ترکیب بندحزین لاهیجی.mp3
زمان:
حجم:
1.93M
"توفان خون ز چشم جهان جوش میزند
بر چرخ، نخل ماتمیان دوش میزند!
یا رب! شب مصیبت آرامسوز كیست
امشب كه برق آه، رهِ هوش میزند؟
روشن نشد كه روز سیاه عزای كیست
صبحی كه دَم ز شام سیهپوش میزند
آیا غم که تنگ کشیدست در کنار
چاک دلم که خنده ی آغوش می زند
بی نوشداروی دل غمدیدگان بُوَد
آبی كه اشک بر رُخ مدهوش میزند
ساكن نمیشود نفس ناتوان من
زین دِشنهها كه بر لب خاموش میزند
گویا به یاد تشنهلب كربلا، حسین
توفان شیونی ز لبم جوش میزند
تنها نه من، كه بر لب جبریل، نوحههاست
گویا عزای شاه شهیدان كربلاست
شاهی که نور دیدۀ خَیرُالأنام بود
ماهی که بر سپهر مَعالی، تمام بود
شد روزگار در نظرش تیره از غبار
باد مخالف از همهسو بسکه عام بود
آب از حسین گیرد و خنجر دهد به شمر
انصاف روزگار، ندانم کدام بود!
آبی که خار و خس، همه سیراب از آن شدند
آیا چرا بر آل پیمبر، حرام بود؟
خون، دیدهها چگونه نگرید بر آن شهید
کز خون به پیکرش کفنِ لعلفام بود
دادی به تیر و نیزه تن پاره پاره را
زان رخنه ها چو صید مرادش به دام بود
آن خضرِ اهلبیت به صحرای کربلا
نوشید آب تیغ، ز بس تشنهکام بود
تفتند زآتش عطش آن لعلِ ناب را
سنگیندلان مضایقه کردند آب را"
#ترکیب_بند
#حزین_لاهیجی
#خوانش
#مهدی_امین_فروغی
https://eitaa.com/hafez_adabiyat
ترکیب بندصباحی بیدگلی کاشانی.mp3
زمان:
حجم:
1.53M
"چون تشنگي عنان ز كف شاه دين گرفت
از پشت زين قرار بروي زمين گرفت
پس بي حيائي آه كه دستش بريده باد
از دست داد دين و سر از شاه دين گرفت
داغ شهادت علي ايام تازه كرد
از نو جهان عزاي رسول امين گرفت
در طشت مجتبي جگر پاره پاره ريخت
پهلوي حمزه چاك ز مضراب كين گرفت
هم پاي پيل خاك حرم را بباد داد
هم اهرمن ز دست سليمان نگين گرفت
از خاك خون ناحق يحيي گرفت جوش
عيسي ز دار راه سپهر برين گرفت
گشتند انبيا همه گريان و بوالبشر
بر چشم تر ز شرم نبي آستين گرفت
كردند پس به نيزه سرير را كه آفتاب
پوشيد در سحاب رخ زرد در حجاب
شد بر سر سنان چو سر شاه تاجدار
افكند آسمان بزمين تاج زرنگار
افلاك را ز سيلي غم شد كبود روي
آفاق را ز اشك شفق سرخ شد كنار
از خيمه ها ز آتش بيداد خصم رفت
چون از درون خيمگيان بر فلك شرار
عريان تن حسين و بتاراج داده چرخ
پيراهني كه فاطمه اش رشت پود و تار"
#ترکیب_بند
#صباحی_بیدگلی_کاشانی
#خوانش
#مهدی_امین_فروغی
https://eitaa.com/hafez_adabiyat
"
چون کاروان غصه به گيتي نزول کرد
اول سراغ خانه ي آل رسول کرد
مهمان مصطفي شد و هر دم حکايتي
با مرتضي و با حسنين و بتول کرد
از عترت رسول خدا هر کرا شناخت
افسانه اي سرود که او را ملول کرد
تا نوبت ملال شه تشنه لب رسيد
آن شاه را به باختن جان عجول کرد
درصدر دفتر شهدا آمد از نخست
امضاي خود نوشت و شهادت قبول کرد
بار امانتي که فلک ز آن ابا نمود
برداشت تا شفاعت مشتي جهول کرد
آن تن که داشت بر کتف مصطفي صعود
بر خاک قتلگاه ز بالا نزول کرد
وآنگه به خط و خاتم مستوفي قضا
سرمايه ي برات شفاعت وصول کرد
آه از دمي که تاخت ز ميدان به خيمه گاه
وز خيمه باز جانب ميدان عدول کرد
در شان خويش و مرتبت خود به نزد حق
گفت آنچه هيچکس نتواند نکول کرد
اتمام حجت ازلي را به صد زبان
با آن گروه بيخرد بوالفضول کرد
چندي ميان معرکه (هل من مغيث) گفت
چندي به فضل خود ز پيمبر حديث گفت"
آه از حسين و داغ فزون از شماره اش
وآن دردها که کس نتوانست چاره اش
فريادهاي العطش آل و عترتش
تبخالهاي لعل لب شيرخواره اش
آن اکبري که گشت به خون غرقه عارضش
آن اصغري که ماند تهي گاهواره اش
آن جبهه ي شکسته و حلق بريده اش
آن ريش خون چکان و تن پاره پاره اش
آن ماه چارده که ز خون بست هاله اش
آن آسمان که زخم بدن بد ستاره اش
آن سر که بر فراز ني از کوفه تا به شام
بردند با تبيره و کوس و نقاره اش
آن نو عروس حجله ي حسرت که دست کين
تاراج کرد زيور و خلخال و ياره اش
آن کودکي که درگه يغماي خيمه گاه
از گوش برد دست ستم گوشواره اش
آن بانوي حريم جلالت که چشم خصم
مي کرد با نگاه حقارت نظاره اش
آن خسته ي عليل که با بند آهنين
بردند گه پياده و گاهي سواره اش
آن دست بسته طفل يتيمي که خسته گشت
پاي برهنه از اثر خار و خاره اش
داغي که کهنه شد به يقين بي اثر شود
وين داغ هر زمان اثرش بيشتر شود
#ترکیب_بند
#ادیب_الممالک_فراهانی
@hafez_adabiyat
ترکیب بندعلامه شیخ محمدحسین غروی اصفهانی.mp3
زمان:
حجم:
1.9M
"گلگون قباي عرصه ي ميدان كربلا
زينت فزاي مسند ايوان كربلا
لب تشنه فرات روان بخش كائنات
خضر زلال چشمه حيوان كربلا
سر مست جام ذوق و جگر سوز نار شوق
غواص بحر وحدت و عطشان كربلا
سرباز كوي دوست كه در عشق روي دوست
افكنده سر چو گوي به چوگان كربلا
ركن يمان كعبه ايمان كه از صفا
در سعي شد ز مكه به عنوان كربلا
لبيك بر زبان به سر دست نقد جان
روي رضا به سوي بيابان كربلا
چون نقطه در محيط بلا ثابت القدم
گردن نهاد بر خط فرمان كربلا
بر ما سواي دوست سر آستين فشاند
آسوده سر نهاد به دامان كربلا
سر بر زمين گذاشت كه تا سر بلند شد
وز خود گذشت تا ز خدا بهره مند شد"
"سهم قدر ز قوس قضا دلنشين رسيد
در مركز محيط رضا تير كين رسيد
كرد آن سه شعبه نقطه ي توحيد را دو نيم
وز شش جهت فغان به سپهر برين رسيد
سر مصون ز مكمن غيب آشكار شد
زان ناوكي كه بر دل حق مبين رسيد
بازوي كفر و طعنه ي كفار شد قوي
زان طعن نيزه ای كه به پهلوي دين رسيد
از تاب رفت شاهد سلطان معرفت
زان سوز و سازها كه به شمع يقين رسيد
آمد به قصد كعبه ي توحيد پيل مست
ديو لعين به مهبط روح الامين رسيد
آن نفس مطمئنه حياتي ز سر گرفت
زان نفخه ي كه در نفس آخرين رسيد
مسغرق جمال ازل گشت لايزال
نوشيد از زلال لقا شربت وصال
"
#ترکیب_بند
#علامه_شیخ_محمدحسین
#غروی_اصفهانی
#به_روایت
#مهدی_امین_فروغی
@hafez_adabiyat