Part34_جان شیعه اهل سنت.mp3
6.3M
📚رمان " جان شیعه، اهل سنت"(34)
♥️" عاشقانه هاای برای مسلمانان"
رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است.
✍ اثر فاطمه ولی نژاد
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
شوخی بردار نیستاااا‼️
😳اینکه گناه میکنی داری میگی من امامو نمیخوام!
😔چون هر گناه من و تو ظهور رو به تأخیر میندازه..
😕وقتش نیست به خودت بیای؟؟؟
☝️حداقل یه گناه که خیلی درگیرشی رو اراده و تلاش کن تا ترک کنی ...
🤲فقط به نیت تعجیل در ظهور ...
❤️تو شروع کن..خدا هم قطعا کمکت میکنه
#تولیدی_کامل #ترک_گناه #ظهور
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️میخوای یه #خانم_قوی باشی⁉️😎🇮🇷
👌😍میخوای تاثیر گذار باشی ولی نمیدونی چطور⁉️ :) 🌾🍄
میخوای بصیرت داشته باشی و بشی سرباز #امام_زمان⁉️ :)))
خب بیا اینجا خب🇮🇷😍🌱👀‼️‼️‼️
بزن رو لینک😍👇👇🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/2344288422C3b4a6cad37
دانشگاه حجاب
✍️میخوای یه #خانم_قوی باشی⁉️😎🇮🇷 👌😍میخوای تاثیر گذار باشی ولی نمیدونی چطور⁉️ :) 🌾🍄 میخوای بصیرت داشت
دخترخانماانقلابیاین کانال ما مخصوص شماست هاااا..بدویین .😻💜🇮🇷!'
هدایت شده از دانشگاه حجاب
👳🏻امام جماعت مسجدی در ونک (یکی از محلههای تهران) از قبل انقلاب تعریف میکرد:
👱♀روزی خانمی نیمه برهنه و بی حجاب و آرایش کرده با دست و سینه باز نزد من آمد و مسأله ای درمورد ارث پرسید!
🗣گفتم خانم من هم میخواهم از شما مسالهای بپرسم؛ اگر جواب دادید من هم جوابتان را میدهم!
😳با تعجب پرسید: شما از من؟
🔸گفتم: بله...
🔹گفت: بفرمایید!
💁🏻♂گفتم: شخصی در محلی مشغول خوردن غذاست؛ غذا هم بسیار خوشبو و مطبوع است!
😔از قضا گرسنهای از کنار او میگذرد. از دیدن غذا و شنیدن بوی خوش آن پایش از حرکت میایستد!
جلوی او مینشیند تا شاید تعارفش کند ولی مرد هیچ اعتنایی نمیکند!
👨شخص گرسنه تقاضای یک لقمه میکند اما او میگوید: غذا مال خودم است و نمیدهم!
هر چه او التماس میکند، این به خوردن ادامه میدهد!
خانم؛ این چگونه آدمی است؟؟
😠گفت: این شخص خیلی بیرحم است! از شمر بدتر است!
💁🏻♂گفتم: گرسنه دو جور است: یکی گرسنه شکم، یکی گرسنه شهوت!
🙋🏻♂ یک جوان گرسنه، وقتی یک خانم نیمه برهنه و زیبا را می بیند که همه نوع عطرها و آرایش های مطبوع و دلکِش را دارد! هرچه با او راه میرود تا شاید خانم یک توجهی به او کند و مقداری روی خوش نشان بدهد، آن خانم اعتنا نمیکند!
🙋🏻♂جوان اظهار علاقه میکند ولی زن محل نمیگذارد! بعد از هزاربار خواهش و تمنا، زن میگوید: من هرزه نیستم و حاضر نخواهم بود با تو صحبت کنم!😔
جوان با تمام وجود التماس میکند ولی زن ذرهای توجه نمی کند!
☝️به نظر شما این زن چگونه آدمی است؟؟
🙆🏻آن خانم کمی که فکر کرد، بلند شد و رفت!
👮فردا درب منزل صدا کرد! رفتم در را باز کردم؛ دیدم سرهنگی ایستاده و اجازه ورود میخواهد؛
وقتی وارد اتاق شد گفت: من شوهر همان خانم دیروزی هستم!
🙎🏼♂وقتی که با او ازدواج کردم خواهش کردم باحجاب باشد اما هرچه خواهش و تهدید کردم زیر بار نرفت!
🌸دیروز ناگهان آمد و از من چادر خواست! نمیدانم شما دیروز به او چه گفتید!!
ماجرا را برایش تعریف کردم؛
🌼او هم بسیار تشکر کرد و رفت...
📚منبع: کتاب حیا و خودآرایی و نقش آنها در سلامت روان زن
🎓 دانشگاه حجاب 🎓
🌺 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🌺
🌸 Sapp.ir/hejabuni 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
مثل خورشید آسمونے ☁️🌥⛅️🌤☀️
#اللهمعجللولیکالفرج #نیمه_شعبان
#تولیدی #استوری
#status #story
🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#گزارش
#بینالملل
♨️سو استفاده از زنان و دختران پناهجوی اکراینی در کشورهای غربی مدعی حقوق زنان
🔻زنان و دختران اکراینی که به کشورهای غربی پناه آوردن، از سوی افراد سودجو مورد سواستفاده قرار گرفتند
🔻بعضی مردها در کشورهایی مثل آلمان و لهستان و... به بهانه جا دادن به زنان و دختران اونها رو فریب میدن
🔻این مسئله به معضلی تبدیل شده که کشورهای پذیرنده پناهجویان اکراینی را وادار به چاره اندیشی کرده
📛شرم بر کشورهایی که فقط ادعای حمایت از حقوق زنان دارند ولی در عمل اینجوری پذیرایی کردن از زنان و دختران بی پناه
🌐منبع:https://m.timesofindia.com/world/rest-of-world/concern-grows-over-traffickers-targeting-ukrainian-refugees/
#تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_شصت_و_هفتم اميرحسين باورم نميشد چه زود به هم محرم شديم و همه چی
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_شصت_و_هشتم
به روایت حانیه
………………………………………………………
وای که چقدر امروز با بچه ها خوش گذشت . این اولین دورهمی بود که فاطمه هم همراهمون بود ، فکر نمیکردم بچه ها به خاطر حجابش انقدر زود باهاش کنار بیان اما برعکس تصورم خیلی هم باهم صمیمی شدن.
روی تخت میشینم و کتاب زبانم رو باز میکنم، حوصله هرچیزی رو دارم جز زبان . دوباره میبندمش و میرم سراغ گوشی. چند روزی میشه که سری به تلگرام نزدم. داده تلفن رو روشن میکنم و وارد تلگرام میشم، بین این همه پیام نگام که به شماره عمو میفته استرس بدی میاد سراغم، پیامش رو باز میکنم.
عمو: سلام تانیا جان. خوبی؟ عمو بابت رفتار اون روز و سرد برخورد کردنای بعدش عذر میخوام. راستش نگران شدم که شاید ناراحت شده باشی که سراغی از ما نگرفتی دیگه.
"چی شده که عمو دوباره بهم پیام داده؟ خب شاید دلش تنگ شده "
سریع براش تایپ میکنم _ سلام عموجون. نه بابا چه ناراحتی.
مردد میمونم که بهش بگم ازدواج کردم یا نه. اما زود پشیمون میشم ، من که هنوز ازدواج نکردم یه محرمیت ساده بود فقط همین. بیخیال بقیه پیاما نتم رو خاموش میکنم و گوشی رو روی میز میزارم. کلا میونه خوبی با گوشی نداشتم و ندارم .
دوباره یاد امیرعلی میوفتم. عه عه چجوری با نامزد بنده رفت بیرون منم نبردن ، مردم تو دوران نامزدیشون چجوری نامزد بازی میکنن ، ما چیکار میکنم؟
با صدای در سریع از اتاق میرم بیرون. که با چهره خندون امیرعلی مواجه میشم.
_ سلام پسر پرو .
امیرعلی: سلام خواهر پسر پرو.
_ نامزد بنده رو کجا بردی؟
امیرعلی: نزار غیرتی بشما.هه. قبل از اینکه نامزد شما بشه دوست من بوده ، بعدشم شما نامزد بنده رو کجا بردی؟
_ قانع شدم.
امیرعلی: افرین. راستی نامزد محترمتون گفتن که از پدر محترممون اجازه میگیرن، فردا تشریف ببرید بیرون ، کارتون دارن. بابت امروز هم که مجبور شد بره عذرش موجه بوده و گفت. بهت بگم پوزش.
دست به سینه به دیوار تکیه میدم و میگم: خب عذرش چی بوده؟
امیرعلی_ حالا دیگه.
_ عه؟
امیرعلی: اره .
مامان: سلام مادرجان.
امیرعلی:سلام قربونت برم.
مامان:خدانکنه. خسته نباشید مادر
راستی حانیه به مادربزرگت زنگ زدی؟
_ برای چی؟
مامان : من زنگ زدم عذر خواهی کردم که نشد برای محرمیت بیان. توهم یه زنگ بزن.
_ باشه حالا.
با صدای زنگ گوشی به اتاق برمیگردم ؛ شماره ناشناس .
_ بله؟
+ سلام عزیزم. پرنیانم
_ سلام پرنیان جان. خوبی؟
+ الحمدلله. ببخشید مزاحمت شدم. راستش داداشم کارت داشت ، گفت من زنگ بزنم بعد گوشی رو بهش بدم.
با تموم شدن جملش ، یه دفعه گوشی از دستم میوفته. وای خاک برسرم. گوشی رو برمیدارم.
_ الو جانم؟ چیزه ببین پرنیان میگم.....
با پیچیدن صدای مردونه تو گوشی دیگه اشهد خودمو خوندم، طبق معمول سوتی + سلام علیکم ببخشید پرنیان فکر کرد باهاش خداحافظی کردید، گوشی رو داد به من رفت بیرون. میخواید صداش کنم؟
فقط تونستم سکوت کنم.
+ حانیه خانوم.
_ سلام.
+سلام. خوب هستید؟
_ ممنونم شما خوبید؟
+ ممنون باخوبیتون.راستش من با پدر بزرگوارتون تماس گرفتم ، اجازه گرفتم که اگه موافق باشید، فردا بریم بیرون که یه مقدار باهم حرف بزنیم.
_ نه؟؟
+نه؟ نکنه به خاطر امروز ناراحت شدید؟
_ نه یعنی اره .
+ناراحت شدید؟
_نه اون نه اون یکی اره.
+چی نه؟
_نه یعنی ناراحت نشدم. فردا رو بریم.
"گند زدم "
+بله. ممنونم. پس من فردا ساعت ده ، دم منزلتون باشم خوبه؟
_ بله. مرسی.
+ پس فعلا با اجازتون سلام. نه یعنی خدافظ.
_ خدانگهدار
گوشی رو که قطع کردم نفس راحتی کشیدم و یه دفعه زدم زیر خنده. خداروشکر یه بار سوتی داد دیگه ابروی من نرفت .
با هیچکسم میل سخن نیست ولیکن....
تو خارج از این قائده و فلسفه هایی...
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
4_5925046657736509999.mp3
4.82M
🌸ویژه نیمه شعبان🌸
استاد شجاعی ودکتررفیعی 🎤
🗞 تاریخ تکرار می شود!
داستان قوم بنی اسرائیل، داستان امروز ماست...
- آنها راه نجات خود را پیدا کردند
🔥و ما همچنان در انتظار پوشالی فرج دست و پا میزنیم ...
- راه نجات ما در کجاست ...؟
💐 اللهم عجل لولیک الفرج💐
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از دانشگاه حجاب
✍️میخوای یه #خانم_قوی باشی⁉️😎🇮🇷
👌😍میخوای تاثیر گذار باشی ولی نمیدونی چطور⁉️ :) 🌾🍄
میخوای بصیرت داشته باشی و بشی سرباز #امام_زمان⁉️ :)))
خب بیا اینجا خب🇮🇷😍🌱👀‼️‼️‼️
بزن رو لینک😍👇👇🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/2344288422C3b4a6cad37
دانشگاه حجاب
✍️میخوای یه #خانم_قوی باشی⁉️😎🇮🇷 👌😍میخوای تاثیر گذار باشی ولی نمیدونی چطور⁉️ :) 🌾🍄 میخوای بصیرت داشت
دخترخانماانقلابیاین کانال ما مخصوص شماست هاااا..بدویین .😻💜🇮🇷!'
🌱•°• 🌱•°•🌱•°• 🌱•°•🌱•°• 🌱•°• 🌱•°•
نوروز حاصل مےشود وقتے بیایے🌱🌸🌱
#استوری #پروفایل #تولیدی #نیمه_شعبان
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🌱•°• 🌱•°•🌱•°• 🌱•°•🌱•°• 🌱•°• 🌱