📌 اخباری گری
(تحلیلی متفاوت)
بخش چهارم: پیامدهای اخلاقی
🔸چنانکه گذشت اخباریگری مانند هر مکتب فکری دیگر، یک شبکه معرفتی است و دارای یک صورتبندی نظری است و در این قالب، نوع نگاه خود را به عالم و آدم عرضه می کند. شناخت این مکتب جز از طریق این شبکه هماهنگ و پیوسته و بخصوص توجه به زیرساختهای معرفت شناختی و انسان شناختی آن ممکن نیست. آنچه مهم و محل مناقشه است و نتایج و پیامدهای اجتماعی و سیاسی را به همراه می اورد، همین شبکه معرفتی و صورتبندی نظری از مفاهیم و گزاره ها است والا ممکن است بسیاری از مفاهیم و گزاره ها مستقلا و مجزا، صحیح باشد و در سایر مکاتب فکری هم یافت شود اما نوع نظم اخباریگرایانه موجب پیامدهایی شود که در سایر مکاتب چنین پیامدهایی را نداشته باشد.
🔹پیامد دیگر معرفت شناسی اخباری گری، نفی حسن و قبح ذاتی ارزشها، افعال و ناتوانی مطلق عقل در کشف حسن و قبح همه افعال است. این یکی از وجوه اشتراک #اخباریگری با #اشعریگری است و حتی می توان با شواهد تاریخی و منطقی به راحتی اثبات کرد که این فکر از رسوبات جریان اشعریگری در فکر و فرهنگ آن بخش از جامعه شیعی است که به خلوص گرایی و ایمان گرایی احساسی و تقابل گرایی اجتماعی با سایر فرهنگ ها و جوامع تمایل دارند.
🔸به اعتقاد برخی از پیروان معتدل این رویکرد، افعال از حسن و قبح برخوردارند اما عقل از ادراک ناتوان است، اما از منظر جریان غیر معتدل، اصلا افعال و پدیده ها به هیچ وجه دارای حسن و قبح ذاتی نیستند و تمام حسن و قبح ها در نسبت ها و ارتباطات ساخته می شوند. بنابراین ارزش بودن ارزشها و حسن و قبح داشتن افعال جوارحی و جوانحی کاملا برساخته و روبنای ارتباطات و نسبت ها است که آن نسبتها زیربنای حقیقت وحسن وقبح است.
🔹 به اذعان این افراد اگر برای افعال و اخلاق به حسن و قبح ذاتي قائل شديد در واقع شما ذات اشياء را مستقل از خداي متعال و مشيت او تعريف کرده ايد، لذا بنياد اخلاق بر بت پرستي ساخته اید، چون در این صورت، هر امر اخلاقی و ارزشی یک بت و آله می شود و مستقل از خدا و اراده و مشیت او در نظر گرفته شده اند. اگر عقل هم به حسن و قبح ذاتي حکم بدهد، يعني عقل به بت پرستي دعوت مي کند لذا این عقل شیطانی و تحت ولایت شیطان است. بنابراین فقط یک چیز حسن دارد و آن ایمان و تعبد است و الا هیچ یک از مفاهیم اخلاقی مثل عدالت و ظلم، آزادی و اسارت، فضیلت و رذیلت، راستی و کذب و مانند آن به تنهایی هیچ حسن و قبح ندارد.
🔸 لاجرم لازمه این حرف اين است که بدون ایمان و پذیرش ایمان، اصول اخلاقی و ارزشی هیچ ارزش و استقلال و حجیتی ندارد و نمی تواند مستمسک مباحثات عقلي در اثبات دین و دینداری واقع شود لذا تمام استدلالهای اخلاقی بر اثبات دین و دینداری و آموزه های دینی بی فایده و بی معناست.
🔹 البته روشن است که تمام همت جریان اخباریگری در نفی حسن و قبح ذاتی افعال و اخلاقی برای زدن استدلال اصولیون و فقهای شیعه در اثبات حجیت عقل در استنباط احکام است. نگرانی این طیف این است که اگر حجیت عقل در استنباط احکام و برنامه ریزی زندگی و سیاستگذاری اجتماعی اثبات شود ناخودآگاه پای #عدالت، #مصلحت، #عرف، #علم و #تجربه هم به فرایند فهم و استنباط باز می شود و همین موجب تعطیلی دین، عرفی شدن استنباط، نفی ولایت اهلبیت(ع) و تنگ شدن دایره عبودیت می،شود؛ چون یا باعث اتکای به عقل و احساسِ بی نیازی از روایات می شود و جايي براي مديريت ديني و اخلاق ديني نمي ماند و اخلاق کاملا سكولار می شود و یا اینکه روایات را می بایست با عقل ناقص بشری که تابع تعلقات نفسانی و تقویمات اجتماعی تحت ولایت شیطان است تفسیر و تحلیل کرد و نهایتا همین هم موجب دوری از ایمان و ولایت اهلبیت و حرکت تحت ولایت شیطان و پناه بردن به دانش های جنود کفر و شیطان (اعم از فرق و مذاهب غیر شیعه اثنی عشری و سایر ادیان و مکاتب فکری موجود) میشود. در حالی که حسن و قبح عقلا و احکام مشترک عُقلایی تماما برای حفظ نظام مادی و وضع موجود شیطانی است.
🔸در واقع با نفی حسن و قبح ذاتی افعال و اخلاق، حجیت و اعتبار عقل در استنباط احکام، برنامه ریزی و سیاستگذاری اجتماعی به طور کامل ساقط می شود ومنبع بودن و دلیل بودن آن هم نفی می شود لذا جا برای "ایمان گرایی احساسات محور" باز می شود. (شبیه همان چیزی که کانت در طرح فکری خود دنبال می کرد که عقل را محدود کند و جا را برای ایمان احساس محور باز کند.)
🔹 استاد مطهری در مقاله #حق_عقل_در_اجتهاد از این طایفه با عنوان #سوفسطائیان_اسلامی یاد می کند که در شیوه و نتایج بسیار شبیه #سوفسطائیان_یونانی عمل کرده اند.
ادامه دارد ...
#اخباری_گری
#حسن_و_قبح
#سوفسطائیان_اسلامی
#اخباریگری_معاصر
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 اندر عواقب چهره سازی تلویزیونی / رسانهای
🔹 در گذشته، چهرهها محصول یک فرایند تدریجی رشد و تعالی افراد در یک بستر واقعی بود و افراد به طور طبیعی در مناسبات اجتماعی قرار میگرفتند و با پذیرش مسئولیتهای کوچک تجربههای فراوانی را کسب میکردند و بعد از گذشت زمان، آماده مسئولیت بزرگتر میشدند. نمونه این رشد تدریجی در دفاع مقدس رقم خورد. افراد از عضو معمولی به تدریج به فرمانده گروهان و گردان ارتقا مییافت و برحسب تواناییها و لیاقتها به فرماندهی و تیپ و لشکر میرسید.
🔸اما با محوریت یافتن فناوریهای جدید رسانهای، این موازنه به هم خورده و معادلهی دیگر به وجود آمده است و آن هم چهرهشدن سریع بدون طی مراحل تعالی.
🔹مهمترین ویژگی تلویزیون و رسانههای جدید، چهره سازی و بزرگ کردن سریع آدمهای گمنام و ناشناختهای است که سیر تدریجی رشد و تعالی را طی نکردهاند. بلکه به جهت یک ویژگیای بصری و شخصیتی مورد توجه دست اندرکاران رسانه قرار گرفته است تا بهتر بتواند مخاطب را جذب کند. سیمای خوب، گفتار شیوا، رفتار جذاب و نمونههای دیگری از این ویژگیها موجب شهرت و چهرهشدن بسیاری از افراد گمنامی در رسانهها و بخصوص تلویزیون شده است که هیچ برتری علمی و شخصیتی بر دیگران ندارند.
🔸 تا اینجای کار اشکالی ندارد اما از اینجا به بعد، اتفاقی جدید رقم میخورد و آن ایجاد احساس علامهگی و حق دخالت در همهی امور اجتماعی و سیاسی در آقای چهرهی رسانهای است. چهرهای که خود را متمایز و متفاوت از دیگران و نماینده و سخنگوی آنها تلقی میکند به نحوی که میتواند به همگان دستور دهد چون مخاطب مردمی دارد و میتواند از ظرفیت رسانه علیه این و آن استفاده کند.
به قول ملک الشعرای بهار:
چون آینه نورخیز گشتی، احسنت
چون اره به خلق تیز گشتی احسنت
در کفش ادیبان جهان کردی پای
غوره نشده مویز گشتی، احسنت
🔹 انتخابات مجلس ۱۴۰۲ صحنهی کارزار برخی از این چهرههای رسانهای و تلویزیونی بود که تمام اعتبار و شهرت خود را از تلویزیون و تریبونهای سیاسی (مجموعههای انقلابی) کسب کردند و متاسفانه مراحل پختگی و کسب تجربه را از مسئولیتهای کوچک طی نکرده بودند اما به یکباره برای همه افراد و جریانها خط نشان کشیدند و با عصبانیت و تندی به تخریب این و آن پرداختند و موجبات شقاق و اختلاف میان مردم و انقلابیون را فراهم کردند.
#سلبریتی_سیاسی
#سلبریتی_مذهبی
#چهرهشدن_رسانهای
#تربیت
#رشد
#تجربه
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1629