eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
184 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ همه میگن خدارو دوست داریم اما۔۔۔۔ 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
💥برای اولین بار در دانشگاه حجاب.. 🎙 کارگاه یک روزه «فن بیان و هنر سخنوری» 💻 بصورت آنلاین 📉 با
سلام عزیزان و بزرگواران محب حجاب! . . در رابطه با کارگاه یک روزه فن بیان، که قرار بود امشب، راس ساعت ۶ شروع شود.. ❌متاسفانه❌ مربی دوره، مبتلا به بیماری اومیکرون شدند.. 🌟🌟🌟🌟 پس 🌟🌟🌟🌟 برگزاری کارگاه، به هفته اینده جمعه، ۶ اسفند ماه موکول خواهد شد!!! 📌این یه فرصت ویژه و استثناییه! اگه تا الان تو کارگاه ثبت نام نکردید، همین الان به ایدی پشتیبان پیام بدید تا راهنماییتون کنه! @fane_bayaan 🍃🍃این دوره ویژه رو از دست ندید!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مگه تو متخصص دین واحکام هستی؟توغلط میکنی نظر میدی😡 💥باید مسئولین ارشاد تودهنش میزدند😱 🗣حجه الاسلام عالی 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
مگه تو متخصص دین واحکام هستی؟توغلط میکنی نظر میدی😡 💥باید مسئولین ارشاد تودهنش میزدند😱 🗣حجه الاسل
🔖 انتقاد تند حاج آقای عالی به جشنواره فیلم فجر 📽پخش زنده حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها 🗓 ۲۷ بهمن، شبکه قرآن 📣مسئولین وزارت ارشاد باید بزنن تو دهن اون خانمی که حرف از ازدواج سفید زده! ⏬اقدام ما👇 1⃣ تشکر از صدا و سیما بابت پخش این سخنرانی ☎️ تماس با 162 سامانه پیامکی 3000025 ، 30000162 شورای نظارت 64040 پیامک 200064040 گویای بازرسی 02122164343 2⃣ تماس با وزارت ارشاد و درخواست برخورد جدی با خانم نوشین معراجی و عدم تقلیل برخورد به انتشار یک عذرخواهی ساده ی ایشون ☎️ تلفن گویای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 02133966055 ☎️ دبیرخانه جشنواره فیلم فجر: 22734939 روابط عمومی 22734891 دفتر نقاش زاده، دبیر جشنواره 22741250 ارسال پیام در سامانه👇 http://www.fajrfilmfestival.com/contact-us ☎️ وزارت ارشاد، حراست سینمایی مربوط به جشنواره فجر👇 02138512244 3⃣ ثبت گزارش تخلف در سامانه ی سجام(به آدرس زیر)به اسم خانم نوشین معراجی👇 http://Sajam.scpd.ir 4⃣برخورد قاطع با مروجان بی‌دینی توسط برخی سلبریتی‌ها در فارس من👇 https://farsnews.ir/my/c/122339 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🔶عقیده هر انسان تا جایی محترم است که مبانی شرع، اخلاق و فطرت بشری را زیر پا نگذارد. که اگر این طور نبود، عقاید فاسد قوم لوط و عاد و ثمود هم محترم بودند. . 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🌻مولاے‌ مهربونم ڪاش مے‌دونستم دل ڪجا به وصالت‌آرام می‌گیره...😔 | 🌸 @hejabuni دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از دانشگاه حجاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوره مکالمه عربی ⬅️شروع ثبت نام جدید ✅دارای تعیین سطح ✅تدریس توسط استادی مجرب ✅برگزاری کلاس ها به صورت آفلاین ✅زیرنظر کانال معتبر دانشگاه حجاب 📌با شرکت در این دوره ، با کم‌ترین هزینه عربی را به راحتی بیاموزید. 🍃eitaa.com/joinchat/644284519C6e5d0dbf9a
هدایت شده از دانشگاه حجاب
📣 ثبت نام ترم جدید 📣 🔻 اطلاعات بیشتر در کانال مکالمه عربی👇 💻 eitaa.com/joinchat/644284519C6e5d0dbf9a
📈افزایش بیش از دوبرابری زوج های همجنس باز آمریکایی در دهه ی اخیر 📰بر اساس جدیدترین آمار نشریه ی "گالوپ" ۷.۱٪ آمریکایی ها "ال جی بی تی کیو"(همنجس باز) هستند. این میزان از سال ۲۰۱۲ تا الان دوبرابر شده 🔻موسسه گالوپ در سال ۲۰۱۵ اعلام کرد آمریکایی ها با افزایش قابل ملاحظه افراد همجنس باز روبرو هستند 📌تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل 🌐منبع:https://www.dailymail.co.uk/news/article-10525275/Record-number-adults-say-identify-LGBTQ.html 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✂️༻‌ جمعه و خیاطی༺✂️ 8⃣ 🌼خیاطی آسان و بدون الگو🌼 😍فقط با یه چنگال واسه خودت یا دخترت دامن پلیسه بدوز 😃فقط با دوتا مستطیل 🌻آموزش بعدی دوخت شومیز با روسری بدون الگو😊 | | 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
از جهنم تا بهشت 🌺👇
دانشگاه حجاب
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_چهل_و_دوم به روایت امیرحسین .......................................
چشمام رو چند بار باز و بسته میکنم ، بیدار شدن برای من زجر آور ترین کار ممکنه. با یاد آوری ساعت 9 با فاطمه قرار دارم آروم و بی حوصله نگام رو سمت ساعت سوق میدم با دیدن عقربه کوچیکه ساعت که 8 و عقربه بزرگش که 10 رو نشون میده سریع مثله برق گرفته ها از جا میپرم. _ مامان. مامان. مامان :به جای داد زدن بیا اینجا ببینم چی میگی. _ نمیییخواد دیرم شده. هیچی. سریع مانتو سفید و شلوار و شال مشکیم رو با لباس های توخونه ایم عوض میکنم و از دم در با مامان خداحافظی سرسری میکنم و سریع از خونه بیرون میرم. همزمان با بسته شدن در حیاط ، صدای زنگ موبایل بهم میگه که باید خودم رو برای هر طوفانی از سوی فاطمه آماده کنم، هرچند هیچوقت عصبانیتش رو ندیدم اما تو این چند ماه به خوبی متوجه شدم که روی وقتشناسی فوق العاده حساسه . _ فاطمه به خدا خواب موندم ببخشید الان میام اصلا غلط کردم. فاطمه :سلام منم خوبم. نفس بکش دختر. زنگ زدم بگم که سر کوچتون وایسی من با بابا داریم میام دنبالت. بهترین خبر ؛ اونم صبحه اول وقت که عزا گرفته بودم برای اینکه چجوری باید این چندتا کوچه رو پیاده برم تا به تاکسی برسم؛ بود. _ الهی فدای خودت و بابات. حله اومدم . سریع با دو خودمو رسوندم سر کوچه. سریع در ماشینو باز کردم و سوار شدم. _ سلام. ببخشید دیر شد. بابای فاطمه:سلام دخترم همین الان رسیدیم. فاطمه: و علیکم السلام بر تو جواب سلاماشون یه لبخند بود و بعدش هم یه خواب 10 دقیقه ای. . . . _ مرسی عمو. خداحافظ بابای فاطمه: خدانگهدارتون . فاطمه به محض رفتن باباش محکم زد رو شونم و باذوق گفت : حدس بزن چی شده؟ _ عه چته؟ چمدونم چی شده. فاطمه: میخوان ببرنمون راهیان نور. _ واااات؟ فاطمه: وووووی حانیه ساعت 9/5 کلاست شروع نشده مگه؟ _ ای وای. بدو پله های موسسه رو دوتا یکی کردیم تا رسیدیم به دفتر. _ سلام خسته نباشید. مسئول ثبت نام خانم عظیمی یه خانم فوق العاده بدحجاب بود که بادیدن فاطمه حالت چهرشو تغییر داد و گفت : کاری دارید؟ از این طرز بر خوردش که کاملا از نگاهی که به فاطمه انداخت معلوم بود به خاطر چادری بودنه اونه اصلا خوشم نیومد. من هم لحنم رو تند تر از اون کردم و جواب دادم. _ برای ثبت نام اومدن. خانم عظیمی: ایشون؟ و بعد با حالت بدی به فاطمه اشاره کرد. _ بله. ایرادی داره. خانم عظیمی: نه ولی شما که نیاز به زبان یاد گرفتن نداری. فاطمه: ببخشید چرا ؟ خانم عظیمی: هه . هیچی. بشین اونجا برات برگه تعیین سطح بیارم. فاطمه آروم خطاب به من گفت :میخوای تو برو سرکلاست. _ نه نمیخواد. خانم عظیمی: هی دختر خانم . بیا بگیر اینو . _ فاطمه هستش. خانم عظیمی: حالا هرچی. رفتم جلو و برگه رو از دستش گرفتم. برگه رو دادم فاطمه تا بشینه رو صندلی داخل دفتر و منتظر بمونه و خودمم رفتم تو سالن منتظرش بمونم. بعد از ده دقیقه اومد بیرون . _ چی شد؟ فاطمه: تو چرا نرفتی؟ _ چی شد؟ فاطمه: گفت ده دقیقه دیگه بیا بگیر نتیجشو. _ باش. پس بیا بریم بشینیم رو صندلی های تو حیاط. فاطمه: بیا برو سرکلاست خب. _ بیا بریم بابا. فاطمه: عه. بی توجه به اعتراض فاطمه به سمت حیاط راه افتادم. اونم که دید حریفم نمیشه دنبالم اومد. _ خب تعریف کن ببینم راهیان نور چیه؟ فاطمه: همون جایی که شهدای دفاع مقدس شهید شدن. خیلی حس و حال خوبی داره اصلا اونجا از زمین نیست . باید تجربش کنی. _ الان ؟ تو این سرما؟ بیخیال فاطمه: ضد حال نباش دیگه. به خدا پشیمون نمیشی. _ کی؟ فاطمه: پنجشنبه؟ _ همین هفته؟ فاطمه:اره _ اونوقت تو الان داری به من میگی ؟ جمعه امتحان پایان ترم زبان دارم . 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
006.mp3
1.61M
رابطه صحیح زن و شوهر در خانواده پر کردن ظرف روان انسان ها مهم ترین عامل اعضای خانواده از همدیگه😱😱 🎵دکتر حمید 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🌾🌾🌾 🌾🌾 🌾 🍂 دلبرانه حرف نزن!!! 🍂 با بیدارکردن دیوِطمع یک بیمار جنسی امنیت خودتو به خطر ننداز! آخه چه کاریه با یه عشوه و ناز الکی خودتو در معرض مزاحمت قرار میدی و بجای کمک به اصلاح مریض ؛بیماری اون رو هم تشدید میکنی؟!... 💠 فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا 💠 مبارکه احزاب؛ شریفه ۳۲ ___________ 🌸 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ 🎥 +خانم حجابتون مناسب نیست😔 -به شما چه ربطی داره؟ -راست میگید برید جلو اختلاسا و دزدیا رو بگیرید😒 به هیچ وجه این کلیپ زیبا رو از دست ندید. 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
لفظی بنام من را قضاوت نکن ، کسی را قضاوت نکن. ( ترفند به حاشیه بردن امر به معروف و نهی از منکر) خطر بیخ گوش خانواده شما هم است. اگر دیر بجنبید اگه یادتون باشه ❌اولش میگفتند: آدم باید دلش پاک باشه، بی حجابها را قضاوت نکنید!! 🤫 ❌بعد گفتند: دگرباشهای جنسی مریضن! بازی مریضیه! انحراف جنسی نیست. (الان دارن تو امریکا میگن بچه بازی و تجاوز هم مریضیه! ورژن جدیدش) ❌ بعد گفتند: سگ_فحش_نیست.. ببین چقدر سگ ملوسه! 🐶باوفااااس! کی گفته نجسه اصلا!! از تنهایی و افسردگی درتون میاره (روانشناسهای قلابی منوتو و بی_بی_سی) سگبازها را قضاوت نکنید!حیوان دوستن! اصلا حیوان دوستی یعنی سگ دوستی فقط!!!🙁 ❌بعد گفتند: بخور! اما حق مردم را نخور! خدا مجلس شراب رو بیش از مجلس دعا دوست داره!! والا!! (آخوندهای انگلیسی مثل آقامیری و نقویان هم اومدن وسط و ظاهر شرعی دادن بهش)! (نگفتن حالا کی گفته هر کی شراب بخوره، حق مردمو نمیخوره؟!)😏 ❌بعد یه روانی زد زنشو کشت، بهانه کردند هشتگ زدند: ! من بی غیرتم! من ناموس کسی نیستم و اینا!! انگار نه انگار تو امریکا که همه بی غیرتن، سالی 800 زن رو شوهرشون با اسلحه میکشه! انگار نه انگار که اصلا یعنی حفظ ! نه کشتن ناموس! ❌حالا هم راه افتادند که «بچه عشق» و «ازدواج بدون صیغه» رو بهش نگیم ! حرامزاده ها را قضاوت نکنید.. 😳😐 کسی هم نمیگه این چه عشق است که حتی تا یه توک پا محضر رفتن، احساس مسئولیت نداره!🧐 ✅شاید اولش فکر کنید ها و اکانتهایی که این پستها رو میذارن، میخوان گناه های خودشون رو توجیه کنند.. یه عقده ای چیزی دارن.. 🔴 اما حقیقت اینه که این «کلمات زهرآگین با ماسک عشق و مهربانی و قضاوت نکن و..» همگی تکه پازل های طرح نابودی هویت ایرانی اسلامیه که دستورکارش از سفارت انگلیس و آمریکا میاد 🇬🇧🇺🇸 و سلبریتیهای_دستوری مثل یه زنجیره پخشش میکنن💥 و ذهن ها رو مسموم میکنن.. تو این پروژه باید همه ها و های شیطانی قبحش شکسته بشه، هویت اسلامی و ایرانی ما شکسته بشه.. تا ایران هم بره زیر پرچم اردوگاه شیطان.. 🔵هشیار باشیم و هشیار سازیم.. نگذاریم هویت و فرهنگ اصیل مون رو بدزدن.. نگذاریم مهمترین میراث پدران مونو بدزدن. نگذاریم رمز قدرت و ایستادگی مونو بشکنن. اینجا آندلس نیست. اینجا هند نیست. اینجا تاجیکستان و ترکمنستان نیست که حالا به جایی رسیدن که گذاشتن اسم مسلمان بر نوزاد را جرم کردند! اینجا کشور شیعه است. اینجا کشور امام رضاست.. اینجا ایران است🇮🇷 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
عاشق حجـــــابم هستم💝... 🌸 @hejabuni دانشگاه‌حجاب🎓
از جهنم تا بهشت 🌺👇
_ عه امیر نرو دیگه امیرعلی : خب تو هم بیا _ امتحان دارما امیرعلی: خب نیا _ مرسی از راهنماییتون امیرعلی: خواهش _ عه. مسخره . نرو دیگه امیرعلی : خواهری میزاری وسایلامو جمع کنم؟ _ اه. برو برو . امیرعلی: رفتن و نرفتن من چه فرقی میکنه برای تو؟ _ نمیدونم. خو حسودیم میشه امیرعلی: موفق باشی با حرص از اتاق اومدم بیرون. دلم میخواست هرجور شده برم. رفتم سراغ مامان. _ مامانی. میشه من امتحان ندم ؟ مامان: خود دانی. میخوای دوباره بشینی ترم تکراری بخونی؟ _ نه . نمیدونم. ای بابا. مامان :راستی عمو و زن عموی جدیدتون یکی دوماه دیگه تشریف میارن ایران. _ چییییییی؟ مامان: عه کر شدم. دارن میان ایران. _ برای زندگی ؟ مامان: نخیر. برای..... یه دفعه مامان زد زیر گریه. رفتم جلو و بقلش کردم. _ عه مامان چی شد؟ مامان: تو که نمیخوای باهاشون بری؟ _ واه. مامان کجا برم؟ مامان_ والا چمدونم.تو که همیشه از ایران متنفر بودی، گفتم شاید بخوای بری. _ نه قربونت برم کجا برم. تازه دارم واقعیت هارو میفهمم . امیرعلی :مادر و دختر خوب با هم خلوت کردن. _ تو حرف نزن امیرعلی: چشم. با اجازه من دیگه برم. _ به فاطمه سلام برسون. امیرعلی: چیییی؟ _ چته؟ عه گفتم به فاطی سلام برسون. امیرعلی : مگه فاطمه خانوم هم هست؟ _ مگه لولوئه ؟ اره هست امیرعلی زود خودشو جمع و جور کرد و گفت نه تعجب کردم. با اجازه مامان. خدانگهدار. مامان: مواظب خودت باش مادرجان. خدانگهدارت. _ وایسا منم بیام تا مسجد با فاطمه خداحافظی کنم. البته به خاطر تو نمیاما . خوشحال نشی امیرعلی: وای افسردگی گرفتم اصلا. _ لوس. . . . خاله مرضیه: فاطمه مواظب خودت باشیا. فاطمه: چشم مادر من چشم. خاله مرضیه : به تو اعتباری نیست. یه دفعه دست فاطمه رو گرفت کشید برد پیش امیرعلی. منم دنبالشون میرفتم و به دلسوزیای مادرانه خاله مرضیه میخندیدم . خاله مرضیه:امیرعلی جان. یه لحظه. امیرعلی داشت با یه پسر هم سن و سال خودش صحبت میکرد خطاب به اون پسره گفت:امیر جان یه لحظه ، ببخشید. امیرعلی: جانم ؟ خاله مرضیه: پسرم بی زحمت حواست به این دختره من باش. یه بلایی سر خودش نیاره. فاطمه از اون ور داشت سرخ و سفید میشد ، امیرعلی هم سرشو انداخته بود پایین. یعنی به یقین رسیدم که یه چیزی بین اینا هست . امیرعلی: چشم خاله. یکم هوس شیطنت کردم _ فاطمه چرا این رنگی شدی؟ یه دفعه فاطمه سرشو اورد بالا و گفت : چی ؟ ها؟ امیرعلی هم یه لحظه سرشو اورد بالا و بعد سریع انداخت پایین. _ هیچی. امیر داداش نری تو زمین. یه دفعه امیرعلی سرشو اورد بالا و با حرص به من نگاه کرد. منم بیخیال شونمو انداختم بالا. خاله مرضیه هم که فقط نظاره گر بود و هیچ عکس العملی نشون نمیداد. _ خب دیگه حسابی از حضورم مستفیض شدید من برم دیگه. امیرعلی: مواظب خودت باش. _ همچنین. بعدهم فاطمه رو بغل کردم و خداحافظی کردیم. خاله مرضیه هم وایساد تا برن بعد بره خونه. تا سر خیابون مسجد پیاده رفتم و بعد سوار یه تاکسی شدم . تو راه همه فکرم به این بود که چرا عمو میخواد بیاد اینجا. از یه طرف دلتنگش بودم و از یه طرف نگران. شاید به خاطر سرزنشی که منتظر بودم به خاطر تغییراتم بشم و یا شاید..... 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓