روضه بخوانم
یا کافی است همین تماشا؟
همین لطافتِ معصومانه زیرِ گلو؟
@hejrat_kon
الا لعنة الله علی القوم الظالمین
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
السلام علی الرَضیع العطشان
مدد یا باب الحوائج
اکبر رفتی
اصغر آمدی
رعنا رفتی
پر پر آمدی
@hejrat_kon
فقطعوه بالسیوف ارباً ارباً
الا لعنة الله علی القوم الظالمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸ریاضتی که تمام کربلا را به فرد نشان میدهند جز....
🔹چرا باید شب و روز عاشورا برای حضرت صاحبالزمان صدقه کنار گذاشت؟
🎙حجتالاسلام عالی
@hejrat_kon
🏴 نقل است علامه امینی شب عاشورا برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صدقه کنار ميگذاشتند و ميگفتند:
امشب قلب آن حضرت در فشار است؛ صدقه ودعا براي امام زمان فراموش نشود.
پرداخت صدقه از پیوند زیر👇
https://www.leader.ir/fa/monies
امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا می شود
@hejrat_kon
آجرک الله یا صاحبالزمان🖤
اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین علیه السلام 😭
هیئت تمام شد همه رفتند و تو هنوز
یک گوشهای نشستهای و گریه میکنی
━━━━━━━ ⟡ ━━━━━━━
آجرک الله یا صاحبالزمان💔🖤
درست است که هر روضهای که رفتیم، به عنایت و اجازه مادرتان بود و قلم مادرتان نام ما را آنجا نوشته بود
درست است که هر قطره اشکی که ریختیم، رزقی بوده که به واسطه شما، ولی الامر و صاحب الامر ما، از خزانه ارزاق خدا نصیب ما روسیاهان شده بود
درست است که هرچه هست، از خود شماست - بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری -
اما
اگر خداوند برای این مجالس و اشکها، رفتنها و نشستنها و گریستنها، اجری و پاداشی برای ما محبین شما در نظر گرفته،
آن اجر و صله را «تسکین آلام و تعجیل فرج شما» قرار دهد 🤲😭
@hejrat_kon
از صـبـح روز یـازدهـم، روز بــے حُـــســیــݩ
هـــر روز صبـح، شـام غریبــان زینــب است...
━━━━━━━ ⟡ ━━━━━━━
سید بن طاووس میگوید: اگر بپرسند که چرا از اول دهه محرم و ده روز قبل عاشورا و وقوع جنایت عزاداری میکنید؟ در جواب میگویم چون [تمام] این ایام، ایام حزن و اندوه سیدالشهداء و همراهانشان بود از خوف و نگرانی بابت آنچه که بنابود واقع شود (الاقبال، ج۳ ص ۹۰)
و این نگرانی و حزن بابت #شهادت خودشان نبود. چون با شهادت مشمول آیه شریفه «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ» میشدند.
نگرانی و خوف اباعبدالله و عباس و اکبر و مردان لشکر، از مصائب عصر عاشورا به بعد، از #جسارت ها به حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله بود....
@hejrat_kon
وَ بَعدَ العِزَّ مُذَّلَّلاتُ.....
الا لعنة الله علی القوم الظالمین
﷽
--------
روضہ ڪہ میرویم و اشڪـــها ڪہ میآیند،
حیفمان میآید بریزند روے دستـمال و دور شوند از ما…
از مـرواریــد اشــڪ بر فاطــمه و فرزندان فاطــمه چه کسـے دلش میآید دل بکَـــند؟
همراه هر قطـره، حُکمــاً فرشــتهای از بهـشــت فرودآمده...
روضہ ڪہ میرویم و اشڪـــها ڪہ میآیند،
دختـرکها را یکےیکے جلو میکـشم و در آغـوش مینشانم
و از اشــکهایم به صورتشان میمالــم!
چشمشـان در تاریکے روضــه برق میزنـد و آن یکے با هیجان، با اشاره، میگوید: "مـامـان، حالا من! حالا من! "
گاهی هم خودشان ادای گریـہ درمیآورند و از اشــکهای نریخـتهشان به صورت من میمـالنـد!...
(ڪـہ میدانـد؟ چہ بسـا همین آبِروی خشــک، مرا در محشـر روسـفیــد کند...)
.
نوبت به پسـر ڪہ میرسد،
علاوه بر گونـهها
اشــکهایم را بیــخ گلویــش هم میڪِــشم!
منظور این گردنبــنـد مرواریـدی اشــک را خودم و خــــدا خوب میدانیم!
نگاهـش میکنم
مـےروم به سالها بعــد
انگار مـےکنم جوانڪـی شده، رشیــد
و من راهـیاش میکنم برای... سَر بازی...
.
.
بازی میکنند و میخنـدند
وسط روضـہ لبخند چروکـی به لبانم میآید
نوبت به خودم میرسد.
با اشــکها، «دســتانـم» را متبــرڪ میڪنم!
خدایا
کار من با این دســتهاست!
با این دسـتها قلــم میگیرم و مینویسـم
با این دسـتها از علمم بهره میبرم
خدایا، هوای دسـتهایم را داشتهباش!
ابـزار جــهــاد من اند... مـدد کن جز برای تو ننویسند
.
اما خدای من
برای من نیز، گردنبنــد مرواریــد ی هستـــــــ؟...
✍ هـجرٺــــ
بله و ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#من_شنیدم_سر_عشاق_به_زانوی_شماست
#و_از_آن_روز_سرم_میل_بریدن_دارد
#دادن_سر_نه_عجب_داشتن_سر_عجب_است
#مادرم_باافتخار
#مادری_نیمی_از_عرفان_است
#تربیت_فرزند #تربیت_فرزند_دینی #انتقال_ارزش
پینوشت :
نگاه جنسیتی ندارم و گاه برای دختــرهـا هـم...
هجرت | مامان دکتر |موحد
﷽ -------- روضہ ڪہ میرویم و اشڪـــها ڪہ میآیند، حیفمان میآید بریزند روے دستـمال و دور شوند از م
میدونم که خیلی از مامانهای باردار
فرزند در بطن خودشون رو هم از این اشکها بی نصیب نمیذارن
و اشک رو از پس پردهها، بر بدن جنین هم میکشند ☺️😭
هدایت شده از باشگاه خبرنگاران جوان
🔸احضار عاملان هتک حرمت در روز عاشورای کرج
🔹فرمانده انتظامی استان البرز: با عنایت به انتشار ویدیویی در فضای مجازی مبنی بر حضور چند دختر بیحجاب در دسته عزاداری روز عاشورا و خدشهدار شدن احساسات عزاداران حسینی در سراسر کشور؛ پیگیری موضوع در دستور کار مأموران پلیس استان قرار گرفت.
🔹همه این افراد پس از شناسایی به پلیس استان البرز احضار شدهاند.
🆔 @YjcNewsChannel
وقتی خانواده چندفرزندی
از هیئت برمیگرده 😊🙃
@hejrat_kon
ما جمله عاشقان و بندگان حسینیم
ما ریزه خوار سفره احسان حسینیم
غذای کمکی نینی رو هم خواهرها شروع کردن!
البته تو ایام محرم از شربت و چایی و حلیم نذری، مزه مزه فرمودند ایشون 😉😏
شروع و ادامه تغذیه تکمیلی با همون مواردی که تو کارت واکسن هست.
محصول «مهرانه» مامان دکتر هم که خیلی عالی و خوشمزه ست.
برای شروع اولیه نه، ولی بعد از دو سه هفته قابل استفاده است.
هجرت | مامان دکتر |موحد
غذای کمکی نینی رو هم خواهرها شروع کردن! البته تو ایام محرم از شربت و چایی و حلیم نذری، مزه مزه فرمو
به قول کرمانی ها
«دختر، شش ماه به مُشتی
پسر، نُه ماه به نازی»
يعنی شیرخوار دختر اگر تا ۶ ماهگی خودش ننشست، مشت بزن پشتش که بشینه (خشونتش بالاست ضرب المثله😅 منظور اینکه دختر تو این سن دیگه میتونه بشینه)
اما پسر تا ۹ ماهگی اگر نشست، نازش هم بکن! یعنی لطف کرده نشسته
درواقع البته مدح دختره 😌 که يعنی تکاملش جلوتره از پسر
ولی خب این پسرهای ما - متاسفانه یا خوشبختانه - چون زیر دست خواهرها دارن بزرگ میشن، شدن «پسر پنج ماه به مُشتی»!
من هم خیلی سخت نمیگیرم چون خود بچههام علاقه نشون میدن به نشستن و خارج شدن از حالت خوابیده.
@hejrat_kon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیئت باید جامع باشد
و آینده نگر
و آینده نگار
و انسان ساز
سرمایه اصلی جامعه اسلامی، انسان ها هستند.
@hejrat_kon
هجرت | مامان دکتر |موحد
هیئت باید جامع باشد و آینده نگر و آینده نگار و انسان ساز سرمایه اصلی جامعه اسلامی، انسان ها هستند.
پریروز داشتم این کلیپ رو میدیدم
بچهها اومدن گفتن چیه و من نشون دادم
امروز تو مراسم روضه،
پسرم گفت مامان همه جای روضه بچهها دارن با گوشی بازی میکنن
گفتم: عه واقعا ؟
گفت: آره، بر این وضعیت باید گریه کرد....
وسط روضه آدم رو میخندونن🤦♀
@hejrat_kon
#بخش_اول
روز سوم است
آفتاب داغ کربلا طوری بر بدنها تابیده که رنگ پیکرها را تغییر دادهاست.
عمر سعد، بعد از روز واقعه، تا ظهر روز یازدهم در کربلا ماند.
کار داشت که ماند.
چون مسلمان بود(!)، دستور داد پیکر کشته شدگان لشکرش را جمع کنند و بر آنها نماز بخوانند و دفن کنند...
اما پیکر پسر فاطمه، و یاران او، بر زمین ماند.
همانجا بود که اندوه و غم چنان بر حجت الله، امامِ بعد از حسین، زین العابدین و سید الساجدین، فشار آورد که زینب کبری، عمه ولی خدا، با احساس خطر و برای حفظ جان امام، به ایشان فرمود: «ای بازماندۀ جد و پدر و برادرم مرا چه میشود که میبینم نزدیک است از شدت غم جان دهی؟»
و امام فرمود: «عمه جان چگونه بیتابی نکنم؟ در حالی که میبینم سید و سرورم حسین و نیز برادران و عموها و عموزادگان و خاندان و وابستگانم همگی بر خاک غلتیده و در خون غوطهور و برهنهاند و در میانۀ صحرا افتادهاند و این دشمنان ددمنش پوشش آنان را هم به غارت بردهاند. ایشان را میبینم که کسی کفنشان نکرده و به خاکشان نسپرده و کاری به کارشان ندارد گویا که از خاندان دشمنان مسلماناناند.»
زینب کبری فرزند برادر را دعوت به شکیبایی کرد و او را دلداری داد. اخبار غیبی را به زین العابدین یادآوری کرد. فرمود که مردمانی بزرگ این پیکرهای پاک پراکندۀ خونآلود را جمع میکنند و به خاک میسپارند. آنان در این سرزمین برای تربت پاک سیدالشهدا نشانهای مینهند که اثرش درگذر زمان هرگز از میان نمیرود.
اینجا زینب، دختر علی، این زن یکه تاز،
ستون امام شد! تکیه گاه امام شد.
کما اینکه درست دیروز در همان ساعات، به فریاد امام دیروز رسیده بود. آنجا که حسین، با زانوانی سست شده، و جگری داغ افتاده، صورت بر صورت علی اکبر نهاده بود و انقدر ماندنش در آن حال طول کشیده بود که دشمن گمان میبُرد پدر به پای پیکر پسر جان داده است. آن جا هم ناگاه دستی بر شانه امام قرار گرفت و او را توان بلند شدن داد... دست دختر علی، علمدار بعد از واقعه…
✍ هـجرٺــــ
بله و ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
ادامه👇
#بخش_دوم
روز سوم است
آفتاب داغ کربلا طوری بر بدنها تابیده که رنگ پیکرها را تغییر دادهاست.
زنان قبیله مشهور بنی اسد، گذارشان به کربلا افتاده است.
با یک دشت روبرو شده اند پر از نیزه و شمشیرهای شکسته
گویی دو سپاه چند هزار نفری مقابل هم جنگیده اند و برای چند هزار کشته گرفتن، آنهمه سلاح خرج شده است!
حالی که یک سپاه، فقط هفتاد و دو نفر داشته…
دشت،
معطر است
بدنهای مانده قاعدتاً باید نفس کشیدن را هم مشکل کنند
اما دشت سراسر عطرآگین است
قبل از زنان بنی اسد، ملائک از آسمان آمده اند و پیکرها را با آب حیات از بهشت، غسل داده اند…
زنان را اندوه و وحشت فرا میگیرد
میدانند بدن ها، پیکرهای سپاه حسین علیه السلام هستند
و باید دفن شوند
نزد مردان خود برمیگردند و تعریف میکنند
اما مردان… میترسند…
مردان قبیله از ابن زیاد و تهدیدهای رعب آورش، سخت میترسند
زنان اما جور دیگرند
ساعتی پیش، دیدهاند آنچه خلایق تا قیام قیامت خواهند شنید!
تاب ندارند…
به مردان میگویند: باشد! بمانید! خودمان میرویم!
و ابزار دفن در دست، راهی میشوند.
از غیرت و عاطفه زنان، مردان به جوش میآیند!
بیدار میشوند!
ترس رنگ میبازد!
ترس همیشه مقابل عاطفه و غیرت، رنگ میبازد؛
کم میآورد
لرزان و رنگ پریده به گوشهای میخزد…
روز سوم است
مردان و زنان بنی اسد، به کربلا رسیده اند
به دشتی سرتاسر بدن....
باید شروع کنند
شروع هم میکنند
اما
ناگاه متحیر میمانند
روی قبرها چه بنویسند؟!
بنویسند این پیکر کیست؟
صاحب پیکرهایی که سر ندارند را،
چطور باید شناخت؟!......
روز سوم است
همه متحیر اند و دست بر کمر، مستأصل
ناگاه
سواری از دوردست ظاهر میشود
مردی بر مرکبی سوار است
محزون و خاک آلود، روبه قبیله میکند: من این پیکرها را میشناسم
مدد کنید تا تدفین را سرعت ببخشیم...
حق همین است
امام را جز امام، تغسیل و تدفین نمیکند
قانون خداوند است
ولو مستلزم معجزه باشد
حبیب
بریر
حر
زهیر
جون
سعید
قاسم
علی اکبر
عباس...
همه را علی بن الحسین میشناسد و میشناساند
اما نوبت به در خاک گذاشتن پیکر هزار زخم حسین که میرسد،
زین العابدین داخل قبر میرود
هرچه صبر میکنند، بیرون نمیآید.
نگاه میکنند و میبینند مانند عمه اش زینب، صورت بر حنجر بریده گذاشته
و رگ های بریده پدر را بوسه میزند…
الا لعنة الله علی القوم الظالمین
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
و السلام علی من دفنه اهل القری
✍ هـجرٺــــ
بله و ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8