eitaa logo
حا.میم || حسن مجیدیان
401 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
409 ویدیو
8 فایل
یادداشت ها و انتخابهاي حسن‌ مجیدیان ارتباط از طریق @Hamim1361
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جذبه عشق
🧕ناراحتیِ والدین ✍حضرت آیة الله حاج سَیّد محمّد صادق حسینی طهرانی حفظه الله تعالی ⚪️ @jazbeh_eshgh
🔰 چند عمل مشترک در ماه رجب 🔹 رسول خدا (صلى الله علیه وآله) فرمود: هر کس در ماه رجب صد مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذِی لا إلهَ إِلاّ هُوَ، وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ» و در پایان صدقه اى بدهد، خداوند کارش را به رحمت و مغفرت پایان دهد و هر کس چهارصد مرتبه آن را بگوید فضیلت شهیدان را دارد. 🔹 همچنین رسول خدا (صلى الله علیه وآله) فرمود: کسى که در ماه رجب هزار مرتبه «لا اِلهَ اِلاَّ اللّه» بگوید، خداوند عَزَّ وَجَلَّ برای او صدهزار حسنه بنویسد و براي او صد شهر در بهشت بنا فرمايد. 🔹 در روایتى آمده است: «هر کس در ماه رجب، در وقت صبح، هفتاد مرتبه و شبانگاه نیز هفتاد مرتبه بگوید: «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَأَتُوبُ اِلَیْهِ» و پس از آن، دستها را بلند کند و بگوید: «أَللّهُمَّ اغْفِرْ لی وَتُبْ عَلَىَّ» اگر در همان ماه رجب بمیرد، خداوند از او راضى خواهد بود. 🔹 در طول این ماه هزار مرتبه بگوید: «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ ذَاالْجَلالِ وَالاْکْرامِ مِنْ جَمیعِ الذُّنُوبِ وَالاْثامِ» تا خداوند رحمان وى را بیامرزد. منبع: مفاتیح‌الجنان
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
🎥حالا که فضا آرام شده می‌توان درباره صحبت‌های امیرحسین حاجی امیری صحبت کرد... 🔷 علی علیزاده در خطاب به جانباز مدافع حرم: برادر! صحبت‌های تو درباره علی دایی‌ها و قهرمانان ملی، صد در صد درست است. ✅ مشاهده و خرید اینترنتی کتاب هوای این روزهای من؛ خاطرات جانباز مدافع‌حرم، امیرحسین حاجی‌نصیری https://b2n.ir/x31698 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/nashreshahidkazemi
🔹زینب امسال پایه سوم است. با حضور خانواده ها جشن تکلیفی از طرف مدرسه شان برگزار شد. یکی از برنامه ها چالشی برای پدرها بود. آنها را فرستادند در یک اتاق. دخترها باید نقاشی خانواده خود را روی بادکنک میکشیدند و وسط تالار می انداختند. بعد پدرها میآمدند و بادکنک دختر خود را پیدا میکردند. 🔸زینب، برادر و مادرش را کشید. وقتی رسید به پدر، به چهره مادر نگاهی کرد. بعد شروع کرد به کشیدن پدر. با ماژیک، دو بال روی شانه ها و پلاکی روی گردن گذاشت. مادر زینب همینطور که کیک جشن را میخورد، اشک در چشمانش جمع شد. دوست نداشت فرزندش گریه هایش را ببیند. گوشه ای رفت و پشت به جمعیت شانه هایش لرزید. 📌پ.ن: پدر زینب از شهدای مدافع حرم است. @ghete50
هدایت شده از مرتضی حقی
مرتضی حقی: مورد اول خانواده محترمی به ما مراجعه کردند برای تهیه جهیزیه دخترشون پدر خانواده کارگر هست پسر خانواده هم کمک کار پدر بوده که متاسفانه به دلیل تصادف دو سال در منزل زمین گیر شده حالا چند سالی از نامزدی دختر خانوم میگذره اما نتونستن جهیزیه رو تکمیل کنند هرمبلغی میتونید واریز کنید ایشالله بخشی از جهیزیه رو تهیه کنیم ولادت امیرالمومنین .ع به دستشون برسونیم فقط به عشق علی ❤️ 6063731088556882 به نام مرتضی حقی مرادجانی
دوست دلسوزم آقامرتضای حقی رو یاری کنید آی عزیزای دردمند و نوع دوست👆🙏 با کریمان کارها دشوار نیست. به عشق علی قدمی بردارین خواهشا😊🌷
لزوم تقویت تفکر انتقادی در حوزه رسانه‌های معاصر نویسنده: جواد حیدری (پژوهشگر اندیشه سیاسی) اخیراً انتشارات آکسفورد کتابی منتشر کرده به اسم «کاربست تفکر انتقادی بر رسانه‌های مدرن» [=Applying Critical Thinking to Modern Media]. به نظرم داشتن تفکر انتقادی در حوزه‌ی رسانه بسیار مهم هست. در این کتاب شش اصل تفکر انتقادی در مواجهه با رسانه رو بیان کرده: ۱. شکاکیت معقول [Reasonable skepticism]: این عادت را در خودمان بپروارنیم که هر ادعایی رو قبول نکنیم مگر این که ادله‌ی موجهی برای قبول آن در اختیار داشته باشیم و در برابر این وسوسه مقاومت کنیم که به صورت خود به خود و اتوماتیک به هر خبری باور آوریم. ۲. فراشناخت [Metacognition]: این توانایی را در خود ایجاد کنیم که به‌صورت نقادانه درباب باورها و ارزش‌های خودمان بیندیشیم. ۳. نظر کلی [Overview perspective]: ادعاها و عقاید را دربافت و زمینه‌ای ارزش‌گذاری کنیم که تمام اطلاعات مربوط را تا حد ممکن در اختیار داشته باشیم. ۴. گشودگی [Openness]: آمادگی داشته باشیم که عقایدی متفاوت از عقاید خودمان را بررسی کنیم و سعی کنیم دیدگاه‌های مخالف را تا حد ممکن فهم کنیم. فهم دیدگاه مخالف با قبول آن فرق دارد. ۵. تواضع فکری [Intellectual humility]: قبول کنیم که محدودیت داریم و بپذیریم که همیشه احتمال دارد که دچار خطا شویم و داوری را به حالت تعلیق در آوریم مگر این که تمام اطلاعات مربوطه را هم در اختیار داشته باشیم و هم فهم کرده باشیم. ۶. مسئولیت [Responsibility]: قبول کنیم که باورها و اعمال ما در حوزه‌ی آنلاین و آفلاین پیامدهای زیادی دارد و نسبت به این پیامدها مسئولیت داریم. @ghete50
*⃣ مال حرام 🍂 «مِدعَم» خدمتکار پیامبر(ص) است. در مسیر بازگشت از خیبر، تیری از جانب گروه های راهزن به مِدعَم برخورد کرده و کشته میشود. 🍃 دوستان او خطاب به او میگویند: «بهشت گوارایت باد.» 🌸 پیامبر(ص) فرمود: هرگز، قسم به کسی که جانم به دست اوست، لباسی که از غنیمت های جنگ خیبر [مخفیانه] برای خود برداشت در حالی که سهم او نبود، شعله ای از آتش را برای او مشتعل کرد؛ كلّا وَ الَّذي نَفسي بِيَدِه إنّ الشّملَةَ الّتي أخَذَها يَومَ خيبر مِن المَغانِم لَم تُصبها المَقاسِمُ لَتَشتَعِلُ عَلَيهِ ناراً. 📚 دلائل النبوة «بیهقی»، ج۴، ص۲۶- تاریخ الاسلام «ذهبی»، ج۲، ص۴۴۲. @islamhistory
هدایت شده از KHAMENEI.IR
⭐️ محاسبه‌ی شبانه شهید حسن باقری 🔻 رهبر انقلاب: پارسال یا پیرارسال بود که من شرح حال شهید افشردی (باقری) را میخواندم - به نظرم شرح حال ایشان یا یکی دیگر از همین شهدا بود - در آنجا ذکر شده بود که ایشان هر روز را مینوشته؛ همین که در توصیه‌ی علمای اخلاق و در توصیه‌های بعضی از احادیث و اینها هم هست که خطاهای خودتان را بنویسید، هر شب خودتان را کنید. او این چیزها را روی کاغذ مینوشته. ماها رومان نمیشود خودمان بنویسیم، روی کاغذ بیاوریم، علنی کنیم؛ ولو بین خودمان و کاغذ. او در یادداشتهای خود نوشته بود که مثلاً من شب دیدم امروز این چند تا گناه را انجام دادم. 🔹این ، خیلی چیز خوبی است. انسان باید خود را محاسبه کند، بعد از انجام گناهان خود کم کند. ما به بعضی از گناه‌ها عادت کرده‌ایم - گاهی انسان پنج تا، شش تا، ده تا گناه را عادت کرده - همت کنیم اینها را یکی یکی کنار بگذاریم؛ این نقاط ضعف را یکی یکی کم کنیم. ۱۳۹۰/۰۱/۲۳ 🗓 سالگرد شهادت 💻 Farsi.Khamenei.ir
‍ 🔺خاطرات مردم تهران از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی مادرم پای تلویزیون نشسته بود. گفت حاج قاسم شهید شده. پرسیدم حاج قاسم دیگر کیست؟ برایم توضیح داد: سردار جنگی بوده ،در سوریه با داعش می‌جنگیده و.... با بی‌اعتنائی نگاهی به تلویزیون انداختم و رد شدم. اسمش هم به گوشم نخورده بود و از اینکه هر کانالی را می‌زدی تصویر او را پخش می‌کرد، کلافه شده بودم. گفتم باز شورش را درآوردند. خوب کشته شده دیگر. چرا اینقدر نشانش می‌دهند؟ توی مدرسه داشتند برای شرکت در مراسم تشییع اسم می‌نوشتند. با رفیقم به سرم زد از سر کنجکاوی شرکت کنیم. اصلا نمی‌دانستیم قضیه چیست. بین آن جمعیت چادری و انقلابی، من و دوستم انگشت‌نما شده بودیم. هیچ چیزمان با بقیه جور در نمی‌آمد اما جالب بود که اصلاً معذب نبودیم. هیچ نگاهی اذیتم نمی‌کرد و رنگ سرزنش نداشت؛ به‌ عکس، خیلی از خانم‌ها با ذوق می‌گفتند: چقدر خوب که شما هم آمده‌اید. همه چیز برایم تازگی داشت و با هیجان دور و بر را نگاه می‌کردم. اولین باری بود که در راهپیمایی شرکت کرده بودم. مردم کوبنده شعار می‌دادند و من از اقتدارشان کیف می‌کردم. همراه با جمعیت کمی رفتیم جلو و به گروهی از مردم برخورد کردیم که ظاهراً از حسینیه‌ای آمده بودند. پرچم های بزرگ و با عظمت لبیک یا حسین‌شان را به زیبایی تکان می‌دادند و بلند می‌گفتند: حیدر حیدر. همه دست‌هایشان را آورده بودند بالا، تکان می‌دادند و این نوا را تکرار می‌کردند. عظمت آن صحنه همه‌ی وجودم را گرفت. به خودم آمدم، دیدم من هم دستم را برده‌ام بالا دارم همراه با بقیه حیدر حیدر می‌گویم و اشک می‌ریزم اصلا نمی‌دانستم حیدر کیست که اینطور دارم صدایش می‌زنم. همه بچه‌های مدرسه تعجب کرده بودند. برگشتنی، فاطمه توی سرویس آمد کنارم نشست و پرسید: چی شد آتنا که آنطور گریه می‌کردی؟ حاج قاسم را می‌شناسی؟ بعد شروع کرد از حاج قاسم تعریف کردن. با تمام شدن مراسم، حال و هوای من هم مثل قبل شد. حسی گذرا و چند ساعته بیشتر نبود. ادامه دارد ... ✍️ آتنا طالقانی 📚 برگی از کتاب «» ☑️کانال شهید سلیمانی👇 http://eitaa.com/joinchat/640811030C1457b2a299