📌 انسان محوري در مدينهي فاضله
آیت الله جوادی آملی:
🔹تبيين خلافت انسان و تشخيص هويّت اصيل وي كه خليفه خداي سبحان است براي جمع بندي برخي از آراي متضارب در نظام سياسي مدينه فاضله و ساختار انساني حكومت متمدّنانه سهم بسزايي دارد؛ زيرا گروهي اساس سياست سالم را «خدا محوري» مي دانند و عده اي پايهي آن را «انسان مداري». گرچه ممكن است صاحبان نظريه انسان محوري به عمق گفتار خود واقف نباشند و فاجعه انسان مداري غير موحّدانه را ادراك نكنند، ليكن آگاهان از جهان بيني توحيدي و واقفان بر تدبير و ادارهي حكيمانه خداي يكتا و يگانه مستحضرند كه هويّت انسان را كه همان حيّ متألّه است چيزي جز خلافت الهي تقويم نمي كند و در قوام او دخالت ندارد.
🔸موجودي كه خلافت خداي سبحان مقوّم هستي اوست در اَضلاع سه گانهي «مَصْدَر»، «مورد» و «مقصد» بودن حتماً بايد حكم خدا و رضاي الهي در او ملحوظ گردد؛ يعني خليفه خدا هرگز مصدر هيچ جزم علمي و عزم عملي نخواهد بود، مگر آن كه مسبوق به ارادهي تشريعي خدا و حكم صادر از ناحيهي او باشد و در مورد هيچ انساني تصميم نمي گيرد، مگر آن كه او را از منظر خليفه خدا بنگرد و هيچ كاري را درباره فرد يا جامعه انجام نمي دهد، مگر آن كه مقصد آن جلب منافع و مصالح انسان و دفع مضارّ و مفاسد از او باشد.
🔹با چنين تقريري هم اصل خدا محوري كه تنها پايه كمال و مايه جمال انساني است محفوظ مي ماند و هم اصل انسان محوري تأمين مي گردد؛ زيرا انسان شناسي از منظر خلافت الهي، محصولي جز خدا محوري در همهي ابعاد سه گانه مزبور نخواهد داد؛ چون كرامت انسان نتيجه خلافت اوست و ويژگي خليفه در اين است كه همهي شؤون علمي و عملي او مسبوق به حكم خدا و رضاي الهي باشد؛ چنان كه قرآن كريم دربارهي فرشتگان كه بندگان مكرّم الهي هستند مي فرمايد: (لايسبقونه بالقول و هم بامره يعملون).
🔸پس انسان محوري در مدينه فاضله بدون خدا مداري فرض صحيح ندارد؛ چون انسان بدون جنبهي خلافت وي از خدا كرامتي ندارد و بدون داشتن كرامت، دليلي بر لزومِ محور قرار گرفتن او نيست، بلكه و با درنظر گرفتن خلافت الهي از كرامت برخوردار است و صلاحيت محور بودن دارد. از اين رو تكريم خليفه و تجليل از او و جلب رضاي او و كار در جهت تأمين منافع و مصالح او همگي مسبوق به اذن و رضاي مستخلف عنه او، يعني خداي سبحان است؛ خلافت همانند آيينه شفاف است و جز مستخلَف عنه را نشان نمي دهد و اگر در برخي نصوص ديني آمده است كه اكرام مؤمن تكريم خدا و اهانت مؤمن توهين خداست، براي آن است كه مؤمن پرهيزكار از غمزهي غريزه بازآمدْ و با رمز تزكيه سازمان يافته و از سادهي هوس پركشيده و به وِسادهي عقل تكيه زده واز خوب رويانِ بدخوي طبيعت جدا شده و از چراغ كم فروغي كه با نَمي زنده و با دَمي مرده مي شود استضائه نكرد و چنين مؤمني شايستهي چنان تجليلي است.
دين برون آيد از گنه بنهي
سر پديد آيد اركله بنهي
همه خود زخويشتن كم كن
و انگه آن دم حديث آدم كن[سنایی]
🔹چنان كه شخص تبه كار چنين منزلتي ندارد:
تا گزنده بُوي گُزيده نه اي
تا درنده بُوي رسيده نه اي
بند برخود نهي گزيده شوي
پاي بر سر نهي رسيده شوي[سنایی]
اندرين ره كه راه مردان است
هر كه خود را فكند مرد آن است
آن كه او «نيستْ» گشت هَستش دان
و آن كه «خود» ديد بت پرستش دان
بي خبر زان جهان و مَسْت يكي است
خويشتن بين و بت پرست يكي است[سنایی]
تسنيم، جلد 3 ، صفحه 142.
#سیاست_متعالیه
#انسان
#خلافت
#آیت الله #جوادی_آملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌سه گونهی تربیت
(درآمدی برتربیت اسلامی)
بخش اول:
۱. انسان تنها موجودی است که بالقوه خلق شده است و مسئولیت ساختن و بالفعل شدن او به خودش واگذار شده است و او با آگاهی و اراده خود را میسازد. ساختن انسان یعنی شکوفا ساختن استعدادها مختلف و ظرفیتهای متنوعی است که در وجود او به ودیعت گذاشته شده است. بالفعل و برجسته شدن هر بخش از آن استعدادها و ظرفیتها گونهای از انسان را به وجود میآورد به همین جهت حکما گفته اند: "انسان نوع متوسط است و صیرورت وجودی دارد"
۲. انسان بواسطه آگاهی و ارادهای که دارد به عمل و فعالیت میپردازد تا نیازی را برطرف و مطلوبی را اصطیاد و یا نقص و مفسدهای را دفع کند. پس فعالیتهای انسان مقدمه اکتسابات اوست. همین اعمال و فعالیتها و اکتسابات اوست که سازندهی گونهی وجودی اوست. فعالیتها وارتباطات بینشی، گرایشی وبدنی در محیطهای خصوصی وعمومی هر کدام دارای نقشی در ساخت آدمی است. بدین سبب گفتهاند: "انسان در رهن اکتسابهای خود است"
۳. عموم ارتباطات و فعالیتهای انسان تصادفی و اتفاقی نیست بلکه هر کس براساس شاکله و شخصیتی که از پیش برای خود ساخته است رفتار میکند. به تعبیر دیگر، رفتارها و کنشهای انسان در شرایط بحرانی و اضطراری از پیش محاسبه نشده تابع شخصیت و شاکلهای است که قبلا در شرایط عادی کسب کرده است و خود را بدان سان ساخته است. اگر انسان از قبل شاکله محکم و شخصیت معتدلی را برای خود ساخته باشد در شرایط بحرانی و اضطراری هم با طمأنینه و سنجیده رفتار میکند. اما اگر شاکله متزلزل و شخصیت ضعیفی را بوجود آورده باشد در موقعیتهای خاص، رفتارهای نابهنجار و محاسبهنشدهای را از خود بروز میدهد. از این رو آمده است: "هر انسانی براساس شاکلهاش رفتار میکند"
۴. انسان ابعاد وجودی و قوای مختلف و عرصههای متنوع حیاتی دارد که میبایست به رشد و تربیت هر کدام از آنها توجه کرد تا به رشد جامع و متوازن برسد و الا رشد و تربیت او، کاریکاتوری و نامتوازن خواهد بود.
۵. نقش عقل و عقلانیت و همچنین نقش لذت و احساسات در ساخت شاکله و شخصیت بسیار مهم است. اگر بر وجود آدمی عقل حاکم شود و همهی قوا و نیازها تحت مدیریت عقل قرار گیرد و این امر به رویه عادی و طبیعی (ملکه) تبدیل شود شخصیت سالم و شاکلهی مستحکم، متعادل و متوازن به وجود میآید. اما اگر لذت و احساسات (شهوانی یا غضبی) بر دستگاه محاسباتی انسان غلبه یابد و عقل را از اریکه حکومت به زیر کشیده شود و تابع لذتها و احساسات طبیعی و زودگذر قرار گیرد طبیعتا شخصیتی متزلزل و شاکلهای لغزنده و ضعیف ساخته میشود که شاید در شرایط عادی چندان نشان داده نشود لکن در موقعیتهای بحرانی و مرزی آثار خود را نشان میدهد. تابع جو و فضای غالب میشود و به این طرف و آن طرف کشیده میشود. بدین سبب فرموده است: "همه بدیها و پستیها با بیعقلي همنشین است"
۶. انسان در بدو تولد هیچ شاکلهای جز فطرت ندارد. فطرت آن میل ذاتی و سرشت وجودی انسان که اساس آن را میل به کمال و تنفر از نقص شکل داده است. بر پایه فطرت، هر انسانی میل به کمال مطلق یعنی خداوند واحد کامل بدون نقص دارد اما پس از ورود به این عالم و غلبهی نواقص و نیازهای جسمانی و تقلید و عدم فعالیت عقل این فطرت مخموره ، محجوب گشته وفطرت ثانوی وطبیعت جسمانی آن را مستور میکند وخود جانشین آن میشود. بدین جهت، برای فعال سازی فطرت و کنترل و رفع نیازهای مادی کودک، به مربی ومحیط مناسب نیاز است و الا براساس طبیعت حرکت کرده و فقط نیازهای جسمانی را پاسخ داده و بر قدرت مادی خود میافزاید بدون آنکه ابعاد معنوی و فطری خود را درک وفهم کرده باشد.
۷. به اراده الهی و نظام تکوین، اولین و مهمترین محیط تربیت و رشد مادی و معنوی انسان خانواه است و پدر و مادر و سایر اهل منزل اولین مربیان کودک هستند که نقش تعیین کنندهای در ساخت اولیه شخصیت و شاکلهی کودک خود دارند. چرا که کودک از سر محبت و نیاز تعلق خاطر به پدر و مادر دارد و براساس تقلید و تکرار، بینشها و رویههای اهل خانواده را درونی میسازد و به جهت تکرار و علاقه نهادینه میشوند و شخصیت کودک را میسازد. بنابراین امر تربیت و ساخت اولیهی شخصیت و شاکلهی انسان به خانواده سپرده شده است و دیگر افراد و نهادهای اجتماعی و فرهنگی و آموزشی نقش مکمل و کمککننده را به خانوده در امر تربیت دارند چرا که تربیت نیازمند تخصصهایی است که همهی آنها را اهل خانواده ندارد لذا تحت نظارت و مدیریت خانواده دیگران در آن موضوعات تخصصی به اهل خانواده یاری میرسانند. بنابراین نباید تقصیر ضعفها و مشکلات آینده کودک و نوجوان را به گردن آموزش و پرورش و یا رسانهها و امثالهم انداخت بلکه در درجه اول اهل خانواده مسئول هستند.
🔴ادامه دارد ...
✍سید مهدی موسوی
#حکمت_عملی
#حکمت_تربیتی
#انسان
#تربیت
#عمل
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 سه گونهی تربیت
(درآمدی بر تربیت اسلامی)
بخش دوم:
۸. در محیط خانواده سه گونه تربیت ممکن است همانگونه که سه گونه پروش گیاه و برداشت محصول وجود دارد:
گونهی اول: دیمکاری
در این رویکرد، کشاورز بذر خود را در زمین میکارد و سپس آن را به اقتضائات آب و هوا واگذار میکند اگر سال پرآبی باشد محصول خوبی به دست آورد اما اگر کم آبی و خشکسالی باشد تمام بذر از بین میرود و محصول نارس و بیفایده و بلکه مضری به وجود میآید که نه تنها سودی ندارد بلکه مانعی برای کشت سال بعد هم میتواند باشد.
تربیت دیمکاری هم همین گونه است. پدر و مادر فرزندی را به سختی و زحمت به دنیا میآورند و شکم او را سیر میکنند اما تربیت و شکوفایی او را رها میکنند و به فضا و جو محیطی، مدرسه و یا رسانهها و شبکههای اجتماعی واگذار میکنند. در این صورت همهی تربیت و پرورش فرزند به دیگران واگذار شده است و هیچ برنامهای در خانواده برای انوع مختلف رشد و تربیت فرزند وجود ندارد. اگر جو و فضای جامعه و مدرسه خوب و سالم باشد فرزند هم به تبع محیط خوب خواهد شد اما اگر جو ناسالم و فضا غیر اخلاقی باشد و فرزند هم سرگردان در محیطهای غیر اخلاقی و غیر سازنده باشد طبیعتا فرزند هم ناسالم و نامتعادل رشد میکند و به انحراف کشانده میشود.
گونهی دوم: گلخانهای
رویکرد گلخانهای رویکرد مصنوعی و کنترل شده است. کشاورز با ساخت محیط بسته و محدود به کنترل همه شرایط و عناصر دخیل در پرورش بذر میپردازد و با مداخله در همهی فرایند کشت و داشت و برداشت، سعی میکند با سرعت و کم هزینه به محصول خود برسد و سریع آن را به بازار فروش برساند. روشن است که این روش برای گیاهان کم عمر و کم ریشه و غیر تنومند میتواند موثر باشد اما نمیتواند درخت تنومند و مستحکم با ریشه را به وجود آورد.
تربیت گلخانهای هم با بستن فضاهای مختلف و کنترل صددرصدی به دنبال مراقبت حداکثری از متربی است تا با شرایط و موقعیتهای ناسالم و افت خیز به طور مطلق مواجه نشود و آن گونه که مربی تشخیص میدهد، میپسندد و دوست دارد پرورش یابد. از این رو فرزند در محیط خانواده از هرگونه فعالیت اجتماعی، مشارکت مستقل در خرید مایحتاج منزل و مدارس عمومی و دولتی معاف است و همه چیز در محیط منزل برای او فراهم میشود تا در رفاه مطلق فقط به درس و مشق بپردازد و اگر ممکن باشد با کمترین سختی بتواند با ماشین شخصی و یا سرویس به مدرسه غیرانتفاعی کوچک و کنترل شده برود و فقط درس بخواند و برای کنکور و شغل باکلاس پردرآمد آمده شود.
گونهی سوم: باغبانی
رویکرد سوم، رویکرد باغبانی است که حد واسط میان دو رویکرد پیشین است. باغبان، در مزرعه و باغ وسیع و سرباز اما مراقبت شده و حصار کشیده شده به پرورش درختان تنومند و پر محصول اشتغال دارد. او نه فضای باغ را میبندد و همهی فرایند پرورش را در اختیار میگیرد نه چون دیمکار همه فرایند را به طبیعت و جو واگذار میکند. بلکه با تهیه مقدمات لازم و حرس شاخ و برگهای اضافی و کندن علفهای هرز، اجازه میدهد تا بذر به صورت طبیعی رشد کند و با مقاومت در برابر شرایط متنوع گرما و سرما، خود به درختی تنومند و پر محصولی تبدیل شود.
تربیت باغبانگونه هم با فراهم کردن شرایط و محیط مناسب اجازه میدهد تا در یک شیب نرم و مناسب، متربی آزادانه طعم سرد و گرم روزگار را بچشد و با آزمون و خطا تحربهی زندگی را در شرایط خوشی و موقعیتهای بحرانی و سخت به دست آورد. چون هر کدام از این بوتهها و کودکان قرار است به درختان تنومند و پر ثمری تبدیل شوند و در موقعیتهای مختلف قرار گیرند، با انتخاب درست و فعالیت سالم، آیندهای را بسازند. او باید تحت تربیت باغبان، شرایط سخت و موقعیتهای بحرانی و مرزی را تجربه کند و از قبل شاکلهی مناسب و قدرت مواجهه منطقی و سنجیده با آن شرایط و اراده و عزم قوی برای رویارویی با موقعبتهای پیشبینی ناپذیر را فراهم کند در این صورت است که آمادگی لازم برای پذیرش نقش و مسبولیتهای مهم آینده را پیدا میکند.
۹. براساس رویکرد باغبانی، متربی باید در فضای باز باغ، زندگی را تجربه کند، علاوه بر کسب دانش و اطلاعات لازم، با سرد و گرم روزگار مواجه شود، با همنوعان و سایر پدیدها ارتباط برقرار کند، تشخیص وتدبیر صحیح، اراده وعزم قوی، مقاومت وتحمل بالا، تابآوری، انعطاف وپویایی راتمرین کند تا استعدادهای او پرورش یابد وبه کرامت و رشدجامع برسد و آماده پذیرش مسئولیتهای بزرگ اجتماعی راداشته باشد. درعین آزادی وتجربهاموزی، باغبان از متربی خود در برابر خطرات خشکی و آتش مراقبت و پاسبانی میکند. "قو انفسکم واهلیکم نارا" لذا علاوه برآزادی و تجربهآموزی، هدایت ومراقبت شرط دیگر تربیت باغبانگونه است.
🔴ادامه دارد ...
✍سید مهدی موسوی
#حکمت_عملی
#حکمت_تربیتی
#انسان
#تربیت
#آزادی
#مراقبت
#تقوا
#مسئولیت_پذیری
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 سه گونهی تربیت
(درآمدی بر تربیت اسلامی)
بخش سوم:
۱۰. مراقبت دو گونه است:
الف: مراقبت بیرونی
این نوع از مراقبت و کنترل بر روی متربی توسط عامل دیگری انجام میگیرد و همواره با رصد و کنترل، به نصیحت و تشویق و تنبیه میپردازد.
ب: مراقبت درونی
این گونه از مراقبت توسط خود متربی انجام میپذیرد بدین گونه که قبل از هر کاری به سنجش انتخابها و تدبیر فعالیتها میپردازد و از میان بهترها بهترین و در شرایط اضطرار از میان بدها کمتربد را میشناسد و انتخاب میکند.
مراقبت و کنترل درونی (تقوا) اساس تربیت باغبانگونه است هرچند در ابتدای مسیر به مراقبت و کنترل بیرونی باغبان نیاز است تا با هدایت، نصیحت و تذکار و تشویق و تنبیه و الزام، استعداد خود مراقبتی(تقوا) را متربی فعال سازد.
۱۱. بنیاد مهم در تربیت باغبانی و خودمراقبتی، تقویت کرامت نفس و پرورش بزرگواری روح و عزت نفس واعتماد به داشتهها است که موجب ساخت شاکلهی مستحکم و شخصیت قدرتمند و متعالی میشود. هرچقدر کرامت و بزرگی در انسان تقویت شود تمابل او به سمت پلیدیها و پستیها و امور ذلتآور کمتر میشود و میل او به پذیرش مسئولیتهای اخلاقی و اجتماعی و قبول کارهای بزرگ جهت کمک به همنوعان و اقامه توحید و عدالت در جامعهی بشری بیشتر میشود.
۱۲. خلاصه خانواده مسئول اصلی تربیت فرزندان خود ونسل آینده و جامعه هستند و برای انواع و اقسام متنوع رشد وتربیت فرزندان (معنوی، علمی، فنی، هنری، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، بدنی) و ساخت شخصیت کرامتند وشاکلهی بزرگمنشانهی آنها میبایست برنامه داشته باشد تا ازافتادن خود واهل خانواده در آتش پستی و خواری و ذلت مراقبت کند و زمینه را برای پذیرش مسئولیتهای بزرگ اجتماعی و ساخت آیندهی متعالی فراهم کند.
۱۳. ایجاد محیطی سرشار از معنویت و عقلانیت، محبت و اعتماد، سادگی و بیآلایشی، نشاط و پویایی در خانواده اصول برنامه تربیتی است و در هر فعالیت و اقدامی میبایست این اصول پایه و بنیادین رعایت شود و برای تحقق حداکثری آنها در خانواده تلاش کرد.
به طور نمونه: تلقی عامیانه این است که خوشبختی و موفقیت اهل خانواده در گرو تجملات بیشتر و گسترش فناوریها و دستگاههای ابزاری به روز است و هر روز سعی میکنند بر تجملات و رفاه مادی منزل اضافه کنند، اما باید دانست که اساس منزل و پایداری خانواده بر محبت و سادگی است. هرچقدر سادگی و بی آلایشی (نه خساست و پلشتی) بر منزل حاکم شود و فناوریها و تجملات نقش ثانوی و عارضی پیدا کند، آن منزل به خوشبختی و اهل منزل به موفقیت و رسد جامع نزدیکترند. اصالت تجملات و تکنولوژی (فناوری و ابزارها) موجب خودفراموشی و پوچگرایی میشود و انسان خود را نه در ارتباط با دیگران بلکه در نسبت با ابزارها، تکنیکها و فناوریها تعریف و بازجویی میکند.
✍سید مهدی موسوی
#حکمت_عملی
#حکمت_تربیتی
#انسان
#تربیت
#کرامت
#بزرگواری_روح
#مسئولیت_پذیری
#ساخت_آینده
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌پرسش و پاسخ
پس از نشر مطلب #سه_گونه_تربیت یکی از مخاطبین محترم پرسشی را مطرح کرد و پاسخی عرض شد.
متن آن پرسش و پاسخ از این قرار است:
🔴 پرسش:
... اگه درخت آفت زده باشه چی؟!
با اون باید در قدم اول چه برخوردی رو تدبیر کنیم؟!
🔴 پاسخ:
🔹باغبان نسبت به درخت آفت زده باغ خود هم حساس است و نسبت به آن هم نقش باغبانی و سازندگی دارد. از این رو چند کار مهم میکند:
مرحله اول: شناخت
۱. نوع آفت را شناسایی میکند؛
۲. موضع آفتزدی را مشخص میکند مثلا تلاش میکند تا بفهمد آفت متعلق به میوه است یا برگ، شاخه است یا ساقه، تنه است یا ریشه. چون هر کدام از اینها باشد نوع درمان آن متفاوت است.
۳. ریشه و سبب آفت را جستجو میکند و تلاش میکند بفهمد علت و سبب آفت زدگی نوع آب است یا خاک، بذر است یا کود، گرما است یا سرما، شته است یا کرم و امثال اینها؟
مرحله دوم: مشورت با متخصص
پس از آنکه شناخت کافی و لازم را به دست آورد سریعا به تجویز و درمان نمیپردازد بلکه با متخصصین و صاحبان دانش و تجربه مشورت میکند و از نظرات آنها استفاده میکند.
مرحله سوم: درمان و مراقبت دلسوزانه
پس از رسیدن به یک نظر واحد در تجویز و درمان، با دلسوزی و محبت به درمان تدریجی میپردازد و با مراقبت در یک بازه زمانی متناسب روند درمانی را پیگیری و ارزیابی میکند.
مرحله چهارم: اگر تلاشها ثمر داد خداوند متعال را شکر میکند و بر روند درمان تا بهبودی کامل آن را ادامه میدهد. اما اگر درمانها و مراقبتها جواب نداد، درخت را از موضع آفت و آسیب قطع میکند تا فساد آن به دیگر درختان باغ سرایت نکند.
🔸در تربیت انسان آفت زده هم ابن مراحل به درستی میبایست رعایت شود. انسانها نیز یک نوع واحد و آفتزدگی آنها هم واحد نیست. بلکه افراد به جهات مختلفی دچار آفتزدگی میشوند و عمق و درجه آفت نیز در هرکس میتواند متفاوت و متمایز باشد.
#حکمت_عملی
#حکمت_تربیتی
#انسان
#تربیت
#مسئولیت_پذیری
#آفتزدگی
#درمان
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌پیچیدگی انسان و جامعه
🔹انسان به تنهایی موجودی پیچیده، چند لایه و چند ساحتی است و همین موجب شده است که نتوان به صورت کامل آن را تبیین و کنترل کرد. هر فرد هرچقدر هم که قوی باشد و خود کنترلی داشته باشد باز هم احتمال خطا و اشتباه دارد. جالب توجه اینجاست که در بسیاری اوقات، خطای مضاعفی دارد و اینکه خطای خود را درست میپندارد و از آن دفاع هم میکند.
🔸 جامعه که تبلور انسان و عرصه ظهور ارادهی جمعی افراد است به طریق اولی پیچیده، چند لایه و چند ساحتی است. به طور طبیعی، جامعه محل آشکار شدن تعارضها و تضادها، درگیریها و تنازعهاست. جامعه عرصهی آزمون و خطاست، هر فرد و هر نسلی در معرض تجربهها و تحولهای جدید تاریخی است.
🔹جامعه را با تضادها و تعارضهایش، با دوستیها و دشمنیهایش، با آزمونها و خطاهایش، با همهی پیچیدگیهایش باید شناخت.
🔸جامعه را با ذهن ریاضی و مهندسی و مکانیکی نمیتوان شناخت. شناخت جامعه به ذهن تحلیلی، پیچیده، خطا فهم و تجربه شناس، تاریخ خوان و فرهنگدانا نیاز دارد.
🔹 متاسفانه امروزه بواسطه غلبه عقل ساده ساز ریاضی و ذهن مکانیک اندیش فیزیک و علم تقلیلگرای زیست، جامعه را بسیط، ساده و تک ساحتی و طبیعی میبینیم و از لایههای انسانی و تاریخی آن غفلت داریم.
🔸 جامعه از آنچه فکر میکنیم پیچیده تر است چون انسان پیچیده است.
اگر باور ندارید به خودمان مراجعه کنیم تا پیچیدگیها را درک کنیم.
اگر درست خودمان را رصد و تحلیل کنیم خواهیم یافت که هر کدام از ما خیلی پیچیده هستیم.
🔹خودمان را بشناسیم تا موجودات دیگر را بشناسیم
معرفة النفس انفع المعارف
خودشناسی سودمندترین دانشهاست.
#جامعه
#انسان
#پیچیدگی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 فطرت انسان
امام خمینی(رحمة الله علیه):
ما ندانیم که دلبسته اوییم، همه
مست و سرگشته آن روى نکوییم، همه
فارغ از هر دو جهانیم و ندانیم که ما
در پى غمزه او بادیه پوییم، همه
ساکنان در میخانه عشقیم، مدام
از ازل، مست از آن طرفه سبوییم، همه
هر چه بوییم ز گلزار گلستان وى است
عطر یار است که بوییده و بوییم، همه
جز رخ یار، جمالى و جمیلى نبود
در غم اوست که در گفت و مگوییم، همه
خود ندانیم که سرگشته و حیران همگى
پى آنیم که خود روى به روییم، همه
دیوان امام ص۱۷۹
#فطرت
#انسان
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌انسان ایرانی و دریافت متعالی از هستی
🔹همهی انسانها فطرتا حقیقتجو هستند و به دنبال کشف واقعیت و بخصوص واقعیت مطلق، و برقراری نسبتی با هستیاند تا به وجود خود تعیّن و تشخّص بدهند. بدین علت، سراسر زندگی انسانها مبتنی بر درکی از واقعیت مطلق و نسبتی با هستی معنا و صیرورت مییابد. هر درکی از هستی و نسبتی با واقع، نحوهای از زندگی را رقم میزند. چرا که هستی بینهایت است و واقعیت لایهمند. هر انسانی به قدر وجودی و اندازهی ادراکی خود با ظهوری از ظهورات واقعیت و تجلیّات هستی ارتباط برقرار میکند و تشبّه به هستی مییابد.
🔸 علوم انسانی در هر مقطعی از تاریخ و حیات انسانی، ظهور این درک از هستی و نحوهی زندگی در توصیف و تبیین پدیدههای انسانی در جهت رسیدن به آن درک پیشنی از هستی و بر قراری نسبت وجودی با آن است.
🔹انسان ایرانی در عقیهی تاریخی و فرهنگی خود، نسبتهایی را با واقعیت و هستی برقرار کرده است که به او تعیّن وجودی، هویت اجتماعی و اعتبار تاریخی بخشیده است که در سنت علمی و فرهنگی او تجلی یافته است. بدون شناخت عمیق این تعیّن وجودی و هویت اجتماعی و اعتبار تاریخی نمیتوان درک درستی از ایران و انسان ایرانی داشت.
🔸 هستی در فرهنگ و تمدن ایرانی به وصف #تعالی متّصف شده است و لحظه به لحظه در حال تجلی و ظهور است فلسفه و دانش در نسبت با واقعیت را #حکمت_متعالیه و #حکمت_الهیه و #حکمت_مشرقی خواندهاند که حقیقت هستی را #نور جاری و ساری در همهی لایههای واقعیت دانستهاند و جوهرهی علم را نیز به نور و انکشاف حقیقت تعریف کردهاند. در این تلقی، ظهور تام هستی مطلق بیش و پیش از آنکه طبیعت باشد انسان است. به تعبیر دیگر فقط #انسان است که میتواند تجّلی و ظهور تام نور هستی باشد و طبیعت را هم نورانی و معنادار کند. لذا در مرکزیت حکمت و معرفت انسان ایرانی، #انسان_کامل قرار دارد. انسانی که اتصال غیب و شهود و پیوند آسمان و زمین است. لذا بر خلاف فلسفهی غربی که انسانمداری در گرو «طبیعی شدن انسان» است در حکمت الهی مشرقی، این طبیعت است که جوهرهی انسانی مییابد و بستر تعالی هستی انسان میشود.
🔹نسبت انسان ایرانی با هستی متعالی را میتوان در میراث علمی و تمدنی ایران مطالعه و شهود کرد. حکمت و شعر، قانون و سیاست، آداب و رسوم هر کدام طریقی به شناخت هستی انسان ایرانی است چرا که هر کدام از این آثار رهآورد اتصال وجودی انسان با واقعیت و نسبت با هستی متعالی و نورانی است که از جهان نفسالامر ابتدا وارد جهان ذهنی متفکر ایرانی شده است و از طریق تعلیم و تربیت، تالیف و تدریس وارد جهان بیناذهنیت انسان ایرانی شده است و به علم و صنعت، فقه و سیاست، ادب و هنر، آداب و رسوم تبدیل شده است. اما در عین حال محدودیتهای موجود در این ظهورات را هم باید توجه کرد. محدودیتهای ناشی از موقف تاریخی و اجتماعی انسان که امکان ظهور برخی دیگر از لایههای واقعیت را فراهم نکرده است.
🔸خلاصه با هر اثری از آثار جاودانهی فرهنگ و تمدن ایران اسلامی همچون شاهنامه و گلستان و مثنوی و دیوان حافظ و همچنین با آثار فقهی و اصولی و فلسفی میتوان به پستوهای هستی انسان ایرانی و ظهوراتی از واقعیت تعینیافته راه یافت و لایهای از لایههای وجودی انسان ایرانی و روح تاریخی ایران را کشف و مطالعه کرد تا چراغ راه آیندهی ما باشد.
🔹انقلاب اسلامی ایران نیز امتداد این هستی انسانی و رهآورد تحول در تعیّن وجودی انسان ایرانی و برقراری نسبتی جدید با هستی متعالی پس از گسستی است که در اثر ارتباط با عالم تجدد ایجاد شده بود. تحول و تجددی که نه در ستیز و گسست با گذشتهی هویتی و تمدنی خویش، بلکه در اتصال و امتداد آن، به همراه تلاشی برای آشکارسازی ظرفیتهای نهفتهی ادراکی و گرایشی انسان ایرانی در مواجههی با واقعیت و هستی و درکی از نیازهای زمانه است. در این میان نقش محبّت به اهلبیت (علیهم السلام) برای ارتباط وجودی با هستی متعالی و جاری در فرهنگ و تاریخ ایران اسلامی بیبدیل است.در انقلاب اسلامی بیش از هر چیزی انسان ایرانی با تجربهی وجودی حضرات معصومین ارتباط برقرار کرد و تلاش کرده زیست جهان خود را به آنها نزدیک کند و تا با اقتدا به آنها، زمانهی خود را آنگونه که میطلبد بسازد.
🔸محور مهم این تشبّه و بازسازی هویت و تعیّن تاریخی خود، #مسئولیت_اجتماعی بود. مردم تحولخواسته و تشبهیافته، بیش از هر چیزی تلاش داشتند تا خود را #انسان_مسئول تعریف کنند.
🔹 یکی از مهمترین ویژگیهای مهم که در انسان ایرانی نیاز به تقویت دارد #مسئولیت_اجتماعی است. ارزشی که در سالهای آغازین انقلاب بسیار پر رنگ و اثر گذار بود اما به تدریج تضعیف شد و #منفعت_طلبی_شخصی پنهان و روتوشدار جایگزین آن شد.
✍ سید مهدی موسوی
#انسان_ایرانی
#هستی_متعالی
#نور
#تاریخ
#اتصال_تمدنی
#مکتب_امام_خمینی
#تحول_باطنی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
🥀عِشق را #عِشق میفهمَد فقَط !
✍ نوشتهای از طلبه جوان کربلایی محمد حسین خانجانی (رحمة الله علیه) در ۱۷ سالگی
گاهی بیخوابی به سرم میزند ؛ گاهی به عِشق فکر میکنم !
براستی عشق چطور معنا میشود ؟🍂
راستش دلم میخواهد عشق را در چند کلمه خلاصه کنم . . .
دلم میخواهد عِشق را #خلاصه کنم در پرستیدن !
خلاصه اش کنم در خواستنِ با تمامِ وجودِ او !
عِشق را خلاصه کنم در راضیِ به امرِ معشوق بودن ؛ در اینکه او را بخواهی حتی اگر تورا نخواهد !
خلاصه اش کنم در آغوشِ او بودن در تمامِ عمر !
خلاصه اش میکنم در سوره ی حمد !
خلاصه اش میکنم در کمیل !
و عِشق ، این کلمه ی وصف ناپذیر را خلاصه میکنم در تمامِ اسئلک الامان های مناجاتِ مولای مولای . . .
خلاصه اش میکنم در ماهِ رمضان !
میخواهم عِشق را خلاصه کنم در طلبگی !
و میخواهم خلاصه اش کنم در شهادت !
و خلاصه کنم عِشق را در بهار . . . فصلی که به ما گفته اند بسیار از قیامت یاد کنید !
و و و هزاران خلاصه ی دیگر ؛ آه ! و شاید کلمه ی خلاصه با عِشق در تضاد است ! و شاید هم اصلا #کلمات از بیانِ معنای عِشق عاجزند !
ولی خب بالاخره ماییم و همین ضعف ها دیگر !
اگر نبود که ما انسان نبودیم !
اصلا شاید عِشق را بتواند خلاصه کرد در #انسان !
مگر نه ؟🙃
گاهی بیخوابی به سرم میزند ؛ گاهی به #انسان فکر میکنم . . .
که شاید
تنها
مترادفِ
کلمه ی
#عِشق باشد . . .❤️
یالطیف🦋
✍#خان
۳۱ فروردین ۱۴۰۰
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌ما برای وصل کردن آمدیم
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
وحی آمد سوی موسی از خدا
بندهٔ ما را ز ما کردی جدا
تو برای وصل کردن آمدی
یا برای فصل کردن آمدی
تا توانی پا منه اندر فراق
ابغض الاشیاء عندی الطلاق
هر کسی را سیرتی بنهادهام
هر کسی را اصطلاحی دادهام
در حق او مدح و در حق تو ذم
در حق او شهد و در حق تو سم
ما بری از پاک و ناپاکی همه
از گرانجانی و چالاکی همه
من نکردم امر تا سودی کنم
بلک تا بر بندگان جودی کنم
هندوان را اصطلاح هند مدح
سندیان را اصطلاح سند مدح
من نگردم پاک از تسبیحشان
پاک هم ایشان شوند و درفشان
ما زبان را ننگریم و قال را
ما روان را بنگریم و حال را
ناظر قلبیم اگر خاشع بود
گرچه گفت لفظ ناخاضع رود
زانک دل جوهر بود گفتن عرض
پس طفیل آمد عرض جوهر غرض
چند ازین الفاظ و اضمار و مجاز
سوز خواهم سوز با آن سوز ساز
آتشی از عشق در جان بر فروز
سر بسر فکر و عبارت را بسوز
موسیا آدابدانان دیگرند
سوخته جان و روانان دیگرند
عاشقان را هر نفس سوزیدنیست
بر ده ویران خراج و عشر نیست
گر خطا گوید ورا خاطی مگو
گر بود پر خون شهید او را مشو
خون شهیدان را ز آب اولیترست
این خطا را صد صواب اولیترست
در درون کعبه رسم قبله نیست
چه غم از غواص را پاچیله نیست
تو ز سرمستان قلاوزی مجو
جامهچاکان را چه فرمایی رفو
ملت عشق از همه دینها جداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست
لعل را گر مهر نبود باک نیست
عشق در دریای غم غمناک نیست
#اتصال_تمدنی
#همبستگی
#انسان
●➼┅═❧═┅┅───┄
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 انسانشناسی انقلاب اسلامی در بیانات امام خمینی (از فروردین ۱۳۵۶ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷)
(طرحی برای پایاننامه و مقالات پژوهش)
🔹هر انقلاب اجتماعی و سیاسی ریشه در نوع خاصی از انسانشناسی دارد، چرا که اولا انقلابهای اجتماعی ریشه در تحوّل درونی انسان دارد و ثانیا تبیین ماهیت اجتماع، چرایی و چگونگی انقلاب و همچنین شیوهی بسیج کنشگران انقلابی بر انسانشناسی مستقر در فرهنگ عمومی وابسته است.
🔸 از آنجا که رهبران انقلابی بیشترین نقش را در گفتمان سازی و خط مشئ گذاری انقلاب دارند لازم است تا انسانشناسی انقلاب ها را بر اساس تحلیل بیانات و پیامهای رهبران تحلیل کرد بخصوص بیانات و پیامهای منتهی به پیروزی انقلاب که در جمع کنشگران و مبارزان انقلابی مطرح شده باشد. از اینرو، جهت بررسی انسان شناسی انقلاب اسلامی لازم است به بیانات و پیامهای حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در دوسال منتهی به ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی مراجعه کرد و به صورت بندی آرا و اندیشههای انسانشناسانه ایشان پرداخت.
🔹 طبیعی است که میبایست به پرتکرارترین و محوریترین آرا و اندیشههای امام خمینی مراجعه کرد و براساس نظام موجود در اندیشهی ایشان به صورت بندی جامع آنها پرداخت.
🔸 امام خمینی (رحمة الله علیه) در بیانات دوسال منتهی به انقلاب اسلامی، بیش از هر موضوعی به توصیف و تفسیر عمقی #انسان پرداخته است و درصدد ارائهی الگوی از #انسان_جامع و همچنین #انسان_انقلابی است.
🔹 براین اساس لازم است تا پژوهشهای عمیق و کیفی در این باره تألیف شود تا از این طریق بر گستره و عمق #انقلاب_شناسی افزوده شود و همچنین به معرفی بهتر و دقیقتر اندیشهها و مکتب فقاهتی امام خمینی اهتمام ورزیده شود.
#امام_خمینی
#انقلاب_شناسی
#انسان_انقلابی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
✍ سید مهدی موسوی
(مدرس مکتب فقاهتی امام خمینی در حوزه علمیه قم)
●➼┅═❧═┅┅───┄
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121