خاطره نویسی معمولی چیست؟
خاطرهنویسی هُنری چیست؟
امروز در گروه بانوان حرفهداستان در مورد این موضوع صحبت میکنیم.
اگر شما هم نظری دارید ارسال کنید تا جمعبندی را امشب در کانال بگذارم.
@zisabet
🔍 بررسی خاطرهنویسی هُنری و غیرهُنری باتوجه به مولفههای آفرینشهای ادبی:
فعالیتی از گروه ادبی حرفهداستان
@herfeyedastan
نرگس جودکی:
خاطره نویسی گونه ای از ادبیات است که مکان و زمان، شخصیت پردازی موضوع و لحن در آن مهم است.خاطر نویسی بر توصیف استوار است و فرق اساسی اش با داستان نبود تخیل است.
زندگی نامه هایی ماندگار می شوند که شخص علاوه به نقل حوادث شخصی به حوادث سیاسی و اجتماعی جامعه اش هم بپردازد.
زهرا ملک ثابت:
یکی از تفاوتهای داستاننویسی با خاطره نویسی این است که، حتما تا پایان باید تغییری رخ دهد در داستان.
در خاطره نویسی صرفا رویدادها به صورت پشت سرهم و ترتیب زمانی ذکر میشوند. حتما باید مکان و زمان واقعی و مشخص باشد و حق هیچگونه تخیلی برای نویسنده وجود ندارد.
البته به نظر میرسد خاطره نویسی هم انواعی دارد.
در خاطره نویسی صرف یا خاطرهنویسی محض، نویسنده نظرات خودش را دخیل نمیکند.
مثل خاطرهنویسی برای شهدا و خانواده شهدا، یا روایت نویسی درباره یک حادثه نویسنده نمیتواند نظرات شخصی و برداشت خودش را دخیل کند.
حتما باید نثر معیار و معمولی وجود داشتهباشد.
در واقع این گونه آثار شبیه به کارهایی است که خبرنگارها میکنند.
یعنی ابتدا مصاحبه میگیرند. بعد مصاحبههای شفاهی را پیدا میکنند و سپس آنها را با نثر معیار و عادی به صورت منظم و ویراسته شده مینویسند.
برخی از این نویسندگان سالی یک یا دو کتاب تولید میکنند.
این آثار به هیچ وجه آثار هنری نیست زیرا آفرینش ادبی در آن صورت نگرفته است.
ولی زندگینامههایی مثل
تاریخ بیهقی از ابوالفضل بیهقی
روزها از دکتر محمدعلی اسلامی ( جلد ۱ و ۲)
آثار هنری با آفرینش ادبی محسوب میشوند.این دو اثر خودزندگینامه هستند. نویسندگان نظرات و برداشت شخصیشان در مورد مسائل و رویدادها را بیان میکنند. لحن و زبان و سبک هنری دارند.
حتی در کتاب روزها گاهی اسامی عوض شدهاند.
این دو اثر جزو آثار ماندگار محسوب میشوند و
نوع هنری تلقی میشود.
📍اگر هنوز هم برای عدهای فعالیتهای حرفهداستان مشخص نیست، برای حرفهداستان اهداف معلوم و مسیر روشن است.
۲۴/ مرداد/ ۱۴۰۲
😊😊😊😊😊😊
@herfeyedastan
😊😊😊😊😊😊
#گروه_ادبی_حرفه_داستان #آموزشی
#خاطره #خاطره_نویسی #داستان_نویسی
#آفرینش_ادبی #ادبیات_فاخر
شب انتهای زیباییست
برای امتداد فردایی دیگر
تا زمانی که سلطان دلت
"خداســـــت"
کسی نمی تواند
دلخوشی هایت را ویران کند...
🌠🌠🌠🌠🌠
گروه ادبی حرفهداستان
@herfeyedastan
🌠🌠🌠🌠🌠
✨
وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَکُم (نور۲۲)
📝 ببخشید و چشم بپوشید، آیا دوست
ندارید خداوند شما را ببخشد؟
@herfeyedastan
چمدان.pdf
حجم:
200.7K
داستان: 'چمدان'
نویسنده: الهه توکلی
گروه ادبی حرفه داستان
@herfeyedastan
✴️ این داستان برای چالش حرفه داستان نوشته شده. در گروه بانوان حرفه داستان نقد شده و توسط نویسنده بازنویسی شده.
❎️ کپی و تقلید جایز نیست
#شهر_روستای_من
#متن_آینه
🖋 محمدرجاء صاحبدل
آینه را خودت برایم خریدی.
فاصلهات کم و سنگات کوچک بود؛ وقتی شوخیشوخی پرتابش کردی اما آینهام، جدیجدی تَرَک برداشت.
عذرخواستی؛ بخشیدمت.
از هزار باره دیدن خودم راضی بودم. دیگر تنها نبودم وقتی تو نبودی.
🟨🟨🟨🟨🟨🟨
حرفهداستان
@herfeyedastan
🟨🟨🟨🟨🟨🟨
قراری بسته ای انگار
در وعده گاه عشق
هنگام غروب
در وقت اذان
که گلدسته وگنبد فیروزه ای ات
فریاد بزنند
مظلومیت تو را
با ندای حی علی خیر العمل
تا گره بخورد
دستان حلقه شده بر ضریحت
با این نوای الهی
در صحن حرمت
که چه قدر کبو ترانه
گلگون شده است
از خون مشتاقانِ بی قرارت
🖋ملیحه جوریزی
●●●●●●●●●●●●
گروه ادبی حرفهداستان
@herfeyedastan
●●●●●●●●●●●●
کپی بدون ذکر نام نویسنده و حرفه داستان جایز نیست ❎️
#شاهچراغ #متن_کوتاه #مناسبتی
پیام یکی از مخاطبان شیرازی کانال، خانم ملیحه جوریزی در رابطه با متنهای نویسندگان حرفهداستان در مورد حادثه شاهچراغ:
با سلام
ممنون بابت متن های زیبا دلداری ها و همدردی هایی که از جانب شما در گروه نسبت به دوستان شیرازی قرار دادید. 🌺🙏
ما شب حادثه شاهچراغ برای زیارت رفته بودیم وچون یک ربع بعد آنجا بودیم از قضیه بی خبر بودیم واجازه ی زیارت ندادند و درهای ورودی را بسته بودند وفقط عبور آمبولانسها را می دیدیم
وبعد تازه فهمیدیم چه اتفاقی افتاده وتا همین الان قلمم پیش نمی رفت برای نوشتن چون در شُک بودم
در این فاصله همدردیهای نویسندگان و دوستان عزیز خیلی تسلیبخش بود
براستی که همه جای ایران سرای من است
باز هم ممنونم از احساس هم دردی شما ودیگر دوستان ومتنهای زیبایتان 🙏
●●●●●●●●●●●●
اینجا حرفهداستان است
@herfeyedastan
●●●●●●●●●●●●●
#شاهچراغ
#متن_آینه
🖋 هما ایرانپور
آینه زخم خورده
اولین بار که فهمید زیباییش را مقدم بر خودش می بینند غمگین به خانه برگشت. مقابل تنها آینه ایستاد.قلمش را نشانه رفت. صورت آینه پر چروک شد. دیگر هرگز سراغ آینه نرفت و خانه نشین شد.
سال ها بعد سراغش را گرفت و روی چین های آینه و صورت خودش را با ضربدر چسب زخم پوشاند
چشمان خیسش ضرب در تصاویر متعدد شد.
🟨🟨🟨🟨🟨🟨
حرفهداستان
@herfeyedastan
🟨🟨🟨🟨🟨🟨
#متن_آینه
🖋 زهرا ملکثابت
آدم ضدّ ضربه میشه،
دیگه بعد از هزاران بار خرد شدن و ترک برداشتن ضدّ ضربه میشه.
همین امشب، همین چند ساعت پیش یکی توی گروه مجازی بهم گفت "بی حیا"
وقتی گفتمش: "حاج آقا کسی بیحیایی نکرد، صلوات بفرستید"
این دفعه گفت که "من کلاً با اختلاط زن و مرد مخالفم!"
راستیاتش کَکَمم نگزید، که اگه آدم ده_پانزده سال پیش بودم زار زار گریه میکردم و نفرین از پی نفرین!
دیگه اینقدر این برچسب بیحیایی را شنیدم که عادی شده برام. ضدّ ضربه شدم.
به جرم دختر بودن، بعد از هر شکست و ترک خوردنی یک بخشی ازم جدا میشه که...
چرا یاد اون حاج خانم ده_ پانزده سال پیش افتادم؟
آخرین تصویری که ازش دارم، خوابی بود که ازش دیدم. فرار میکرد. گیرش آوردیم با چند نفر. یکی از کمکهام بیبی بود که حاج خانم را سین جیم میکرد.
چرا؟
چرا؟
چرا؟
میخواست قسّر دربره ولی آخرش قیافهاش شد عین شیاطین!
من شل حجاب بودم.
من مردها را تحریک میکردم.
من مایه فتنه بودم.
من مایه ننگ بودم.
من باید میرفتم.
با هر شکست و ترک خوردنی یک بخشی ازم جدا میشه که زاویه جدیدی از این دنیا را نشون میده.
🟨🟨🟨🟨🟨🟨
حرفه داستان
@herfeyedastan
🟨🟨🟨🟨🟨🟨