؛ کنار من نشستی
سر روی پات، میذارم و
دلخوش به اینم که تو هستی
هرچقدر تیر از کمون، روونه هم شه ، سوی تابوت من
حک کنید با خط خوش، اسم علی رو، روی تابوت من
اگرچه، همین گناه ماست بگید به همه
که بابام، علیِ مرتضاست بگید به همه
غم من، عزای کوچههاست بگید به همه
خدایا
حسین جان، سپردمت تو رو به دست خدا
خدایا، خاطرهی مادرمو چه کنم؟
یادت میاد، اون روزی که
با گریه برگشتم به خونه
گفتم بهت، چیزی میگم
اما پدر هرگز ندونه
یه نفر توو کوچهها، مانع راهِ، من و مادر شد و...
من نمیدونم چیشد، مادر رو خاکِ کوچه پرپر شد و...
بابا رو، نمیدونم چرا صدا نمیزد
چی میشد، مرد غریبه بیهوا نمیزد
چی میشد، به صورت مادر ما نمیزد
خدایا
خدایا، خاطرهی مادرمو چه کنم؟
حالا ببین، با روی زرد
این گوشه افتادم برادر
میسوزم و یادم میاد
بیتابی مادر توو بستر
یادته چقدر شبا، از درد پهلو بیقراری میکرد
واسهی دل خوشیِ، علی با اون حال، خونهداری میکرد
هنوزم، صداش میاد؛ بهم میگفت: حسنم
مبادا علی بفهمه که کبوده تنم
میگفتم کبودیِ صورتتو چه کنم
عزیزم
خدایا، خاطرهی مادرمو چه کنم؟
شاعر: رضا یزدانی
نغمه پرداز: حجت الاسلام محمدرضا رضایی