eitaa logo
سلام بر ابراهیم
2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
342 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ #همسر_شهید همه بار ♡دلتنگی‌ها ☆سختی‌ها ♡مسئولیت‌ها ☆طعنه‌ها ♡کنایه‌ها ☆و نگاه‌ها را به #دوش می‌کشد. ♦️زندگی برای این #زنان آسان نیست❌ فقط امیدوارم در ازای این همه سختی قدری از #اجر_شهید به همسران شهدا🌷 نیز برسد ♦️آرزو دارم همان‌طورکه #رضا می‌خواست دخترم را آبرومندانه☺️ بزرگ کنم و پیش همسرم💞 سرشکسته نباشم.  همسر شهید🌷 #شهید_رضا_دامرودی
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ❣همیشه #لبخند میزد.حتی تو لحظات #سخت و دشوار زندگی. هرجا زندگی اخم خودش رونشون #امیر میداد اون فقط لبخند😍 میزد. ❣دنیـ🌏ـا براش کوچک بود انقدر خلاصه که به #راحتی_گذشت #شهید_امیر_سیاوشی #شهید_مدافع_حرم
⭕️ #گناه‌های_کوچک 💢یک روز مریم آمد و گفت: به من یک روز #مرخصی بده. رفت و شب برگشت، دیدم سخت راه می رود! پرسیدم: #تصادف کردی⁉️ 💢جوابی #نداد... پاپیچش شدم تا بالاخره گفت که روی لوله‌های #نفت که خدا می‌داندتوی آفتابـ☀️داغ #خوزستان چقدر داغ می‌شدند #پابرهنه راه رفته! 💢پرسیدم: #چرا این کار رو کردی؟ گفت: #غافل شده بودم این کار رو باید می کردم تا یادم بیاید چه آتشی🔥 در آخرت منتظر من است. گفتم: تو که کاری جز #خدمتکاری نمی کنی. 💢گفت: فکر می‌کنی! بعضی اشاره‌ها، بعضی سکوت های #نابه_جا؛ همه‌ی اینها #گناهای کوچیکیه که تکرار می کنیم و برامون #عادی می‌شن😔 #شهیده_مریم_فرهانیان
✍ #خاطرات_شهدا 🌷 از وقتي‌ اين‌ ظرف‌هاي‌ #تفلون‌ را خريده‌ بوديم‌، چند بار گفته‌ بود «يادت‌نره‌! فقط‌ قاشق‌ #چوبي‌ بهش‌ بزني‌.» ديگر داشت‌ بهِم‌ بر مي‌خورد. با دل‌خوري‌ گفتم‌ :«ابراهيم‌! تو كه‌ اين‌قدر #خسيس‌ نبودي‌.» براي‌ اين‌ كه‌ سوء تفاهم‌ نشود، زود گفت‌ «نه‌! آدم‌ تا اون‌جا كه‌ مي‌تونه‌،بايد همه‌ چيز رو حفظ‌ كنه‌. بايد طوري‌ زندگي‌ كنه‌ كه‌ #كوچك‌ترين_گناهي‌ نكنه‌.» #شهید_محمدابراهیم_همت🌷
🍃✨🍃✨🍃✨ تا پیش از #سفر_کربلا خیلی پسر شری بود، همیشه چاقو در جیبش بود، خالکوبی هم داشت. وقتی از سفر کربلا برگشت مادرش ازش پرسیده بود چه چیزی از امام حسین ع خواستی؟! مجید گفته بود یه نگاه به گنبد امام حسین ع کردم و یه نگاه به گنبد حضرت عباس ع انداختم و گفتم #آدمم_کنید سه چهار ماه قبل رفتن به سوریه به کلی #متحول شد، بعد از اون همیشه در حال دعا و گریه بود. نمازهایش را اول وقت میخواند خودش همیشه میگفت نمیدانم چه اتفاقی برایم افتاده که دوست دارم همیشه دعا بخوانم و گریه کنم و در حال عبادت باشم. #شهید_مجید_قربانخانی🌷 #حر_مدافعان_حرم
#عاشقانه_شهدا❤️ ❣زایمانم در بیمارستان خصوصی بود لباس مخصوص پوشید آمد داخل اتاق ❣به نظرم پرنسل بیمارستان فکر می کردند الان گوشه ای می نشیند و لام تا کام حرف نمیزند ❣برعکس روی پایش بند نبود، هی قربان صدقه ام می رفت ❣برای کادر بیمارستان خیلی #جالب بود که آدم #مذهبی و اینقدر تقلا و جنب و جوش ❣با گوشی فیلم می گرفت؛ یکی از #پرستارا می گفت: کاش می شد ازین صحنه ها فیلم بگیری به بقیه هم نشون بدی تا یاد بگیرن #شهید_محمدحسین_محمدخانی #شهید_مدافع_حرم🌷 @hemmat_hadi
🌷 💠از شهدا الگو بگیریم 🔰در حالی که جلوی آینه مشغول بستن آخرین دکمه ی لباس یقه بودم صدای یک پیغام از تلفن همراهم توجهم را به خودش جلب کرد. طبق معمول رفیقم بود که تو بدترین موقع پیام داده بود. 🔰گوشی را برداشتم و پیامش رو باز کردم تصویر یه بود، خوشتیپ و خوش قیافه! شروع کردم به تایپ کردن: این دیگه کیه حتما باز یه نوظهور حاشیه ساز؛ اینا چیه میفرستی برا اینو اون، الکی گُندشون میکنید. 🔰پیغام را ارسال کردم و باز مشغول مرتب کردن لباسم شدم، هنوز چند ثانیه? نگذشته بود که دوباره صدای گوشیم دراومد! احمد بود. نه عزیز ... نه بازیگر نه مدلِ فراری نه سلبریتی نه ضد دین و انقلاب. بابک نوریِ. چند روز پیش تو سوریه شهید شده? و بلافاصله پشت بندش چندتا عکس دیگه فرستاد. 🔰باورش برام خیلی سخت بود که این تصویر یه باشه. حال و هوام به طور عجیبی عوض شد؛ حساب و کتابام به هم ریخته بود احساس کردم هوا یه کم شده، یقه ی بالای لباسم رو باز کردم. 🔰همونطوری که مات توی آینه شده بودم مصرعی از خیام ذهنمو پر کرد: 🔻آیا چنان که می نمایی هستی 💟: @hemmat_hadi
🔸 #ماه_رمضان برای احمد طعم خاصی داشت، #انتظار ماه رمضان🌙 را می کشید که اعتکاف کند و #شبهای_قدر احیا و شب زنده داری نماید. 🔹او رمضان را ایستگاهی⛔️ برای توقف و به راه افتادن با #نیروی_بیشتر می دانست سفارش می کرد که به #ایتام رسیدگی کنیم، از بچه های کشافه می خواست هر کس چیزی با خود از خانه بیاورد🏘 و همه را به خانواده های #مستضعفی که می شناخت می داد. 🔸با این کار هم #بخشندگی را به اعضای کشافه آموزش می داد و هم انجام کار گروهی👥 و در واقع می خواست همه را در این امر مستحب شریک💞 کند. بچه ها همچنان #راه_احمد را ادامه داده و این کار را انجام میدهند. #شهید_احمد_مشلب🌷 #شهید_مدافع_حرم 💟: @hemmat_hadi
مقصر #خودمانیم👉 که آدم شدن را #وعده داده ایم... ↵از #رجب به↫ شعبان ↵از شعبان به↫ #رمضان ↵از رمضان به↫ محرم ↵از محرم به↫ فاطمیه🏴 و... کسی از لحظه ی دیگر خبر دارد⁉️ در خانه🏡 اگر کس است، #یک_حرف بس است📛 ✔️ #خوب_شدن ✔️و #خوب_ماندن را ♨️وعده به فردا ندهیم♨️ #امروز را دریابیم...! #زندگیتون_شهدایی #قدم_در_راه_شهدا_بگذاریم #آرزوی_شهادت🌷 ↪ @hemmat_hadi
🌷 🔰یک روز که حسابی دلش هوای را کرده بود، دور از چشم خانواده اش به خانه خودشان رفت. کلید را که به در انداخت و وارد شد بیشتر احساس کرد. 🔰خیلی دلش برای روح الله تنگ شده بود با قدم های آهسته و چشمی ، خودش را به اتاق او رساند. به کتابخانه📚 نگاه کرد. از بین آن همه کتاب و جزوه های ، نگاهش روی هشت کتاب سهراب سپهری، که روح الله برایش کادو خریده بود ثابت ماند‌. 🔰جلو رفت و آن را از بین کتاب های دیگر بیرون کشید با دست خاک رویش را پاک کرد و آن را باز کرد را ورق زد، دوتا گل رزخشک شده از آن بیرون افتاد. عادت داشت، گل هایی را که روح الله برایش می خرید، پرپر می کرد و لای کتاب می کرد. 🔰در یکی از های روح الله، وقتی دلتنگش شده بود، روی یکی از گلبرگ ها نوشت: آن چنان در دل و جان جای گرفت، که اگر برود از دل و از جان نرود این گلبرگ را خودش نوشته بود. 🔰اما جریان را نمی دانست. وقتی آن را برگرداند، دستخط را شناخت که روی نوشت بود: ••●❣ عشقِ من ❣●•• 🌷 💟: @hemmat_hadi🌷
هدایت شده از طرح شهید ابراهیم هادی
🌸 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم 🌸 🔶 طرح شهید ابراهیم هادی 🌹کمک جهت تهیّه اقلام 💠زمان اجرا ماه مبارک رمضان ان شاءالله ﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏ 💠✨ به نیابت از: ❤️ازطرف بسیجیان خیریه شهید هادی واریزی ماهانه اردیبهشت 405 تومن به طرح خرید اقلام اضافه میشه 💟 شهیدحججی🌹100ت 💟 شهیدعلمدار🌹110ت 💟 شهید گمنام🌹20ت 💟ولادت حضرت رقیه س🌹100تومن 💟شهیدسجادزبرجدی🌹5تومن 💟شهدای گمنام 2🌹30ت 💟شهده مرضیه سادات🌹100ت 💟مرحوم مصطفی رشیدی🌹100ت 💟شهیدبابک نوروزی🌹30ت 💟شهیدتهرانی مقدم و مرحومه مادرشان🌹30ت 💟مرحوم حسینعلی دهقان پور🌹50ت 💟شهید خلیلی🌹 20ت 💟شهدای غواص4🌹30ت 💟میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام🌹 100ت 🔰برای شرکت در این طرح ایدی👇🏻👇🏻 @shahidhadi
سلام بر ابراهیم
🌸 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم 🌸 🔶 طرح شهید ابراهیم هادی 🌹کمک جهت تهیّه اقلام 💠زمان اجرا
دوستان توجه کنید بدلیل تورم هنوز مبلغ کافی برا خرید اقلام جمع اوری نشده ان شاءالله این طرح در یکی از شبهای قدر ( شب 23 )توسط اعضاو بسیجیان طرح در اطراف کرمان و درمناطق محروم ان اجرا خواهد شد عزیزان میتوانند خیرات و کفاره های خودرا برا خرید اقلام در نظر بگیرند لطفا حمایت خود را دریغ نفرمایید
🔸سر بستن ساک وسایلش کلی بحث کردیم،خواستم وسایلش را داخل #چمدان تک نفره چرخ دار بچینم، کلی لباس و وسیله شخصی ردیف کردم، همین که داخل چمدان چیدم #حمید آمد و دانه دانه برداشت قایم کرد و یا پشت مبل ها می انداخت 🔹برایش #بیسکوییت خریده بودم، بیسکوییت آن مدلی #دوست نداشت شوخی و جدی گفت: «چه خبره این همه لباس و وسایل و خوراکی⁉️ به خدا فردا همکارای من یدونه لباس انداختن داخل یه نایلون اومدن،اون وقت من باید با #چمدان و عینک دودی برم بهم بخندن، من با چمدان نمیرم! وسایلمو داخل #ساک بچین» 🔸فقط یک ساک داشت، آن هم برای باشگاه کاراته اش بود، گفتم: ساک به این کوچکی، چطور این همه وسایلو جا کنم بالاخره من را مجاب کرد که #بیخیال چمدان شوم، با این که ساک خیلی جمع و جور بود #همه_وسایل را چیدم الا همان #بیسکوییت ها، بین همه وسایلی که گذاشته بودم فقط از قرآن جیبی خوشش آمد، قرآن کوچکی که همراه با معنی بود، گفت: این #قرآن به همه وسایلی که چیدی می ارزه 🔹شماره تماس📞 #خودم، پدر و مادرش و پدرم را داخل یک کاغذ نوشتم📝 بین وسایل گذاشتم که اگر نیاز شد خودش یا #همکارانش با ما در ارتباط باشند. برایش #مسواک جدید قرمز رنگ گذاشتم، می خواست مسواک سبز رنگ قبلی را داخل سطل آشغال🗑 بیندازد، از دستش گرفتم و گفتم: بذار #یادگاری بمونه، من را نگاه کرد و لبخند زد انگار یک چیزهایی هم به #دل_حمید و هم به دل من برات شده بود. #یادت_باشد #به_روایت_همسر_شهید #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی #شهید_مدافع_حرم 💟: @hemmat_hadi🌷
🌷 🍃حسین تا دو سالگی به دور از اعضای فامیل و در هوای گرم اهواز بزرگ شد. بعدها به منتقل شدیم و تا هفت سالگی حسین در منازل سازمانی نیروی هوایی در افسریه تهران زندگی می کردیم. 🍃از همون اوایل کودکی، حسین بود. ما آب آشامیدنی مورد نیاز مون رو از شیر مخصوصی در بیرون از خونه می آوردیم.حسین سعی می کرد، بره و با دبه آب بیاره تا مادر و خواهراش بیرون نرن. 🍃به همین خاطر در منازل سازمانی معروف بود و مردم می گفتند: «دبه ی حسین هم اندازه ی خودشه» حتی برای خرید نان هم خودش می رفت. حسین بچه بود و فعالیتش خیلی زیاد بود، علیرغم سن کمش خیلی حرف های بزرگی می زد. راوی: پدرشهید 🌷 💟: @hemmat_hadi🌷
‌ ♨️پیش بینی شهید اندرزگو 🔸چند ماه قبل از در خانه نشسته بودیم. یک ذغال گداخته🔥 را برداشت و کف گرفت. من شگفت زده پرسیدم سید😲 دستت نمی سوزد⁉️ 🔹سید لبخندی زد و گفت: «این که هیچ، بدن من به هم حرام⛔️ است. بعد سید علی گفت بزودی پهلوی می رود و پیروز✌️ خواهد شد. دو سال بعد از پیروزی شخصی رئیس جمهور خواهد شد که نامش است. از آنروز به بعد منتظر حضرت ولی عصر(عج)💫 باشید. 🔸بعد گفت: در آن دوران مثل نگه داشتن این ذغال گداخته در دست است. گفت من پرسیدم: سیدعلی! منظورتان این است که خودتان می شوید⁉️ سید پاسخ داد خیر❌ من آنروز نیستم. ❤️شهید سید علی اندرزگو❤️ 👌شهیدی که با مولا علی گره خورده است و در آسمانی شد. (ره) در وصف ایشان فرمود: 💠اگر مثل او (شهیداندرزگو) داشتیم دنیـ🌍ـا زیر سلطه اسلام بود روای: همسر بزرگوار شهید 🌷 💟: @hemmat_hadi🌷
#خاطره_شهدا🌷 🌷هواى #رفقايش را داشت، تا جايى كه ميتوانست #كمكشان ميكرد. 🌷و نسبت به حرمتى كه بين #رفقايش بود #حساسيت نشان ميداد و بامعرفت💖 بود حتى نسبت به دوستانِ دوستانش #ارزش و احترام قائل بود. راوی: دوست شهید #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری #شهید_مدافع_حرم🌷 💟: @hemmat_hadi🌷
♦️♦️ و آخرین امیرالمومنین(ع) به شیعیان ✅ اى حسن! من تو را و تمام فرزندان و خاندانم و هر كسیكه اين وصيتنامه به او برسد به تقوا و ترس از خداوندى كه پروردگار شماست سفارش مى كنم و بايد نميريد جز اينكه مسلمان باشيد و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد زيرا به راستى من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنيدم كه مى فرمود: 🔹اصلاح دادن ميان مردمان از همه نماز و روزه بهتر است 🔹و آنچه دين را تباه ساخته و از بين مى‌برد، افساد ميان مردمان است ولا قوه الا بالله العلى العظيم [نيرويى جز به وسيله خداى بزرگ نيست]. ✅ به خويشان و ارحام خويش توجه داشته باشيد و به آنان پيوند كنيد، صله رحم كنيد تا خداوند در روز قيامت حساب را بر شما آسان گرداند ✅ الله الله فى الايتام، فلا تغبوا افواههم، ولا تضيعوا بحضرتكم 🔹از خدا بترسيد، از خدا بترسيد، درباره يتيمان، پس براى دهن‌هاشان به سبب سنگدلىتان نوبت قرار ندهيد (كه گاهى سير و گاهى گرسنه نگاهشان داريد) ✅الله الله فى جيرانكم، فانهم وصيه نبيكم... 🔹از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره همسايگانتان كه رسول خدا(ص) درباره آنان سفارش كرده و پيوسته درباره آنان توصيه مى فرمود به اندازه اى كه ما گمان كرديم براى همسايگان از همسايه خود ارث قرار میدهد و حرمت آنان به اندازه‌اى است كه سهمى در مالشان براى همسايه تعيين كرده! ✅ الله الله فى القرآن، فلايسبقكم الى العمل به احد غيركم 🔹از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره قرآن مبادا كسى به عملكردن بدان بر شما سبقت جويد. ✅ الله الله فى الصلاه فانه خير العمل وانها عمود دينكم 🔹از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره نماز، زيرا كه نماز ستون دين شماست. ✅ الله الله فى بيت ربكم لاتخلوه ما بقيتم... 🔹از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره خانه پروردگارتان (خانه كعبه)، مبادا تا زنده هستيد آن خانه از شما خالی بماند كه اگر رها شد مهلت داده نمى‌شويد و به عذاب دچار میشويد و اگر از شما خالى ماند كيفر خداوند فرصت زندگى به شما نمی دهد. ✅الله الله فى الزكاه فانها تطفى غضب ربكم 🔹از خدا بترسيد، از خدا بترسيد در دادن زكات اموال خود كه زكات خشم پروردگار را فرو نشاند. ✅ الله الله فى شهر رمضان فان صيامه جُنه من النار 🔹از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره روزه ماه رمضان، زيرا كه آن براى شما چون سپرى است از آتش دوزخ. ✅ الله الله فى الفقراء والمساكين فشاركوهم فى معاشكم... 🔹از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره بينوايان و مسكينان و آنها را در زندگى خود شريك سازيد و از خوراك و لباس خود به آنها نيز بدهيد. ✅ الله الله فى الجهاد باموالكم وانفسكم والسنتكم 🔹از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره پيكار كردن در راه خدا به مالها و جان‌ها و زبان‌هاى خويش. ✅ الله الله فى ذريه نبيكم... 🔹از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره امت پيغمبرتان، مبادا در ميان شما ظلم و ستمى واقع شود. ✅ الله الله فى اصحاب نبيكم... 🔹از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره اصحاب پيغمبرتان؛ زيرا كه رسول خدا(ص) درباره آنان سفارش فرموده ✅ الله الله فى النساء و فيما ملكت ايمانكم... 🔹از خدا بترسيد، از خدا بترسيد درباره زيردستانتان، غلامان و كنيزان، زيرا كه آخرين سفارش و وصيت رسول خدا(ص) اين بود كه فرمود: «من شما را درباره دو دسته ناتوان كه زيردست شما هستند، سفارش می كنم» ✅ الصلاه الصلاه، لا تخافوا فى الله لومه لائم... 🔹نماز! نماز! درباره خداوند از سرزنش مردمان نهراسيد؛ چه، هر كس به شما ستم كند يا انديشه بد داشته باشد، خداوند شر او را كفايت فرمايد ✅ با مردم به نيكى سخن بگوييد همان گونه كه خدا فرمود. امر به معروف و نهى از منكر را ترك مكنيد كه رشته كار از دست شما بيرون شود، آنگاه هر چه دعا كنيد و از خداوند دفع شر خواهيد، پذيرفته نشود و به اجابت نرسد ✅ بر شما باد هنگام معاشرت، به فروتنى و بخشش و نيكويى درباره يكديگر و زنهار از جدايى و تفرقه و پراكندگى و روى گردانيدن از هم و در نيكوكارى، يار و مددكار يكديگر باشيد و بر گناه و ستمكارى كمك مباشيد كه شكنجه و عذاب خدا بسيار سخت است. 📚 نهج البلاغه؛ نامه 47 💟: @hemmat_hadi
#خاطرات_خود_نوشته_شهید: 💠مراقبت از حریم عشق 🔰به #شب_قدر و شب #شهادت حضرت علی(علیه السلام) رسیدیم. با بچه ها تصمیم گرفتیم خودمان اعمال و ادعیه وارد شده آن شب را انجام دهیم .ما فقط #مفاتیح_حامد را داشتیم. 🔰از سر شب هر کدام از ما #نوبتی یا داخل موضع خودمان کار مراقبت را انجام می دادیم یا یک گوشه دنج می نشستیم پای #مناجات و به جا آوردن اعمال و حالا معنی #غربت را می فهمیدیم 🔰ما در شهری بودیم که حـــرم #دخترحضرت_علی(علیه السلام) و دختر امام حسین(علیه السلام) در آن شهر بود اما نمی توانستیم #امشب در کنار این حرم ها باشیم و این نبودن به شکستن بغض ما کمک می کرد. 🔰یک دفعه دلم برای #هیئت_ریحانه و روضه خواندن محمد حسین تنگ شد. تنها چیزی که به دلم #آرامش میداد این حرف یکی از دوستان بود که میگفت: #حضرت_علی(علیه السلام) برای مراقبت از حریم💫 دخترش ما را انتخاب کرده است. 📚برشی از کتاب #رفیق_مثل_رسول #شهید_رسول_خلیلی🌷 💟: @hemmat_hadi🌷
🍃❣🍃❣🍃 🌸ماه رمضان بود. جهاد نیمه شب #تماس گرفت و گفت که آماده شوم و به چند نفر دیگر از دوستانمان که از افراد #مورد_اعتماد جهاد بودند بگويم حاضر شوند، میخواهیم برویم جایی 🌸 ساعت نزدیک 3، 2:30 #صبح بود در محلی که قرار گذاشته بودیم جمع شدیم. همه نگاه ها به دهان جهاد بود تا باز شود و بگوید که #چرا مارا اینجا جمع کرده، 🌸جهاد بعد از چند دقیقه گفت بچه ها سوار شوید ما هم بدون اینکه چیزی بپرسیم سوار شدیم. در راه کسی حرف نزد. در خانه ای ایستاد که از ظاهر کوچه معلوم بود افراد ساکن در اینجا وضع خوبی #ندارند. 🌸از ماشین پیاده شد وماهم همین طور نگاهش میکردیم، بسته ای از صندوق عقب ماشین درآورد و به من داد و گفت برو در آن خانه و این را بده و بيا. 🌸گفتم جهاد این چیه؟ گفت کمی خوراکی هست برو ... چند قدم که رفتم برگشتم و با #تعجب نگاهش کردم و او هم مرا نگاه کرد و یک لبخند زد وگفت راه برو دیگر ..... رفتم سمت در و در را زدم کسی آمد جلوی در و بدون اینکه از من سوالی بکند بسته را گرفت، تشکر کرد و رفت داخل خانه .. 🌸آن لحظه بود که فهمیدم جهاد قبلا هم اینکار را میکرده و برای آن ها چیزی میفرستاده و ما #بیخبر بودیم، حالا هم برای اینکه ممکن بود کسی بشناسدش نیامد بسته را بدهد. 🌸تنها چند نفر از خانواده اش این را میدانستند، آن هم فقط به این خاطر که ماه رمضان که #دیروقت می امد نگرانش نشوند. بعد از شهادتش بود که فهمیدند، جوانی که #شبهای_رمضان، #سفارش مولایش امیر المومنین را ترک نمیکرد، شهید جهاد مغنیه بود. #شهید_جهاد_مغنیه @hemmat_hadi
🌷 💠 آماده خبر شهادت 🔰 صحبتی که با هم داشتیـم ظهر همان روزی که شبش به رسید. یعنی حدودا ما ساعت یک بعد از ظهر روز سه شنبه، شانزدهم خرداد با هم صحبت کردیم و آقا جواد چند ساعت بعد از آن؛ یعنی قبل از به شهادت رسید. 🔰من از شب قبلش خیلی دلشوره داشتم. یک دلشــوره و متفاوت. همان روز در تلفنی هم از دلشوره و نگرانی ام برایش گفتمولی باز مثل همیشـه گفت: "هیچ مشکلی نیستاینجا همه چیز است. اصلا دلشوره نداشته باش." 🔰و مثل همیشه سعی کرد من را آرام کند اما این بیشتر شد... همان شب طبق عادتی که داشتیم منتظر تماسش بودم، که تماس نگرفت تا دیروقت هم ماندم. 🔰بالاخره ظهر روز از طرف دایی ام خبردار شدم که مجروح شده و تیر به دستش خورده اما بعد گفتند: نه، تیر به خورده و بیهوش است. 🔰به هر صورت من با روحیاتی که از سراغ داشتم نمیتوانستم موضوع مجروح شدنش و گذاشتنم را قبول کنم. گفتم: "نه! جواد در شــرایط هم که باشــد به من زنگ میزند 🔰نمیخواستم تحت هرشرایطی موضوع را قبول کنم اما وقتی مســجد محــل آمدند خانه ما و با صحبتهایی که شـد شـک من درباره جــواد را به یقین تبدیل کردند. 🔰سری های قبل اصلا آماده شنیدن نبودم ولی این سری باتوجه به دلشوره ای که به سراغم آمده بود، انگار تر شده بودم 💟: @hemmat_hadi
سه تاچیزکه دست میگیری #حتما #وضوبگیر ↵قرآن ↵مفاتیح ↵موبایل #حاج_حسین_یکتا 🍂رزمنده‌ای که در فضای سایبر و #مجازی می‌جنگی! برای فشردن کلیدها و دکمه‌های کامپیوتر و موبایلت #وضو_بگیر! 🍂و با نیت #قربةً_إلی_الله مطلب بنویس بدان که تو مصداق "و ما رمیت اذ رمیت" هستی @hemmat_hadi
#شهادت یک واژه و راهِ ... #تمام_نشدنی است ... و آنقدر دست یافتنی است که هرکس می تواند، آرزویش را داشته باشد و امیدش را هم به دل، که حتما به آن دست خواهد یافت ... و اما...هر آرزویی ... بهایی دارد ... بعضی ها با پول به آرزوهایشان می رسند و ما با #جان ... و جان دادن، #آدم_شدن می‌خواهد خالص و مخلص شدن می‌خواهد ... سختی و درد کشیدن می خواهد! و همه ی اینها ... خلاصه می شود در شهیدانه زندگی کردن... شهیدانه زندگی کنیم تا شهید شویم... و شهدا این گونه زیستند... ❤️ کانال سلام بر ابراهیم ❤️ @hemmat_hadi
🌾در زمان فتنه 88 من باردار بودم و او با توجه به اتفاقات و #اغتشاشات تهران دائم در #مأموریت بود. شبانه روز🌗 درگیر بود و کمتر دیده می شد. 🌾هم و غمش #حفظ_نظام بود و بارها به خاطر همین دغدغه اش مجروح💔 شد و سخت ترین آن وقتی بود که با قمه و چاقو⚔ او را زده بودند. 🌾با حال و روز بدی که داشتم خودم را به سختی به #بیمارستان رساندم، پشت پرده روی تخت🛌 بود. #پوتینش را درآورده بود. ناخودآگاه پایم به پوتینش خورد. #خون، درون پوتین موج زد! 🌾آنقدر از او خون رفته بود که پوتین هایش #پر_خون بود. من حسابی ترسیده بودم😔 🎤راوی: همسر شهید #شهید_مصطفی_صدرزاده 💟: @hemmat_hadi🌷
» امام گفته بود مثل چمران بمیرید، اگه قراره مثل چمران بمیریم و شهید بشیم باید مثل چمران زندگی کنیم ، چمران تو یه لحظه شهید نشد یه عمر شهید زندگی کرد .. ✨۳۱خردادسالروز شهادت دکتر مصطفی چمران گرامی باد✨ ✅ @hemmat_hadi
🔰سید مجتبی خیلی #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) رو دوست داشت یه شب دیدم صدای #ناله از اتاقش بلند شد با نگرانی رفتم سراغش دیدم پاهاش رو تو شکمش جمع کرده، دستش روی #پهلوش گذاشته و از درد دور خودش می‌پیچه. 🔰«بلند هم داد میزد: #آخ_پهلوم ... آخ پهلو» چند دقیقه بعد آروم شد. گفتم: چته مادر؟ چی شده گفت: مادر جان، از خدا خواستم دردی که حضرت زهرا (سلام الله علیها) #بین_درو_دیوار کشید رو بهم بچشونه الان بهم نشون داد #خیلی درد داشت مادر... خیلی😭 #شهید_سیدمجتبی_علمدار🌷 #ذاکر_اهل_بیت @hemmat_hadi