eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.6هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
39 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ به امام سجاد علیه السلام و امام محمد باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام يا اَبَا الْحَسَنِ، يا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ، يَا زَيْنَ الْعابِدِينَ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🦋🌹 يَا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🌹🦋 يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الصَّادِقُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
*مسیح* گفت نه! پشتپا زد به هرچه ساخته بودیم و گفت نه.. حق هم دارد.. چقدر من احمق بودم.. چرا باید دختری مثل نیکی،به پسری مثل من،به عنوان همسر فکر کند؟! چقدر احساس حقارت میکنم.. درست که فرق داریم،اما... میتوانستم برایش کاخ خوشبختی بسازم. فرقمان چیست؟ خدایی که او میپرستد و در زندگی من ، خیلی وقت است که نیست! انصاف است؟؟ سرم را بالا میگیرم و به آسمان پر از ابرهای بهاری خیره میشوم. خدایا اگر صدایم را میشنوی،این حق من نبود! دستهایم را در جیبهایم فرو میبرم. چند ساعت است که بی هدف راه میروم؟ سرمایی که به استخوانهایم نشسته،نه از هوا که از قلبم نشأت گرفته. حق دارد... شایسته ی او پسری به پاکی خودش است.... دندانهایم ناخودآگاه روی هم ساییده میشوند... اما اجازه میدهم این افکار مالیخولیایی،ذهنم را بجوند و پاره کنند. پسری که شبیه خودش فکر کند و لایق خوشبخت کردنش... لعنت به این احساس و لعنت به این خشم،که از تصور نیکی در کنار مرد دیگر فوران میکند... روی نیمکت پارک مینشینم و با پایم روی زمین،ضرب میگیرم. آرنج هایم را روی زانوانم میگذارم و سرم را بین دستانم میگیرم. به عادت همیشه،زیپ کاپشنم را پایین میکشم و جعبه ی سیگار را درمیآورم. نخ سیگار را میان انگشتانم میگیرم و جیب چپم را به دنبال فندک میکاوم. صدای ظریفی میان قلبم میپرسد:"جرئت یا حقیقت؟ :_جرئت! :+سیگار نکش...دیدی چقدر بابت من نگران بودی؟فکر کن هر پُک تو،دودش میره تو ریه های من.. خواهش میکنم مسیح،دیگه سیگار نکش".. ناخودآگاه انگشتانم به دور پاکت مشت میشوند و پاکت،مچاله میشود. تمام حرصم را بر سر پاکت لعنتی خالی میکنم و با تمام قوا،به درخت روبهرو میکوبمش. تا نیکی بود،نیازی به سیگار نمیدیدم اما از امروز... خیابان به خیابان این شهر برایم پر از خاطرات توست. خاطراتی که هیچگاه شکل نگرفت! خاطراتی که ممکن است با مرد دیگری.. با عصبانیت زیپ کاپشن را بالا.میکشم و چانه ام بر اثر بالا آمدن زیپ خراشیده میشود. دستهایم را از دو طرف روی پشتی نیمکت میگذارم و سرم را هم از پشت خم میکنم. همین فکر مخرب برایم کافیست.. که او را کنار یک مرد دیگر... چقدر من بدبختم! *نیکی* نفس عمیقی میکشم و چمدانم را روی تخت باز میکنم. صدای عمو در سرم میپیچد :_"نیکی یه مدت صبر کن..باز داری عجله میکنی... :+عمو این راهیه که باید تا تهش برم..خودم،تنها... من اشتباه کردم.به تاوانش هم باید تشت رسوایی ام از پشتبوم بیفته زمین... به مامان و بابام همه چیرو میگم. :_نیکی،اشتباه دوم رو نکن...اگه بابات بفهمه،اوضاع بدتر میشه. :+این راهو باید تا تهش رفت.من یه ماهه روز و شب دارم بهش فکر میکنم. اگه واقعیت رو به مامان و بابام نگم،در حقشون نامردی کردم. به مسیح هم ظلم می کنم،برم بگم واسه چی دارم طلاق میگیرم؟ مسیح معتاده؟دستبزن داره؟یا چشمش دنبال این و اونه؟؟ وقتی هیچکدومش نیست،به مامان و بابام چی رو توضیح بدم؟ بگم اختلاف عقیده داریم؟میگن موقع عقد مگه اختلافات رو ندیدی؟؟ عمو باید همه چیزو به مامان و بابام توضیح بدم..اونام تو این ماجرا،نقش داشتن. باید بفهمن چی شده... نفس سردی که عمو کشید و آهی که از دل برآمد. :_نیکی یه مدت با همین وضع ادامه بده.من مسیح رو میشناسم. حالا که جواب تو رو شنیده محاله برگرده به این خونه. تو اینجا بمون.بذا تکلیفمون با بابات و عمومحمود روشن بشه،بعد"... 🦋🌹🦋🌹🦋🌹 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
شخصى محضر امام زين العابدين رسيد و از وضع زندگيش شكايت نمود. امام فرمود: بيچاره فرزند آدم هر روز گرفتار سه مصيبت است كه از هيچكدام از آنها پند و عبرت نمى گيرد. اگر عبرت بگيرد دنيا و مشكلات آن برايش آسان مى شود. مصيبت اول اينكه، هر روز از عمرش كاسته مى شود. اگر زيان در اموال وى پيش بيايد غمگين مى گردد، با اينكه سرمايه ممكن است بار ديگر باز گردد ولى عمر قابل برگشت نيست . هر روز، روزى خود را مى خورد، اگر حلال باشد بايد حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد بايد بر آن كيفر ببيند. سپس فرمود: سومى مهمتر از اين است.گفته شد، آن چيست ؟ امام فرمود: هر روز را كه به پايان مى رساند يك قدم به آخرت نزديك شده اما نمى داند به سوى بهشت مى رود يا به طرف جهنم 📚بحار الانوار @delneveshte_hadis110
💕همیشه در جوری زندگی کن که "ای کاش" تکیه کلام نشود هميشه خوش خوش خوش باشيد قضاوت آدم ها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
زمینه | قدم قدم موکب هارو میگردم... - @baboljjonon.mp3
زمان: حجم: 7.87M
☑️سیدمجید بنی فاطمه 💠قدم قدم موکب هارو میگردم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
💕اگر چیزی برای پیدا نکردید ، نبضتان را چک کنید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_امام_زمان_عج_رو_برا_چی_میخوایی؟_استاد_رفیعی.mp3
زمان: حجم: 3.36M
♨️امام زمان عج رو برا چی میخوایی؟ 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
⸢🕊| ⸥ ❇️به یاد شهید ✳️برای شهید ❇️در راه شهید ⁉️در کدوم دسته جا میگیری؟ ▫️هر سه... خوش به سعادتت شهید زنده ای... متوقف نشی‼️ ▫️دوتا... عالی ی ذره تلاش کنی البته مداوم رسیدی💪🏻 ▫️یکی.... خوبه که افتادی تو مسیر به راهت پرقدرت ادامه بده ▫️هیچ کدام... میانبر میخوای؟↘️ فرار کن به سمت حسین علیه السلام♥️             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
سلام دوستان عزیزم خیلی از دوستان پیام دادند که مطالب مربوط به مسابقه رو توی کانال قرار ندهیم چون خیلی از دوستان کربلا مشرف شده‌ا‌ند ان شاءالله تا بعد از اربعین در اوج غربت در کربلا قرار نخواهد گرفت 🔷🔵🔷
Haj Meysam MotieeShab16Safar1401[05].mp3
زمان: حجم: 10.05M
🎙به هر موکب نمک گیر امام مجتبی هستیم (واحد) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام آفتاب بالا آمده بود و خواهرم سفره ي صبحانه را تويِ صحن حياط پهن کرده بود. بوي نان داغ و چايي تازه دَم، اشتهاي آدم را تحريک مي کرد. سرِ سفره که نشستم خواهرم يک استکان چايي خوش رنگ و خوش عطرگذاشت جلويم. بُخاري که از روي چايي برمي خاست، خرامان، خرامان به سوي آسمان بالا مي رفت وکم کم محو مي شد. نگاهم را در نگاهِ خواهرم دوختم و پرسيدم: - اي بلا! ديروز از آقا امام رضا عليه السّلام چه خواسته بودي؟ و خواهرم با دستپاچگي جواب داد: هي... هيچّي، هيچّي. يعني چيز مهمّي نبود، يک مسأله ي خصوصي بود... يک مسأله ي خصوصي بود ها؟! ولي من فکر مي کنم که خيلي هم خصوصي نبوده چون به من هم مربوط مي شود. ما بايد همين امروز برگرديم اصفهان. و خواهرم که سخت متعجّب شده بود گفت: - ولي من که به شما چيزي نگفتم. من سرِ قولَم هستم. من فقط توي حرم، کنار ضريح، خيلي يواشکي، درِ گوشي به آقا امام رضا عليه السّلام عرض کردم؟ «آقا، خيلي دلم براي مادرم تنگ شده، دوست دارم زودتر برگردم اصفهان»، همين! - خيلي خوب. پس آماده باش تا بعد از صبحانه راه بيفتيم، چون آقا به من دستور دادند تا همين امروز تو را به اصفهان برگردانم             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸