امام صادق علیهالسلام چه چیزهایی را نشانه و علامت ظهور حضرت ولی عصر عج بیان فرمودن؟
#نجوا_با_شهدا💞
یڪ جایــی
لابه لایِ خندههای شیرینت
دلم مانده انگار
سخت دلتنگــــم
مرا نه ! دلـم را دریاب..
#شهید_غیرت
#شهیدعلیخلیلی
#صبحتونشهدایی
•"﴿دختران حریم حورا﴾"•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فالشهدا
نیت کنید و با ذکر یازهرا سلام الله علیها ...
یک اسکیرین شات به صورت شانسی بگیرید...♥️
هرعکسی که برای شما ذخیره شد
فال شهدایی شماست✨🙂
#دختران_حریم_حوراء🎀
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀
┗━━━━━━━━┛
دُخْتَـرانِحَریمِحَوْرا|𝐇𝐚𝐮𝐫𝐚❥︎
#فالشهدا نیت کنید و با ذکر یازهرا سلام الله علیها ... یک اسکیرین شات به صورت شانسی بگیرید...♥️ هرع
خیلی کار قشنگیه حتما انجامش بدید😌🤞🏼
به نیت شهیدی که عکسش اومد رو صفحتون ¹⁰ تا صلوات بفرستید:)
🖇♥️﷽♥️🖇
#پارت_سیزدهم
#رمان_روزانه😃📚
#دختران_حریم_حورا🎀
بعد از ظهرها که از مدرسه برمی گشتیم. بعضی وقتها صغری می آمد دم در و صدای مان میکرد، میگفت بچهها بیایید یه خورد هیزم از توی انبار در بیارید، من نمیتوانم بنده خدا با اینکه خیلی پیر بود اما خودش را از تیک و تاک ننداخته بود و کار می کرد😌
ما هم دو سه نفری میرفتیم و هیزم هایش را از داخل انبار در می آوردیم و می گذاشتیم دم دستش نزدیک تنور موقع رفتن صغری یکی از نان های خوشمزه اش🤤 را به ما میداد تا بین خودمان تقسیم کنیم و بخوریم لذت نانی که به عنوان دستمزد💰 گرفته بودیم خیلی زیاد بود همان موقع کمکم دستمان آمد اگر چیزی اضافه بر آنچه توی خانه داشتیم میخواهیم باید آستین های مان را بالا بزنیم و خودمان دست به کار شویم👌🏼
شبها همسایه ها در خانه عمو کرمپور جمع بودند عمو کرمپور کارمند شهرداری و همسایه مان بود در خانه اش تلویزیون داشت چیزی که آقام به شدت از آن بعدش می آمد و به آن می گفت علم یزید میگفت تلویزیون📺 این مرتیکه شاه دیدن ندارد اما من عاشق بعضی از فیلمها و سریالهایی شب بودم فیلمها و سریالهایی مثل مرد شش میلیون دلاری، تارزان، دلیران تنگستان، آتش بدون دود، صاحبقران، و فیلم های پارتیزانی و جنگ های جهانی 👀
بعضی شب ها من و مرتضی از مادرم اجازه می گرفتیم و برای تماشای این سریال ها می رفتیم خانه عمو کرمپور🚶♂
♡
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀
┗━━━━━━━━┛
#طنــز_جبهــہ😂😂
#ﺳﻴﺪي😎
سیدی در ارﺗﺶ ﻋـﺮاق ﻳﻌﻨـﻲ
°° آﻗـﺎﻳﻢ °°👮♂
اﻓﺴﺮ ﻋﺮاﻗﻲ درﺷﺖ ﻫﻴﻜﻠﻲ ﻫﺮ وﻗﺖ ﻣﻲآﻣـﺪ ﺑـﺮاي آﻣــﺎرﮔﻴﺮي📝
ﻳﻜــﻲ از ﺑﭽــﻪﻫــﺎي اﺻــﻔﻬﺎن ﺑــﻪ ﻧــﺎم ﺳﻴﺪاﺣﻤﺪ ﺣﺴﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﺧﻴﻠﻲ ﻫﻢ ﺷﻮخ ﺑﻮد، ﺑﻪ ﺟـﺎي ﺳﻼم ﺳﻴﺪي، ﺑﻪ آن اﻓﺴﺮ ﻣﻲﮔﻔﺖ
°°ﺳـﻮارِ ﺳـﻴﺪي °°😜
اﻓﺴﺮ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎل ﻣـﻲ ﺷـﺪ ﻛـﻪ ﻳـﻚ اﺳـﻴﺮ ﺑِﻬِـﺶ ﺳﻴﺪي ﻣـﻲ ﮔﻮﻳـﺪ .
ﺑـﺎ اﺣﺘـﺮام، ﻣـﻲﮔﻔـﺖ
°°ﺣﻠـﻪ، ﻣﺮﺣﺒﺎ°°✋🏻😍
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻳﻮاﺷﻜﻲ ﻣﻲ ﺧﻨﺪﻳﺪﻧﺪ.
اﻳـﻦ ﻛـﺎرِ ﻫـﺮ روز ﺳﻴﺪ اﺣﻤﺪ ﺷﺪه بود😁
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀
┗━━━━━━━━┛
°○•🌸🍃•○°
رفقآ انشاءاللھ
این جلسه
دربارهیھرفیقبامرام
{شھیدشاهرخ ضرغام}😍
صحبتمـےکنیم 🌱:)
انشاءاللھشناختموݧ
نسبتبھشھدابیشتربشه^^🙂
❇️ @harime_hawra❇️
#معرفی_شهید🖇
#شاهرخ_ضرغام
معروف به حر انقلاب🌿...
یکی از فرماندهان جنگ ایران و عراق است
که در آبادان به شهادت رسید📿
او سابقهی دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی را داشت
اما چشم دلش را در برابر دنیا و زیبایی هایش بست🖇
و با اینکه قبل از انقلاب به جاهل مابی و لات گری معروف بود به مقام ملکوتی شهادت رسید✋
°○• @harime_hawra •○°
ولادت : ۱۳۲۷/۱۰/۱
شهادت : ۱۳۵۹/۹/۱۷
دو ماه از جنگ گذشته بود🖇
شاهرخ خیلی تغییر کرده بود،
کم حرف میزد
نماز جماعت و اول وقت او ترک نمی شد✋
در دعای کمیل و دعای توسل با صدای بلند گریه می کرد💔
از سادات گروهش خواسته بود
برای او دعا کنند که شهید شود:)
°○• @harime_hawra •○°
دُخْتَـرانِحَریمِحَوْرا|𝐇𝐚𝐮𝐫𝐚❥︎
ولادت : ۱۳۲۷/۱۰/۱ شهادت : ۱۳۵۹/۹/۱۷ دو ماه از جنگ گذشته بود🖇 شاهرخ خیلی تغییر کرده بود، کم حرف م
ای شهید :)
شنیدهام هفده اذر پنجاه و نه ..
برای انجام عملیاتی به ماهشهر رفتی!🌿
همرزمت میگفت
از کانال عبور کردید و در سکوت به سوی سنگر دشمن رفتید
_عملیات موفقی بود🖇
هوا روشن شدو...
امان از #منافق📍
دُخْتَـرانِحَریمِحَوْرا|𝐇𝐚𝐮𝐫𝐚❥︎
ای شهید :) شنیدهام هفده اذر پنجاه و نه .. برای انجام عملیاتی به ماهشهر رفتی!🌿 همرزمت میگفت از کانال
با روشن تر شدن هوا
نیروهای تحت فرمان بنی صدر
پشتیبانی نکردند و عقب نشینی شد تنها چارهی کارتان!...📍
اما تو ...✋
شاهرخ بودی،
جثهات مانند پهلوانی بودو مرامت پهلوان تر!..📿
در سنگر ماندی تا دفاع کنی
در سنگر ماندی تا نیروها بروند🖇
در سنگر ماندیو....💔
خوش درخشیدی!
مثل همیشه!
اصلا شجاعتت زبانزد همه بود :)
همرزمت میگفت
تانک ها را منهدم کردی و مانع پیشروی شدی🖇
تا اینکه صدایی آمد🌿..
برگشتو تو را دید!
تویی کہ تیر به سینهات اصابت کرده بودو روی خاکریز افتاده بودی!
و البته خاکریز کہ نہ📍...
تو قبل از اینکه روی خاک بیوفتی
سرت بر دامان حسین افتاده بود📿
پیکرت همانجا ماند!
دشمن بالای سرت هلهله کرد :)
و همان شب تلوزیون عراق پیکر بی سرت را نشان داد💔..
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهـش_پر_رهرو
°○• @harime_hawra •○°
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
🖇 معرفی کتاب 📔
شاهرخ حر انقلاب
«شاهرخ حُرّ انقلاب اسلامی» زندگینامه و خاطرات شهید شاهرخ ضرغام است که به همت گروه فرهنگی انتشارات شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است. شاهرخ ضرغام از فرماندهان هشت دفاع مقدس بوده است. او پیش از انقلاب به لات مآبی شهره بوده است و حتی ساواک از او و همقطارانش چندین مرتبه برای سرکوب مردم کمک خواسته بود، اما پس از انقلاب تغییر رویه میدهد و «حر انقلاب» لقب میگیرد.
📖 در بخشی از کتاب میخوانیم: به ناگاه آیات آخر سوره فرقان بهترین جمله را به من نشان داد: «کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد، اینها کسانی هستند که خدا بدیهایشان را به خوبیها تبدیل میکند و خداوند آمرزنده و مهربان است» آری، شاهرخ را به راستی میتوان مصداقی کامل برای این آیهٔ قرآن معرفی کرد؛ زیرا او مدتی را در جهالت سپری کرد. اما خدا خواست که او برگردد.
داستان زندگی او، ماجرای حُر در کربلا را تداعی میکندبسیاری از مورخان برای حُر گذشته زیبایی ترسیم نمیکنند. اما کشتی نجات آقا ابا عبدالله (ع) او را از ورطه ظلمات نجات داد و برای همیشه تاریخ نام او را زنده کرد
شاهرخ پس از توبه دیگر به سمت گناهان گذشته نرفت. برای کسی هم از گذشتهٔ سیاهش نمیگفت. هر زمانی هم که یادی از آن ایام میشد، با حسرت و اندوه میگفت: غافل بودم. معصیت کردم. اما خدا دستم را گرفت.
⚜ @harime_hawra
#ڪلام_شهــدا🎙
رفیق 🌱'
حواسٺ به جوونیٺ باشه
نکنه پاٺ بلغزه...
قراره با این پاها
تو گردان صاحب الزمان (عج) باشی..:)
#شهیدحمیدسیاهکالیمرادی🦋🍃
❅ೋ❅🌸❅ೋ❅
@harime_hawra
❅ ೋ❅🌸❅ೋ❅
#طنز #جبهه
🌸کله پاچه🐑
مرتب میگفت:من نمیدونم، باید هر طور شده، کله پاچه پیدا کنی
گفتم آخه ،آقا شاهرخ تو این آبادان محاصره شده غذا هم درست پیدا نمیشه: چه برسه به کله پاچه
بالاخره به کمک یکی از آشپزها کله پاچه فراهم شد.گذاشتم داخل یک قابلمه،بعد هم بردم مقّر شاهرخ و نیروهایش.
فکر کردم قصد خوشگذرانی و خوردن کله پاچه دارند.اما شاهرخ رفت سراغ چهار اسیری که صبح همان روز گرفته بودند.
آنها را آورد و روی زمین نشاند.یکی از بچه های عرب را هم برای ترجمه آورد.بعد شروع به صحبت کرد:خبر دارید دیروز فرمانده👨✈️ یکی از گروهان های شما اسیر شد.اسرای عراقی با علامت سر تائید کردند.
بعد ادامه داد:شما متجاوزید.شما به ایران حمله کردید.ما هر اسیری رو بگیریم میکشیم و میخوریم
مترجم هم خیلی تعجب کرده بود😳.اما سریع ترجمه کرد.هر چهار اسیر عراقی ترسیده بودند و گریه میکردند😭.من و چند نفر دیگه از دور نگاه میکردیم و میخندیدیم.😂
شاهرخ بلافاصله به سمت قابلمه کله پاچه رفت.بعد هم زبان کله را در آورد.جلوی اسرا آمد و گفت:فکر میکنید شوخی میکنم؟این چیه؟
جلوی صورت هر چهار نفرشان گرفت.ترس سربازان عراقی بیشتر شده بود.مرتب ناله میکردند.😰
شاهرخ ادامه داد:این زبان فرمانده شماست زبان،میفهمید،زبان
زبان خودش را هم بیرون آورد و نشانشان داد👅.بعد بدون مقدمه گفت:شما باید بخوریدش.
من و بچه های دیگه مرده بودیم از خنده،برای همین رفتیم پشت سنگر.شاهرخ میخواست به زور زبان را به خورده آنها بدهد.
وقتی حسابی ترسیدند خودش آنرا خورد و بعد رفته بود سراغ چشم کله و حسابی آنها را ترسانده بود.
ساعتی بعد در کمال تعجب هر چهار اسیر عراقی را آزاد کرد البته یکی از آنها که افسر بعثی بود را بیشتر اذیت کرد.
بعد هم بقیه کله پاچه را داغ کردند و با رفقا خوردن.
آخر شب دیدم تنها در گوشه ای نشسته.رفتم و کنارش نشستم.بعد پرسیدم:آقا شاهرخ یک سوال دارم گفت:بپرس گفتم:این کله پاچه،ترسوندن عراقی ها،آزاد کردنشون،برای چی این کارها رو کردی؟شاهرخ خنده تلخی کرد.بعد از چند لحظه سکوت گفت:ببین یک ماه و نیم از جنگ گذشته،دشمن از ما نمیترسه،میدونه ما قدرت نظامی نداریم.نیروی نفوذی دشمن هم خیلی زیاده.چند روز پیش اسرای عراقی فرستادیم عقب،جالب این بود که نیرو های نفوذی دشمن اسرا رو از ما تحویل گرفتند.بعد هم اونارو آزاد کردند.ما باید ترسی تو دله دشمن می انداخیم.اونها نباید جرات حمله پیدا کنند.
مطمئن باش قضیه کله پاچه خیلی سریع بین نیروهای دشمن پخش می شه!
😁😁😁😁
شہید شاهرخ ضرغام 🌷
#پنجشنبههای_شهدایی💚
#دختران_حریم_حوراء🎀
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀
┗━━━━━━━━┛
🖇♥️﷽♥️🖇
#پارت_چهاردهم
#رمان_شبانه 😴📖
#دختران_حریم_حوراء🎀
صحنه های فیلم تارزان یکی یکی درمغزم حک می شد🧠عاشق آتش درست کردن وگوشت کباب کردنشان بودم🔥
تاآن موقع فقط بلد بودم زمستان ها یک حلبی آب روی آتش جوش بیاورم وچند تا شلغم بیندازم تویش وبعد که پخت نمک بزنم وبخورم تارزان را که میدیدم دلم ضعف می رفت برای ماهیگیری وکباب کردن ماهی🐟
چند بار هم این کار را کردم خیلی چسبید.دوراز چشم مادر یا مرتضی چاقو می بردیم بیرون وماهی می گرفتیم وپاک می کردیم وبعد کبابش می کردیم ومی خوردیم🤤
ماهیگیری کار راحتی نبود آن هم گرفتن این ماهی تیز و زرنگ ماهی های ریز و تازه از تخم بیرون آمده را که به قول بزرگترها درمان یرقان بودند راحت میشد گرفت شنیده بودیم که برای آنها که زردی بدی دارند خوردن زنده این ماهی ها فایده دارد من همچون شنیده بودم این ماهی ریز ها خاصیت دارد
می رفتم داخل نهر وآن هاراکه بیشتر شبیه یک رشته نخ نازک بودند و فقط دوتا چشم رویش آن سوار بود میگرفتم و قورت میدادم🤭 بچه ماهی ها هیچ مزه ای نداشتند یعنی تا می آمد حالی ام شود که مزه شان چیست به معده ام رسیده بودند😂
سال دوم ابتدایی اتفاق خاصی گذشت خدا شکر خدا توانستم قبول شوم نمره هایم هم بد نبود سال ۱۳۵۵ بود و حالا دیگر کلاس سوم بودم دبستان مصطفوی آرام و به دور از هیاهوی انقلاب بود اما چیزی ته دلم میجوشید چند روز پیش برای چندمین دفعه همراه حجت و مرتضی و یکی دو تا از بچه ها وقتی رئیس مدرسه👨🏫 از بچه ها خواست که با صدای بلند بگوییم جاوید شاه لابه لای صف ها پخش شدیم و داد زدیم《 جا پید شاه》 گاهی اوقات صدایمان قاطی صدای بچه ها گم می شد اما بعضی روزها مثل آن روز رئیس مدرسه تنها متوجه صدا شد که حتی به قول خودش فهمید این آتش ها از گور چه کسی بلند می شود😯
با عصبانیت من و حجت و یکی دو تا از بچه ها را از صف بیرون کشید و فلکمان کرد بعد هم گفت این دفعه روبهتون رحم کردم اما دفعه بعد اگر کارتون تکرار بشه زنگ میزنم ژاندارمری تا مامورها بیایند دنبالتون و ببرنتون می دونید که هرکی طرف حسابش ژاندارمری باشه پوست سرش کنده است🤐
اما کو گوش شنوا؟! یکی دو روز روز که گذشت و آب ها از آسیاب افتاد...🤥
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀
┗━━━━━━━━┛
#ڪلام_شهــدا🎙
رفیق 🌱'
حواسٺ به جوونیٺ باشه
نکنه پاٺ بلغزه...
قراره با این پاها
تو گردان صاحب الزمان (عج) باشی..:)
#شهیدحمیدسیاهکالیمرادی🦋🍃
❅ೋ❅🌸❅ೋ❅
@harime_hawra
❅ ೋ❅🌸❅ೋ❅