یا علی
پسرم گفت علی و پدرم گفت علی
مادرم یکسره از پشت سرم گفت علی
حکم کامل شدنم بود که یک نیمه ی من؛
گفت یا فاطمه نیم دگرم گفت علی
یاعلی گشت عصای پدرم طوری که؛
وقت برخاستن از جا پسرم گفت علی
نَفْس را از درِ تهدید به راه آوردم
دید از جان خودم می گذرم، گفت علی
شد کریم دوجهان بین خدایان کَرَم
حسن از بسکه به هنگام کَرَم گفت علی
می توانست که صرف خط و ابرو بشود
ای بنازم به خودم چون هنرم گفت علی
مانده بودم چه کسی را به نجف سجده کنم
که خداوند خود ازسمت حرم گفت علی
مهدی رحیمی زمستان
#شبهای_قدر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امیرالمومنین_علی #شعر_شهادت_مولای_متقیان #شعر_شهادت_مولی_الموحدین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یاکریم الصفح
یاکریم الصفح رحمی کن به ما؛ ما را ببخش
خسته ایم از این همه جرم و خطا؛ ما را ببخش
کاری از ما بر نمی آید؛ خودت کاری بکن
باز کن امشب گره از کار ما؛ ما را ببخش
اشکمان را در بیاور؛ آبرومان را بخر
در مناجات سحر وقت بُکا ما را ببخش
با مدارا کردنت کلی خجالت می کشیم
یا بزن، تنبیه مان کن خوب، یا ما را ببخش
هرچه تو دلسوزمان هستی ولی ما در عوض
بی حیا هستیم؛ خیلی بی حیا؛ ما را ببخش
قبل از آنکه روزه را با روزی تو وا کنیم
یک شب از این ماه قبل ربّنا ما را ببخش
یا غیاث المستغیثین یا امان الخائفین
دست ما خالی ست بی چون و چرا ما را ببخش
کم نبخشیدی گنهکاران عالم را خدا
مثل طیب ها، رسول ترک ها، ما را ببخش
موقع جان کندن و هنگام میزان عمل
چند جا یاریمان کن، چند جا ما را ببخش
ای که زود از بندگان خویش راضی میشوی
لطف کن این دفعه هم جان رضا ما را ببخش
شاهدی با پای دل هر شب زیارت میرویم
یک شب جمعه بیا در کربلا ما را ببخش
نذر خوبان تو خیلی خوب گریه میکنیم
در میان روضه شب های عزا ما را ببخش
واسطه کردیم امیرالمومنین را پیش تو
به گل روی علی، امشب خدا ما را ببخش
ما دل بابای مان را هم به درد آورده ایم
یا ابانا! یا علی مرتضی! ما را ببخش
همسرت را در میان کوچه ها سیلی زدند
با چه رویی خواستند از تو بیا ما را ببخش
علیرضا خاکساری
#شبهای_قدر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امیرالمومنین_علی #شعر_شهادت_مولای_متقیان #شعر_شهادت_مولی_الموحدین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ای به قربان علی
نام خود را نقش کن امشب به ایوان علی
ای به قربان علی و ای به قربان علی
سالها رفتیم مشهد تا که دربانی کنیم
تا که شاید یک سحر باشیم دربان علی
من که شبها میرسم تا صبح بارانی شوم
چشم خود را میسپارم دستِ باران علی
عرش هم حتی ندارد بی نیازیِ مرا
مادرم زهرا بزرگم کرده با نان علی
خوش بحال بچههای بی کَسِ آن روزها
حسرت ما هست و خوابی روی دامان علی
مثلِ زینب مثلِ عباس است مثل اکبر است
هرکه امشب میشود پاره گریبان علی
یک طرف امالبنین و یک طرف سوزِ رباب
گریهی ما را در آورده شبستان علی
گوشهای پیراهن بابای خود را باز شُست
امالکثوم است و این شامِ غریبان علی
مثل چشمان حسین و مثل چشمان حسن
آه میسوزد جگرهای پریشان علی
وقت غسلش دست را روی شکاف سر گذاشت
آب هم آتش گرفت از زخم سوزان علی
خضر اُفتاده زمین جبریل اُفتاده زمین
اصلا امشب میشود این خانه ویران علی
اینطرف دست حسن ، آنسو حسین بی کفن
یک کفن را میکشند آرام بر جان علی
سر به تابوتِ پدر میزد حسن میزد حسین
وای از عباس و از تشییع پنهان علی
بعد از این باید برای کربلا آماده شد
آخرین روز است زینب بود مهمان علی
آخرین حرفی که میزد با یتیم کوفه بود
گفت روزی میرسند اینجا یتیمان علی
کوفه بعد از من مدارا کن تو با سرنیزه هات
کوفه جان زینب و جان تو و جان علی
مجلس نامحرم طشت زر و جانم حسین
کاش جایش بشکند آنروز دندان علی
`ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن”*
نام ما ثبت است از اول به دیوان علی
هر زمانی که نجف میخواهم اما جور نیست
با قطاری میروم سمت خراسان علی
با علی ما آمدیم با علی جان میدهیم
خاک ما را فاطمه خوانده است ایران علی
حافظ*
حسن لطفی
#حسن_لطفی #شبهای_قدر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امیرالمومنین_علی #شعر_شهادت_مولای_متقیان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
علیِ عالی اعلی
کیست مولای شیعیان ؟حیدر
علیِ عالی حیدرِ صفدر
به شب قدر قاری قرآن
به گه جنگ فاتح خیبر
بُوَد ایتام را پدر افسوس
نیست دیگر به مسجد و منبر
چشم محراب و منبر کوفه
گشته از خون ز داغ حیدر ، تر
نسخه بی بدیل هر بیمار
یاکه دار الشفای هر مضطر
هم به روز آفتاب عالمتاب
هم به شب ماهتاب مه گستر
پهلوانی که بر کند از جای
در ز دیوار قلعه ی خیبر
انبیا جمله از دمش زنده
پادشاهان به درگهش نوکر
هم زمین فخر میکند به زمان
هم زمان بر زمین به یا حیدر
شهر علم است احمد مختار
باب آن شهر ساقی کوثر
دید تمثال پاک او در عرش
شب معراج چشم پیغمبر
هم سخن گشت با لسان علی
با رسولش چو خالق اکبر
پس بفرمود مرتضی باشد
بعد تو بر جهانیان سرور
عالمی کی دگر تصور داشت
شیر حق را فتاده در بستر
زخم فرقش بهم نمیآید
آنچنانی که ضربه زد بر سر
کشته شد مرتضی بدستان
آن شقیِ حرامی کافر
فرق او را شکافت تا ابرو
بعد سجده به ابروی دلبر
تیغ همچون بُراق تا معراج
رهسپارش نمود آن سرور
گشت معنای قاب قوسینش
فاصله یک کمان و یا کمتر
نغمه فُزتُ شد طنین انداز
در همه عرش حضرت داور
مادر دهر کی توان زائید
همچو حیدر دگر پسر در دهر
کاش در آنزمان نمی انداخت
چشم بر فرق منشقش دختر
دیدن ضربتی توانش برد
گر چه بُد سر به روی آن پیکر
آه از لحظه های در گودال
آه از ضربه های آن خنجر
دگر از غم مگو که میگیرد
این قلم شعله، سوزد این دفتر
شعر جانسوزت ای جواد گرفت
اشک از چشم عاشقان یکسر
جواد کریم زاده
#جواد_کریم_زاده #شبهای_قدر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امیرالمومنین_علی #شعر_شهادت_مولای_متقیان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
فُزتُ و رب الکعبه
تیغ آمد همچو تاجی بر سر حیدر نشست
نغمه ی فُزتُ چو بر لبهای حیدرنقش بست
هاتفی در آسمان در مدحت حیدر سرود
رستگار ی در دو عالم پادشاه حق پرست
همچو تو مولود کعبه، کشته ی محراب خون
مادر گیتی نزائیده ست از روز الست
بی ولایت جبرئیل و انبیا هم کافرند
بی ولای تو خدا هم دل بر این خِلقت نبست
هر که باشد مهر حیدر در دلش محبوب ماست
آنکه دارد کین حیدر نزد ما منفور و پست
صاحب نهج البلاغه مرشد روح الامین
حضرت قرآن ناطق در حقیقت حیدر ست
مردم نادان نفهمیدند این حیدر که بود
مردم دانا نمیدانند این حیدر که هست
هم ید الله بود و هم دست خدا در آستین
از ازل مردانه حیدر با خدایش داد دست
ساقی کوثر علی مست از سبوی ذات حق
ذات حق هم از می جام علی گردیده مست
شیر حق، ممسوس ذات الله و مست کردگار
لا فتی الّا علی لا سَیف الّا ذوالفقار
جواد کریم زاده
#جواد_کریم_زاده #شبهای_قدر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امیرالمومنین_علی #شعر_شهادت_مولای_متقیان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حیدر مدد
شاهی که غیر سرورم،او را خطاب نیست
کس جز خودش به نزد من عالیجناب نیست
مقصود من ز عرض ارادت خود علی است
تعظیم کردنم به هوای ثواب نیست
ساقی علی است مستم از این جلوه و جمال
حاجت به باده و می و جام و شراب نیست
هر دست کز نیاز به سویش دراز شد
از محضر پر از کرمش بی جواب نیست
جز راه مرتضی که بود راه مستقیم
تا روز حشر بهتر از این انتخاب نیست
مولای من که روز قیامت بود قسیم
باکم ز روز حشر و بیم از عقاب نیست
عنوان نامه عملم حب حیدر است
لازم به بازجوییِ روز حساب نیست
یا رب مرا به پاس علی دوستی ببخش
ورنه دلی به قدر دل من خراب نیست
در وقت مرگ پوزه بمالم به مقدمش
چون صاحبم به دهر به جز بوتراب نیست
اسماعیل روستائی
#اسماعیل_روستائی #شبهای_قدر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امیرالمومنین_علی #شعر_شهادت_مولای_متقیان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا علی مولا
مردمی که به تو نظر کردند..
چشم بر روی دیگران بستند
محتضرها به عشق دیدن تو..
عوض احتضار، سرمستند
لقمه ی چرب و نرم بسیار است
نان خشک تورا هوس کردم
چشم و دل سیرهای این عالم
مست افطار ساده ات هستند
تیغ تو در نبرد میچرخید
آبروی حریف را میبرد
ملخک های آمده به مصاف
فوق فوقش دوبار میجَستند
ما که در ابتدای عشق توایم
ابتدا هم که هیچ،قبل تریم
عاشقان تو مثل تمارند
سر سپردند و عهد نشکستند
دوستانت تقیه میکردند
دشمنانت دروغ میگفتند
دوست و دشمن تو مولا جان
همه در غربت تو هم دستند
کشتنت کار ابن ملجم نیست
ماجرا ماجرای ناموس است
شعله و سیلی و در و دیوار
بهر قتلت به میخ پیوستند
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شبهای_قدر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امیرالمومنین_علی #شعر_شهادت_مولای_متقیان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حیدر کرار
از فرق تا ابرو ببین با سر چه کردند
نامردمانِ کوفه با حیدر چه کردند
کوفه شده مثلِ مدینه سرد و دلگیر
آن روزها با صورتِ مادر چه کردندیادم نرفته در میانِ آتش و دود
سینه شکست از ضربِ میخِ در چه کردند
بی مادری بس نیست، حالا نوبتِ توست
از غصه ات شد حالِ من مضطر چه کردند
در بستر اُفتادن نمی آید به حیدر
یارب ببین با فاتحِ خیبر چه کردند
میسوزی و تب می کنی مهمانِ زینب
از اشتها افتاده ای دیگر،چه کردند
با مجتبی حرفی بزن بابای مظلوم
دق می کند امشب حسین آخر چه کردند
از روی تل با چشمِ خود می دید زینب
خنجر نمی برّید با حنجر چه کردند
وقتِ نزولِ سنگ و چوب و تیر و نیزه
عصرِ دهم گودال با پیکر چه کردند
پیراهنی در تن ندارد شاهِ بی سر
با غارتِ انگشت و انگشتر چه کردند
ناموسِ پیغمبر سرِ بازار می رفت
در حلقه ی انظار بی معجر ،چه کردند
مهدی شریف زاده
#شبهای_قدر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امیرالمومنین_علی #شعر_شهادت_مولای_متقیان #شعر_شهادت_مولی_الموحدین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
علی ولی خدا
علی جمال خدا و جلال زهرا بود
علی ولی خدا بود و وال زهرا بود
علی نفس نفس زندگی فاطمه بود
علی برای پریدن دو بال زهرا بود
تنور فاطمه را گرم کرد عشق علی
علی خمیرهی نان حلال زهرا بود
نبود خلقت کامل کسی به جز زهرا
دم از علی زدن اما کمال زهرا بود
قرار بود که دائم دم از علی بزند
علی رسالت زهرا و آل زهرا بود
علی به سجده اگر رفت و شکر لله گفت
تمام شکر علی در قبال زهرا بود
علی نبود برای کسی به جز زهرا
علی که مُلکْ و مَلِک بود مال زهرا بود
علی و فاطمه بهر هم آفریده شدند
و مادر و پدر عالم آفریده شدند
سلام عرش بر امّ الکرم ، ابالایتام
علی و فاطمه یا ذالجلال و الاکرام
علیست پیکر اسلام و فاطمه صدرش
صیام ، حیدر و زهراست لیله القدرش
ابالحسن که فقط بود یار ام حسن
بدون فاطمه اش لم یکن له کفوا
علی نماز فرادا نخواند با زهرا
علی دمی تک و تنها نماند با زهرا
علی دلش شده تنگ ضریح فاطمه اش
علی نشسته به بستر شبیه فاطمه اش
چه بستری که هنوز عطر یار را دارد
به خون نشستن هجده بهار را دارد
آهای بستر دلخون بگو چه ها دیدی
رد غلاف و رد تازیانه را دیدی
نگفت خس خس سینهش اسیر دود شده
به تو نگفت چرا صورتش کبود شده
چطور موی حسن زودتر سفید شده
چطور محسن من پشت در شهید شده
بیا برات بگویم چقدر پر دردم
زمان غسل تنش به خدا که دق کردم
برای غسل تنش سخت بود کار علی
سیاه بود تنش مثل روزگار علی
که هرچه شستمش آن زخم میخ بند نشد
که بعد فاطمه کارم بگو بخند نشد
نگفت پشت همان در چطور سوخته است
چرا برای حسینش کفن ندوخته است
بگو وصیت زهرا چه بود با زینب
نگفت از سر و روی کبود با زینب
نگفت زینبم آخر اسیر خواهد شد
نگفت از غم گودال پیر خواهد شد
نگفت داغ عروسم رباب را چه کند
نگفت غصهی بزم شراب را چه کند
وحید عظیم پور
#شبهای_قدر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امیرالمومنین_علی #شعر_شهادت_مولای_متقیان #شعر_شهادت_مولی_الموحدین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غریب آقام
دلت هوای اجل کرده نیمه جانی تو
در انتظار و هوایی آسمانی تو
بیا بگیر ز اسم خودت مدد ، برخیز
هنوز هم که هنوز است ، پهلوانی تو
امان ازین همه غربت به تازگی مَردم
شده است باورشان که نمازخوانی تو
چه قدر دل نگرانی برای قاتل خود
فدای این همه لطفت ، چه مهربانی تو
گرفته صبر مرا ، رنگ چهرۀ زردت
بهار من چه شده زخمیِ خزانی تو
دوباره فاطمه یا فاطمه است روی لبت
به یاد محسن و مادر چه بی امانی تو
سر شکسته نکرده است رو به قبله تو را
شهید روضه زهرای قد کمانی تو
شبیه مادرمان فاطمه دم رفتن
برای پیکر صد پاره روضه خوانی تو
امان از آن سر بر نیزه ، وای از گودال
امان ز کوفه و زینب ، اگر نمانی تو
محمد حسین رحیمیان
#شبهای_قدر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امیرالمومنین_علی #شعر_شهادت_مولای_متقیان #شعر_شهادت_مولی_الموحدین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حیدر مدد
عمر علی رسید به پایان دفترش
وقتی که سوخت سینه ی زهرای اطهرش
یک عمر پا به پای مصیبات فاطمه
خون دلی که خورد علی ، ریخت از سرش
مردی که هست نقطه ی
با” شان نام او افتاده بود روی زمین شانکوثرش” میسوخت پا به پای همان خانه ای که بود یک روز قتلگاه زن و بچه اش ، درش بعد از تمام حادثه هایی که دیده بود امشب علی رسید به دیدار همسرش این داغ مانده بر جگر اُمِّ ایمن است داغی که بود بغض گلوگیر حنجرش `خون میچکید از سر ایوان کربلا” تا غرق خاک و خون شد حسینی که پیکرش افتاده بود گوشه ی گودال قتلگاه لعنت به شمر بی ادبی که به خنجرش ... میداد دست پست سقیفه فقط هدف شمشیر اوست ارثیه ی میخ بی شرف علی رضوانی #شبهای_قدر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امیرالمومنین_علی #شعر_شهادت_مولای_متقیان #شعر_شهادت_مولی_الموحدین لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
طعم یتیمی
ای کوفه حالا میچشی طعم یتیمی را
از دست خواهیداد بابایی صمیمی را
از رحمت حق بعد از او بیبهره خواهیماند
حتی نمیبینی به خود دیگر نسیمی را
شمشیر زهرآلود جهل و کینه میکارد
بر روی دلها تا ابد داغ عظیمی را
یکعمر از دست شما خون جگر خوردهست
با این که بر دل داشته زخمی قدیمی را
حکم علی حکم خدا بود و نفهمیدید
محکوم کرده حکمتان حکم حکیمی را
این چشمهای خیره بر در تا سحر مانده
باید کجا پیدا کند مرد کریمی را؟
از دست و پا افتاده کوه صبر در محراب
تا حس کند دنیا کمی حال وخیمی را
غیر از غمی جانکاه و زجرآور چهخواهد داشت؟
آه! این جهان بعد از علی دیگر چهخواهد داشت؟
ارکان دین با رفتن این مرد ویران شد
محراب مسجد قتلگاه شاهمردان شد
دیگر صدا از چاه نخلستان نمیآید
ازبسکه شبهایش پر از آه یتیمان شد
حالا جهان بیعلی دنیای بیدینهاست
دست بشر کوتاه از دامان ایمان شد
دلهای ما با رفتن او چون کویری خشک
در آرزوی دیدن یکقطره باران شد
مولای مظلومان همین که بار رفتن بست
جولان ظالمها در این عالم فراوان شد
`فُزتُ وَرَبِّ الکَعبه” را وقتی که سر میداد
تا روز حشر از محضرش شرمنده انسان شد
خون دلی که از فراق فاطمه میخورد
امروز از زخم سرش لعل نمایان شد
لعنت به آن که با مرادش نامرادی کرد
لعنت به آن که تا تو را کشتند، شادی کرد!
دنیا پس از تو میشود آیینهی غمها
رنگ عدالت را نمیبینند آدمها
دیگر فقیران ماندهاند و خاطرات تو
هر نیمهشب دارند با یاد تو عالمها
کار خلافت میرسد در دست نااهلان
دار محبت میشود معراج میثمها
راه نجات این است که یار علی باشیم
وقتی که دنیا پر شود از ابنملجَمها
روزی که از نسل علی یک مرد میآید
بر زخمهای کهنه میبارند مرهمها
او عاقبت با ذوالفقار از راه میآید
تا سرنگون گردند در هر گوشه پرچمها
پر میشود از دوستان او بهشت، اما
پر میشود از دشمنان او جهنمها
ما چشممان کور است، بین ما ولی هستی
عین علی، عین علی، عین علی هستی
ای منتقم ما شوق دیدار تو را داریم
ما نیز مانند علی مشتاق دیداریم
تو در لباس و سیره مانند علی هستی
ما هم برایت قنبر و سلمان و تماریم
هر روز ما روز قیامت میشود بیتو
هرشب شب قدر است و با یاد تو بیداریم
در سینهی ما هیچترسی از شهادت نیست
تا در رکاب یک نفر از نسل کراریم
...
#شبهای_قدر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_امیرالمومنین_علی #شعر_شهادت_مولای_متقیان #شعر_شهادت_مولی_الموحدین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹