eitaa logo
سلام بر ابراهیم
2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
345 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بر ابراهیم
💠آیت الله بهجت (ره) ⚜خوب است که انسان اسم خود را در هر کار خیر بنویسد و خود را شریک گرداند؛ زیرا فر
بسم الله الرحمن الرحیم عزیزانی که پاسپورت و ویزا دارن و یا در راه کربلا هستن و مشکلات مالی... دارن حتما اطلاع بدن. التماس دعا
فرازی از وصیت نامه 📜 #شهید_مدافع_حرم_سجادطاهرنیا محمدحسین عزیز، شما را ندیدم، اما می دانم که شما هم مثل خواهرت هدیه ی #حضرت_رقیه (س) به من هستید. با این که خیلی دوست داشتم ببینمت، اما نشد. چون من صدای #کمک_خواستن بچه های شیعیان را می شنیدم🎧 و نمی توانستم به صدای کمک خواستن آنها جواب ندهم. @hemmat_hadi
آقا مهدی در سال ۷۸وارد نهاد مقدس #سپاه_پاسداران شد و به عضویت رسمی این نهاد انقلابی درآمد و دوران #دانشجویی خود را در دانشگاه افسری امام علی علیه السلام طی نمود. ابتدای ورود آقا مهدی مصادف شد با اغتشاشات #کوی_دانشگاه که ایشان در آن ماجرا حضور فعال و چشمگیری داشت. #شهید_سیدمهدی_حسینی ❤️ @hemmat_hadi
#شهید_ابراهیم_همت : من زندگے امـ را #دوست دارمـ ولے نه آنقدر ڪه #آلوده اش شومـ و #خویشتن را گُمـ و فراموش ڪنمـ علے وار زیستن و علے وار شهید شدن حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را #دوست مے دارمـ ❤️ @hemmat_hadi
به #نماز_اول اهمیت بسیار زیادی میدادوهمه تلاش خودش رو میکرد تااینکه درهرموقعیتی هست خودشو به نماز اول وقت برسونه👌 وعلی الخصوص #براےمغرب_وعشا حتما به مسجد محل میرفت. #شهید_علیـرضـا_بُریری #شهید_مدافع_حرم ❤️ @hemmat_hadi
نمیدانمـ میدانید یا نه..؟ ولی دلمان تنگ شده💔 اگر وقت کردید به #خوابمان بیایـد..! شاید آرامـ شود این دل ما که #هرشب سراغتان را میگیرد #شهید_ابراهیم_هادی #شبتون_شهدایی🌙 ❤️ @hemmat_hadi
آری! #شهــدا درست زدند به هـدف خالصانه پیش رفتند و به آنچه آرزویش را داشتند رسیدند🌷. آنها دنبال #هدف بودند آنها هدف را میدیدند✅ #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی #شهید_مدافع_حرم ❤️ @hemmat_hadi
🌷 💠دوقلوها 📜خاطره ای از جانباز دفاع مقدس و پسر خاله شهید مدافع حرم درباره نحوه تشخیص دوقلوها ⚜شهيدبزرگوارحميد سياهکالي مرادی وقتی متولد شد بودند دوقلوي شبیه به هم👬 خاله بزرگوارم فرمودند این و دیگری حمید ⚜چندروزبعدکه به دیدارشان رفتم ام فرمودند حميد و سعيد را تشخيص میدهی⁉️ گفتم این حمید این سعید ⚜برای خاله ام جای سوال بود که من چطور میشناختم⁉️ وقتی حميد نوشیدند این راز راگفتم ⚜وقتی قلوها را بغل کردم در گوششان👂 بگويم نوری 💫در بالای ابروی حميداقا ديدم که تا زمان هیچگاه برادران را اشتباه صدا نزدم🚫 ❤️ @hemmat_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه مرداب خشکیده ام ‌‌.. اما !! منم یه زمانی مثل شماها زلال و جاری بودم پاااک بودم! کنارتون بودم! عزیزتون بودم! اگه همه ی اینا نبودم بابا !! #نوکرتون که بودم .. #التماس_دعا 💔 @hemmat_hadi
✍بچه ها! سعي ڪنيد عاشق باشيد عاشق #خدمت_ڪردن! منتظرنباشيدڪہ ڪسے بہ شمابگويد خداقوت، ڪسے ازتان تشڪر ڪند ویاکسے قدرڪاروتلاش ومشقتے راڪہ ڪشیده اید بداند #متواضع_فی_سبیل_الله_باش ❤️ @hemmat_hadi
🌷 💢ماه رمضان سال ۷۷ هنوز بہ سن تڪلیف نرسیده بود براے بلند شدیم اما مصطفے را بیدار نڪردم. 💢خودش موقع بیدار شد، وقتي دید اذان مے گویند .بغض ڪرد و با ناراحتے گفت: « منو بیدار نڪردید⁉️» 💢دستے روے موهایش ڪشیدم و گفتم: «عزیزم شما هنوز به نرسیدے » ‌اخم هایش را درهم ڪشید و با دلخورےگفت: 💢«از این بہ بعد هر ڪسے بہ سن تڪلیف رسیده بره نون بخره، ها رو بذاره دم در،من و هنور بہ سن تڪلیف نرسیدم »  💢ناگفتہ نماند ڪہ آن روز، بدون سحرے گرفت، براے من هم درس شد ڪہ تمام ماه رمضان براے بیدارش ڪنم . 💠 @hemmat_hadi
🌸✨ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم ✨🌸 🔶لیست تهیه کتاب سلام بر ابراهیم برای پیاده رویی زائرین امام رضا علیه السلام 🔸97/8/1 🌹کمک هزینه تهیه کتاب سلام برابراهیم ﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏ 💠✨ به نیابت از: 1- 🌷 45تومن (ده جلد) 2- 🌷45تومن (ده جلد) 3- 🌷(11جلد) 4- 🌷45تومن(ده ج) 5- و 🌷 100تومن(22جلد) 6- 🌷45تومن (10جلد) 7- 🌷50تومن (11ج) 8- 🌷50تومن(11ج) 9- 🌷30تومن(7) 10- 🌷45تومن(10ج) 11- 🌷9تومن (2ج) 12- 🌷 45تومن (10ج) 13- 🌷27تومن 14- 🌷15تومن 15- 🌷100تومن ﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏ 🌹مجموع: 🌷701 ایدی ادمین🔰🔰 🆔 @shahid_hadi لطفا این طرح رو به دوستان معرفی کنید❤️ 🔹 🔷 @TarhHadi313 💠 @hemmat_hadi 🌹 🌷
در رقص گلوله💥 دلنشین میمیرند                    روی هیجان سرخ مین💣 میمیرند خاکستر پیکر تو 🌷هم گمشده است   #مردان_بزرگ این چنین میمیرند🕊  #شهید_حسین_معزغلامی #شهید_جواد_الله_کرم ❤️ @hemmat_hadi
🌷 💢می گفت مهم نیست چه داریم و کجا هستیم، هرجا که هستیم باید درست انجام وظیفه کنیم. خیلی برای کارش دل می سوزاند.حسابی خودش را سر کار خسته می کرد. 💢هر جا دوره تیر اندازی بود او هم شرکت می کرد از سر کار می آمد آنجا، یه موقع هایی می دیدیم از جانی برایش نمانده. ولی باز با همان وضعیت از بود. 💢دو شب قبل از زنگ زد. بودم، گفتم چه خبر حالت چطوره گفت سرم خیلی شلوغ است خیلی کار دارم، کمبود خواب دارم خیلی خسته ام درگیری ها خیلی زیاد است. گفت برگردم ، کربلا همه مشکلات برطرف میشه. 💢شب بود همه جمع نشسته بودیم، داشتیم شوخی می کردیم، گفت: بچه ها امشب کمتر کنید. تعجب کردم، گفتم جواد نکنه داری می شوی گفت: آره نزدیکه. 💢هاج و واج مانده بودیم چه بگوییم. همه در لحظاتی در سکوت رفتند. یکی از بچه ها دوربین آورد گفت: بگذار چند تا عکس بگیریم. گفت: باشه. نشستیم چند تا عکس مجلسی انداختیم فردایش . 💢شهید همیشه بودن وخیلی به وضو داشتن حساس بود.یه روز بهش گفتم یه انگشتر خوب میخوام گفت: من میدم برات درست کنن، اما داره.شرطش اینه که همیشه با باشی و بهم قول بدی با وضو باشی.روی شیطون رو کم کرده بود تو وضو گاهی هر روز وضـــــو میگرفت. روی انگشتر نوشته بود  و روی دیگش   ❤️ @hemmat_hadi
رفیقش میگفت: یه #شب تو خواب دیدمش... بهم گفت:به بچه‌ها بگو حتی #سمت گناه🔞 هم نرن... اینجا خیلی گیر میدن...! #شهید‌_حجت‌الله‌_اسدی ❤️ @hemmat_hadi
🌷 💠نحوه شهادت به روایت 🔰امین در سوریه به عنوان و انفجارات آمده بود. قرار نبود که در عملیات با نیروها وارد عمل شود اما با اصرارهای قبول کردند که او هم شرکت کند. 🔰به منطقه که اعزام شدیم در حین یکی از نیروها تیری به پایش اصابت کرد. امین مشغول بود تا او را به عقب بیاورد. 🔰در اوج درگیری متوجه شدیم که تعداد نیروهای بیشتر شده است. امین در حالی که از کوله پشتیاش که همراهش بود را خارج میکرد، دشمن با رگبار به سمتش شلیک کرد💥 و امین به رسید. 🔰من هم که شده بودم خودم را به امین رساندم و سرم را بر گذاشتم. از فرط خستگی سرم را بر سینه اش گذاشتم و چند ساعت خوابیدم. 🔰منطقه که آرام شد و دشمن عقب نشینی کرد، به سمتمان آمدند. پیکر امین بعد از سه روز به و از آنجا به دمشق منتقل شد🌷. 🌷 ❤️ @hemmat_hadi
سلام بر ابراهیم
🌸✨ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم ✨🌸 🔶لیست تهیه کتاب سلام بر ابراهیم برای پیاده رویی زائرین
♥️با سلام 💠دوستان بزرگوار همکارامون از گروه فرهنگی سلام برابراهیم اطلاع دادند که قیمت کتابها افزایش پیدا کرده با این شرایط مانمیتونیم تعداد مورد نظر "کتاب سلام برابراهیم" تهیه کنیم لطفا عزیزان برای کمک به طرح و مشارکت هرچه زودتر اقدام کنند... 💠 برای گرفتن شماره حساب یا هرگونه سوال وتوضیح... به ایدی زیر مراجعه کنید 👇👇 @shahid_hadi
مثل #هرشبـــــ مانـده ام درحسرتـــــ یڪ شبـــــ بخیـر.. گاهے آدم بےقـــــرار چیـزهاے ســاده استـــــ💔 .. #شهید_محمود_نریمانی🌷 #شبتون_شهدایی🌙 ❤️ @hemmat_hadi
❤️دل که هوایی شود... پرواز است که #آسمانیت می کند. و اگر بال خونیـن🕊 داشته باشی دیگر آسمــان، طعم #کربلا می گیرد... #سهید_حجت_الله_رحیمی ❤️ @hemmat_hadi
شهید بالازاده نوجوان، جنگجوی خردسال #کربلای ایران بود🌷 . که با بسیاری از پیشروان انقلاب، همچون #امام_خمینی(ره)، ✓ریاست جمهوری، ✓نخست وزیر و ✓ریاست مجلس دیدار کرده. و بارها مورد تفقد و نوازش و #تمجید آنها قرار گرفته بود✅ #شهید_مرحمت_بالازاده #یاد_شهدای_دانش_آموز_گرامی🌷 🗓۱۳/آبان 🌹 @hemmat_hadi
🌷 🔰 خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و می‌فرمایند: «ما را دعا کن, پسرم را هم فراموش نکن❌, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و... 🔰 به اردبیل بازگشت، ⚡️اما برخلاف دیروز که از اردبیل به تهران رفته بود، دل‌گرفته💔 و غم‌زده نبود🚫؛ از خوشحالی در پوست نمی‌گنجید، دلش برای اینکه زودتر برسد، پر می کشید, شهید بالازاده با نشان دادن ، وارد شد. 🔰کمتر از سه روز بعد، فرمانده اردبیل، شهید بالازاده را خوشحال و خندان دید که با حکمی پیشش آمد, می‌توانست باز هم را سر بدواند ولی مطمئن بود که می‌رود و این بار از خود امام خمینی (ره)حکم می‌آورد📃, گفت اسمش را نوشتند 📝و مرحمت بالا‌زاده رفت درلیست لشکر 31 عاشورا. 🔰یک بچه روستایی که فارسی هم درست نمی‌توانست صحبت کند، دستش به کجا می‌رسید⁉️ مجبور بود بی‌خیال شود اما فقط بعد مرحمت با دستوری از بالا برگشته و با این مجوز وارد تیپ عاشورا شد و در عملیات های بسیار کرد. 🔰شهید بالازاده حدود در جبهه‌های جنگ حق علیه باطل با دشمن جنگید💥 و خیلی کم به خانه🏡 و نزد خانواده اش می‌آمد و هر وقت هم که چند روزی به مرخصی می‌آمد، در و منابر و مجالس، روز و شب به تبلیغ و داوطلب بسیجی برای اعزام به جبهه می‌پرداخت. 🔰وی حتی راضی نبود که پدر و مادرش متوجه و آثار زخم های دشمن بر بدن نحیف و ظریفش شوند شبها🌙 در کنار پدر و مادر با می‌خوابید، تا مبادا پدر و مادرش متوجه ناراحتی‌ها و آثار مجروحیت او شوند⭕️. 🔰شجاعت 💪و درایت را با هم داشت و همه در که این همه در یک نوجوان 13 ساله چگونه جمع شده است؛ بر و بچه های تیپ عاشورا چهره و جدی شهید بالازاده را از یاد نمی برند بیشتر اوقات کنار شهید «مهدی باکری🌷» دیده می شد. 🔰سرانجام مرحمت بالازاده روز21 اسفند 1363 در جزیره مجنون در ، با فاصله بسیار کمی از شهادت🌷 مرادش یعنی ، بال در بال ملائک گشود🕊 و میهمان سفره (ع) شد. 🌹 @hemmat_hadi
آنها #جنگ را دوست نداشتند❌ دفاع برای آنها #مقدس بود. آنها #مردان_بی_ادعا سرزمینم #ایران_اسلامی🇮🇷 بودند. ❤️ @hemmat_hadi
انا لله و انا الیه راجعون روح بلند #شهیدزنده_سید_نورخدا_موسوی به ملکوت اعلی پیوست🕊 🌷شهادت این جانباز عزیز را به همه هموطنان عزیزمان تسلیت عرض می نماییم🏴. ❤️ @hemmat_hadi
#سیدنورخدا_موسوی شهید زنده ی #لرستانی ، در درگیری با گروهک تروریستی #ریگی ، مورد اصابت گلوله از ناحیه ی سر قرار گرفته بودند . #روحشان_شاد🌷 🌹 @hemmat_hadi
سلام بر ابراهیم
میخوام برم #امام_رضا💔 #مرحوم_آغاسی روحش شاد🌺 التماس دعا 💔 ❤️ @hemmat_hadi
🏴ارتباط با (علیه السلام) را بايد در طول مدت نگه داشت. انسان باید حضرت را ياد كند و اداي احترام كند. 🏴 اين هاست كه در مي ماند و عنايت و محبت حضرت را نگه می دارد.گاهی ما بعد از حضرت به شهر خودمان که بر می گردیم حضرت فراموشمان مي شود 🏴يا منتظريم پيش بيايد تا دوباره خدمت حضرت برسیم و را یاد کنیم. ❤️ @hemmat_hadi
سالها گذشته امّا... هنوز عادت نکرده ایم به دردِ #دوری! هنوز #عطرِ خاکریزها و سنگرها مشاممان را مینوازد... ❤️ @hemmat_hadi
هر گاه فکرش به جایی نمی رسید، به مسجد جامع می رفت و دو رکعت #نماز می خواند و از خدا کمک می گرفت. می گفت: "اگر به مشکلی برخورد کردی، بهترین راه این است که #نماز بخوانی و از خدا کمک بگیری و #توسل داشته باشی. آن وقت خدا هم #راه را به شما نشان می دهد." #شهید_سیدمجتبی_علمدار🌷 ❤️ @hemmat_hadi
نگاهت #برق درخشانی داشت #دلت بزرگ بود به بزرگی آسمان نجوای #شبانه ات با پروردگار  زیبا بود و چهره ات #معصوم و پاک اما در سر آرزوی #پرواز داشتی پروازی #عاشقانه تا خدا و سرودی آسمانی، یا زینب (س) و چه زیبا لبیک گفتی و ما #هنوز مانده ایم در زمین #شهید_بابک_نوری_هریس🌷 #شهید_مدافع_حرم ❤️ @hemmat_hadi
🌷 💠▫️یک روز ما از سمت واحد خود به اعزام شدیم و به علت طولانی شدن زمان آن که با یک شب زمستانی سرد همزمان شده بود  مجبور شدیم که هنگام برگشت از ماموریت به علت  نماز و گرسنگی به یگان خدمتیه بابک برویم. 💠▫️ آن شب نگهبان بود با خشم گفتیم بابا کجا بودی اخه یخ کردیم پشت در، لبخندی زد و ما را به داخل ساختمان راهنمایی کرد وارد اتاقش که شدیم  با ای  رو به رو شدیم که به سمت قبله و  روی آن کلام مجید و زیارت عاشورا بود 💠▫️ تعجب کردم گفتم بابک نماز می خوندی با خنده گفت همینجوری میگن. یه نگاهی که به روی تختش انداختیم با کتاب های و درسی زیادی رو به رو شدیم من هم از سر کنجکاوی در حال ورق زدن آن کتاب ها بودم که احساس کردم بابک نیست، بعد از چند دقیقه با سفره، نان و مقداری غذا امد 💠▫️گفت شما خیلی خسته اید تا یکم شام میخورید منم را تمام میکنم.ما به خوردن شام مشغول شدیم و هم به ما ملحق شد اما شام نمی خورد میگفت شما بخورید من میلی ندارم و دیرتر شام میخورم 💠▫️تا آنجایی که مثل دور ما می چرخید و پذیرایی می کرد خلاصه شام که تمام شد نماز را خواندیم و آماده ی رفتن به ادامه مسیر که چشممان به افتاد و با خنده گفتیم: کلک خان برای خودت چی کنار گذاشتی که شام نمیخوری بابک خنده ی ارامی کرد و میخواست مانع رفتن ما به آشپزخانه شود. 💠▫️ما هم که اصرار او را دیدیم بیشتر برای رفتن به آشپزخانه می شدیم.خلاصه نتوانست جلوی ما را بگیرد و ما وارد شدم و دیدیم که در آشپزخانه و کابینت چیزی نیست در یخچال را باز کردیم و چیزی جز بطری نیافتیم نگاهم به سمت بابک رفت که کمی گونه و گوشهایش سرخ شده بودو خندهاش را از ما می دزدید. 💠▫️این جا بود که متوجه شدیم بابک همان شام را که خودش بود برای ما حاضر کرده است. راوی:سجاد جعفری ❤️ @hemmat_hadi