eitaa logo
هَم کَلام🕊️
2.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
9 فایل
با من هَم کَلام شو تو دردات رو بگو من روش مَرهَم میذارم🌿 اینجا پاتوق نوجوونای باانگیزس✨ هر چه می خواهد دل تنگت بگو رفیق🫂🫀🤍 https://daigo.ir/secret/3726010416 اینم آیدی مون @fatemeh_tajeryan کپی؟!←صلوات برا ظهور آقا یادت نره✨
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☁♡🪁 پس کلیدِ شجاعتت رو بزن و اگه دیدی کسی مناسب دوستی باهاته، برو جلو و باهاش حرف بزن 🕶🤌🏻 🕊|@ham_kalam
•••♡••• ✨امام علی جانمون می گن😍❤ ☁﴿از هر کاری که ترسیدی خودت رو تو موقعیتش بنداز؛ چون رنجی که تو به خودت میدی تا با اون اتفاق ترسناک مواجه نشی، بزرگتر از چیزیه که تو ازش می ترسی!﴾🍃✨ نهج البلاغه، حکمت ۱۶۶ 🕊|@ham_kalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤍🐼•○.° ✨و این که یادت باشه مهمه کیو انتخاب می کنی:)) 🕊|@ham_kalam
[ ♡☕ ] . ☁یه بزرگی می گفت: هیچ وَقت به خٰاطر تنهٰایی، به درختِ مَمنوعه نَزدیک نشو! 🤌🏻✨ 🕊|@ham_kalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪐♡✨•○.° ☁حَواسِت‌به‌غذٰای‌ذِهنِت‌هَستْ؟!:)) 🕊|@ham_kalam •♡•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻🪐✨ ☁دوستای واقعی کمکت میکنن،اعتماد بنفستو میبرن بالا،کنارشون رشد میکنی😇 🕊|@ham_kalam
قسمت شصت و هفتم حمید گفت :من رسیدم خونه منتظرتم ناهار بخوریم بعد برم باشگاه برای تمرین. جواب دادم چند دقیقه دیگه میرسم. آلوچه به دست زنگ خانه را زدم حمید در را باز کرد تا رسیدم گفتم حمید آقا تعجبه زود اومدی خونه گفت با دوستم قرار دارم برم خونشون آکواریوم درست کنم با حسرت خاصی این جمله را گفت خیلی به آکواریوم علاقه داشت خودش بلد بود شیشه ها را می گرفت و چسب می زد آکواریوم درست می کرد ولی من خوشم نمی آمد از جانوران ترس داشتم مخصوصا ماهی وقتی دیدم با حسرت این جمله را گفت خیلی ناراحت شدم گفتم با اینکه من خوشم نمیاد ولی هر وقت خونه بزرگ تر رفتیم اون موقع مشکلی نداره می تونی برای خونه خودمون هم آکواریوم درست کنی. تا این را گفتم از ته دل با خوشحالی گفت :حالا که رضایت دادی برو یخچال رو ببین حتما خوشحال میشی .گفتم آب آلبالو ؟گفت: خودت برو ببین. عادت داشت هر وقت با دوستش آبمیوه می خورد حتما یک لیوان هم برای من می خرید ،مخصوصاآب آلبالو می دانست دوست دارم .من که می دانستم از این کارها زیاد انجام می دهد کلی ذوق کردم گفتم حمید جان تا من میرم سر یخچال تو بیا این آلوچه را نصفش رو بخور نصفش رو نگه دار برا من، دلم نیومد تنهایی بخورم .وارد آشپزخانه که شدم یک برگه دیدم که حمید با آهن ربا روی در یخچال چسبانده بود یک طرف ایام هفته را نوشته بود و بالای برگه نوشته بود ناهار شام بعد داخل هر خانه نام یکی از ائمه را مشخص کرده بود گفتم :این چیه ؟ گفت :از این به بعد هر غذایی درست کردیم نذر یکی از ائمه باشد هر روز غذا رو با ذکر و نیت همون امام درست کن 🕊|@ham_kalam