.
اسناد وارده در کتب حدیثی مبنی بر شهادت #امام_حسن در روز 7 ماه صفر
♦️سند اول: «تثبیت الامامة»
قدیمی ترین منبعی که در این زمینه تا به حال یافت شده کتاب « تثبیت الامامة»تالیف «سید قاسم بن ابراهیم الرسی» است که در سال 246 وفات یافته است. وی که خود از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است، از زهاد و عباد و علمای زمان خویش بود که دارای تألیفات فراوانی است. گفتنی است وی از روات احادیث هم بوده است و بدون واسطه از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت نقل میکرده است. وی در کتاب خویش چنین آورده است.
«الامام الحسن علیه السلام ابوه الامام امیرالمومنین علی علیه السلام، امه فاطمه الزهراء سلام الله علیها، ولادته: ولد فی المدینه لیلة النصف من شهر رمضان فی السنة الثالثة للهجره، القابه: التقی، الزکی، السبط، وفاته: توفی فی السابع من شهر صفر سنة خمسین من الهجرة»
♦️سند دوم: قول شهید اول
یکی دیگر از کسانی که قائل بودند شهادت سبط اکبر حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام در هفتم ماه صفر واقع شده است، شهید اول (متوفای 786) می باشند ایشان در کتاب شریف «دروس» می فرمایند: الامام، الزکی، ابومحمد الحسن بن علی سید شباب اهل الجنه ولد بالمدینه یوم الثلاثاء منتصف شهر رمضان سنة اثنتین من الهجرة ... و قبض بها مسموما یوم الخمیس سابع صفر سنة تسع و اربعین من الهجرة.[1]
♦️سند سوم :«مرحوم کفعمی»
یکی دیگر از کسانی که قائل به شهادت امام حسن مجتبی در هفتم ماه صفر شده است، علامه بزرگوار و محدث کبیر مرحوم کفعمی صاحب کتاب شریف «مصباح» می باشد ایشان در این کتاب چنین می فرماید:
» ولد فی یوم الثلاثاء منتصف شهر رمضان سنة ثلاث من الهجرة و توفی یوم الخمیس سابع شهر صفر سنة خمسین من الهجرة.[2]
♦️سند چهارم: پدر بزرگوار شیخ بهایی
یکی دیگر از بزرگانی که قایل به شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام در هفتم صفر می باشد مرحوم علامه شیخ حسین والد مکرم شیخ بهایی در کتاب «وصول الاخبار الی اصول الاخبار» می باشد وی که متوفای سال 984 هجری است در کتاب خویش میفرماید: « هو الامام الزکی ابومحمد سید شباب اهل الجنه ولد بالمدینه یوم الثلاثاء منتصف شهر رمضان سنة اثنتین من الهجرة مسموما فی المدینة یوم الخمیس سابع شهر صفر سنة تسع او ثمان و اربعین و قیل سنة خمسین من الهجره عن سبع و اربعین سنة.[3]
#مقتل_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#امام_حسن مجتبی_علیه_السلام
#هفتم_صفر
#تقویم_شیعه
#روایت
#مقتل #شهادت_امام_حسن
.
.
شناسنامهٔ اجمالی مولانا حضرت امام حسن مجتبی صلواتالله علیه
🔸نام مبارک: حسن
🔸کنیهٔ شریف: ابامحمد
«نام و کنیهٔ آن حضرت توسط رسولخدا صلیالله علیه وآله و از جانب حقتعالی جلجلاله انتخاب شد»
🔸القاب: مجتبى، سید، سبط، زكى، تقى، حجت، برّ، امین، زاهد، طیب، شبر
🔸منصب: معصومِ چهارم و امام دوم
🔸میلاد شریف: نیمهٔ ماه رمضانالمبارک سال دوم و یا سوم قمری
🔸محل تولد: مدینةالنبي صلیالله علیه وآله
🔸والدین: اولین فرزند حضرت امیرالمومنین و حضرت صدیقهٔطاهره سلامالله علیهما
🔸مدت امامت ظاهری: از زمان شهادت پدرش حضرت امیرالمؤمنین صلواتالله علیه در رمضان سال چهلم، تا صفر سال پنجاه هجرى، به مدت ۱۰ سال که از این مدت ۷ سال و ۲۴ روز را عهدهدار خلافت ظاهری مسلمین بودند
🔸شهادت: ۷ و یا ۲۸ صفرالمظفر سال ۵۰ قمری
🔸سبب شهادت: مسمومیت با زهری که همسر ملعونهشان، دختر اشعث ملعون با همکاری معاویه لعنةالله علیه به آن حضرت دادند
🔸مزارِ شریف: مدینهٔ منوره در جوار جدهٔ بزرگوارشان حضرت فاطمهٔ بنت اسد سلامالله علیها
🔸فرزندان: زید، حسن مثنى، عَمر، قاسم، عبدالله، عبدالرحمن، ابابكر، حسین اثرم، طلحه، امالحسن، امالحسین، فاطمه، امسلمه، امعبداللّه، رقیه
«میان مورخان در نام و تعدادشان اختلاف است، اما همگی در اینکه نسل آن حضرت تنها از طریق حسن مثنی و زید بوده اتفاق نظر دارند و از میان فرزندان چهار تن در کربلا شهید و یک تن که حسن مثنی بود به شدت مجروح شدند»
🔸اصحاب: ابراهیم بن مالك اشتر، عبداللّه بن عباس، ابو ثمامه صیداوى، جابر بن عبدالله انصارى، جاریة بن قدامه، جبلة بن على شیبانى، حبیب بن مظاهر اسدى، حذیفة بن اسید غفارى، رفاعة بن شداد، سعید بن قیس همدانى، قیس بن سعد انصارى، سعید بن مسعود ثقفى، سلیم بن قیس هلالى، صعصعة بن صوحان عبدى، عامر بن واثله كنانى، عمر بن ابى سلمه، كمیل بن زیاد نخعى، ابو مخنف، لوط بن یحیى، مسیب بن نجبه فزارى، میثم بن یحیى تمّار، سعد بن مسعود ثقفى
✅منابع:
🔹ناسخالتواریخ، سپهر
🔹منتهیالامال، محدث قمی
🔹بحارالانوار، مجلسی
#مقتل_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#زندگینامه_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#هفتم_صفر #امام_حسن
#مقتل
#روایت
.
.
ارْجِعْ یَا مَرْوَانُ مِنْ حَیْثُ جِئْتَ؛ برگرد به همان جایی که بودی؛ ما
قصد نداریم این بدن مطهر
را در کنار رسول خدا به خاک بسپاریم؛ تنها قصدمان این است که با زیارت دادن این بدن مبارک، تجدید عهدی با رسول خدا شده باشد و بعد از آن به سمت بقیع رفته و او را بنابر وصیت حضرتش در کنار قبر مادربزرگش فاطمه [بنت اسد] به خاک می سپاریم.
مطمئن باش اگر وصیت کرده بود که بدن مطهرش را کنار رسول خدا دفن کنیم تو کوچکتر از آن بودی که بتوانی مانع ما شوی و لکن آن حضرت به خدا و رسولش و نیز حرمت قبر شریفش بیش از دیگران عالم است و می دانست که نباید خرابى در آن پدید آید، چنانچه این كار را دیگران كردند و بدون اذن آن حضرت صلی الله علیه وآله به خانه اش وارد شدند،
سپس رو به عایشه کرد و گفت:
وَا سَوْأَتَاهْ یَوْماً عَلَى بَغْلٍ وَ یَوْماً عَلَى جَمَلٍ تُرِیدِینَ أَنْ تُطْفِئِی نُورَ اللَّهِ وَ تُقَاتِلِینَ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ ارْجِعِی
این چه رسوائى است؟ عایشه! روزى بر استر و روزى بر شتر! (اشاره به جنگ جمل) می خواهى نور خدا را خاموش كنى و با دوستان خدا بجنگى؟ بازگرد!
از آنچه می ترسیدى خیالت راحت باشد که ما طبق وصیت، بدن مطهر را اینجا دفن نمی کنیم خوشحال باش که تو به هدفت رسیدى؛ ولی خدا هر گاه که باشد انتقام اهل بیت عصمت را از دشمنانشان خواهد گرفت.
وَ قَالَ الْحُسَیْنُ وَ اللَّهِ لَوْ لَا عَهْدُ الْحَسَنِ إِلَیَّ بِحَقْنِ الدِّمَاءِ وَ أَنْ لَا أُهَرِیقَ فِی أَمْرِهِ مِحْجَمَةَ دَمٍ لَعَلِمْتُمْ كَیْفَ تَأْخُذُ سُیُوفُ اللَّهِ مِنْكُمْ مَأْخَذَهَا وَ قَدْ نَقَضْتُمُ الْعَهْدَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَكُمْ وَ أَبْطَلْتُمْ مَا اشْتَرَطْنَا عَلَیْكُمْ لِأَنْفُسِنَا.
امام حسین علیه السلام فرمود به خدا سوگند! اگر برادرم با من پیمان نبسته بود كه در پاى جنازه او خونی ریخته نشود می دیدید که چگونه شمشیرهاى الهى از نیام بیرون مى آمد و دمار از روزگار شما درمی آوردند.
شما همان روسیاهانی هستید که عهد میان ما و خودتان را شكستید و شرائط آن را باطل ساختید. آنگاه جنازه مظلوم امام مجتبى علیه السلام را به طرف بقیع برده و در كنار قبر جدهاش فاطمه بنت اسد به خاک سپردند. (2)
✅پی نوشت:
🔹1. الإرشاد ج2 ص 16
🔹2. همان ص17- 19
#مقتل_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#زندگینامه_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#بیست_و_هشت_صفر
#هفتم_صفر
#مقتل #بیست_و_هشتم_صفر
#روایت
.
.
)روضه خوانی امام حسن مجتبی برای حضرت سیدالشهداء
الأمالي للصدوق عن المفضّل بن عمر ، عن الصادق : إنَّ الحُسَينَ بنَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام دَخَلَ يَوما إلَى الحَسَنِ عليه السلام ، فَلَمّا نَظَرَ إلَيهِ بَكى ، فَقالَ لَهُ : ما يُبكيكَ يا أبا عَبدِ اللّه ِ ؟ قالَ : أبكي لِما يُصنَعُ بِكَ . فَقالَ لَهُ الحَسَنُ عليه السلام : إنَّ الَّذي يُؤتى إلَيَّ سَمٌّ يُدَسُّ إلَيَّ فَاُقتَلُ بِهِ ، ولكِن لا يَومَ كَيَومِكَ يا أبا عَبدِ اللّه ِ ! يَزدَلِفُ (1) إلَيكَ ثَلاثونَ ألفَ رَجُلٍ ، يَدَّعونَ أنَّهُم مِن اُمَّةِ جَدِّنا مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، ويَنتَحِلونَ دينَ الإِسلامِ ، فَيَجتَمِعونَ عَلى قَتلِكَ ، وسَفكِ دَمِكَ ، وَانتِهاكِ حُرمَتِكَ ، وسَبيِ ذَراريكَ ونِسائِكَ ، وَانتِهابِ ثَقَلِكَ، فَعِندَها تَحُلُّ بِبَني اُمَيَّةَ اللَّعنَةُ ، وتُمطِرُ السَّماءُ رَمادا ودَما ، ويَبكي عَلَيكَ كُلُّ شَيءٍ حَتَّى الوُحوشِ فِي الفَلَواتِ ، وَالحيتانِ فِي البِحارِ (3)
✅منابع:
🔹 الأمالي للصدوق : ص 177 ح 179 ،
🔹 الملهوف (طبعة أنوار الهدى) : ص19 ،
🔹 مثير الأحزان : ص 23 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ،
🔹 المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 86 عن الإمام الصادق عليه السلام ،
🔹بحار الأنوار : ج 45 ص 218 ح 44 .
الأمالى ، صدوق ـ به نقل از مفضّل بن عمر ، از امام صادق ، از پدرش: حسين بن على بن ابى طالب عليه السلام روزى بر حسن عليه السلام در آمد و نگاهش كه به او افتاد ، گريست . حسن عليه السلام به او گفت: «اى ابا عبد اللّه ! چرا گريه مى كنى؟ گفت : به خاطر آنچه با تو خواهد شد، مى گريم. حسن عليه السلام گفت : "آنچه با من مى شود، سمّى است كه به دسيسه به من مى دهند و با آن ، كشته مى شوم ؛ امّا هيچ روزى ، مانند روز تو نيست، اى ابا عبد اللّه ! سى هزار مرد جنگى به جنگ با تو مى شتابند و همه ادّعا مى كنند كه از امّت جدّمان محمّد صلى الله عليه و آله هستند و خود را به اسلام مى بندند و بر كشتن و ريختن خونت و هتك حرمتت و اسير كردن فرزندان و زنانت و تاراج اموالت، گرد مى آيند، و همين هنگام است كه لعنت بر بنى اميّه فرود مى آيد و آسمان ، خون و خاكستر مى بارد و همه چيز، حتّى وُحوش بيابان و ماهيان دريا بر تو مى گريند"
#مقتل_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#زندگینامه_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#مرثیه #امام_حسین علیه_السلام
#هفتم_صفر
#مقتل
#روایت
.
.
مقتل -منع دفن امام حسن(ع) در کنار پیامبر(ص) و تیرباران بدن مبارک💢
در كتاب مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانى مروانى در شرح حال امام حسن - علیه السّلام - از على بن طاهر بن زید روایت مى كند كه وقتى خواستند امام حسن - علیه السّلام - را دفن كنند، عایشه سوار قاطرى شد و از بنى امیه و مروان حكم و سایر طرفداران ایشان كمك گرفت و مردم را بر علیه امام حسن علیه السلام می شوراند.
عایشه گفت: به خدا سوگند تا مو در سر من هست، نمی گذارم حسن علیه السلام را در اینجا (کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و اله و اتاق حضرت زهرا سلام الله علیها) دفن کنید. و جنازه آن حضرت را تیرباران کردند تا آنکه هفتاد تیر از جنازه آن حضرت بیرون کشیدند.
در آنجا بود كه ابن عباس گفت: روزى قاطر سوار و روزى شتر سوار است ! یعنی روزی سوار بر شتر می شود و به جنگ با مولا علی علیه السلام می رود و روزی بر قاطر سوار می شود و با جنازه حسن بن علی علیه السلام مقابله و جنگ می کند.
مسعودى مى نویسد: آن روز عایشه سوار قاطر سفید و سیاهى بود. شاعر در همین خصوص مى گوید:تجملت تبغلت و لو عشت تفیلت /لك التسع من الثمن و فى الكل تصرفت
یعنى : اى عایشه ! روزى سوار شتر شدى ، روز دیگرى هم قاطر سوارى كردى ، اگر بمانى ، سوار فیل هم خواهى شد! تو از هشت یك ارث خانه پیغمبر، یك نهم مى برى ، ولى همه را تصرف كردى . (یعنی با اینکه تنها مالک بخشی از خانه پیامبراکرم صلی الله علیه و اله هستی ولی در همه آن تصرف کردی و مانع دفن امام حسن علیه السلام در آن خانه شدی.)
✅منابع :
🔷مقاتل الطالبین،74
برای مطالعه بیشتر در مورد این حادثه:
🔷منع عایشه از دفن کردن امام حسن علیه السلام: الطبقات 8/175، مختصر تاریخ دمشق، ابن عساکر ترجمة الامام الحسن علیه السلام، و انساب الاشراف، ترجمة الامام الحسن 3/61، مقاتل الطالبین 74. عایشه سوار قاطر شد و با بنی هاشم مبارزه کرد تا جسد امام حسن علیه السلام دفن نشود: مجمع البحرین، الطریحی1/572، شرح اصول کافی، المازندرانی 6/167، الایضاح، ابن شاذان 262، تاریخ الیعقوبی 2/225 ...
#مقتل #امام_حسن مجتبی_علیه_السلام
#زندگینامه_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#بیست_و_هشتم_صفر
#هفتم_صفر
#بر_عایشه_لعنت
#مقتل
#روایت
.
.
#فضایل و مقام عصمت و طهارت #حضرت_معصومه سلام الله علیها
💢روایت شده: حضرت رضا(ع) فرمود:
"مَنْ زارَ الْمَعْصُومَهَ بِقُمْ كَمَنْ زارَنی؛
كسی كه معصومه(ع) را در قم زیارت كند، مانند آن است كه مرا زیارت كرده است."(1)
گرچه شواهد و قراین در مورد مقام عصمت حضرت معصومه(ع) بسیار است، ولی سخن فوق از امام معصوم حضرت رضا(ع) صراحت دارد كه حضرت معصومه(ع) دارای مقام عصمت بوده است، ضمناً این سخن بیانگر آن است كه: این لقب را حضرت رضا(ع) به حضرت معصومه(ع) داده است، وگرنه نام حضرت معصومه(ع) فاطمه كبری است از سوی دیگر، به فرموده حضرت رضا(ع) پاداش زیارت حضرت معصومه(ع) همانند پاداش زیارت حضرت رضا(ع) است.
یكی از قراینی كه بیانگر مقام عصمت حضرت معصومه(ع) است، این كه(چنان كه خاطر نشان شد) دو نفر نقاب دار از عالم غیب آمدند و جنازه آن حضرت را به خاك سپردند.
با توجه به این كه: ما معتقدیم، معصوم را باید معصوم دفن كند، به احتمال قوی، آن دو نفر، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) بوده اند.
🔹پاسخ به یك سؤال در اینجا این سؤال مطرح می شود كه مگر غیر از پیامبران و چهارده معصوم، معصوم دیگری نیز داریم؟
🔹پاسخ:
مقام عصمت كه عالی ترین مقام معنوی و پاكی است، درجاتی دارد، در وهله اول به دو گونه است:
1ـ معصوم از خطا
2ـ معصوم از گناه،
حضرت معصومه(ع) همانند حضرت زینب(ع) در یكی از درجات عصمتند، گرچه در درجات چهارده معصوم(ع) نباشند، زیرا چهارده معصوم(ع) علاوه بر عصمت از گناه عصمت از خطا نیز دارند.
آری حضرت رضا(ع) به ما یاد داده كه در زیارت او چنین بخوانیم:
"یا فاطِمَهُ اِشْفَعی لِی فِی الْجَنَهِ، فَاِنَ لَكِ عِنْدَاللهِ شأناً مِنَ الشَأنِ؛
ای فاطمه معصومه! در مورد رفتن به بهشت، مرا شفاعت كن، چرا كه در پیشگاه خداوند، دارای مقام و منزلتی بس ارجمند هستی."(2)💢
✅منابع :
🔹 (1) ـ ناسخ التواریخ، ج 3، ص 68، ریاحین الشریعه، ج 5، ص 35.
🔹(2) ـ بحار، ج 102، ص 266.
#فضایل_حضرت_معصومه_سلام_الله
#زندگینامه_حضرت_معصومه_سلام_الله
#روایت
.
.
الأمالى ، صدوق ـ به نقل از مفضّل بن عمر ، از امام صادق ، از پدرش: حسين بن على بن ابى طالب عليه السلام روزى بر حسن عليه السلام در آمد و نگاهش كه به او افتاد ، گريست . حسن عليه السلام به او گفت: «اى ابا عبد اللّه ! چرا گريه مى كنى؟ گفت : به خاطر آنچه با تو خواهد شد، مى گريم. حسن عليه السلام گفت : "آنچه با من مى شود، سمّى است كه به دسيسه به من مى دهند و با آن ، كشته مى شوم ؛ امّا هيچ روزى ، مانند روز تو نيست، اى ابا عبد اللّه ! سى هزار مرد جنگى به جنگ با تو مى شتابند و همه ادّعا مى كنند كه از امّت جدّمان محمّد صلى الله عليه و آله هستند و خود را به اسلام مى بندند و بر كشتن و ريختن خونت و هتك حرمتت و اسير كردن فرزندان و زنانت و تاراج اموالت، گرد مى آيند، و همين هنگام است كه لعنت بر بنى اميّه فرود مى آيد و آسمان ، خون و خاكستر مى بارد و همه چيز، حتّى وُحوش بيابان و ماهيان دريا بر تو مى گريند"
✅منابع:
🔹 الأمالي للصدوق : ص 177 ح 179 ،
🔹 الملهوف (طبعة أنوار الهدى) : ص19 ،
🔹 مثير الأحزان : ص 23 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ،
🔹 المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 86 عن الإمام الصادق عليه السلام ،
🔹بحار الأنوار : ج 45 ص 218 ح 44 .
#مقتل_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#امام_حسن مجتبی_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
#هفتم_صفر
#مقتل
#روایت
.
.
#زندیگنامه_حضرت_سکینه_سلام_الله
(روز عاشورا) وقتی پیکر پدرم را در آغوش گرفتم،از حلقوم بریده اش این ندا را شنیدم که می فرمود:
شیعتی ما ان شربتم ماء عذبٍ فاذکرونیاو سمعتم بغریبٍ او شهیدٍ فاندبونی
شیعیان من! هر زمان که آب گوارایی نوشیدید، مرا به یاد آوریدو اگر سرگذشت غریب و شهیدی را شنیدید، بر من بگریید!
✅مصباح، کفعمی، ص 376
#حضرت_سکینه سلام_الله
#مقتل_امام_حسین_علیه_السلام
#مقتل
#روایت
.
.
زندگینامه مختصری از حضرت سکینه سلام الله علیها
حضرت سکینه، دختر ابى عبدالله الحسین (ع) و رباب، دختر امرء القیس است. نام اصلى وى، " آمنه" یا " امیمه" بود و مادرش رباب او را به " سکینه" ملقّب ساخت.(۱)
این بانوى شریف علوى در دامن مهرانگیز پدر ارجمندش حضرت امام حسین (ع) و مادر گرانمایهاش حضرت رباب (س)و عمه بزرگوارش حضرت زینب کبرى(س) پرورش یافت و از راهنمایى و تربیت ناب برادرش حضرت على بن الحسین(ع)، معروف به زین العابدین در ایّام امامت آن بزرگوار، بهره هاى وافر یافت.
وى از زنان خردمند و داناى عصر خویش بود. علاوه بر بهرهمندى کامل از حُسن جمال، از فضایل معنوى مانند تعّبد، تدیّن و تقواى الهى برخوردار بود و در زمینه شعر، سخنورى و فصاحت بیان از ممتازان عصر و خانه وى، همیشه مجمع ادبا، شُعرا و سخن سرایان عرب بود.(۲)
درباره تاریخ تولدش، اطلاع دقیقى در دست نیست. امّا وى در واقعه عاشورا، دخترى رشید و بالغ بود.
برخى از مورخان، وى را در واقعه کربلا، بین ده تا سیزده ساله خواندهاند. بنابراین تولدش باید میان سالهاى ۴۷ تا۵۰ قمرى باشد. او در مدینه و در اواخر عصر امامت حضرت امام حسن مجتبى (ع) دیده به جهان گشود.(۳)
امام حسین (ع)به تمامى فرزندانش، از جمله سکینه، عشق و علاقه داشت و آنان را به خاطر برخوردارى از فضایل و کمالات نفسانى، بسیار دوست مىداشت.
روایت شد، که آن حضرت درباره سکینه و مادرش رباب و خانه اى که آن دو در آن زندگى مى کردند شعرى عاطفى سرود که ترجمه اش چنین است:
به جانت سوگند ! من به راستى خانه اى که سکینه و مادرش رباب در آن باشند، دوست دارم. من آن دو را دوست دارم و براى آنان دارایى ام را نثار مىکنم و هیچ ملامتگرى نمىتواند مرا در این کار سرزنش کند.(۴)
این بانوى مکرمه، بین ۶۷ تا ۷۰ سال زندگى کرد و سرانجام در کمال شرافت و عفت دار فانى را وداع گفت.
درباره در گذشت این بانوى بزرگ علوى، دو روایت نقل شده است: روایت نخست حاکى است که وى در پنجم ربیع الاوّل سال ۱۱۷ هجرى قمرى و در عصر خلافت هشام بن عبدالملک و در حاکمیت خالد بن عبدالملک بن حارث، در مدینه بدرود حیات گفت و روایت دیگر مىگوید که وى در پنجم ربیع الاوّل سال ۱۲۶ هجرى قمرى در مکه معظمه وفات یافت .(۵)
به هر روى، در گذشت وى در پنجم ربیع الاوّل، مورد اتفاق تاریخ نگاران و سیره نویسان است. در همان سالى که حضرت سکینه (ع) وفات یافت، خواهرش حضرت فاطمه بنت الحسین (ع) نیز در مدینه بدرود حیات گفت. (۶)
✅منابع:
۱- منتهى الآمال، ج ۱، ص ۴۶۲ و وفیات الاعیان، ج۱، ص ۳۷۹
۲- اعلام النّساء، ج ۲،ص ۲۰۲
۳- شام، سرزمین خاطرهها، ص ۱۰۴
۴- منتهى الآمال، ج ۱، ص ۴۶۳
۵- شام، سرزمین خاطرهها، ص ۱۰۷؛اعلام النسّاء، ج ۲، ص ۲۲۴؛ وفیات الاعیان، ج ۱، ص ۳۷۸
۶- وقایع الایام، ص ۲۰۶ و منتهى الآمال، ج ۱، ص ۴۶۳.
#زندیگنامه_حضرت_سکینه_سلام_الله
#حضرت_سکینه_سلام_الله
#مقتل
#روایت
.
.
علاقه مندی امام حسین علیه السلام به #حضرت_رباب و #حضرت_سکینه علیهم السلام
🔹بنا بر نقل مورخان، امام حسین(ع) رباب را بسیار دوست میداشت[۸] و درباره وی شعر هم میسرود.
لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا تَحُلُّ بها سکینةُ و الربابُ
اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی وَ لَیسَ لِلاَئمی فیها عِتابُ
«به جان تو سوگند! من خانهای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند.
آنها را دوست دارم و تمامی داراییام را در راه آنان میبخشم و عتاب و سرزنشی در این دوست داشتن بر من نیست.»[۹]
🔹شعر دیگری نیز درباره رباب به امام حسین(ع) منسوب است:
اُحبُّ لِحُبِّهَآ زبدا جمیعا وَ نَثْلَةَ کُلَّها و بَنی رباب
وَ اخْوالاً لَهَا مِن آلِ لامَ اُحِبُّهُم وَ طُرَّ بَنی جنابُ
«من به خاطر دوستی او نثل و تمام «بنو رباب» را دوست دارم.
و همچنین داییهای او را از خاندان لام و همه [خاندان] بنی جناب را دوست دارم.»[۱۰]
✅منابع
🔹تاج العروس، ج۲، ص۱۰. انساب الاشراف، ج۲، ص۱۹۶.
🔹 اعیانالشیعة، ج۶، ص۴۴۹.
🔹 البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۲۹.
#روایت
#مقتل
#حدیث
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
#حضرت_سکینه سلام_الله_علیها
..................
.
بخش اول #حضرت_رباب
📝شناسنامه:
🔻وُصفت الرّباب بأنّها امرأة جمیلة عاقلة فاضلة شاعرة، وهی امّ سکینة وعبدالله
وى را زنى زیبارو، خردمند، بافضیلت و شاعر، توصیف کردهاند. رَباب، مادر سَکینه و عبد اللّه است
📖الطبقات الکبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة): ج ۱ ص 4
🔻تاریخ دمشق: رَباب کَلبى، دختر امرؤ القیس بن عَدىّ بن اوس بن جابر بن کعب بن عُلَیم بن هُبَل بن عبد اللّه بن کِنانه، همسر حسین بن على بن ابى طالب علیه السلام و مادر دخترش سَکینه، در میان آن دسته از خاندان حسین علیه السلام است که پس از شهادتش، در دمشق، بر یزید، وارد شدند و حسین علیه السلام در یکى از شعرهایش از او یاد کرده است.
⬅️خواستگاری:
عوف بن خارجه مىگوید: در روزگار خلافت عمر بن خطّاب، نزدش بودم که مردى گردنکج، از میان مردم، عبور کرد و به سوى عمر آمد و پیش رویش ایستاد و به او با عنوان خلیفه، سلام داد. عمر گفت: تو کیستى؟
گفت: مردى مسیحى! من، امرؤ القیس پسر عَدىّ کلبى هستم.
عمر، او را نشناخت. مردى از میان جماعت به او گفت که این، از قبیله بکر بن وائل است که در جنگ جاهلىِ فَلَج، بر آنان هجوم آورده است.
عمر گفت: چه مىخواهى؟
گفت: مىخواهم مسلمان شوم.
عمر، اسلام را بر او عرضه داشت و وى، پذیرفت. سپس عمر، نیزهاى خواست و پرچم امارت بر مسلمانانِ قبیله قُضاعه را بر آن بست و به او سپرد.
این پیرمرد، باز گشت، در حالى که پرچم بر بالاى سرش به اهتزار در آمده بود و تا آن هنگام، ندیده بودم مردى که یک سجده هم نکرده، امیر گروهى از مسلمانان شود.
على بن ابى طالب علیه السلام به همراه دو پسرش، حسن و حسین، از آن مجلس برخاستند و خود را به او رساندند. على علیه السلام سرِ او را گرفت (او را به سوى خود، متوجّه کرد) و فرمود: «من، على بن ابى طالب، پسرعمو و داماد پیامبر خدایم و این دو، پسران من از دختر او هستند. ما مىخواهیم داماد تو شویم. به ما همسر بده».
امرؤ القیس گفت: اى على! مُحَیّاه دختر امرؤ القیس را به عقد تو در آوردم، و اى حسن! سَلمى دختر امرؤ القیس را به عقد تو در آوردم، و اى حسین! رَباب دختر امرؤ القیس را به عقد تو در آوردم.
◀️ رَباب، همان است که حسین علیه السلام در حقّش چنین سروده است:
لَعَمرُکَ إنَّنی لَاحِبُّ دارا
تَحُلُّ بِها سُکَینَةُ وَالرَّبابُ
احِبُّهُما و أبذُلُ بَعدُ مالی
ولَیس لِلائِمی فیها عِتابُ
ولَستُ لَهُم وإن عَتَبوا مُطیعا
حَیاتی أو یُغَیِّبَنِی التُّرابُ
به جانت سوگند، من، سرایى را دوست دارم
که سَکینه و رَباب در آن، جاى دارند.
دوستشان دارم و دارایىام را مىدهم
وسرزنشگرم را یاراى سرزنش نیست.
و هر چند[مرا]سرزنش کنند، مطیع آنان نیستم
در طول زندگىام تا آن گاه که خاک، مرا پنهان کند.
⏪وهِیَ الَّتی أقامَت عَلى قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام حَولًا،⏩ ثُمَّ قالَت:
إلَى الحَولِ ثُمَّ اسمُ السَّلامِ عَلَیکُما
ومَن یَبکِ حَولًا کامِلًا فَقَدِ اعتَذَر
او کسى است که یک سال بر مزار حسین علیه السلام، اقامت[و عزادارى]کرد و سپس سرود:
تا یک سال، مىگِریم و سپس، شما دو تن را بدرود مىگویم
و البته هر کس یک سال کامل بگرید، عذر مقبولى[براى رفتن]آورده است.
ظاهرا مقصودش از دو تن، امام حسین علیه السلام و فرزندش عبداللّه[على اصغر]باشند
چون حسین علیه السلام وفات کرد، به خواستگارى رَباب آمدند و پافشارى کردند؛ امّا او گفت: «پدرْشوهر دیگرى جز پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بر نمىگزینم» و دیگر ازدواج نکرد و پس از حسین علیه السلام، یک سال بدون سقف و سایهبان، زندگى کرد تا آن جا که فرسوده شد و از افسردگى، جان داد. او از زیباترین و عاقلترینْ زنان بود.
تاریخ دمشق: ج ۶۹ ص ۱۲۰
.
.
💢 زندگینامه امام حسن عسگری علیه السلام 💢
#امام_عسکرى (ع ) در سال ۲۳۲ هجرى در مدینه چشم به جهان گشود.
مادر والاگهرش سوسن یا سلیل زنى لایق و صاحب فضیلت و در پرورش فرزند نهایت مراقبت را داشت ، تا حجت حق را آن چنان که شایسته است پرورش دهد. این زن پرهیزگار در سفرى که امام عسکرى (ع ) به سامرا کرد همراه امام بود و در سامرا از دنیا رحلت کرد. کنیه آن حضرت ابامحمّد بود.
🔹صورت و سیرت امام حسن عسکرى علیه السلام
امام یازدهم صورتى گندمگون و بدنى در حد اعتدال داشت . ابروهاى سیاه کمانى ، چشمهاى درشت و پیشانى گشاده داشت . دندان ها درشت و بسیار سفید بود. خالى بر گونه راست داشت . امام حسن عسکرى (ع ) بیانى شیرین و جذاب و شخصیتى الهى با شکوه و وقار و مفسرى کم مانند براى قرآن مجید بود. راه مستقیم عترت و شیوه صحیح تفسیر قرآن را به مردم و بویژه براى اصحاب بزرگوارش – در ایام عمر کوتاه خود – روشن کرد.
#زندیگنامه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#مقتل_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#مقتل
#روایت
.
#مقتل و گریز #روضه_امام_حسن_عسکری (ع)
احمد بن اسحاق (وکیل امام حسن عسکری در قم) میگوید:
محضر امام حسن عسکری علیه السلام رسیدم و میخواستم درباره جانشین آن حضرت سؤال کنم.
امام علیه السلام پیش از آن که من سؤال کنم، فرمود:
ای احمد! خداوند متعال از لحظه ای که آدم را آفریده تا روز قیامت، زمین را از حجت خود خالی نگذاشته و نخواهد گذاشت و به میمنت حجت الهی از اهل زمین گرفتاریها بر طرف میشود، باران میبارد و زمین برکاتش را خارج میکند.
عرض کردم:
پسر پیامبر خدا! و جانشین پس از شما کیست؟
حضرت با شتاب برخاست و به درون خانه رفت و بازگشت، در حالی که پسر بچه سه ساله ای را که چهره ای همانند ماه شب چهارده داشت بر دوش گرفته بود.
آنگاه فرمود:
ای احمد بن اسحاق! اگر نزد خدای متعال و حجتهای او گرامی نبودی، این پسرم را به تو نشان نمی دادم، همین پسرم همنام رسول خدا و هم کینه اوست.او کسی است که زمین را پر از عدل و داد میکند، همچنان که پر ظلم و جور شده باشد.
ای اسحاق! مثل او در میان امت من، مثل خضر و ذوالقرنین است.به خدا سوگند او غایب میشود، که در زمان غیبت او کسی از هلاکت نجات نمی یابد مگر اینکه خداوند او را در عقیده به
امامتش ثابت نگه دارد و موفق بدارد که برای ظهور او دعا کند.
عرض کردم:
سرور من! آیا نشانه ای در این بچه هست که قلب من به امامت او اطمینان بیشتری پیدا کند و بدانم که او همان قائم بحق است؟
در این وقت ناگاه آن پسر بچه به سخن آمد و با زبان فصیح عربی فرمود:
انا بقیة الله...
من آخرین سفیر الهی در روی زمین و انتقام گیرنده از دشمنان خدا هستم.سپس فرمود:
ای احمد بن اسحاق! اکنون که با چشم خود، حجت حق را دیدی، در جستجوی نشانه دیگری مباش!
احمد بن اسحق میگوید:
شاد و خرم از محضر امام عسکری علیه السلام اجازه گرفته، بیرون آمدم.فردای آن روز به خدمت امام عسکری علیه السلام رسیدم، عرض کردم:
ای پسر رسول خدا! از عنایتی که دیروز درباره من فرمودید (فرزند عزیزت با به من نشان دادید) بسیار شادمان شدم، ولی نفرمودید علامتی از خضر و ذوالقرنین در اوست، چه میباشد؟
حضرت فرمود:
منظورم غیبت طولانی اوست.(١)
👆با اين روايت دلها كربلايي مي شود ، وقتي امام عسكري عليه السلام فرزند سه ساله اش را به روى دوش مي آورد يعني كودك گاهى به روي دوش پدر جاى دارد ، جان عالم فداى سه ساله ى حسين عليه السلام بعد از پدر در خرابه جاى گرفت ...(٢) .
و بجای آنکه سر بر زانوی پدر گذارد، سرِ بریده پدر را بر زانو گرفت.😭
.
#شهادت_امام_عسکری گریز به خرابه شام
لزره افتاده به دستم پسرم ،زود بیا
روشنی بخش دو چشمان ترم ،زود بیا
تاکه سیراب کنی لعل لب خشک مرا
ای جگرگوشه ی من، ای پسرم ،زود بیا
تا نیایی دلم آرام نگیرد هرگز
گرد غم ریخته در دور وبرم، زودبیا
زهر کاری شده و ،بر جگرم افتاده
تا نپاشیده به سینه جگرم، زود بیا
فرصت مختصری تا سفر من باقی است
لحظه ی آخر قبل از سفرم ،زود بیا
آسمان منتظر وقت عروجم شده است
دیر شد وصل من و دادگرم، زود بیا
برمصیبات تو اندیشم و،هنگام وداع
غم تو زنده شده در نظرم، زود بیا
یاد آن طفل فتادم که دل شب می گفت
سوختم ازغم هجران ،پدرم زود بیا
همره مرغ سحر، گفت«وفایی» شب هجر
باهمه منتظران، منتظرم زود بیا
#سید_هاشم_وفایی✍
.
✅ منابع
١- داستان های بحارالانوار/ بحارالانوار جلد ٥٢ ص ٢٥
٢- دانستنيهاى حضرت زينب سلام الاه عليه و حضرت رقيه به
نقل از منتخب طریحی مطابق نقل معالی السبطین، جلد ٢ص ١٧٠
#شهادت_امام_عسکری
#گریز_روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#مقتل_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#مرثیه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#مرثیه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#روایت
#گریز
.
مقتل و گریز روضه #امام_عسکری علیه السلام
ابن بابويه روايت كرده عبيدالله بن خاقان گفت : پدرم طبيبي به بالين حسن ابن على فرستاد ،
بعد از دو روز، براي پدرم خبر آوردند كه مرض آن حضرت صعب شده است و ضعف بر او مستولي گرديده است، پس بامداد سوار شد نزد آن حضرت رفت و اطبا را امر كرد كه از خدمت آن حضرت دور نشويد، و قاضي القضاه را طلبيد و گفت: ده نفر از علماي مشهور را حاضر گردان كه پيوسته نزد آن حضرت باشند؛ به اين جهت بود كه آن زهري كه به آن حضرت داده بودند، بر مردم معلوم نشود، و نزد مردم ظاهر سازند كه آن حضرت به مرگ خود رفته، پيوسته ايشان ملازم خانه آن حضرت بودند، تا آنكه بعد از گذشتن چند روز از ماه ربيع الاول، آن امام مظلوم از دار فاني به سراي باقي رحلت نمود، و از جور ستمكاران و مخالفان رهايي يافت. چون خبر وفات آن حضرت در شهر سامره منتشر شد،
(( قيامتي در آن شهر برپا شد، از جميع مردم صداي ناله و فغان و شيون بلند گرديد ))
بعد از آن متوجه تجهيز آن جناب شد، جميع بازارها مطلع شدند، صغير و كبير و وضيع و شريف خلايق در جنازه ي آن برگزيده ي خالق جمع آمدند؛ پدرم كه وزير خليفه بود با ساير وزرا و نويسندگان و اتباع خليفه و بني هاشم و علويان به تجهيز آن امام زمان حاضر شدند، در آن روز سامره مانند صحراي قيامت بود از كثرت ناله و شيون و گريه مردم. چون از غسل و كفن آن حضرت فارغ شدند، خليفه ابوعيسي را فرستاد كه بر آن جناب نماز كند، چون جنازه ي آن جناب را براي نماز بر زمين گذاشتند، ابوعيسي به نزديك حضرت آمد و كفن را از روي مبارك حضرت دور كرد، و براي رفع تهمت، خليفه علويان و هاشميان و امرا و وزرا و نويسندگان و قضات و علماء و ساير اشراف و اعيان را نزديك طلبيد و گفت: بياييد و نظر كنيد اين حسن بن علي فرزند زاده ي امام رضا (عليه السلام) است بر فراش خود به مرگ خود مرده است و كسي آسيبي به او نرسانيده است، و در مدت مرض او اطباء و قضات و معتمدان و عدول حاضر بوده اند و بر احوال او مطلع گرديده اند و بر اين معني شهادت ميدهند، پس پيش ايستاد و بر آن حضرت نماز كرد، و بعد از نماز آن جناب را در پهلوي پدر بزرگوارخود دفن كردند(١).
👆همينجا عرض مي كنيم يا امام عسكرى روايات نشان مي دهد كه بدن مطهر شما بعد از شهادت روى زمين نماند و با عزت و احترام غسل و كفن شد . اما بميرم براي جد غريبت حسين عليه السلام ، راوى مي گويد : عمر بن سعد لعنه الله روز عاشورا و روز ديگر را يعني روز يازدهم تا زوال آفتاب در كربلا ماند و كشتگان خود را جمع آوردي نمود و بر آنها نماز خواند و دفن نمود! و بدن مقدس حسين عليه السلام و يارانش را همانگونه بر روي خاك افتاده رها كرد! آنگاه به حميد بن بكير احمري دستور داد كه در ميان
لشكر براي حركت بسوي كوفه فرياد بزند .(٢)
✅ منابع:
١- جلاء العیون - قسمت مربوط به امام حسن عسکری علیه السلام صفحات ١٢٥٣-١٢٥٤
٢_قصه كربلا به ضميمه قصه انتقام صفحه ٤٠٤
#گریز_روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#مقتل_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#مرثیه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#مرثیه_امام_حسین_علیه_السلام
#روایت
#گریز
.
.
#شهادت_امام_عسکری
مقتل و گریز روضه امام حسن عسکری علیه السلام به کربلا
روايت شده كه حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام را سپردند به نحرير و نحرير تنگ مى گرفت بر آن حضرت و اذيت مى كرد آن جناب را. زوجه اش به او گفت: اى مرد! بترس از خدا به درستى كه تو نمى دانى كه كيست در منزل تو، پس شروع كرد در بيان اوصاف حضرت عسكرى عليه السلام از صلاح و عبادت و جلالت آن حضرت و گفت من مى ترسم بر تو از اين رفتار تو با آن حضرت، نحرير گفت: به خدا سوگند كه من او را در بركة السباع ميان شيران و درندگان خواهم افكند. پس اجازه طلبيد از خليفه در اين امر، او را اجازه داد. پس آن حضرت را افكند به نزد شيران و شك نداشتند در آنكه شيران آن حضرت را خواهند خورد، پس نظر كردند در آن محل كه از حال آن جناب خبرى گيرند، ديدند آن جناب را [كه ] ايستاده نماز مى خواند و سباع در دور آن حضرت مى باشند پس امر كرد كه آن جناب را بيرون آورند و به خانه اش برند. (10)
مؤ لف گويد: و به همين دلالت باهره اشاره شده در توسل به آن حضرت در دعاى ساعت يازدهم روز:
(وَ بِالاِمامِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىِّ عليه السلام اَلَّذى طُرِحَ لَلسِّباعِ فَخَلَّصْتَهُ مِْن مَرابِضِها وَامْتُحِنَ بِالدَّو آبِّ الصِّعابُ فَذَلَّلْتَ لَهُ مَراكِبَها) ؛
يعنى متوسل شدم به امام حسن عسكرى عليه السلام آن آقايى كه افكندند در ميان درندگان پس به سلامت او را از محل درندگان بيرون آوردى، و ممتحن شد آن حضرت به دابه سركش و حيوان چموش پس رام كردى براى او سوار شدن او را. (١)
👆عرض مي كنيم يا امام حسن عسكرى روايت نشان مي دهد حيوانات هم حرمت شما را حفظ نمودند ، اما جان عالم فداى جد غريب شما حسين عليه السلام ، كاش در در كربلا هم اسبها حرمت بدن حضرت را حفظ مي كردند ، راوى مي گويد :
عمر سعد روى به لشكر خود آورد و لشكر را ندا داد كه
مَنْ يَنْتَدِبُ لِلْحُسَيْنِ؟ كيست كه اسب بر بدن حسين براند؟
ده تن حرام زاده ساختگى مهيّا اين كار شدند و بر اسبهاى خود برنشستند و بر آن بدنشريف بتاختند و استخوانهاى سينه و پشت و پهلوى مباركش را در هم شكستند و اين جماعتچون به كوفه آمدند در برابر ابن زياد ملعون ايستادند، اُسَيْد بن مالك كه يكى از آنحرام زادهها بود خواست اظهار خدمت خود كند تا8 جايزه بسيار بگيرد اين شعر را مُفاَخَرةخواند:
شعر: نَحْنُ رَضَضْنَا الصَّدْرَ بَعْدَ الظَّهْرِ
بِكُلّ يَعْبوُبٍ شَديد الا سْرِ
ابن زياد گفت چه كسانيد؟ گفتند: اى امير! ما آن كسانيم كه امير را نيكو خدمت كرديم، اسب بر بدن حسين رانديم به حدّى كه استخوانهاى سينه او را به زير سُم ستور مانند آرد نرم كرديم(٢)
✅ منابع:
١- منتهى الآمال جلد ١ بخش امام حسن عسكرى
بخش نماز خواندن حضرت در ميان شيران و درندگان
٢- منتهى الآمال جلد ١ بخش شهادت امام حسين عليه السلام
#مقتل_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#گریز_روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#مرثیه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#روایت
#گریز #امام_حسین علیه_السلام
.
💢 مقام لعن ببین تا کجاست دوست من! 💢
✅بحار، ج 100، ص 441
بشار مکاری می گوید: در کوفه خدمت امام صادق علیه السلام مشرف شدم، حضرت مشغول خوردن خرما بودند. فرمود: بشار! بنشین با ما خرما بخور!عرض کردم:
فدایت شوم! در راه که می آمدم منظره ای دیدم که سخت دلم را به درد آورد و نمی توانم از ناراحتی چیزی بخورم
فرمود: در راه چه مشاهده کردی؟
-من از راه می آمدم دیدم که یکی از مأمورین، زنی را میزند و او را به سوی زندان میبرد. هر قدر استغاثه نمود، کسی به فریادش نرسید!
-مگر آن زن چه کرده بود؟
-مردم می گفتند: وقتی آن زن پایش لغزید و به زمین خورد، در آن حال، گفت: لعن الله ظالمیک یا فاطمة!
امام علیه السلام به محض شنیدن این قضیه شروع به گریه کرد، طوری که دستمال و محاسن مبارک و سینه شریفش تر شد.
فرمود:
-بشار! برخیز...
غلام گفت که در میزنند...
بشّار است!
کسی دلش به نظر بی قرارِ دلدار است
رسید و داد سلامی امام صادق را
غنیمت اند دقائق، زمانِ دیدار است
امام آمد و خرما به او تعارف کرد
نخورد و گفت غمی در دلش تلمبار است
نخورد و گفت زنی بین راه دیدم که
به دست مأموری سنگدل گرفتار است
به استغاثه کمک میگرفت از مردم
دریغ...راهِ ستم باز و جاده هموار است
بگو حکایت این قصّه چیست یا بشّار
بگو اگر چه برای تو نقل دشوار است
زنی که خورد زمین، پای او گرفت به سنگ
گلوی تشنه ام از دردِ بغض سرشار است
کدام جرم به زندان کشید پایش را؟
همین...همینکه فقط از خلیفه بیزار است
به زعمِ من "لَعَنَ الله ظالمیک" که گفت
به عشق فاطمه افتادنش هم ایثار است
شبیه ابر بهاری گریست چشم امام
هوای شهر چه امروز سرد و غمبار است
به مسجد آمده در حق زن دعا بکند
امام رحمت محض است، یار و غمخوار است
خلاصه از دل زندان خلاص شد آن زن
دعای خیر امام است آنچه در کار است
امام گفت سلام مرا به او برسان
بگو که هدیه ی ما بر تو هفت دینار است
مقام لعن ببین تا کجاست دوست من!
در این حدیث نظر کن که حرف بسیار است
دعای خیر و سلام است و هدیه ی مولا
به مذهبی که مرا هست، لعن معیار است
ثواب شعر به علامه مجلسی برسد
که این روایت ناب از بحار الانوار است
✅مسعود یوسف پور✍
#الهم_العن_الجبت_و_الطاغوت
#فقط_حیدر_امیر_المومنین_است
#نهم_ربیع
#روایت
#حدیث
.
.
#میلاد_حضرت_زینب
بشارت تولد زينب سلامالله علیها و گريه على (ع)
هر پدرى را كه بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و حرم گرديد، جز على بن ابى طالب (ع) كه ولادت هر يك از اولاد او سبب حزن او گرديد.
در روايت است كه چون حضرت زينب متولد شد، اميرالمؤ منين (ع) متوجه به حجره طاهره گرديد، در آن وقت حسين (ع) به استقبال پدر شتافت و عرض كرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى كردگار خواهرى به من عطا فرموده اميرالمؤ منين (ع) از شنيدن اين سخن بى اختيار اشك از ديده هاى مبارك به رخسار همايونش جارى شد.
چون حسين (ع) اين حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت . چه ، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصيبت و سبب حزن و اندوه پدر گرديد، دل مباركش به درد آمد و اشك از ديده مباركش بر رخسارش جارى گشت و عرض كرد:
((بابا فدايت شوم ، من شما را بشارت آوردم شما گريه مى كنيد، سبب چيست و اين گريه بر كيست ؟))
على (ع) حسينش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود:
((نور ديده ! زود باشد كه سر اين گريه آشكار و اثرش نمودار شود.))
كه اشاره به واقعه كربلا مى كند. همين بشارت را سلمان به پيغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گرديد.
چنان كه در بعض كتب است كه حضرت رسالت در مسجد تشريف داشت آن وقت سلمان شرفياب خدمت گرديد و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنيت گفت .
آن حضرت بگريست و فرمود:
((اى سلمان جبرييل از جانب خداوند جليل خبر آورد كه اين مولود گرامى مصيبتش غير معدود باشد تا به آلام كربلا مبتلا شود، الخ ))(4)
✅ 4- ناسخ التواريخ حضرت زينب كبرى (س)، ج 1، ص 45 و 46.
#مقتل
#روایت
#زندگینامه_حضرت_زینب
#ولادت_حضرت_زینب
https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/9746
.
.
نامگذاری #حضرت_زینب سلام اللَّه علیها از طرف خداوند
هنگامى كه زينب (س) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (س) او را نزد پدرش اميرالمؤ منين (ع) آورده و گفت :
اين نوزاد را نامگذارى كنيد!
حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمى افتم .در اين ايام حضرت رسول اكرم (ص) در مسافرت بود.
پس از مراجعت از سفر، اميرالمؤ منين على (ع) به آن حضرت عرض كرد:
نامى را براى نوزاد انتخاب كنيد. رسول خدا (ص) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گيرم .
در اين هنگام جبرئيل (ع) فرود آمده و سلام خداوند را به پيامبر(ص) ابلاغ كرده و گفت :
نام اين نوزاد را ((زينب )) بگذاريد!
خداوند بزرگ اين نام را براى او بر برگزيده است .بعد مصايب و مشكلاتى را كه بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو كرد.
پيامبر اكرم (ص) گريست و فرمود: هر كس بر اين دختر بگريد، همانند كسى است كه بر برادرانش حسن و حسين گريسته باشد.(5)
✅ 5- فاطمه زهرا (س) دل پيامبر، ص 854
#مقتل
#روایت
#زندگینامه_حضرت_زینب
#ولادت_حضرت_زینب
.
.
علت نام گذاری #حضرت_زینب (س) به زینِ أب (زینب ، پدر)
♦️زينب في اللغة: و کيف کان: فان اسمها المبارک مما اتفق علي أنه هو: زينب، و زينب لغة: اسم شجر حسن المنظر، طيب الرائحة، و به سميت المرأة
✅ لسان العرب ج 6 / ص 88.
🔹زینب (س) در کتاب لغت:
بنا بر تواتر در روایات اسم شریف دختر امیر المومنین (ع) ، زینب (س)است و زینب در لغت نام درخت بسیار زیبایی است که دارای عطر و بوی خوشی است و به این سبب در زبان عربی، نام زن را زینب می گویند.
#مقتل
#روایت
#زندگینامه_حضرت_زینب
#ولادت_حضرت_زینب
.
https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/9748
.
تغذیه زینب سلام اللَّه علیها از زبان پیغمبر اسلام ص
حضرت زينب (س) مانند دو برادرش حسن و حسين (ع) از زبان رسول الله (ص) تغذى مى كرد.
همان طور كه در بسيارى از اخبار آمده است ، پيغمبر (ص) زبان خود را در دهان حسنين مى گذاشت ، آنان با مكيدن زبان پيغمبر تغذيه مى شدند و از همين طريق گوشت و پوست بدنشان مى روييد و رشد مى كرد، در مورد حضرت زينب (س) نيز همين عمل را انجام مى داد.
در جلد اول از كتاب خرايج راوندى (صفحه 94) معجزه يكصد و پنجاه و پنج (155) از حضرت صادق (ع) چنين روايت كرده است :
امام صادق (ع) فرمود: پيغمبر (ص) پيوسته نزد فرزندان شير خوار فاطمه مى آمد، از آب دهان خود آنان را تغذيه مى كرد و سپس به فاطمه (س) مى فرمود به آنان شير ندهيد))(7)
✅ 7- پيام آور كربلا، ص 17
#روایت
#مقتل
#زندگینامه_حضرت_زینب
#میلاد_حضرت_زینب
.
https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/9749
.
.
#میلاد_حضرت_زینب سلام الله علیها و گریه جبرییل
روايت شده است كه پس از ولادت #حضرت_زينب (س)، حسين (ع) كه در آن هنگام كودك سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص) آمد و عرض كرد:
((خداوند به من خواهرى عطا كرده است )). پيامبر(ص) با شنيدن اين سخن ، منقلب و اندوهگين شد و اشك از ديده فرو ريخت . حسين (ع) پرسيد:
((براى چه اندوهگين و گريان شدى ؟)). پيامبر(ص) فرمود: ((اى نور چشمم ، راز آن به زودى برايت آشكار شود.))تا اينكه روزى جبرئيل نزد رسول خدا (ص) آمد، در حالى كه گريه مى كرد، رسول خدا (ص) از علت گريه او پرسيد، جبرئيل عرض كرد:
((اين دختر (زينب ) از آغاز زندگى تا پايان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گريبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصيبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصيبت جانسوز برادرش امام حسن (ع) گردد و از اين مصايب دردناك تر و افزون تر اينكه به مصايب جانسوز كربلا گرفتار شود، به طورى كه قامتش خميده شود و موى سرش سفيد گردد.))
پيامبر (ص) گريان شد و صورت پر اشكش را بر صورت زينب (س) نهاد و گريه سختى كرد، زهرا (س) از علت آن پرسيد.
پيامبر (ص) بخشى از بلاها و مصايبى را كه بر زينب (س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بيان كرد.
حضرت زهرا (س) پرسيد:
((اى پدر! پاداش كسى كه بر مصايب دخترم زينب (س) گريه كند كيست ؟
پيامبر اكرم (ص) فرمود:
((پاداش او همچون پاداش كسى است كه براى مصايب حسن و حسين (ع) گريه مى كند))(3)
✅3- الخصائص الزينبيه ، ص 155 ناسخ التواريخ زينب (س) ص 47
#مقتل
#روایت
#زندگینامه_حضرت_زینب
#ولادت_حضرت_زینب
.
https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/9750
✔️ بشارت تولد حضرت زينب و گريه على(ع)
در روايت است كه چون حضرت زينب(س) متولد شدند، اميرالمؤمنين(ع) متوجه به حجره طاهره گرديد، در آن وقت حسين(ع) به استقبال پدر شتافت و عرض كرد: «اى پدر بزرگوار! همانا خداى كردگار خواهرى به من عطا فرموده.»
اميرالمؤمنين(ع) از شنيدن اين سخن بى اختيار اشك از ديدههاى مباركشان جاری شد. چون حسين(ع) اين حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت.
حضرت فرمودند: «بابا فدايت شوم من شما را بشارت آوردم شما گريه مىكنيد، سبب چيست و اين گريه بر كيست؟»
على(ع) حسينش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: «نور ديده! زود باشد كه سر اين گريه آشكار و اثرش نمودار شود.»
همين بشارت را سلمان به پيغمبر(ص) داد و آن حضرت هم منقلب گرديد. چنان كه در بعض كتب است كه حضرت رسالت در مسجد تشريف داشت آن وقت سلمان شرفياب خدمت گرديد و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنيت گفت.
آن حضرت بگريست و فرمود: «ای سلمان! جبرييل از جانب خداوند جليل خبر آورد كه اين مولود گرامى مصيبتش غير معدود باشد تا به آلام كربلا مبتلا شود.»
📚منبع
ناسخ التواريخ حضرت زينب كبرى(س)، عباسقلی خانسپهر، ج ۱، ص ۴۵
#حضرت_زینب
#ولادت_حضرت_زینب
#مداحی_عالمانه
.
.
مقتل #امام_هادی(ع)-پسر بر بالین پدر
در وقت شهادت فقط امام حسن عسکری(ع) بر بالین پدر حاضر بودبنابر قول شیخ صدوق و بعضى دیگر، معتمد عباسى برادر معتز آن حضرت را مـسـمـوم كـرد(1)و در وقت شهادت آن امام غریب غیر از امام حسن عسكرى علیه السـلام كـسـى نـزد بـالیـن آن جـنـاب نـبـود و چـون حضرت از دنیا رحلت فرمود جمیع امرا و اشـراف حـاضـر شـدنـد.
و امام حسن علیه السلام در جنازه پدر شهید خود گریبان چاك زد و خـود مـتـوجـه غـسـل و كـفـن و دفـن والد بـزرگـوار خـود شـد و آن جـنـاب را در حـجـره اى كه محل عبادت آن حضرت بود دفن كرد(2)
📚:1.مناقب ابن شهر آشوب
🔹منتهی الامال-زندگانی امام هادی(ع)
#مقتل_امام_هادی_علیه_السلام
#مقتل #امام_هادی_علیه_السلام
#روایت
.
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠
مقتل امام هادی(ع)-گریبان چاک نمودن امام عسکری(ع)
امام حسن عسکری(ع) در تشییع پیکر پاک پدرشان گریبان چاک نمودندامام حسن عسگری علیه السلام در مراسم تشییع پیکر مطهر پدرش، امام هادی علیه السلام، گریبان چاک کرد.
کسی به نام ابو عون برای او نامه نوشت که:
«چه کسی از اولیای خدا را دیده یا شنیدهای که در عزای کسی گریبان چاک کرده باشد؟»
امام حسن عسگری علیه السلام در پاسخش نوشت: «ای نادان! تو چه میفهمی؟ بدان که موسی علیهالسلام در عزای برادرش هارون گریبان چاک کرد.
🔹متن عربی
روایت: [رجال الكشی] أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ كُلْثُومٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ وَ غَیْرِهِ قَالَ خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع فِی جَنَازَةِ أَبِی الْحَسَنِ ع وَ قَمِیصُهُ مَشْقُوقٌ فَكَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو عَوْنٍ الْأَبْرَشُ قَرَابَةُ نَجَاحِ بْنِ سَلَمَةَ مَنْ رَأَیْتَ أَوْ بَلَغَكَ مِنَ الْأَئِمَّةِ شَقَّ ثَوْبَهُ فِی مِثْلِ هَذَا فَكَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو مُحَمَّدٍ ع یَا أَحْمَقُ وَ مَا یُدْرِیكَ مَا هَذَا قَدْ شَقَّ مُوسَى عَلَى هَارُونَ.(1)
اما دلها بسوزد...زینب(س) در مجلس یزید با دیدن سر نورانی برادر گریبان چاک زد
و اما زینب (س) چون سر مبارك برادر خود را بدید از شدت ناراحتى گریبان را چاك زد .
سپس به آواز غمناك فریاد یا حُسَیْناهُ، یا حَبیبَ رَسُولِ اللّهِ، یَابْنَ مَكَّةَ وَ مِنى ، یَابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ النِّساءِ، یَابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفى برآورد به گونه ای كه ناله اش دلها را خراشید.
راوى گوید: به خدا سوگند كه همه آن كسانى كه در مجلس یزید حضور داشتند از ناله جانسوز او به گریه و افغان افتادند و در آن حال خود آن پلید لب از گفتار فرو بست و ساكت بود.
🔹متن عربی:
وَ اءَمّا زَیْنَبُ، فَانَّها لَمّا رَاءَتْهُ اءَهْوَتْ الى جَیْبِها فَشَقَّتْهُ، ثُمَّ نادَتْ بِصَوْتٍ حَزینٍ یَفْزَعُ الْقُلُوبَ: یا حُسَیْناهُ، یا حَبیبَ رَسُولِ اللّهِ، یَابْنَ مَكَّةَ وَ مِنى ، یَابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ النِّساءِ، یَابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفى .قَالَ الرّاوى : فَاءَبْكَتْ وَاللّهِ كُلُّ مَنْ كانَ حاضِرا فى الْمَجْلِسِ، وَ یَزیدُ ساكِتُ.(2)
✅ منبع:
🔹1. رجال كشى 2/842.
🔹بحارالأنوار ج : 50 ص : 1912.
🔹لهوف ابن طاووس- المسلك الثالث فى الاُمُورِ الْمُتَاءَخَّرَةِ عَنْ قَتْلِهِ ع وَ هِىَ تَمامُ ما اءَشَرْنا اِلَیْهِ.
#مرثیه_امام_هادی_علیه_السلام
#مجلس_یزید
#گریز
.
.👆
قَالَ فَبَكَى الْمُتَوَكِّلُ حَتَّى بَلَّتْ لِحْیَتَهُ دُمُوعُ عَیْنَیْهِ وَ بَكَى الْحَاضِرُونَ وَ دَفَعَ إِلَى عَلِیٍّ ع أَرْبَعَةَ آلَافِ دِینَارٍ ثُمَّ رَدَّهُ إِلَى مَنْزِلِهِ مُكَرَّماً .
أَقُولُ رَوَى الْكَرَاجُكِیُّ فِی كَنْزِ الْفَوَائِدِ، وَ قَالَ فَضَرَبَ الْمُتَوَكِّلُ بِالْكَأْسِالْأَرْضَ وَ تَنَغَّصَ عَیْشُهُ فِی ذَلِكَ الْیَوْمِ.(1)
اما دلها بسوزد...راوى گوید: بعد از آن ، سر نازنین امام حسین علیه السّلام را با زنان و كودكان آن امام مبین ، به مجلس یزید بى دین بردند به هیئتى كه همه ایشان را به یك ریسمان بسته بودند...
در این بین یزید لعین چوب خیزران طلبید مكرر با آن چوب به دندان مبارك فرزند رسول الله صلى الله علیه و آله مى زد.
♦️متن عربی:♦️
قَالَ الرّاوى :
ثُمَّ اءُدْخِلَ ثَقَلُ الْحُسَیْنِ ع وَ نِساؤُهُ وَ مَنْ تَخَلَّفَ مِنْ اءَهْلِهِ عَلى یَزیدَ، وَ هُمْ مُقَرَّنُونَ فى الْحِبالِ... قالَ: ثُمَّ دَعا یَزیدُ بِقَضیبِ خَیْزُرانَ، فَجَعَلَ یَنْكُتْ بِهِ ثَنَایَا الْحُسَیْنِ ع(2)
✅.منبع:
🔹1.مروج الذهب مسعودی-کنز الفوائد-
🔹بحارالأنوار ج : 50 ص : 2132.
🔹لهوف ابن طاووس- المسلك الثالث فى الاُمُورِ الْمُتَاءَخَّرَةِ عَنْ قَتْلِهِ ع وَ هِىَ تَمامُ ما اءَشَرْنا اِلَیْهِ.
#مقتل
#روایت
#امام_هادی_علیه_السلام
#مقتل_امام_هادی_علیه_السلام
.
.
#میلاد_امام_حسین
شرح ولادت امام حسین علیه السلام
به روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت دومین فرزند برومند حضرت على و فاطمه، كه درود خدا بر ایشان باد، در خانه ى وحى و ولایت، چشم به جهان گشود.
چون خبر ولادتش به پیامبر گرامى اسلام (ص) رسید، به خانه ى حضرت على و فاطمه (ع) آمد و اسماء را فرمود تا كودكش را بیاورد اسماء او را در پارچه اى سپید پیچید و خدمت رسول اكرم (ص) برد،آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت
به روزهاى اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش، امین وحى الهى، جبرئیل، فرود آمد و گفت:
سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر كوچك هارون «شبیر» كه به عربى«حسین» خوانده مىشود، نام بگذار چون على (ع) براى تو بسان هارون براى موسى بن عمران است جز آنكه تو خاتم پیغمبران هستى.
و به این ترتیب نام پر عظمت «حسین» از جانب پروردگار، براى دومین فرزند فاطمه انتخاب شد.
به روز هفتم ولادتش، فاطمه زهرا كه سلام خداوند بر او باد، گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقیقه كشت، و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد
حسین و پیامبر (ص)
از ولادت حسین بن على (ع) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفى كه پیامبر راستین اسلام (ص) درباره حسین (ع) ابراز مى داشت، به بزرگوارى و مقام شامخ پیشواى سوم آگاه شدند.
سلمان فارسى مى گوید: دیدم كه رسول خدا (ص) حسین (ع) را بر زانوى خویش نهاده او را مى بوسید و مى فرمود:
تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى، تو حجت خدا و پسر حجتخدا و پدر حجتهاى خدایى كه نه نفرند و خاتم ایشان، قائم ایشان (امام زمان عج) مى باشد.
انس بن مالك روایت مى كند:
وقتى از پیامبر پرسیدند كدام یك از اهل بیت خود را بیشتر دوست مى دارى، فرمود:حسن و حسین را بارها رسول گرامى حسن و حسین را به سینه مى فشرد و آنان را مى بویید و مى بوسید
ابو هریره كه از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است در عین حال اعتراف مى كند كه:
رسول اكرم (ص) را دیدم كه حسن و حسین (ع) را بر شانه هاى خویش نشانده بود و به سوى ما مى آمد، وقتى به ما رسید فرمود: هر كس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر كه با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است
عالى ترین، صمیمى ترین و گویاترین رابطه ى معنوى و ملكوتى بین پیامبر و حسین را مى توان در این جمله ى رسول گرامى اسلام (ص) خواند كه فرمود:
حسین از من و من از حسینم
📚📚 پى نوشت ها
1⃣در سال و ماه و روز ولادت امام حسین (ع) اقوال دیگرى هم گفته شده است،ولى ما قول مشهور بین شیعه را نقل كردیم. ر. به. ك. اعلام الورى طبرسى ، ص ۲۱۳
2⃣ احتمال دارد منظور از اسماء، دختر یزید بن سكن انصارى باشد. ر. به. ك. اعیان الشیعه ، جزء ۱۱ ص ۱۶۷
3⃣ امالى شیخ طوسى ، ج ۱ ص ۳۷۷
4⃣ شبر بر وزن حسن و شبیر بر وزن حسین و مشبر بر وزن محسن نام پسران هارون بوده است و پیغمبر اسلام (ص) فرزندان خود حسن و حسین و محسن را به این سه نام نامیده است- تاج العروس ج ۳ ص ۳۸۹ این سه كلمه در زبان عبرى همان معنى را دارد كه حسن و حسین و محسن در زبان عربى دارد- لسان العرب ، ج ۶ ص ۶۰
5⃣معانى الاخبار ، ص ۵۷
6⃣در منابع اسلامى درباره عقیقه سفارش فراوان شده و براى سلامتى فرزند بسیار مؤثر دانسته شده است، ر به ك. وسائل الشیعه ، ج ۱۵ ص ۱۴۳ به بعد
7⃣ كافى ج ۶ ص ۳۳
8⃣مقتل خوارزمى ، ج ۱ ص ۱۴۶ كمال الدین ، صدوق ، ص ۱۵۲
9⃣سنن ترمذى ، ج ۵ ص ۳۲۳
0⃣1⃣ ذخائر العقبى ، ص ۱۲۲
1⃣1⃣ الاصابه ، ج ۱۱ ص ۳۳۰
2⃣1⃣ سنن ترمذى ، ج ۵ ص ۳۲۴ در این قسمت روایاتى كه در كتاب هاى اهل تسنن آمده است نقل شد تا براى آنها هم سندیت داشته باشد
كتاب پیشواى سوم حضرت امام حسین (علیه السلام)
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
.......
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸
💢 در باب ولادت حضرت سیدالشهدا علیه السلام 💢
🔸نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روزی وارد خانه حضرت زهرا علیها السلام شد و در حالی که جز دخترش کسی در خانه نبود، دختر خود را در حال صحبت مشاهده نمود، وقتی علت را جویا شد، حضرت زهرا علیها السلام اظهار داشت: صحبت من با فرزندی است که در بطن من می باشد، او همدم من است و با من سخن می گوید، اما سخنانی حزن آور، به این مضامین که:
🔸مادر! من شهیدم، مظلومم، غریبم، عطشانم
🔸پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حالی که محزون شدند، ضمن بشارت به آمدن فرزند پسر، از شهادت او در شرایط سخت و ناگوار خبر دادند.
📚البکاءالحسین علیهالسلام
#زندگینامه_امام_حسین_علیه_السلام
#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
#روایت
#امام_حسین_علیه_السلام
.
.
💢 در غدیر خم چه گذشت ... 💢
واپسین ماههای عمر پیامبر خدا(ص) همانند ابر رحمت از روی سر مردم آن روز می گذشت. آن بزرگوار همراه هزاران میهمان دیگر خانه خدا، که از ضیافت رسمی حضرت حق برمی گشتند، به نزدیکی سرزمین «جحفه » رسید. در آخرین محدوده میقات، جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و اولین پیام رسالت بعد از توحید را، که اهمیتش به اندازه 23 سال رسالت بود، بر پیامبر(ص) ابلاغ کرد تا او برای آخرین بار پیام ولایت (1) را بازگوید و حجت را بر مردم آن روز و نسل های آینده تمام کند.
از اینرو در آن جمعه مبارک در سه منزلی میقات جحفه (2) فرمان تجمع حاجیان از بیت برگشته را صادر کرد.
بلال اذان نماز را شروع نمود و پیامبر خدا(ص) کلام وحی نازل شده بر خویش را چنین زمزمه کرد:
یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته، و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین (3) .
ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده کاملا به مردم برسان;
اگر آن را [به جهاتی مانند تقیه و ...] ابلاغ نکنی، رسالت خداوند را انجام نداده ای. خداوند تو را از جمیع خطرات [احتمالی] نگاه می دارد و خداوند جمعیت کافران [لجوج] را هدایت نمی کند.پس از اجتماع مردم، درست کردن جایگاهی از جهاز شتران برای پیامبر گرامی اسلام و برگزار شدن نماز ظهر به جماعت (4) ،
رسول خدا(ص) در برابر آنان ایستاد، ولی ایستادنش هیات خاصی داشت; زیرا می خواست وحی را ابلاغ کند و در آخرین حج خود به آنان بگوید که، خلا وجودی رسالت را امامت پر خواهد کرد، وصایت جایگزین آن خواهد شد و زمین از حجت خالی نخواهد بود. شما در پناه زعامت وصی من به سعادت همیشگی خواهید رسید. او پرچمدار دینی، سیاسی، اجتماعی و الهی شما خواهد بود و شما را به ساحل نجات خواهد رساند.
✅منابع:
🔸1 - در تفسیر آیه شریفه: و انذر عشیرتک الاقربین (خویشان نزدیک خود را هشدار ده) آمده است که پیامبر خدا (ص) در اولین مرتبه ابلاغ نبوت در برابر چهل نفر از خویشاوندان خود بعد از ایمان آوردن علی(ع) او را جانشین و خلیفه بعد از خود انتخاب کرد. الکامل و التاریخ، ابن اثیر، ج 2، ص 63; مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 111; حقایق پنهان، احمد زمانی، ص 15.
🔸2- در نزدیکی جحفه غدیر خم با فاصله سه میل (5670 متر) واقع شده، در آنجا چشمه آبی جاری بوده، درختان زیادی وجود دارد. پیامبر خدا(ص) در برگشت از حجة الوداع علی بن ابی طالب علیه السلام را به مقام وصایت و جانشینی خود منصوب کرد. معجم معالم الحجاز، عاتق بن غیث البلادی، ج 2، ص 124; جمهرة اللغة، زکی احمد صفوت، ج 1، ص 108.
🔸3- مائده /67.
🔸4- چون پیامبر خدا(ص) همانند دیگران در سفر بود نماز ظهر را به جماعت خواند نه جمعه.
#عید_غدیر
#روایت
.
.
💢 مقام لعن ببین تا کجاست دوست من! 💢
✅بحار، ج 100، ص 441
بشار مکاری می گوید: در کوفه خدمت امام صادق علیه السلام مشرف شدم، حضرت مشغول خوردن خرما بودند. فرمود: بشار! بنشین با ما خرما بخور!عرض کردم:
فدایت شوم! در راه که می آمدم منظره ای دیدم که سخت دلم را به درد آورد و نمی توانم از ناراحتی چیزی بخورم
فرمود: در راه چه مشاهده کردی؟
-من از راه می آمدم دیدم که یکی از مأمورین، زنی را میزند و او را به سوی زندان میبرد. هر قدر استغاثه نمود، کسی به فریادش نرسید!
-مگر آن زن چه کرده بود؟
-مردم می گفتند: وقتی آن زن پایش لغزید و به زمین خورد، در آن حال، گفت: لعن الله ظالمیک یا فاطمة!
امام علیه السلام به محض شنیدن این قضیه شروع به گریه کرد، طوری که دستمال و محاسن مبارک و سینه شریفش تر شد.
فرمود:
-بشار! برخیز...
غلام گفت که در میزنند...
بشّار است!
کسی دلش به نظر بی قرارِ دلدار است
رسید و داد سلامی امام صادق را
غنیمت اند دقائق، زمانِ دیدار است
امام آمد و خرما به او تعارف کرد
نخورد و گفت غمی در دلش تلمبار است
نخورد و گفت زنی بین راه دیدم که
به دست مأموری سنگدل گرفتار است
به استغاثه کمک میگرفت از مردم
دریغ...راهِ ستم باز و جاده هموار است
بگو حکایت این قصّه چیست یا بشّار
بگو اگر چه برای تو نقل دشوار است
زنی که خورد زمین، پای او گرفت به سنگ
گلوی تشنه ام از دردِ بغض سرشار است
کدام جرم به زندان کشید پایش را؟
همین...همینکه فقط از خلیفه بیزار است
به زعمِ من "لَعَنَ الله ظالمیک" که گفت
به عشق فاطمه افتادنش هم ایثار است
شبیه ابر بهاری گریست چشم امام
هوای شهر چه امروز سرد و غمبار است
به مسجد آمده در حق زن دعا بکند
امام رحمت محض است، یار و غمخوار است
خلاصه از دل زندان خلاص شد آن زن
دعای خیر امام است آنچه در کار است
امام گفت سلام مرا به او برسان
بگو که هدیه ی ما بر تو هفت دینار است
مقام لعن ببین تا کجاست دوست من!
در این حدیث نظر کن که حرف بسیار است
دعای خیر و سلام است و هدیه ی مولا
به مذهبی که مرا هست، لعن معیار است
ثواب شعر به علامه مجلسی برسد
که این روایت ناب از بحار الانوار است
#مسعود_یوسف_پور ✍
#اللهم_العن_الجبت_و_الطاغوت
#فقط_حیدر_امیر_المومنین_است
#نهم_ربیع
#روایت
#برائتی