#برائت
🎙قَالَ أَبُو عُبَیْدٍ فِی غَرِیبِ الْحَدِیثِ فِی حَدِیثِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله حِینَ أَتَاهُ عُمَرُ فَقَالَ إِنَّا نَسْمَعُ أَحَادِیثَ مِنَ الْیَهُودِ تُعْجِبُنَا فَتَرَی أَنْ نَکْتُبَ بَعْضَهَا؟
🎙فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَ فَتَهَوَّکُونَ أَنْتُمْ کَمَا تَهَوَّکَتِ الْیَهُودُ وَ النَّصَارَی لَقَدْ جِئْتُکُمْ بِهَا بَیْضَاءَ نَقِیَّةً وَ لَوْ کَانَ مُوسَی حَیّاً مَا وَسِعَهُ إِلَّا اتِّبَاعِی.
🎙ابوعبید در کتاب «غریب الحدیث» در حدیث پیامبر نقل کرده: وقتی عمر به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه وآله آمد گفت: ما احادیثی از یهودیان میشنویم که تعجب میکنیم، آیا اجازه میدهید بعضی از آن احادیث را بنویسیم؟
🎙رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: آیا میخواهید هلاک شوید، همانطور که یهود و نصاری هلاک شدند؟ من برای شما دین روشن و پاک آوردهام اگر موسی زنده بود، جز پیروی من چاره ای نداشت.
#بحار_ج۲_ص۹۹
@hadise_shia
حالم خرابه.mp3
1.08M
#نوحه
حالــــــمخرابـــــــــہ
امیـــــــــــــرکرامتـــــــــــــے
@hadise_shia
#تصوف
📚 شاخصه هشتم
🔸آقاى وكيلى در کتاب عرفان و حكمت، صفحه ۵۴، می گوید:
🔺عرفان منفى، عرفانى است كه در عمل، به جاى تأكيد بر روى قرآن و تجربه سلوكى، بر روى آداب و عادت مِن عِندى (شخصی) تأكيد كند. امروزه براى خيلى از فِرَق تصوّف، بلند كردن موى سر و سبیل، از اركان عرفان و تصوّف گشته است، بدين معنا كه به عنوان مثال اگر سبیل او را كوتاه كنند، مثل اين است كه سلوك او از بين رفته است... عرفان مثبت، در ناحيه ى عمل، يك اصل كلّى دارد و آن اين كه حقيقت، در پايان طريقتى است كه زير مجموعه شريعت باشد و لذا در جايى كه شريعت وجود نداشته باشد قهراً طريقتى نيز نمى ماند.
🔹پاسخ: مولوى، كه عرفانش از نظر آقاى وكيلى مثبت است، مى گويد: وقتى حقيقت آشكار مى شود، شريعت باطل مى گردد. او در مقدّمه دفتر پنجم مثنوى، می گوید:
🔺شريعت، همچو شمع است، ره مى نمايد و بى آن كه شمع، بدست آورى، راه رفته نشود. چون در ره آمدى، آن رفتن تو، طريقت است و چون رسيدى به مقصود، آن حقيقت است.
🔸ابن عربى نيز در فتوحات، ج ۲، ص ۸۰، مى گويد:
🔺اولياء صوفّيه، به درجه اى مى رسند، که حرام، براى او مباح مى شود.
@hadise_shia
#تفسیر_روایی
📚 سوره مبارکه سبأ
🌺 وَ لِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَ رَوَاحُهَا شَهْرٌ وَ أَسَلْنَا لَهُ عَیْنَ الْقِطْرِ وَ مِنَ الْجِنِّ مَن یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ مَن یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ (۱۲) یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِن مَّحَارِیبَ وَ تَمَاثِیلَ وَ جِفَانٍ کَالْجَوَابِ وَ قُدُورٍ رَّاسِیَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْرًا وَ قَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ (۱۳) فَلَمَّا قَضَیْنَا عَلَیْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَی مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ الْمُهِینِ (۱۴)
🌺 و باد را برای سلیمان (رام کردیم) که صبح، یک ماه، راه را طی می کرد و شب، یک ماه را، و معدن مس را برای او ذوب (و روان) گردانیدیم و برخی از جن، به فرمان پروردگارشان، پیش او کار میکردند و هر کس از آنها، از دستور ما سرپیچی می کرد، از عذاب سوزان به او میچشانیدیم* آنها برای او هر چه میخواست از نمازخانهها و مجسمهها و ظروف بزرگ مانند حوضچهها و دیگهای چسبیده به زمین میساختند. ای خاندان داود! شکرگزار باشید، و از بندگان من، گروه اندکی سپاس گزارند* پس چون مرگ را بر او مقرر داشتیم، جز جنبنده ای خاکی (=موریانه) که عصای او را (به تدریج) میخورد، (آدمیان را) از مرگ او آگاه نگردانید. پس چون (سلیمان) فرو افتاد، برای جنیان روشن گردید، که اگر غیب میدانستند، در آن عذاب خفت آور (باقی) نمی ماندند.
@hadise_shia
#تفسیر_روایی
🌸 محمد بن یعقوب، از محمد بن یحیی، از احمد و عبد الله دو پسر محمد بن عیسی، از علی بن حکم، از ابان بن عثمان، از ابو عباس، از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که پیرامون تفسیر آیه «یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِن مَّحَارِیبَ وَ تَمَاثِیلَ» فرمود: به خداوند سوگند! آنها مجسمههایی به شکل مردان و زنان نبودند، بلکه به شکل درخت و مانند آن بودند.
#ترجمه_تفسیر_برهان_ج۷_ص۵۲۷
@hadise_shia
#تفسیر_روایی
🌸 ابن بابویه، از احمد بن زیاد بن جعفر همدانی از علی بن ابراهیم بن هاشم، از پدرش، از علی بن معبد، از حسین بن خالد، از امام رضا علیه السلام، از پدرش امام موسی علیه السلام، از پدرش امام صادق علیه السلام روایت میکند که فرمود:
🌸 سلیمان بن داود، روزی به یاران خود فرمود: خداوند تبارک و تعالی به من مُلکی را ارزانی داشت و باد، انس، جن، پرندگان و وحوش را در اختیار من درآورد و زبان پرندگان را به من آموزش داد و از هر چیز به من عطا نمود. با این همه سلطنت و پادشاهی که به من داده شد، حتی یک صبح تا شب نیز، شادمانیام طول نکشید؛ دوست داشتم پای در قصرم بگذارم و در آن جا شب را به صبح برسانم و به فراز قصر بروم و به سرزمینهای خویش بنگرم. پس به هیچ کسی اجازه ندهید تا نزد من آید و بدین وسیله روز مرا تلخ سازد.
🌸 یاران سلیمان گفتند: اطاعت میکنیم. چون صبح شد، سلیمان عصای خود را در دست گرفت و به فراز قصر خود رفت و با تکیه بر عصای خود ایستاد و به سرزمینهای خود نگاه میکرد و از آن چه به او عطا شده بود، شادمان بود تا این که نگاهش به جوانی افتاد که نزد او آمد. چون سلیمان او را دید به او فرمود: چه کسی تو را وارد این قصر گردانیده است، در حالی که من میخواستم امروز در آن تنها باشم. تو با اجازه چه کسی وارد شده ای؟ آن جوان پاسخ داد: خداوندِ این قصر مرا وارد آن گردانیده است و با اذن او وارد شده ام. سلیمان فرمود: خداوند این قصر، مستحق تر از من، نسبت به آن است. تو کیستی؟ آن جوان پاسخ داد: من فرشته مرگ هستم. سلیمان فرمود: به چه منظور آمده ای؟ فرشته مرگ پاسخ داد: آمدهام تا تو را قبض روح کنم. سلیمان فرمود: مأموریت خود را انجام بده؛ چرا که امروز، روز شادمانی من است و خداوند عزّ و جلّ نخواست که شادمانی برای من، بدون دیدار او باشد. پس فرشته مرگ در حالی که سلیمان بر عصای خود تکیه کرده بود، روح او را ستاند و سلیمان تا آن اندازه که خدا خواست، بی جان به همان حالت، که بر عصای خود تکیه داده بود، باقی ماند و مردم به او نگاه میکردند و گمان میکردند که او زنده است و در مورد او حرفهای مختلفی زدند و نظرات متفاوتی ارائه دادند.
🌸 برخی از آنان گفتند: سلیمان در این روزهای متعدد، به همان حال که بر عصای خود تکیه کرده بود، باقی مانده و خسته نشده، نه چیزی خورده و نه خوابیده و آبی نیز ننوشیده است. بنابراین او پروردگار ما است، که ما باید او را پرستش کنیم.
🌸 گروه دیگری گفتند: سلیمان جادوگر است و او چنین به ما می نمایاند که بر عصای خود تکیه داده و ایستاده است و چشمان ما را جادو میکند، در حالی که چنین نیست.
🌸 مؤمنان نیز گفتند: سلیمان، بنده و پیامبر خداوند است و خداوند امر او را آن چنان که خود خواهد، تدبیر میکند. چون آنان، اختلاف نظر پیدا کردند و خداوند عزّ و جل موریانه را فرستاد و او در عصای سلیمان نفوذ کرد و چون داخل آن عصا را خورد، عصا شکست و سلیمان افتاد.
#ترجمه_تفسیر_برهان_ج۷_ص۵۲۹
@hadise_shia