eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
630 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 سلسله ابحاث اقرار ابوبكر به هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله عليها و پاسخ به شبهات پیرامون آن 1⃣ ⭕️ اصل شبهه ایجاد شده توسط برخی وهابی ها پیرامون اقرار ابوبکر به هجوم :   🔅وددت أني لم أحرق بيت فاطمة... (قول أبي بكر). فيه عُلْوان بن داود البجلي. 📚لسان الميزان، ج4، ص218، ترجمه رقم 1357- 5708 📚ميزان الاعتدال، ج3، ص108، ترجمه رقم 5763 قال البخاري وأبو سعيد بن يونس وابن حجر والذهبي «منكر الحديث» وقال العُقيلي . 📚 الضعفاء للعُقيلي، ج3، ص420 📣 در روايت ابوبكر، نام داوود بن عُلْوان بَجَلِي وجود دارد كه بخاري، ابوسعيد بن يونس، ابن حجر و عقيلي وي را منكر الحديث مي دانند ‼️ 🔻اصل روايت در منابع مخالفین : 📣ابن زنجويه در الأموال، ابن قتيبه دينوري در الإمامة والسياسة طبري در تاريخش، ابن عبد ربه در العقد الفريد، مسعودي در مروج الذهب، طبراني در المعجم الكبير، مقدسي در الأحاديث المختاره، شمس الدين ذهبي در تاريخ الإسلام و بسیار از أعلام مخالفين قضيه اعتراف ابوبكر را با اندك اختلافي نقل كرده اند ،كه متن آن را از كتاب الأموال ابن زنجويه (از علمای قرن سوم) نقل مي كنيم: 🔺أنا حميد أنا عثمان بن صالح، حدثني الليث بن سعد بن عبد الرحمن الفهمي، حدثني علوان، عن صالح بن كيسان، عن حميد بن عبد الرحمن بن عوف، أن أباه عبد الرحمن بن عوف، دخل علي أبي بكر الصديق رحمة الله عليه في مرضه الذي قبض فيه ... فقال [أبو بكر] : 🔸 « أجل إني لا آسي من الدنيا إلا علي ثَلاثٍ فَعَلْتُهُنَّ وَدِدْتُ أَنِّي تَرَكْتُهُنَّ، وثلاث تركتهن وددت أني فعلتهن، وثلاث وددت أني سألت عنهن رسول الله (ص)، أما اللاتي وددت أني تركتهن، فوددت أني لم أَكُنْ كَشَفْتُ بيتَ فاطِمَةَ عن شيء، وإن كانوا قد أَغْلَقُوا علي الحرب... . 🔹 عبد الرحمن بن عوف به هنگام بيماري ابوبكر به ديدارش رفت و پس از سلام و احوال پرسي، با او گفت و گوي كوتاهي داشت. ابوبكر به او چنين گفت: 💠 من در دوران زندگي بر سه چيزي كه انجام داده ام تأسف مي خورم ، دوست داشتم كه مرتكب نشده بودم ، يكي از آن ها هجوم به خانه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بود ، 👈 دوست داشتم خانه فاطمه را هتك حرمت نمي كردم؛ اگر چه آن را براي جنگ بسته بودند... . ♦️ همچنین ابن زنجويه در کتاب الأموال در قسمت دیگری از کتابش این روایت را بصورت مبهم ذکر میکند که این خود دلالت بر ترس او از آشکار شدن از حقیقت دارد و قرینه ای دال بر صحت روایت هست . وگرنه این پنهان کاری ها و مبهم بیان کردن روایت و تحریف نمودن آن دلیلش چیست ⁉️ 👈 " فوددت اني لم أكن فعلت كذا و کذا _لشی ذکره _ ... " 🔸مناسب هست که ابتدا بخشی از مصادری که این روایت را ذکر نموده اند را متذکر شویم :  🔴 الخرساني، أبو أحمد حميد بن مخلد بن قتيبة بن عبد الله المعروف بابن زنجويه (متوفاي251هـ): 📚الأموال، ج 1، ص 303_304، ➖و روایت محرف : ج1، ص 348؛ 🔴 الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، 📚 الإمامة والسياسة، ج 1، ص 31، تحقیق و تصحیح : الرافعي ، ناشر : مطبعة النیل - مصر الإمامة والسياسة، ج 1، ص 21، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م، با تحقيق شيري، ج1، ص36، و با تحقيق، زيني، ج1، ص24؛ 🔴 الطبري، محمد بن جرير (متوفاي 310هـ)، تاريخ الطبري، ج 3، ص 430 ، 📚 ناشر: دار المعارف - مصر ؛ تحقیق : محمد أبوالفضل إبراهيم ، الطبعة الثانیة 🔴 الأندلسي، احمد بن محمد بن عبد ربه (متوفاي: 328هـ)، 📚العقد الفريد، ج 5، ص 21 ، ناشر: دار الکتب العلمیة ، بيروت 🔴 المسعودي، أبو الحسن علي بن الحسين بن علي (متوفاي346هـ) 📚مروج الذهب، ج 1، ص 308 طبع دارالفکر ، بیروت _لبنان ؛ 🔴 الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم (متوفاي360هـ)، 📚 المعجم الكبير، ج 1، ص 62، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ - 1983م؛ 🔴 ابن عساکر الشافعي ، ابن هبة الله بن عبدالله ، 📚تاریخ مدینة دمشق ، ج30 ص 317_318 ، دارالفکر ؛ 🔴 العاصمي المكي، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي (متوفاي1111هـ)، 📚سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج 2، ص 465، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ- 1998م. 📣 در قسمت های بعدی ان شاء الله از اصل شبهه ایجاد شده ، پاسخ های تفصیلی خواهیم داد ... ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است...
✔️ عمر بن خطاب ملعون به خویش در نامه ای به بن ابوسفیان و ابقاء خلافتُ حکومت معاویه بشرط اطهار علیهم السلام 🔳 عمر ملعون درضمن نامه ای برای معاویه چگونگی برخورد خود با فاطمة الزهرا علیها السلام را چنین بیان می ‌کند: به خانه علي بن ابیطالب رفتم با مشورت قبلي كه در مورد اخراج او از خانه (با قوم) كرده بودم ، فِضّه بيرون آمد به او گفتم: به علی بگو بيرون آيدُ با ابوبكر بيعت كند، زيرا همه ی مسلمين با او بيعت كرده اند. 💢 فضّه گفت: اميرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام مشغول جمع آوري قرآنست، گفتم : اين حرفها را كنار بگذار، به علی بگو بيرون بيايد، وگرنه ما وارد خانه مي‌شويم، و او را به اجبار، بيرون مي‌آوريم. در اين هنگام فاطمه سلام الله علیها بيرون آمد و پشت در ايستاد و گفت: اي گمراهان دروغگو، چه مي‌گوئيد و از ما چه مي‌خواهيد؟! » 💢 گفتم: اي فاطمه! گفت:چه می‌خواهي ای عمر! گفتم: چرا پسر عمويت ترا براي جواب ، به اينجا فرستاده و خودش در پشت پرده ‌هاي حجاب نشسته است؟! فاطمه سلام الله علیها به من گفت: ☜طُغْيانُكَ ياعُمَرُ! اَخْرَجَنِي،وَ اَلْزَمَكَ الْحُجَّةَ وَكُلَّ ضالٍّ غوّيٍ. ☜طغيان و تعدّي تو بود كه مرااز خانه بيرون آورد و حجّت را برتو تمام كردُ همچنين حجّت را برهر گمراه منحرف كامل نمود» 💢 گفتم:اين حرفهای بيهوده و زنانه را كنار بگذار و به علي بگو از خانه بيرون آيد. گفت : لا حُبَّ و لا كَرامَةَ... «دوستي و كرامت، لايق تو نيست، آيا مرا از حزب شيطان مي‌ترساني اي عمر! بدانكه حزب شيطان ضعيف و ناتوان است» 💢 گفتم:اگر علي از خانه بيرون نيايد هيزم فراواني به اينجا بياورم ، آتشي برافروزمُ خانه و اهلش را بسوزانم و يا اينكه علي را براي بيعت بسوی مسجد می ‌كشانم ، آنگاه تازيانه ی قنفذ را گرفتم و فاطمه را با آن زدم، و به خالدبن وليد گفتم تو و مردان ديگر هيزم بياوريد و به فاطمه گفتم: خانه را به آتش مي‌كشم. ☜گفت:ای دشمن خدای و اي دشمن رسول خدا و ای دشمن اميرمؤمنان!و هماندم دو دستش را از در بيرون آورد كه مرا از ورود به خانه بازدارد من او را دور نموده و با شدّت در را فشار دادم،با تازيانه‌ام بر دست هاي او زدم، تا در را رها كند. 💢 ازشدّت درد تازيانه،ناله كردُگريست، گريهُ ناله اش آنچنان جانسوز بود كه نزديك بود دلم نرم شودُ ازآنجا منصرف شوم و برگردم، به ياد كينه هاي علي و حرص او در ريختن خون بزرگان (مشرك) قريش افتادم و با پای خودم لگد بر در زدم صداي ناله ی فاطمه را شنيدم،كه گمان كردم اين ناله مدينه را زير و رو نمود، در آن حال، فاطمه مي ‌گفت: ☜اي پدر جان!اي رسول خدا باحبيبهُ دختر تو چنين رفتار مي‌شود،آه! اي فضّه! بياُ مرا درياب،كه سوگند بخدا فرزندم كه در رحم من بود كشته شد! » 💢 من دريافتم كه فاطمه سلام الله علیها بر اثر درد شديد به ديوار پشت در تكيه داده است، درخانه را با شدّت فشار دادم، در باز شد، وقتی واردخانه شدم فاطمه باهمان حال، روبروي من ايستاد ولي شدّت خشم من، مرا بگونه اي كرده بود كه گوئي پرده اي در برابر چشمم افتاده است،چنان سيلي روی روپوش به صورت فاطمه زدم كه به زمين افتاد . 📚 اين نامه را علّامه مجلسي در بحارالانوار ط قديم جلد ۸ صفحه ۲۲۲ به بعد بطور مشروح، نقل كردهُ گويد: اين نامه از كتاب دلائل الامامه بدست آمده به اين ترتيب كه: پس از شهادت اباعبدالله حسين، عبداللَّه بن عمر با جمعي از مردم مدينه به شام آمدندُ به يزيد اعتراض كردند و از اعمال شنيع او در مورد فاجعه كربلا انتقاد نمودند ، يزيد به عبداللَّه گفت: مي‌خواهي نامه ي پدرت را به تو نشان دهم، آنگاه آن نامه را از صندوقي بيرون آورد: 📓بیت الاحزان صفحه۹۶ و ۹۷ 📓بحار الانوار: ج۳۰ ص۲۸۶ ح۱۵۱ 💢 عبدالله نامه را خواند دید نوشته شده : این عهدی است که از عمر بن خطاب ملعون به معاویه بن ابی سفیان، بدان ای پسر ابوسفیان من بودم علی علیه السلام را از خلافت برکنار کردم ومردم را به بیعت با ابوبکر درآوردم و در اطاعت کردن ازابوبکر دست به هرکاری زدم وبه اولاد محمد صلی الله علیه و آله هرستمی مقدور بود کردم و تا زنده ام می کنم...!!! 💢 ای بنی امیه!امیدوارم که شما چوبه های طناب این خیمه را برافراشته کنید ای معاویه بدین جهت ولایت شام را با تو سپردمُ هرگونه تصرف مالکانه را در آن سرزمین به تو واگذار کردم تا با گفتار محمد در مورد (شجره ملعونه) در قرآن که درباره شماست مخالفت کرده باشم! ای معاویه از اینکه علی و فرزندانش بر ما و تو بشورند خاطرجمع نیستم اگربه کمک گروهی ازامت توانستی باآنان پیکار کنی انجام ده امنیتشان را از آنان بگیر و به دست خودشان آنان را بکش وبا شمشیر خودشان نابودشان ساز راه و روش پیشینیان خود را پیش گیر و انتقام خون آنان را بگیر دنباله رو آنان باش. 📚 منبع مجمع النورین ابوالحسن مرندی صفحه۱۰۵
‍ ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ◻️▫️پژوهشی در باب معصوم علیه السلام قسمت • ششم ☑️ ✅ استکبار شیطان از سجده بر آدم علیه السلام 🔻 نمونه‌ای که در جریان خلقت حضرت آدم علیه السلام پیش آمد ، درس عبرتی است براي همه کسانیکه خیال میکننـد با میل و سلیقهٔ خود میتوان خدا را بندگی کرد. قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): 💠 قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لِلْمَلَائِکَهًِْ (علیهم السلام) اسْجُدُوا لِآدَمَ (علیه السلام) فَسَجَدُوا لَهُ فَأَخْرَجَ إِبْلِیسُ مَا کَانَ فِی قَلْبِهِ مِنَ الْحَسَدِ فَأَبَی أَنْ یَسْجُدَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ما مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ فَقالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ فأَوَّلُ مَنْ قَاسَ إِبْلِیسُ وَ اسْتَکْبَرَ وَ الِاسْتِکْبَارُ هُوَ أَوَّلُ مَعْصِیَهًٍْ عُصِیَ اللَّهُ بِهَا قَالَ فَقَالَ إِبْلِیسُ یَا رَبِّ اعْفُنِی مِنَ السُّجُودِ لِآدَمَ (علیه السلام) وَ أَنَا أَعْبُدُکَ عِبَادَهًًْ لَمْ یَعْبُدْکَهَا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ (علیه السلام) وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ (علیه السلام) قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا حَاجَهًَْ لِی إِلَی عِبَادَتِکَ إِنَّمَا أُرِیدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ لَا مِنْ حَیْثُ تُرِیدُ فَأَبَی أَنْ یَسْجُدَ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجِیمٌ، وَ إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلی یَوْمِ الدِّینِ  : 🔸خدای متعال به ملائکه فرمود: پیش روی آدم سـجده کنید. آنها هم سـجده کردند. آن گاه ابلیس حسادت قلبی خود را آشـکار کرد و از سـجده بر آدم امتنـاع ورزیـد. پس خـدای عّزوجل فرمود: «آنگاه که تو را امر به سـجده کردم، چه چیز تو را از این کار بازداشت؟!» گفت: «من از آدم بهتر هستم. زیرا مرا از آتش خلق کرده ای و او را از گِل.» بنابراین اول کسی که کرد ابلیس بود و استکبار ورزید و استکبار اولین معصیتی است که نسبت به خداوند انجام شده است. پس ابلیس گفت: پروردگار من، مرا از سـجده بر آدم معاف گردان. (در عوض) من تو را عبادتی خواهم کرد که هیـچ فرشـته ای، تو را آنگونه عبـادت نکرده باشـد. خـدا فرمود: من نیازی به عبادت تو نـدارم. من میخواهم فقط ازطریقی که خود می خواهم، عبـادت شوم، نه آن گونه که تو میخواهی. هم زیر بـار سـجده نرفت. پس خـدای متعـال فرمود: «از بهشت بیرون برو. تو رانده شده هستی. و لعنت من تا روز جزا بر تو باد.» (ر.ک: تصویر الحاقی) 🔚🔚 می‌بینیم که شـیطان به ظاهر منکر خـدایی خـدا و ربوبیت او نبوده است و آنگاه که خدا را می‌خواند می‌گوید : « یاربّ» اما چـون نمیخواست به فضایـل خلیفه خـدا حضـرت آدم علیه السـلام (و در رأس آنهـاخلافت ایشـان) اقرار و نمایـد، استکبار ورزید و مسیر دیگری را غیر از آنچه خداوند مقرر کرده بود برای بندگی خدا پیشـنهاد کرد(!) 👈 درحالیکه روح و حقیقت بندگی خدا این است که امر او اطاعت شود و تنها عملی عبادت است که به قصد امتثال امر او و انقیاد و نسبت به خواست او انجام شود. اگر چنین نباشد، هر قدر شیطان یا انسان یا مخلوق دیگري تلاش کنـد و زحمت بکشـد، تلاش و زحمتش عبادت خدا نیست بلکه سرکشـی و عصـیان نسـبت به خداوند متعال است. راه بندگی خدا تنها بوسیله خود خدا معین و مشخص میگردد و او نیز آنرا منحصـر در و منصب الهی برگزیدگان خویش کرده است. پ.ن : مطابق احادیث متعددی که از ائمه علیهم‌السلام منقول است امر خداونـد به سـجده بر آدم علیه‌السلام به جهت تعظیم و بزرگداشت آن حضـرت بوده و اینکه سـجده‌کنندگان به فضـیلت ایشان اقرار و اعتراف نمایند، تعبیر درباره وجه وجوب سجده بر آدم چنین است: «لکِن اعترافًا لأدَمِ بالفَضیلَةِ» (تفسیر کنزالدقایق ج۱ص۳۵۵ به نقل از احتجاج) 🔖البته فضـیلت حضـرت آدم علیه السـلام نیز به این جهت بوده که ایشان حامل انوار چهارده معصوم علیهم السـلام بوده است وشـیطان هم چون نمیخواست در برابر این انوار مقّدسه خضوع و تواضع کند، ازسجده بر آدم استنکاف ورزید و کافر شد. قسمتی از فرمایش امام عسکری علیه‌السلام در این خصوص چنین است: 🔸امر الله الملائکة بالسجود لآدم تعظيما له و أنه قد فضله بأن جعله وعاء أنفك الاشباح التي غم أنوارها الآفاق فسجدوا إلا إبلیس أبى أن یتواضع لجلال عظمة الله و أن يتواضع لأنوارنا أهل البيت و قد تواضعت الملائكة كلها فاستكبر و ترفع و كان بإبايه ذلك و تكبره من الكافرين (تفسـیرکنز الدقائق ج1 ص358 به نقل ازشـرح الآیات الباهره) 🔚از این حدیث و امثال آن میتوان فهمید که سـبب کفر شـیطان عدم او به فضایل و مقامات خلفاي الهی-حضـرت آدم و انوار مقدسه چهارده معصوم علیهم السلام- بوده است.
33.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑اهانت به نبی اکرمﷺوامیرعوالم حضرت سیدناومولاناامیرالمومنین سلام الله علیه وآله💔 🖇 دقیقاًصفاتی که متعلق به است رابه خدای تعالی می دهد‼️ 👤حضرت على صلوات الله علیه وآله درخطبه میفرمايد: ✅«فصيّرهافي حوزةخَشْناءَ،يَغلُظ كَلمُهاويخشُنُ مَسُّها» 🔰سرانجام(ابوبكر)آن[= خلافت]رادراختياركسى قراردادكه جوّى ازخشونت و بود. سخن گفتنش به تندی بودونزدیک شدنش باسخت گیری و همراه بود 📚نهج البلاغه خطبه۳ 👤ابن ابى الحديدمعتزلى مى نويسد: «كان عمرشديدَالغِلْظَة،وَعْرَالجانب،خَشِنَ المَلمَس،دائم العبوس،كان يعتقدأنّ ذلک هوالفضيلةوأنّ خلافه نقص» 🔰عمر،، و بود.او عبوس وترش روبودوباورش اين بودكه اين تندخويى هافضيلت است وخلاف آن نقص وعيب است 📚شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديدج6ص372   👤 عمربن خطاب به خودش وقتی به می رسد،روزی بالای منبرمی رودومی گوید: «اللهم إني غليظ فليّني» 🔰خدایامن آدم هستم مرانرم خوگردان 📚كنزالعمال متقی هندی ج5ص273 📚الكنى والأسماء،دولابی ج2ص666 📚الطبقات الكبرى ابن سعدج3ص274 📚الصواعق المحرقةج1ص256 📚تاريخ الخلفاءج1ص139 ✍🏻@haram110 ⬇️ادامه⬇️
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ◻️▫️ امام معصوم علیه السلام قسمت • ششم ✔️ ‍ ✅ استکبار شیطان از سجده بر آدم علیه السلام 🔻 نمونه‌ای که در جریان خلقت حضرت آدم علیه السلام پیش آمد ، درس عبرتی است براي همه کسانیکه خیال میکننـد با میل و سلیقهٔ خود میتوان خدا را بندگی کرد. قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام؛ 💠 قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لِلْمَلَائِکَهًِْ (علیهم السلام) اسْجُدُوا لِآدَمَ (علیه السلام) فَسَجَدُوا لَهُ فَأَخْرَجَ إِبْلِیسُ مَا کَانَ فِی قَلْبِهِ مِنَ الْحَسَدِ فَأَبَی أَنْ یَسْجُدَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ما مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ فَقالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ فأَوَّلُ مَنْ قَاسَ إِبْلِیسُ وَ اسْتَکْبَرَ وَ الِاسْتِکْبَارُ هُوَ أَوَّلُ مَعْصِیَهًٍْ عُصِیَ اللَّهُ بِهَا قَالَ فَقَالَ إِبْلِیسُ یَا رَبِّ اعْفُنِی مِنَ السُّجُودِ لِآدَمَ (علیه السلام) وَ أَنَا أَعْبُدُکَ عِبَادَهًًْ لَمْ یَعْبُدْکَهَا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ (علیه السلام) وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ (علیه السلام) قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا حَاجَهًَْ لِی إِلَی عِبَادَتِکَ إِنَّمَا أُرِیدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ لَا مِنْ حَیْثُ تُرِیدُ فَأَبَی أَنْ یَسْجُدَ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجِیمٌ، وَ إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلی یَوْمِ الدِّینِ  : 🔸خدای متعال به ملائکه فرمود: پیش روی آدم سـجده کنید. آنها هم سـجده کردند. آن گاه ابلیس حسادت قلبی خود را آشـکار کرد و از سـجده بر آدم امتنـاع ورزیـد. پس خـدای عّزوجل فرمود: «آنگاه که تو را امر به سـجده کردم، چه چیز تو را از این کار بازداشت؟!» گفت: «من از آدم بهتر هستم. زیرا مرا از آتش خلق کرده ای و او را از گِل.» بنابراین اول کسی که کرد ابلیس بود و استکبار ورزید و استکبار اولین معصیتی است که نسبت به خداوند انجام شده است. پس ابلیس گفت: پروردگار من، مرا از سـجده بر آدم معاف گردان. (در عوض) من تو را عبادتی خواهم کرد که هیـچ فرشـته ای، تو را آنگونه عبـادت نکرده باشـد. خـدا فرمود: من نیازی به عبادت تو نـدارم. من میخواهم فقط ازطریقی که خود می خواهم، عبـادت شوم، نه آن گونه که تو میخواهی. هم زیر بـار سـجده نرفت. پس خـدای متعـال فرمود: «از بهشت بیرون برو. تو رانده شده هستی. و لعنت من تا روز جزا بر تو باد.» (ر.ک: تصویر الحاقی) 🔚می‌بینیم که شـیطان به ظاهر منکر خـدایی خـدا و ربوبیت او نبوده است و آنگاه که خدا را می‌خواند می‌گوید : « یاربّ» اما چـون نمیخواست به فضایـل خلیفه خـدا حضـرت آدم علیه السـلام (و در رأس آنهـاخلافت ایشـان) اقرار و نمایـد، استکبار ورزید و مسیر دیگری را غیر از آنچه خداوند مقرر کرده بود برای بندگی خدا پیشـنهاد کرد(!) 👈 درحالیکه روح و حقیقت بندگی خدا این است که امر او اطاعت شود و تنها عملی عبادت است که به قصد امتثال امر او و انقیاد و نسبت به خواست او انجام شود. اگر چنین نباشد، هر قدر شیطان یا انسان یا مخلوق دیگري تلاش کنـد و زحمت بکشـد، تلاش و زحمتش عبادت خدا نیست بلکه سرکشـی و عصـیان نسـبت به خداوند متعال است. راه بندگی خدا تنها بوسیله خود خدا معین و مشخص میگردد و او نیز آنرا منحصـر در و منصب الهی برگزیدگان خویش کرده است. پ.ن : مطابق احادیث متعددی که از ائمه علیهم‌السلام منقول است امر خداونـد به سـجده بر آدم علیه‌السلام به جهت تعظیم و بزرگداشت آن حضـرت بوده و اینکه سـجده‌کنندگان به فضـیلت ایشان اقرار و اعتراف نمایند، تعبیر درباره وجه وجوب سجده بر آدم چنین است: «لکِن اعترافًا لأدَمِ بالفَضیلَةِ» (تفسیر کنزالدقایق ج۱ص۳۵۵ به نقل از احتجاج) 🔖البته فضـیلت حضـرت آدم علیه السـلام نیز به این جهت بوده که ایشان حامل انوار چهارده معصوم علیهم السـلام بوده است وشـیطان هم چون نمیخواست در برابر این انوار مقّدسه خضوع و تواضع کند، ازسجده بر آدم استنکاف ورزید و کافر شد. قسمتی از فرمایش حضرت امام حسن العسکری علیه‌السلام در این خصوص چنین است: 🔸امر الله الملائکة بالسجود لآدم تعظيما له و أنه قد فضله بأن جعله وعاء أنفك الاشباح التي غم أنوارها الآفاق فسجدوا إلا إبلیس أبى أن یتواضع لجلال عظمة الله و أن يتواضع لأنوارنا أهل البيت و قد تواضعت الملائكة كلها فاستكبر و ترفع و كان بإبايه ذلك و تكبره من الكافرين (تفسـیرکنز الدقائق ج1 ص358 به نقل ازشـرح الآیات الباهره) 🔚از این حدیث و امثال آن میتوان فهمید که سـبب کفر شـیطان عدم او به فضایل و مقامات خلفاي الهی-حضـرت آدم و انوار مقدسه چهارده معصوم علیهم السلام- بوده است.