eitaa logo
حرف حساب
7.2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
46 ویدیو
16 فایل
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه السلام ارتباط با مدیر: @Einizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
کمتر ز چوبی نیستی... 🔻 این قصّهٔ «ستون حنانه» را هم ما نقل کردیم، هم برادران اهل سنّت نقل کردند که در کنار ستون، وجود مبارک «پیغمبر» (صلّی الله علیه و آله و سلّم) حالا یا مشغول نماز بودند، یا مشغول سخن و خطابه بودند، وقتی منبری برای حضرت تهیه کردند، حضرت از کنار آن ستون آمدند روی منبر بنشینند، همه شنیدند که این ستون ناله کرده، حَنین داشت و حضرت برگشت این ستون را در بغل گرفت و ستون آرام شد. بنْواخت نور مصطفی آن اُستن حنّانه را کمتر ز چوبی نیستی حنّانه شو حنّانه شو ✅ اگر کسی از این طرف «اهل ناله» بود، از آن طرف کسی هست که او را در آغوش بگیرد. همان کاری که وجود مبارک پیغمبر کرد، الیوم هم وجود مبارک «امام زمان» می‌کند. این‌طور نیست که حالا فرقی داشته باشد. 👤 #⃣ 🙏 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ هدف جهانی پیامبر 🔻 سیرهٔ نبی اکرم در دوران ۱۰ سالهٔ حاکمیت اسلام در مدینه یکی از درخشان‌ترین و گزافه نیست اگر بگویم درخشان‌ترین دوره‌های حکومت در طول تاریخ بشری است. باید این دورهٔ کوتاه و پرکار و فوق العاده تأثیرگذار در تاریخ بشر را شناخت. هدف پیغمبر از هجرت به مدینه این بود که با محیط ظالمانه و طاغوتی و فاسد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی که آن روز در سرتاسر دنیا حاکم بود مبارزه کند و هدف فقط مبارزه با کفار مکه نبود. مسئله، مسئلهٔ جهانی بود. 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۳۷ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ گرفتار شدی بگو یا رسول الله! 🔻 : گرفتار شدی بگو یا رسول الله! نمی‌تونم تحمل کنم. بیشتر از تو، او نمی‌تونه تحمل کنه! «لَقَدْ جَآءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ» سخته برای او هرچیزی که شما رو اذیت کنه. می‌تونیم بفهمیم؟ «حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ» حریص شماست. تا حالا ندیدی کسی حریصت باشه، نه؟ آخی، آخه دنیا اینه دیگه. دنیا این‌قدر آدم را نابود می‌کنه، بهش می‌گویی حریص شماست، می‌گوید مثلا چه‌جوری؟ آره عزیز دلم، خب ندیدی کسی حریصت باشه؛ تقصیر نداری. رسول خدا هفته‌ای چند مرتبه یا هرروز پروندهٔ اعمال ما رو نگاه می‌کنه. رسول خدا برای چی پروندهٔ اعمال ما رو نگاه می‌کنه؟ بیکار هستند می‌خواهند تفحص کنند، تجسس کنند؟ زبانم لال، این چه حرفیه! براساس یک تکلیف اداری است؟ آقا این پرونده‌ها را ملاحظه کنید! چشم. چه توجیهی داره پروندهٔ اعمال ما را می‌برند پیش رسول خدا؟ جز اینه که رسول خدا «حریص علیکم»؟ هر هفته، ببینم این هفته چی کار کرده؟ این را بیار ببینم. رفقا یه کارای خوبی بکنید، بگذارید جگر پیغمبر خوشحال بشه، شاد بشه، بگه آخ جگرم. آن‌وقت میاد از تو تشکر می‌کنه! این‌قدر خوشحال میشه کارای خوب بکنید! پیغمبر رو خوشحال کنید. بگو یا رسول الله حریص من بودی، الان خوشحال شدی؟ الان من یک کمی به راه اومدم، مراقبت کردم، یه ذره خوشحالت کردم؟ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳️ هدایت‌گری امام زمان، دائمی است 🔻 در زیارتنامهٔ «امام زمان» (عج) می‌خوانیم: «السَّلامُ عَلَيْكَ ي
✳️ اگر پاکیزه شدی آقا را به تو نشان می‌دهند 🔻 امیرالمؤمنین علیه‌السلام مانند قرآن است. «لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»؛ (مسّ نمی‌کند و ادراک نمی‌نماید آن را مگر پاکیزه‌شدگان). ✅ باید پاکیزه شد؛ اگر پاکیزه شدی، آقا را به تو نشان می‌دهند؛ جمال باطنی و نور معنوی ائمه علیهم‌السلام را می‌بینی و عاشق می‌شوی؛ همه چیز از چشمت می‌افتد، چنان‌که بعضی رفتند و رسیدند. هر شیعه‌ای که به‌طرف خدا برود و به‌سوی حق متعال بازگشت نماید، شعاعی از نور امام زمان او را اداره می‌کند؛ هرچند خودش هم نفهمد. نور حضرت و تصرّف و اشرافش الان هم هست و تعطیل‌بردار نیست. 👤 📚 از کتاب «نکته‌ها از گفته‌ها»| ج۱ 📖 صفحات ۲۲۲ و ۲۲۳ 🙏 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
✳ سرّ «رضا» بودن امام هشتم 🔻 هیچ موجودی از هیچ موجود دیگری راضی نمی‌شود، مگر به وساطت مقام «امام هشتم»؛ هیچ انسانی به هیچ توفیقی دست نمی‌یابد و خوشحال نمی‌شود، مگر به وساطت مقام رضوان «رضا» (سلام الله علیه)؛ و هیچ نفس مطمئنه‌ای به مقام راضی و مَرضی بار نمی‌یابد، مگر به وساطت مقام «امام رضا»! او نه چون به مقام رضا رسیده است، به این لقب ملقّب شده است! بلکه چون دیگران را به این مقام می‌رساند، ملقّب به رضا شد. 👤 #⃣ ❤️ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ آدم به‌اندازه‌ای که ولایتش قوی می‌شه، اخلاقش بهتر می‌شه! 🔻 این نکته رو هیچ‌وقت فراموش نکنید: «تو مسیر خدا تنگ شدن خُلق، نشونهٔ انحراف از مسیر خداست و خوش‌خلقی نشونهٔ ولایتمداریه. آدم به‌اندازه‌ای که ولایتش قوی می‌شه، اخلاقش بهتر می‌شه.» این ملاک خیلی مهم و کاربردیه. 👤 📚 از کتاب «طعم شیرین خدا» – کتاب پنجم: با شِکر شُکرت شیرین می‌شود کامم 📖 ص ۱۵۷ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳️ به همه از همین غذا دادند؟ 🔻 در یکی از عملیات‌ها، برای ناهار چلوکباب برگ آوردند؛ با تمام مخلفاتش.
✳️ فرمول اخلاص! 🔻 در یکی از همین آمدوشدها با ماشین، آقا مهدی به من گفت: «می‌خوام یه فرمولی بهت بگم که ببینی کارِت برای خدا هست یا نه؟» با خودم فکر کردم حتماً چیزی از من دیده یا فهمیده که این حرف را مطرح می‌کند. یک لحظه از خودم بدم آمد. گفتم: «آقا مهدی، چطور می‌شه آدم توی جنگ بیاد، مجروح بشه، این همه درد و رنج بکشه بعد بگه آیا کارش برای خداست یا نه؟ فکر می‌کنید کار ما برای خدا نیست؟» گفت: «نه منظورم این نبود که کار شما برای خدا نیست. من می‌خوام یه فرمولی بهت بگم که در هر زمانی بتونی کار خودت رو بسنجی.» گفتم: «بفرمایین آقا مهدی.» گفت: «اگر یه زمانی تونستی از جیب خودت یه پولی رو در راه خدا انفاق کنی، اون وقته که می‌فهمی این جنگیدنت هم برای خدا هست یا نه. مصطفی، انفاق مال از ایثار جان سخت‌تره.» این حرف آقا مهدی هنوز هم در گوشم هست. 📣 راوی: مصطفی مولوی 📚 از کتاب «ف.ل.۳۱» روایت زندگی ، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا 📖 ص ۱۲۶ ✍ علی اکبری مزدآبادی ❤️ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
قیامت این چیزها را نمی‌داند! 🔻 مرحوم اواخر عمر دیگر نمی‌توانستند با پای خود جایی بروند و چون وسیله‌های امروزی نبود، ناچار کسی ایشان را کول می‌گرفت و به این طرف و آن طرف می‌برد. این کار مشکلی برای کسی نداشت چون بدن ایشان در آن ایام لاغر و نحیف شده بود. 🔸 یک روز جایی می‌رفتند. در کوچه‌ی شترداران کسی که ایشان را کول کرده بود، ظاهرا خسته می‌شود و مرحوم شیخ مرتضی را کنار کوچه به زمین می‌گذارد. بدن ایشان به دیوار کاهگلی خانه‌ی مجاور برخورد می‌کند و کمی خاک و پر کاه روی زمین می‌ریزد. ایشان با نگرانی درب آن خانه را می‌کوبند. صاحبخانه در را که باز می‌کند شیخ مرتضی را می‌شناسد. شیخ مرتضی می‌گویند من به دیوار خانه‌ی شما تکیه داده‌ام و کمی از خاک و کاهگل دیوار به زمین ریخته. بفرمایید چقدر باید بدهم تا جبران شود. صاحبخانه که به شیخ مرتضی ارادت داشت، می‌گوید اختیار دارید. منزل من متعلق به شماست. آقا در جواب می‌گویند این چیز‌ها را نمی‌داند. یا باید رضایت بدهی و حلال کنی یا باید خسارت بگیری». 📚 کتاب 📖 ص ۴۸ 👤 #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ خدای انسان معاصر 🔻 نقش ایمان به ارزش‌ها و پایبندی به امور نامحدود چیست؟ چه آثاری دارد؟ اگر آن‌ها را نداشته باشیم، چه زیانی به ما می‌رسد؟ این مشکل زمان ما و جوامع معاصر است. ‼️ انسان معاصر به معبودی غیر از «الله» ایمان دارد. او به معبود «مصلحت» و معبود «نفس» ایمان دارد: «أَرَأَيْتَ مَن اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ؟» و این کفر به الله است؛ خداوندگاری که سرآمد همهٔ ارزش‌ها و آفرینندهٔ الگوهای برتر و آرمانی است... او به خدایی دیگر ایمان آورده و نفس خود را مقدس‌ترین موجود در نزد خویش قرار داده و با دیگران بر اساس این ایمان پست خود پیوند برقرار کرده است؛ به‌گونه‌ای که برای او هیچ دوستی یا دشمنی جز مصلحت وجود ندارد و هیچ عدل و انصافی جز مصلحت معنا ندارد. او برطبق مصلحت خویش رفتار می‌کند و براساس ذات خویش ارتباط برقرار می‌کند و از نظر او، خود، معبود است. او در جامعهٔ خود غریب و تنهاست. 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۱۱۳ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ حکومت و جامعهٔ دینی یافتنی نیست، ساختنی است 🔻 حکومت دینی و جامعهٔ دینی یافتنی نیست، ساختنی است. بعضی فکر می‌کنند چون مبانی و احکام اسلامی الهی، قدسی و آسمانی است، پس قرار است یک حکومت دینی کامل و یک جامعهٔ دینی حاضر و آماده از بالا از آسمان جلوی پای ما بیفتد، مثل یک ساختمان پیش‌ساخته نصب شود و ما فقط زحمت زندگی کردن در آن جامعه را به خود بدهیم. چنین نیست؛ این خانه را باید ساخت و در آن وارد شد و نشست. خانهٔ از پیش آماده‌ای وجود ندارد. باید طراحی کنیم، باید بر اساس ارزش‌ها و احکام اسلامی میلی‌متر میلی‌متر برنامه‌ریزی کنیم و آجر به آجر بسازیم. 👤 📚 کتاب 📖 ص ۲۱ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
✳️ خودت را قربانی هوس نكن! 🔻 انسانِ حسينی، انسانی است كه به وسعت «روح مجردش»، فكر كند و برای خود برنامه‌ريزی نمايد، در اين دنيا به «ابديت» و به بودِ مقدّس خودش كه فردا برايش پيدا می‌شود، فكر می‌كند، به مقام اشرفيّت انسانی می‌انديشد، ما هم بايد تلاش كنيم و بفهميم در صحنه «كربلا» پيام اصلی چيست و چه چيز باعث شد كه عُمر سَعد خودش را باخت و خودش و بقيه را نيز از بين برد؟ ‼️ اگر می‌بينيم در كربلا كمتر از صد نفر می‌توانند آن چنان ايستادگی كنند، بايد به عمق اين حادثه بيشتر دقت كنيم. متأسفانه چيزهايی در دل ما خانه كرده است كه اگر درصدد علاج آنها برنياييم، به‌وسيله‌ی «فرهنگ معاويه‌ای» قرن بيستم از دست خواهيم رفت. گاهی توجه می‌كنم ای عجب! ما به همين كه «حالا خوشيم» راضی هستيم و به حقيقت طولانی، وسيع و ابدی خود فكر نمی‌کنيم، من فردای خودم را چگونه امروز پايه‌گذاری كنم؟ من «خودِ فردايم» را چگونه بايد ببينم و بشناسم و محكمش كنم؟ من خودم را چگونه بسازم كه فردا از آن متنفر نباشم و از آن فرار نكنم؟ كربلا در صحنه‌ی عمل به‌وسيله‌ی امام معصوم (ع) به تو نشان داد كه خودت را قربانی «هوس» نكن، يك «خود مقدس» برای خودت بساز تا در پرتو آن، زشتی فرهنگ معاويه را بشناسی و بفهمی كه برای ساختن چنين خودی، حسين(ع) چقدر كمك می‌كند و فرهنگ معاويه چگونه تو را «اكنون زده» كرده است. 👤 📚 از کتاب #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳️ فرمول اخلاص! 🔻 در یکی از همین آمدوشدها با ماشین، آقا مهدی به من گفت: «می‌خوام یه فرمولی بهت بگم
✳️ کمپوت خنک! 🔻 بچه‌ها یک کمپوت گیلاس از یخچال در آوردند و جلوی آقا مهدی گذاشتند. من حواسم بود. آقا مهدی یک لحظه دستش را به بدنهٔ کمپوت چسباند و بلافاصله کشید. لحظاتی گذشت و بچه‌ها وقتی دیدند آقا مهدی کاری به کمپوت گیلاس ندارد خواستند خودشان کمپوت را باز کنند. آقا مهدی مانع شد. من متوجه شدم که آن‌ها بگی نگی ناراحت شده‌اند. من آهسته در گوش آقا مهدی گفتم: «به نظرم این بچه‌ها ناراحت شدنا!» گفت: «چرا؟ چطور؟» گفتم: «به‌خاطر همین نخوردن شما! اجازه بده این کمپوت رو باز کنن یه کم بخورین.» آقا مهدی چند بار زیر لب استغفار گفت و بعد ادامه داد: «خدا شاهده من نمی‌خواستم این حرف رو بزنم. من اهل این نیستم که خودم رو نشون بدم، ولی به‌خاطر دل شما و این که از دست من ناراحت نباشین می‌گم؛ اگر توی این هوای گرم من این کمپوت رو بخورم، دلم خنک می‌شه و جیگرم حال میاد؛ ولی بعدش وقتی که می‌رم توی خط، پیش رزمنده‌هایی که توی این گرما دارن کار می‌کنن و زحمت می‌کشن، ممکنه یا اونا حرف من رو قبول نكنن، يا من حرف اونا رو نفهمم. من باید هم‌رنگ و هم‌دل اونا باشم تا حرف همدیگه رو خوب متوجه بشیم و بفهمیم.» 📣 راوی: عبدالرزاق میراب 📚 از کتاب «ف.ل.۳۱» روایت زندگی ، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا 📖 ص ۱۵۸ ✍ علی اکبری مزدآبادی ❤️ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f