🔴🌀🔴🌀🔴
#کلیک_کن❗️
#مقاله📚
🔴وقتی حجاب را انتخاب میکنید...
⭕️چگونه بعد از باحجاب شدن هم، اوقات خوشی داشته باشم؟
✅می توانید پارک ها و مکان های تفریحی را که فضای مناسبی برای حضور یک خانم محجبه دارند شناسایی کنید و با دوستان امین و باوفای خود در این مکان ها قرار بگذارید...👇
https://b2n.ir/31446
@bahejab_com 🌹
🌺🌿🌺🌿🌺
♻️سوال:
چرا زنان مسلمان براے حجاب
برترخود(چادر)رنگ مشڪۍرا
انتخااب نمودهاند؟
رنگ مشڪۍمعانۍزیادےدارد.
اگر به همه معانۍو علت استفاده
از رنگ مشڪۍدر دیگر ڪشورها
نظر بیفڪنیم، دیگر تهمت غم و
افسردگۍبه آن داده نمۍشود
رنگ مشڪۍرنگ اقتدار و بزرگۍ
و برترےاست
به همین دلیل در ورزشهاےرزمۍ ڪمربندمشڪۍبه عنوان بالاترین
درجه درنظرگرفته شده است
رنگ مشڪۍرنگ دانایۍاست به
همین دلیل جهت دانا نشان دادن قاضۍهاووڪیلها در جهان غرب
همچنان ازرنگ مشڪۍیاسورمه
اےبسیارسیرکه به مشکۍ میزند
استفاده مۍشود. لباس و ڪلاه فارغالتحصیلهاے برخی رشتهها
نیز مشڪۍ است
رنگ مشڪۍ رنگ تقدس است
به همین دلیل رداے ڪشیشها، راهبهاوراهبهها به رنگ مشڪۍ
است
رنگ مشڪۍ رنگ هیبت و عظمت
است به همین دلیل رنگ سنگهاے
ڪعبه و رنگ پرده آن مشڪۍ
انتخاب شده است تا عظمت آن
بیشتر احساسشود
رنگ مشڪۍرنگ نجابت وشرافت
است
و لذا یڬ زن مسلمان با استفاده
از رنگ مشڪۍ براے چادر و
حجاب خود، اقتدار خود، دانایۍ
خود، تقدس خود، هیبت و
عظمت خود، نجابت و شرافت
خود و دیده نشدن به عنوان یڬ
طعمه جنسۍ را به همگان اعلام
میڪند.🌺
@bahejab_com 🌹
هوای حوا
🌺🌿 #تو_را_بهانه_میکنم 📚 #فصل_دوم 2⃣ #قسمت_سی_هفتم ♦️ @bahejab_com 🌹
🌺🌿🌺🌿🌺
#رمان 📚
#تو_را_بهانه_میکنم 2⃣
#قسمت_سی_هفتم 🌀
دست خودم نبود اگر کلامم بوی طعنه و کنایه می داد. خب وقتی دلت زیادی پر باشد گاهی از زبانت و گاهی از چشمانت سر می روند کلمات. دوست نداشتم برنجانمش. گفت:
_خدا خودش شاهده که اگه یه نفر تو دنیا باشه که حلالیتش برای منِ کمترین مهم بوده، شما هستین. دختر حاج محمدعلی. فرمانده ی زمان جنگ و همرزمی که از تک تک لحظات بودن در کنارش هزارتا درس گرفتم همیشه. روزی که برام خبر آوردن از باباتون، گفتن که برگشته؛ انگار دنیا رو دو دستی دادن بهم. رفتم حرم آقا و نماز شکرانه خوندم.
دیر فهمیده بودم. یکی دوتا از بچه های قدیمی همینجوری چیزی به گوششون رسیده بود و به گوش منم همونجوری رسونده بودن. نتونستم طاقت بیارم و خودم نیام تهران. منتها نمی شد که بیام مستقیم اینجا و مزاحم بشم، یعنی... یعنی روی اومدن نداشتم. خلاصه استخاره کردم و بالاخره زنگ زدم به یکی از بچه های تهران. بهش گفتم آدرس قطعه ای که حاج محمدعلی رو بردن می خوام. خندید و گفت کجای کاری اخوی؟ مشتلق بده که حاجیتون با پای خودش برگشته. گفتم یعنی چی؟ گفت یعنی حاج محمدعلی جزو اسرای اطلاعاتی بوده که اسیرش می کنن و دولت عراق اسمش رو تو لیست اسرا ننوشته بوده. تو یکی از اردوگاه های امنیتی هم نگهداری می شده، دور از چشم صلیب سرخ. به خاطر همین حتی خانوادهش هم بی اطلاع بودن و هم زمان با آزاد شدنش فهمیدن که زندهست. اصلا متوجه نشدم که با این چشم های نصفه و نیمه تا کی نشستم و گریه کردم از شوق. دفعه اولی نبود که چنین چیزی اتفاق می افتاد، اما حاجی... توفیر داشت برای من با دیگران.
نفس عمیقی کشید و دوباره زیرلب خدارا شکر کرد. گفتم:
_یادتونه که اون روزا چقدر من مثل اسفند روی آتیش دور خودم می چرخیدم و می گفتم از کجا معلوم که بابا اسیر نشده باشه؟ یادتونه می خواستم برم جبهه ی جنوب و خودم دنبالش بگردم؟ انگار به دلم برات شده بود که هنوز بابا زندهست و نفس می کشه. می دونستم که با دو تا تیر کوتاه نمیاد و از جنگ و مبارزه دست نمی کشه.
_بله. خاطرم هست؛ اما توی هر کار خدا حکمتی هست. اون زمان شاید مصلحت بر این بود که چشم و گوش ما روی واقعیت بسته بشه و به هر دلیلی پی نبریم از جا و مکان حاجی. شاید... شاید حتی یک درصد برای رسیدن به چنین روزی مثلا. البته، الله اعلم! خدا بیامرزه آقاجون رو، چقدر جاشون خالیه. روحشون شاد باشه و سر سفره ی اباعبدالله باشن ان شاالله. وارد خونه که شدم و سراغشون رو از میثم گرفتم و گفت چند ماه قبل فوت شدن، خیلی ناراحت شدم. خدا سایه ی عزیز خانم رو بلند کنه. با همون مهر و عطوفت مادرانه ازم استقبال کردن. انگار نه انگار که دلخوری پیش اومده بوده و من خجالت زده ی این خانواده شده بودم.
گفت و سکوت کرد. مدام به شرمندگی اش اشاره می کرد. از دیدن بابا و عزیز و جای خالی آقاجان تعریف می کرد اما اشاره ای به من نمی کرد. پرسیدم:
_چشماتون... خوب شدن؟
_چندباری عمل کردم. دید کامل ندارم، ولی به لطف خدا چند درصدی از بیناییم برگشته.
#ادامه_دارد...
#الهام_تیموری ✍
#بدون_ذکر_منبع_کپی_نکنید ❌
@bahejab_com 🌹
#نکته_های_ناب 🌷
#رهبرانه 🌸
🔶 وسایل لازم برای یک زندگی ساده
🌺بعضیها سعی میکنند که برای جهیزیه بزنند روی دست همهی قوم و خویشها و همسایهها و دوست و آشناها که این هم غلط است... باید نگاه کنید ببینید که چه چیزی حق است آن را انجام بدهید. چه چیزی حق است؟ یک خانوادهی دو نفره یک وسایلی لازم دارند که یک زندگی سادهای داشته باشند. ۳/۸/۱۳۷۹
#ازدواج_ساده
@bahejab_com 🌹