23.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مسلمانشدن خواننده کرهای
👀 که در فضای مجازی بیش از ۲.۵ میلیون بازدید داشت
💠 کیم جای، معروف به Jay یکی از ستارههای کی. پاپ k_pop کرهای با انتشار فیلمی شهادتین رو خوند و اعلام کرد به دین اسلام گرویده 😇
🔰در توئیتر به زبان عربی نوشت: و سرانجام مسلمان شدم
و نام داوود رو برای خودش انتخاب کرد
#تحول
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
+ حالا چرا موقع خدمترسانی روسریتو سرت نمیکنی؟!
- راستیتش فقط به خاطر دل خودم! البته برای کسی که شوهرش میخواد حوری ببینه هم هست. ما قسم خوردیم که خدمت رسانی کنیم و این هیچ محدودیتی نداره... 🙊😐
#چهارتا_حوری
#حوری_قوری
🌸 @hejabuni 🌸
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم در ادامه یه سریال کوچیک از فعالیت رسانه ای با کلیدواژه ی ترکیه علیه ایران و اسلام رو
🔴به روز باشیم
لطفا کمی تامل کنید:
الف:
مسعود نیلی: متاسفانه سیاست خودکفایی در محصولات غذایی علت فاجعه است.
ب:
سند پروژه (ضدایرانی) ایران 2040 دانشگاه استنفورد
1) تولیدات کشاورزی باید به میزان قابل توجهی کاهش یابد!!! حتی درصورت عدم کاهش، این احتمال وجود دارد که کمبود آب و زوال خاک منجر به کاهش ناخواسته و کنترل نشده در تولید بخش کشاورزی در دراز مدت شود. برای جبران کاهش میزان غذای خانگی، ایران باید سالانه 300دلار برای هر نفر هزینه واردات کند. (سالانه 24 میلیارد دلار)
2) سیاستگذاران باید از شعار تجلیل از "خودکفایی" غذایی دست بردارند!!! که با توجه به محدودیت منابع طبیعی و دسترسی ایران به فناوری، تنها بار سنگینی بر دوش محیط زیست و نسلهای آینده است. درعوض، تمرکز باید بر تضمین امنیت غذایی کشور باشد بدون نگرانی در مورد اینکه غذا در کجا تولید میشود. علاوه بر این، سیاستهای جمعیت که به دنبال افزایش نرخ باروری کل هستند باید کنار گذاشته شوند!!
اما ماجرا کجا جذاب میشود؟
آنجا که بدانید این سند در مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری روحانی ترجمه و ابلاغ شده است!
#نفوذ #بحران_نیلی
#نه_به_نئولیبرالیسم
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
⭐⭐⭐ ⭐⭐ ⭐ #رمان 193ستاره سهیل همراه مامور خانم، پشت نرده های آبی_سفید ایستاده بود، زمین وسیعی پشت ن
⭐⭐⭐
⭐⭐
⭐
#رمان
194ستاره سهیل
از پله ها بالا رفتند و وارد راهرو مانندی شدند.
ثریا درِ آخرین اتاق انتهای راهرو را باز کرد.
_ بیا تو ...
مات و مبهوت وارد اتاق شد، داشت با خودش فکر می کرد اصلا چرا اینجاست؟ چرا باید در این اتاق بماند!
_ حالت خوبه؟ خانم .... با شمام !
داشت انگشت اشاره اش را روی شقیقه اش فشار میداد، با صدای گرفته ای جواب داد:
_ بله ...
ثریا دستش را گرفت و روی تخت نشاندش.
_ بیا بشین ... بنظر میرسه حالت خوب نیست، مریضی؟ صداتم که بدجور گرفته ...
سرش را بالا گرفت و نگاهش کرد، به نظر دختر روستایی می رسید تا شهری !
_ آره ... میگرن !
یاد قرص های آرام بخشش افتاد
_ یه کم افسردگی هم ... دارم.
ثریا خندید و نگاهش را دور اتاق چرخاند !
_ اینجا وقت افسردگی و اینا رو نداری ...استراحت کن فعلا، عصر میام قشنگ برات میگم که چه کارایی رو باید بکنی !
سرش را به سختی تکان داد و لبخند محوی زد.
ثریا که رفت، خودش را روی تخت انداخت و گریه اش را درون بالش خفه کرد، دستش را محکم مشت کرد و روی تخت میکوبید، دلش می خواست خالی شود.
برگشت و به پشت خوابید، خیسی بالش را از زیر روسری اش حس کرد.
قفسه سینه اش بالا و پایین میرفت، دستش را روی قلبش گذاشت.
یاد مراسم شکرگزاری افتاد یا سادگی بی حد و حصرش و اعتمادی که به راحتی خرج هر کسی کرد.
با لبه پایین روسری اش اشک هایش را پاک کرد، چشمانش به شدت میسوخت و سردردش هر لحظه شدیدتر میشد.
✍🏻 ف.سادات {طوبی}
🇮🇷@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
⭐⭐⭐ ⭐⭐ ⭐ #رمان 194ستاره سهیل از پله ها بالا رفتند و وارد راهرو مانندی شدند. ثریا درِ آخرین اتاق ان
⭐⭐⭐
⭐⭐
⭐
195 ستاره سهیل
داشت دف میزد. وسط حلقه ای نشسته بود و دستش را با ریتم روی دف حرکت میداد. دلش میخواست همه را به وجد بیاورد. ولی کسی به او توجهی نمیکرد. کیان و دلسا کنار هم نشسته بودند و می خندیدند.
صورتشان کبود و زخمی بود. ولی هیچ توجهی به ظاهرشان نداشتند. داشت دف میزد. اما صدایی از دف بیرون نمی آمد.
نگاهی به دستانش کرد. دفی در کار نبود. حلقهای سیاه در دستش بود با خار های تیز و بُرنده...
انگشتانش از اختیارش خارج بودند. نمیخواست تکانشان بدهد، اراده ای نداشت.
خارها یکی یکی در انگشتانش فرو می رفتند. و به جای اینکه خون روی دستش جاری شود، خونش را میبلعید. انگشتانش به درون حلقه سیاه کشیده میشد. بعد دستهایش شروع کرد به داد زدن. نه! نه!
دستش تیر کشید... نفس زنان از خواب پرید.
روی تخت نیمخیز شده بود و داشت اکسیژن توی هوا را با ولع می بلعید.
کف دستش را روی پیشانیاش فشار داد.
تقه ای به در وارد شد. چشمانش را بست. در باز شد.
_خانم حالت خوبه؟
زبانش گیر کرده بود. لیوان آبی برایش ریخت. با تاخیر سری تکان داد.
_مسکن... دارین؟
با چشمان قرمزش به ثریا خیره شد.
ثریا به طرف میز قهوه ای کنار پنجره رفت. از توی کشو جعبه ای را بیرون کشید. قرص صورتی را کف دست ستاره گذاشت.
_خانم سلطانی گفتن داروهای خودته که از خونه براتون آوردن. گفتن اگه حالتون بد شد این آرامبخش رو بهتون بدم.
لیوان آب را یک نفس بالا کشید و خودش را روی تخت رها کرد.
نگاهی به انگشتانش انداخت. داغ بودند.
دست خنک ثریا را روی پیشانی اش حس کرد.
_تب داری... استراحت کن... صبح دکترت میاد.
ثریا که خواست چراغ را خاموش کند، به حرف آمد
_بزار... روشن... باشه!
دستش را از روی پریز برداشت و در را بست.
@tooba_banoo
✍ف.سادات(طوبی)
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
#گزارش
#بینالملل
㊗️ژاپن تصمیم دارد سن رضایت از تجاوز جنسی را سه سال افزایش دهد
🔻ژاپن آماده است تا سن رضایت را از 13 به 16 سال افزایش دهد، زیرا قوانینی که به دلیل انتقاد از اینکه قوانین موجود در حمایت از کودکان در برابر تجاوز جنسی و سایر جرایم جنسی ناکام هستند، ایجاد شده است.
🔻بازنگری قوانین ژاپن در مورد جرایم جنسی پس از آن صورت گرفت که چندین حکم تبرئه تجاوز جنسی در سال 2019 باعث اعتراض عمومی شد، از جمله موردی که در آن مردی به طور مکرر به دختر نوجوان خود تجاوز می کرد
📍انقد آمار تجاوز جنسی تو کشورهای مختلف بالا رفته که ناچارن یه سری قوانین وضع کنن اما اون قوانین هم تاثیری تو کاهش آمار تجاوز نداشته و مشکلات زیادی هم بوجود آورده
🌐منبع:https://www.theguardian.com/world/2023/feb/21/japan-poised-to-raise-age-of-consent-from-13-in-overhaul-of-sexual-offence-laws
#تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
موج کره ای.mp3
30.2M