eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
8هزار ویدیو
732 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍃رمـــان .. 🌺🍃 قسمت ۱۰ فردا شب شهادت حضرت زهــــرا نامی بود به این دلیل تلویزیون چیزی نداشت ٬سرور را به ماهواره وصل کردم و به تماشای فیلمی کمدی نشستم.. -مامان -جانم -تاکی این دستگاه های لعنتی باید باشن؟ -تاوقتی که خوب خوب بشی -چرا من هیچی یادم نیست چرا اون پسرو.. -بسه سوها٬گفتم درموردش حرف نزن٬کیوان فرداشب میاد خواستگاریت خیلی بده اگه راجب پسری دیگه حرف بزنی. -مامان ولی نمیدونم چرا حس خوبی نسبت به کیوان ندارم -حستو بیخیال شو ٬وقتی باهاش ازدواج کنی میرین امریکا و عشق و حال اصلا اینا دیگه فراموشت میشه سوها و من فکر میکردم و فکر میکردم ٬اما چرا به پاسخی نمیرسیدم هرجقدر درذهنم پسری علی نام را جستجو میکردم نمیافتمش٬نگاهش خیلی اشنا بود اما حضورش درزندگی من٬آن هم با ان شکل وقیافه تعجب برانگیز بود. دراتاقم نشسته بودم٬ دستگاه ها به اجبار من برداشته شده بودند و فقط کپسول اکسیژنم مانده بود٬ باتلفن همراهم را بازی میکردم و زیر و رویش میکردم تا شاید نشانی از بی نشانی های ذهنم پیدا کنم که چشمم به یک شماره خورد که به این اسم سیو شده بود. -اقا علیم بدون وقفه شماره را گرفتم و تنها این صدارا شنیدم -دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد .the mobail this is of باخود گفتم اگر رابطه اش بامن نزدیک نبوده پس چرا علی من ان را نوشتم و اگر بوده حال چرا خاموش است؟ پس حتما اوهم مرا فراموش کرده.. نمیدانم چرا انقدر حس خوب نسبت به او دارم... امشب قرار است کیوان برای خواستگاری به خانه ما بیاید با اصرار مادرم کت و دامنی تنگ و کوتاه پوشیدم و موهایم را باز گذاشتم. چه حال بدی داشتم انگار داشتم درون مرداب میرفتم نمیدانم چرا!! حالم بدتر و بدتر میشد نفسم سخت بالا می آمد و سرم گیج میرفت٬زنگ در فشرده شد و من تمام محتویات معده ام را بالا اوردم٬ مادرم مراصدا میزد اما پاهایم توان نداشت٬ناخود آگاه به سمت در کشیده شدم و در را قفل کردم کلید راهم رویش گذاشتم٬ مادرم به در میکوبید و پدرم صدایم میزد باهربار کوبیدن در نفسم تنگ تر میشد و قلبم فشرده تر ٬زانوانم خم شد و روی زمین افتادم هرچقدر بادست دنبال کپسولم میگشتم پیدایش نمیکردم و تنها صدای در را میشنیدم و سیاهی مطلق... ساعت:سه و چهل دقیقه شب -تو کی؟تو.. چی؟تو... و با وحشت از خواب پریدم ٬سریع اباژور کتار تختم را روشن کردم ٬کپسول را پیدا کردم و ماسک را بردهانم گذاشتم ٬عرق سردی روی پیشانیم نشسته بود خوابم جلوی چشمانم ظاهر شد ٬مردی نورانی اما غمگین جلویم امد در خواب فقط نگاه میکردم ٬گفت -به کنار من بیا تا اشکار شود هرانچه نمیدانی به دیدنم بیا که منتظرت هستیم.فقط راه بیفت که دیر نشود٬٫ حرکاتم دست خودم نبود سریع لباسی پوشیدم موهایم را جمع کردم و شالی روی سرم انداختم٬سوئیچ ماشینم را از روی پاتختی برداشتم ٬ارام در را باز کردم و پله هارا ارام پایین امدم سریعا به پارکینگ رفتم و ریموت رافشردم ٬پا روی گاز گذاشتم و لاستیک ها از جا کنده شد ٬نمیدانستم به کجا میروم شب بود جایی مشخص نبود فقط به حرف های ان مرد نورانی فکر میکردم ٬بیا٬منتطرت هستیم!چه کسی منتطرم بود؟احساس کردم نیرویی مرا هدایت میکند ٬از دور نور سبزی دیدم به ان سمت فرمان را کج کردم ٬ خود را روبه روی مسجدی یافتم ٬روی تابلو راهنما نوشته بود٬ دست هایم سر شد نفسم بریده بریده بود٬ماشین را پارک کردم٬شلوغ بود٬انگار مراسمی برپاست ٬خانمی صدایم کرد و چادری به رنگ فیروزه ای به دستم داد و گفت -این رو بپوشید حرم حرمت خاصی داره عزیزم با لحنش ارام شدم چادر سرکردن بلد نبودم اما روی سرم انداختم قدم هایم به سمت حرم میرفت٬انگار حمعیت کنار میکشیدند تا من رد شوم ٬چون خیلی سریع به ضریح رسیدم٬ صدای مداحی می آمد تازه یادم امد امشب شب شهادت بود.... 🌺🍃ادامه دارد... نویسنده: نهال سلطانی
حرم
🌺🍃رمـــان #ازمن_تافاطمه.. 🌺🍃 قسمت ۱۰ #هوالعشق #مجنون_بی_لیلی #سوها_نوشت فردا شب شهادت حضرت زهـ
🌺🍃رمـــان .. 🌺🍃 قسمت ۱۱ صدای مداحی می آمد٬ تازه یادم امد امشب شب شهادت س است. جلوی ضریح زانو زدم٬درفکر بودم اما نمیدانم چه فکری!صدای مداحی می آمد٬نمیدانم چه میگفت فقط یک کلمه شنیدم و آن این بود: و احساس کردم جمعیت کم کم پراکنده میشوند و مراسم تمام میشود٬ کم کم چشم هایم سنگین شد و روی هم رفت٬دوباره خواب دیدم٬هیچ چیز نمیدیدم فقط صداهارا میشنیدم ٬صدای ارامی امد٬دخترم پاشو ٬مادرت همیشه کنارت هست بلند شو پسرم منتظرته٬این هدیه من به توعه ازش مواظبت کن... و احساس کردم پارچه ای روی چشمانم امد و به کنار رفت ٬عطر گل نرگس نوازش روحم شد٬دستی به شانه ام خورد که بیدار شدم. -دخترم پاشو ٬نماز صبح نزدیکه ها خواب نمونی مادر پیرزن مهربانی بود که مرا از خواب بیدار کرد٬ خوابم را به یاد اوردم ٫٬؟مادر من؟او که بود؟ هنوز نوای دلنشینش در ذهنم چرخ میزد٬هدیه؟چه هدیه ای؟ به نماز ایستادم تعجب کردم که چه روان خواندم !اخر من نماز خواندن بلد نبودم٬دست هایم را به حالت قنوت گرفتم و از خدایی که تنها نامش را میدانستم کمک خواستم٬از او خواستم مرا در آغوش بگیرد٬نوازشم کند تا ارام بگیرم٬نمیدانم این راز و نیازها چگونه برزبانم می آمد.. بعد از اتمام نمازم به سرجایم برگشتم که از دور چشمم به پارچه مشکی که کنار کیفم بود افتاد٬سریع به سمتش دویدم ٬نه ممکن نیست٬از کجا امده بود؟ من چادر مشکی نداشتم ٬٬اری هدیه!روبه روی صورتم گرفتم عطر نرگس میداد تا اعماق وجودم را با ان عطر پر کردم٬هربار اطرافم را نگاه کردم چیزی ندیدم ٬فقط٬فقط یک خانم چادری دیدم که از سمت من درحال بازگشت بود٬سریع صدایش زدم و به سمتش دویدم. -خانم٬خانم صبر کنید -جانم؟ چقدر چهره اش زیبا و دلنشین بود لحظه ای محوش شدم انگار فرشته بود٬ -شما این چادرو برام گذاشتید؟فکر کنم به خاطر این بوده که حجابم مناسب نبوده درسته؟خیلی ببخشید الان درستش میکنم اما نیازی به چادر نیست ممنو.. -دختر گل٬یه خانومی این چادر رو به من دادن و گفتن به شما بدم و است ٬گفت حتما بهش برسون خودش میدونه ٬هدیه رو که پس نمیدن. از کلماتش دلم ریخت زانوهایم خم شد و روی زمین افتادم٬به پهنای صورتم اشک میریختم نمیدانم برای چه؟ -خانوم بهت نظر کرده گلم٬خوش به سعادتت دیگر چیزی نفهمیدم و از اعماق وجودم گریه کردم وچادر را ناخودآگاه در اغوش گرفته بودم و میگریستم٬بوی گل نرگس میداد چه هدیه ای بود چه ساده اما دلربا ٬این چه بود؟آن خانم چه کسی بود؟ چادر را روی سرم انداختم لطیف بود٬مانند برگ گل٬تا روی سرم امد سرتاسر وجودم غرق لذت شد منشأ این حس را نمیدانستم ٬دوباره سوال ها به سمت مغزم هجوم اورد٬ منتظرت هست!!!پسرش کیست؟ قدم هایم به حیاط کشیده شد در هوای بی هوایی به سر میبردم به سمت انسوی خیابان قدم برمیداشتم و درفکر اتفاقات بودم که کامیونی به سمتم میامد چراغش را چندبار روشن و خاموش کرد از ترس درجایم میخکوب شده بودم و چشم هایم را که بستم تمامم اتفاقات جلوی چشمانم رژه رفت٬ صدای من بود که با جیغ علی را صدازدم... -علییییییییی ماشین ترمز شدیدی زد اما به من برخورد نکرد که دست هایم داغ شد٬ -جانم فاطمه وسط خیابان راه را سد کرده بودیم٬ دست هایم در دست های علی بود و چشم هایمان تنها هم را میدید٬همه چیز را به یاد اوردم ٬علی٬علی٬علی و از حجوم افکار و خاطرات قبل مغزم فشرده شد و بیهوش شدم.... 🌺🍃ادامه دارد... نویسنده: نهال سلطانی
👌 معنی وحدت یعنی جمع شدن حول ولایت امیرالمومنین و تفرقه همان سقیفه است :: قَالَتْ اَلصِّدِّيقَةِ اَلطَّاهِرَةِ فَاطِمَةَ اَلزَّهْرَاءِ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ اَلْعَالَمِينَ : فَجَعَلَ اللّه ُ... إطاعَتَنا نِظاما لِلمِلَّةِ و إمامَتَنا أمانا لِلفُرقَةِ؛ حضرت زهراء صلوات الله علیها می فرمایند :: 👈خدا اطاعت از ما را رشته سامان ملّت ، و امامت ما را مايه ايمنى از تفرقه قرار داده است. 📚نام کتاب : الإحتجاج نویسنده : الطبرسي، أبو منصور    جلد : 1  صفحه : 99 ✅نیست حبل الله جز مولا امیرالمومنین حول او وحدت نما،گرمیل وحدت داشتی!
🔥 گرفتن ارواحنافداه از آن دو نفر 🔥 🥀 مفضل از امام صادق صلوات‌الله علیه است. نقل می‌کند: به مدینه میرود و قبر شیخین را میشکافد و جنازه آن دو را که در کنار پیامبر مدفونند از قبر بیرون می‌آورد و آتش میزند! 🥀 امام صادق علیه‌السلام فرمودند: پس از ورود به مدینه ابتدا از مردم میپرسد آیا کسی از شما هست که این دو را بشناسد؟! مردم پاسخ میدهند که : ما ان دو را از اوصافشان میشناسیم و کسی جز آن دو در کنار پیامبر دفن نشده‌اند. باز حضرت همین پرسش را تا سه مرتبه تکرار می‌کند. 🥀 ۳ روز صبر میفرمایند تا این خبر در بین تمام مردم پخش شود. سپس دیوار کنار قبر را میشکافد ، هنگامی که میخواهد دیوار خود قبر را خراب کند و نبش کند، به دستور خداوند بادهای شدید و صاعقه‌های وحشت زا و رعد و برق تمام فضا را پر میکند. وانقدر ادامه پیدا میکند که مردم میگویند: این حوادث به جهت بی احترامی به شیخین است! 🥀 در این وقت یاران حضرت پراکنده میشوند تا جایی که حضرت تنها میمانند! و خود امام عصر کلنگ در دست گرفته و قبر آن دو را نبش میفرمایند. سپس عده‌ای از خواص یاران حضرت برگشته و شروع به کمک کردن حضرت مهدی در تخریب قبور این دو میکنند. حضرت به نقبا و یاران خاص میفرمایند: شروع کنید به نبش و جستجوی آنها! آنها هم با دست خاکها را کنار زده تا به جنازه آن دو میرسند، و بدن آن دو را تر و تازه میابند. سپس آنان را بیرون آورده و کفن را کنار میزنند. 🥀 به اذن پروردگار آن دو را زنده میفرماید. آنان را لعن و نفرین کرده و از آنان بیزاری میجوید و با آنان صحبت کرده و آن دو پاسخ میدهند. سپس به دستور حضرت آن دو را به درخت بزرگی که خشکیده و پوسیده آویزان میکنند. ناگهان آن درخت سر سبز شده و شاخه هایش رشد نموده و برگ تازه بر آن میروید! 🥀 در این هنگام اهل شک و ریب و پیروان شیخین خوشحال شده میگویند: به خدا سوگند این شرافت حقیقیست! یقینا ما به واسطه محبت و ولایت این دو رستگار شدیم! 🥀 هرکس به اندازه ی دانه ای از دوستی و ولایت آنها به دل داشته باشد آنجا عقیده خود را اظهار خواهد کرد. و همگی آنان برای تماشا کنار جنازه به دار آویخته آن دو حاضر شده و شیفته و مفتون آن دو میگردند! 🥀 در این هنگام منادیی از طرف امام زمان صدا میزند که: هرکس این دو صحابی پیامبر را که در کنار او دفن شده اند دوست دارد یک طرف و جدای از دیگران بایستد. مردم دو دسته میشوند، گروهی طرفدار و گروهی دشمن. حضرت به طرفداران آن دو میفرماید: از آن دو اعلام برایت و بیزاری کنید. ولی آنان از این کار امتناع میکنند و میگویند: به خدا سوگند از تو بیزاریم و از کسی که به تو ایمان آورد و آن دو را قبول نداشته باشد، و کسی که به آنها بی احترامی کرده و جنازه آنان را بیرون آورده و به دار آویزان کرده است! 🥀 حضرت صادق علیه‌السلام فرمودند: ای مفضل، در این لحظه مردم به فتنه‌ای دچار میشوند که شدیدتر از فتنه گوساله و سامری است! به امر مبارک امام عصر باد سیاهی می‌وزد و همه آنها را مانند ریشه درخت خرمای پوسیده نابود میسازد! سپس دستور میدهد که جنازه آن دو را از درخت پایین بیاورند و همه ی مردم تجمع کنند تا شاهد محاکمه آنان باشند. سپس تمام رفتارهای ناپسند آنان را میشمارد و آنان اعتراف میکنند. سپس به فرمان حضرت مهدی ابتدا حاضران آنان را قصاص میکنند، بعد به دستور حضرت از زمین بیرون می‌اید، همان که بر در خانه سلام‌الله علیها آورده بودند، با همان که برای زدن اهل‌بیت پیامبر جمع کرده بودند که آن در نزد ما اهل‌بیت باقیست و به صورت ارث از اجداد طاهرینش به رسیده است آن دو را زده و سپس دستور میدهد که بادی وزیده و خاکسترشان را به دریا بریزد و پراکنده نماید! 🥀 مفضل میگوید : وقتی سخن امام صادق علیه‌السلام به اینجا رسید از حضرت پرسیدم: آیا این آخر آن دو میباشد؟! حضرت فرمودند: ! به خدا سوگند رسول خدا و امیرمومنان و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین و بقیه امامان و تمام آنهایی که ایمان خالص داشته باشند و همه برمیگردند و قصاص میکنند، تا جایی که در یک شبانه روز هزار بار کشته میشوند و باز به صورت اول برمیگردند! 📕 احتجاج، صفحه ۴۴۹ 📕 عیون اخبار الرضا، جلد ۱، ص ۵۸ 📕 کمال الدین، صفحه ۲۵۳ 📕 بحارالانوار، جلد ۳۰، صفحه ۲۷۶ 🏷 🆔 @haram110
🛑 در هر که میخوانم بر و نفرین می کنم. (6) 🌸 صلوات‌الله‌علیها خطاب به و فرمودند: ✅ قالت : فإني أشهـد الله وملائكته أنكما أسخطنماني وما أرضيتماني ، ولئن لقيت النبي لأشكونكما إليه...وهي تقول : والله لأدعون الله عليك في كل صلاة أصليها 🔰خداوند و ملائکه را شاهد می گیرم که شما دو نفر (ابوبکر وعمر) مرا کردید و نمودید اگر پیامبر صلی الله علیه و آله را ملاقات نمایم نزد ایشان از شما دو نفر می کنم. 👈سپس حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند : ای ! به خدا در هر نمازی که بخوانم تو را می کنم.👉 📚الإمامة و السیاسة ج1 ص 31 🔥 این روایات را شیعه و سنی به صورت نقل کردند. 🔥ما نیز به تبعیت از صدیقه طاهره بعد از هر نماز بر کسانی به ایشان کردند و نفرین می کنیم. 🔥این روایات را حتی نقل کردند؛ آیا شما اهل‌سنت نیز به حضرت زهرا نفرین می کنید؟! @haram110
| عبور سلام‌الله علیها از صراط ⚜ 🔸 حضرت امام محمدباقر صلوات‌الله علیه از رسول‌خدا صلی‌الله‌ علیه‌ و آله و سلم نقل فرمودند: 🔸 هنگامی که روز قیامت فرا می‌رسد، دخترم سلام‌الله علیها در حالی وارد محشر می‌شود که بر یکی از ناقه های بهشتی سوار است و از دو پهلوی آن ناقه حریرهای بهشتی آویزان، مهار آن از مروارید تر، پاهایش از زمرد سبز، دم آن از مشک ناب، دیدگانش از دُر و یاقوت سرخ خواهد بود. 🔸قبه‌ای از نور بر پشت آن ناقه نصب شده که درون آن از بیرون آشکار، درون و باطن آن حاوی عفو پروردگار، و بیرون آن رحمت خدای رحیم است. 🔸 سلام‌الله علیها تاجی از نور بر سر دارد، که دارای هفتاد پایه باشد، هر پایه‌ای از آن بوسیله یک مروارید مرصع و نظیر یک ستاره درخشان خواهد بود. از طرف راست و چپ سلام‌الله علیها هر کدام هفتاد هزار ملک خواهد بود. 🔸 جبرئيل، در حالی که مهار ناقه سلام‌الله علیها را گرفته است، با صدای بلند خواهد گفت: چشم‌های خود را ببندید تا دختر رسول‌خدا صلی‌اللہ علیه و آله و سلم عبور نماید. 🔸 در آن روز هیچ پیغمبر و رسول و صدیق و شهیدی نیست، مگر اینکه دیدگان خویش را می‌بندند، تا اینکه سلام‌الله علیها از صحرای محشر عبور نماید. 🔸 هنگامی که آن بانو به مقابل عرش پروردگار می‌رسد، از آن ناقه فرود می‌آید و می‌گوید: پروردگار من! ما بين من و آن افرادی که در حق من ظلم نمودند و فرزندان مرا شهید کرده‌اند قضاوت کن. 🔸 آنگاه از طرف خدای متعال ندا می‌رسد، ای حبیبه و فرزند حبیب من، از من بخواه تا به تو عطا نمایم. شفاعت کن تا من بپذیرم. به عزت و جلال خودم که امروز ظلم و ستم هیچ ستمگری از نظر من محو نخواهد شد. در همین هنگام است که سلام‌الله علیها می‌فرماید: 🔸 بار خدایا؛ فرزندان، شیعیان، دوستان و دوستان دوستان فرزندان مرا به من ببخش! 🔸 آنگاه از طرف پروردگار جهان منادی ندا می‌کند: فرزندان، شیعیان، دوستان و دوستان دوستان ذریه سلام‌الله علیها کجایند؟! 🔸 ایشان عموماً در حالی که ملائکه رحمت پروردگار آنان را احاطه کرده باشند می‌آیند. سپس سلام‌الله علیها جلو می‌رود تا آنها را داخل بهشت نماید. 📚 امالی، صدوق، صفحه ۶۹ 📚 بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۲۱۹ 📚 فاطمیه مأثور، صفحه ۲۸ 🏷
27.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ظاهراً قراره هر فاطمیه مهدی رسولی یه حرف نزده بهمون یاد بده حاجی دمت گرم و نفست حق تقدیم به مادرای خونه‌داری که با نهایت فداکاری بزرگمون کردن 🥲 بله این همون سبک زندگیه اسلامیه که اهل بیت ازماانتظاردارن، خانم خونه عطروهواییه که دراون نفس میکشیم،زن ریحانه ی خونه است😌
🌎🥀🍂 🥀 ❇️ تقویم نجومی 🗓 پنجشنبه 🔺 ۱۵ آذر/‌ قوس ۱۴۰۳ 🔺 ۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ 🔺 ۵ دسامبر ۲۰۲۴ 🌎🔭👀 💠 مناسبت‌های دینی 🏴 شهادت سلام‌الله‌علیها🕯 🌎🔭👀 🌓 امروز قمر در «دلو» است. 💠 روز مناسبی است برای: ختنه و نام گذاری نوزاد امور حفاری امور زراعی درختکاری تعمیر خانه امور عمرانی ⛔️ ممنوعات امور ازدواجی امور مشارکتی دیدارها 🚘 مسافرت همراه با صدقه خوب است. 👶 زایمان نوزاد پر روزی و دارای عمر داراز باشد. 👩‍❤️‍👨 انعقاد نطفه 🔹 امشب (شب پنجشنبه) فرزند عالم یا حاکم گردد. 🔹 امروز (هنگام زوال روز پنجشنبه) فرزند عاقل، سیاستمدار، آقا و بزرگوار باشد. 🌎🔭👀 💇‍♀💇‍♂ اصلاح سر و صورت خوب نیست. 🩸حجامت،فصد،زالوانداختن،خون‌دادن باعث ضعف مغز می‌شود. 💅 ناخن گرفتن روز خیلی خوبیست. موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕 بریدن پارچه روز خوبیست. شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد. 😴 تعبیر خواب رویایی که امشب (شب پنجشنبه) دیده شود، تعبیرش در آیه ۱۵ سوره مبارکه حجر است. ﴿﷽ لقالوا انما سکرت ابصارنا﴾ شخصی بی حد و حساب، با خواب بیننده گفتگوی باطل کند ولی به جایی نرسد و کار خواب بیننده روبراه شود. ان شاءالله مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 📿 وقت استخاره از طلوع فجر تا طلوع آفتاب از ساعت ۱۲ تا عشاء آخر (وقت خوابیدن) 📿 ذکر روز پنجشنبه «لا اله الا الله الملک الحق المبین» 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه «یا رزاق» موجب رزق فراوان می‌گردد. ☀️ ️روز پنجشنبه متعلق است به: 💞 امام‌حسن‌عسکری علیه‌السلام اعمال نیک و خیر خود را به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌎🔭👀 ⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم از اذان مغرب روز چهارشنبه آغاز و اذان مغرب روز پنجشنبه پایان می‌یابد. 💞 سلامتی و تعجیل در فرج علیه‌السلام صلوات «اَللّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَ‌عَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ» 🥀 🌎🥀🍂
| سلام‌الله علیها ⚜ 🔅 قَالَ رَسُولُ‌اَللَّهِ صَلَّى‌اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا فَاطِمَةُ أَ تَدْرِينَ لِمَ سُمِّيتِ فَاطِمَةَ فَقَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ لِمَ سُمِّيَتْ قَالَ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ هِيَ وَ شِيعَتُهَا مِنَ اَلنَّارِ. 🔅 رسول‌خدا صلّى‌اللّٰه عليه و آله فرمودند: 🔅 اى فاطمه آيا مى‌دانى براى چه ناميده شدى به فاطمه‌؟! 🔅 على عليه‌السّلام عرضه داشت: يا رسول‌اللّٰه براى چه ناميده شده به اين نام‌؟! 🔅 حضرت فرمودند: زيرا او و شيعيانش از آتش دوزخ بر حذر داشته شده‌اند. 📔 علل‌الشرایع، صدوق، صفحه ۵۸۵ 🏷 الکانال الحرم 🆔 @haram110
🔅 در بیان و کلیه داشتن و سلام‌الله علیها در محشر 🔅 🥀 جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید، که رسول‌خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمود: 🥀 چون روز قیامت شود، روی می‌آورد دختر من سلام‌الله علیها در حالتی که بر ناقه‌ای از ناقه‌های بهشت سوار است، که دو پهلوی آن ناقه به ابریشم زینت کرده شده، و مهار آن از مروارید و چهار دست و پای آن از زمرد سبز و دم آن از مشک خوشبو و دو چشم آن از دو دانه یاقوت سرخ، و بالای آن قبه‌ایست از نور که داخل آن از بیرون و بیرون آن از داخل آن دیده می‌شود، در داخل آن عفو و بخشش خداست و در داخل آن رحمت خدا است و بر سر آن تاجی از نور که برای آن تاج هفتاد رکن است که هر رکنی زینت کرده شده است به دُر و یاقوت، همچنانی که ستاره درخشنده نور میدهد در کرانه آسمان، و از طرف راست او هفتاد هزار فرشته، و از طرف چپ او هفتاد هزار فرشته و جبرئیل زمام ناقه او را گرفته به بلندترین صدای خود ندا میکند که چشمهای خود را بپوشید تا سلام‌الله علیها دختر محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم بگذرد. 🥀 پس سیر میکند تا برابر عرش پروردگار، پس خود را از ناقه می اندازد و میگوید: ای خدای من! حکم کن میان من و میان کسانی که به من کردند. خدايا! حكم كن ميان من و میان کسی که من را ، پس از جانب خدای متعال ندا میرسد از ظلم ظالم نمی گذرم! 🥀 حضرت سلام‌الله علیها میگوید: من هم نمیگذرم، از ذرّیه‌ام و از شیعیانم و شیعیان ذریه‌ام و دوستانم و دوستان ذریه‌ام! 🥀 آنگاه از جانب خداوند ندا میرسد: کجایند ذرّیهٔ سلام‌الله علیها و شیعیان او، و دوستان او، و دوستان ذریه او، پس پیش میآیند، و فرشتگان رحمت اطراف آنها را میگیرند و سلام‌الله علیها در پیش روی آنها است تا آنها را داخل کند! 📕 جنةالعاصمه، علامه میرجهانی، صفحه ۳۸۸ 🏷 الکانال _ الحرم 🆔 @haram110
🔥🔥🔥وای به اونایی که سلام الله عليها را خطاب میکند..... فقال: إنّ هؤلاء زعموا أنّ الّذين قتلونا مؤمنين فثيابهم ملطخة بدمائنا إلى يوم القيامة.  حضرت مولا امام صادق علیه السلام فرمودند : کسانی که ما را بدانند دستشان به ما آلوده است. بحار ج۹۷ ص۹۴. هرلحظه وهرثانیه بالعن دشمنان اهلبیت بیمه ی حضرت زهراعلیهاالسلام هستم
➖احتجاج سلام‌الله‌علیها به 🛑 آن گاه که کودتاگران سقیفه تصمیم گرفتند به خانه ولایت هجوم برند، حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها به پشت درب آمد و فرمود: لاَ عَهْدَ لِي بِقَوْمٍ أَسْوَأَ مَحْضَراً مِنْكُمْ تَرَكْتُمْ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ جَنَازَةً بَيْنَ أَيْدِينَا وَ قَطَعْتُمْ أَمْرَكُمْ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ لَمْ تُؤمرُونَا وَ لَمْ تَرَوْا لَنَا حَقّاً كَأَنَّكُمْ لَمْ تَعْلَمُوا مَا قَالَ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ وَ اَللَّهِ لَقَدْ عَقَدَ لَهُ يَوْمَئِذٍ اَلْوَلاَءَ لِيَقْطَعَ مِنْكُمْ بِذَلِكَ مِنْهَا اَلرَّجَاءَ وَ لَكِنَّكُمْ قَطَعْتُمُ اَلْأَسْبَابَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ نَبِيِّكُمْ وَ اَللَّهُ حَسِيبٌ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ: هیچ قومی را بد رفتارتر [و عهدشکن تر] از شما به یاد ندارم، جنازۀ رسول خدا را نزد ما گذاشته و امرتان [=خلافت] را بین خود تمام کردید. نه مشورتی‌ با ما نموديد و نه كمترين حقّی‌ برای‌ ما قائل شديد. ⬅️ گویا شما هيچ اطّلاعی‌ [از فرمايش پيامبر] در روز غدير خم نداشتید، به‌خدا قسم که در آن روز،[ پیمان فرمانروايى و] ولایت را براى او بست تا بدين وسيله، اميد شما را از آن، قطع كند؛ امّا شما رابطه بين خود و پيامبرتان را قطع كرديد، و خداوند، بين ما و شما در دنيا و آخرت، حساب خواهد كشيد 📚الاحتجاج ج ۱، ص ۸۰ ☑️