eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
530 عکس
151 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 تایید انجمن حجتیه توسط سید منیرالدین شیرازی و جریان فردید و اختلاف با جریانهای چپ اسلامی خاطرات محمد جواد صاحبی https://eitaa.com/hekmat121/2017
📌 تکامل فلسفه به کدام روایت؟ ❇️ روایت فلاسفه یکی از مسائل مهم در دوران اخیر و بخصوص بعد از آشنایی ایرانیان با اندیشه‌های فلسفی غرب، مسئله تکامل فلسفه و امتداد اجتماعی آن است. مسئله‌ای که اول بار توسط فیلسوف بزرگ اسلام سید جمال الدین اسدآبادی (ره) مطرح شد و بعد از آن فیلسوفان بزرگی همچون امام خمینی، علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیت الله العظمی خامنه‌ای برای آن یک بنیاد فلسفی و متعالی فراهم آوردند که به تولید آثار بسیار ارزشمندی منتهی شده است. بر این اساس و در این روایت، فلسفه اسلامی بواسطه بهره‌مندی از معارف قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) از غنای درونی و اساس منطقی صحیحی برخوردار است و بر پایه معارف عمیق اسلامی دارای یک سامان متعالی و وحیانی است که قابل مقایسه با فلسفه یونان نیست. https://eitaa.com/hekmat121/2019 لذا می‌بایست به طور عمیق و دقیق، عمق معارف آن را شناخت و با استفاده از همه ظرفیت‌های منطقی و محتوایی آن، الگوهای کلان معرفتی و نظامات اجتماعی را استنباط کرد. از اینرو هیچ نیازی به تغییر منطق فلسفه اسلامی و رنسانس مبنایی و محتوایی در آن نیست. هرگونه ادعای رنسانس فلسفی و تغییر منطق و روش در آن ناشی از عدم شناخت و تعلیم درست فلسفی است و موجب انحراف از مسیر تکاملی حکمت و فلسفه خواهد شد. آیت الله العظمی خامنه‌ای در این زمینه می‌فرماید: «ما به یا اساس فلسفه‌مان احتیاج نداریم. ... میتوان در مبانی موجود فلسفىِ ما را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهای را در خارج از محیط ذهنیّت به‌وجود میآورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن میکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آن‌گاه یک درست کنید. از ، از « »، از . (بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی 29/10/1382) در این روایت، تکامل فلسفه به معنای «لبس بعد از لبس» براساس حرکت جوهری است که همان جوهره‌ی پیشین تکامل وجودی پیدا می‌کند و بر عمق و دقت آن افزوده می‌شود. 🛑 روایت دگر اندیشان فلسفی در مقابل رویکرد اول، یک روایت دیگری وجود دارد که معتقد به باز اندیشی در منطق فلسفه اسلامی و ناتوانی فلسفه موجود در نظام‌سازی اجتماعی است. در این رویکرد، طیف‌های مختلفی وجود دارد که از جمله آنها جریان احمد و سید و اتباع آنها است. بر اساس این اندیشه‌ها، فلسفه اسلامی یک پدیده‌ی تاریخی متاثر از فلسفه یونانی است که در تاریخ اسلام تغییرات قابل توجهی داشته است و در برخی مسائل جهت دینی پیدا کرده است اما جوهره یونانی آن حفظ شده است و به همین جهت فلسفه موجود در جامعه اسلامی باید بسط و تکامل پیدا کند و از حیث‌های مختلفی باید تغییر کند. برخی به منطق هرمنوتیک و روش پدیدارشناسی روی آورده‌اند و از این منظر به بازخوانی فلسفه اسلامی پرداخته‌اند و برخی براساس منطق دیالکتیک و فلسفه‌ی شدن، به تاسیس منطق و فلسفه جدید می‌اندیشند. البته این جریانات، ممکن است به تعریف و تمجید از فلسفه اسلامی هم بپردازند و آن را به عنوان یک امر تاریخی در محترم همضض بشمارند اما باید توجه کرد که این یا از باب اضطرار است و یا تفاهم و تقیه. و الا باید در بسیاری از بنیان‌های منطقی و اصول معرفت‌شناختی و هستی‌شناسی آن تجدیدنظر کرد. یکی از مروجان این روایت می‌گوید: «فلسفه موجود باید بسط و تکامل پیدا کند؛ هم از لحاظ "استناد منطقی به وحی" و هم از لحاظ "امتداد عینی پیدا کردن و معطوف شدن به عمل اجتماعی".» این اظهارات به خوبی نشان می‌دهد که مدعیان آن معتقدند که باید یک رنسانس فلسفی صورت پذیرد تا فلسفه جدیدی تأسیس شود و بنیان جدیدی برای عینیت و عمل اجتماعی فراهم شود. در این روایت، تکامل فلسفه به معنای «کون و فساد» در فلسفه مشایی و منطق دیالکتیک (تغییر و تغایر) است که باید جوهری نابود شود و جوهری دیگر متولد شد. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2020
📌نفی کاشفیت علم و نفی اسلامیت فلسفه در کلام آقای سید محمد مهدی میرباقری 📍بدون هرگونه تحلیل و حاشیه 🔹«اگر ماهيت علم را انکشاف بدانيم و اکتشاف را نيز تطابقی تعريف کنيم (نظريه رايج روزگاران قديم و اکنون حتی در ميان فيلسوفان اسلامی) سخن گفتن از علم دينی بی پايه خواهد بود. اگر علم، کشف واقع باشد و در حوزه علوم تجربی روش تجربی و در حوزه علوم فلسفی روش برهانی، ثابت و برقرار باشد سخن گفتن از اتصاف علم به وصف دينی و غير دينی سخنی نابجا است» 🖌منبع: علم دینی، دیدگاه ها و تحلیل ها، ص297. 🔸«ما وجود تطابق محض در رئاليست را به شدت رد می کنيم. کسی نمی تواند تطابق را برهانی کند. به بيانی ديگر تطابق محض مطلقا معقول نيست. اگر ذهن من و خارج دو چيز هستند تطابق اين دو يا برابری محض اين دو ممکن نيست. اگر فهم واقعيت را به برابری و تطابق با واقعيت تعريف کرديم اولا نه تنها قابل اثبات نيست بلکه حتما باطل است؛ و ثانيا قيد دينی و غير دينی آن از ميان می رود زيرا فهم يا برابر با واقعيت هست يا نيست. تفاوتی نمی کند که پيش فرض های آن را از دين بگيريد يا نه. بنابراين اگر بگوييم علم يعنی کشف واقعيت به معنای برابری با واقعيت، علم در ذات خود قابليت دينی و غير دينی شدن را از دست می دهد. راه حل ما اين است که فهم را به تناسب برگردانيم و اختيار را نيز در کيفيت فهم موثر بدانيم و بگوييم فهم خنثی نيست يا مومنانه است يا کافرانه» 🖌منبع: مناظره هایی در باب علم دینی، ص220 و 223. 🔹«عده ای می گويند علم پيش فرض فلسفی دارد، بايد فلسفه علم تغيير پيدا کند، فلسفه های مضاف غرب غير دينی است، پس در مقابل بايد فلسفه های مضاف دينی ساخته شود و به اين ترتيب دانش ها بر اساس فلسفه های دينی شکل می گيرند و در نتيجه علوم دينی می شوند. حاصل اين ديدگاه حاکميت فلسفه بر تمدن است نه دين. بنا بود دين حاکم شود نه فلسفه؛ بر اساس اين ديدگاه فيلسوفان مسلمان حاکم بر عقلانيت تخصصی بشر می شوند. البته حاصلش بهتر از علم کنونی برای زندگی است ولی دين حاکم نشد» 🖌منبع: مناظره هایی در باب علم دینی، ص199. 🔸«انکار نمی کنیم که فلسفه از معصوم (ع) تاثیراتی گرفته است ولی آیا اثر پذیرفتن به معنای امضا و تایید است؟ تاثیر پذیرفتن به معنای استناد منطقی به وجود نورانی ائمه (ع) نیست. ما باید ابتدا منطق استناد به اسلام را تمام کنیم تا بتوانیم این علوم را اسلامی نماییم. عرفان ما نیز به همین مشکل مبتلا است. همین طور کلام و حتی تفسیر که خویشاوندی نزدیکی با متن اسلام دارد و اساسا از متن اسلام سر برآورده است. آیا این اختلافاتی که میان مفسران است همه ناشی از اسلام است؟ آیا اسلام در باره یک موضوع نظریات مختلف و متعددی دارد؟ مگر این که یک منطق معرف شناسی خاصی را تولید و بر تحلیل خودمان حاکم کنیم و گرنه استناد آرای مختلف به اسلام کار مشکلی است. این علوم را نمی توان از طریق منطقی به اسلام استناد دارد، باید راهی برای ایجاد یک نظام منطقی باز کنیم که بتواند معارف بشری را به منبع لایزال وحی استناد دهد» 🖌منبع: علم دینی، دیدگاه ها و تحلیل ها، ص193، ط: مجمع عالی حکمت. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2021
🔴 همه علوم در تمدن اسلامی و حتی معارف شیعی ذیل دستگاه شیطان شکل گرفته است سید محمد مهدی میرباقری رئيس فرهنگستان علوم اسلامي قم در جمع نخبگان استان البرز به تاريخ 20 اسفندماه 95 در دوره تبيين مباني گفتمان «تمدن نوين اسلامي» ، بيان مي کنند: آن چه من تاکنون محضرتان تقديم کردم براساس يک نکته اساسي بود. و آن اين که ما توحيد را در بستر ولايت فهم کنيم. يعني ما همه جا و هر وقت بحث مي کرديم به شدت بحث از ولايت الله و ولايت اولياء الهي پر رنگ بود. و اين يک نگاه قرآني و به نظر من معارفي است و بر همين اساس آرا و تکوين و تشريع را بايد توضيح بدهيم؛ دين و عرصه هاي حيات انساني، جامعه و تاريخ اجتماعي و تکامل تاريخ اجتماعي و يک سلسله معاني ديگري که معاني اساسي هستند؛ مثل مفهوم حق و باطل و مفهوم اخلاق و حسن و قبح اخلاقي و مفهوم عدالت را تماماً ما تلاش کرديم براساس ولايت تعريف کنيم. کاري که بعد از وجود مقدس نبي اکرم حجاب آن شده، به طوري که الان شما ببينيد در معارف شيعي هم، با اين که ما وقتي بحث از امام مي آيد، امام را قطب عالم تعريف مي کنيم، در مان مي گوييم انسان کامل، و در مان هم به گونه ديگري است؛ ولي مفاهيم را مستقل از امام تعريف مي کنيم. فهم و صحت بطلانش را مستقل از امام تعريف مي کنيم؛ يعني در حوزه معرفت شناسي نمي گوييم فهم صحيح به تبعيت از امام بر مي گردد. در حوزه نمي گوييم اخلاق به تبعيت از امام تعريف مي شود. در حوزه ، حق را بر محور امام تعريف نمي کنيم. حوزه و را بر محور امام تعريف نمي کنيم. جايگاه امام در انديشه توحيدي ما مغفول است.  •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2022
📌 ریاضیات و فلسفه شیطانی سید محمد مهدی میرباقری: فلسفه، رياضيات، طبيعيات مي توانند ظلماني باشد؛ چه کسي گفته اينها صدق و حقند و معيار صحت شان هم به درون خودشان برمي گردد؟ ضرورت تجربي و رياضي و... از کجا آمده است؟ چنانکه انسان در حوزه فردي و اجتماعي، در حالات روحي اش، مي تواند طغيان يا بندگي کند، در رفتارش مي تواند طغيان يا بندگي کند، صفاتش مي تواند رذيله يا حميده باشد، أعمالش حلال يا حرام باشد، در فکر و دانش اندوزي و تفکر و توليد دانشش هم همين طور است و مي تواند شيطنت يا بندگي باشد؛ انسان حتي در حوزه فکر کردن و دانش ورزي و توليد دانش و تفکر هم بايد تحت ولايت الله قرار بگيرد؛ اينگونه نيست که شروع از بديهيات و رفتن به سمت نظريات، مامون از صحت بوده و حق باشد، اصلا اين حرفها نيست، بلکه چه بسا انسان از بديهيات شروع مي کند فکر کردن، و همين که وارد فکر مي شود، شيطان مي آيد و يک دستگاه فلسفي شيطاني توليد مي شود. 21 ارديبهشت سال 95 سخنرانی در مدرسه علميه حضرت آمنه سلام الله عليها •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2023