#داستانک
انصاف نبود!
ذوالفقار در کنارهای به ذکر "یارحمان" بود،
نه در میانه و به چکاچاک.
نویسنده: زهرا ملکثابت
🔻🔻🔻🔻
کانال حرفههنر
https://eitaa.com/herfeyehonar
🔰 معرفی کتاب برای ایدهیابی
کتاب "رساله صدفرمان" یک کتاب کمحجم است به نویسندگی جلال سمیعی.
انتشارات کتاب قاف، آنرا منتشر کرده.
☝🏼چند فرمان از رساله صدفرمان:
_ زیاد نباشید تا کم نشوید.
_ صریح باشید وگرنه با کنایه حذفتان میکنند.
_ آنقدر خودتان را جدی نگیرید که همه به شما بخندند.
#معرفی_کتاب #ایده_یابی
🔻🔻🔻🔻🔻
فوروارد فقط بالینک کانال حرفههنر
https://eitaa.com/herfeyehonar
احمدشاه مسعود:
"همه این جنگ و عملیات ما برای ادبیات است"
https://eitaa.com/herfeyehonar
🪩 احمد شاه مسعود و ادبیات
(این عملیات ها از خاطر همین ادبیاته)
🔴 لینک در آپارات 👇🏻👇🏼👇🏽
https://www.aparat.com/v/3tiAV
خاطرهای در مورد شهید احمدشاه مسعود
و ادبیاتفارسی
#ادبیات_فارسی #خون_شریکی #مصاحبه
🔻🔻🔻🔻
کانال حرفههنر
https://eitaa.com/herfeyehonar
4_5769536298654113413.mp3
37.52M
پادکست جافکری-
موفقیت چند پتانسیلی ها
فرهنگ عمومی به شكلی قاطعانه اين باور رو به ما منتقل ميكنه كه موفقيت و تاثير گذاري تنها حاصل متخصص شدن و عميق شدن در يك حوزه خاصه. در اين اپيزود برداشتي از كتاب وسعت يا عمق رو براتون تعريف می كنيم كه ما رو با ديدگاه متفاوتي درباره موفقيت آشنا ميكنه و بررسی می كنيم كه چطور چند پتانسيلی ها می تونن موفق و تاثير گذار باشن
🌱"گاهی دست کشیدن و رهاکردن باعث میشه آدم دنیای جدیدی را تجربه کنه."
https://eitaa.com/andokhteha
🕋📿 زرنگ باشید در اعمال
مثلا برای صلوات فرستادن، نیت را اینطوری کنید:
صلوات و درودی برپیامبر و خاندانش میفرستم که تا قیامت ادامه داشته باشه.
خوندن ترجمه صحیفهسجادیه، معرفتهای زیادی را به ما یادمیده.
در شبهای قدر، خوندن صحیفه سجادیه سفارش شده.
با یک تسبیح خاص ذکر نخونید. سعی کنید با همه یا چند تسبیحی که دارید ذکر بخونید. بعدش تسبیحها را جاهای مختلف بگذارید نه یکجا.
چون هر کدوم انرژی گرفتند از ذکرهای شما.
قرآن را ظرف یک دقیقه ختم کنید با خوندن سه مرتبه سوره توحید یا "قل هو الله" به نیت ختم کل قرآن
البته این دستور را اهلبیت زمانهایی انجام میدادند که وقت تنگ و کارشان زیاد بوده.
اگه مفید بود، التماس دعا 🤲
زهرا ملکثابت
#شب_قدر #احیا
🔻🔻🔻🔻
کانال حرفههنر
https://eitaa.com/herfeyehonar
📎 همه طرحهای زیر را باکمک هوش مصنوعی اجرا کردم.
در مورد هوش مصنوعی قبلا در این کانال صحبت کردیم.
میتونید به این لینک مراجعه کنید.👇🏼👇🏽
https://eitaa.com/herfeyehonar/2475
حِرفِهی هُنَر/ زهرا ملکثابت
#داستانک انصاف نبود! ذوالفقار در کنارهای به ذکر "یارحمان" بود، نه در میانه و به چکاچاک.
✅️ ماجرای این داستانک را در مطلب بعدی بخوانید.
👇🏻👇👇🏼👇🏽👇🏾
#روایت
#خواب_نگاری
دوستِ امینی دارم. از همانها که راجع به هرچیزی میتوان با آنها صحبت کرد بیآنکه قضاوت کنند.
از آنها که درکشان بالاست. سرشان پُر است. ولی افادهای نیستند.
دقیقاً در اوج شکست اخیرم که گروه حرفهداستان منحل شد و بعضی از دولتیها نامردی کردند و به نویسندگی کمرغبت شدهبودم، خوابی دیدم.
برای دوستِ امین تعریف کردم. گفتم نمیدانم خوابِ صادق است یا نه.
گره را گشود و گفت اگر متصل به بیداری شد، صادق است.
متصل به بیداری بود و در وقت سحر. ولی بازهم سوال داشتم که چرا همچنین خوابی دیدهام؟
در خواب حسرت میخوردم بابت تمام نوشتههایی که نوشتهام ولی مذهبی نیستند.
هرچند بیشتر نویسنده اجتماعی بودم، گاهی هم مذهبی و مقاومت مینوشتم. ولی آنچه هم که اجتماعی نوشتم در مقابل دین و مذهب نبوده.
دوستِ امین بازهم گره را باز کرد و گفت: این همان آینده توست. تو که ننوشتی و داری حسرت میخوری بابت نَنِوشتههایت.
پس گاهی هم مینوشتم با اینکه مصمم به تغییر شغل بودم.
مدتی بعد بازهم خوابی دیدم که متصل به بیداری شد، وقتی همهجا به طرز عجیبی ساکت بود.
بهمحض بیداری باخودم میگفتم این کلمات و روایت زیبا چرا به خوابم آمده؟
"حقّ"
"یاعلی"
"العلی مع الحقُ والحق مع العلی"
کاری انجام ندادهبودم که دیگران انجام ندادهباشند.
ذهنم سریع رفت بهسمت یک #داستانک سهخطی ( شاید "ذهنم سریع کشید بهسمت" درستتر باشد تا میزان سرعت پردازش ذهنم بهتر درک شود)
همان داستانک که برای مولاامیرالمونین نوشتهبودم.
از آنجا که داستانک بازخورد چندانی نگرفتهبود، تعجب کردهبودم. ( فقط در حد یک پیام تشویقی بازخورد گرفت و یک کانال عمومی منتشر کرد)
چندبار بعد از انتشار در کانال #حرفه_هنر بادقت داستانک را خواندهبودم.
فکر میکردم شاید در محتوایش چیزی درست نیست که محل توجه قرارنگرفته.
ولی محتوا و تکنیک، همه خوب بود.
از ماجرا گذشتم و دیگر به آن فکر نکردم.
اگر قبلاً گروه #حرفه_داستان بود، همانطور که داستانِ دوستان را نقد میکردم آنها هم داستانم را نقد میکردند.
در محیط صمیمی از هم رفع اشکال میکردیم و قوت قلب برای همدیگر میشدیم.
ولی حالا بهنظرم اگر از دوستی بخواهم داستانم را نقد کند، نوعی مزاحمت است.
سعی کردم با گروه بانوی فرهنگ وابسته به حوزه هنری تهران مرتبط شوم و بازخورد آنها را از این داستانک بدانم. چون این گروه تلاش زیادی در حوزه داستانک دارد. ولی هیچ جواب و اعتنایی ندیدم.
البته که چند مرتبه قبلتر هم برای ارتباط تلاش کردهبودم.
از طرفی هم از آنجا که به #توانایی و #تخصص در داستاننویسیام اطمینان دارم، حاضر نیستم بروم فلان سازمان دولتی در استان و زیرنظر فلان کسی بنویسم که تخصصش در این حوزه از من پائینتر است.
یا بروم عضو فلان گروه خصوصی شوم که به قدرتمند بودن گروهش میبالد و اساتید و اعضای زیادی را جذب کرده.
و مسئله اینجاست که نمیتوانم قبول کنم، تخصصم از بعضیها در حوزه #داستانک و #داستان_نویسی پائینتر است و باید یک عضو معمولی باشم.
نمیتوانم قبول کنم بهصرف اینکه کسی از لحاظ سن و سال از من بزرگتر است، پس در این حوزه استاد یا پیشکسوت است.
بارها لفظ #استاد را بهطرز کنایه از بعضیها شنیدهام یا دیدهام. انگار که برای دلخوش کردن یا تمسخرکردن به بعضی بگویند.
دوستانی موضعگیریام را در مسئله بیحجابی شخصی در اختتامیه یک جشنواره و اصرارِ دبیر برای نوشتن مقدمه بر کتاب گروهی توسط این خانم یا موضعگیریهای صریحم را در زمینه مطالبهگری از مسئولین، مانع کار میدانند.
درواقع خودم را مانع میدانند.
ولی با آن خوابها و تعبیرها، دستِکم چیزهایی برایم ثابت شده تا بااطمینان بیشتر و باقدرت تحمل بالاتری قلم بردارم.
✍️ زهرا ملکثابت
https://eitaa.com/herfeyehonar
#روایت
اوایل که اومدهبودیم به یزد، جمعیتِ خیلی کمِ مردم در #راهپیمایی روز قدس و ۲۲بهمن برام عجیب بود.
هیچکس بادکنک نمیفروخت.
زنها و مردها جدا بودند و من باید بین پدر و مادرم انتخاب میکردم.
مردها جلوی صف و زنها پشت سر مردها میرفتند.
بهندرت پرچم و پوستری پخش میشد.
فضا، کاملاً متفاوت با تهران بود.
یکبار بالگردی از بالای سر ما رد شد و چندتا پوسترِ کاهی به شکل گل ریخت پائین.
اینقدر این کاغذها نازک بود که به دستم نرسیده چندجاش پاره شدهبود.
یکسال تصمیم گرفتم خودم روی مقوا نقاشی بکشم برای فلسطین تا روز قدس دستِ خالی نباشم.
رفتیم راهپیمایی.
توی راه یک #خانم_محجبه ازم پرسید:
_ اینو خودت کشیدی؟
خوشحال از اینکه در راهپیمایی یکی بهم توجه کرده گفتم:
_ آره
کلی تشویقم کرد و گفت:
_آفرین مبارز کوچولو!
تازگیها راهپیمایی خانوادگی در #یزد رایج شده.
جمعیت بیشترشده و تعداد بچه اینقدر زیاده که فکر کنم در آمار #افزایش_جمعیت جزو بالاترینها باشیم.
حالا دسترسی به پوستر و پرچم هم خیلی راحتتر شده ولی
چیزی خود آدم با ذوق و هنرش درست،
روح را جلا میده 😇
قبول دارید؟
✍️زهرا ملکثابت
#طوفان_الاحرار #قدس
https://eitaa.com/herfeyehonar