eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.5هزار دنبال‌کننده
650 عکس
170 ویدیو
30 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاصه‌ و تدوین سخنرانی شب شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ⏏⏏⏏
📌پرسش و پاسخ پس از نشر مطلب یکی از مخاطبین محترم پرسشی را مطرح کرد و پاسخی عرض شد. متن آن پرسش و پاسخ از این قرار است: 🔴 پرسش: ... اگه درخت آفت زده باشه چی؟! با اون باید در قدم اول چه برخوردی رو تدبیر کنیم؟! 🔴 پاسخ: 🔹باغبان نسبت به درخت آفت زده باغ خود هم حساس است و نسبت به آن هم نقش باغبانی و سازندگی دارد. از این رو چند کار مهم می‌کند: مرحله اول: شناخت ۱. نوع آفت را شناسایی می‌کند؛ ۲. موضع آفت‌زدی را مشخص می‌کند مثلا تلاش می‌کند تا بفهمد آفت متعلق به میوه است یا برگ، شاخه است یا ساقه، تنه است یا ریشه. چون هر کدام از اینها باشد نوع درمان آن متفاوت است. ۳. ریشه و سبب آفت را جستجو می‌کند و تلاش می‌کند بفهمد علت و سبب آفت زدگی نوع آب است یا خاک، بذر است یا کود، گرما است یا سرما، شته است یا کرم و امثال اینها؟ مرحله دوم: مشورت با متخصص پس از آنکه شناخت کافی و لازم را به دست آورد سریعا به تجویز و درمان نمی‌پردازد بلکه با متخصصین و صاحبان دانش و تجربه مشورت می‌کند و از نظرات آنها استفاده می‌کند. مرحله سوم: درمان و مراقبت دلسوزانه پس از رسیدن به یک نظر واحد در تجویز و درمان، با دلسوزی و محبت به درمان تدریجی می‌پردازد و با مراقبت در یک بازه زمانی متناسب روند درمانی را پیگیری و ارزیابی می‌کند. مرحله چهارم: اگر تلاش‌ها ثمر داد خداوند متعال را شکر می‌کند و بر روند درمان تا بهبودی کامل آن را ادامه می‌دهد. اما اگر درمان‌ها و مراقبت‌ها جواب نداد، درخت را از موضع آفت و آسیب قطع می‌کند تا فساد آن به دیگر درختان باغ سرایت نکند. 🔸در تربیت انسان آفت زده هم ابن مراحل به درستی می‌بایست رعایت شود. انسان‌ها نیز یک نوع واحد و آفت‌زدگی آنها هم واحد نیست. بلکه افراد به جهات مختلفی دچار آفت‌زدگی می‌شوند و عمق و درجه آفت نیز در هرکس می‌تواند متفاوت و متمایز باشد. https://eitaa.com/hekmat121
📌ولایت یعنی ارتباط با مردم آیت الله العظمی امام خامنه ای: 🔸در آیه شریفه «انّما ولیکم اللَّه و رسوله» ، پدیده حکومت را با نام «ولایت» بیان کرده است. 🔹ولایت، معنای عجیبی است. اصل معنای ولایت، عبارت از نزدیک بودن دوچیز با یکدیگر است. فرض بفرمایید وقتی که دو ریسمان، محکم به هم تابیده میشوند و جدا کردن آنها از یکدیگر، به آسانی ممکن نیست، آن را در عربی «ولایت» میگویند. 🔸ولایت، یعنی اتّصال و ارتباط و قرب دو چیز به صورت مماس و مستحکم با یکدیگر. همه‌ی معانیای که برای «ولایت» در لغت ذکر شده است - معنای محبّت، معنای قیومیت و بقیه معانی، که هفت، هشت معنا در زبان عربی هست - از این جهت است که در هر کدام از اینها، به نوعی این قرب و نزدیکی بین دو طرف ولایت وجود دارد. مثلاً «ولایت» به معنای محبّت است؛ چون محبّ و محبوب، با یکدیگر یک ارتباط و اتّصال معنوی دارند و جدا کردنشان از یکدیگر، امکان‌پذیر نیست. 🔹اسلام، حکومت را با تعبیر «ولایت» بیان میکند و شخصی را که در رأس حکومت قرار دارد، به عنوان والی، ولىّ، مولا - یعنی اشتقاقات کلمه ولایت - معرفی میکند. معنای آن چیست؟ معنای آن، این است که در نظام سیاسی اسلام، آن کسی که در رأس قدرت قرار دارد و آن کسانی که قدرتِ حکومت بر آنها در اختیار اوست، ارتباط و اتّصال و پیوستگىِ جدایی ناپذیری ازهم دارند. این، معنای این قضیه است. این، فلسفه سیاسی اسلام را در مسأله حکومت برای ما معنا میکند. هر حکومتی که این طور نباشد، این ولایت نیست؛ یعنی حاکمیتی که اسلام پیش‌بینی کرده است، نیست. 🔸اگر فرض کنیم در رأس قدرت، کسانی باشند که با مردم ارتباطی نداشته باشند، این ولایت نیست. اگر کسانی باشند که رابطه آنها با مردم، رابطه ترس و رعب و خوف باشد - نه رابطه محبّت و التیام و پیوستگی - این ولایت نیست. اگر کسانی با کودتا بر سر کار بیایند، این ولایت نیست. اگر کسی با وراثت و جانشینىِ نَسَبی - منهای فضایل و کیفیّات حقیقی که در حکومت شرط است - در رأس کار قرار گیرد، این ولایت نیست. ولایت، آن وقتی است که ارتباط والی یا ولىّ، با مردمی که ولایتِ بر آنهاست، یک ارتباط نزدیک، صمیمانه، محبّت‌آمیز و همان طوری که در مورد خود پیامبر وجود دارد - یعنی «بعث فیهم رسولا من انفسهم» یا «بعث منهم» : از خود آنها کسی را مبعوث کرده است - باشد؛ یعنی از خود مردم کسی باشد که عهده‌دار مسأله ولایت و حکومت باشد. اساس کار در حاکمیت اسلام این است. 🔹البته معیارها سر جای خود محفوظ است. اگر کسی همین ارتباط با مردم را بدون داشتن آن معیارهای واقعی پیدا کرد، این باز هم ولایت نیست و این ملاکها را ندارد؛ اگر چه ممکن است بُعد دیگری را داشته باشد. پس، علاوه بر آن معانی حقیقیای که وجود دارد، حکومت در اسلام، حکومت ولایی است و ولایت یعنی حکومت، که با این تعبیر لطیف و متناسب با شخصیت و شرافت انسان بیان شده است. در اسلام، چون افراد جامعه و افراد انسان، در حساب سیاسی اسلام به حساب میآیند، در واقع همه چیز مردمند. مردم هستند که شخصیت و خواست و مصالح و همه چیز آنها، در نظام سیاسی اسلام به حساب می‌آید. آن وقت، ولایت الهی، با چنین حضوری از مردم معنا میدهد. حقیقت ولایت الهی این است: ارتباط با مردم. 🔸لذا شما میبینید امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام که مظهر ولایتِ اسلام و مصداق کامل ولىّ‌ای است که برای مردم مشخّص شده است، در هیچ برهه‌ای، از این حالت ارتباط و اتّصال و انسجام با مردم خالی نبوده است. نه در دورانی که او را عملاً از حکومت کنار گذاشتند و مردم را از او به عنوان ارتباطِ حکومتی جدا کردند؛ یعنی عملاً حکومت را از او گرفتند، ولایت و حکومت و فرماندهی و حکمرانیای که در اسلام، از آن به «ولایت» تعبیر میشود و حقّ او بود از او سلب کردند - البته ولایت معنوی، آن چیزی که در امامت تشیّع فرض شده است و وجود دارد، در هر حال هست و بسته به ولایت ظاهری نیست - و نه در دوره‌های دیگر، از ارتباط و اتّصال با مردم خالی نبوده است. در همان وقت هم امیرالمؤمنین یکی از آحاد ملت و جزو مردم است. منزوی و منعزل و کناره‌جوی از مردم نیست. آن وقتی هم که به حکومت میرسد، یک حاکم به تمام معنا مردمی است. ✍️بیانات در دیدار کارگزاران نظام 6/ 2 /1376 https://eitaa.com/hekmat121
📌 اندر ضرورت احترام مدعیان کارشناسی به قانون 🔹در ایران ما، همواره افرادی وجود دارند که نسبت به تصمیم قانونی و اجرای حکم قضایی هوای نظریه پردازی به سرشان می‌زند و بعد از اقدام نهادهای مسئول به نقد و حاشیه سازی رسانه‌ای روی می‌آورند. از جمله این موارد توئیت نوشته‌های برخی از تحصیل‌کردگان رشته حقوق نسبت به اغتشاشات و مجازات اغتشاش‌گران است. 🔸 نکته اول اینکه در عرصه اجتماع که حکمی از سوی نهاد رسمی و قانونی ابلاغ و اجرا می‌شود جای توئیت بازی و لجن پراکنی و فحاشی و ... نیست به بحث کارشناسی و البته نهایتا تمکین به نهاد قانونی نیاز دارد. 🔹نکته دیگر اینکه در چنین فضای اجتماعی و پر التهاب و فتنه خیز، همین حرفها و ادله کذایی را می‌بایست به عنوان پرسش از بزرگان فقه و حقوق - که درکی از ماهیت اجتماع و فلسفه قانون دارند و غرض غیر علمی ندارند- در مجمع علمی و تخصصی پرسش کرد و برای وارد ساختن آن به رویه‌های قضایی در آینده اندیشید. 🔸والا سنگ روی سنگ بند نمی‌شود و اصل قانون و نهادهای اجتماعی از حیز انتفاع ساقط می‌شود. زمینه برای هرج و مرج فراهم می‌شود. 🔹 در آخر خوب است به این مطلب توجه شود که حرمت قانون و مشروعیت نهاد اجتماعی به پسند اشخاص و یا رای افراد وابسته نیست که در این صورت سالبه به انتفاع موضوع است. همچنین نمی‌توان امور اعتباری را به کشف مطلق واقع عندالله و حصول یقین معرفت شناسی (این است و لاغیر) متوقف کرد بلکه به اعتبارات عقلایی و قطع و ظنون علم‌آور می‌بایست اعتماد کرد. امروزه اعتبارات عقلایی بر این تعلق گرفته است که در مقام اجرا و عمل، قانون و نهادهای رسمی فصل الخطاب است. هر چند در مقام نظر و در درون نهاد علم (نه شبکه‌های اجتماعی) می‌توان کل قانون و نهاد اجتماعی را به چالش کشید و از مجاری قانونی و عقلایی در فرایند تقنین و قضا مداخله کرد و رویه‌ها را تغییر داد. بنابراین موقف نقد و بررسی قوانین و اقدامات نهادهای اجتماعی نهاد علم، قبل از صدور حکم و اقدام و از مجاری علمی و قانونی است.
4.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◀️ سخنران فیلم، مرحوم خانم دکتر طوبی کرمانی هستند. ✅ فارغ التحصیل فوق دکتری فلسفه و کلام تطبیقی از دانشگاه کالیفرنیای آمریکا و مؤلف بیش از ۷۰کتاب و مقاله علمی و اولین خانم که مسؤولیت رایزن فرهنگی ایران در یونان را به عهده داشتند. آخرین مسؤولیت ایشان دبیر کل مجمع جهانی اتحادیه زنان مسلمان بود. دکتر کرمانی استاد فلسفه دانشکده الهیات دانشگاه تهران و اولین زن فوق دکترای فلسفه در ایران و فارغ التحصیل فلسفه تطبیقی و کلام است. سخنان ایشان در مورد سبک زندگی اسلامی ایرانی و تفاوت آن با فرهنگ سکولار را بشنوید.
📌پیش نیاز بازسازی فرهنگی کشور 1. شناخت بنیانهای فرهنگی و گزاره‌های غلطی که بر اذهان مردم حاکم شده است و 2. عواملی که موجب شکل گیری این بنیانهای غلط و تأثیرپذیری مردم از آنها می شود https://eitaa.com/hekmat121
📌پیچیدگی انسان و جامعه 🔹انسان به تنهایی موجودی پیچیده، چند لایه و چند ساحتی است و همین موجب شده است که نتوان به صورت کامل آن را تبیین و کنترل کرد. هر فرد هرچقدر هم که قوی باشد و خود کنترلی داشته باشد باز هم احتمال خطا و اشتباه دارد. جالب توجه اینجاست که در بسیاری اوقات، خطای مضاعفی دارد و اینکه خطای خود را درست می‌پندارد و از آن دفاع هم می‌کند. 🔸 جامعه که تبلور انسان و عرصه ظهور اراده‌ی جمعی افراد است به طریق اولی پیچیده، چند لایه و چند ساحتی است. به طور طبیعی، جامعه محل آشکار شدن تعارض‌ها و تضادها، درگیری‌ها و تنازع‌هاست. جامعه عرصه‌ی آزمون و خطاست، هر فرد و هر نسلی در معرض تجربه‌ها و تحول‌های جدید تاریخی است. 🔹جامعه را با تضادها و تعارضهایش، با دوستی‌ها و دشمنی‌هایش، با آزمون‌ها و خطاهایش، با همه‌ی پیچیدگی‌هایش باید شناخت. 🔸جامعه را با ذهن ریاضی و مهندسی و مکانیکی نمی‌توان شناخت. شناخت جامعه به ذهن تحلیلی، پیچیده، خطا فهم و تجربه شناس، تاریخ خوان و فرهنگ‌دانا نیاز دارد. 🔹 متاسفانه امروزه بواسطه غلبه عقل ساده ساز ریاضی و ذهن مکانیک اندیش فیزیک و علم تقلیل‌گرای زیست، جامعه را بسیط، ساده و تک ساحتی و طبیعی می‌بینیم و از لایه‌های انسانی و تاریخی آن غفلت داریم. 🔸 جامعه از آنچه فکر می‌کنیم پیچیده تر است چون انسان پیچیده است. اگر باور ندارید به خودمان مراجعه کنیم تا پیچیدگی‌ها را درک کنیم. اگر درست خودمان را رصد و تحلیل کنیم خواهیم یافت که هر کدام از ما خیلی پیچیده هستیم. 🔹خودمان را بشناسیم تا موجودات دیگر را بشناسیم معرفة النفس انفع المعارف خودشناسی سودمندترین دانش‌هاست. https://eitaa.com/hekmat121
📌 احساس شخصیت فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری: 🔹مسأله احساس شخصیت مسأله بسیار مهمى است. از این سرمایه بالاتر براى اجتماع وجود ندارد كه در خودش احساس شخصیت و منش كند، براى خودش ایدهآل داشته باشد و نسبت به اجتماعهاى دیگر حس استغنا و بى‏نیازى داشته باشد، یك اجتماع این‏طور فكر كند كه خودش و براى خودش فلسفه مستقلّى در زندگى دارد و به آن فلسفه مستقلّ زندگى خودش افتخار و مباهات كند، و اساساً حفظ حماسه در اجتماع یعنى همین كه اجتماع از خودش فلسفه‏اى در زندگى داشته باشد و به آن فلسفه ایمان و اعتقاد داشته باشد و او را برتر و بهتر و بالاتر بداند و به آن ببالد. 🔸واى به حال آن اجتماعى كه این حس را از دست بدهد! این یك مرض اجتماعى است، و این غیر از آن «خودى» اخلاقى است كه بد است و نفس پرستى و شهوت پرستى است. اگر اجتماعى این منش را از دست داد و احساس نكرد كه خودش فلسفه مستقلّى دارد كه باید به آن فلسفه متكى باشد، و اگر به فلسفه مستقلّ زندگى خودش ایمان نداشته باشد، هرچه داشته باشد از دست مى‏دهد، ولى اگر این یكى را داشته باشد ولى همه چیزهاى دیگر را از او بگیرند، باز روى پاى خودش مى‏ایستد؛ یعنى یگانه نیرویى كه مانع جذب شدن ملتى در ملت دیگر و یا فردى در فرد دیگر مى‏شود، همین احساس منش و شخصیت است. (مجموعه ‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏17، ص53، حماسۀ حسینی) 🔹شخصیت و فلسفه مستقل زندگى داشتن و تعظیم و احترام شعائر ملى و دینى بزرگترین سرمایه‏هاست، حتى از علم بالاتر است. خاصیت شخصیت این است كه مانع جذب شدن است. هر كمبودى قابل اصلاح است مگر بى‏شخصیتى. پیغمبر به عرب چه داد؟ شخصیت داد. از چه راه؟ از راه ایمان به مبادى اسلام كه طبعاً شخصیت آفرین است. (مجموعه ‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏17، ص635) 🔸خسران شخصیت بالاترین خسرانهاست. ترسها، زبونیها، بردگیها، چاپلوسیها، توسرى خوریها همه مولود باختن شخصیت است. (مجموعه ‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏17، ص623، حماسه حسینى) https://eitaa.com/hekmat121
📌 معرفت برای حضور 🔹 مهمترین معرفت‌های مورد نیاز کنشگر جوان انقلابی برای حضور فعال، سازنده و بانشاط در مناسبات اجتماعی عبارتند از: ۱. نظام اندیشه اسلامی و دین‌شناسی جامع و عقلانی و کاربردی، ۲. شناخت خانواده و نظام تربیتی و رشد جامع اسلامی، ۳. شناخت تاریخ و جامعه و مؤلفه‌های سازنده‌ی حیات طیبه و تغییر جامعه‌ی جاهلی، ۴. شناخت فلسفه‌ی سیاسی اسلام و منطق حکمرانی متعالی، ۵. شناخت فرهنگ و شیوه‌های گفتمان سازی، تبلیغ و جهاد تبیین. https://eitaa.com/hekmat121
📌 مراحل انحراف فکری یک مذهبی ۱. هر انسان مذهبی مانند سایر انسانها در معرض انحراف فکری وعقیدتی وتغییر اساسی دربنیان‌های معرفتی وعملی است. ۲. انحراف لزوما یک پدیده‌‌ی دفعی وسریع نیست. بلکه امری بطئ، کند، نامحسوس و به صورت تدریجی وگام به گام است. بگونه‌ای که خود فرد وحتی اطرافیان نزدیک او نیز ممکن است این تغییر وانحراف رادر زمان احساس نکنند وپس از گذشت زمان طولانی وظهور آثار انحرافی به تغییرات اساسی درفکر وعمل او پی ببرند. حتی ممکن است اطرافیان پی ببرند اما خود فردمنحرف انکار کند ودیگران رابه سوء فهم و غرض‌ورزی و ... متهم کند. ۳. انحراف فکری وتغییر عقیدتی لزوما از فکر و عقاید آغاز نمی‌شود، بلکه درمراحل نخستین، از ظواهر اندیشه و دانش آغاز شود و در اعمال وسبک زندگی و برخی تحلیل‌‌های اجتماعی و سیاسی آشکار می‌شود اما به تدریج این تغییرات، تعمیق می‌یابد و به زیرساخت‌های نظری و معرفتی هم کشیده می‌شود. بخصوص اگر عوامل اجتماعی و فرهنگی همچون اغراض سیاسی و جاه طلبی و همچنین قبیله‌گرایی‌های حزبی هم مداخله کند نوعی کنش و واکنش تضادی هم شکل می‌گیرد و در هر رفت و برگشتی، احتمال تعمیق تغییر و انحراف بیشتر می‌شود. ۴. لزوما انحراف و تغییر عقیدتی از سر غرض ورزی و دشمنی نیست بلکه غالبا محرک اولیه دغدغه‌مندی و دلسوزی بیش از حد و غیرطبیعی است. افراط‌های اولیه چون به تدریج موجب سرخوردگی و واکنش‌های منفی در جامعه می‌شود آرام آرام سرد می‌شود و موجب تردید و تحیر می‌شود به نحوی که کنشگر در حق بودن مسیر گذشته تردید می‌کند و به سمت مخالف کشیده می‌شود. در این صورت جذب اندیشه‌ها و تفکرات مخالفان می‌شود و گمشده‌ی خود را آنجا جستجو می‌کند و می‌یابد تا بتواند از گذشته‌ی خود فاصله بگیرد و آن را فراموش و در نزد دیگران پاک کند. و شخصیتی روشنفکر، جذاب و متجدد از خود نشان دهد. ۵. اینگونه نیست که انحراف و تغییرات فکری از همان آغاز برای همگان آشکار و عیان باشد. بلکه اگر مراحل آغازین مستقلا مورد توجه باشد چندان انحراف و تغییر جدی دیده نمی‌شود و فقط کمی شور و احساسات بیش از حد دیده شود و یانقط نظرات معدود زاویه‌داری شنیده می‌شود که نوعا حمل بر مفردات و کم‌تجربگی و دلسوزی می‌شود وبه آنهابه عنوان مراحل آغازین انحراف وتغییر نگاه نمی‌شود. هر چند اگر بعد از اتمام مراحل انحراف، بخوبی نگاه شود آشکار می‌شود که همان مفردات بیانی و عملی اولیه نشانه‌هایی از افتادن درسراشیب انحراف بود که بعدا تعمیق وگسترش یافته است. ۶. با توجه به مقدمات ذکر شده، مراحل شکل‌گیری انحراف بخشی از مذهبی‌ها را در مراحل زیر می‌توان صورت‌بندی کرد: مرحله اول: افراط درکنشگری احساسی بدون تعمیق بنیان‌های فکری ونظری تحت تاثیر جو مذهبی خانواده و جامعه مرحله دوم: نفی متفکران اصیل وجایگزین ساختن برخی خطبا ومنبری‌های جذاب وکم عمق که بیشتر به احساسات وکنشگری دعوت می‌کنند وبه بهانه‌های مختلف مذهبی ویا انقلابی ویا اجتماعی، مخاطبان خودرا از تفکر وتعمق فکری واندیشه‌ورزی ومراجعه به حکما ومتفکران اصیل باز می‌دارند. مرحله سوم: پس ازمدتی این افرادچهار دسته می‌شوند. ✔️دسته اول: این مسير راناکافی می‌دانند وبه متفکران و صاحبان اندیشه مراجعه می‌کنند تاضعف‌ها ونواقص فکری وعقیدتی خود راجبران کنند. ✔️دسته دوم: فروکش کردن احساسات ومشغول شدن به امورات جاری زندگی، خانواده وکار. ✔️دسته سوم: سرخورده شدن از احساسات و تردید در درستی و عقلانی بودن کنشهای مذهبی و احساسی، از این رو دنبال راه‌ها و مسیر های دیگر می‌گردد. ✔️دسته چهارم‌: غلیان احساسات و عدم کافی بودن این حد کنشگری و فعالیت مذهبی و به سراغ جریانهای احساسی‌تر، پرشور و هیجان‌تر و جذاب‌تر. مرحله چهارم: دسته سوم وچهارم به سراغ جریانهای دیگری می‌روند که نوعا بامسیرعادی و طبیعی مذهبی‌ها وکنشکری دینی متفاوت هستند وطریق‌های دیگری راپیشنهاد می‌دهند. با گرایش به جریانهای متفاوت به تدریج، رویکردی انتقادی به جریان عادی مذهبی‌ها پیدا می‌کنند. دسته سوم آنها را افراطی، احساسی، کم عقل و متحجر می‌دانند. در مقابل دسته چهارم: مذهبی‌‌های سازنده‌ی گذشته خود را بی‌احساس، کم‌تحرک، اهل مماشات، غیرولایی می‌خوانند. از این رو، اولین انحراف‌ها و تغییرهای نهفته، آشکار می‌شود و هر کدام به نوعی از گذشته‌ی خود اعلام برائت می‌جویند و به سمت افراط و تفریط میل می‌کنند. مرحله پنجم: تبدیل انحرافات فکری به یک دستگاه فکري بدیل به نحوی که موجب گسست اجتماعی ودگر‌اندیشی می‌شود وبه مخالفت صریح وعلنی بارویه‌های عادی و متفکران و بزرگان دینی می‌شود. مرحله ششم: ورود به مرحله فحاشی، اسائه‌ی ادب وتخریب چهره‌های اصیل دینی ومعارف اسلام که به نظر آنها ناصحیح وموجب محافظه‌کاری و مماشات شده است. مرحله هفتم: ورود به مرحله تخریب فیزیکی، اغتشاشات وقتل متفکران ومردم ✍ سید مهدی موسوی @hekmat121
📌واکنشها به یادداشت "مراحل انحراف فکری یک مذهبی" پس از انتشار مطلب مراحل انحراف فکری یک مذهبی واکنش های مختلفی از سوی برخی استادان عزیز و مخاطبان محترم ارسال شد که نشان از اهمیت این گونه مباحث دارد. برخی از آنها عبارتند از: ✳️ اول: سلام علیکم. ضمن تقدیر و تشکر بابت طرح موضوع بسیار مهم فرایند تحول درونی منحرفان فکری و اعتقادی؛ که مستفیض شدیم. فقط در صورت امکان، مبانی این تقسیم بندی و نظریه پردازش را اگر تبیین و معرفی بفرمایید ممنون خواهیم بود ✳️ دوم: سلام و ارادت خدا قوت روان نبود شاید اگر تبدیل به یک فایل فلوچارتی می شود بهتر بود ولی عنوان خوبی داشت ✳️ سوم: سلام استاد پیرامون مطلب اخر کانال خیلی عالی بود برای من خودم راه گشا واقعا به نظرمون کانال نیاز به مطالب این چنینی هم داره و الان خلا این نوع مطالب زیاد دیده میشه حالا چندتا سوال اگر فرد خودش متوجه انحراف بشه راه حل برون رفت چیه ؟ اگر اطرافیان متوجه شوند عقلانی ترین برخورد اولیه چی باید باشه ؟عموما برخورد اطرافیان به دفع می انجامه ؟بعد از برخورد ابتدایی راه حل بلند مدت برای برون رفت چی هست؟ ✳️ چهارم: ایا سنجه ای هست که افراد پیشگیری کنن از این انحراف؟البته جواب عملیاتی تر باشه یعنی نیروی کف میدون هم که از مباحث علمی به دور هست بتونه از این معیار استفاده کنه ✍️تقدیر و تشکر ضمن تشکر از اعزه محترم، انشاء الله دریادداشت بعدی به برخی از نکات و پرسش های مطرح شده پاسخ داده می شود. 🔴درخواست از خوانندگان محترم نیز درخواست میشود نظرات خود را درباره این مطلب برای مدیر کانال ارسال بفرمایید تا سایر عزیزان از نقطه نظرات شما استفاده کنند. https://eitaa.com/hekmat121
📌مراحل انحراف فکری یک مذهبی یخش دوم: ♦️ مبانی 🔹 فرایند تحول درونی منحرفان فکری و اعتقادی یکی از موضوعات، آسیب‌ها و بیماری‌های مهم در جامعه دینی است. چرا که همواره دین‌داران در معرض دگردیسی و تحول درونی قرار دارند. 🔸 بنیان فلسفی و انسان‌شناسی این تحول دینی را می‌توان در صیرورت وجودی و حرکت جوهری انسان جستجو کرد. بر این مبنا، اگاهی‌ها و فعالیت‌های ارادی سازنده انسان است. اگاهی و دانش انسان حقیقت تشکیکی است و در معرض تغییر و نوسان وجودی است. هر سطح از آگاهی و عقلانیت، نوع خاصی از فعالیت و سلوک ارزشی و رفتاری را ایجاب می‌کند. نوع دین‌داری نیز تابع سطح آگاهی و عقلانیت پشتیبان است. هرچند ممکن است بواسطه احساسات و فضای روانی جامعه، انسان تحت تاثیر قرار بگیرد و تابع فضا و موقعیتی که در آن قرار دارد کنش‌ دینی داشته باشد اما با تغییر فضای جامعه و موقعیتی که کنشگر در آن قرار دارد جهت احساسات و تعلقات نیز تغییر می‌کند و به طور طبیعی رفتارها و فعالیت‌های کنشگر هم تغییر می‌کند. در زمانه‌ی تغییر، آنچه موجب ثبات و استقرار کنشکری دینی می‌شود بنیان‌های فکری و عقلانیت پشتیبان است که سازنده‌ی جهانبینی و عقاید است و مانع انحراف فکری و عقیدتی می‌شود. چرا که ریشه‌ی همه انحراف در افراط و تفریط است و عقلانیت موجب توازن و تعادل و مانع افراط و تفریط است. اما احساسات و تعلقات برآمده از فضای روانی و موقعیت‌ها به تنهایی نمی‌تواند عامل ثبات و استقرار ایمان دینی و کنشگری سازنده باشد چرا که احساسات و تعلقات احساسی بستر افراط و تفریط و خروج از تعادل و توازن است. ♦️ شواهد تاریخی 🔹 نمونه‌های فراوان تاریخی برای اثبات این مدعا و فرایند تحول درونی منحرفان فکری و اعتقادی وجود دارد. در دوره معاصر می‌توان به نسل اول سازمان مجاهدین خلق اشاره کرد که براساس دغدغه‌های دینی و عدالت خواهانه و تحت آموزش‌های برخی روحانیون تهران و مهندس بازرگان به کنشگری اجتماعی و دینی پرداختند اما پس از مدتی در همان نسل اول انحرافات نامحسوس فکری و گرایش به مارکسیسم به عنوان "علم انقلاب" به وجود آمد اما به تدریج در اعضای جدید تعمیق یافت. سپس به گسست دینی و "تغییر ایدئولوژیک" و تصفیه داخلی و در نهایت ترور عالمان و متفکران انقلاب و مردم مسلمان منجر شد. 🔸بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نمونه‌های دیگری نیز از انحراف فکری و عقیدتی نیروهای مذهبی و انقلابی وجود دارد که در دهه ۶۰ تحت تاثیر فضای انقلابی و تربیت روحانیون مبارز چپ‌گرا، سرشار از شور و احساسات دینی و انقلابی و عدالت‌خواهی و دشمنی با آمریکا و غرب بودند(چپ اسلامی) ولی در دهه‌های بعد، محور فتنه و اغتشاشات داخلی بودند و سر سفره دولت‌های متخاصم آمریکایی و اروپایی نشستند. 🔹 از جریان تشیع انگلیسی هم نمی‌توان غفلت کرد و لازم است تحقیق شود که چگونه بچه هیئتی‌های دهه هفتاد و دهه هشتاد که پای منبر برخی از خطبای معروف و مداحان جذاب بودند اما به تدریج به قمه‌زنی واحساسات افراطی روی آوردند وبه جریان شیرازی تمایل پیدا کردند وپیوندهای خود رابا هیأت‌های پیشین گسستند وبه افراط مذهبی وتخریب علما و فحاشی به متفکران وتکفیر مذاهب اسلامی کشیده شدند. ♦️ تشخیص بیماری 🔹 انحراف یک بیماری فکری و ذهنی است و می‌بایست به چشم یک بیمارنیازمند به کمک نگاه کرد. پس لازم است طبیبانه ویا باغبان‌گونه به انحراف نگریست وپیش از علاج و درمان به ریشه‌یابی وشناخت منشأ بیماری پرداخت. 🔸 چنانکه گفته شد ریشه‌ی اصلی بیماری انحراف، نبود عقلانیت دینی وجهانبینی توحیدی (خدامحوری) مستدل ودرونی‌شده (باور قلبی و ایمان آگاهانه ومتعهدانه) است. 🔹 همچنین عوامل روحی(حب و بغض) وغلبه‌ی احساسات وتعلقات برآمده از احساسات به عنوان عوامل ثانوی هم مهم است که موجب ارادت به افراد وتاثیرپذیری از آنها و تنفر از افراد دیگر می‌شود. البته روشن است که هرچقدر بنیان فکری وعقیدتی ضعیف‌تر باشد میزان ارادت و وابستگی و تأثیرپذیری ازافراد، جریان‌ها وموقعیت‌ها بیشتر می‌شود و هرچقدر جهانبینی توحیدی وعقلانیت ایمانی بیشتر باشد استقلال وتعادل رفتاری کنشگر بیشتر می‌شود. 🔸البته ازعوامل بیرونی وشرایط زمینه‌ای نباید غفلت کرد که بستر واکنش‌های احساسی رافراهم می‌کند. ♦️درمان‌گر 🔹 طبابت ودرمانگری بیماری انحراف فکری وعقیدتی نیازمند به دانش کافی وتخصص دینی وروان‌شناختی وحتی برخی اگاهی‌های جامعه شناختی است وهرکس سرخود و بی‌حساب و کتاب نمی‌تواند در این عرصه‌ی خطیر مداخله کند چرا که مداخله بی‌تخصص و بی‌تجربه نه تنها مشکل راحل نمی‌کند بلکه بر دامنه و عمق بیماری می‌افزاید وموجبات لجاجت و بداخلاقی و سوء فهم‌های زیادی رافراهم می‌کند. 🔸 کم نبوده است افرادی که انحرافات سطحی داشته اند اما بامداخله افراد دغدغه‌مند بی‌تخصص وبی‌تجربه بیماری آنهاحادتر شده است. 🔴 ادامه دارد ... ✍ سیدمهدی موسوی @hekmat121