39.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حواستهست
#پستویژه
#شبزیارتیسیدالشهداءعلیهالسّلام
#حاجحمیدعلیمی
#سیّدجوادپرئی
◼️ السَّلامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ◼️
🗣با نوای: حاجحمیدعلیمی
🖋به قلم: سیّدجوادپرئی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⚠️به جهت ذکر مصیبت ذوات مقدسه لطفاً در شرایط مساعد و حال مناسب تماشا بفرمائید.
به جهت پیوستن به #حلقۀرندان و مشاهدۀ آثار بیشتر لطفاً لینک زیر را لمس بفرمائید:👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1185873964Cab5f90b3dd
بعد مدت ها #فراق گر وصالت شد نصیب...
تو را به کامِ رقیبان شنوده آمدهام
سرِ هزار شکایت گشوده آمدهام
دگر ز کف ندهم دامنِ وصالِ تو را
که خویش را به #فراق آزموده آمدهام
#میلیمشهدی
به بیوفائیِ دورِ زمان یقین بودیم
ولی نبود #فراق تو در گمان ما را
#خواجوىكرمانى
شاید حسن ختام:
زبان خامه ندارد سر بیان #فراق
وگرنه شرح دهم با تو داستان #فراق
دریغ مدت عمرم که بر امید وصال
به سر رسید و نیامد به سر زمان #فراق
سری که بر سر گردون به فخر میسودم
به راستان که نهادم بر آستان #فراق
چگونه باز کنم بال در هوای وصال
که ریخت مرغ دلم پر در آشیان #فراق
کنون چه چاره که در بحر غم به گردابی
فتاد زورق صبرم ز بادبان #فراق
بسی نماند که کشتی عمر غرقه شود
ز موج شوق تو در بحر بیکران #فراق
اگر به دست من افتد #فراق را بکشم
که روز هجر سیه باد و خان و مان #فراق
رفیق خیل خیالیم و همنشین شکیب
قرین آتش هجران و هم قران #فراق
چگونه دعوی وصلت کنم به جان که شدهست
تنم وکیل قضا و دلم ضمان #فراق
ز سوز شوق دلم شد کباب دور از یار
مدام خون جگر میخورم ز خوان #فراق
فلک چو دید سرم را اسیر چنبر عشق
ببست گردن صبرم به ریسمان #فراق
به پای شوق گر این ره به سر شدی حافظ
به دست هجر ندادی کسی عنان #فراق
#حافظ
🌧هو الرَّزاق🌧
🏷از شما حرکت، از خدا برکت.
📜نقل است: مرد ساده لوحی بارها شنیده بود خداوند متعال روزی رسان است و ضامن رزق و روزی بنده هایش است.پس به این فکر افتاد که به گوشه مسجدی برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزی خود را بگیرد! به همین قصد یک روز صبح به مسجدی رفت و مشغول عبادت شد. همین که ظهر رسید از خداوند طلب ناهار کرد، ولی هرچه به انتظار نشست برایش ناهار نرسید. کم کم شب شد و او باز از خدا طلب شام کرد و چشم به راه ماند.
چند ساعتی از شب گذشته بود که درویشی وارد مسجد شد و در پای ستونی نشست. شمعی روشن کرد و از کیسه خود غذایی بیرون آورد و شروع به خوردن کرد. مرد ساده لوح که از صبح تا آن موقع با شکم گرسنه از خدا طلب روزی کرده بود و در تاریکی چشم به غذا خوردن درویش دوخته بود، دید درویش نیمی از غذای خود را خورد و به زودی نیم دیگر را هم خواهد خورد.
آن وقت بی اختیار سرفهای کرد و درویش تا صدای سرفه را شنید گفت: هر که هستی بفرما اینجا تا با هم غذا بخوریم.
مرد بینوا که از گرسنگی داشت میلرزید پیش آمد و مشغول خوردن شد. وقتی سیر شد، درویش شرح حالش را پرسید و آن مرد هم حکایت خود را تعریف کرد.
درویش به آن مرد گفت: تو اگر سرفه نکرده بودی، من از کجا میدانستم که تو در مسجد هستی تا به تو تعارف کنم و تو هم به روزی خودت برسی؟ درست است که خدا روزی رسان است، ولی یک سرفهای (حرکت و تلاشی) هم خودت باید بکنی تا روزی ات به تو برسد.
🥀ما مدتهاست در حال سرفه ایم. حالمان خیلی خراب است. اصلاً عدّه ای از ما سرفه خیز شدیم و صدایمان خاموش شد.
🌧 «یَامَن جَعَل الله شِفاءَ فِی تَربَتِه» به هوای شهرمان نگاه کن! به هوای دلمان نیز هم! سیاه تر از این ممکن است؟
💌ما طریقۀ برگرداندن گوشۀ چشمتان را نمی دانیم امّا به همین سرفه ها اکتفاء کن و به ما «بفرما» بزن. ما به بغل کردنتان محتاجیم...
📮7 صفر المظفَّر 1443
علی ابن محمّد
#دردانه
#دوبیت
#سعیدهکرمانی
این ابر بهار است؟ نه! چشمِ ترِ اوست
این سوخته چیست ای خدا معجرِ اوست؟
یک عمر ندیده سایه اش را احدی
حالا فقط آفتاب سقف سرِ اوست