eitaa logo
همسفر شهدا
365 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
511 ویدیو
107 فایل
🌸وبلاگ همسفر شهدا سید علیرضا مصطفوی http://hamsafarshohada.blog.ir 🌺وبلاگ شهید محمد هادی ذوالفقاری http://hadizolfaghari.blog.ir @atrmehr313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از همسفر شهدا
🌷 🍃ولادت : ۶۷/۳/۱۵ - تهران 🍂شهادت : ۹۴/۹/۲۹ - خانطومان 🍁آرامگاه : تهران - گلزار شهدای چیذر ‌ 🌸براي اينكه مراسم #آبرومندانه برگزار شود، از هيچ ‌كاري دريغ نمي كرد... 🌺وقتي روضه #سلام الله علیها خوانده مي‌شد جور ديگري اشك مي‌ريخت و سينه مي‌زد. 🌼هميشه با وضو كار مي‌كرد و با احترام به مردم چاي مي‌داد. 💠«شهادت» مزد خدمتـــــهایش در مجالس #بود...
🔰 #همسفر_شهدا ✅سید در #نجف خیلی آرامش داشت. نشاط عجیبی در وجودش بود. می‌گفت: ‌احساس می‌کنم آمده‌ام منزل پدرم. ✳️سید می‌گفت: انسان می‌آید نجف تا پاک شود. بعد هم با این پاکی وارد #کربلا شود. ❇️در کربلا دیگر آن آرامش نجف را نداشت. چهره‌اش را غم گرفته بود. کمتر غذا می‌خورد. با پای برهنه راه می‌رفت. من فقط به دنبال سید بودم. برای مثل یک #معلم بود. 💠شب عرفه در اتاق خودمان در هتل #هیئت راه انداخت. فردا صبح با رفقا در #بین_الحرمین بودیم. سید پرچم #هیئت_رهروان_شهدا را آورده بود و متبرک کرد. 🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
🔰 ✅سید قاری بود. بعد از اولین سفر شروع به مداحی کرد. ابتدا فقط می‌خواند. کم‌کم اشعار دیگر مداحان را به همان سبک می‌خواند. ✳️در سفرهای زیارتی، در مراسمات جشن و... می‌خواند. از دیگر مداحان هم برای جلسات دعوت می‌کرد. سید با شروع به کار مداحی هیئت را هم انجام می‌داد. ❇️از ذکر ویاد در جلسات هیئت غافل نمی‌شد. در پایان عزاداری‌ها اشعار زمان جنگ یا اشعاری به همان سبک می‌خواند. 🌷
🔰 ✅زمان بحث ها و گفتگو بین بچه ها در و ادامه داشت. ✳️یکی از محاسن سید این بود که در بحث های بسیار منطقی بود. هیچ گاه این بحث ها را عامل کدورت نمی دانست. ❇️دوستانی داشت که بر خلاف او فکر می کردند، برخلاف او داده بودند، اما هیچ گاه رفاقتشان دچار مشکل نشد. 🌷
🔰 منزل خود سید بود. بعد از پایان برنامه شروع کرد به خواندن شعر قدیمی دوران جنگ: 🔸ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش ... ✳️سید با خودش می‌خواند و حال و هوای همه را تغییر داده بود. ❇️بعد از هیئت با خنده گفتم: سید با این لشکرکشی کجا رو می‌خوای بگیری!؟ سید هم خندید وگفت: کربلا 🌷
هدایت شده از همسفر شهدا
11.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥هیئت منزل سید بود. شب برای شام گرفته بود. 🔹گفتم: سید ولخرجی کردی!😳 🔸گفت: خانواده را پیدا کردم و فهمیدم از اولاد علیه السلام و علیه السلام هستیم. به این خاطر شام دادم.🍛🍛 🌷
🔰 ✅سید برای رفتن به و رسیدگی به کارهای وسیله نداشت و خیلی اذیت می‌شد. برای همین تصمیم گرفت بخره. چهارصد هزار تومان پس انداز کرد. ❇️با خبر شد که کاروان برای ۸۸ ثبت نام می‌کنه. بچه‌های بسیج و مربیان مسجد را جمع کرد. با آنها صحبت کرد و قرار شد همگی با هم برن کربلا. ✳️پول موتور را بین بچه‌ها پخش کرد تا پیگیر کار باشند. هر چه داشت خرج بچه‌ها کرد. 🌷
10.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 ✅ایام بود می رفت بچه های کم سن وسال. در محله ای دیگر آن هم با لباس ❇️هم برایشان می کرد، هم . گفتم: سید در شأن تو نیست. ✳️اینها یک مشت بچه اند! لبخند زد وچیزی نگفت. اما می دانستم همه این کارها را برای رضای خدا انجام می داد. 🌷
🔰 ✅یکی از شاگردان سید می گفت: آشنایی من با سید برمی گردد به یک ! 😳 ❇️من دوره راهنمایی بودم. بعد از ظهر در خیابان به دنبال مردم بودم! یکدفعه سید در مقابلم قرار گرفت. او را نمی شناختم. ابتدا با ترساندن و ... با من برخورد کرد. ✳️مدتی بعد با من شد. سلام و علیک می کرد. حسابی تحویل می گرفت. آهسته آهسته مرا به سمت و و ... کشاند. 🌷
🔰 ✅یک شب در از بدی بازی های کامپیوتری صحبت کرد. می‌گفت: بروید کار با را یاد بگیرید. فقط با آن بازی نکنید. ✳️همان شب من بعد از هیئت رفتم ! حسابی مشغول بازی بودم. من درست پشت شیشه مغازه نشسته بودم. همان موقع سید در حال عبور از آنجا بود. یکدفعه سرش را آورد داخل مغازه، نگاهی به من کرد. دستش را روی سینه‌اش گذاشت و بالبخند گفت: التماس دعا! ❇️این حرف از صد تا فحش برای من بدتر بود. خیلی خجالت کشیدم. از جا بلند شدم و رفتم خانه دیگر سراغ گیم‌نت نرفتم. 🌷
🌷 🍃ولادت : ۴۵/۱۰/۱۱ - ساری 🍂شهادت : ۷۵/۱۰/۱۱ - ساری (جانباز شیمیایی) 🍁آرامگاه : گلزار شهدای ساری 🌸 سید زبانزد عام و خاص بود. یکبار یکی از بچه های آمد و به سید گفت: تو مراسم ها و روضه اهل بیت اصلاً گریه ام نمی گیرد و نمی توانم کنم! 🌺سید گفت: اینجا هم که من خواندم گریه ات نگرفت 🔹گفت: نه! 🔸سید گفت: مشکل از من است! من چشمم آلوده است. من دهنم آلوده است که تو گریه ات نمی گیرد! 🌼این شخص با تعجب می گفت: عجب حرفی! من به هر کس گفتم، گفت: تو مشکل داری برو مشکلت را حل کن،گریه ات می گیرد!اما این می گوید مشکل از من است!
هدایت شده از همسفر شهدا
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی 🔰فعال فرهنگی ، طلبه بسیجی ، ذاکر اهل بیت ، پرپر شده راهیان نور 🌸سید علیرضا مصطفوی در هفدهم تیرماه سال ۱۳۶۶ مصادف با میلاد حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا علیه السلام در خانواده مذهبی و در محله میدان آیت الله سعیدی (غیاثی) تهران دیده به جهان گشود. مراحل رشد را به همراه آموزه های دینی سپری کرد. 🌺پس از جذب در بسیج مسجد موسی ابن جعفر علیه السلام ابتدا کانون نوجوانان شهید آوینی و هیئت رهروان شهدا را تاسیس نمود و سپس مسئول فرهنگی بسیج شد و با جذب نوجوانان محله کار فرهنگی را آغاز نمود. 🌼در نهایت در تابستان سال ۱۳۸۸ به دلیل سفر به مناطق عملیاتی دفاع مقدس آسمانی شد. ✅در این رابطه گروه فرهنگی #شهید_ابراهیم_هادی پس از مصاحبه با خانواده و دوستان و همراهانش ، کتابی با عنوان #همسفر_شهدا تهیه و در سرتاسر کشور توزیع نمودند. 🍀پس از مطلع شدن #رهبر_انقلاب از زندگینامه وی ، ایشان پیام زیر را به همراه یک جلد قرآن کلام الله مجید به خانواده وی اهدا نمودند. 💠«خداوند سکینه و سلام بر قلب این مادر دلسوخته و رحمت بی منتها بر قلب آن جوان صالح عطا فرماید» 📝زندگینامه در وبلاگ «همسفر شهدا» http://hamsafarshohada.blog.ir