eitaa logo
حدیث اشک
9.3هزار دنبال‌کننده
77 عکس
161 ویدیو
11 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
نقشه‌ی قتل علی بعد از نبی تنظیم شد با جسارت‌های قُنفذ این سند ترسیم شد محسنیه شد میان شیعه،در این روزها؛ از مقام روح و از تأثیر آن تکریم شد با حضور میخِ در، زهرا برای محسنش پشت در صاحب عزای مجلس ترحیم شد بابت اینکه ولی شد در حقیقت،پشت در؛ هدیه‌ی زهرا به مولا زودتر تقدیم شد یک نفر پشت در و آن یک میان کوچه‌ها فرق محسن با حسن از این جهت یک میم شد حال مادر در میان بسترش بدتر شد و زخم های در به لطف فاطمه ترمیم شد غیر از اینکه قبر زهرا گشت پنهان از همه روز قتل محسنش هم حسرت تقویم شد اینکه زهرا با ولایت ماند با اهدای جان نکته‌ی برجسته ی تربیت و تعلیم شد @hadithashk
خدا می‌خواست از حیدر بگیرد امتحانش را چو زیر پای مردم دید بانوی جوانش را به بیتی حمله ور بودند آن هیزم به دوشان که تمام عمر‌ میخوردند از آن خانه نانش را خلافت را کسانی ادعا کردند کز اسلام فقط یک عمر دانستند اوقات اذانش را کسانی جانشینی پیمبر را طلب کردند که کشتند از رسول الله ثلث دودمانش را نباید فاطمه بین در و دیوار می‌افتاد چرا بیهوده می‌جوییم تاریخ و زمانش را صدایش را کسی تا آن زمان نشنیده بود اما شنیدند آن حرامی ها صدای استخوانش را دو عالم گر بسوزد نیز جبران نخواهد بود اگر سوزانده باشد شعله‌ی در گیسوانش را کسی در آن میان فریاد میزد بر سر زهرا که با دشنام وا کرده است از اول دهانش را غلامش با غلافش شاه بانو را کتک می‌زد خودش می‌بست دور دست مولا ریسمانش را چه شد محسن ؟ جواب پرسشم‌ را فضه میداند نمی‌یابیم از او نیز چون مادر نشانش را @hadithashk
خدا می‌خواست از حیدر بگیرد امتحانش را چو زیر پای مردم دید بانوی جوانش را به بیتی حمله ور بودند آن هیزم به دوشان که تمام عمر‌ میخوردند از آن خانه نانش را خلافت را کسانی ادعا کردند کز اسلام فقط یک عمر دانستند اوقات اذانش را کسانی جانشینی پیمبر را طلب کردند که کشتند از رسول الله ثلث دودمانش را نباید فاطمه بین در و دیوار می‌افتاد چرا بیهوده می‌جوییم تاریخ و زمانش را صدایش را کسی تا آن زمان نشنیده بود اما شنیدند آن حرامی ها صدای استخوانش را دو عالم گر بسوزد نیز جبران نخواهد بود اگر سوزانده باشد شعله‌ی در گیسوانش را کسی در آن میان فریاد میزد بر سر زهرا که با دشنام وا کرده است از اول دهانش را غلامش با غلافش شاه بانو را کتک می‌زد خودش می‌بست دور دست مولا ریسمانش را چه شد محسن ؟ جواب پرسشم‌ را فضه میداند نمی‌یابیم از او نیز چون مادر نشانش را @hadithashk