💔💕💔💕💔💕💔💕
💔💕💔💕💔💕💔
💔💕💔💕💔💕
💔💕💔💕💔
💔💕💔💕
💔💕💔
💔💕
💔
#تو_مجنون_نیستی2💔
#در_دیده_مجنون😍
#صفحه_دویستوسیونه✨
#سراب_م✍🏻
تنها آمده بود. آخر تمنا گفت موضوع فقط به حیدر مربوط میشود و بعدا میتواند با هرکسی مشورت کند. حالا هم نمیدانست چرا اینجا هستند. تمنا یک صندلی آنطرف تر نشسته بود.
تخصص دکتر سوم را نمیتوانست حدس بزند. آخر، دیوار مطبش پشت سرش بود و تسلطی به عکس های روی آن دیوار نداشت.
نگاهی به صورت تمنا انداخت. احساس میکرد کمی مشوش است. خواست چیزی بگوید. مردی که از میز منشی فاصله گرفته بود به سمت جای خالی بین آنها آمد. نیم خیز بود و خواست بنشیند که حیدر از جا پرید و زد روی شانهاش.
- آقا بشینید این طرف.
مرد نگاهش را چرخاند و گفت:
- چه فرقی میکنه؟
اخم کمرنگی کرد:
- حتما فرق میکنه که میگم!
مرد شانه بالا انداخت.
- بشین برادر من فرقی نداره که من راحتم.
حیدر رو به رویش ایستاد و دست روی بازوی راستش گذاشت:
- من ناراحتم! میخوام کنار خانمم بشینم.
طوری که حیدر جدی حرف زده بود مرد نتوانست برگردد و ببیند همسر مرد مقابلش کیست. سر جای او نشست. حیدر هم روی صندلی خالی کنار تمنا جا گرفت. چشم تمنا از شرم بسته شد. دستی به زانویش کشید که صدای جدی حیدر زیر گوشش تنش را به لرز نشاند.
- آستین لباستون رو درست کنید لطفا.
سخت آب دهانش را فرو برد و نگاهی به لباسش انداخت. مچ دستش دیده میشد. آستینش را سریع پایین کشید. دستش را زیر چادرش برد و صاف نشست.
آهسته گفت:
- ممنون!
حیدر لبخند زد و گفت:
- من ممنونم.
تمنا نگاهش کرد. حیدر گردن کج کرد و گفت:
- از این که جبهه نگرفتید؛ اینکه نگفتید به من ربطی نداره.
تمنا چیزی نگفت. منشی صدا زد:
- خانم جوادی!
تمنا ایستاد. رو به حیدر لب زد:
- تشریف بیارید لطفا.
حیدر همراهش شد. تمنا به سمت در مقابل اتاق دکتر نوزادان رفت. نگاهی به اسم کنار در انداخت. " زهرا تقوی، کارشناس ارشد مشاوره"
پشت سر تمنا وارد اتاق شد. خانم به احترامشان ایستاد.
- بفرمایید بنشینید.
چارهای نبود جز اینکه کنار هم بنشینند. تمنا سعی کرد کاملا به دسته سمت چپ مبل بچسبد.
- خوبی تمنا جان؟
- خدا رو شکر.
رو کرد به حیدر و با خوشرویی گفت:
- شما خوبید؟ خوش اومدید. مبارکه ان شاءالله.
لب های حیدر به دو طرف کش آمدند. دستش را بهم گره زد و کمی سر خم کرد:
- الحمدلله، خیلی خیلی ممنون.
- خب تمنا جان من در خدمتم عزیزم.
تمنا کف دو دستش را بهم کشید و گفت:
- خواستم اون موضوع رو در حضور شما بهشون بگم. آخه هرچی فکر کردم نتونستم شیوه درست گفتنش رو پیدا کنم. هر جا رو اشتباه رفتم شما راهنماییم کنید.
🚫کپے مطلقا ممنوع🚫
💔💞💔💞💔💞💔 💞
💞@hayateghalam💔
💔💞💔💞💔💞💔 💞