eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
7.8هزار ویدیو
726 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱💚 وقتی با تمام وجودت برای خواسته ای که داری بجنگی مطمئن باش که دنیا هم همرات میشه و اگر هم که به هر دلیلی بهش نرسیدی بدون که حکمتی داره و نباید بذاری که نا امیدی بهت غلبه کنه. ‌
🌎🌺🍃 🌺 ❇️ تقویم نجومی 🗓 چهارشنبه 🔸 ۹ آبان/ عقرب ۱۴۰۳ 🔸 ۲۶ ربیع الثانی ۱۴۴۶ 🔸 ۳۰ اکتبر ۲۰۲۴ 🌎🔭👀 🌓 امروز قمر در «میزان» است. 💠 مناسب برای امور زیر است: جابجایی امور تجاری بردن جهیزیه درختکاری امور عمرانی انواع دیدارها فروش جواهرات خوردن دمنوش‌ها آغاز معالجه صدقه دادن ⛔️ ممنوعات امور ازدواجی، خیر ندارد و احتمال جدایی وجود دارد. 👶 زایمان نوزاد عمر طولانی دارد. 🚘 مسافرت اصلا خوب نیست. 👩‍❤️‍👨 انعقاد نطفه 🔹 امشب (شب چهارشنبه) شدیداً کراهت دارد. 🌎🔭👀 🩸 حجامت، خون‌دادن و فصد موجب خلاصی از مرض می‌شود. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت باعث رهایی از بلا می‌شود. ✂️ ناخن گرفتن خوب نیست، موجب بدخلقی می‌گردد. 👕 بریدن پارچه روز بسیار مناسبی است. کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن، وسیله سواری و یا چارپایان بزرگ، نصیب شخص شود. ان‌شاءالله 😴 تعبیر خواب رویایی که امشب (شب چهارشنبه) دیده شود، تعبیرش طبق آیه ۲۶ سوره مبارکه "شعراء" است. ﴿﷽ قٰالَ رَبَّکُم وَ رَبُّ أبَائِکُم الأوَّلین﴾ فرد بسیار خوب و عاقلی در مقام نصیحت و موعظۀ آن شخص در آید تا خواب بیننده به جواب سوال برسد و بر خصم خود غالب گردد و شاد شود. ان شاءالله مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 📿 وقت استخاره از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ از ساعت ۱۶ تا عشای آخر(وقت خوابیدن) 📿 ذکر روز چهارشنبه «یا حیّ یا قیّوم» ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه «یا متعال» که موجب عزّت در دین می‌گردد. ☀️ ️روز چهارشنبه متعلق است به: 💞 امام‌کاظم‌ علیه‌السلام 💞 امام‌رضا علیه‌السلام 💞 امام‌جواد علیه‌السلام 💞 امام‌هادی علیه‌السلام اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌎🔭👀 ⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز چهارشنبه پایان می‌یابد. 💞 سلامتی و تعجیل در فرج علیه‌السلام صلوات «اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ» 🌺 🌎🌺🍃
💠امام حسین عليه‌السّلام: دِرَاسَةُ العِلمِ لِقَاحُ المَعرِفَةِ وَ طُولُ التَّجَارِبِ زِيَادَةٌ فِی العَقلِ فراگيرى دانش، معرفت را بارور مى‌كند و تجربه‌های زياد، بر خِرد می‌افزايد. 📚بحارالانوار ج۷۵ ص۱۲۸ «اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
10.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج} نکبت ترک نماز! 🎤شیخ محسن کافی؛ «پیشنهاد دانلود»
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔎 به خانه وحی ! 4⃣ زنازاده ⚫️ فوثب علي بن أبي طالب عليه السلام فأخذ  بتلابيب عمر ثم هزه فصرعه ووجأ أنفه ورقبته وهم بقتله، فذكر قول رسول الله صلى الله عليه وآله وما أوصى به من الصبر والطاعة، فقال: (والذي كرم محمدا بالنبوة يا بن صهاك، لولا  كتاب من الله سبق لعلمت أنك لا تدخل بيتي). فأرسل عمر يستغيث. فأقبل الناس حتى دخلوا الدار. وسل خالد بن الوليد السيف ليضرب فاطمة عليها السلام فحمل عليه بسيفه، فأقسم على علي عليه السلام فكف 🍂 ناگهان حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب عليه‌السلام برخاست و گریبان عمر «زنازاده» را گرفت و او را تکانی داد و بر زمین زد و بینی و گردن او را کوبید و تصمیم به قتلش گرفت ولی سخن و وصیت حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله درباره ی صبر را به یاد آورد و گفت: ای پسر صهاک قسم به خدایی که محمد صلی الله علیه وآله را به نبوت کرامت داد اگر نبود مقدری که از طرف خداوند نوشته شده بود می‌فهمیدی که تو نمیتوانی در خانه ام وارد شوی . عمر «زنازاده» فرستاد و کمک خواست و مردم را به خانه آوردند و داخل شدند, 👈 لعنه الله شمشیر از غلاف بیرون کشید تا فاطمه (سلام الله علیها) را بزند,👉 امیرالمومنین علیه السلام با شمشیر به خالد لعین حمله کرد و او حضرت علیه‌السلام را قسم داد و حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب عليه‌السلام دست نگه داشت. 📚كتاب سليم بن قيس الهلالی، ج1، ص387 http://l1l.ir/43x2 🔴ظهور - ان شاء الله  - خیلی نزدیک است🔴 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم                    یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر              ولــــــی الله است..
حرم
❣️أعوذ بالله مِن (عُمَر) الشيطان الرجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم❣️ 🔹 حضرت فاطمةالزهرا
❣️أعوذ بالله مِن (عُمَر) الشيطان الرجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم❣️ ▫️ادامه بعضی از اسمأء مبارکه حضرت فاطمةالزهرا عیلها السلام: ۴۸ ـ حکیمة : محل استقرار حکمت الهی❗️ ۴۹ ـ فهیمة : با فهم❗️ ۵۰ ـ عقیلة : خردمند❗️ ۵۱ ـ محزونة : محزون❗️ ۵۲ ـ مکروبة : دل شکسته❗️ ۵۳ ـ علیلة : مریض شده❗️ ۵۴ ـ عابدة : عابد❗️ ۵۵ ـ زاهدة : زاهد، و منقطع ار هر چه غیر از خداست❗️ ۵۶ ـ قوّامة : شب زنده دار❗️ ۵۷ ـ باکیة : گریه کننده❗️ ۵۸ ـ بقیّة النّبوّة : ببقیه نبوت انبیاء الهی❗️ ۵۹ ـ صوّامة : بسیار روزه گیر❗️ ۶۰ ـ عطوفة : با عاطفه و محبّت❗️ ۶۱ ـ رئوفة : بسیار دلسوز و مهربان❗️ ۶۲ ـ حنّانة : غمخوار و با محبّت❗️ ۶۳ ـ بِرّة : نیکوکار❗️ ۶۴ ـ شفیقة : شفیق❗️ ۶۵ ـ إنانة : دردمند❗️ ۶۶ ـ والدة السبطین : مادر دو پسر حضرت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله ❗️ ۶۷ ـ دوحة النّبی : شاخسار حضرت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله ❗️ ۶۸ ـ نور سماوی : نور آسمان ملکوت و زمین❗️ ۶۹ ـ بدر تمام‌ : ماه شب چهارده❗️ ۷۰ ـ غرّة غراء : سپید رویِ نورانی❗️ ۷۱ ـ درّة بیضاء : گوهر تابناک❗️ ۷۲ ـ روح أبیها : روح و سبب حیات و حرکت حضرت رسول اکرم صلی‌الله علیه وآله ❗️ ۷۳ ـ واسطة قلّادة الوجود : حلقه اتصال زنجیره هستی❗️ ۷۴ ـ درّة البحر الشّرف و الجود : مروراید دریای شرافت و سخاوت در کائنات❗️ ۷۵ ـ ولیّة الله : بانوی که دارای ولایت الهی است❗️ ۷۶ ـ سرّ الله : راز پنهان خدا❗️ ۷۷ ـ امینة الوحی : امین وحی الهی❗️ ۷۸ ـ عین الله : چشم خدا ۸۰ ـ مکینة فی عالم السّماء : دارنده جایگاه الهی در عالم ملکوت و آسمان❗️ ۸۱ ـ جمال الآباء : سبب جمال و زیبایی پدران از انبیاء خدا❗️ ۸۲ ـ شرف الأبناء : افتخار برای معصومین علیهم‌السلام ❗️ ۸۳ ـ درّة البحر العلم و الکمال : مروارید دریای دانش و کمال❗️ ۸۴ ـ جوهرة العزّ و الجلال : جواهر عزّت و بزرگوار❗️ ۸۶ ـ مجموعة الماصر العلّیّة : مجومعه یادگارهای متعال❗️ ۸۷ ـ مشکوة نور الله : چراغدان نور الهی چنانکه در آیه نور خداوند در قران میفرماید❗️ ۸۸ ـ زجاجة : شیشه وچرغدان نور الهی❗️ ۸۹ ـ کعبة الآمال لأهل الحاجة : کعبه آرزوهای نیازمندان❗️ ۹۰ ـ لیلة القدر : شب قدر: مقصود از "لیلةالقدر” در قرآن فاطمه علیهاالسلام است❗️ ۹۱ ـ لیلة مبارکة : شب با برکت❗️ ۹۲ ـ ابنة من صلّت به الملائکة : دختر آن کس که فرشتگان به او اقتدا کرده و نماز خواندند❗️ ۹۳ ـ قرار قلب امّها المعظّمة : آسایش بخش دل مادر بزگوارش❗️ ۹۴ ـ عالیة المحلّ : بلند جایگاه❗️ ۹۵ ـ سرّ العظمة : راز بزگی وبزگواری❗️ن ۹۶ ـ مسکورة الظلع : پهلو شکسته ❗️ ۹۷ ـ رضیض الصّدر : سینه شکسته❗️ ۹۸ ـ مغضوبة الحق : کسی که حقش غصب شده است❗️ ۹۹ ـ خفی القبر : کسی که قبرش پنهان است❗️ ۱۰۰ ـ مجهولة القدر : کسیکه منزلت و قدرش - از غیر معصوم - ناشناخته است❗️ ۱۰۱ـ ممتحنة : آزمایش شده در ازل❗️ ۱۰۲ ـ المظلوم زوجها : کسی که هسرش ستم دیده است❗️ ۱۰۳ ـ المقتول ولدها : کسیکه محسن او کشته شده است❗️ ۱۰۴ ـ کوثر : صاحب خیر فراوان ، صاحب فرزندان بسیار، و حوضی از آبا حیات و محبت که در آخرت همه بهشتیان باید از ان بنوشد❗️ ۱۰۵- ید الله: دست خدا❗️ ۱۰۶- لسان الله: زبان خدا❗️ ۱۰۷-عرش الله: محل نگهداری مخلوقات❗️ ۱۰۹ کتاب الله: کسیکه تمام آیات افاقی و انفسی در او جمع شده است❗️ ۱۱۰- ام الائمه الابرار: مادر معصومین علیهم‌السلام ❗️ 🔴ظهور - ان شاء الله  - خیلی نزدیک است🔴 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم                    یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر              ولــــــی الله است..
حرم
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔎 #مهاجمین به خانه وحی ! 3⃣ #عثمان زنازاده ⚫️ أبو محمد، عن عمرو
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔎 به خانه وحی ! 4⃣ زنازاده ⚫️ فوثب علي بن أبي طالب عليه السلام فأخذ  بتلابيب عمر ثم هزه فصرعه ووجأ أنفه ورقبته وهم بقتله، فذكر قول رسول الله صلى الله عليه وآله وما أوصى به من الصبر والطاعة، فقال: (والذي كرم محمدا بالنبوة يا بن صهاك، لولا  كتاب من الله سبق لعلمت أنك لا تدخل بيتي). فأرسل عمر يستغيث. فأقبل الناس حتى دخلوا الدار. وسل خالد بن الوليد السيف ليضرب فاطمة عليها السلام فحمل عليه بسيفه، فأقسم على علي عليه السلام فكف 🍂 ناگهان حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب عليه‌السلام برخاست و گریبان عمر «زنازاده» را گرفت و او را تکانی داد و بر زمین زد و بینی و گردن او را کوبید و تصمیم به قتلش گرفت ولی سخن و وصیت حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله درباره ی صبر را به یاد آورد و گفت: ای پسر صهاک قسم به خدایی که محمد صلی الله علیه وآله را به نبوت کرامت داد اگر نبود مقدری که از طرف خداوند نوشته شده بود می‌فهمیدی که تو نمیتوانی در خانه ام وارد شوی . عمر «زنازاده» فرستاد و کمک خواست و مردم را به خانه آوردند و داخل شدند, 👈 لعنه الله شمشیر از غلاف بیرون کشید تا فاطمه (سلام الله علیها) را بزند,👉 امیرالمومنین علیه السلام با شمشیر به خالد لعین حمله کرد و او حضرت علیه‌السلام را قسم داد و حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب عليه‌السلام دست نگه داشت. 📚كتاب سليم بن قيس الهلالی، ج1، ص387 http://l1l.ir/43x2 🔴ظهور - ان شاء الله  - خیلی نزدیک است🔴 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم                    یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر              ولــــــی الله است..
🔹 اجماع محققین شیعه مثل شیخ مفید، سید المرتضی و علامه مقدس اردبیلی و غیره است که حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام حتی ۱ ساعت هم با ابوبکر و عمر بیعت نکرد + بلکه حضرت همیشه طعن، لعن و ابراز برائت نمود + و کسیکه معتقدست حضرت علیه السلام مطیع ابابکر شده شیعه نیست + و اعتراف عمریه بر عدم بیعت با ابابکر: 🔺شيخ المفيد: 👈 علماء و محققين از شيعیان امامیه همه بر اين عقيده اجماع دارند حضرت امیرالمومنین عليه السلام حتي يك لحظه هم با ابوبکر و عمر بيعت نكرده! 📚الفصول المختارة 56 🔺علامه مقدس اردبیلی: عقیده مذهب شیعه این است: 👈 هرگز امیرالمومنین علیه السلام بیعت نکرد❗️ 📚حدیقة ۱/۳۰۶. 🔺آيا تولى و تبرى بر هر شخص واجبه⁉️ اگر كسى به جاى اينكه امام را واجب الاطاعة و معصوم بداند به او نعوذ بالله اهانت كند، مثلا بگويد: امامان مطيع خلفا ثلاثه بودند، و يا بيعت‏ كرد، آيا دارنده چنين عقيده ‏اى مؤمن هست يا خير⁉️ جواب مرجع گرانقدر مرحوم سيد محمد صادق روحاني:  باسمه جلت اسمائه 👈 تولى و تبرى از واجبات اند، و اگر كسى امام را واجب الاطاعة و معصوم نداند شيعه نيست، همين نحو اگر به ‏امام اهانت كند
سلام عمر خره خیلی خره عایشه خره گاو و خره
حرم
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿رمان واقعی #زندگینامه_شهیدایوب_بلندی ✿❀قسمت ۵۲
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿رمان واقعی ✿❀قسمت ۵۳ بود، میخواست نزدیک برادرش، حسن، در وادی رحمت دفن شود. هدی به زنگ زد و اجازه خواست. گفتند اگر به سختی می افتید میتوانید به وصیت عمل نکنید. اصرار هدی فایده نداشت. این ایوب از من بود و می خواستم انجامش دهم. سومِ ایوب، بود. دلم می خواست برایش بخرم. جبران آخرین روز مادری که زنده بود. نمی توانست از رخت خواب بلند شود. پول داده بود به محمد حسین و هدی سفارش کرده بود برای من ظرف های کریستال بخرند. صدای نوار قران را بلند تر کردم. به خواب فامیل آمده بود و گفته بود: _"به شهلا بگویید بیشتر برایم بگذارد." قاب عکس ایوب را از روی تاقچه برداشتم و به سینه ام فشار دادم. آه کشیدم: "آخر کی اسم تو را گذاشت؟" قاب را میگیرم جلوی صورتم به چشم هایش نگاه می کنم: _"می دانی؟ تقصیر همان است که تو این قدر کشیدی، اگر هم اسم یک آدم و بودی، من هم نمی‌شدم یک آدم صبور سختی کش" اگر ایوب بود، به این حرفهایم می خندید. مثل توی عکس که چین افتاده زیر چشم هایش روی صورتش دست می کشم: _"یک عمر من به حرف هایت دادم...حالا تو باید ساکت بنشینی و گوش بدهی چه می گویم. از همین چند روز آن قدر حرف دارم از خودم، از بچه ها..... محمدحسین داغان شده، ده روز از مدرسه اش مرخصی گرفتم و حالا فرستادمش شمال هر شب از خواب می پرد، صدایت می کند. خودش را می زند و لباسش را پاره می کند. محمدحسن خیلی کوچک است، اما خیلی خوب که نیستی تا روی پاهایت بنشیند و با تو بازی کند. هدی هم که شروع کرده هرشب برایت نامه می نویسد... مثل خودت حرف هایش را با نوشتن راحت تر می زند. اشک هایم را پاک می کنم و به ایوب چشم غره می روم: _"چند تا نامه جدید پیدا کرده ام. قایمشان کرده بودی؟ رویت نمی شد بدهی دستم؟" ولی خواندمشان نوشتی: "تا آخرین طلوع و غروب خورشید حیات، چشمانم جست و جو گر و دستانم دستان تو خواهد بود. برای این همه ، نمی دانم چه بگویم، فقط زبانم به یک می چرخد و آن این که همیشه باشی خدا نگهدارت..... تو ....ایوب" قاب را می بوسم و می گذارم روی تاقچه ادامه دارد... ✿❀
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿رمان واقعی ✿❀قسمت ۵۴ از ایوب بر می آید.... از او کمک میخواهم هست. فضای خانه را پر می کند. 🌟مادرش آمده بود خانه ما و چند روزی مانده بود.... برای برگشتنش پول نداشت. توی اتاق ایوب سرم را بالا گرفتم: _" را حفظ کن، هیچ پولی در خانه ندارم." دوستم آمد جلوی در اتاق: _"شهلا بیا این اتاق، یک چیزی پیدا کردم." آمده بود کمکم تا بخاری ها را جمع کنیم.شش ماهی بود که بخاری را تکان نداده بودیم. یک دسته اسکناس پیدا کرده بود. ایوب آبرویم را حفظ کرد. 🌟توی امتحان های کمکش کرد. 🌟برای که هدی از همان نوجوانیش داشت به خوابم می آمد و راهنمایی می کرد. 🌟حتی حواسش به محمد حسن هم بود. یک سینی درست کرده بودم تا محمد حسین شب جمعه ای ببرد مسجد، یادش رفت. صبح سینی را دادم به محمد حسن و گفتم بین همسایه ها بگرداند. وقتی برگشت حلوا ها نصف هم نشده بود. یک نگاهش به حلوا بود و یک نگاهش به من _ مامان می گذاری همه اش را خودم بخورم؟ + نه مادر جان، این ها برای بابا است که چهار تا نماز خوان بخورند و فاتحه اش را بفرستند. شانه اش را بالا انداخت: _ "خب مگر من چه ام است؟ خودم می خورم، خودم هم فاتحه اش را می خوانم." چهار زانو نشست وسط اتاق و همه حلوا ها را خورد. سینی خالی را آورد توی آشپزخانه: "مامان خیلی کم است. میروم برای بابا بخوانم. شب ایوب توی خواب سیب آبداری را گاز می زد و می خندید. ✨فاتحه و نمازهای محمد حسن به او رسیده بود✨ ادامه دارد... ✿❀
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿رمان واقعی ✿❀قسمت ۵۵ (قسمت آخر) از تهران تا تبریز خیلی راه است.... برای این که دلمان گرفت و هوایش را کردیم برویم سر مزارش.. سالی چند بار می رویم تبریز و همه روز را توی می مانیم. بچه ها جلوتر از من می روند...، ولی من هر بار دست و پایم می لرزد. 🌷اول سر مزار حسن می نشینم تا کمی آرام شوم. اما باز دلم شور می زند... انگار باز ایوب آمده باشد و بخواهیم کنیم که نکند چشم توی چشم هم شویم. ✨فکر می کنم چه جوری نگاهش کنم ؟ ✨چه بگویم؟ ✨از کجا شروع کنم؟ ✨✨ایوبم.......😭✨✨ +++++پایان+++++ التماس دعا یاعلی 😭 😭 ... 😭😭 ✿❀