💔💕💔💕💔💕💔💕
💔💕💔💕💔💕💔
💔💕💔💕💔💕
💔💕💔💕💔
💔💕💔💕
💔💕💔
💔💕
💔
#تو_مجنون_نیستی2💔
#در_دیده_مجنون😍
#صفحه_دویستوپنجاهوسه✨
#سراب_م✍🏻
مقابل محضر ایستاد و هر دو پیاده شدند. محضر طبقه همکف یه ساختمان سه طبقه بود. سر در محضر یک دستهگل مصنوعی زیبا نصب شده بود و قرآن کوچکی توی تور سفید خود نمایی میکرد.
هر عروس و داماد برای ورود و خروج باید از زیر قرآن رد میشدند. وارد محضر شدند. یک سالن کوچک و یک میز رو به روی در. مرد جوانی با یک دفتر بزرگ پشت میز نشسته بود. دور و بر سالن صندلی های سفید و صورتی گذاشته بودند. یک در سفید سمت راست میز منشی بود.
حیدر به سمت تمنا چرخید و به صندلی اشاره زد. تمنا نشست. لب پایینش را از داخل محکم گزید. نگاهی لرزان به حیدر انداخت و دستش زیر چادر مشت شد. با خود گفت:
- خدایا کمکم کن... دارم میترسم ازش.
- خانم بیاین!
حواسش جمع حیدر شد. به سختی ایستاد و آب دهانش را فرو برد. اصلا این حجم از غیرت و تعصب را در حیدر تصور نمیکرد. کنارش ایستاد و هر دو به سمت اتاق رفتند.
حیدر در زد و در را باز کرد. عقب ایستاد تا تمنا وارد شود. نگاه تمنا توی اتاق چرخید. یک تو در تو، از این جا که ایستاده بود می توانست تم نباتی سفره عقد اتاق سمت راست را ببیند.
- سلام سید!
سید با خوش رویی سلام حیدر را پاسخ گفت. چهره با نمک و درخشانش به دل تمنا هم نشست. شبیه پدر بزرگهای مهربان نگاهشان میکرد.
میز و صندلی عاقد سمت چپ بود. با دو صندلی قهوهای کنار هم. سید تعارف زد بنشینند. حیدر دست روی کمرش گذاشت و به طرف صندلی هولش داد. لرزید و صورتش داغ شد.
حیدر روی صندلی نزدیک سید نشست و تمنا کنارش. سید باخنده گفت:
- عروس خانم، آقا حیدر رو برای اولین بار تو حرم دیدم، کلافه بود. گفت براش استخاره بگیرم. مطمئن بود جواب مثبت میگیره ازت. به قول این منشیم، اعتماد به سقف داشت.
تمنا یاد خواستگاری تاریخی حیدر افتاد. دلش میخواست بخندد. اما ترسید. حتی نگاهش را دیگر بالا نیاورد تا به سید نگاه کند. سید ادامه داد:
- حالا میبینم واقعا برازنده هم هستید. از همون لحظه توی حرم آقا حیدر توی ذهنم ثبت شد.
صفحه دوم شناسنامه ها را باز کرد و روی میز گذاشت. اسم تمنا نشسته بود جای اسم همسر. حیدر شناسنامهاش را برداشت.
- چقدر منتظر این اسم بودم!
تمنا باز لبش را بهم فشرد که نخندد. اینبار شناسنامه تمنا را برداشت و نگاهش کرد. اسمش زیر اسم هیچ مردی نبود. او تنها مرد موجود در شناسنامه تمنا بود.
🚫کپے مطلقا ممنوع🚫
💔💞💔💞💔💞💔 💞
💞@hayateghalam💔
💔💞💔💞💔💞💔 💞