eitaa logo
حدیث اشک
9.3هزار دنبال‌کننده
80 عکس
162 ویدیو
11 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
یا علی اکبر(ع) شب‌ است‌ و ‌از سرگیسوی شعر می گیرد دوباره‌ دست‌ دعا عطر استجابت را اگر چه صحبتِ حاجت نبود ٬ اما دل در این مقام غنیمت شمرد فرصت را سحر چه‌ حال‌ خوشی‌ داشت‌ در مناجاتش بهار پشت در خانه‌ی‌ خدای خودش سکوت‌ سنگ‌ شکست‌ و به‌ دشت‌ها بخشید هزارچشمه‌ی‌ احساس با صدای خوش تو کیستی که هزاران سوال از مشتم رها شدند زمانی که خنده ات گل کرد فدای نام تو باید شوم در این تصمیم صلاح نیست که یک لحظه هم تعلل کرد علی اکبرِ تاریخ ای علی اکبر شکوه خنده‌ی پیغمبری تو بی تردید همان زمان که علی اکبری و پیغمبر حساب‌ کن‌که خود حیدری تو بی تردید نشسته اند به دیدار صبح لبخندت پیمبران‌ دعا و سلام صف در صف علیِ اولی اما یقینا از اکبر مراد نیست بجز «أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَف» فضائل تو در این بیت ها نمے گنجد مگر به لطف کریمانه اعتماد کنم مگر از آنچه که این دشمن قسم خورده از آنچه گفته معاویه با تو یاد کنم قلم همیشه گلویش گرفته خواهد ماند برای مدح تو هرقدر سینه صاف کند شنیدنی‌ ست برایم همیشه وصف شما علی الخصوص اگر دشمن اعتراف کند علی امام من‌است و تویی علی چه کند؟ اگر که شاعر دلخسته اشتباه کند نشسته ام به امیدی در این حرم که مرا علی دیگر این خانه رو به راه کند چگونه از تو بخوانم چگونه وقتی که نوشته اند که ممسوس ذات حق بودی سپیده دم به تو سوگند می خورم عمْری تو زخم خورده‌ی من شر ما خلق بودی سید ابوالفضل مبارز لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مولای من گفتم برای بار آخر می نویسم یک بار دیگر ٬ بار دیگر می نویسم بی اختیارم ناخودآگاه است اینکه در هر غزل از نام دلبر می نویسم موسی بن جعفر باز هم موسی‌بن‌جعفر هی با خودم موسی‌بن‌جعفر می نویسم این پشت هم آوردن نام شما را تکرار نه قند مکرر می نویسم تکرار نامت اشک‌هایم را در آورد با گریه آن را بین دفتر می نویسم روی غزل از مدح سمت روضه چرخید انگار اصلا روضه بهتر می نویسم تصویر تو در کنج زندان را ندیده ترکیب های گریه آور می نویسم ترکیبی از پشت در و از بین گودال ترکیبی از مسمار و خنجر می نویسم با تشنگی ٬ با خشکی لب ٬ یا حسین و با درد سیلی وای مادر می نویسم از بغض سنگین مقید بین زنجیر بر شانه‌های تخته‌ی در می نویسم از ساق پا نه ٬ ساقه‌ی یاس شکسته سربسته‌تر در پیش دختر می نویسم دختر ٬ پدر ٬ دلتنگی و چشم انتظاری حق می دهید ازدیده‌ی تر می نویسم؟ با گریه بر دیوار حسرت در دل شام کنج خرابه یاس پرپر می نویسم...  سید ابوالفضل مبارز لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹