eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
630 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
حرم
🟥 تازیانهٔ عُمَر #قسمت_اول ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔻عبارت «دره و تازیانه خلیفه» به صورت ضرب‌المثلی در تاری
🟥 تازیانهٔ عُمَر ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔖 در قسمت اول (اینجا) درباره کارکرد درّه و تازیانهٔ معروف خلیفه دوم در پیشبرد اهدافش مطالبی ذکر شد! و گوشه‌هایی از سیاست خشن و تنبیهی او که نه ملتزم به شرع بود و نه عقل بیان گردید؛ اینکه به مواردی دیگر می‌پردازیم: - در مورد دیگری کنیزی که لباس نو پوشیده بود از بد حادثه با وزیدن باد چادر روی کنیز کنار رفت و لباس نوی زیرین پدیدار گشت، تازیانه عمر کنیز را دنبال نمود تا تأدیبش کند! و صاحب کنیز که وسط پریده بود تا کنیز بینوا را نجات دهد نیز ضربه‌ای نوش جان کرده بود! - دیگری نقل میکند که زمانی که پسر بچه‌ای بیش نبوده، گیسویی برای خود گذاشته بود و در کوچه و بازار می‌گشته ، ناگهان عمر را شلاق به دست می‌بیند: «فبصر بی عمر بن خطاب و معه دره» و واکنش طبیعی فرار است، خلیفه به دنبال کودک می‌دود و زلف بلند فرد فراری را گرفته ، وی را به هوا بلند می‌کند، خوشبختانه این بار کودک قسم یاد می‌کند که دیگر مرتکب چنین جرمی نشود و از تازیانه خوردن در امان می‌ماند! - خنده‌دار آنکه در موردی دو مرد ، پسر نوجوانی را فرزند خود می‌دانستند، به خلیفه مراجعه کردند تا پدر واقعی پسر مشخص شود، خلیفه قیافه شناسی را طلب کرد ، چهره‌شناس با نگاه در صورت بچه گفت که این پسر به هر دوی مدعیان شبیه است ، در مدارک آمده است که پس از اظهار نظر کارشناس، هر سه با تازیانه کتک خوردند! تا چهره‌شناس و دو مدعی از قضاوت بی‌مانند خلیفه انگشت تحیر به دندان بگزند. - به این ترتیب اگر کسی هر کاری انجام بدهد و حتی در مسجد از خدا طلب روزی می‌کرد باید شلاق بخورد! - یا اگر فردی به دنبال صاحب مال گم شده‌ای که پیدا کرده بود بگردد، به جرم ریاکاری تازیانه جزایش است.... ✖️البته در جایی که تازیانه نبود رفتار خشن و ناگهانی خلیفه به طرق دیگری هم قابل اِعمال بود، - می‌گویند مردی نزد عمر یک نفَس عمیق و ناکهانی کشید و همین باعث شد که عمر با مشت و لگد او را بنوازد! - به تصریح برخی از علمای اهل تسنن اینها برای ادب کردن مؤمنان توسط خلیفه بود تا با این روش یاد بگیرند در جای مناسب‌تری نفس عمیق بکشند! - عمر حتی برخی سیاست‌های پیچیده را نیز با کمک شلاق به نزدیکان خلافت تفهیم می‌کرد! - برای مثال سعد بن ابی وقاص از آن رو که برای خلیفه در کوچه و بازار بلند نمی‌شد کتک خورد. البته علت اصلی این کار به احتمال زیاد صدور احکامی از سوی سعد بن ابی وقاص بود که با رأی فقهی خلیفه نمی‌خواند! - از سوی دیگر عبدالله بن مسعود که آراء عجیب خلیفه را تأیید می‌کرد مورد حمایت قرار می‌گرفت ، در موردی فردی که با عبدالله بن مسعود در نحوهٔ پوشش بگو‌ مگو کرده بود در مواجهه با خلیفه تازیانه خورده بود که «أ ترد علی ابن مسعود؟» «با زادهٔ مسعود مخالفت می‌کنی؟!» - در همین باب وی با دیدن اُبی بن کعب که مردم به جهت یادگیری و کسب علم دورش جمع شده بودند به سمت آنان حمله ور شد و ابی بن کعب را با تازیانه نواخت و اعلام کرد که چنین گردهمایی‌هایی چون باعث «غرور معلم و ذلت شاگرد است» چوبی دو سر طلاست که باید جلویش گرفته شود! البته روشن است که کسب علم معنایش می‌توانست مراجعه به عالم واقعی دین که همانا در کنار مسجد منزل داشت و نامش «علی بن ابی طالب» بود منتهی شود ، این همان کاری بود که خلیفه دوم به شدت از آن می‌ترسید، فراموش نشود که همین ابی بن کعب در نهایت جانش را بر سر همین روشنگری‌ها باخت. - عمر که اصرار داشت ، برخی احکام همانند بسیاری از سنت های اسلامی باید تغییر بنیادی کند، بعضاً با مخالفت برخی از صحابه که صد البته از لحاظ فکری با او در یک گروه بودند مواجه می‌شد. این مخالفت‌ها با تازیانه جواب داده میشد و البته دلیل ظاهری آن می‌توانست بلند نشدن برای خلیفه و یا هر دلیل دیگری باشد.! - کما این که و بسیاری از هم مسلکان خلیفه به جرم نقل احادیث ساده ، کتک می‌خوردند تا کسانی که هوس نقل احادیث در فضل امیرمؤمنان علیه‌السلام به سرشان می‌زد، حساب کار خود را بکنند . بدین گونه سیاست‌های مهم خلافت نیز به کمک دره و تازیانه شکل می‌گرفت و مردمان را با نوع جدیدی از خلافت اسلامی آشنا می‌کرد.. چندان دور از تعجب نیست که این وضعیت برای اقشار ضعیف جامعه به مراتب سخت‌تر اعمال شود. به این مطلب در قسمت سوم خواهیم پرداخت! ✅🔚✅ عمر بن خطاب سیاستمداری است که پایه‌گذار حکومتی دیکتاتوری بود که تاریخ جهان و اسلام را به اعمالش شرمنده خویش ساخت!
‍ ✅ عمر بن خطاب و استاندارانش ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🔻باید بدانیم : خلیفه دوم به جای استفاده از بزرگان صحابه‌، در آغاز افرادی مانند ، ، بن شعبه ، جراح (=گورکن شهر مدینه)....را به استانداری مناطق مهمی مانند مکه و بصره می‌گماشت که بیش از آنکه لیاقت مدیریت داشته باشند، افرادی خشن، سختگیر و با سابقه بزه و جرم و جنایت بودند.(۱) البته گویا پس از برخی اعتراضات افرادی چون ، یزید بن ابوسفیان و برادرش که علیرغم کم سابقگی در اسلام، حداقلِ رضایت را برای دستگاه خلافت ایجاد می‌کردند، بر سر کار آمدند. البته اگر کسی هم از والیان شکایت می‌کرد ، باید صابون شلاق خوردن از خلیفه را به جان می‌خرید کما این که سلمان بن ربیعه باهلی از عامل خلیفه شکایت کرد و عمَر او را آن قدر تازیانه زد که خودش به نفس نفس افتاد و خسته شد.(۲) از سوی دیگر والیان و استانداران عمر ، به گونه‌ای بی‌سابقه مورد نظارت بودند، یکی از شرط‌های خلیفه این بود که والیانش بر یابو سوار نشوند.(۳) تا نشانه‌ای از ساده زیستی والیان و در نتیجه شخص خلیفه باشد و استاندار به خود بزرگ بینی مبتلا نشود. از همین شروط نداشتن دربان و حاجب بود ، علاوه بر آن والیان نباید لباس فاخر و غذای خوب می‌خوردند.(۴) قاعده و قانون بحث برانگیز دیگر خلیفه ، این بود که نصف اموال آنان ضبط و به بیت‌المال واریز شود.(۵) برخی استانداران که کمی در منطقهٔ خویش قدرت می‌گرفتند به سرعت عوض می‌شدند. این مسأله حتی در مورد یار گرمابه و گلستان او ابوعبیده نیز صدق کرد. برخی بزرگان صحابه که سابقهٔ دوستی با امیرمؤمنان علیه‌السلام را داشتند‌ ، یا به ولایت شهرهای دور و پرت فرستاده می‌شدند - که این انتصاب بیشتر حالت دور کردن آنان از مدینه را داشت - و یا هیچ‌گاه مناصب دولتی نمی‌رسیدند. برای مثال وقتی از او پرسیدند که چرا افرادی مانند «اُبَیَّ بن کَعب» را بر سر کار نمی‌نهد. او گفته است که نمی‌خواهد او‌ و دیگر بزرگان از صحابه را با وارد کردن به کار دنیا آلوده کند! (۶) علت این قبیل توجیهات آن بود که ابی‌بن‌کعب از هواداران امیرمؤمنان علیه‌السلام بود و عمر نیز نمی‌خواست چنین فردی به استانداری برسد. البته ابی‌بن‌کعب که زبان نترسی داشت و را کمی جدی نگرفت، جان خویش را در زمان خلیفه ، بر سر همین طرفداری از امیرمؤمنان علیه‌السلام از دست داد. رفتار شدید عمر نسبت به والیان و استاندارانش به نوعی تحقیرآمیز بود که معمولا باعث عکس‌العمل متقابل می‌شد. برای مثال که از سوی خلیفه والی مصر شد، با گذشت یک سال ، همانند دیگر استانداران، نیمی از اموالش ضبط گردید. عمروعاص که از این عمل بسیار ناخرسند بود به محمد بن مَسْلَمَه - مسئول حسابرسی از جانب خلیفه - به طعنه گفت: زمانی که من و پدرم (عاص) در ناز و نعمت بودیم ، او و پدرش (عمر و خطاب) با لباسی که سرین و نشیمن‌گاه‌شان را نمی‌پوشانید، در مکه می‌گشتند و بر گردن‌شان کیسه‌ای از خرما بود که می‌فروختند، پاسخ شنید: اسلام، جاهلیت را پاک کرد. او (عمر) بهتر از توست و‌ پدر هر دوی شما در آتش است.(۷) در همین ماجرا عمروعاص به طعنه عمر را «ابن حنتمه» می‌خواند (۸*) تا خلیفه را به جهت گرفتن این مالیات زیاد تحقیر کرده باشد. خلیفه نیز در برابر هر گونه ابراز اندام والیانش موضع می‌گرفت. برای مثال در برابر برخی مخالفت‌های ضمنی همین عمروعاص در نامه‌ای چنین نوشت: « از بنده خدا عمر فرزند خطاب به نافرمان فرزند نافرمان(= عاصی بن عاصی به جای عمروعاص)! ای فرزند عاصی من از تو و جرأتی که در مقابل من و در مخالفت با پیمان من کرده‌ای در شگفتم! من تو را بر اهل بدر برتری دادم، در حالی که بهتر از تو بودند و تو را جلو انداختم در حالی که از دیگران کمتر بودی‌!....»(۹) ❗️به نظر می‌رسد که تنها امویان در دوران خلافت عمر تا حدودی حاشیه امنیت داشتند. نصب معاویهٔ سی و اندی ساله در شام در سال ۱۹ هجری(۱۰) به جای ابوعبیده جراح که پنجاه و هشت سال داشت.(۱۱) تأییدی بر دو نکتهٔ پیشین است.(۱۲) عمر به شخص توجه ویژه‌ای داشت. عمر با فرستادن محمد بن مسلمه به کوفه سر درِ خانهٔ سعد بن وقاص را به جرم کاخ سازی تخریب کرد. در همین حال، با این که معاویه را کسری (و شاه) عرب می‌نامید (۱۳) کاخ سازی او را در شام می‌دید ، هیچ عکس‌العملی نشان نمی‌داد و حتی مانند دیگر والیان اموال فراوان او را ضبط و حتی محاسبه نمی‌کرد.(۱۴) ➖➖➖➖➖ ۱- طبقات ابن سعد ۲۸۳/۳ (تصویر الحاقی) ۲- غریب الحدیث ابوعبید هروی۲۷۶/۳ و .... ۳- تاریخ مدینه دمشق ۲۷۶/۴۴ ۴- المجالس و جواهر العلم ۵۷/۴ ۵- الغدیر ج۶ صص۲۷۱-۲۷۷ تنها کسانی که اموالشان مشمول این قانون نبود و بودند! ۶- طبقات الکبری ۳۷۳/۳ ۷- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۱۲ ص۴۴ ۸- انساب الاشراق ۳۷۰/۱۰ ۹- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۱۰۵/۱۲ * «زاده حنتمه» [1⃣]
‍ ‍ ═✧❁﷽❁✧═ ❗️مذهب دروغگویان 1️⃣ یکی از مهم ترین حکمت های مخالفت‌های حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها با غاصبین ، جلوگیری از شکل گیری مذهبی بود که اساس آن بر پایه دروغگویی استوار شده بود. 2️⃣ حرکت نفاق، با ممانعت از نوشتن وصیت توسط حضرت پیامبر خدا محمد مصطفی صلی‌الله علیه و آله، با اتهام  هذیان گویی به آن حضرت، وارد مرحله عملیاتی شد.←این حرکت با جعل احادیث دروغین متعدد توسط ابوبکر زندیق، لعین ، سمرة بن جندب ، لعین و ... ادامه یافت. 3️⃣ انحراف کلان امت اسلام در روز سقیفه، باعث به وجود آمدن مذهبی شد که اساس آن بر پایه دروغگویی است. «ابن لُهیعَة» استاد امام لعین در فقه و حدیث، می‌گوید: 🔺«سمعت شيخا من الخوارج وهو يقول ان هذه لأحاديث دين فانظروا عمن تأخذون دينكم فانا كنا إذا هوينا أمرا صيرناه حديثا» : از یکی از بزرگان خوارج شنیدم که می‌گفت: این احادیث دین شما است. دقت کنید از چه کسانی دین خود را می‌گیرید. همانا ما (همه خوارج) هر گاه میل و هوای به چیزی داشتیم، آن را تبدیل به حدیث می‌کردیم! 📔خطيب بغدادي، أحمد بن علي بن ثابت أبو بكر، الكفاية في علم الرواية،ج1، ص 123، ناشر: المكتبة العلمية، المدينة المنورة، تحقيق: أبو عبدالله السورقي , إبراهيم حمدي المدني، يك جلد(ر.ک: تصویر الحاقی) 🔺«و زاد غيره في رواية ونحتسب الخير في إضلالكم» : «در روایت های دیگر عبارت: « ما فکر می‌کردیم که اگر دروغ بگوییم و شما را گمراه کنیم، کار خوب و صوابی انجام داده ایم» افزوده شده است.» 📔 سخاوي، شمس الدين محمد بن عبد الرحمن، فتح المغيث شرح ألفية الحديث،ج1، ص: 258، دار الكتب العلمية، لبنان، چاپ اول، 1403هـ، سه جلد ✅  در منابع روایی موجود اهل سنت، صدها حدیث از راویان خوارج همانند عمران بن حطان، عکرمة البربری، ابرهیم بن یعقوب الجوزجانی، شبث بن ربعی و ...، نقل شده است ؛ با وجود این اعتراف، چرا اهل سنت دین خود را از دروغگویان می‌گیرند و آن را بر عترت حضرت رسول خدا محمد مصطفی صلی‌الله علیه و آله _ که بر اساس قرآن و در معصوم هستند _ ترجیح می‌دهند؟!! ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است.. |