eitaa logo
🌱 حـــديثــــ‌ عـــشـــق (رمان)
7.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
❤ #حـــديثـــ‌عــشــقِ تــو دیــوانــه کـــرده عــالــم را... 🌿 رمان آنلاین #چیاکو_از_خانم_یگانه ♻ #تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤 استاد 🔸 اون حال میکنه، این لایک میکنه... عاقبت جامعه‌ای که پولدارها در اون الگو بشن... ⁉️ وظیفه ما تو این اوضاع چیه؟ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🇮🇷🌺 🎥 داستان عجیب یک جوان لات که به سرعت مجوز شهادت گرفت. 🔺سید مسعود رشیدی، جوانی که می‌گفتند حتی بلد نبود سلام کند! 📌 و اینگونه دل نزد خدا باشد؛ خداوند آن را می‌خرد... 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
-مانده‌ام با غم هجران نگارم چه كنم عمر بگذشت و ندیدم رخ یارم چه كنم...(: 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🎥 سلبریتی‌ها چگونه جامعه را بی‌دین می‌کنند؟! ⚠️حتما ببنید و نشر بدید ➖➖➖➖➖➖
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️ 🌿❄️ ❄️ دختر جوان رفت و من همانجا، چند متر دورتر از فروشگاه ایستادم. و آمد. زود هم آمد و گفت : _می گه حتی اگه شراره خانم هم معرفیت کرده باشه... قیمتش این نیست. _چقدر کم داری؟ _30تومن . _300 تومن!.... باشه.... بگیر اینو. _دستمزدم بالاتر میره ها. _اشکال نداره بهت پول خوبی می دم. _مگه اون سایه رنگی ها چی داره که اینقدر گرونه... مواد مخدر نباشه! همان تکه ی آخر کلام دختر جوان، حدس منم بود! واقعا چرا یک پک سایه ی سه رنگ باید اینقدر گران باشد؟! من که رِنج قیمت فروش آن سایه را می دانستم.... چرا اینقدر گران تر می دادند؟! دختر جوان رفت و باز من درگیر افکار پُر آشوب ذهنم شدم. در این فروشگاه چه خبر بود؟!.... خدا می دانست که دارند با نام برند من چه غلطی می کردند! دختر جوان برگشت و این بار دست پُر. _بیا آقا اینم پک سایه ی چند رنگ.... حالا پول من چی می شه. چندین اسکناس 50 تومانی از کیفم در آوردم و حتی نشمرده سمتش گرفتم. من نشمردم ولی او شمرد و گفت : _من بازم همین طرفا هستم... کاری داشتی بهم بگو. _ممنون. او که رفت، فوری سمت ماشین برگشتم و در جعبه را باز کردم. یک پک سایه ی چند رنگ معمولی بود! اصلا خود محصول خودمان بود! پس این همه افزایش قیمت برای چی بود! اصلا چرا به دروغ به من گفت، این محصول را تمام کرده است؟! با هزاران هزار سوال بی جواب به خانه ام برگشتم. پیراهنم را روی مبل انداختم و باز خیره ی جعبه ی همان سایه ی چند رنگ شدم. دوباره در جعبه را باز کردم..... چیز عجیبی نبود! کف دست دیگرم را جلو بردم و جعبه ی باز شده ی سایه را روی دستم برگرداندم که این دفعه با تعجب دیدم تمام سایه ها روی دستم برگشت! کف دستم را صاف کردم و متوجه ی بسته ی کوچک جاسازی شده زیر سایه ها شدم. بسته ی کوچکی در یک مشمای کوچک! ❄️🌿 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹 🌿 ❄️🌿 🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🎥 سلبریتی‌ها چگونه جامعه را بی‌دین می‌کنند؟! ⚠️حتما ببنید و نشر بدید ➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را از بلاها، سختی‌ها، مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها خدایا خودت پناه و تسڪینِ دردهایشان باش خدایا دلشوره و دلواپسے را از ڪشور ما دور ڪن آمیـــن 🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
🌸برخیز هوای صبحدم می چسبد 🌿در باغ بزن کمی قدم ، می چسبد 🌸با نان صفا و مهر ، شیرینی عشق 🌿نوشیدن چای تازه دم می چسبد 🌸این صبح که هدیه نوشخند آورده 🌿یک روز قشنگ و دلپسند آورده 🌸گسترده ز مهر سفرهٔ شادی و نور 🌿دمنوش گل امید، قند آورده سـ🌸ـلام صبحتون به شیرینی عسل🌷 آخر هفته تون شاد و پرخاطره 🌸
«💚🕊» بسم‌رب‌المهدی|❁ جهان‌بی‌تو‌گرفتار‌است زود‌برگــرد‌آقای‌عزیز‌ما:) 💚¦↫ 🕊¦↫
«💚🕊» بسم‌رب‌‌‌الحسن|❁ مازیرسایه‌ات‌قدوقامت‌کشیده‌ایم درچشم‌ماتمــام‌جهان‌بارگاه‌توست... 💚¦↫ ‹›
«💔🕊» بی‌توآوارم‌وبرخویش‌فروریخته‌ام ای‌همه‌سقف‌وستون‌وهمه‌آبادی‌ما... ـ²¹روزتـآسـآلگردشهآدتِ‌حـآجۍ.. 💔¦↫ 🕊¦↫ ‹›
« 🖤🍃» دلِ‌مان‌تنگِ‌رخِ‌توست علمدارعلی...💔 ‌ ـ²²روزتـآسـآلگردشهآدتِ‌حـآجۍ.. 💔¦↫ 🕊¦↫ ‹›╔═════
«🖤🍃» +فاطمه -جانم +جان علی نرو!💔 🖤¦↫¹⁴ ‹›
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️ 🌿❄️ ❄️ تمام محتوای جعبه و سایه و بسته ی جاساز شده رو با حرص روی میز کوبیدم. _لعنتی ها..... از برند من دارید سواستفاده می کنید؟! نفهمیدم آن بسته ی کوچک چی بود اما برای فهمیدنش نیاز به کمک هوتن داشتم. او برای هرکاری یک آشنا سراغ داشت. بعد از مدت ها باز مجبور شدم به او زنگ بزنم. _سلام.... _به به سلام.... پارسال دشمن امسال دوست؟! _لوس نکن خودتو هوتن. _نه به جان تو اگه خودمو لوس کنم... چی شد؟ _چی چی شد؟! _دختره دیگه.... تورش کردی؟ _چی می گی واسه خودت..... رفت از شرکتم. صدایش روی سرم بلند شد. _اَه رادمهر پَرش دادی رفت؟!...... اَه که چقدر بی عرضه ای!... اون نابغه ی تبلیغات بود! _چرا چرت می گی تو؟.... خودش رفت.... نفهمیدم سر چی... ولی بعدا بهم گفتن یه پیرمرد 60 ساله رو تور کرده و ازدواج کرده..... اینا رو ولش کن.... هوتن به کمکت نیاز دارم. _چی می گی ! _شنیدی اصلا چی گفتم؟..... می گم به کمکت نیاز دارم. _خب بگو ببینم باز چه غلطی کردی بابا. _یه نفر آشنا تو آزمایشگاه سراغ داری؟ _آزمایشگاه؟..... آزمایشگاه می خوای چکار؟ _نمی دونم.... یه نفر که دارو سازی بلد باشه..... دکتر دارو سازی.... مدرک شیمی، مهندسی شیمی... مهندسی مواد شیمی.... یه همچین چیزایی. _یا خود خداااااا..... زدی تو کار مواد مخدر؟! _گمشو بابا.... یکی داره برام پاپوش درست می کنه. _کی؟ _تو اول بگو سراغ داری یا نه. مکث کرد و باز زیر لب زمزمه کرد : _دکتر داروساز..... مهندسی شیمی.... آزمایشگاه...... هان... یکی هست. _چکاره است؟ _داروخانه داره..... شاید اون سراغ داشته باشه. _آدم مطمئنی هست؟ _آره بابا از فامیل های دورمونه. ❄️🌿 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹 🌿 ❄️🌿 🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
«💚✨ » {مـٰااصابک‌من‌حسنہ‌فمن‌اللّٰھ} ‌ +دید؎‌وقتی‌‌پر‌از‌نـاامیدی‌‌میشی‌ بعد‌یھویی‌‌‌یه‌‌خوشحالے‌میاد‌تو‌دلت؟! اون‌‌خداست..:) 💚¦↫ ✨¦↫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺امــروز بهتريــن ثانيه ها 🌼شيرين تــــرين دقايق 🌺دلچسب تــــرين ساعت ها 🌼و دوست داشتنی‌ترين لحظه‌ها 🌺را برای شما آرزومنـدیم 🌻صبـح زیبای آدینه‌تون بخیر🌻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‍..🌿 یادمہ حاج‌آقا پناهیان آخرِ یہ سخنرانے دعا کردن و گفتن: یاامام‌حُسین! میخوام جورۍ زندگی کُنمـ کہ منو دیدۍ بگے اگر این مدینہ بود ما پامون بہ ڪربلا ڪشیده نمیشد... 💔 پ.ن: ‌به‌امام‌حسین‌بگید‌ ماروبراخودت‌‌تربیت‌ڪن اونوقت‌خودش‌می‌خَرَتِت خودش‌به‌دلت‌جَلا‌میده‍.. 🌸(: 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
میدونی‌چیھ؟! انگشترِحاج‌قاسم‌بعدازاون‌انفجارسنگین‌سالم‌موند...! -ولی‌د‌اداش‌آرمان‌‌معلوم‌نیست‌‌چجوࢪےزدنت‌ڪہ‌انگشترت‌شکست💔؟ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️ 🌿❄️ ❄️ _می خوام ببینمش. _کی؟ _فردا، پس فردا.... اصلا الان.... همین الان اگه تو داروخونه اش باشه می رم پیشش. خندید. _واستا بابا کجا با این عجله؟!... اون که تو رو نمی شناسه من باید باهات بیام. _خب بیا دیگه لعنتی. _ببین هنوز سر اون دختره ازت دلخورم. _هوتن میام خفه ات می کنما.... می گم اون دختره رفته ازدواج کرده... می فهمی؟ _دیدی؟.... اون دختره رفت ولی دوستت واست موند.... قدر بدون جناب رادمهر. _خیلی خب باوفا.... بیا دیگه. _بذار بهش زنگ بزنم اگه تو داروخونه اش باشه میام دنبالت. _باشه منتظرم. قطع کردم و با دو دست موهایم را چنگ زدم. از خستگی تکیه دادم به پشتی مبل و سرم را روی لبه ی مبل گذاشتم. داشتم فکر می کردم از کجا به کجا رسیدم! از جریان آشنایی ام با باران به عمو و شراره رسیدم و شراکت و این بسته ی مجهول که چندان سخت نبود که حدس بزنم چیست. قطعا مواد مخدر بود اما چه نوعی را باید حتما می فهمیدم. و زنگ زد هوتن. چند دقیقه بعد از تماس من. _الو... رادمهر!..... حاضر شو دارم میام دنبالت. _حاضرم بیا. زیاد طول نکشید. هوتن آمد و من با همان بسته ی عجیب و غریب جاساز شده و جعبه ی سایه های آرایشی سوار ماشینش شدم. _خب بگو ببینم حالا کی می خواد برات پاپوش درست کنه. _ببین هوتن... من خودم اومدم دنبال این دختره باران بگردم افتادم بین یه عده آدم قالتاق.... واسه اینکه منو جزو خودشون کنند اول پیشنهاد شراکت دادن.... گفتم باشه.... بعد شک کردم به فروششون.... حالا هم اینو جاساز کردن زیر محصولات آرایشی من! هوتن در حین رانندگی، بین نگاه به خیابان و آن بسته ی مشکوک کف دستم، نگاهش چرخید. _این چی هست حالا؟ _اگه می دونستم که از تو کمک نمی گرفتم.... به حتم مواد مخدره اما اینکه چی باشه رو نمی دونم. _حالا می ریم ببینیم چی می شه. ❄️🌿 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹 🌿 ❄️🌿 🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
+میخواست‌برخیزد‌ زِ جایش‌ باز‌افتاد آخر‌جای‌غلاف‌وتازیانه‌درد‌دارد...💔 +صاحب‌ قبر‌ بی‌نشون، سلام مادر🖐🏾!″ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزوی مرگ نکنیم حتما ببینید 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
. بچه‌هاازخوابتون‌بزنیدازتفریح‌تون‌بزنید ازدنیا‌تون‌بزنیدازخوشی‌‌ورفیق‌بازی بزنیدوبه‌داداسلام‌برسید!! جهادیعنی‌چشم‌پوشی‌ازخوشی‌هابرای انجام‌کارهای‌روی‌زمین‌مونده‌خدا...!(: _حاج‌حسین‌یکتا🌿 . 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️ 🌿❄️ ❄️ آنقدر آشوب بودم که آن پایی که روی دیگری انداخته بودم را مدام در هوا تکان می دادم. نگاهم به مرد میانسالی بود که صاحب داروخانه بود. _قطعا مواد مخدره اما برای تشخيص دقیق که چی هست باید بدم آزمایشگاه.... حالا قضیه ی این چی هست؟ دکتر پرسید و هوتن به جای من جواب داد. _یه نفر با دوست من شریک کاری شده، یه شعبه ی فروش محصولات آرایشی و بهداشتی زده بعد دوستم به فروششون شک کرده، پیگیری کرده به این رسیده. _به هرحال از برند شما سواستفاده کردن جناب. _فرداد هستم. _بله... خوشبختم جناب فرداد... حتما پیگیری بفرمایید چون عواقبش مستقیم به شما و شرکت شما برمی گرده حتما. _بله... می دونم. هوتن برخاست و با دکتر دست داد: _منتظر جوابتون هستم. _اگه سختتون هست جواب رو با ویس براتون می ذارم.... لازم به ملاقات حضوری نیست. نگاه هوتن سمت من آمد و منتظر جواب من شد که سری تکان دادم و گفتم : _خیلی ممنون می شم. از داروخانه که بیرون زدیم، هوتن گفت : _حالا می خوای چکار کنی؟ دستی به صورت صاف و اصلاح شده ام کشیدم. _یعنی دلم می خواد این زن عفریته رو با دستام خفه کنم. _جوش نزن.... مگه نمی گی یه کله گنده ای چیزی هست.... پس بیشتر باید مراقب خودت باشی. _آره.... از اینا هیچی بعید نیست.... تو کار مواد مخدر هستن و بعد محصولات شرکت منو کردن وسیله ی فروش محصولات خودشون!.....وای که سرم داره منفجر می شه. _برو خونه یه قرص بخور.... حالا دختره واقعا رفت؟! چپ چپ نگاهش کردم. _تو دیوونه ای چیزی هستی؟؟.... می گم رفته دیگه.... اون رفت که من افتادم تو این بدبختی دیگه. _خیلی خب بابا جوش نزن..... برو خونه... درست می شه. با چه حالی برگشتم خانه بماند. باید فکری به حال فروش شراره و فروشگاه می کردم. ❄️🌿 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹 🌿 ❄️🌿 🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را از بلاها، سختی‌ها، مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها خدایا خودت پناه و تسڪینِ دردهایشان باش خدایا دلشوره و دلواپسے را از ڪشور ما دور ڪن آمیـــن 🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺امــروز بهتريــن ثانيه ها 🌼شيرين تــــرين دقايق 🌺دلچسب تــــرين ساعت ها 🌼و دوست داشتنی‌ترين لحظه‌ها 🌺را برای شما آرزومنـدیم 🌻صبـح زیبای آدینه‌تون بخیر🌻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
من عقیده‌ۍ راسخ دارم بر اینکہ‌ یکے از نیازهاۍ اساسے کشور ، زندھ‌ نگہ‌ داشتن نام شھدا است🌱!' ❤️ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برعندازا و وطن فروشا میدونید چرا نمیتونید کاری کنید؟ چون اینجا صاحب داره😎 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•