امام رضا(ع):
خداوند بر دختران مهربانتر از پسران است و هر کسی بانویی از محارم خود را شاد کند، روز قیامت از سوی خداوند شاد میگردد.💞
خدا واسه خنده هامون عجب هزینه ای میده😍
#تو_ریحانه_خلقتی🍓
#پروفایل🥀
#دختران_حریم_حوراء🖤
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🖤@harime_hawra ⃟🖤
┗━━━━━━━━┛
+ مادرزاد کھ شمر بھ دنیا نیامده است،
بترسیم !
خدایا نکند من حسودم،نکند من کینه ای ام
نکند من پول پرستم!
#تلنگر_تامل👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه خلاقیت عالی با #جوراب✌️
🌸دختر باس هنرمند باشه😉
حتما ببینید🤩
#عروسک🐰
#دوشنبههای_هنری✂️
#دختران_حریم_حوراء🖤
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🖤@harime_hawra ⃟🖤
┗━━━━━━━━┛
4327328206.mp3
8.16M
دنیا محل گذره
ولی از بین الحرمین
نگو که بگذرم حسین(ع)😭
#پویانفر🎤
#هیئت_مجازی🏴
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🖤@harime_hawra ⃟🖤
┗━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کار قشنگ آقای پلیس☺️❤️
البته ما مثل اینو زیاددیدیم تاحالا تو کشورمون💕
چه قشنگه ما هم تو کیفامون ماسک داشته باشیم نذز امام حسین(ع)کنیم و اگه کسی نزده بود بهش بدیم
نظرتون؟😉
#ایده_نذری🍱
#دختران_حریم_حوراء🖤
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🖤@harime_hawra ⃟🖤
┗━━━━━━━━┛
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آشپزی🥣
#دوشنبههای_هنری👒
#دختران_حریم_حوراء🖤
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🖤@harime_hawra ⃟🖤
┗━━━━━━━━┛
5f4c02aad234bcc4e20369e9_-5838564514633181122.mp3
28.44M
#چله_زیارت_عاشورا🌱
#علی_فانی🦋
⏰کمتر از دوازده دقیقه
از امشبی به بعد، به عشق محرمت✨
چله گرفته ام که گُنَه کم کنم؛ #حسین✨
با خواندن #زیارت_عاشورا🤲🏻در هر روز میخواهیم گناهامون کم کنیم
#التماس_دعا🏴
🖤↬@harime_hawra
🖇♥️﷽♥️🖇
خوشحال شدم . دلم نمی آمد حالا که تمثال امام علی (علیه السلام)، نام پسر
فاطمه(سلام الله علیها) ،اسم امام خمینی و کربلا و نجف را واسطه کرده اند ، جواب نگیرند ، اسرا وقتی فهمیدند جان سالم به در بردند دوباره افتادند روی پای فرمانده ، او هم دست میبرد زیر کتفشان و آن ها را از روی زمین بلند میکرد .
دو نفرشان که از بقیه سن و سال دار تر بودند به اصرار خودشان ماندند تا دوباره
استحکامات و استقرار نیروهای عراقی به فرمانده اطلاعات بدهند. بقیه هم سوار
آلفا شدند و همراه بچه ها رفتند عقب .
یکی از آن ها را فرستادند روی تانکی که من رویش نشسته بودم، جایی رو به رویم نشست . دوباره راه افتادیم . اسیر عراقی زل زده بود توی چشم هایم . نگاهم را از او دزدیدم . گفتم لابد تو فکر است. چند دقیقه گذشت. تانک مثل گهواره تکان میخورد. در آن وضعیت اسیر عراقی باز هم ول کن نبود و چشم از من بر نمیداشت. در نگاهش هیچ چیز نبود . خیلی دلم میخواست بدانم برای چه اینطوری میخ من شده. یعنی قدوقواره ام اینقدر به چشمش آمده بود که یک لحظه هم حاضر نبود پلک بزند؟!
ستون که متوقف شد هوا کاملاً روشن بود. حدود سی صد متر جلوتر جاده ی اهواز خرمشهر با کلی نیرو و استحکامات عراقی دیده می شد .
#پارت_شصت_سوم
#رمان_شبانه😃📖
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀
┗━━━━━━━━┛