#متن_آینه
🖋 فاطمه اقبالی
بی تو چون آئنهای شکسته ام که هیچ چیز مرا التیام نمی دهد. درون تکه های شکسته ام نشان از خنده های دوریست که در زیر غبار زمان گم می شود.
زخمهای آینه قلبم با چسب عذر تو ترمیم نمیشود
🪩🪩🪩🪩🪩🪩
حرفه داستان
@herfeyedastan
🪩🪩🪩🪩🪩🪩
از دل سنگ هم خون میجوشد و بر رگهای جلدِ مَرمرینش طرح جاودانهای خلق میشود. از سنگدل چه بیرون میزند؟!
🖋 زهرا ملکثابت
●●●●●●●●●●●
گروه ادبی حرفهداستان
@herfeyedastan
●●●●●●●●●●●●
کپی بدون ذکر نام نویسنده و کانال حرفهداستان جایز نیست ❎️
#شاهچراغ #حادثه_شاهچراغ #متن_کوتاه
#مناسبتی
تشکر از دو کانال ایتا بابت بازتاب متن کوتاه و بها دادن به نویسندگان 🙏
کانال ایرانیوم: @iraniyom
خبر گزاری بسیج استان یزد : @yazd_basijnews
میم مادر و
مرگ در
حجره حجره ات پیچیده
شاه
چراغی.
🖋 هما ایران پور
●●●●●●●●●●●●
گروه ادبی حرفهداستان
@herfeyedastan
●●●●●●●●●●●●
کپی بدون ذکر نام نویسنده و حرفه داستان جایز نیست ❎️
#شاهچراغ #متن_کوتاه #مناسبتی
#متن_آینه
🖋 هانیه اسماعیلی
از خودش هیچ خوشش نمی آمد اما از زیبایی اش راضی بود یعنی شبیه آیینه ها که فقط قشنگی و زشتی ظاهر را نشان میدهند از ظاهرش خوشش می آمد!
تحمل اینکه یک میلیمتر هم به زیر پوستش فکر کند نداشت چه برسد به اینکه حالی از روح و روانش بپرسد
تابلوی متحرکی بود که رویش نوشته شده بود مرا ببینید
از صبح تا شب کارش این بود ببیند و دیده شود! عین آیینه!
آخر عاشق آیینه بود آنقدر که هر چه پول به جیبش بود غیر از خرج آن چیزهایی که آیینه به او نشان میداد خرج آیینه خریدن میکرد.
در دکان کوچکی آیینه ای را پسندید همین که داشت آیینه را برمیداشت تا صورتش را ببیند از دستش افتاد و ترک کوچک و بزرگی برداشت!
چشمانش ابری شد!
و اشکش جاری!
فروشنده که پیرِ آیینه صفتی بود با لبخندِ شکسته ای خواند :از قضا آیینه ی چینی شکست! خوب شد اسباب خود بینی شکست!
اشکهایش را پاک کرد و در آیینه ی شکسته خودش را عمیق تماشا کرد.گویی خودش را برای اولین بار دیده بود آیینه ی شکسته را خرید و رفت!
🪩🪩🪩🪩🪩🪩
حرفه داستان
@herfeyedastan
🪩🪩🪩🪩🪩🪩
چند قدم تا لمس دستهای وضو گرفتهاش به ضریح مانده بود که صدای اذان بلند شد و آینهکاریهای حرم رنگ شهادتش را انعکاس دادند. چادر سفید کفنش شد.
🖋 محدثه محمودآبادی
●●●●●●●●●●●●
گروه ادبی حرفهداستان
@herfeyedastan
●●●●●●●●●●●●
کپی بدون ذکر نام نویسنده و حرفه داستان جایز نیست ❎️
#شاهچراغ #متن_کوتاه #مناسبتی
#متن_آینه
🖋 زهرا شکری
آینه به دست تو شکست.
تکه های آینه چه خوب نشانم داد.
تو تنها نبودی .
هزار تا بودی .
می دانستم تو به تنهایی قادر به شکستن دلی نیستی.
یادت هست که به تو گفتم .
اشک چکیده را پیمان نمی شود.
قلب شکستِ را درمان نمی شود.
تو رفتی، با رفتنت همچون آینه شکستم .
که با هیچ چسبی پیوند و ترمیم نمی شود .
🪩🪩🪩🪩🪩🪩
حرفه داستان
@herfeyedastan
🪩🪩🪩🪩🪩🪩
میشنوی؟
صدای نقاره میآید
چه شوری به پا شده؟
چه کسی حاجتروا گشته؟
بر سنگفرش صحن حرم، خطّ خون کیست؟
صدای نقاره میگوید
این نوای جنون است
خون کبوتریست که فواره میزند؛ گویی نذر شهادتش، قبول گشته
✍️زهرا بابلی
●●●●●●●●●●●●
گروه ادبی حرفهداستان
@herfeyedastan
●●●●●●●●●●●●
کپی بدون ذکر نام نویسنده و حرفه داستان جایز نیست ❎️
#شاهچراغ #متن_کوتاه #مناسبتی
📍📍 انجمن نقد فیلم مبنا تقدیم میکند
نقد جامع
🖥 انیمیشن دلیر
@herfeyedastan
از منظر
تکنیک و فرم هنری
پیام کلی فیلم
پیش زمینه ذهنی فیلمساز
و نقاط قوت و ضعف فیلمنامه و کارگردانی
در لینک زیر👇
https://s31.picofile.com/d/8467187834/e4f12a91-f9e8-4760-b105-5254baee8ff2/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84_%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9_%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%86_%D8%AF%D9%84%DB%8C%D8%B1.mp4
یا لینک زیر👇
https://www.uplooder.net/files/4fd10d030772332501e353fee75586dc/تحلیل-جامع-انیمیشن-دلیر-.mp4.html
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
زهرا ملکثابت، عضو انجمن نقد فیلم مبنا
گروه ادبی حرفهداستان
@herfeyedastan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#فعالیت_اعضا #نقد_فیلم #فیلم_دلیر
#تحلیل_فیلم #انیمیشن #نقد_فیلم_مبنا
شهیدسیّدمرتضیٰآوینی:
کسانی به امام زمانشان خواهند رسید
که اهل سرعت باشند
و اِلا تاریخ کربلا نشان داده که
قافله حسین(ع) معطلِ کسی نمیماند...!
#شهید_آوینی
•----------------------------------------------•
@herfeyedastan
#متن_آینه
زهرا مظفری خسروی
ضربهی کاری
_آخه چرا بی وجدان؟ کی؟کجا؟دلت برای دخترمون هم نسوخت؟ این اعتیادت همه چیزمونو ازمون گرفت .
_متاسفم .متاسفم .
_ متاسفم گفتنات هیچ دردی رو درمون نمیکنه .اعتیاد تو ،جوونی و روزگارمونو سوزوند .حالاهم که با این جواب آزمایش ضربه ی کاریتو زدی ! میگی متاسفم؟
_نمیدونم این ایدز لعنتی دیگه از کجا اومد؟منو ببخش.
_ چقدر دخترمون آرزوش بود یه آبجی یا داداش داشته باشه.تو آرزوها ورویاهای ما روتباه کردی.من دیگه متلاشی شدم .هرگز ،ذره ذره ی زخمایی که زدی و زندگی مو نابود کردی ،نمی بخشم.
🟨🟨🟨🟨🟨🟨
حرفهداستان
@herfeyedastan
🟨🟨🟨🟨🟨🟨
#متن_آینه
محبوبه میرزایی
تأسف خوردن هایت!
بر این دل زخم خورده مرهمی نخواهد بود.
دلم آینه ای بود که با بی وفاییت ترک خورد، شکست و قطعه قطعه شد.
@herfeyedastan
وقتی نویسندگان بازنویسی و ارسال آثارشون برای جشنوارهها را میندازن به روز آخر😄
@herfeyedastan
#شوخی_با_نویسنده #نویسندگان_حرفهای
#متن_آینه
🖋 هدی عدالتی فرد
پای کمیابترین نارونِ روی زمین هم حتی،
اگر فقه نخوانده باشی،
باز میدانی،
گناه،
معصیت و نافرمانی خداست.
من اما
فکر میکنم
او،
نخواسته،
آینه وجود من را،
هزارتکه ببیند.
ورنه اذن توبه نمیداد.
و من یغفر الذنوب الا الله
🟨🟨🟨🟨🟨🟨
حرفهداستان
@herfeyedastan
🟨🟨🟨🟨🟨🟨
خاطره نویسی معمولی چیست؟
خاطرهنویسی هُنری چیست؟
امروز در گروه بانوان حرفهداستان در مورد این موضوع صحبت میکنیم.
اگر شما هم نظری دارید ارسال کنید تا جمعبندی را امشب در کانال بگذارم.
@zisabet
🔍 بررسی خاطرهنویسی هُنری و غیرهُنری باتوجه به مولفههای آفرینشهای ادبی:
فعالیتی از گروه ادبی حرفهداستان
@herfeyedastan
نرگس جودکی:
خاطره نویسی گونه ای از ادبیات است که مکان و زمان، شخصیت پردازی موضوع و لحن در آن مهم است.خاطر نویسی بر توصیف استوار است و فرق اساسی اش با داستان نبود تخیل است.
زندگی نامه هایی ماندگار می شوند که شخص علاوه به نقل حوادث شخصی به حوادث سیاسی و اجتماعی جامعه اش هم بپردازد.
زهرا ملک ثابت:
یکی از تفاوتهای داستاننویسی با خاطره نویسی این است که، حتما تا پایان باید تغییری رخ دهد در داستان.
در خاطره نویسی صرفا رویدادها به صورت پشت سرهم و ترتیب زمانی ذکر میشوند. حتما باید مکان و زمان واقعی و مشخص باشد و حق هیچگونه تخیلی برای نویسنده وجود ندارد.
البته به نظر میرسد خاطره نویسی هم انواعی دارد.
در خاطره نویسی صرف یا خاطرهنویسی محض، نویسنده نظرات خودش را دخیل نمیکند.
مثل خاطرهنویسی برای شهدا و خانواده شهدا، یا روایت نویسی درباره یک حادثه نویسنده نمیتواند نظرات شخصی و برداشت خودش را دخیل کند.
حتما باید نثر معیار و معمولی وجود داشتهباشد.
در واقع این گونه آثار شبیه به کارهایی است که خبرنگارها میکنند.
یعنی ابتدا مصاحبه میگیرند. بعد مصاحبههای شفاهی را پیدا میکنند و سپس آنها را با نثر معیار و عادی به صورت منظم و ویراسته شده مینویسند.
برخی از این نویسندگان سالی یک یا دو کتاب تولید میکنند.
این آثار به هیچ وجه آثار هنری نیست زیرا آفرینش ادبی در آن صورت نگرفته است.
ولی زندگینامههایی مثل
تاریخ بیهقی از ابوالفضل بیهقی
روزها از دکتر محمدعلی اسلامی ( جلد ۱ و ۲)
آثار هنری با آفرینش ادبی محسوب میشوند.این دو اثر خودزندگینامه هستند. نویسندگان نظرات و برداشت شخصیشان در مورد مسائل و رویدادها را بیان میکنند. لحن و زبان و سبک هنری دارند.
حتی در کتاب روزها گاهی اسامی عوض شدهاند.
این دو اثر جزو آثار ماندگار محسوب میشوند و
نوع هنری تلقی میشود.
📍اگر هنوز هم برای عدهای فعالیتهای حرفهداستان مشخص نیست، برای حرفهداستان اهداف معلوم و مسیر روشن است.
۲۴/ مرداد/ ۱۴۰۲
😊😊😊😊😊😊
@herfeyedastan
😊😊😊😊😊😊
#گروه_ادبی_حرفه_داستان #آموزشی
#خاطره #خاطره_نویسی #داستان_نویسی
#آفرینش_ادبی #ادبیات_فاخر
شب انتهای زیباییست
برای امتداد فردایی دیگر
تا زمانی که سلطان دلت
"خداســـــت"
کسی نمی تواند
دلخوشی هایت را ویران کند...
🌠🌠🌠🌠🌠
گروه ادبی حرفهداستان
@herfeyedastan
🌠🌠🌠🌠🌠
✨
وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَکُم (نور۲۲)
📝 ببخشید و چشم بپوشید، آیا دوست
ندارید خداوند شما را ببخشد؟
@herfeyedastan
چمدان.pdf
200.7K
داستان: 'چمدان'
نویسنده: الهه توکلی
گروه ادبی حرفه داستان
@herfeyedastan
✴️ این داستان برای چالش حرفه داستان نوشته شده. در گروه بانوان حرفه داستان نقد شده و توسط نویسنده بازنویسی شده.
❎️ کپی و تقلید جایز نیست
#شهر_روستای_من
#متن_آینه
🖋 محمدرجاء صاحبدل
آینه را خودت برایم خریدی.
فاصلهات کم و سنگات کوچک بود؛ وقتی شوخیشوخی پرتابش کردی اما آینهام، جدیجدی تَرَک برداشت.
عذرخواستی؛ بخشیدمت.
از هزار باره دیدن خودم راضی بودم. دیگر تنها نبودم وقتی تو نبودی.
🟨🟨🟨🟨🟨🟨
حرفهداستان
@herfeyedastan
🟨🟨🟨🟨🟨🟨
قراری بسته ای انگار
در وعده گاه عشق
هنگام غروب
در وقت اذان
که گلدسته وگنبد فیروزه ای ات
فریاد بزنند
مظلومیت تو را
با ندای حی علی خیر العمل
تا گره بخورد
دستان حلقه شده بر ضریحت
با این نوای الهی
در صحن حرمت
که چه قدر کبو ترانه
گلگون شده است
از خون مشتاقانِ بی قرارت
🖋ملیحه جوریزی
●●●●●●●●●●●●
گروه ادبی حرفهداستان
@herfeyedastan
●●●●●●●●●●●●
کپی بدون ذکر نام نویسنده و حرفه داستان جایز نیست ❎️
#شاهچراغ #متن_کوتاه #مناسبتی
پیام یکی از مخاطبان شیرازی کانال، خانم ملیحه جوریزی در رابطه با متنهای نویسندگان حرفهداستان در مورد حادثه شاهچراغ:
با سلام
ممنون بابت متن های زیبا دلداری ها و همدردی هایی که از جانب شما در گروه نسبت به دوستان شیرازی قرار دادید. 🌺🙏
ما شب حادثه شاهچراغ برای زیارت رفته بودیم وچون یک ربع بعد آنجا بودیم از قضیه بی خبر بودیم واجازه ی زیارت ندادند و درهای ورودی را بسته بودند وفقط عبور آمبولانسها را می دیدیم
وبعد تازه فهمیدیم چه اتفاقی افتاده وتا همین الان قلمم پیش نمی رفت برای نوشتن چون در شُک بودم
در این فاصله همدردیهای نویسندگان و دوستان عزیز خیلی تسلیبخش بود
براستی که همه جای ایران سرای من است
باز هم ممنونم از احساس هم دردی شما ودیگر دوستان ومتنهای زیبایتان 🙏
●●●●●●●●●●●●
اینجا حرفهداستان است
@herfeyedastan
●●●●●●●●●●●●●
#شاهچراغ
#متن_آینه
🖋 هما ایرانپور
آینه زخم خورده
اولین بار که فهمید زیباییش را مقدم بر خودش می بینند غمگین به خانه برگشت. مقابل تنها آینه ایستاد.قلمش را نشانه رفت. صورت آینه پر چروک شد. دیگر هرگز سراغ آینه نرفت و خانه نشین شد.
سال ها بعد سراغش را گرفت و روی چین های آینه و صورت خودش را با ضربدر چسب زخم پوشاند
چشمان خیسش ضرب در تصاویر متعدد شد.
🟨🟨🟨🟨🟨🟨
حرفهداستان
@herfeyedastan
🟨🟨🟨🟨🟨🟨