گوهر حیدر
گوهر حیدر، گوهر آورده است
جلوه ی قرص قمر آورده است
روی دو دستش پسر آورده است
ام بنین شیر نر آورده است
روز علی رو و شبش موی اوست
تیغ علی ، گوشه ی ابروی اوست
هان ! ضربانش چه وزین می زند
طعنه نگاهش به نگین می زند
اخم علی ، ضربه به کین می زند
پشت فلک را به زمین می زند
مژده که آمد قمر عالمین
روی لبش ذکر امیری حسین
ماه کرم , در خور مدح و ثناست
درد بیارید که چشمش دواست
طفل نگو ، عاشق تیر بلاست
قامت او محشر کرب و بلاست
بر لب حور و ملک این نغمه بود
ذخر الحسین چشم به دنیا گشود
آمده ای یاوری دین کنی
هرچه حسین گفت تو تمکین کنی
سر بدهم تا که تو تمرین کنی
مرگ مرا کاش تو شیرین کنی
کاش به دریای تو پاکم کنند
زیر قدم های تو خاکم کنند
حق به دلت مُهر تولا زده
مِهر تو را نیز به دلها زده
کشتی امن تو به دریا زده
بوسه به دستان تو مولا زده
ماه عرب، ماه عجم کیست ؟ تو
وارث شمشیر دو دم کیست ؟ تو
آمدی از ایل و تباری اصیل
مست تماشای تو شد جبرییل
جان حسینی و به زینب کفیل
بر علم سرخ تو عالم دخیل
خورده گره نبض جهانم به تو
ای علم افراشته، جانم به تو
هر که از اوصاف کرم گفته است
از غم هجران حرم گفته است..
حرف مرا..چشم ترم گفته است
جای نصیحت پدرم گفته است:
بر خم زلفش تو گرفتار باش
نوکر عباس علمدار باش
روی تو از ماه نشان را گرفت
آمد و نبض ضربان را گرفت
سر غمت چیست که جان را گرفت
نام ابلفضل جهان را گرفت
اسم تو شد زینت هر منبری
حیدری و حیدری و حیدری
بودنت آرامش قلب رباب
لب به دعا باز کن ای مستجاب
خم نشو تا نهر ای عالیجناب
رو نزن ای حضرت دریا به آب
آب خودش تشنه ی لبهای توست
خاک کجا ؟ عرش خدا جای توست
خون تو در علقمه غلطیده شد
خیمه پر از حرف نسنجیده شد
اشک حسین بن علی دیده شد
دست تو قرآن شد و بوسیده شد
دست جدا از بدنت، چاره ساز
دست به دامان تو کردم دراز
سنسیز اولار قلب جهان تار و مار
آدین ائدر فصل خزانی بهار
قاشلاری تیغ دو دم ذوالفقار
سنسن حسین و حسنه هم جوار
کیمسه سنین تک شرف الناس اولار
قطعا حسین قارداشی عباس اولار
#شعر_شعر_میلاد_سقای_دشت_کربلا #شعر_میلاد_حضرت_ابالفضل #شعر_میلاد_حضرت_ابالفضل_العباس #شعر_میلاد_حضرت_قمر_بنی_هاشم #ناصر_دودانگه
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا ابالفضل(ع)
هر که شد مأنوس با تو با ارادت می شود
هرکسی خاک درت شد با لیاقت می شود
خانه ای که روضه ات را داشت شد بیت الکرم
معبد عشق است هر جا از تو صحبت می شود
طرز گفتار تو با تو ارباب، آداب ادب
طرز رفتار تو ،آداب زیارت می شود
سفره ی ام البنین کارش گره واکردن است
چه دعاهایی که با نذرش اجابت می شود
رزق اشک گریه کن ها ، با دعای مادرت...
با همان دستی که افتاده ست قسمت می شود
زور بازو قوت زانو و بعدش آبرو ...
این علامت کش کنارت با نجابت می شود
نوکرت پای علم بار تعصب می کشد
دستگیرش تیغه های این علامت می شود
روز محشر روز حسرتهاست پس با این حساب
قسمت هرکس غلامت نیست حسرت می شود
من خدا را زیر این بیرق فقط می بینمش
یا ابالفضلی که می گویم عبادت می شود
پشت ارباب دوعالم را نبود تو شکست
سهم زینب هم بدون تو اسارت می شود
یاد قبری کوچک و یک مشک پاره می کنیم
در میان روضه تا حرف از خجالت می شود
دست هایت را بریدند و تماشا می کنی
خیمه های بی عمودی را که غارت می شود
بوسه می زد شاه عالم روی خاک علقمه
دستهایی را که اسباب شفاعت می شود
ناصر دودانگه
#شعر_شعر_مدح_حضرت_ابالفضل #شعر_مدح_حضرت_ابالفضل_العباس #شعر_مدح_حضرت_قمر_بنی_هاشم #شعر_مدح_سقای_دشت_کربلا #ناصر_دودانگه
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
در راه وصل ، ما ندویده بریده ایم
باری به روی شانه نبرده خمیده ایم
دوران انتظار به ما خوش گذشته است
ما را ببخش تازه به دوران رسیده ایم
دنیای بی تو نیست به غیر از جهنمی
دنیا تویی و ما همه دنیا ندیده ایم ...
با اولین نسیم گذشتیم از این درخت
ما یا کریم از سر شاخه پریده ایم ...
ترجیح داده ایم قفس را به پر زدن
یوسف فروش های اسارت خریده ایم
در پشت پرده های جهالت نهان شدیم
در نوع خود به وادی غفلت پدیده ایم
در عصر انتظار تو یک عمر روز و شب
جای نفس، بدون تو ذلت کشیده ایم
#شعر_مناجات_امام_زمان_عج
#ناصر_دودانگه
@hadithashk
ام لیلا در بغل دارد چه زیبا گوهری
آفرید او را خدای او برای دلبری
جان به آقای جهان و خنده ی روی لبش
شاه بود و شاه تر شد با چنین تاج سری
بی علی گویا نمی چرخید چرخ روزگار
رو نمایی کرد ارباب از علی دیگری
قبل از او و بعد از او خلقت به چشم خود ندید
از علیِ اکبرش مولود خوش سیما تری
دیدنی که هست اما دیدنی تر می شود
سیرت حیدر کنار صورت پیغمبری....
آرزو دارد علی باشد علی بن حسین
تا به مردم بیشتر خدمت کند تا سروری
با عمو عباس خود ، یک روز غوغا می کند
انتظار این است بی شک از چنین رزم آوری
او عصای دست بابا می شود در کربلا
ضجه در می آورد شمشیر او از لشکری
یا علی اکبر کرم کن دست مارا هم بگیر ....
عیدی ما را حرم کن دست مارا هم بگیر .....
لایق مهری، به آغوش نجابت می روی
روی دست عمه ها نوبت به نوبت می روی
روی تو یاد آور روی پیمبر می شود
در دل عشاق او با این شباهت می روی
ما حرم را دیده ایم و تو خود ارباب را
محضر ارباب ما ساعت به ساعت می روی
نوش جان تو ، بغل های حسین بن علی
خوش به حال تو که اینگونه زیارت می روی
کار دل کندن ز خود را سخت مشکل می کنی
تا به قربان پدر با این ملاحت می روی
بین مردم پخش شد قربانی میلاد تو
با کرامت آمدی و با کرامت می روی
نوبت پخش خودت هم بین صحرا می رسد
آه روزی بر عبا ، قسمت به قسمت می روی
با همین اندازه ای که روز میلاد آمدی
بلکه از این ریزتر ، روز شهادت می روی
#شعر_ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#ناصر_دودانگه
@hadithashk
دلم می خواد یه دسته گل بیارم
روی سر ناز تو گل بریزم ...
کاشکی می شد تو حرمت می گفتم
تولدت مبارکه عزیزم ...
نمی تونم چشمامو رو حقیقت
بعد یه عمری نوکری ببندم
تولدت ، حرم چراغونی نیست
روم نمیشه دست بزنم بخندم
کاشکی می شد زائر صحنت بودم
نترسی امشب کسی نیست کنارت
کاش منو آتیش می زدی جای شمع
اینجوری تاریک نباشه مزارت
دلت گرفته بود و آرزوت بود
باباتو با خودت هم آغوش کنی ...
سر بریده اومد از راه نزاشت
چهارمین شمعتو خاموش کنی
عروسکات گریه کناتن امشب
غمه تو حالا واسمون مبارک
خرابه که جای کبوترا نیست
تولدت تو آسمون مبارک ...
#شعر_ولادت_حضرت_رقیه_س
#ناصر_دودانگه
@hadithashk
دل من تنگ شد دم سحری
خسته ام در هوای در به دری
جز نجف هرکجا سفر بروی
خبری نیست غیر بی خبری
عیدی طفل را پدر بدهد
ببریدم به خانه ی پدری
بگذارید با علی باشم ....
عمر من در نجف شود سپری
یا علی مرا قبول کنید ...
من ندارم به غیر از این هنری
#حضرت_امیرالمومنین_ع
#ناصر_دودانگه
@hadithashk
بین نامردان، علی چون مرد بود آزار دید
جان عالم بود اما بی کسی بسیار دید
ظلم را که دیگران کردند، او مظلوم بود
چاه ، پس او را چرا مشغول استغفار دید؟
حرفِ دل های علی یا قابل گفتن نبود
یا کسی محرم نبود ، او چاه را غمخوار دید
مرتضی سی سال بعد فاطمه خوابش نبرد
یا اگر هم برد آن شب خواب وصل یار دید
بشکند دستی که شد بر روی غمخوارش بلند
چند ماه آخرش ، زهرا علی را تار دید
سر شکست افتاد یاد لحظه ای که در شکست
جان خود را مرتضی بین در و دیوار دید
هر کجا در دید، دل تنگ کسی شد خاطرش
فاتحه خوان کسی شد هرکجا مسمار دید
درد مادرها به دختر می رسد، ای دل بسوز
دخترش بی حرمتی ها در دل انظار دید ...
روضه ی زینب خلاصه می شود در یک کلام:
دختر زهرای اطهر مجلس اغیار دید...
غیرت شاعر به جوش آمد دگر بازش نکرد
جزئیات آنچه را زینب در آن بازار دید ....
آه از آن ساعتی که کوچه ها آذین شدند
رأس آقای خودش را دست نیزه دار دید
#شعر_شهادت_امیرالمومنین_علی_ع
#ناصر_دودانگه
@hadithasgk
بسوز در غم یارت به چشم یار بیا
به شانه بار غمش را بکش به کار بیا
علی ست جلوه گر و ما بقی همه هیچند
به فکر خدمت اویی ، غلام وار بیا
به فکر دیده شدن نه! به فکر ماندن باش
برای عرض ارادت سر قرار بیا ....
علی تو را که ببیند جهان تو را دیده ست
سری به دست بگیر و به سمت دار بیا ...
نجف چه جای قشنگی برای زندگی است
از این دیار بکن دل ، به آن دیار بیا ....
بخوان خدای علی را بریز کبرت را
انا الذلیل بخوان و عزیز بار بیا ....
#حضرت_امیرالمومنین_ع
#ناصر_دودانگه
@hadithashk
چقدر باشرف و سر به راه، برگشتند
شبیه حر شده ها با نگاه برگشتند
چه غافلان که توسل به مرتضی کردند
شدند عالم و از اشتباه برگشتند
سیاه بود و سیاهی هرآنچه می دیدند
شدند زائر او ، سوی ماه برگشتند
گدا رسیده ترین ها غنی ترین شده اند
چقدر دست پر از سمت شاه برگشتند
فدای معرفت روسیاه هایی که
به احترام علی از گناه ، برگشتند
#توبه
#شعر_مناجات
#ناصر_دودانگه
@hadithashk
بی بی جانم
دریا به دریا رفته و گوهر به گوهر
دختر به مادر رفته یا مادر به دختر
دختر که دارد صحن ، مادر بی حرم نیست
شد زائر قم ، زائر زهرای اطهر ...
قم خانه زهراست ، جایی هم مگرهست
از خانه ی زهرا و حیدر با صفاتر ...
تا مشهد و قم هست چیزی کم ندارد
دنیای جا خوش کرده های پشت این در ...
برفرض اگر صدبار هم ما را نخواهند ...
در می زنیم این خانه را، صد بار دیگر
جلد حرم شد، این در و آن در نچرخید
درس وفاداری گرفتیم از کبوتر ...
هستند سفره دارهای کشور ما
فرزندهای حضرت موسی بن جعفر
منت کشیدیم از کریم و از کریمه
هستیم زیر دین این خواهر برادر ...
عرض ارادت های شب های زیارت
قدرش مشخص می شود در صبح محشر
ناصر دودانگه
#شعر_ولادت_اخت_الرضا #شعر_ولادت_بنت_موسی_ابن_جعفر #شعر_ولادت_حضرت_معصومه #شعر_ولادت_کریمه_اهل_بیت #ناصر_دودانگه
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مرقد او بهشت رضوان است
پیش او خوش به حال مهمان است
بی نیاز دوعالمی با او
هرکه شد زائرش سلیمان است
کوچه باغ از نگاه ما اینجاست
عشق ما کوچه های نوغان است
رعیتم شاه من امام رضاست
شاه تاریخ من، رضا جان است
حال من در کنار او خوب است
مقصدم هر سفر خراسان است
سجده ی من نشان شرکم نیست
جنتم زیر پای سلطان است
روز محشر که روز حسرت هاست
هرکه خاکش نشد پشیمان است
عقب افتاده کربلای کسی ...
اشک در چشم او پریشان است
اصلا آغوش پنجره فولاد
جای جامانده های گریان است
زائر او حسین را دیده ....
مشهدش کربلای ایران است
#شعر_ولادت_امام_رضا_ع
#ناصر_دودانگه
@hadithashk
کار اعجاز تو را با چشم خود دیدیم ما
از درخت سیب تو انگور هم چیدیم ما
ما کمی آغوش باز از محضرت می خواستیم
درب را با نیت دست تو بوسیدیم ما ...
جام کوثر فرض کردیم اب سقاخانه را
حکم می را داشت آن آبی که نوشیدیم ما ...
نور تو گاهی به ما خورد و کمی سوسو زدیم
بین این سوء تفاهم ها درخشیدیم ما ....
این حرم جای گنهکاران بی کس نیز هست
زائرت هستیم یعنی قید تاکیدیم ما
خادم این خانه نه ، خاک در این خانه ایم
رخت عزت را در این درگاه پوشیدیم ما ...
ذوق مرگان تماشای گل روی تو ایم
کشته ی وصلیم ما ، زنده به امیدیم ما
#شعر_مناجات_امام_رضا_ع
#ناصر_دودانگه
@hadithashk