eitaa logo
حرف حساب
7.3هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
46 ویدیو
16 فایل
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه السلام ارتباط با مدیر: @Einizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ بزرگی هر کس به بزرگی غم اوست 📌 بزرگی هر کس به بزرگی غمی است که در دلش پنهان کرده است. غم شوکت دارد، مهابت دارد، هیجان می‌آفریند و حرارت می‌بخشد. هر کس به اندازه‌ی ادراکش از حقیقت، غم دارد. آن‌ها که غم را به افسردگی و غصه فرومی‌کاهند، غم نمی‌فهمند. 📚 از کتاب (زندگی و زمانه‌ی شیخ مرتضی انصاری) 👤 🙏 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ معادباوری اعمال را ضرب در ابدیت می‌کند 🔻 اگر انسان گره خورد به و ، اعمالش ضرب در ابدیت شده است. کسی که گره خورد به صد سال عمر دنیا، عملش حداکثر همین صد سال عمر دنیاست. ارزش او همین قدر است. توان یا ضریب بی‌نهایت، با توان یا ضریب صد، چقدر عمل را و هر لحظه‌ی زندگی را متفاوت می‌کند! لذا و یاد ، ایجاد اراده و انگیزه می‌کند و انسان را خستگی‌ناپذیر می‌کند. خوف از معاد، انسان را با توان نامتناهی از بدی دور می‌کند و موتور وجودی انسان را در دور شدن از نقایص روشن می‌کند. 👤 📺 99/03/24 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ فرمانده زیر کولر! 🔻 حسین نشسته بود داخل قایق که چند تا از نیروها پریدند توی قایق و گفتند: «ببخشید برادر اگه می‌شه ما رو ببر اون طرف آب.» رسیدند به وسط آب که یکی از آن‌ها گفت: «فکر می‌کنید الان توی این گرما فرمانده لشکر چه کار می‌کنه؟» بعد هم که جوابی نشنید ادامه داد: «من که مطمئنم با یه زیرپوش نشسته توی دفترش زیر کولر.» یکی از نیروها گفت: «بهتره حرف خودمون رو بزنیم.» ولی او ادامه داد: «آخه همه‌ی سختی‌ها مال ماست، اون‌ها که کاری نمی‌کنند.» یکی دیگر از نیروها با عصبانیت گفت: «اگه ادامه بدی می‌اندازیمت تو آب، مگه نه برادر؟» حاج حسین اما با خنده‌ی روی لبش هیچ جوابی نداد. 📚 برگرفته از کتاب ؛ خاطراتی از سردار مجموعه‌ی ۱ 📖 ص ۵۴ ❤ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ همیشه منتظر باشید 🔻 لازمه‌اش آماده‌سازی خود هست. بدانیم که یک حادثه‌ی بزرگ واقع خواهد شد و همیشه باشید. هیچ وقت نمی‌شود گفت که حالا سال‌ها یا مدت‌ها مانده است که این اتفاق بیفتد، هیچ وقت هم نمی‌شود گفت که این حادثه نزدیک است و در همین نزدیکی اتفاق خواهد افتاد. همیشه باید مترصد بود، همیشه باید منتظر بود. انتظار ایجاب می‌کند که انسان خود را به آن شکلی، به آن صورتی، به آن هیئت و خُلقی نزدیک کند که در دوران مورد انتظار، آن خُلق و آن شکل و آن هیئت متوقع است. 👤 📆 بیانات در دیدار اساتید و فارغ‌التحصیلان تخصصی مهدویت؛ ۱۳۹۰/۰۴/۱۸ 🙏 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ زندگی به عشق است؛ عقل به آدم زندگی نمی‌دهد! 🔻 برادرها و خواهرها عاشق شوید. زندگی به است. آدم این حسابگر و معامله‌گر را از خانه‌ی‌ تنش بیرون نكند، عشق خدا به خانه‌ی‌ دلش قدم نگذارد. عاشق شوید، برادرها و خواهرها عاشق شوید، به عشق است. عقل به آدم زندگی نمی‌دهد. عقل به آدم حساب می‌دهد كه چه جور بهتر بخورد، چه جور بهتر بخوابد، چه جور بهتر پلاسیده شود، چه جور بهتر دلمرده باشد. عشق است كه در درون انسان آتش زندگی و شعله‌ زندگی را بر می‌افروزاند. 🔸 عاشق است. عاشق خداست. عاشق حق است، عاشق عدل است. عاشق انسان‌شدن است. عاشق ملكوت است و دنیا با همه‌ی‌ زیبندگی‌ها و فریبندگی‌ها برایش صرفاً میدان ساخته‌شدن و ره‌پیمودن به سوی آن معبود و معشوق جاودانه است. 👤 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ دلیل شما بر وجود خداوند چیست؟ 🔻 دکتر پیتر: دلیل شما بر وجود چیست؟ علامه: سالم، این عالم را جلوگاه نظم می‌داند و از آن‌جا که نظم‌، از خودِ اشیای ناآگاه تولید نمی‌شود، پس این کارگاهِ هستی، ناظمی دارد که در لغتِ ادیان خدا نامیده می‌شود. دکتر پیتر: پس چرا عده‌ای او را (خدا را) قبول ندارند؟ علامه: در دنیا آن‌هایی که وجود خدا را انکار می‌کنند، دو تکیه‌گاه بیشتر ندارند: ۱- ایراد گرفتن به دلایل اثبات‌کنندگانِ وجود خدا ۲- محسوس نبودنِ خدا ؛ یعنی این‌که ما خدا را احساس نمی‌کنیم (با حواس پنج‌گانه) و نمی‌بینیم؛ پس خدا وجود ندارد. 🔸 درباره‌ی اولین تکیه‌گاهشان باید گفت، ایراد گرفتن به دلیل، خودش دلیل نیست؛ پس به تکیه‌گاه دوم آن‌ها می‌پردازیم و می‌گوییم: اگر محسوس نبودنِ یک حقیقت، دلیل بر نیستی و نبودن آن باشد، پس اولین حقیقتی که باید انکار شود، همین قوانین اداره‌کننده‌ی طبیعت است (مثل ) که هرگز محسوس نیستند، بلکه ما با عقل و علم، آن‌ها را درک می‌کنیم و پی به وجود آن قوانین می‌بریم. 📚 از کتاب ، مجموعه‌ای از مصاحبه‌ها و گفت‌وگوهای شخصیت‌های خارجی با 📖 ص ۹۳ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ فلسفه‌ی زندگی 🔻 گفت: اول قدم آن است كه او را يابی آخر قدم آن است كه با او باشی 🔸 كل زندگیِ دنيايی برای همين است که انسان در ابتدا را بيابد و سپس با خدا زندگی كند. اگر دل انسان، معرفتی صحيح پيدا نكند و دارای و پاكی که منجر به نيك می‌گردد نشود، انسان، خالی و پوچ و هيچ است. 👤 📚 از کتاب ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ عمر بی‌حاصل... 🔻 بر سبزه‌هاى كنار جويى نشسته بود، و با خود مى‌گفت: بى‌حاصل بود! بى‌حاصل بود! او را گفتم: از چه مى‌گوييد؟! گفت: از اين جوى، آبى گذشت، و از خود سبزه‌ها برجاگذاشت، اما، عمرى از ما گذشت، و همچنان خشكيم، و نه سبز، و بى هيچ سبزى! از آب روان ماند بجا سبزه و گل‌ها ما حاصل از اين عمر سبك سير نديديم 👤 📚 از کتاب ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ هر روزی که می‌گذرد قسمتی از وجود تو رفته است 🔻 از علیه السلام روایتی بسیار زیبا وارد شده است که می‌فرماید: «يَا ابْنَ آدَمَ إِنَّمَا أَنْتَ أَيَّامٌ». تعبیر خیلی زیباست. امام حسین علیه السلام خطاب به ما می‌فرماید: ای فرزند آدم! تو خودت روزگاران هستی. تو خودت ایام هستی؛ یعنی هر روز، مرتبه‌ای از وجود توست و روزبه‌روز در حال ساختن آجربه‌آجر این ساختمان وجودی هستی. 🔸 در ادامه می‌فرماید: «كُلَّمَا مَضَى(ذَهَبَ) يَوْمٌ ذَهَبَ بَعْضُك». هر روزی که می‌گذرد، قسمتی از وجود تو رفته است؛ بعضی از تو رفته است که تکرارشدنی نیست. همان‌طور که هر لحظه‌ای که از ما می‌گذرد، در عمرمان دیگر برگشت‌پذیر نیست. 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۲۲ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ در گوشه‌ای در میان خادم‌ها ایستاد 🔻 سردار شهید بیشتر اوقات پایین ضریح (ع) می‌نشست و از همان مکان عرض ادب و ارادت خود را نشان می‌داد. زمانی هم که در کنار ضریح قرار می‌گرفت، بسیار متواضعانه رفتار می‌کرد. 🔸 یک بار در مراسم خطبه‎خوانی در صحن انقلاب اسلامی حرم مطهر رضوی، در حالی که لباس خادمی به تن داشت، اصرار دیگران مبنی بر قرار گرفتن در جایگاه مسؤولان، مدیران و علما را در این مراسم نپذیرفت و در گوشه‌ای بین ۴۹ هزار خادمی که حضور یافته بودند، با متانت تمام و آرام ایستاد. 👤 راوی: مدیر امور خدمه آستان قدس رضوی ❤ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ سرّ «رضا» بودن امام هشتم 🔻 هیچ موجودی از هیچ موجود دیگری راضی نمی‌شود، مگر به وساطت مقام #امام_هشتم؛ هیچ انسانی به هیچ توفیقی دست نمی‌یابد و خوشحال نمی‌شود، مگر به وساطت مقام رضوان #رضا (سلام الله علیه)؛ و هیچ نفس مطمئنه‌ای به مقام راضی و مَرضی بار نمی‌یابد، مگر به وساطت مقام #امام_رضا! او نه چون به مقام رضا رسیده است، به این لقب ملقّب شده است! بلکه چون دیگران را به این مقام می‌رساند، ملقّب به رضا شد. 👤 #آیت_الله_جوادی_آملی ✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
✳ خانه را مرتب کن تا آقا بیاید... 📌 مرحوم درباره‌ی انتظار واقعی فرج، داستانی لطیف و آموزنده نقل کرده: « پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت این‌جا را مرتب کنید تا من برگردم. خودش هم رفت پشت پرده. از آن‌جا نگاه می‌کرد می‌دید کی چه کار می‌کند، می‌نوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند... 🔻 یکی از بچه‌ها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید. 🔻یکی از بچه‌ها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمی‌گذارم کسی این‌جا را مرتب کند. 🔻یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمی‌گذارد، مرتب کنیم. 🔻اما آن که زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب می‌کرد همه جا را. می‌دانست آقاش دارد توی کاغذ می‌نویسد. هی نگاه می‌کرد سمت پرده و می‌خندید. دلش هم تنگ نمی‌شد. می‌دانست که آقاش همین جاست. توی دلش هم گاهی می‌گفت اگر یک دقیقه دیرتر بیاید باز من کارهای بهتر می‌کنم... ⚠ شرور که نیستی الحمدلله، گیج و خنگ هم نباش. نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن. خانه را مرتب کن تا آقا بیاید. 🙏 اینجا بخوانید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f