📌 تبیین «کثرت» در حکمت متعالیه
⏹بخش دهم:
❇️ماهیت دنیا
یکی دیگر از مباحث مهم در باب فهم کثرت در حکمت متعالیه، مسئله «دنیا» است. چرا که دنیا دار کثرت است.
الف: دنیا در حکمت نظری
گاه مقصود از دنیا، «طبیعت» و جهان متکثر مادی است که با جسم و جسمانیات همراه است. معرفت ناظر به این منظر در قلمرو حوزه حکمت نظری است.
براساس ابعاد نظری حکمت متعالیه، موجودات این جهان همراه با جسم و دارای ویژگی جسمانی است. از اینرو، موجودات محدود و متعیّنی هستند که با زمان و مکان، کم و کیف همراه هستند.
در حکمت متعالیه، طبیعت موجود هدف دار است و به سوى کمال خودش شتابان است و چون طبیعت در ذات خودش غیر شاعر است، در تسخیر یک نیروى دیگرى است که خالق آن است.
بر این مبنا، طبیعت میل به کمال وجودی خود را دارد. یعنى هر موجودى در سرشتش استعداد و قوهاى دارد که مىخواهد این استعدادش به فعلیت برسد. به تعبیر دیگر، همه این موجودات، ممکن الوجود، معلول و رابط هستند و همواره در حال اشتداد وجودی، صیرورت و تکامل ذاتیاند و آن به آن در حال تغییر و تحول به سوی هدفی است که خالق در سرشت آن نهاده است. هیچ موجودی از این سرشت و قانون طبیعی خارج نیست و همهی موجودات این جهان، عضوی از یک کاروان به هم پیوستهای هستند که در حرکت مدام و قانونمند به سوی بینهایت قرار دارد و خلاف آن نمیتوانند حرکت کنند.
در مقابل این نگاه، نظریه هگل و تضادگرایان دیالکتیکی قرار دارد که معتقدند: «شىء گرایش به انهدام خودش دارد، یعنى گرایش به ضد خودش دارد که آن ضدش نفىکننده خودش است. به طرف ضدش مىآید. ولى این هم گرایش به ضد خودش دارد که نفىکننده خودش است که این نفى، نفىِ این نفى است و چون نفىِ این نفى است به یک معنا مساوى با این مىشود، منتها مساوى با این در حد عالىتر. پس شىء گرایش به ضد و انهدام خودش دارد، این ضد هم گرایش به ضد و انهدام خودش دارد ولى نتیجه این دو گرایش به انهدام، تکامل است.» (استاد مطهری، انحطاط و ترقی تمدنها «از نظر قرآن و منطق دیالکتیک»، ص212)
برخلاف نگاههای دیالکتیکی ، موجودات در درجه اول میل اتصال و ارتباط و زوجیت و جاذبه دارند. (بیانات آیت الله خامنهای در دیدار اقشار مختلف بانوان ۱۴ /۱۰ / ۱۴۰۱)
و تضاد و تقابل و درگیری و دافعه، فرع بر این اتصال و ارتباط و زوجیت است. چرا که هر اتصال و ارتباطی با نفی غیر و نفی موانع همراه است و این نفی، درگیری و تضاد و تصادم را در پی دارد. بنابراین نظام این جهان بر جذب و دفع استوار است و «هیچ ذرهای از ذرات جهان هستی از دایره حکومت جاذبه عمومی خارج نبوده و همه محکوم آنند. از بزرگترین اجسام و اجرام عالم تا کوچکترین ذرات آن دارای این نیروی مرموز به نام نیروی جاذبه هستند و هم به نحوی تحت تأثیر آن میباشند.» (مطهری، جاذبه و دافعه علی، ص17)
در مجموع باید گفت جهان همانند یک کاروان، یک کل به هم پیوسته ودر حال صیرورت وحرکت است. وجود محدودیتها ونیازها وهمچنین میل به کمال، ارتباط واتصال و رفع نیازها، عامل اصلی حرکت وپویش و صیرورت در موجودات این جهان است که متوقف بر نفی محدودیتها، نواقص وموانع درونی و بیرونی است. ازاینرو، اساس این جهان با مجموعهای هماهنگ از جذب و دفع، اتصال وانقطاع، پیوستگی وگسستگی همراه است.
انسان هم به عنوان یکی از موجودات این جهان، تحت قوانین حرکت و صیرورت این جهان قرار دارد و بدین جهت به ارتباطات انسانی و زندگی اجتماعی تمایل دارد.
🔹ب: دنیا در حکمت عملی
معنای دوم از دنیا، ناظر به کنش و زندگی انسان است که میتوان آن را «جهان اجتماعی» خواند. از این حیث در قلمرو عقل عملی، تدبیر و عقلانیت است که ساخته و پرداخته آگاهی، اراده و فعالیتهای انسان است.
از این منظر «دنیا» مخلوق انسان و محصول فرآیندهای انسانی است و تحت قانون فطرت کمالخواهی و نظام جذب و دفع، حب و بغضهای انسان است که به ایجاد مجموعهای از معانی، مفاهیم، اعتبارات و ساختارهای حقوقی و اداری منجر میشود. بر همین اساس «دنیا» ابتدا در ذهن آدمی ساخته میشود سپس تعیین عینی در قالب نظامات و ساختارهای اجتماعی مییابد.
🔸اساس این جلوه از دنیا را جهان معنایی انسانها و فرهنگ اجتماعی میسازد. جهان معنایی یا لایه زیرین فرهنگ، ساخته شدهی معانی بینااذهانی عمومیت یافته و رسوخ یافته در جان افراد آن جامعه است که به ملکات، ارزشها، هنجارها و رویههای عمومی تبدیل شده است.
🔹براساس متفکران معاصر حکمت متعالیه، همانگونه که هر موجودی بر پایه نظام طبیعی و یک سلسله عوارض منظم طبعی حفظ میشود انسان نیز دارای نظامی فطری و طبیعی است که به وسیله آنها خود را حفظ میکند و مصالح و منافع خود را جذب میکند و مفاسد و مضار را دفع میکند.
🛑 ادامه دارد...
✍ سید مهدی موسوی
یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳
#حکمت_متعالیه
#وحدت
#کثرت
#جذب
#دفع
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2342