🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يَا أَبَا الْقاسِمِ، يَا رَسُولَ اللّٰهِ، يَا إِمامَ الرَّحْمَةِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@hedye110
#کتابدا🪴
#قسمتصدسیهشتم🪴
🌿﷽🌿
زن عمو غلامی هم که به پهنای صورت اشک می ریخت، با لهجه
بندری حرف او را تایید کرد که: ها وقتی آقا سید هوند )آمن( دم
در خونه اش حائیم گشت که دیه آدم مهمی دنیای نیسه، بعد رو به
من ادامه داد: عموت داره دق میکنه، کاکاش رفته. تنها بود، تنهاتر
می شه
دا و بچه ها روی موکتی که همسایه ها گوشه حیاط پهن کرده
بودند، نشستند, همسایه ها همین طور گریه و زاری شان را می
کردند و دا در حالی که کنج دیوار کز کرده بود، نای گریه کردن
نداشت. گاه صدای ضعیفی از او می شنیدم. معلوم نبود آه میکشد،
ناله می کنند یا...
حال بدی داشتم. نمی توانستم یکجا بنشینم. آرام و قرار نداشتم.
احساس خفگی می کردم. نمی دانستم چه کار باید بکنم
حرف های بابا یادم می آمد در هیچ شرایطی نا امید نشوید، درسته
که ما عدهمون نسبت به عراقی ها کمتره، ولی ما امام رو داریم.
ما ایمان و اعتقاد داریم. بگذار دنیا بیاید در مقابل مون بایستد،
تاریخ دوباره داره تکرار می شه، سپاهیان یزید در مقابل سیدالشهدا
این حرفها کمی آتش درونم را مهار می کرد، ولی دا چه؟ دلم خیلی
برایش میسوخت. از خدا خواستم به دا صبر بدهد. نگاهش می
کردم. حمد می خواندم و آیة ایاک نعبد و ایاک تشتعین را در سوره
تکرار می کردم و به طرف دا فوت می کردم تا او هم آرام شود.
کمی که گذشت احساس کردم اینجا ماندن دیگر جایز نیست، از جا
بلند شدم و به دا گفتم: من دیگه باید برم
دا با بی حالی گفت: کجا؟ گفتم: مسجد جامع زینب خانم پرسید:
کجا میخوای بری مادر؟ چه کار می خوای بکنی؟
آنقدر با لحن صمیمانه ایی گفت: »مادر که دوست داشتم بروم
صورتش را بوسم. گفتم: بریم به کارهامون برسیم.
دا با مظلومښت گفت: زهرا زیاد از من دور نشید. تا الان باباتون
بود خیالم راحت بود ولی
نگذاشتم حرفی را تمام کنند. گفتم: نگران نباشي دا جایی نمیریم
همین دور و برها هستیم. نگران نباشي.
لیلا و زیب خانم هم از جا بلند شدند. زینب خانم آهسته گفت: بمیرم
برای حال و روزتون. کاش الاقل چند تا از فامیل هاتون اینجا
بودن
بعد سفارش ها را به همسایه ها کرد و گفت: تو رو خدا تنها شو
نذارید. من هم مرتب می آیم بهشون سر می زنم
سه تایی از مسجد بیرون آمدیم و من توی کوچه از لیلا و زینب
خانم جدا شدم و راه افتادم طرف مسجد جامع. از همان جلوی در
زن ها و مردهایی که توی مسجد جامع با آنها آشنا شده بودم، با
دیدنم جلو آمدند و تسلیت گفتند. خیلی سعی کردم با آرامش جواب
آنها را بدهم. دخترها با بغض و گریه دلداریم می دادند. رعنا نجار از همه بیشتر بی تابی می کرد. و به همه گفتم: شما همه تون می
دونستین بابام شهید شده، چرا به من نگفتید؟
زهره فرهادی گفت: درسته، ما می دونستیم ولی سخت بود بهت
بگم. فکر نمی کردیم این طور خوب برخورد کنی، این قدر راحت
مصیبت را تحمل کنی. حالا که برخوردت رو دیدیم، ما هم آروم
گرفتیم
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#آقاجانسلام
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕌🕊🕌
#کتابدا🪴
#قسمتصدسینهم🪴
🌿﷽🌿
به زحمت حفظ ظاهر کردم و گفتم: خدا را شکر می کنم که پدرم
به آرزویش رسید. همیشه می گفت مرگ حقه اما مرگی خوبه که
برای رضای خدا باشه، در راه خدا مردن ارزشمنده
یکی دیگر از دخترها گفت: برخوردت طوریه که انگار از شهادت
پدرت ناراحت نیستی
گفتم: راهش را خودش انتخاب کرد. خودش سالها بود که چنین
مرگی را طلب می کرد. تازه پدر من هم مثل بقیه، اونای دیگه که
شهید شدن هم عین پدر و برادرهای من بودند
صدای اذان که آمد، از بین شان جدا شدم، وضو گرفتم و داخل
شبستان رفتم. پشت یک ستون ایستادم می خواستم تنها باشم، اول
نماز خواندم، بعد نشستم با خودم و خدا خلوت کردم، دغدغه
مسئولیتی که بابا گردنم گذاشته بود داشت مرا می خورد. خیلی
برایم سخت بود. اشک می ریختم و از خودم می پرسیدم: من
چطور باید خانواده را سرپرستی کنم؟ با استیصال به خدا گفتم:
خدایا خودت باید کمکم کنی
جنگ و جدال درونی دست از سرم برنمی داشت. خودم می گفتم،
خودم تقضي میکردم و جواب می دادم که مگر نه اینکه بابا برای
رضای خدا رفته، پس همون خدا کمکمون میکنه. چطور خدا از
یک گیاه توی بیابان محافظت می کند، اون وقت ما رو فراموش
می کنه! پس توکل من کجاست؟
بعد از نماز کی حالم بهتر بود. رفتم توی حیاط. می خواستند شام
بدهند. کمک کردم از پیت های هنده كیلویي پنیر در آوردیم و توی
نایلون گذاشتیم، بعد نانها را بسته بندی کردیم و بین مردمی که
برای گرفتن غذا آمده بودند، توزیع کردیم. به نیروهای نظامی و
مردمی که با لباس های خاکی و درب و داغان از خط آمده بودند و
می خواستند به مقرهایشان برگردند، کنسرو تن ماهی، بادمجان و
لوبیا دادیم
کار می کردم و به گذشته ها فکر می کردم.
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#آقاجانسلام
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕌🕊🕌
#احادیث_قدسی
و چنین فرمود مهربان پروردگار
ای فرزند آدم
سخاوتمند باش که سخاوت از زیبایی یقین است، و یقین از ایمان، و ایمان از بهشت است.
ای فرزند آدم بپرهیز از خساست که خساست از کفر است، و کفر از دوزخ میباشد.
ای فرزند آدم بپرهیز از فریاد ستمدیدگان و اگر نبود که من چشمی پوشی و آمرزش را دوست میداشتم هیچگاه آدم را با گناه آزمایش نمیکردم تا دوباره او را به بهشت بازگردانم.
ای فرزند آدم ایمان اگر نبود که گذشت در نزد من بهترین چیز است هیچگاه کسی را با گناه نمیآزمودم.
ای فرزند آدم ایمان و معرفت را بدون درخواست و زاری به تو بخشیدم پس چگونه با وجود درخواست و زاریت از بخشش بهشت و آمرزش به تو بخل ورزم.
ای فرزند آدم چون بندهای به من تمسک جوید او را هدایت کنم و چون امر خویش را به من واگذارد او را کفایت کنم، و اگر به دیگری واگذارد رشتههای امر او را در آسمانها و زمین از هم بگسلم.
ای فرزند آدم نماز نیمروز را رها مکن که برای نمازگزار آن هر آنچه آفتاب بر آن میتابد دعا میکند.
ای فرزند آدم فرمان مرا پایمال نمودی و گرفتار معصیت من شدی، پس چه کسی است که فردای قیامت تو را از عذاب من برهاند؟!
#خدایا_دوستت_دارم
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#آقاجانسلام
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕌🕊🕌
@ostad_shojaeیاد خدا ۳۶.mp3
زمان:
حجم:
10.36M
مجموعه #یاد_خدا ۳۶
#استاد_شجاعی | #استاد_میرباقری
√ چرا شاگردانِ بسیاری از علما و اساتید اخلاق قادر نبوده و نیستند، به مقام و قدرت باطنیِ استادشان برسند؟
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#آقاجانسلام
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕌🕊🕌
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام صادق علیهالسلام فرمودند:
خدای عزوجل بندگانی در زمین دارد و در بین بندگان خالصش، کسانی هستند که هر نعمتی از آسمان به زمین فرود آید، آن را از ایشان باز دارد و به دیگران دهد، و هر گرفتاری که نازل شود، بر ایشان فرود آورد. ✨
#التماس_دعا_برای_ظهور
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#آقاجانسلام
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕌🕊🕌
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄
#ختم_روزانه
✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨
📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹.
قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج)
دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷
#التماس_دعا_برای_ظهور
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#آقاجانسلام
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕌🕊🕌
هدایت شده از عاشقانِ امام رضا علیه السلام
سلام دوستان عزیز تا تولد امام مهربانی ها لینک همه ی کانالهامون لینک کانال امام رضا علیه السلام هست....دلنوشته و کليپ صورتی و تصویری برای ما ارسال کنید و ارسالی های خودتون رو در کانال عاشقانِ امام رضا علیه السلام مشاهده کنید🌺🌺🌺
منتظر ارسالی های شما عزیزان هستیم⤵️⤵️
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#آقاجانسلام
#آقاجانتولدتمبارک
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕌🕊🕌
⤵️⤵️به این آیدی ارسال کنید
@Yare_mahdii313
11.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه از دست خدا ناراحتی این ویدیو رو ببین👌
اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#آقاجانسلام
#آقاجانتولدتمبارک
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕌🕊🕌
10.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ از دور تند خبرهای آخرالزمان به هیچ وجه غافل نشوید؛
در لحظههای حساسِ تصمیم دچار خطا خواهید شد.
#کلیپ | #استاد_شجاعی
اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#آقاجانسلام
#آقاجانتولدتمبارک
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕌🕊🕌
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
آغاز سخن یاد خدا باید کرد
خود را به امید او رها باید کرد
ای با تو شروع کارها زیباتر
آغاز سخن تو را صدا باید کرد
الهی به امید تو💚
اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#آقاجانسلام
#آقاجانتولدتمبارک
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕌🕊🕌
#سلام_امام_زمانم
کارگر کم داری آقا جان، سخنران بیشمار ...
قیل و قال از غربتت کردیم اما کار نه ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#آقاجانسلام
#آقاجانتولدتمبارک
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕌🕊🕌