✅ دل نوشته...
🔻اراذل و اوباش در درگیری ها از اصطلاحاتی استفاده میکنند مثل :
▪️جوری میزنم که دیگه نتونی از جات بلندشی.
▪️طوری میزنمت که یکی از من بخوری یکی از دیوار.
▪️جوری میزنم راه خونت رو گم کنی.
▪️جوری میزنمت که بمیری...
و.....
🔻راه اراذل و اوباش زمان پیامبر ص و زمان ما تفاوتی نکرده...
🔻وقتی آن مردک پست راه را بر مادر سادات بست...
▪️او زنی بود مومنه ، عفیفه ، مطهره ، مرضیه ، راضیه و در نهایت فاطمه سلام الله علیها وقتی آن ملعون راهش را بست ، سرش پایین بود...
▪️باور نمیکرد ، در مدینه النبی قرار است کتک بخورد....
▪️ملعون بی هوا او را زد....
▪️عباس ع هم که باشی اگر بی هوا بزنند زمین میخوری...
🔻بله همه ی حرف های اراذل و اوباش را او اجرا کرد...
🔹فاطمه سلام الله علیها
▪️یکی از او خورد و یکی از دیوار
▪️دیگر نتوانست از جا بلند شود
▪️راه خانه را گم کرد...
▪️و این ضرب و شتم ها باعث شهادتش شد...
😭جوری او را زدند که از دنیا رفت...
🔹شاعری از زبان امیرالومنین علیه السلام گفت:
🔻من صف اول هر غزوه به میدان رفتم
🔺ولی اندازه ی تو زخم ندارم زهرا س...
✳️اللهُمَّ الْعَنْ أوّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَآخِرَ تَابِع لَهُ عَلَى ذلِكَ...
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
✅ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅آخرین نوشتهٔ شهید سید هاشم صفیالدین ساعاتی قبل از شهادتش خطاب به امام زمان(عج)
🔺 #آداب_نوکری
🔻#امام_زمان عج
✅ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅دردناکترین جمله در #خطبه حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها
🔊آیتالله #جوادی_آملی
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#خطبه_فدکیه
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻لَکَزَها قُنْفُذ
🎤 حجتالاسلام استاد #میرزامحمدی
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#سیلی_زدن_به_فاطمه_س
#لگد_زدن_به_فاطمه_س
#روضه_تصویری
#قنفذ
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅#پاره_کردن_سند_فدک
🔹 جریان پاره کردن سند فدک و اهانت به فاطمه اطهر (سلام الله علیها)
🔸خلیفه اول نامهای بدین مضمون برای فاطمه سلام الله علیها نوشت که فدک را به او باز میگرداند، فاطمه سلام الله علیها در حالی که نامه را به همراه داشت، بیرون رفت، خلیفه دوم او را دید و گفت: ای دختر محمد! این چه نامهای است که که با خود داری؟ گفت: نامهای است که خلیفه اول در مورد بازگرداندن فدک برایم نوشته است، خلیفه دوم گفت: آن را به من بده، ولی فاطمه نپذیرفت، خلیفه دوم با پایش لگدی به فاطمه زد در حالی که محسن را حامله بود، با این لگد محسن را سقط کرد. سپس سیلی بر گونه فاطمه سلام الله علیها نواخت. گویا الان می نگرم که گوشواره از گوش آن حضرت افتاد و پراکنده شد. خلیفه دوم نامه را از او گرفت و پاره کرد، حضرت فاطمه سلام الله علیها هفتاد و پنج روز در حالی که از این ضربت خلیفه دوم بیمار شده بود در دنیا زیست سپس از دنیا رفت»
--------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸 فَدَعَا بِكِتَابٍ فَكَتَبَهُ لَهَا بِرَدِّ فَدَكَ فَقَالَ فَخَرَجَتْ وَ الْكِتَابُ مَعَهَا فَلَقِيَهَا عُمَرُ فَقَالَ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ مَا هَذَا الْكِتَابُ الَّذِي مَعَكَ فَقَالَتْ كِتَابٌ كَتَبَ لِي أَبُو بَكْرٍ بِرَدِّ فَدَكَ فَقَالَ هَلُمِّيهِ إِلَيَ فَأَبَتْ أَنْ تَدْفَعَهُ إِلَيْهِ فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ وَ كَانَتْ حَامِلَةً بِابْنٍ اسْمُهُ الْمُحَسِّنُ فَأَسْقَطَتِ الْمُحَسِّنَ مِنْ بَطْنِهَا ثُمَّ لَطَمَهَا فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا حِينَ نُقِفَتْ ثُمَّ أَخَذَ الْكِتَابَ فَخَرَقَهُ فَمَضَتْ وَ مَكَثَتْ خَمْسَةً وَ سَبْعِينَ يَوْماً مَرِيضَةً مِمَّا ضَرَبَهَا عُمَرُ ثُمَّ قُبِضَتْ
--------------------------------------------------
📘(الإختصاص، شیخ مفید، ص: 185)
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#فدک
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅برخی از آنچه در کتب شیعه و اهل سنت درباره لطمات و صدمات وارده بر حضرت فاطمه زهرا(س) در طی حمله مهاجمین به خانه ایشان آمده است، عبارت است از :
1⃣ضرب #تازیانه :👇🏻
🔹بر پهلوها و پشت :
نقل شده است :
▪️《فَمَاتَت وَ آثَارُ السِّیَاطِ بِجَنبِهَا》
🔺حضرت فاطمه(س) از دنیا رفت، در حالی که آثار تازیانه بر پهلوی او بود.(۱)
و در روایتی :
▪️《ضَرَبَ قُنفُذُ فَاطِمَهَ(س) بِالسَّوطِ عَلَی ظَهرِهَا وَ جَنبَیهَا》
🔺 #قنفذ با تازیانه بر دو طرف پهلوی فاطمه(س) زد.(۲)
🔹بر دست :
نقل شده است :
▪️《وَ ضَرَبَ یَدَ الصِّدِّیقَةِ الکُبرَی فَاطِمَةِ(س) بِالسَّوْطِ》
🔺و آن ملعون دست صدیقه کبری(س) را با تازیانه زد.(۳)
✳️در روایتی خود عمر می گوید :
▪️《فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا》
🔺با تازیانه بر دستانش زدم و او از آن ضربه من درد کشید.(۴)
🔹بر بازو :
در روایتی از خود حضرت فاطمه(س) نقل شده است :
▪️《فَالتَوَی السَّوطَ عَلَی عَضُدِی، حَتَّی صَارَ کَالدُّملُجِ》
🔺عُمَر با تازیانه به بازوی من زد و مانند دستبندی سیاه، کبود شد.(۵)
2⃣شکستن شدن پهلو :👇🏻
نقل شده است که :
▪️《وَ کُسِرَت جَنبُهَا》
🔺و پهلویش شکسته شده است.(۶)
در روایتی دیگر :
▪️《فَدَفَعَها فَکَسَرَ ضِلعَاً مِن جَنبِها》
🔺 #قنفذ بانو را به سمتی از خانهاش پرت کرد و استخوان دنده پهلویش را شکست.(۷)
3⃣لگد خوردن :👇🏻
نقل شده است :
▪️《إنَّ عُمَرَ رَفَسَ (بِرِجلِهِ) فَاطِمَةَ(س) حَتَّی أسْقَطَتْ بِمُحْسِنٍ(ع)》
🔺عُمر لگدی بر فاطمه(س) زد، در نتیجه، فاطمه(س) فرزندی که در رحم داشت، سقط شد.(۸)
در روایتی دیگر :
▪️《لَکَزَهَا قُنفُذُ》
🔺 #قنفذ با لگد به سینه فاطمه زهرا(س) زد.(۹)
4⃣ضربه با غلاف شمشیر :👇🏻
نقل شده است :
▪️《فَرَفَعَ عُمَرُ السَّیفَ وَ هُوَ فِی غِمدِهِ فَوَجَاَ بِهِ جَنبَهَا》
🔺سپس عمر شمشير را بلند کرد، در حالی که در غلاف بود، پهلو های فاطمه(س) را مجروح ساخت.(۱۰)
5⃣فشار بین در و دیوار :👇🏻
نقل شده است :
▪️《وَ ضَغَطُوا سَیِّدَةَ النِّسَاءِ بِالبَابِ》
🔺سرور زنان را با درب مورد فشار قرار دادند.(۱۱)
در روایتی دیگر :
▪️《ضَغَطَ عُمَرُ لَهَا بَینَ البَابِ وَ الحَائِطِ》
🔺عُمر، فاطمه(س) را بین در و دیوار فشار داد.(۱۲)
در روایتی دیگر :
▪️《أنـَّهُ حَصَرَ فاطِمَةَ(س) فِی الْبابِ حَتّی أسْقَطَتْ مُحْسِناً》
🔺عمر، فاطمه(س) را چنان در میان در فشرد که محسن را سقط کرد.(۱۳)
و در روایتی دیگر :
▪️《عَصَرَ عُمَرُ فَاطِمَةَ(س) خَلفَ البَابِ》
🔺 #عمر ؛ فاطمه(س) را پشت در فشرد.(۱۴)
6⃣سیلی به صورت :👇🏻
نقل شده است :
▪️《لَطَمَ وَجَهَ الزَّکِیَّةِ》
🔺عمر به صورت فاطمه زکیه(س) سیلی زد.(۱۵)
در روایتی، خود عمر می گوید :
▪️《فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّيْهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْضِ》
🔺از روی مقنعه طوری بر دو گونه اش زدم که گوشوارهها پاره شد و به زمین ریخت.(۱۶)
در روایتی دیگر :
▪️《لَطَمَهَا حَتَّی خَرَّت لِوَجهِهَا وَ جَبِینِهَا》
🔺#عمر با سیلی فاطمه(س) را زد و او با صورت و پیشانی بر زمین آمد.(۱۷)
در روایتی دیگر :
▪️《ثُمَّ لَطَمَهَا فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا حِينَ نُقِفَتْ》
🔺سپس عمر، سیلی به صورت ایشان زد، که گویا میبینم که بر اثر سیلی او گوشواره از گوشش بر زمین افتاد.(۱۸)
7⃣زخمی شدن سینه توسط میخ در :👇🏻
نقل شده است :
▪️《وَ نَبَتَ مِسمَارُ البَابِ فِی صَدرِهَا》
🔺میخ در، به سینه فاطمه(س) فرو رفت.(۱۹)
8⃣سوختن صورت :👇🏻
از حضرت فاطمه(س) نقل شده است که :
▪️《وَ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النَّارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی》
🔺پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند.(۲۰)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
😭😭😭😭😭😭😭😭
📚منابع :
۱)الهجوم عبدالزهراء، ص۲۷۹
۲)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۵۳، ص۱۴
۴)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۳
۵)الهدایه الکبری خصیبی، ص۱۷۹
۶)نوادر الاخبار فیض کاشانی، ص۱۶۳
۷)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۸۳
۸)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۴۰۶
۹)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰
۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۷
۱۱)اثبات الوصیه مسعودی، ص۱۴۶
۱۲)الصواعق المحرقه هیثمی، ص۵۱
۱۳)اثبات الهداة حرّ عاملی، ج۳، ص۳۹۸
۱۴)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۹۴۴
۱۵)بحارالانوار مجلسی، ج۳۱، ص۱۲۶
۱۶)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴
۱۷)الهجوم عبدالزهراء، ص۳۳۶
۱۸)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۵
۱۹)الهجوم عبدالزهراء، ص۳۱۷
۲۰)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰
#فاطمیه
#محسنیه
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#شکستن_پهلوی_فاطمه_س
#سیلی_زدن_به_فاطمه_س
#دلیل_شهادت_فاطمه_س
#لگد_زدن_به_فاطمه_س
#تازیانه_زدن_عمر
#تازیانه_زدن_قنفذ
✅ @hosenih_maghtal
✅ #سبب_شهادت_حضرت_زهرا(س) از زبان #امام_صادق(ع)
🔹امام صادق(ع) فرمود:
🔸فاطمه(س) در سوم ماه جمادی الثانی سال 11 هجری در روز سه شنبه به شهادت رسید! #سبب_فوت_فاطمه علیهاالسلام ضرباتی بود که قنفذ، غلام خلیفه دوم با غلاف شمشیر بر آن حضرت به فرمان خلیفه دوم زد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدت بیمار شد و هیچ یک از آزار دهندگان خویش را راه نداد (که به دیدن او بیایند) پس آن دو نفر از اصحاب پیامبر(ص)-خلیفه اول و دوم- از امیرالمومنین(ع) خواستند که نزد فاطمه برایشان وساطت نماید. پس امیرالمومنین(ع) از زهرا(س) درخواست کرد تا ایشان را بپذیرد. –و زهرا(س) پذیرفت- پس زمانی که به خدمت فاطمه(س) رسیدند به حضرت عرض کردند: حالت چطور است ای دختر رسول خدا(ص)؟ فرمود: حالم خوب است به حمد خدا. سپس فاطمه(س) فرمود: از پیامبر(ص) نشنیدید که فرمود فاطمه(س) پاره تن من است پس هر کس که وی را بیازارد مرا آزرده و هر که مرا بیازرد همانا خداوند را آزرده است؟ هر دو گفتند: بله شنیده ایم. حضرت فرمود: پس قسم به خدا شما دو نفر مرا آزردید. پس آن دو نفر از نزد فاطمه(س) رفتند در حالی که حضرت از دستشان غضبناک بود.
--------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُبِضَتْ فَاطِمَةُ ع فِی جُمَادَى الْآخِرَةِ یَوْمَ الثَّلَاثَاءِ لِثَلَاثٍ خَلَوْنَ مِنْهُ سَنَةَ إِحْدَى عَشْرَةَ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ كَانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا أَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَى عُمَرَ لَكَزَهَا بِنَعْلِ السَّیْفِ بِأَمْرِهِ فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذَلِكَ مَرَضاً شَدِیداً وَ لَمْ تَدَعْ أَحَداً مِمَّنْ آذَاهَا یَدْخُلُ عَلَیْهَا وَ كَانَ الرَّجُلَانِ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ ص سَأَلَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ص أَنْ یَشْفَعَ لَهُمَا إِلَیْهَا فَسَأَلَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَلَمَّا دَخَلَا عَلَیْهَا قَالَا لَهَا كَیْفَ أَنْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَتْ بِخَیْرٍ بِحَمْدِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَتْ لَهُمَا مَا سَمِعْتُمَا النَّبِیَیَقُولُ فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَى اللَّهَ قَالَا بَلَى قَالَتْ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ آذَیْتُمَانِی قَالَ فَخَرَجَا مِنْ عِنْدِهَا ع وَ هِیَ سَاخِطَةٌ عَلَیْهِمَا.
--------------------------------------------------
📘بحارالأنوار ج : 43 ص : 171
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#حضرت_فاطمه_س_نفرین
#عیادت_فاطمه_س
#دلیل_شهادت_فاطمه_س
#مغیره
#عمر
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅# جریان شهادت، دفن و جلوگیری امیرالمومنین(ع) از نبش قبر حضرت زهرا(س)
🔹
🔸 ابو جعفر طبرى امامى در دلائل الامامة از امام صادق علیه السّلام روایت كرده است:
حضرت فاطمه علیها السّلام روز سه شنبه، سوم ماه جمادى الثانى سال یازدهم هجرى از دنیا رحلت نمود. علّت وفات آن حضرت همان ضربهاى بود كه قنفذ غلام خلیفه دوم به امر او وارد كرده بود.
حضرت زهرا به علت آن ضربه محسن را سقط نمود و بدین جهت به شدّت بیمار شد و اجازه نداد احدى از آن افرادى كه وى را اذیت كرده بودند نزد او وارد شوند.
آن دو نفر كه از اصحاب پیامبر خدا بودند (خلیفه اول و دوم) از حضرت على علیه السّلام تقاضا نمودند نزد فاطمه براى ایشان شفاعت نماید.
حضرت امیر براى آنان اجازه گرفت و به حضور آن حضرت رفتند و گفتند: اى دختر پیغمبر! حال شما چطور است؟
فرمود: خداى را شكر، خوبم. آنگاه به ایشان فرمود: آیا نشنیدید كه پیامبر خدا میفرمود: فاطمه پارهاى از تن من است، كسى كه او را اذیت كند مرا اذیت كرده و كسى كه مرا اذیت كند خداوند را اذیت كرده؟ گفتند: شنیدهایم.
فرمود: به خداوند سوگند كه شما مرا اذیت كردهاید. آنان از نزد فاطمه خارج شدند در حالى كه آن بانو همچنان بر آنان خشمناك بود.
محمّد بن همام میگوید: روایت شده: حضرت فاطمه در روز بیستم ماه جمادى الآخر از دنیا رحلت نمود. عمر مباركش هجده سال و هشتاد و پنج روز بود. حضرت على علیه السّلام آن بانو را غسل داد. به هنگام غسل دادن وى غیر از حضرت على علیه السّلام، حسنین علیهما السّلام، زینب، امّ كلثوم، فضه خادمه و اسماء بنت عمیس كسى دیگر حضور نداشت. آنگاه جنازه آن بانو را شبانه با حضور حسنین علیهما السّلام به جانب بقیع حمل نمودند و نماز بر بدن مبارك خواندند، كسى از فوت ایشان مطّلع نشد، احدى از مردم بر بدن آن بانو نماز نخواند مگر آن افرادى كه گفته شد. على علیه السّلام بدن مباركش را در روضه مقدسه دفن و موضع قبرش را پنهان كرد. صبح آن شبى كه فاطمه علیها السّلام را دفن نمودند اثر چهل قبر جدید در قبرستان بقیع مشاهده میشد.
هنگامى كه مسلمانان از رحلت حضرت فاطمه آگاه و متوجه بقیع شدند با چهل قبر جدید مواجه گردیدند، نتوانستند قبر حضرت زهرا را از میان آن چهل قبر تشخیص دهند.
عموم مردم از این مصیبت ضجّه كردند و یك دیگر را ملامت نمودند و گفتند: پیغمبر شما بیش از یك دختر یادگارى ننهاد، فاطمه رحلت كرد و دفن شد و شما به هنگام مردنش حاضر نشدید، نماز بر جنازهاش نگذاشتید و محل قبر او را هم نمىدانید! زعماى قوم گفتند: گروهى از زنان مسلمان را احضار كنید كه این قبرها را بشكافند تا جنازه فاطمه را به دست بیاوریم و بر بدن او نماز بخوانیم و قبرش را زیارت كنیم.
هنگامى كه خبر این توطئه به گوش حضرت على بن ابى طالب علیه السّلام رسید، در حالى آمد كه خشمناك، چشمان مباركش سرخ، رگهاى گردنش بیرون زده، قباى زرد رنگى پوشیده بود كه آن را به هنگام غضب و ناراحتى میپوشید و دست بر ذو الفقار گرفته بود، آمد تا وارد بقیع شد. شخصى به میان مردم رفت و گفت: این على بن ابى طالب است كه با این حالت آمده و سوگند میخورد كه اگر یك سنگ از این قبور جابجا شود شمشیر را در میان همه شما بگذارد و تا آخرین نفر شما را نابود نماید.
خلیفه دوم در حالى كه با یارانش بود، با حضرت امیر علیه السّلام ملاقات كرد و گفت:
اى ابو الحسن! چه منظور دارى؟ به خداوند سوگند ما قبر فاطمه را میشكافیم و بر جنازهاش نماز میگزاریم.
حضرت امیر لباسهاى وى را گرفت و او را از جاى بر كند و بر زمین زد و فرمود:
اى ابو السوداء! من حقّ (یعنى مقام خلافت) خود را بدین جهت از دست دادم كه مبادا مردم از دین خویش برگردند.
اما در باره قبر فاطمه: به حقّ آن خدایى كه جان على در دست قدرت اوست اگر تو و یارانت راجع به این قبرها عملى انجام دهید زمین را از خون شما سیراب خواهم كرد. فلان! از این خیال در گذر! پس از خلیفه دوم خلیفه اول با حضرت امیر ملاقات نمود و گفت:
اى ابو الحسن! تو را به حقّ پیغمبر اسلام و آن كسى كه بالاى عرش است سوگند میدهم كه از خلیفه دوم دست بردارى، زیرا ما از انجام دادن عملى كه تو نمیپسندى خوددارى میكنیم.
راوى میگوید: على علیه السّلام خلیفه دوم را رها كرد و مردم پراكنده شدند و به دنبال مقصود خود بازنگشتند.
--------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸 عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ بْنِ مُوسَى التَّلَّعُكْبَرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ أَحْمَدَ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُبِضَتْ فَاطِمَةُ ع فِی جُمَادَى الْآخِرَةِ یَوْمَ الثَّلَاثَاءِ لِثَلَاثٍ خَلَوْنَ مِنْهُ سَنَةَ إِحْدَى عَشْرَةَ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ ك
َانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا أَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَى عُمَرَ لَكَزَهَا بِنَعْلِ السَّیْفِ بِأَمْرِهِ فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذَلِكَ مَرَضاً شَدِیداً وَ لَمْ تَدَعْ أَحَداً مِمَّنْ آذَاهَا یَدْخُلُ عَلَیْهَ وَ كَانَ الرَّجُلَانِ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ ص سَأَلَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ص أَنْ یَشْفَعَ لَهُمَا إِلَیْهَا فَسَأَلَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَلَمَّا دَخَلَا عَلَیْهَا قَالا لَهَا كَیْفَ أَنْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَتْ بِخَیْرٍ بِحَمْدِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَتْ لَهُمَا مَا سَمِعْتُمَا النَّبِیَّ یَقُولُ فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَى اللَّهَ قَالا بَلَى قَالَتْ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ آذَیْتُمَانِی قَالَ فَخَرَجَا مِنْ عِنْدِهَا ع وَ هِیَ سَاخِطَةٌ عَلَیْهِمَا قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ وَ رُوِیَ أَنَّهَا قُبِضَتْ لِعَشْرٍ بَقِینَ مِنْ جُمَادَى الْآخِرَةِ وَ قَدْ كَمَلَ عُمُرُهَا یَوْمَ قُبِضَتْ ثَمَانِیَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ خَمْساً وَ ثَمَانِینَ یَوْماً بَعْدَ وَفَاةِ أَبِیهَا فَغَسَلَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ لَمْ یَحْضُرْهَا غَیْرُهُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ زَیْنَبُ وَ أُمُّ كُلْثُومٍ وَ فِضَّةُ جَارِیَتُهَا وَ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ وَ أَخْرَجَهَا إِلَى الْبَقِیعِ فِی اللَّیْلِ وَ مَعَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ صَلَّى عَلَیْهَا وَ لَمْ یَعْلَمْ بِهَا وَ لَا حَضَرَ وَفَاتَهَا وَ لَا صَلَّى عَلَیْهَا أَحَدٌ مِنْ سَائِرِ النَّاسِ غَیْرُهُمْ وَ دَفَنَهَا بِالرَّوْضَةِ وَ عَمَّى مَوْضِعَ قَبْرِهَا وَ أَصْبَحَ الْبَقِیعُ لَیْلَةَ دُفِنَتْ وَ فِیهِ أَرْبَعُونَ قَبْراً جُدُداً وَ إِنَّ الْمُسْلِمِینَ لَمَّا عَلِمُوا وَفَاتَهَا جَاءُوا إِلَى الْبَقِیعِ فَوَجَدُوا فِیهِ أَرْبَعِینَ قَبْراً فَأَشْكَلَ عَلَیْهِمْ قَبْرُهَا مِنْ سَائِرِ الْقُبُورِ فَضَجَّ النَّاسُ وَ لَامَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ قَالُوا لَمْ یُخَلِّفْ نَبِیُّكُمْ فِیكُمْ إِلَّا بِنْتاً وَاحِدَةً تَمُوتُ وَ تُدْفَنُ وَ لَمْ تَحْضُرُوا وَفَاتَهَا وَ الصَّلَاةَ عَلَیْهَا وَ لَا تَعْرِفُوا قَبْرَهَا ثُمَّ قَالَ وُلَاةُ الْأَمْرِ مِنْهُمْ هَاتُمْ مِنْ نِسَاءِ الْمُسْلِمِینَ مَنْ یَنْبُشُ هَذِهِ الْقُبُورَ حَتَّى نَجِدَهَا فَنُصَلِّیَ عَلَیْهَا وَ نَزُورَ قَبْرَهَا فَبَلَغَ ذَلِكَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَخَرَجَ مُغْضَباً قَدِ احْمَرَّتْ عَیْنَاهُ وَ دَرَّتْ أَوْدَاجُهُ وَ عَلَیْهِ قَبَاهُ الْأَصْفَرُ الَّذِی كَانَ یَلْبَسُهُ فِی كُلِّ كَرِیهَةٍ وَ هُوَ مُتَوَكِّئٌ عَلَى سَیْفِهِ ذِی الْفَقَارِ حَتَّى وَرَدَ الْبَقِیعَ فَسَارَ إِلَى النَّاسِ النَّذِیرُ وَ قَالُوا هَذَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ قَدْ أَقْبَلَ كَمَا تَرَوْنَهُ یُقْسِمُ بِاللَّهِ لَئِنْ حُوِّلَ مِنْ هَذِهِ الْقُبُورِ حَجَرٌ لَیَضَعَنَّ السَّیْفَ عَلَى غَابِرِ الْآخِرِ فَتَلَقَّاهُ عُمَرُ وَ مَنْ مَعَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ قَالَ لَهُ مَا لَكَ یَا أَبَا الْحَسَنِ وَ اللَّهِ لَنَنْبُشَنَّ قَبْرَهَا وَ لَنُصَلِّیَنَّ عَلَیْهَا فَضَرَبَ عَلِیٌّ ع بِیَدِهِ إِلَى جَوَامِعِ ثَوْبِهِ فَهَزَّهُ ثُمَّ ضَرَبَ بِهِ الْأَرْضَ وَ قَالَ لَهُ یَا ابْنَ السَّوْدَاءِ أَمَّا حَقِّی فَقَدْ تَرَكْتُهُ مَخَافَةَ أَنْ یَرْتَدَّ النَّاسُ عَنْ دِینِهِمْ وَ أَمَّا قَبْرُ فَاطِمَةَ فَوَ الَّذِی نَفْسُ عَلِیٍّ بِیَدِهِ لَئِنْ رُمْتَ وَ أَصْحَابُكَ شَیْئاً مِنْ ذَلِكَ لَأَسْقِیَنَّ الْأَرْضَ مِنْ دِمَائِكُمْ فَإِنْ شِئْتَ فَاعْرِضْ یَا عُمَرُ فَتَلَقَّاهُ أَبُو بَكْرٍ فَقَالَ یَا أَبَا الْحَسَنِ بِحَقِّ رَسُولِ اللَّهِ وَ بِحَقِّ مَنْ فَوْقَ الْعَرْشِ إِلَّا خَلَّیْتَ عَنْهُ فَإِنَّا غَیْرُ فَاعِلِینَ شَیْئاً تَكْرَهُهُ قَالَ فَخَلَّى عَنْهُ وَ تَفَرَّقَ النَّاسُ وَ لَمْ یَعُودُوا إِلَى ذَلِكَ.
--------------------------------------------------
📘 دلائل الامامة، ص 45 و 46 و 47
#حضرت_محسن_بن_علی_ع
#لحظات_آخر_فاطمه_س
#مظلومیت_علی_ع
#عیادت_فاطمه_س
#غسل_فاطمه_س
#پنهان_کردن_قبر
#زینب_کبری_س
#ام_کلثوم_س
#دفن_شبانه
#حسنین_ع
#نبش_قبر
#ابوبکر
#فضه
#اسماء
#قنفذ
#عمر
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ #احوالپرسی_ام_سلمه
🔹پاسخ فاطمه به احوالپرسی ام سلمه
در کتاب #بحار از تفسیر عیّاشی نقل شده: اُمّسَلَمه (یکی از همسران نیک رسول خدا «ص») به عیادت فاطمه (س) آمد و عرض کرد: ای دختر رسول خدا (ص) شب را با بیماری، چگونه به صبح آوردی؟
فاطمه (س) فرمود: صبح کردم که خود را بین دو اندوه جانکاه مینگرم:
🔹۱-جگرم از داغ فراق پدرم یکپارچه خون شده است.
🔹٢-دلم بر ظلمی که به وصیّ رسول خدا (ص) شده، شعلهور شده است، سوگند به خدا به حریم ساحت مقدس امیر مؤمنان علی (ع) توهین کردند، آن حضرت صبح کرد در حالی که مقام خلافت و امامت را از او ربودند، و برخلاف کتاب خدا و سنّت پیامبر (ص) رفتار نمودند، انگیزهی این انحراف آنها این است که: دلهای آنها نسبت به علی (ع) پر از کینه و عداوت بود، زیرا آن حضرت رجال آنها را در جنگ بدر و اُحُد کشت، آنها شعلههای کینه و حسادتشان را با انتقامگیری از علی (ع) خاموش ساختند، به این ترتیب که حق او را غصب نمودند، و بعد از رحلت رسول خدا (ص) تیر آنها به نشانهگیری هدف پرداخت، کینههای انباشته و مخفی آنها بروز کرد و با دستیارهای مفسدین و سخنچینان، به دشمنی با ما برخاستند و ما را هدف انتقامجوئیهای خود ساختند، یکباره کمند ایمان را بریدند، و چلّهی ایمان را از کمال ایمان قطع نمودند، و به رسالت سیّد رسولان و کفالت امیر مؤمنان پشت پا زدند، پس از آنکه منافع دنیای فریبای خود را برای خود حفظ کردند، آنها به یاریطلبی علی (ع) توجه نکردند، چرا که آن حضرت پدران آنها را در جنگها و درگیریها به هلاکت رسانده بود.
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#عیادت_فاطمه_س
#ام_سلمه رض
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚 #حسینیه_مقتل پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ #نفرین_فاطمه سلام الله علیها
🔹 خروش فاطمه و تصمیم او بر نفرین
🔸عیّاشی روایت کرده است (پس از بیرون بردن علی (ع) از خانه) فاطمه (س) بیرون آمد و به ابوبکر رو کرد و فرمود:
🔸«آیا میخواهید شوهرم را از دستم بگیرید و مرا بیوه کنید، سوگند به خدا اگر دست از او برندارید، موی سرم را پریشان میکنم و #گریبان_چاک_مینمایم و کنار قبر پدرم میروم و به درگاه خدا ناله میکنم».
آنگاه فاطمه (س) دست حسن و حسین (ع) را گرفت و از خانه بیرون آمد تا کنار قبر پیامبر (ص) برود.
🔸حضرت علی (ع) از جریان آگاه شد و به سلمان فرمود: برو فاطمه (س) دختر محمّد (ص) را دریاب (گوئی) دو طرف مدینه را مینگرم که بلرزه درآمده و در زمین فرومیروند، سوگند به خدا اگر فاطمه (س) موی خود را پریشان کند و گریبان چاک نماید و کنار قبر پیامبر (ص) برود و به پیشگاه خدا ناله نماید، دیگر مهلتی برای مردم مدینه باقی نمیماند و زمین همهی آنها را در کام خود فرو میبرد.
🔸سلمان با شتاب نزد فاطمه (س) آمد و عرض کرد: «ای دختر محمّد! خداوند پدرت را مایهی رحمت جهانیان قرار داده است، به خانه بازگرد و نفرین مکن».
فاطمه (س) فرمود: ای سلمان، آنها میخواهند علی (ع) را به قتل برسانند، صبرم تمام شده، بگذار کنار قبر پدرم بروم و مویم را پریشان کنم گریبان چاک نمایم، و به درگاه پروردگار بنالم.
🔸سلمان عرض کرد: «من ترس آن دارم، مدینه به لرزه درآید و زمین دهان باز کند و مردم را در خود فروببرد! علی (ع) مرا نزد شما فرستاده است و فرموده که به خانه بازگردی و از نفرین نمودن منصرف شوی».
🔸در این هنگام حضرت زهرا (س) فرمود:
🔹اِذاً اَرْجِعُ وَ اَصْبِرُ وَ اَسْمَعُ لَهُ و اُطِیعُ
🔸: «در این صورت (چون شوهرم فرموده) به خانه بازمیگردم و صبر میکنم، و سخن آن حضرت را میپذیرم و از او اطاعت میکنم».
🔸علّامه طبرسی در کتاب احتجاج نقل میکند که امام صادق (ع) فرمود: وقتی علی (ع) را از خانهاش بیرون آوردند، تمام بانوان بنیهاشم از خانههای خود بیرون آمدند تا نزدیک قبر رسول خدا (ص) رفتند، حضرت فاطمه (س) صدا زد: «پسر عمویم را آزاد کنید، سوگند به خداوندی که محمّد (ص) را به حق مبعوث نمود، اگر او را رها نکنید، مویم را پریشان میکنم، و پیراهن پیامبر (ص) را بر سرم میافکنم، و در درگاه خدا ناله میکنم، ناقهی صالح پیغمبر در پیشگاه خدا، گرامیتر از فرزندان من نیست».
🔸سلمان میگوید: نزدیک فاطمه (س) بودم سوگند به خدا دیدم که پایهی دیوارهای مسجد رسول خدا (ص) از زمین جدا و گشوده میشود، که اگر کسی خواسته باشد میتواند از آن عبور نماید، نزدیک رفتم و عرض کردم «ای بانوی بزرگوار و ای سرور من! خداوند پدرت را مایهی رحمت جهان قرار داد، شما سبب عذاب مردم نشوید، فاطمه (س) از زمین جدا و گشوده میشود، که اگر کسی خواسته باشد میتواند از آن عبور نماید، نزدیک رفتم و عرض کردم «ای بانوی بزرگوار و ای سرور من! خداوند پدرت را مایهی رحمت جهان قرار داد، شما سبب عذاب مردم نشوید، فاطمه (س) به خانهی خود مراجعت نمود، و شکاف مسجد بهم پیوست، بطوری که غبار از پایه مسجد برخاست و در بینی ما رفت.
🔸محدّث بزرگ شیخ کُلینی از امام باقر و امام صادق (ع) نقل میکند که فرمودند: «وقتی که کار آن گروه آن گونه به پیش رفت، فاطمه (س) لباس عمر را گرفت و به طرف زمین کشید و سپس فرمود: سوگند به خدا ای پسر خطاب! اگر من از آن اکراه نداشتم که بلا به بیگناهان برسد، البتّه میدانی که سوگند یاد میکردم و به خدا پناه میبردم و به زودی خداوند خواستهام را اجابت میکرد».
🔸و نیز روایت شده: وقتی که علی (ع) را از خانه بیرون آوردند، فاطمه (س) پیراهن رسول خدا (ص) را بر سرش نهاد، دست حسن و حسین علیهماالسلام را گرفت، و نزد ابوبکر آمد و گفت: «ای ابوبکر مرا با تو چکار، که میخواهی فرزندانم را یتیم کنی و شوهرم را از دستم بگیری؟، سوگند به خدا اگر درست بود، موی سرم را پریشان مینمودم، و به درگاه خدا شیون میکردم».
🔸شخصی از هواداران ابوبکر، به ابوبکر گفت: «شما چه تصمیمی دارید؟ آیا میخواهید همهی مردم به هلاکت برسند؟!» (آنگاه علی (ع) را رها کردند) علی علیهالسلام دست زهرا (س) را گرفت و او را به خانه برد.
🔹و در روایت دیگر آمده امام باقر (ع) فرمود: وَاللَّهِ لَوْ نَشَرتْ شَعْرَها ما تُواطُرّاً «سوگند به خدا، اگر فاطمه (س) مویش را پریشان میکرد، همهی مردم میمردند».
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#حضرت_فاطمه_س_نفرین
#مظلومیت_علی_ع
#جناب_سلمان رض
#ابوبکر
#عمر
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ابان بن ابى عيّاش از سُليم بن قيس نقل می كند كه گفت :
نزد عبدالله بن عباس در خانه اش بودم، و گروهى از پيروان على(ع) با ما بودند، ابن عباس براى ما سخن مى گفت.
از جمله ماجرای هجوم را برای ما بازگو کرد.
او گفت :
▪️《يَا إِخْوَتِي! تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)، فَأَقْبَلَ عُمَرُ حَتَّى ضَرَبَ الْبَابَ ثُمَّ نَادَى : يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ! افْتَحِ الْبَابَ!》
🔺اى برادران! بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) #عمر به درب خانه حضرت فاطمه(س) آمد و بر در كوبيد و فرياد زد : اى پسر ابوطالب! در را باز كن!
حضرت فاطمه(س) فرمود :
▪️《يَا عُمَرُ مَا لَنَا وَ لَكَ لَا تَدَعُنَا وَ مَا نَحْنُ فِيهِ!》
🔸اى عمر! ما را به تو چه کار؟! ما را در مصيبتمان هم رها نمى كنى؟
عمر گفت :
▪️《افْتَحِي الْبَابَ وَ إِلَّا أَحْرَقْنَاهُ عَلَيْكُمْ!》
🔺در را باز كن وگر نه آن را بر سر شما به آتش مى كشيم.
حضرت زهرا(س) فرمود :
▪️《يَا عُمَرُ! أَمَا تَتَّقِي اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ تَدْخُلُ عَلَى بَيْتِي وَ تَهْجُمُ عَلَى دَارِي؟》
🔹اى عمر! از خدا نمى ترسى كه به سرايم درآمدى و به خانه ام يورش آوردى؟!
▪️《فَأَبَى أَنْ يَنْصَرِفَ ثُمَّ دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ فَأَحْرَقَ الْبَابَ ثُمَّ دَفَعَهُ عُمَر》
🔺عمر برنگشت، سپس آتش خواست، و درب خانه را آتش زد و در آتش گرفت.(۱)
عمر هیزم ها را شعله ور می ساخت و خالد بن ولید، #مغیره و ابوعبیده بن جراح و #قنفذ هم در حال جمع آوری هیزم بودند.
و با شعله گرفتن هیزم ها آتش به در خانه سرایت کرد و دود وارد خانه شد، در حالی که حضرت فاطمه(س) پشت در نشسته بود!
در این حال، قنفذ سعی می کرد در را باز کند تا به داخل خانه هجوم بیاورند.
😭حضرت فاطمه(س) برخاست و دو دست خود را بر دو طرف چهار چوب در گذاشت و با تمام بدن خود مانع باز کردن در شد.
کم کم آتش به سوی در خانه رسید، در حالی که شعله می کشید و حرارت آن بر بدن و صورت حضرت فاطمه(س) می خورد.
در آن لحظه ناگهان عمر چنان با لگد به در نیم سوخته زد که درب خانه باز شد.
پیش از آنکه حضرت فاطمه(س) بتواند خود را کنار بکشد، در با تمام سنگینی بر آن حضرت(س) برخورد کرد و حضرت(س) بین در و دیوار قرار گرفت و بر همه بدن آن حضرت(س) آسیب رسید.
در این هنگام حضرت(س) بر روی زمین افتاد و آتش همچنان شعله ورتر می شد و مهاجمین در این هنگام وارد خانه شدند.
فشار در، بر بدن حضرت(س) به حدی بود که در همان لحظه حضرت محسن(ع) در رحم مادر به شهادت رسید.
حضرت(س) در این هنگام صیحه ای زد و ناله زنان فرمود :
▪️《يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ؟》
🔸ای پدرم! ای رسول خدا(ص)! این چنین رفتار می شود با حبیبه ات و دخترت!
سپس ناله زد:
▪️《آهِ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ》
🔺آه ای #فضه ! مرا دریاب! به خدا قسم فرزندی را که در رحم داشتم، کشته شد!(۲)
ابن حجر عسقلانی می نویسد :
▪️《إنَّ عُمَرَ رَفَسَ فاطِمَةَ(س) حَتَّي أسقَطَت بمُحسِن(ع)》
🔺در این هنگام عمر به فاطمه(س) لگد زد که سبب سقط محسن(ع) گرديد.(۳)
سپس حضرت(س) عاملین این کار را نفرین کرد.
سپس از زمین برخاست وخود را به زحمت بلند کرد و از شدت جراحات و ضربات، بر دیوار تکیه داد.
عمر خود می گوید :
به طرف در رفتم، او استقامت کرد؛ با تازیانه بر دست هایش زدم، به دردش آورد، صدای ناله و گریه اش را شنیدم.
▪️《فَكِدْتُ أَنْ أَلِينَ وَ أَنْقَلِبَ عَنِ الْبَابِ فَذَكَرْتُ أَحْقَادَ عَلِيٍّ(ع) وَ وُلُوعَهُ فِي دِمَاءِ صَنَادِيدِ الْعَرَبِ، فَرَكَلْتُ الْبَابَ》
🔹نزدیک بود دلم به رحم بیاید و برگردم که به یاد کینه های علی(ع) و حرص و ولع او در ریختن خون بزرگان عرب پس در حالی که او خود را به در چسبانده بود تا مانع شود با تمام توان لگدی به در زدم و ناگهان پشت در افتاد.(۴)
در این هنگام عمر وارد خانه شده بود و قبل از رسیدن فضه بر هر دو صورت فاطمه(س) چنان سیلی زد، که چشمان حضرت(س) پر از خون شد.
عمر که هنوز آتش کینه اش شعله ور بود، با لگد به سینه و پهلوی حضرت(س) زد.
عمر با غلاف شمشیر، بی محابا بر هر دو پهلوی حضرت(س) می زد.
ناگهان عمر #تازیانه را بر بازوی فاطمه(س) زد.
▪️《وَ ضَرَبَ عُمَرُ لَهَا بِالسَّوطِ عَلَی عَضُدِهَا حَتَّی صَارَ کَالدُّملَجِ الاَسوَدِ المُحتَرِقِ》
🔺عمر با تازیانه بر بازوی فاطمه(س) زد، تا اینکه؛ بازو و کتف ایشان مانند دستبدی سیاه، کبود شد.(۵)
در این حال صدای حضرت(س) به «یا ابتاه!» بلند شد.
📚منابع:
۱)کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۸۶۴
۲)بحار الانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴
۳)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۴۰۶
۴)بحار الأنوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴
۵)الهدایه الکبری خصیبی، ص۴۰۷
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
#هجوم_به_بیت_ولایت
#فاطمیه
✅ @hosenih_maghtal
👆🏻هشتگ های مرتبط با مطلب بالا
▪️#آتش_زدن_درب_خانه_فاطمه_س
▪️#حضرت_فاطمه_س_شهادت
▪️#حضرت_محسن_بن_علی_ع
▪️#حضرت_فاطمه_س_نفرین
▪️#شکستن_پهلوی_فاطمه_س
▪️#لگد_زدن_به_فاطمه_س
▪️#مظلومیت_علی_ع
▫️#تازیانه_زدن_عمر
▫️#تازیانه_زدن_قنفذ
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ مطالب #فاطمیه ۱۴۰۳
🔻برای مشاهده ی مطلب مورد نظر نوشته های زیر را لمس بفرمایید:
▪️#بیت_الاحزان_شیخ_عباس_قمی (ره)
▪️#آتش_زدن_درب_خانه_فاطمه_س
▪️#حضرت_فاطمه_س_شهادت
▪️#حضرت_محسن_بن_علی_ع
▪️#حضرت_فاطمه_س_نفرین
▪️#شکستن_پهلوی_فاطمه_س
▪️#سیلی_زدن_به_فاطمه_س
▪️#دلیل_شهادت_فاطمه_س
▪️#تصویر_پروفایل_فاطمیه
▪️#نماز_بر_بدن_فاطمه_س
▪️#لحظات_آخر_فاطمه_س
▪️#خبر_شهادت_فاطمه_س
▪️#لگد_زدن_به_فاطمه_س
▪️#روضه_صوتی_فاطمیه
▪️#روضه_تصویری_فاطمیه
▪️#امام_حسن_مجتبی_ع
▪️#حضرت_خضر_نبی_ع
▪️#غضب_امیرالمومنین_ع
▪️#پاره_کردن_سند_فدک
▪️#هجوم_به_بیت_ولایت
▪️#طلب_یاری_از_انصار
▪️#منتهی_الامال_فاطمیه
▪️#مصحف_فاطمه_س
▪️#مظلومیت_علی_ع
▪️#بشارت_پیامبر_ص
▪️#آخرین_اذان_بلال
▪️#جناب_سلمان رض
▪️#عیادت_فاطمه_س
▪️#تابوت_فاطمه_س
▪️#وصیت_فاطمه_س
▪️#بعد_از_پیامبر_ص
▪️#وداع_با_فاطمه_س
▪️#فضائل_فاطمه_س
▪️#عبادت_فاطمه_س
▪️#پنهان_کردن_قبر
▪️#امام_حسین_ع
▪️#غسل_فاطمه_س
▪️#دفن_فاطمه_س
▪️#علامه_مستنبط
▪️#حضرت_زهرا س
▪️#بیعت_اجباری
▪️#خطبه_فدکیه
▪️#غصب_فدک
▪️#بیت_الاحزان
▪️#منتهی_الامال
▪️#شعر_روضه
▪️#شعر_فاطمیه
▪️#گریز_فاطمیه
▪️#ام_سلمه رض
▪️#ام_کلثوم_س
▪️#حسنین_ع
▪️#نبش_قبر
▪️#دفن_شبانه
▪️#سکینه_س
▪️#فاطمیه
▪️#القطره
▪️#تحصن
▪️#اسماء
▪️#ام_ایمن
▪️#فضه
▪️#سلمان
▪️#مقداد
▪️#ابوذر
▪️#حذیفه
▪️#عمار
▪️#زبیر
▪️#عقیل
🔻جنایات :
▫️#ابوبکر
▫️#عمر
▫️#قنفذ
▫️#مغیره
▫️#خالد_بن_ولید
▫️#تازیانه_زدن_عمر
▫️#تازیانه_زدن_قنفذ
✅ @hosenih_maghtal
May 11
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅#تازیانه_زدن
🔹 جریان تازیانه زدن خلیفه دوم به صدیقه اطهر (سلام الله علیها) از زبان خودش
🔸 ...(خلیفه دوم می گوید: به خانة علی رفتم تا از او بخواهم از خانه بیرون بیاید. فاطمه پشت در آمد...) گفتم: اگر علی بیرون نیاید هیزم فراوانی می آورم و خانه را با هر که در آن است می سوزانم تا اینکه برای بیعت بیاید. پس تازیانة قنفذ را گرفته بر او زدم و به خالد بن ولید گفتم: تو و همرا هانت به سرعت بروید وهیزم جمع کنید و گفتم: آن هیزم ها را آتش خواهم زد.
فاطمه گفت:ای دشمن خدا و دشمن رسول خدا و دشمن امیر المؤمنین!پس دستش را بر در گذاشت تا مانع من از باز کردن در شود. به طرف در رفتم، استقامت کرد؛ با تازیانه بر دست هایش زدم، به دردش آورد، صدای ناله و گریه اش را شنیدم...
--------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸 ....فَقُلْتُ: إِنْ لَمْ يَخْرُجْ جِئْتُ بِالْحَطَبِ الْجَزْلِ وَ أَضْرَمْتُهَا نَاراً عَلَى أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ وَ أُحْرِقُ مَنْ فِيهِ، أَوْ يُقَادَ عَلِيٌّ إِلَى الْبَيْعَةِ، وَ أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ وَ قُلْتُ لِخَالِدِ بْنِ الْوَلِيدِ: أَنْتَ وَ رِجَالُنَا هَلُمُّوا فِي جَمْعِ الْحَطَبِ، فَقُلْتُ: إِنِّي مُضْرِمُهَا. فَقَالَتْ: يَا عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّ رَسُولِهِ وَ عَدُوَّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، فَضَرَبَتْ فَاطِمَةُ يَدَيْهَا مِنَ الْبَابِ تَمْنَعُنِي مِنْ فَتْحِهِ فَرُمْتُهُ فَتَصَعَّبَ عَلَيَّ فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَاءً.
--------------------------------------------------
📘 (بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج30، ص 293)
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#تازیانه
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅#ابن_ابی_شیبه_هجوم_اول
🔹«ابن أبیشیبه» کیست و ماجرای «هجوم اوّل به خانه فاطمه علیهاالسّلام» را چگونه نقل میکند؟
🔸 عبدالله بن محمّد بن إبراهیم بن أبیشیبه، مشهور به: «أبوبکر بن أبیشیبه»، از حدیثنگارانِ قرن سوم هجری است.
او در نزد اهل سنّت، از آموزگارانِ برجسته حدیث (= مشایخ حدیث) به شمار میرود و مشاهیری چون: بُخاری (متوفّای 256)، مُسلم (متوفّای 261)، ابن ماجه (متوفّای 273) و احمد بن حَنبل (متوفّای 241)، در ردیفِ شاگردانش قرار دارند.
تنها کتاب باقی مانده از ابن أبیشیبه، «المُصَـنّف»(1) نام دارد که علاوه بر روایتهای نبوی، مشتمل بر فتواهای صحابه، تابعان و فقهای پس از تابعان نیز میباشد.
هرچند مطالبِ این کتاب به صورت «موضوعی» و بر پایه «ابوابِ فقهی» تنظیم و طبقهبندی شده است؛ امّا نقلهای مندرج در آن، از تنوّع چشمگیری برخوردار میباشد؛ به گونهای که باید گفت:
مطالب مندرج در این کتاب، اختصاص به موضوع خاصّی، از جمله فقه، ندارد.
از این رو میتوان کتاب «المُصَـنّف»، تألیف: ابن أبیشیبه را از «جوامع کهن حدیثی» نزد اهل سنّت، به شمار آورد.(2)
ابن أبیشیبه ماجرای هجوم اوّل به خانه فاطمهعلیهاالسّلام را چنین نقل میکند:
هنگامی که پس از رسول خدا، افراد با خلیفه اول بیعت کردند (بیعتِ با ابوبکر رخ داد)، علی و زبیر نزد فاطمه ـ دختر رسول خدا ـ میرفتند و از وی راهنمایی میگرفتند و باز به کار خود (= استنکاف از انجام بیعت با ابوبکر) ادامه میدادند.
وقتی خبر به خلیفه دوم رسید، بیرون آمد و نزد فاطمه رفت و گفت:
ای دختر رسول خدا! وَالله هیچ کس نزد ما از پدرت محبوبتر نیست و نیز هیچ کس ـ پس از پدرت ـ نزد ما از تو محبوبتر نمیباشد و من به خدا سوگند میخورم که این محبّت مرا بازنمیدارد که اگر باز این جماعت، نزد تو گرد هم آیند؛ فرمان دهم که خانه بر سرشان به آتش کشیده شود.
راوی گفت: وقتی خلیفه دوم بیرون رفت، [تحصّنکنندگان] نزد آن بانو گرد آمدند؛ آن حضرت فرمود: دیدید که عمر پیش من آمد و به خدا سوگند خورد که اگر نزد من بازگردید، خانه را بر سرتان به آتش میکشد.
و قسم به خدا که او ـ به آنچه برایش سوگند خورده ـ عمل میکند.
از تحصّن دست بردارید و این عملکرد شما، در حالتی از رشد یافتن باشد و به صلاحدید خود عمل کنید و نزد من بازنگردید.
آنها از وی فاصله گرفتند و نزدش بازنگشتند تا زمانی که با خلیفه اول بیعت کردند.
--------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸 أنـَّهُ حِینَ بُویِـعَ لِأبِیبَکْرٍ ـ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ ـ کانَ عَلِیٌّ وَ الزُبَیْرُ یَدْخُلانِ عَلی فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ فَـیُشاوِرُونَها وَ یَرْتَجِعُونَ فِی أمْرِهِمْ.
فَلَمّا بَلَغَ ذلِکَ عُمَرَ بْنَ الْخَطّابِ خَرَجَ حَتّی دَخَلَ عَلی فاطِمَةَ فَقالَ: یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ! وَ اللهِ ما مِنْ أحَدٍ أحَبُّ إلَیْنا مِنْ أبِیکِ وَ ما مِنْ أحَدٍ أحَبُّ إلَیْنا بَعْدَ أبِیکِ مِنْکِ!
وَ أیْمُ اللهِ ما ذلِکِ بِمانِعِی إنِ اجْتَمَعَ هؤُلاءِ النَفَرُ عِنْدَ کِ إنْ أمَرْتُهُمْ أنْ یُحْرَقَ عَلَیْهِمُ الْبَیْتُ.
قالَ: فَلَمّا خَرَجَ عُمَرُ جاءُوها؛ فَقالَتْ: تَعْلَمُونَ أنَّ عُمَرَ قَدْ جاءَ نِی وَ قَدْ حَلَفَ بِاللهِ لَئِنْ عُدْتُمْ لَیُحْرِقَنَّ عَلَیْکُمُ الْبَیْتَ؟
وَ أیْمُ اللهِ لَیُمْضِیَنَّ لِما حَلَفَ عَلَیْهِ، فَانْصَرِفُوا راشِدِینَ، فَرَوْا رَاْیَکُمْ وَ لا تَرْجِعُوا إلَیَّ.
فَانْصَرَفُوا عَنْها فَلَمْ یَرْجِعُوا إلَیْها حَتّی بایَعُوا لِأبِیبَکْرٍ.(3)
--------------------------------------------------
📘 پی نوشت ها:
1.یکی از اقسام کتابهای حدیثی اهل سنّت، «مُصَـنّف» نام دارد.
«مُصَـنّف» به کتابهایی گفته میشود که بر اساس شیوه «بابْبندی احادیث»، تدوین گردیده است.
این سبک از نگارش، در دهههای پایانی قرن دوم هجری رواج یافت و کتابِ «المُصنَّف فی الأحادیث و الآثار» تألیف: ابن أبیشیبه (متوفّای 235 هجری)، یکی از مشهورترین کتابهایی است که با اُسلوبِ «مُصَـنَّفْنگاری» به رشته تحریر درآمده است. (اقتباس از: جوامع حدیثی اهل سنّت (دكتر مجید معارف)، ص 22 ـ 24)
2.اقتباس از: جوامع حدیثی اهل سنّت (دكتر مجید معارف)، ص 41 ـ 42.
3.المُصنّف، ج 7، ص 433، رقم 37034، چاپ: دار الكتب العلمیّه، بیروت؛ ج 7، ص 432، رقم 37045، چاپ: دار التاج، بیروت؛ ج 8، ص 572، رقم 4، چاپ: دار الفكر، بیروت؛ ج 14، رقم 18891، چاپ: هند (مختار احمد الندوی، دار السلفیّه)
▪️نوشته شده توسط گروه طرح و تحقیق فاطمیّه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅#تازیانه_زدن
🔹 جریان تازیانه زدن خلیفه دوم به صدیقه اطهر (سلام الله علیها) از زبان خودش
🔸 ...(خلیفه دوم می گوید: به خانة علی رفتم تا از او بخواهم از خانه بیرون بیاید. فاطمه پشت در آمد...) گفتم: اگر علی بیرون نیاید هیزم فراوانی می آورم و خانه را با هر که در آن است می سوزانم تا اینکه برای بیعت بیاید. پس تازیانة قنفذ را گرفته بر او زدم و به خالد بن ولید گفتم: تو و همرا هانت به سرعت بروید وهیزم جمع کنید و گفتم: آن هیزم ها را آتش خواهم زد.
فاطمه گفت:ای دشمن خدا و دشمن رسول خدا و دشمن امیر المؤمنین!پس دستش را بر در گذاشت تا مانع من از باز کردن در شود. به طرف در رفتم، استقامت کرد؛ با تازیانه بر دست هایش زدم، به دردش آورد، صدای ناله و گریه اش را شنیدم...
--------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸 ....فَقُلْتُ: إِنْ لَمْ يَخْرُجْ جِئْتُ بِالْحَطَبِ الْجَزْلِ وَ أَضْرَمْتُهَا نَاراً عَلَى أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ وَ أُحْرِقُ مَنْ فِيهِ، أَوْ يُقَادَ عَلِيٌّ إِلَى الْبَيْعَةِ، وَ أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ وَ قُلْتُ لِخَالِدِ بْنِ الْوَلِيدِ: أَنْتَ وَ رِجَالُنَا هَلُمُّوا فِي جَمْعِ الْحَطَبِ، فَقُلْتُ: إِنِّي مُضْرِمُهَا. فَقَالَتْ: يَا عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّ رَسُولِهِ وَ عَدُوَّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، فَضَرَبَتْ فَاطِمَةُ يَدَيْهَا مِنَ الْبَابِ تَمْنَعُنِي مِنْ فَتْحِهِ فَرُمْتُهُ فَتَصَعَّبَ عَلَيَّ فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَاءً.
--------------------------------------------------
📘 (بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج30، ص 293)
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#تازیانه
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal