کنایه آذری جهرمی به توییت وزیر کشور: منظور ایشان از حماسه، عدم مشارکت ۹۲ درصدی در تهران است
🔹محمد جواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات دولت روحانی به توییت وزیر کشور واکنش نشان داد.
از آذری جهرمی خوشم نمیاد. ولی واقعا فازِ وزیر کشور چیه؟؟😳
https://eitaa.com/hamim1377
چرا به بازیهای پوچ و بیمعنی علاقهمند میشویم؟
در این سالها که گوشیهای هوشمند به همدم شبانهروزی ما تبدیل شدهاند، دستهای از بازیهای رایانهای محبوبیت پیدا کردهاند که از جهات مختلف، نقطۀ عکس یک بازی جذاب به شمار میروند. این بازیها نه محیط زیبا و پرجزئیاتی دارند، نه داستان پرکششی را پیگیری میکنند، نه موفقیت در آنها نیازمند مهارت و خلاقیت است. آنها بهشکل افسردهکنندهای سادهاند. دوندهای که در جادهای بینهایت یا ریلی بیپایان میدود، پرندهای که تا ابد پرواز میکند، یا پازلهایی تمامنشدنی که فقط با «شکست» خوردن به پایان میرسند.
این بازیها انباشت زشت و نفرتانگیزِ رنجهای بیدلیل هستند؛ به تعبیر ایان بوگاست، «رودرروییِ بیحاصلی با سیاهی و ناامیدی». پس چرا میلیونها نفر وقتشان را صرف آنها میکنند؟
بوگاست که خود طراح و منتقد بازی است، میگوید: این بازیها، با سادگی و تکرارهای خستهکنندۀ خود، راز بازیهای رایانهای را به بهترین وجه افشا میکنند: این بازیها به جای اینکه لذتبخش باشند، آدم را عصبی و ناامید میکنند، و با اینکه تلاش و کوششی نمیطلبند، حس استیصال شدیدی ایجاد میکنند. استیصالی که نتیجهٔ ملالت یا حماقت نیست بلکه رنج حاصل از تکرار بیپایان است، استیصالی ناشی از اینکه میدانیم بهدنبال چه هستیم اما هرگز نمیتوانیم به آن برسیم. به محض اینکه این بازیها را شروع میکنید، افسون سیاه آنها سراغتان میآید.
بازی بسیار محبوب فِلپیبِرد (بهمعنی پرندۀ شل و ول) نمونۀ خوبی از این دست بازیهاست. بازیای که میلیونها نفر ظرف چندهفته معتاد آن شدند، در حالی که مرتباً میگفتند: «از فلپیبرد متنفرم، اما نمیتوانم از آن دست بردارم».
فلپیبرد بازی احمقانهای است؛ شما پرندهای را هدایت میکنید که آنقدر بامزه و ملوس است که به نظر میرسد هیچ عیب و نقصی ندارد. هنگامیکه روی صفحه ضربه بزنید، پرنده بالبال میزند و بالا میرود، اما بلافاصله دوباره پایین میافتد. بازی از شما میخواهد که پرنده را در طول معابر باریک، بین دو لولهٔ سبز که مدام از بالا و پایین صفحه وارد میشوند، هدایت کنید. بهازای هر لولهای که رد میکنید یک امتیاز نصیبتان میشود. اما اگر به هر چیزِ دیگری ضربه بزنید، پرنده سقوط میکند و کلهپا روی زمین میافتد. همین، شما باختهاید!
این بازیها شما را به چالش نمیکشند، آنها صرفاً دشوارند چون همین است که هست، بازیهایی خنثی و بیتفاوت، مانند دروازهٔ آهنیِ زنگزدهای که مدتهاست بسته مانده یا برف و یخی که شهری را در خاموشی فروبرده.
برای درک بازیهایی مثل فلپیبرد، باید این فرضیه را بپذیریم که علیرغم اینکه بازیها خستهکننده، بیرحم و پلیدند، همچنان دلمشغول آنها میشویم. آنها مثل زندگی ما هستند، یا به تعبیر دقیقتر، وضعیتِ جهانی را ترسیم میکنند که به درون آن پرتاب شدهایم. جهانی که سرد و بیاعتناست و در آن، خود ما هم مثل آن پرندۀ شل و ول، تا ابد باید از موانعی بیمنطق جان سالم به در ببریم. بازیها، همچون زندگی، هیچ اهمیتی به ما و تجربهٔ ما نمیدهند و درست به همین علت است که ما بیشتر و بیشتر به آنها میچسبیم و خود را وقف آنها میکنیم.
✍آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «ما بازی میکنیم چون بازیها پوچ و بیمعنیاند». این مطلب در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ ایان بوگاست است و مهگل جابرانصاری آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
🔗ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/w72958
#بازی
#بازی_در_موبایل
#بازی_رایانه_ای
https://eitaa.com/hamim1377
در روزگار جنگ قدرت، کاش ما علی کبودوندی باشیم..
در خبرها بود که یک پاسدار اهل استان البرز، در سیستان و بلوچستان به شهادت رسیده است؛ شهید علی کبودوندی..
خبر تازهای نبود. بالاخره مدتیست که جنوب شرق کشور، دروازه شهادت شده است. اما امان از خبر تکمیلی!
صبح امروز تصویری منتشر شد از دفترچه مراقبه این شهید که از چهرهاش نور جوانی میتابد..
برای ترک گناهان روزمره برنامهریزی کرده و هوای نفسش را مراقبت میکند. درست مثل شهدای سلفش در دفاع مقدس. مثل شهید سید مجتبی علمدار. مثل آن شهید نوجوانی که وقتی پیکرش در فکه تفحص شد، چنین دفترچهای همراهش بود..
عجیب غبطه خوردم به حال این پاسدار جوان که ره صدساله را یک شبه رفته و حالا نه ستاره که خورشید راه شده است..
حقا که خوشا به حال جوان شهیدی که در میانهی جنگ قدرت و دعوا برای کسب منفعت، راه سعادت و شهادت را انتخاب کرد و به مقصد رسید و الحق که چه به مقصد رسیدنی..
✍سید پویان حسین پور
#مراقبه
#مراقبه_تا_شهادت
#شهید_علی_کبودوندی
https://eitaa.com/hamim1377
#نماز_یکشنبه_ماه_ذی_القعده
💠فضیلت این نماز:
براى این نماز روایتى از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل شده و در فضیلت این نماز آمده است که، هرکس آن را بجا آورد #توبه اش پذیرفته مى شود و گناهانش #آمرزیده مى گردد و سبب #برکت براى نمازگزار و خانواده اش خواهد بود، و در روز قیامت کسانى که از او طلبى و یا حقّى دارند، از وى #راضى گردند و با #ایمان از دنیا مى رود و قبرش براى او وسیع و #نورانى گردد و #پدر و #مادرش از او راضى شوند، و آنها نیز مورد #مغفرت خداوند قرار گیرند، #ذریّه او نیز بخشیده شوند و #روزى او وسیع گردد. فرشته مرگ به هنگام مردن، با او #مدارا کند و به #آسانى جانش را بگیرد.
💠 کیفیت نماز:
رسول خدا صلى الله علیه وآله کیفیّت نماز را این گونه بیان فرموده اند:
_ در روز یکشنبه غسل کند
_ و وضو بگیرد
_ و چهار رکعت نماز بخواند (هر دو رکعت به یک سلام)
در هر رکعت:
_ سوره «حمد» یک مرتبه؛
_ سوره «قل هو الله» سه مرتبه؛
_ و سوره هاى «فلق» و «ناس» را یک مرتبه بخواند.
و بعد از نماز:
_ هفتاد مرتبه استغفار کند؛
و سپس بگوید:
«لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلىِّ الْعَظیمِ»؛
_ آنگاه بگوید:
«یا عَزیزُ یا غَفّارُ، اِغْفِرْلى ذُنُوبى وَذُنُوبَ جَمیـعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُالذُّنُوبَ اِلاَّ اَنْتَ.»
https://eitaa.com/hamim1377
خدایا... این زنان هیچکس را ندارند. به تنهایی جابهجا میشوند و نمیدانند کجا بروند، بنشینند.
هیچی زنی به قدر یک لحظه در غزه زندگی نخواهد کرد و توان آن را ندارد، ایستادگی آن را ندارد که تمام آنچه را زن غزهای نثار کرده، نثار کند.
🧷اخیرا فهمیدهام یکی از سختی های ترجمه از زبان عربیِ فلسطینی به فارسی واژههایی ست که در فارسی معنای استعاری دارند.
مثلا «نزوح»، نزوح یعنی جابهجایی در آوارگی. آوارگی در زبان فارسی اغلب معنای استعاری دارد اما در فلسطین این استعاره نیست. استعارهی آوارگی و بی خانه شدن، عاریت گرفته شده از واقعیت فلسطین است.
من نمیدانم چطور نزوح را ترجمه کنم که استعاری نباشد و مثل حالا پاورقی نخورد. چطور از زنانی بنویسم که آوارهاند، واقعا آوارهاند.
چطور جملهی «لوین رایحین و وین بدهم یقعدو» را ترجمه کنم؟
این جمله که میگوید «زنانی هستند که نمیدانند کجا بروند و کجا بنشینند».
نه اینکه نمیدانند کجا خانه کنند، نه اینکه نمیدانند کجا خیمه بزنند، فقط نمی دانند کجا بنشینند (چیزی شبیه به مستقر شدن خیلی کوتاه، خیلی موقت که من هر چه میگردم مثال جمعی برایش ندارم).
در آوارگی و شرایطی که هیچ جا امن نیست و جایی نیست برای رفتن، اینکه اندکی کجا آرام بگیری هم مسأله است.
وقتی آوارگی و با خانه یا بی خانه بودن استعارهی دنیای ماست، فلسطین و فلسطینی آن جایی ایستاده که استعارههای زمان از آنجا متبلور میشود. فلسطین مختصاتِ تلاقی واقعیت با حقیقت است.
شاید حالا کمی بفهمم چرا محمود درویش شاعر فلسطینی این اندازه الهام بخش شاعران بوده است.
#فلسطین
#زن
@Esrar3
https://eitaa.com/hamim1377
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📚 فیلم کامل | گفتگوی رهبر انقلاب با خبرنگار صداوسیما در نمایشگاه کتاب تهران؛
هیچ چیزی جای کتاب را نمیگیرد
✏️رهبر انقلاب صبح امروز پس از بازدید از نمایشگاه کتاب در مصاحبهای، انگیزه خود از چنین بازدیدی را در درجه اول میل شخصی و علاقه به کتاب برشمردند و افزودند:
یکی دیگر از دلایل بازدید از نمایشگاه کتاب، زمینهسازی برای ترویج کتاب و کتابخوانی است.
✏️اعتقاد من این است که همه آحاد مردم در طبقات مختلف سنی و علمی نیازمند به کتاب هستند و هیچ چیزی نمیتواند جای کتاب را بگیرد.
✏️نباید فضای مجازی جای کتابخوانی را بگیرد و کتاب باید همواره در سبد خرید و در مجموعه اوقات مردم جای خاص خود را داشته باشد.
✏️مسئولان وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات اسلامی باید به کسانی که در کار نشر و تولید کتاب فعال هستند کمک کنند. البته در این بخش کمکهایی میشود و این روند باید ادامه یابد اما کار مهم دیگر این است که فعالان فضای مجازی، ترویج کتاب و کتابخوانی را از جمله وظایف خود بدانند.
✏️فعالان فضای مجازی کتابهای خوبی را که در زمینههای مختلف علمی، ادبیات، تاریخ، هنر، مسائل دینی و اعتقادی و در یک کلام «کتابهای مفید» را معرفی و ترویج کنند.
✏️افزایش کارهای جدید، افزایش شمارگان کتابها و تجدید چاپ مکرر برخی کتابها از خبرهای خوب نمایشگاه امسال است.
✏️دستگاههایی همچون وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات و حوزه هنری باید در زمینه تولید کتاب مناسب برای نسل جوان و «وزارت آموزش و پرورش» و «وزارت علوم» نیز باید در زمینه ترویج کتابخوانی میان نوجوانان و جوانان بیش از پیش تلاش کنند تا هم زمینه کتابخوانی فراهم شود و هم کتاب خوب در اختیار آنان قرار گیرد.
✏️ایشان یکی از نیازهای جدی برای نسل جوان را تولید کتاب در زمینه شرح قضایا و حوادث گوناگون دانستند و افزودند: در زمینه قضایایی همچون مشروطیت، دفاع مقدس، «انقلاب اسلامی» و شخصیت برجسته و کمنظیری همچون امام(ره) یا کتاب مناسب وجود ندارد و یا کتاب «خواندنی» بسیار کم است که باید در این موضوعات تولید کتاب مناسب برای نسل جوان انجام گیرد.
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر میگفتند در ژاپن، یک روزی قرار است که به فارسی بگویند «مرگ بر اسرائیل» قطعا میگفتید که «طرف، چیزی مصرف کرده است»؛ ولی خُب! بخواهید یا نخواهید، این رویا، واقعی شده است!
#فلسطین_مظلوم
#غزه
https://eitaa.com/hamim1377
📝 | سفارش عجیب شیخ نخودکی
▫️امروز با «حنیف خورشیدی» شاعر مازندرانی آشنا شدم که در جشنواره شعر فجر، شایسته تقدیر شد.
او برایم تعریف کرد: «در سال ۱۳۸۰ بیماری سختی گرفتم. به همه پزشکان مراجعه کردم، اما بهبود نیافتم. یکی از دوستان گفت: تو که همه جا رفتهای، یک بار هم به زیارت حضرت رضا برو. شاید آنجا شفا گرفتی.
▫️اعتقادی به این حرفها نداشتم. گفتم: من فلسفه خواندهام و عقلگرا هستم، اما درخواست او را پذیرفتم.
▫️به مشهد رفتیم و من در هتل خوابیدم. در رویا مردی سراغم آمد و گفت: بلند شو به حرم برویم. هنگامی که به حرم رسیدیم، گفت: همین شیخ حسنعلی نخودکی برای علاج درد تو کافی است.
▫️گفتم: چطوری؟ گفت: میگوید: ۳۰ شب، بعد از نماز مغرب، سوره یاسین را بخوان. هیچ حاجتی نیست که با این کار روا نشود. گفتم: من که نماز نمیخوانم. گفت: خلاصه راهش این است.
▫️وقتی بیدار شدم، دنبال آن شخص میگشتم که در عالم رویا دیده بودم، اما هیچ وقت او را نیافتم.
▫️سوره یاسین را خواندم و شفا گرفتم و من که به جز علوم عقلی چیزی را نمیپذیرفتم به بزرگی مرحوم نخودکی پی بردم.
▫️شیخ حسنعلی نخودکی ۸۲ سال قبل از دنیا رفته است.
✍ روایت از حمیدمحمدی محمدی خبرنگار خبرگزاری فارس
🆔 @Pirgholaman
https://eitaa.com/hamim1377
یک تعطیلی ساده یا یک جراحی فرهنگی بزرگ؟
🔸برخی دوستان روشن و خوشفکر ما مخالفتها با تعطیلی روز شنبه را به حساب جمود فکری و تحجر گذاشتهاند.
🔸البته موافقم که خطر جریان مهاجم و مخرب تحجر امروز از هر زمان دیگری جدی تر و بالفعلتر است. اما در این مورد مشخص با دوستانم همراه نیستم.
🔸تعطیلی شنبه که از سوی برخی کارشناسان و رسانهها اقدام جزئی و سادهای برای بهبود تعاملات مالی و تجاری بین المللی تصویر میشود، در واقع نوعی جراحی فرهنگی رادیکال با پیامدهای مهم است و از قضا به ضرر جریان فعالیتهای کشور (اقتصادی، اداری، آموزشی، و ...) خواهد بود.
🔸از بنیادیترین شؤون فرهنگ، ساماندهی، نظمبخشی و معنابخشی به زمان است. شیوه شمارش روز و هفته و ماه و سال امری حاشیهای و کم اهمیت نیست بلکه یکی از ساختارهای پایه است که فرهنگ از خلال آن ما را میسازد: روال و ریتم زندگی ما درک ما از اهمیت و معنای چیزها و رویدادها، درک ما از هویت و تلقی ما از مبدأ و مقصد و مسیر زندگی از جمله مواردی است که نظم گاهشمارانه در شکل دادن به آن تأثیر قطعی دارد.
🔸به همین دلیل است که گاهشماری در سطوح مختلفش همواره میدان منازعههای هویتی و تمدنی بوده است.
🔸تلاش ناکام پهلوی برای تبدیل سالشمار هجری به تاریخ مجعول شاهنشاهی یا تلاش شکست خورده ژاکوبنهای فرانسوی بر جایگزینی تقویم انقلابی (که در آن روزهای هفته به جای هفت، ده روز بود) نمونههایی آشنا از این منازعات است.
🔸در هر دو مورد تلاش برای تغییر نظم زمانی هدفی جز قطع پیوند از سنت دینی (اسلامی و مسیحی) نداشت.
🔸اساساً «هفته» تا حد زیادی درونمایهای دینی و الهیاتی دارد و این تبار دینی نه تنها در آیینهای اساطیری بابلی و مصری و رومی که در آموزه ادیان ابراهیمی بارز و واضح است.
🔸نظم ۱+۶ روزهای هفته، کنایتی از مضمون رمزآلود خلق در شش روز (یا نشئه یا مرحله) و استوای بر عرش در روز هفتم است که در عهدین و قرآن به آن اشاره شده است.
🔸روزهای معمولی هفته (که البته هر یک معانی دلالتها و سنن و مستحبات خاص خود را دارند) در نهایت به روز مقدس (Holyday) ختم میشوند که نقطه غایی نظم مناسکی هفته است و با فرایض و حتى مقررات و منهیات خاص دینی نشانه گذاری شده است.
🔸این منهیات در شریعت موسوی حاد و شدید است و نهایتا به ابتلای قوم بدل میشود ولی در شریعت سمحه و سهله مصطفوی به نهی از بیع و تجارت در زمان برگزاری نماز جمعه محدود شده اما باز هم وجود دارد.
🔸در سنت اسلامی هفته با شنبه آغاز و به جمعه ختم میشود. هر روز آداب و اعمال خاص خود را دارد و نهایتا جمعه روز مشخص عبادی و مدنی اجتماع اسلامی است.
🔸این مساله جدا از وجوه نفسالأمری و تکوینی جنبه هویتی پررنگی نیز در تمایز ملت اسلام از سایر ادیان و ملل دارد. دستکاری در این تنظیم زمانی خواه ناخواه با تبعات و دلالتهای مهم فرهنگی و تمدنی همراه است.
🔸اهمیت چنین کاری شاید یکی دو پله از تغییر خط و زبان در دگرگون کردن فرهنگ عمومی کمتر باشد و تبعات و نتایج آن خصوصا در بلندمدت خود را نشان خواهد داد.
🔸از جمعیت ۲۴ میلیونی شاغلین در کشور ما چه تعدادی از افراد به طور مستقیم درگیر تعاملات تجاری مالی و بانکی بینالمللی هستند؟ ۱۰۰ هزار نفر؟ ۲۰۰ هزار نفر؟ ۵۰۰ هزار نفر؟ من به این آمار دسترسی ندارم و نمیدانم اساسا تخمینی از آن وجود دارد یا نه.
🔸اما حتى اگر عدد نامحتمل یک میلیون نفر از شاغلان را در نظر بگیریم سهمی کمتر از پنج درصد از نیروی کار ایران را به خود اختصاص می دهد. تازه ما در اینجا مخرج کسر را فقط شاغلان قرار دادیم و با افزودن دانشآموزان و دانشجویان که فعالیتشان هیچ ربطی به تعاملات بینالمللی ندارد سهم این بخش کمتر هم میشود چرا باید برای تسهيل و توسعه عملکرد چنین کسر کوچکی از نیروی انسانی کشور دست به جراحی فرهنگی مهمی بزنیم؟ آیا راهکار دیگری برای تدارک مشکل آنها وجود ندارد؟
🔸اساسا شرکتهای خصوصی مانعی در تعریف روزها و ساعات کاری خود به اقتضای فعالیتشان دارند؟ بخش عمومی را نمیتوان با ایجاد شعب و کارکنان کشیک در روزهای تعطیل در خدمت فعالان اقتصادی قرار داد؟ و ...
🔸اما پیامدهای فرهنگی که گذشت، همه مساله نیست. تعطیلی شنبه (که در فرهنگ عمومی ما با آغاز کردن کار و فعالیت و اراده ها و تصمیمهای جدید قرین است) تبعاتی ضد کار و فعالیت خواهد داشت.
🔸حتی اگر این جراحی نابهنگام در تغییر تصویر و تصور شنبه توفیق یابد، تغییر تلقی عمومی از پنجشنبه (به عنوان روز نیمه تعطیل یا تقولق) ساده نخواهد بود.
🔸همچنان که تلاش مرحوم شهید رجایی در کاستن تعطیلات نوروزی از ۱۴ روز به ۴ روز موفق نبود. به این ترتیب در عمل روزهای فعال و سرپای هفته از ۵ روز به ۴ روز (یکشنبه تا چهارشنبه) کاهش می یابد و این در شرایط امروز ما ضربه مهمی به کل روال فعالیت و کارهای اقتصادی و اداری و آموزشی کشور است.
سجاد صفار هرندی
https://eitaa.com/hamim1377
چند حکایت از عالم مهذّب، مرحوم میرزا جوادآقا تهرانی
❇️ «آیةالله خرّازی (دام ظلّه) فرمود: مرحوم آیةالله میرزا جوادآقای تهرانی کتابی نوشته و آن را به دست فردی داده [بود] تا نشر کند. پس از چندی، از برای ایشان خبر آوردند که فرد ناشر نام خویش را به عنوان مؤلّف بر آن کتاب نهاده است. او فوراً بدون کوچکترین ناراحتی فرمود: من قصد داشتم مطالب کتاب برای حمایت از دین خدا در میان بندگان خدا منتشر شود، چه به نام من باشد و یا به نام دیگری؛ بنابراین تفاوتی ندارد.»
📚 (فقیهان دینی [از مجموعهٔ شمیم عرش]، ص۲٤ - ۲٥)
✳️ «آیةالله خرّازی فرمود: آیةالله میرزا جوادآقا تهرانی کتابی پیرامون اخلاق اسلامی نوشت. وقتی قصد چاپ آن را داشتیم، ایشان ابتدا بهشدّت از اینکه اسمشان پای کتاب نوشته شود اکراه داشتند، ولی بالأخره با اصرار ما پذیرفتند، ولی در عین حال تأکید کردند که بدون عناوین و القاب باشد. حتّی در چاپهای بعدی که بهاشتباه عنوانی از برای ایشان گذارده شده بود، او مانع از نشر کتاب شده و تا تعویض جلدهای کتاب اجازهٔ نشر نفرمود.» [کاش شعور این کارها زیادتر بود.]
📚 (همان، ص۲۹ - ۳۰)
✅ «آیةالله خرّازی (دام ظلّه) فرمود: روزی برخی از دوستانِ مرحوم آیةالله حاج میرزا جوادآقای تهرانی با حیرتِ تمام متوجّه میشوند که آن مرد بزرگ به مغازههای گوناگون مراجعه کرده و به تعدادی بیش از یک عدد، کتاب خاصّی را خریداری میکند. آنگاه در همان مغازه با صدای بلند، که سایرین نیز بشنوند، از کتاب فوق تعریف میکند و سپس از مغازه بیرون آمده و به هر فردی که صلاح بداند یک کتاب از کتب خریداری شده را به وی هدیه میدهد. این رفتار تبلیغیِ ایشان سبب پخش شدن ارزش کتاب فوق و در نتیجه خریداری شدن آن کتاب و مطالعهٔ آن می شود.
▫️ برخی ناباورانه و اعتراضکنان از وی علّت این رفتارشان را میپرسند. ایشان میفرماید: این کتاب کتاب خوبی است، ولی مردم از آن خبر ندارند؛ من این کتاب را در مقابل چشم مردم خریداری [نموده]، سپس تعریف و آنگاه پخش میکنم تا شاید مردم با خریدن آن کتاب به خواندن آن همّت کنند.»
📚 (همان، ص۳۱ - ۳۲)
❇️ «آیةالله خرّازی (دام ظلّه) به نقل از فرزند مرحوم آیةالله حاج میرزا جوادآقا تهرانی فرمود: آرزوی بسیاری بر این بوده و هست که در حرم حضرت رضا دفن شوند، ولی پدرم، با اینکه سالها در مشهد مقدّس بود، از گمنام مردن و خود را در حدّ سایر مردمانِ بیمکنت دیدن لذّت فراوان میبرد و به آن عشق میورزید و بالأخره در روزهای آخر عمر شریفش چنین وصیّت فرمود: مرا در قبرستان عمومی شهر دفن کنید و پس از دفن نیز برایم سنگ قبری نگذارید، آنگاه تنها یک جلسهٔ ترحیم از برایم بگیرید.»
📚 (همان، ص۲٦ - ۲۷)
✳️ «پسر میرزا جوادآقای تهرانی ... گفت: یک روز پدرم به من فرمودند [که] برای صبحانه، از لبنیّاتی محل کره بگیرم. من هم کفش و کلاه کرده و از منزل بیرون آمدم تا برای خرید کره به طرف لبنیّاتی بروم. در وسط راه بودم که ایشان از دور مرا صدا کردند. برگشتم و گفتم: بله آقاجان، چه میفرمایید؟ ایشان با انگشتشان به من اشاره کردند و فرمودند: به آقای لبنیّاتی بگو با چاقویی کره را ببرد که با آن پنیر نبریده باشد. یعنی ایشان نهتنها حاضر نبودند صبحانه پنیر بخورند، چون که مکروه است، بلکه ایشان حتّی کرهای را که با چاقویی ببرند که با آن پنیر بریده باشند نمیخوردند.»
📚 (حسن رمضانی؛ حدیث سهر [نسخهٔ حروفچینیشدهٔ پیش از چاپ]، ص٤٢٤ - ٤٢٥)
#میرزا_جواد_تهرانی
https://eitaa.com/hamim1377