جان عالم هستی و جان ها بلاگردان توست
آسمان ها و زمین در خدمت فرمان توست
با وجود تو دو عالم رزق و روزی میخورد
قطب عالم هستی و “هستی” همه مهمان توست
کاش از عمرم شود کم تا شود عمرت زیاد
صدهزاران مثل جان من فدای جان توست
حزن و شادی جهان وابستگی دارد به تو
شادی فصل بهار از چهره خندان توست
ظاهراً هرچند خوشحالیم اما باطنا…
قلبهامان دردمند غصه هجران توست
پرتو نورت اگرچه میرسد از پشت ابر
چشمم ای خورشید مشتاق رخ پنهان توست
ملجأ و منجی مظلومان بی یاور تویی
هرکسی مظلوم باشد دست بر دامان توست
در شب میلاد تو شب زندهداری لازم است
لیله القدری دگر در نیمه شعبان توست
میشود تقدیر را با خواستت تغییر داد
سرنوشت کل مخلوقات در دستان توست
صاحب الامر، آخرین راه نجات عالم است
آخرین سرچشمه آب حیات عالم است
هرکسی دلبسته باشد بر فرج درمانده نیست
منتظر مانندِ انسان ز پا افتاده نیست
منتظر ها با سلاح خود عبادت میکنند
منتظر گوشه نشین مسجد و سجاده نیست
هر کسی دلبسته صاحب زمان باشد ولی…
اهل جنگیدن نباشد عاشق و دلداده نیست
باید از راه ولایت طی شود راه فرج
سوی گمراهی رود هرکس که در این جاده نیست
منتظر بر روی نفس شعلهور میایستد
با چنین وضعی یقیناً حفظ ایمان ساده نیست
هیچ ترسی نیست از تهدیدهای دشمنان
آنکسی میترسد از تهدید که آماده نیست
مژده، ای مظلوم ها! در دولت آقای ما…
هیچ فرقی بین یک مظلوم و آقازاده نیست
هرکسی مظلوم تر باشد مقامش بیشتر
هرکسی نامحترم شد احترامش بیشتر
میزند بر بام عالم پرچم اسلام را
زنده خواهد کرد بین مسلمین احکام را
در غیابش گرچه خیلی روزگاری بد شده
با ظهورش خوب خواهد کرد این ایام را
میرسد تا بر تمام حرفها پایان دهد
تا بجای حرف ها عرضه کند اقدام را
با بصیرت راه باید رفت در راه فرج
چون که در این راه دشمن پهن کرده دام را
دشمن طماع در اندیشه ایران ماست
میبرد در گور با خود این خیال خام را
ای کسی که قصد داری فتنه انگیزی کنی
یاد داری سرنوشت فتنه ناکام را؟
لشکر صاحب زمان تضعیف خواهد شد اگر…
هرکسی با تفرقه، دشمن کند اقوام را
یاری مستضعفین در عصر غیبت واجب است
پس حمایت میکند شیعه عراق و شام را
دل نباید بست بر چیزی بجز امر فرج
با امید مهدویت پاره کن برجام را
گفتمان مهدویت راه حل مشکل است
غیر راه مهدویت راه حل ها باطل است
آرش براری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#آرش_براری #شعر_عید_نیمه_شعبان #شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_قائم_آل_محمد
مجذوب وصف
ما را در این شبها تمنا می نویسند
مجذوب وصف و وصل لیلا می نویسند
من قطره ای ناچیزم اما مطمئنم
آخر مرا هم پای دریا می نویسند
اصلا چه بهتر که مرا هم چند سالی
کلب نگهبان همین جا می نویسند
ایل و تبارم را که نوکر می نویسند
ایل و تبارت را که آقا می نویسند
امشب برای ما کمی باران بخواهید
هر آنچه می گویی همان را می نویسند
این طاق نصرت ها که بالا رفته ما را
پروازهای رو به بالا می نویسند
جمعی شما را رب ماها می نویسند
جمعی شما را جای بابا می نویسند
چشم من و دست کریمت مهربانا
امشب صدایت می زنم من یا ابانا
موجم که دارم میل طوفانی شدن را
حین شعف پاره گریبانی شدن را
با سائلت بودن دگر از یاد بردم
من آرزوهای سلیمانی شدن را
مثل تمام کوچه ها این قلب ما هم
دارد تمنای چراغانی شدن را
اصلا مرا هم پای این ریسه ببندید
دارم سرِ آیینه بندانی شدن را
آقا به جان خاک پایت قصد کردم
از نو بنا سازم مسلمانی شدن را
از نیمه ی شعبان و مهمانت گرفتیم
اذن دخول ماه مهمانی شدن را
حتی به شوق لیله القدرش ندادیم
این حال خوبِ نیمه شعبانی شدن را
تو لیله القدری و خورشید زمینی
تو آخرین تیر امیرالمومنینی
وقتی تو اینجایی بیا معنا ندارد
آقا کجا هستی کجا معنا ندارد
بیماری ما غفلت از یاد نگار است
دور از طبیبان هم دوا معنا ندارد
من که گناهم را کمی هم کم نکردم ...
در معصیت این حرفها معنا ندارد
تو وعده صدق خدا هستی و اینقدر
آقا بیا ... آقا نیا ... معنا ندارد
ای مهربانتر از پدر مادر چه گویم
بی تو رسیدن به خدا معنا ندارد
باید که نوکر سوی اربابش بیاید
از ما به تو لفظ بیا معنا ندارد
وقتی تو از دست دلم راضی نباشی
یا ربنا یا ربنا معنا ندارد
نگذار بین غفلت کبری بمانیم
باید میان غیبت کبری بمانیم
باید فراق و سوختن باشد همیشه
در به دری از مرد و زن باشد همیشه
پیغمبرانه دلبری کن مثل اینکه
باید اویسی در قرن باشد همیشه ...
آواره ی صحرا نماییدم چه باک است
مجنون اگر دور از وطن باشد همیشه
ای کاش نامم عبد تو باشد همیشه
ای کاش نامت رب من باشد همیشه
بی یوسفش تا کی دمادم چشم یعقوب
دلخوش به بوی پیرهن باشد همیشه
من خواستم ذکر نمازم تادم مرگ ...
یا بن الحسن یا بن الحسن باشد همیشه
اصلا میان ما دو تا باید همیشه
حرف حسینِ بی کفن باشد همیشه
امشب سخن از جمکران جایی ندارد
جز کربلا این دل تمنایی ندارد
محمد جواد پرچمی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#شعر_اعیاد_شعبانیه #شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_حجت_ابن_الحسن #محمد_جواد_پرچمی
چشم در راهم
مهدیا! بوی ظهورت بر دل و جان می رسد
انتظارِ سینه سوزت کی به پایان می رسد؟
کوچه های شهر را با اشک می شویم هنوز
چشم در راهم، که آن جانانه جانان می رسد
کوچه های شهرِ ما بوی غریبی می دهد
کی گلِ زیبای نرگس از گلستان می رسد
گر چه می سوزد صدایم در شرارِ بی کسی
بر شبِ دلگیرِ ما آن نورِ تابان می رسد
گر چه ماییم و غبارِ سال و ماهِ انتظار
بر کویرِ سینه ی ما بوی باران می رسد
سینه ای داریم از سوزِ فراقش سوخته
آن چراغ آرزو ماهِ شبستان می رسد
می رسد آن کو دلش آینه ی رازِ خداست
با لبی سرشار از آوای قرآن می رسد
صبرِ ما آخر رسید، حجت ابن العسکری
انتظارت در کدامین جمعه پایان می رسد؟
هستی محرابی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#شعر_مذهبی #شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_حجت_ابن_الحسن #هستی_محرابی
دمی که سیر وجودم الی السما می شد
تمام صفحه ی شعرم پر از خدا می شد
گمان کنم خبر از یار می رسد امشب
که باب فیض الهی به سینه وا می شد
به زخم کهنه ی چشم انتظارها دیگر
نگاه مرحمت دلبری دوا می شد
چه جلوه ای شده بر ظرف کوچک قلبم
که بند بند وجودم زهم جدا می شد
کنار سفره ی زیباترین مسافر عرش
دلم ز پنجه ی تنگ قفس رها می شد
به هر نسیم که در زلف یار می پیچد
به هر کرشمه گره ها زکار وا می شد
در این زمانه که مردم همه غریبه شدند
در این سکوت کسی با من آشنا می شد
چه بیقرار دلم میل سامرا کرده
خدا به حضرت نرگس پسر عطا کرده
حریم کوچک سرداب ، عرش اعلا شد
نگار آمد و لبخندها شکوفا شد
سلام من به کسی که ز کاخ رم آمد
به ریسمان محبت اسیر آقا شد
خدا چه بخت بلندی به او عطا فرمود
ز راه دور رسید و عروس زهرا شد
عروس خانه غریب و امام خانه غریب
چقدر شادی این خانواده زیبا شد
نشسته یک پدری در کنار گهواره
ترنم لب او نغمه های لالا شد
شهادتین به لبهای او چه دیدن داشت
در ابتدا جلواتش شبیه عیسی شد
همه ذخیره ی حق در میان گهواره است
عصا بدست نگهبان خانه موسی شد
صدا صدای رسول خداست می آید
طنین یارب او مثل پور لیلا شد
ستاره ی سحر خانواده سر زده است
خلاصه ی همه ی اهل بیت آمده است
دل شکسته بداند قرار یعنی چه ؟
خبر نیامدن از تکسوار یعنی چه ؟
نگاه حضرت یعقوب می کند تفسیر
تمام عمر غم انتظار یعنی چه ؟
بدست باد سحر بوی پیرهن آید
نسیم صبح بداند بهار یعنی چه ؟
فقط ز خون شهیدان به جلوه می آید
به تیری از مژه طعم شکار یعنی چه ؟
ندیده عاشق رویت شدم که فاش کنم
اسیری دل و گیسوی یار یعنی چه ؟
کسی که طعم وصالت چشیده می داند
نگاه مرحمت سفره دار یعنی چه ؟
بگفت سید بحرالعلوم کی دانید
بغل گرفتن قد نگار یعنی چه
دگر برای وصالت بهانه میگیرم
اگر که دیر بیایی زغصه میمیرم
ز درد دوریت ای دوست شکوه ها دارم
خوشم اگرچه غریبم ولی تو را دارم
تمام سوز دل من زناله های شماست
ز درد هجر تو سوزی در این صدا دارم
گدایی در این خانه آرزوی من است
زنام توست اگر زره ای بها دارم
الا امیر سحر ای مسافر زهرا
امید وصل ترا بین هر دعا دارم
بیا و نامه ی اعمال من مرور نکن
که بر جبین عرق شرم از شما دارم
به کام خویش چشیدم غم جدایی را
امید رحمتی از یار آشنا دارم
بیا میان قنوتت مرا ز یاد مبر
که احتیاج شدیدی بر این دعا دارم
به آه نیمه شب تو قسم عنایت توست
اگر زبان مناجات با خدا دارم
قرار ما همه تنگ غروب صحن حسین
هوای بوسه ای از خاک کربلا دارم
چه می شود به نگاهی دلم تکان بدهی
چه می شود شب نیمه رخی نشان بدهی
رسیدی و دل ما غرق نور کردی تو
کلیم گشتی و جلوه به طور کردی تو
قسم به خون روی دستمال اشک تو
برای روضه دلم را جسور کردی تو
شبانه روز شده اشک تو شبیه به خون
ز بس مصیبت کوچه مرور کردی تو
همان زمان که لگد خورد مادرت زهرا
ز کو چه های مدینه عبور کردی تو
در آن دمی که به هم خورد گیسوان حسین
دل شکسته مادر صبور کردی تو
لبان تشنه ی زینب به خون حنجر خورد
زمان بوسه کنارش ظهور کردی تو
پی سری که بهم ریخته است ترکیب اش
لسان عمه ی خود را شکور کردی تو
میان کوفه شبی کنج خانه ی خولی
چه گریه ها که کنار تنور کردی تو
تمام حاجتم این است با دلی پر درد
ترا به حق اسیری عمه ات برگرد
قاسم نعمتی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#شعر_نیمه_شعبان #شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_صاحب_الزمان #قاسم_نعمتی
نیکو پسر فاطمه آمد
برخیز که مستان همه در جوش و خروشند
خوبان همگی در شعف و آینه پوشند
شیخان همگی دست به دامان پیاله
این جام به صد مسجد و منبر نفروشند
آواز جلی میرسد از کوه و در و دشت
عالم همه در حالت مستی و به گوشند
جایی که کند مرغ جلی نغمه و آواز
مرغان غزلخوان همگی لال و خموشند
از واقعه ای ژرف خبر داده منادی
اهل دو سرا جمله به گوشند و به هوشند
خوش باش که بر طاق فلک قائمه آمد
تبریک که نیکو پسر فاطمه آمد
آن عید که گفنند بزرگ است همین است
شوری به دل جمله ی مخلوق زمین است
تنها نه زمین ولوله در عرش معلاست
عالم مثَلِ یک صدف اودرّ ثمین است
بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
از بودِ همین بوده و تا هست چنین است
آن ساقی صاحب نظر میکده ی حسن
هر کس که نشان خواست بگویید همین است
شوریست به پا در دل جن و ملک و انس
این زمزمه در روی لب اهل یمین اسث
خوش باش که بر طاق فلک قائمه آمد
تبریک که نیکو پسر فاطمه آمد
مجنون شده آوارهء صحرا ز خیالش
لیلا شده مجنون و گرفتار جمالش
انجم همگی مات چنین نور الهی
چشمان قمر خیره به ابروی هلالش
فطرس به طواف رخ او بال گشوده
جبریل شدش سایه فکن با پر و بالش
حسنش همه جا شهرهء عام است ولیکن
چشمی نبرد ره به بلندای کمالش
این راه نجات است و جز این نیست، بگیرید
ای گمشدگان دست به کنج پر شالش
خوش باش که بر طاق فلک قائمه آمد
تبریک که نیکو پسر فاطمه آمد
آمد به جهان نور دل حضرت زهرا
آمد که شود نوح همه عترت طاها
آمد که شود فخر همه عالم و آدم
آمد که شود نور دل مادر و بابا
آمد که زند تکیه به دیوارهء کعبه
آمد که سرور آورد از عرش معلا
آمد که بگیرد به کفش تیغ عدالت
با اذن و مدد از علی عالی اعلا
آمد به تسلای دل مادر سادات
بر کعبه زند پرچم شاه شهدا را
خوش باش که بر طاق فلک قائمه آمد
تبریک که نیکو پسر فاطمه آمد
داریوش جعفری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#اعیاد_شعبانیه #داریوش_جعفری #شعر_نیمه_شعبان #شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_اهل_بیت
تنها دلیل خلقت
زیباترین بهانه برای سرودنی
تنها دلیل خلقت بود و نبودنی
با تو شروع میشود این بار شعرمن
زیرا فقط تویی تو هوادار شعر من
گلواژه ی تمام غزل ها قصیده ها
سبک جدید گویش و طراح ایده ها
پایان خواب های دروغین به دست توست
جان دوباره دادن بر دین به دست توست
میخوانمت به نام خودت آسمان عشق
سوگندمیخورم به تویعنی به جان عشق
از سختی تمامی دوران دلم گرفت
از این همه گناه فراوان دلم گرفت
ازاین همه دورویی وبی مهری و نفاق
از قحطی و نبودن ایمان دلم گرفت
نوری که بی تو جلوه کند تار می شود
حتی بهشت بی تو همان نار می شود
بی سمت وسوترازهمه ی بادهای شهر
حرف رسیدن تو چه تکرار می شود
این روزها بدون تو شب جلوه میکنند
این آسمان بدون تو آوار می شود
باید بیایی از سفر ای سایه ی سپید
خورشید از نبودن تو تار می شود
دنیا مرابه غیرتو مشغول کرده ست
در غرب ضدِّ آمدنت کار می شود
تو نیستی و این همه بغض ترک ترک
دارد به روی سینه تلمبار می شود
پس زودتر بیا ز سفر ای صبور من
آخر شکست پای ظهورت غرور من
برگرد تا که آینه ها بی تو نشکنند
آیینه ها حکایت جان و دل منند
برگرد تا که خنده شودگریه های ما
پیش خدا رود نفس ” ای خدای ما `
برگرد ای طراوت سرسبز باغ ها
پایان بده به عمر دراز فراق ها
برگرد اصل مطلب و خاطر نشان عشق
سوگند میخورم به تویعنی به جان عشق
ما هر چه می کنیم که آدم نمیشویم
بر خیمه گاه سبز تو محرم نمیشویم
تقصیر ماست این همه دوری و انتظار
ما حق مان همیشه خزان است نه بهار
ما عاشقیم و هیچ دعایی نمی کنیم
ما فکر می کنیم ریایی نمی کنیم
ما بیخودی به نام تو سوگند میخوریم
وقتی که از گناه و جهالت همه پُریم
ما که لیاقت تو و عشقت نداشتیم
بیخود به روی نام خود”عاشق”گذاشتیم
محمدحسن بیات لو
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#شعر_اعیاد_شعبانیه #شعر_عید_نیمه_شعبان #شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_اهل_بیت #محمد_حسن_بیاتلو
یا ولی الله
کشیده از همان آغاز، نرجس انتظارش را
نه چندین روز و شب، نُه ماه خالص انتظارش را
ولایت گر که شد معیار و روضه گر که شد مقیاس
برای شیعیان کردند شاخص انتظارش را
اگر شب منتظر باشی برای دیدن خورشید
یقین اینگونه بهتر میکنی حس انتظارش را
فقط فصل بهار و فصل تابستان نشو خیره
مکش ای پنجره اینگونه ناقص انتظارش را
پرانده با شمیم خویش شب بو عطر نامش را
کشیده با همان یک چشم نرگس انتظارش را
مفاتیح الجنان صد جلد دیگر داشت در توشیح
اگر میگفت مرحوم محدث انتظارش را
نه تنها آل یاسین و سمات از او نشان دارند
نوشته در امینالله و وارث انتظارش را
شده کرب و بلا آیینهای از مُنتظرها پس
کشیده موقع جان دادن عابس انتظارش را
منم من روضهی عباس تا اینکه بیاید او
کشیدم در خودم مجلس به مجلس انتظارش را
مهدی رحیمی زمستان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#شعر_اعیاد_شعبانیه #شعر_مذهبی #شعر_ولادت_اما_زمان #شعر_ولادت_اهل_بیت #مهدی_رحیمی_زمستان
غریب و زار عاشقم
تو آمدی بهار شد ، من از بهار عاشقم
دلم چه بی قرار شد ، چه بی قرار عاشقم
مرا به دار هم کشی ، دست ز تو نمیکشم
به خنده ام نگاه کن ، به روی دار عاشقم
تو بهترین ترانهای ، سرود عاشقانهای
تو نازدانهای و من ، ترانه وار عاشقم
تو خوبِ خوبها و من ، بد بدان عالمم
بخر مرا ثواب کن ، گناهکار عاشقم
هزار جمعه چشم من ، شدست چشمهی غمت
نیامدی! هنوز هم ، هزار بار عاشقم
هزار سال بعد تو ، خوشی ندیده روزگار
بدون تو در این شب ، سیاه و تار عاشقم
هوای جمعه های من ، پر است از غریبی ات
غروب جمعه بیشتر ، غریب و زار عاشقم
تو آه سرد میکشی ، من انتظار میشکم
تو را ندیده ام ولی ، در انتظار عاشقم
عماد بهرامی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#شعر_اهل_بیت #شعر_عید_نیمه_شعبان #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_امام_زمان #شعر_ولادت_اهل_بیت #عماد_بهرامی
بهاری نمانده است
در راه مانده ایم و سواری نمانده است
از ردّپای رفته غباری نمانده است
از شهرهای یخ زده بیرون زدیم و باز
کوهیّ و سرپناهی و غاری نمانده است
ماندیم تا بیاید و بر ما گذر کند
دیر است آنقدر که مزاری نمانده است
تقویم ها ورق ورق از ما جدا شدند
تا سالهای سال بهاری نمانده است
هر صبحمان دو پنجره پر بود از انار
هی دست می بریم و اناری نمانده است
یا اینکه مرد ندبه ما را نیامده است
یا آمده است گاه و گداری ، نمانده است
بر جمکران ندبه شدن خط کشیده ایم
آدینه ی قرار مداری نمانده است
یک روز هم می آید و می بیند آن سوار
تنها نماز خوانده و یاری نمانده است
محسن ناصحی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#شعر_فراق_امام_زمان #شعر_مناجات_امام_زمان #شعر_مناجات_اهل_بیت #شعر_هیئت #محسن_ناصحی
وقتی غزل به عشقِ تو آغاز می شود
بال وُ پَـرِ پـریدنِ من باز می شود
وا می شود زبانِ قلم می شود غزل
دارد غَزل نوشته اَم اِعجاز می شود
هیچم ولی همین که تو را می زنم صدا
عرشِ خدا اسیرِ همین ساز می شود
لطفِ خـداست نوکـری آلِ فاطمه
پس صوتِ دلخراشِ من آواز می شود
این نابَلَد همین که به مضمونِ تو رسید
استادِ فَـنُّ و قافـیه پَرداز می شود
تو آمدی وُ سامـره شد سُـرِّ مَن رَایٰ
دارد زمان زمانه یِ پرواز می شود
آقا مرا مسـافرِ سردابِتـان کنید
با یک نگاه زائرِ چِشمانِتان کنید
جان می دهم برایِ همین لحظه یِ وصال
بیداری اَم کـنارِ تو شیرین تر از خیال
حس می کنم کنارِ تواَم پایِ پرچَـمَت
بیخودکه نیست اینهمه احساس وُ شور وُ حال
یاایـُّهاَ العَـزیز به کامَـم عسل بریز
آقا بِدِه جـوابِ مرا پیش از سوال
کِی می شود که سر بِگُذارم به پایِ تو
پس کِی به این گدایِ حرم می دهی مَجال
زیباترین سروده یِ شبهایِ شعـرِ ما
اِی کاش اِتصّـال شود ختمِ اِنفِـصال
باران که می زند به خودم می دهم اُمید
آمـد نویدِ آمـدَنَت با همـین رِوال
باران زد وُ هـوایِ دلم روبه راه شد
خورشید مستِ دیدنِ این قُرصِ ماه شد
ای قرصِ ماهِ فاطمه قَدری سخن بگو
عجـِّل علیٰ ظهورِکَ یابن الحـسن بگو
روزِ کـمالِ دینِ خـداوند آمده
از دلبرِ زمیـن وُ زمان یارِ من بگو
از آرزویِ تَک تَکِ خـدمـتگزارها
از آخرین ولی وُ یَلِ بُت شِکن بگو
از مهربانی نَبـی وُ هیـبَتِ عـلی
از مادر وُ دعایِ حسین وُ حسن بگو
از لحظه هایِ راز وُ نیاز وُ عبادَتَش
از علمِ باقری وُ صداقت…. سخن بگو
از کَـظمِ غِیـظِ کاظمی وُ رأفـتِ رضا
از جود وُ از هدایت وُ از حُسنِ ظَن بگو
آمد چکـیده یِ همه یِ خلقَـتِ خدا
هفت آسمان نشسته سرِ راهِ سامرا
دارد دوباره می رسد از سامرا خبر
داده به لطفِ حق شجـرِ سامرا ثَمر
دور از دو چشمِ توطئه وُ فتنه وُ نِفاق
دارد عروسِ فاطمه بَر دامَنَش پسر
از رویِ انتظارِ ظهورش چقدر خوب….
تشخیص داده می شود اِنگار خیر وُ شر
یا جامِعُ الائمـّه….وَ یا کاشف الکروب
اِی نور چشم فاطمه مهدیِ منتَـظَر
نادِ علی بگـو وُ به دادِ دلم برس
یا فارِسَ الحِجاز…. علمـدارِ دادگر
هر کس خدا برایِ خودش انتخاب کرد
بی سر به شوقِ دیدنِ تو می دَوَد به سَر
آقا اگـر اِشاره کنی می دَهَـم سَرَم
مُردَن به عشقِ توست همان نذرِ مادرم
آقـا تمـامِ ایل وُ تَـبارم فدایِ تو
یک عمر گفته اَم که بمیرم برایِ تو
قرآن بخوان کمی دلِ داوود را بِبَر
رویایِ اهـلِ عـرش شده ربَّنـایِ تو
یوسف هزار بار صدا زد که جانِ من…
قـربانِ یک نگاهِ تو وُ رونَـمایِ تو
تو آمدی شبیهِ عمو سفره وا کُنی
حاتم شود گدایِ تو در سَرسَرایِ تو
یک سالِ دیگر از تو شدم دور دلبرم
این مبتـلایِ تو شده درد وُ بلایِ تو
آقا بیا وُ حـالِ مرا رو به راه کن
تا عاشقانه پَر بزنم در هـوایِ تو
عالَم به شوقِ آمَدَنت ندبه خوانِ توست
چشم انتظارِ تو حـرمِ عمّه جانِ توست
حسین ایمانی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#حسین_ایمانی #شعر_اعیاد_شعبانیه #شعر_نیمه_شعبان #شعر_ولادت_امام_زمان #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_حضرت_حجت_ابن_الحسن
رتّل القران
رتّل القران امّا باده را ترتیل کن
روزگار دشمنت را سرگذشت فیل کن
از سیاهی ها ببر اندیشه ی پیکار و پس
آیه نصرُ منَ اَلله را خودت تاویل کن
همچون هفتاد و دو تن سر از سران روزگار
سیصد و اندی بیاور امر کن تحمیل کن
چشم من در روزه ی نادیدنش جانا گرفت
عید فطر ما عطا کن روزه را تعطیل کن
قلب یعقوبت شکسته تازه کن اندیشه را
سوره ی یوسف بیاور آیه ای تنزیل کن
زنده ها گر مرده اند بهر تمنای غمش
مردگان را زنده کن ساغر بده تقتیل کن
رستم و سهراب هم، از مرگِ هم رنجیده اند
خان آخر را ببر شهنامه را تکمیل کن
تا که من عهد تماشایت بخوانم بر غزل
حرمتِ دیدار رخ را بهر جان تحلیل کن
دیده ی یعقوب زخم است از تمنای وصال
عطر پیراهن بیاور سال را تحویل کن
فوت آخر را بکن این کوزه گرها مرده اند
با دمت آدم بساز و اندکی تعجیل کن
ذوالفقارت را به حرف آور ولیکن بعد از آن
سوره ی والعصر را با صبر خود تکمیل کن
چون به دریا ریختی خاکستر فرعونیان
خواهشا از شیخ کاشی هم کمی تجلیل کن
سید علی حسینی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
#سید_علی_حسینی #شعر_فراق_امام_زمان #شعر_مدح #شعر_مناجات_امام_زمان #شعر_مناجات_اهل_بیت
ya hossein.mp3
5.02M
💢 شبهای جمعه بفرمایید روضه 💢
⚫️ سخنران :
استاد دارستانی
⚫️ روضه :
حاج مهدی میرداماد
🔺کانال :
@hadithashk
🔺 سایت:
www.hadithashk.com
#روضه_سیدالشهدا_صلوات_الله_علیه
🔺 #هیئت_مجازی