📌امور اعتباري و حقیقت
آیتالله العظمی جوادی آملی:
🔹درباره امور# اعتباري درست بحث نشده ما خیال ميكنيم امور اعتباري رأساً در برابر تكوينيات و در برابر #حقايق است خير امر اعتباري سهمي از #حقيقت دارد و علمي كه از امر اعتباري به عنوان اصل اثباتش بحث ميكند همان فلسفه مطلق است ما وقتي كه ميگوييم «الحكمة اما نظريةٌ و اما عمليةٌ» اين حرف نهايي نيست اين آغاز راه است.
🔸 همه ميگويند #حكمت يا نظري است يا عملي اما چرا؟ اين چرايش را ديگر نميگويند براي اينكه معلوم ما يا نظري است يا عملي معلوم ما نظري است يا عملي يعني چه؟ يعني «الموجود إما حقيقيٌ و إما اعتباريٌ» چون «الموجود إما حقيقيٌ و إما اعتباري» ما اگر به موجود حقيقي علم پيدا كرديم ميشود #حكمت_نظري و اگر به موجود اعتباري علم پيدا كرديم و در آن زمينه بحث كرديم اين ميشود #حكمت_عملي باز هم اين آغاز راه نيست اين بين راه است.
🔹وقتي گفتيم «الموجود إما حقيقيٌ و إما اعتباري» اين مسئله است براي اينكه اين إما إماي ترديد نيست يك إماي تنويع است و تقسيم ما يك إماي ترديدي داريم چون علم نيست، مسئله نيست انسان شبحي را كه از دور ميبيند ميگويد إما زيد است و إما عمرو. اينكه مسئله علمي نيست معناي إماي ترديدي «لست ادري» است وقتي «لست ادري» شد علم نيست كه اگر شبحي را كسي از دور ديد بگويد إما زيد است و إما عمرو و يك إماي تقسيمي و تنويعي داريم مثل اينكه ميگوييم «العدد إما زوجٌ و إما فرد» در منطق كه ميگويند قضاياي منفصله داريم و در قضاياي منفصله إما به كار ميرود آن إما غير از اين إماي إما زيد است و إما عمرو است إماي ترديدي مسئله نيست علم نيست إماي در قضاياي مسئله فتواست يعني من يقين دارم كه عدد از اين دو قسم بيرون نيست يقين دارم اگر زوج بود فرد نيست يقين دارم اگر فرد بود زوج نيست اينها همه علم است
🔸 «الموجودُ إما حقيقيٌ و إما اعتباري» اين ميشود مسئله اگر مسئله شد بايد جواب اين سؤال را بدهيم كه اين مسئله كدام علم است؟ چه علمي در عالم هست كه يكي از مسائل او اين باشد غير از فلسفه اين ميافتد در زير پوشش فلسفه يكي از مسائل اساسي فلسفه اين است كه «الموجودُ إما حقيقيٌ و إما اعتباري» مقسم هم آن موجود حقيقي است موجود حقيقي يك مرحله قوي دارد ميشود تكوينيات يك مرحله ضعيف دارد ميشود اعتباريات.
🔹 موجود اعتباري #سهمي از حقيقت دارد آنكه رئيس يك مملكت است رياست خب امر اعتباري است دستور هم يك امر اعتباري است با دستور او كل مملكت حركت ميكند ميگويد فلان روز تعطيل است فلان روز تحصيل است همه مردم به راه ميافتند يا همه مردم تعطيل ميكنند.
🔸اين ارادههاي فراوان كه حركت ميكند يا سبز ميشود از يك فرمان اعتباري نشأت گرفته اين سهمي از حقيقت است همه كارهاي ما هم همين طور است حالا ما يك مثال بزرگتري ذكر كرديم.
🔹آنكه ميگويد آنكه #موضوع فلسفه است الموجود الحقيقي است ديگر «الموجود الحقيقي إما حقيقيٌ و إما اعتباري» كه حكمت عملي از آن درميآيد ما از راه حكمت نظري و حكمت عملي رفتيم به «المعلوم إما حقيقيٌ و إما اعتباري» بعد رفتيم «الموجود إما حقيقيٌ و إما اعتباري» بعد رفتيم فرق بين مسئله و ترديد بعد سؤال كرديم كه مسئله كدام علم است؟ بعد به اين نتيجه رسيديم كه فلسفه است.
🔸 آغاز بحث ما اين بود كه حكمت يا نظري است يا عملي، موجود اعتباري يا كاريكاتوري يا انياب و اغوال كه در حكمت عملي نيست يك جايي كه بالأخره قابل بحث باشد ديگر فقه اخلاق حقوق اينها امور اعتبارياند قابل بحثاند و علم هم هستند.
🔹 خب بنابراين امر اعتباري اينچنين نيست كه هيچ سهمي از واقعيت نداشته باشد و چون اصل حكم كلي حقيقت هستي شاملش ميشود شدت و ضعف هم دارد درجه حقوق فرق ميكند، درجه ماليت فرق ميكند، درجه ملكيت فرق ميكند.
✍درس خارج فقه آیت الله جوادی
88/12/12
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121