بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت سالروز #جنگ_خندق
#امیرالمومنین_ع_مدح
#مهدی_نظری
▶️
دنیا اگر نداشت علی را بقا نداشت
بی مرتضی و فاطمه دنیا صفا نداشت
کار تمام خلق به پایان رسیده بود
دنیا اگر ولایت شیر خدا نداشت
این طور شسته رفته به ماها نمی رسید
اسلام اگر حمایتی از مرتضی نداشت
دنیا اگر که عاشق روی علی شده
چون که از اولش چو علی مقتدا نداشت
پیراهنش اگر چه چنین وصله دار بود
مولا به جز خدا به کسی اعتنا نداشت
آمد خدای را به زمین ها بیاورد
کفوی برای حضرت زهرا بیاورد
@hosenih
وقتی که جنگ را به عدو مثل نار کرد
سیل هجوم لشکریان را مهار کرد
وقتی شبیه شیر به خیبر هجوم برد
به به ببین که هیبت مولا چه کار کرد
در جنگ خندق این اسدالله را ببین
غُرش نکرده لشکر دشمن فرار کرد
تا بر کمان ابروی خود تیر را نهاد
پلکی به هم گذاشت یلان را شکار کرد
با نعره ها و عربده ی تیغ ذوالفقار
دنیا به ناز شست علی افتخار کرد
آندم که نام فاطمه روی لبش نشست
با ذوالفقار خود همه را تار و مار کرد
بیخود که نیست او اسدالله حیدر است
دنیا حقیر حضرت ساقی کوثر است
@hosenih
دل را اگر که مست مِیِ تاک می کند
بار گناه قلب مرا پاک می کند
اعجاز می کند بخدا حضرت علی
این خاک را به یک نظر افلاک می کند
زهرا که هست تیغ علی خوب می بُرد
او با دعای فاطمه کولاک می کند
او صاحب صفات خداوند اکبر است
در گود معرفت همه را خاک می کند
هرگز عجیب نیست اگر بیت کعبه هم
سینه برای آمدنش چاک می کند
او از ضریح خویش به من شور می دهد
وقتی که تشنه می شوم انگور می دهد
@hosenih
آنانکه رزق خویش را از این سفره می برند
یعنی که با ابوذر و سلمان برادرند
آری تمام ما به علی ختم می شویم
چون شیعیان واقعی از نسل قنبرند
آنانکه از پیالۀ او آب می خورند
شیعه اگر شدند همه مدیون مادرند
این را بگو به هر که گدای علی نشد
عالم به زیر پرچم ساقی کوثرند
هرکس علی علی نکند خار می شود
در پنجه های نفس گرفتار می شود
@hosenih
این دست ما و دامن احسان تو علی
هر شب نشسته ایم سر خان تو علی
قوم عجم که نسل به نسل عاشق توأند
باید دعا کنند به سلمان تو علی
آقا به جان حضرت زهرا مرا بخر
تا که روم به زمرۀ خوبان تو علی
ماه رجب شده نظری کن امام عشق
بی برکت است سفره به جز نان تو علی
مستم هنوز مثل تمام ملائک از
عطر نماز صبح در ایوان تو علی
آقا چه می شود که مسلمانمان کنی
ما را نجف دوباره تو مهمانمان کنی
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت سالروز #جنگ_خندق
#امیرالمومنین_ع_مدح
#محمدجواد_غفورزاده
▶️
تو را تا دیده ام محو جمال کبریا دیدم
تو را غرق مناجات خدا، از خود رها دیدم
تو را در سجده ی باران و بر سجّاده ی صحرا
به هنگام قنوت برگ ها، در «ربّنا» دیدم
تو در هفت آسمان سیر و سفر می کردی امّا من
تو را در سرزمین وحی، سرگرم دعا دیدم
@hosenih
کنار «حجر اسماعیل» در سرچشمه ی زمزم
صفا و مروه را گرد تو در سعی و صفا دیدم
«تو را دیدم که می چرخید گرد خانه ات کعبه
خدا را در حرم گم کرده بودم در شما دیدم»
تو را در دامن مادر، تو را در دست پیغمبر
تو را مولود کعبه، قبله ی اهل ولا دیدم
تو را فرمان بر «یا ایها المدثر» از اول
تو را «السابقون السابقون» از ابتدا دیدم
تو را پابند پیمان الست از مطلع هستی
تو را عاشق ترین دلداده ی «قالو بلا» دیدم
تو افکندی حجاب از روی «کَرّمنا بنی آدم»
که سیمای تو را آیینه ی ایزدنما دیدم
تو آدم را فراخواندی به علم «عَلَّمَ الأسماء»
تو را در کشتی نوح پیمبر ناخدا دیدم
::
اگر اعجاز موسایی عصا بود و ید بیضا
سرانگشت تو را پرگار تقدیر و قضا دیدم
نه تنها از تو شد عیسی مسیحادم، که از اوّل
تو را هم عهد و پیمان به تمام انبیا دیدم
@hosenih
سلیمان از تو حشمت یافت هنگام نگین بخشی
تو را روح قناعت، اسوه ی فقر و غنا دیدم
زدی خود را به آب و آتش ای شمس جهان آرا
تو را پروانه ی پیغمبر از غارحرا دیدم
به جولانگاه احزاب و نبرد خندق و خیبر
به دستت تیغ «لاسیف» و به شأنت «لافتی» دیدم
به یک ضربت که در خندق زدی، در برق شمشیرت
جهانی را به لب «اَهلاً و سَهلاً مَرحَبا» دیدم
تلاوت کردی «آیات برائت» را به زیبایی
تو را خورشید بام کعبه در «اُمُ القُری» دیدم
تو را در مسجد و محراب، در میدان و بر منبر
تو را در بی نهایت، در کجا در ناکجا دیدم
چه می دیدم خدایا روز فتح مکّه با حیرت
خلیل بت شکن را روی دوش مصطفی دیدم
«و سُبحانَ الَّذی أسرا بِعَبدِه» را که می خواندم
تو را در لیلةُ المعراج، با بدرُالدُّجا دیدم
@hosenih
سراغ آیه ی «الیوَم اکملتُ لکُم» رفتم
تمام آیه را وصف علی مرتضی دیدم
شکوه و عزّت هستی! کمال عشق و سرمستی!
چه گویم من که روی دست پیغمبر چه ها دیدم
تو را در سایۀ باغ «اَلَم نَشرح لَکَ صَدرَک»
شکوفا یافتم، مصداق « مِصباحُ الهُدی» دیدم
گل روی تو را در «سَبِّح اسم ربَّکَ الاعلی»
تَجَسُّم کردم آری، تا جمال کبریا دیدم
::
تو را در سورۀ «حامیم تنزیلٌ منَ الرَّحمن»
تو را در آیه ی تطهیر و در «قُل اِنَّما» دیدم
تو را در نون «اَلرَّحمن» و عین «عَلَّمَ القُرآن»
تو را دریای «یاسن» ترجمان طا و ها دیدم
تو را در «قُل کَفی بِاالله» در «وَالتّین وَالزَّیتون»
تو را در «لیسَ لِلانسانَ اِلّا ما سَعی» دیدم
نه تنها هست اوج رفعتت در «قاف و القرآن»
تو را در سوره ی وَالشَّمس و طور و وَلضُّحی دیدم
تو را با چهره ی پوشیده و خرما و نان بر دوش
کنار زاغه های شهر کوفه بارها دیدم
نوازش از تو می دیدند فرزندان شاهد هم
تو را با گوهر اشک یتیمان آشنا دیدم
به مسکین و یتیم از بس محبّت کردی و احسان
تو را در سوره ی انسان و متن هل اتی دیدم
@hosenih
چه می دیدم خدا را در سکوت محض نخلستان
تو را هر نیمه شب، در گریه های بی صدا دیدم
شبی که شمع بیت المال را خاموش می کردی
تو را با بی ریایی، خفته روی بوریا دیدم
::
چو راز غربت خود را به گوش چاه می گفتی
چو نیلوفر کشیدم قد، تو را ای ماه دیدم
تو را پشت در آتش زده، با زهرةُالزّهرا
صبور و مهربان، در تیرباران بلا دیدم
اگر نامردمان دست تو را بستند، آن ها را
اسیر پنجۀ تقدیر، در «تَبَّت یَدا» دیدم
در ایوان نجف، در کوفه، در محراب مسجد هم
شهادت نامه ی «فُزتُ وَ رَبَّ الکَعبه» را دیدم
پس از آن لیلة القدری، که شد شقُّ القَمَر، هرشب
تو را در جوهر خون شهیدان خدا دیدم
تو را یاریگر خون خدا، با عترت یاسین
تو را دلجوی یاس ارغوان، در نینوا دیدم
تو را در آسمان نیلگون ظهر عاشورا
تو را در سایه روشن های شام و کربلا دیدم
شب شام غریبان و پرستو های سرگردان
تو را دلسوخته در شعله زار خیمه ها دیدم
@hosenih
اگر خورشید دشت کربلا از نوک نی سر زد
تو را در موجی از آیات تسلیم و رضا دیدم
تو را با کاروان اهل بیت وحی در غربت
تو را در حیرت از خورشید در تشت طلا دیدم
کسی از آستانت دست خالی بر نمی گردد
که در آیینه ی آیین تو مهر و وفا دیدم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت سالروز #جنگ_خندق
#امیرالمومنین_ع_مدح
مجيد_تال
▶️
دلم غير ايوان پناهي نداشت
دلم زائري بود و راهي نداشت
دلم در بساطش جز آهي نداشت
علي داشت آن را كه شاهي نداشت
به دور امير كرم گشته ام
صد و ده قدم در حرم گشته ام
@hosenih
به او گفتم اي شاه راهم بده
امان نامه اي بر گناهم بده
لياقت به يك دم نگاهم بده
پناهي ندارم پناهم بده
صدا زد پريشاني ات با علي
اگر خسته جاني بگو يا علي
همين لحظه ها بود پيدا شدم
علي گفتم و از زمين پا شدم
شب و روز حيران مولا شدم
گدا بودم او خواست آقا شدم
دلِ من بدون علي بي كس است
بميرم ببينم علي را بس است
@hosenih
تحمل به اين نور لابد نبود
ترك خوردن كعبه بي خود نبود
و كعبه كه جاي تَرَدُد نبود
پس اين ها همه يك تولد نبود
خدا خواست ثابت كند بر جهان
علي هست يكتاترين در جهان
فقيري كه انگشتر از او گرفت
سليمان شد و ذكر ياهو گرفت
@hosenih
زمين تخت او آسمان تاج او
به دوش نبي بود معراج او
اگر مدح او بر لبم جا گرفت
يدالله دستان من را گرفت
به من گفت از مرد خندق بگو
بيا از عليٌ مع الحق بگو
سه بار از نبي اذن ميدان گرفت
علي هست پس مصطفي جان گرفت
نبي گفت جانم به قربان او
علي جان من هست و من جان او
@hosenih
علي با خدا و خدا با علي
علي يا خدا گفت، حق ياعلي
اميري نداريم الّا علي
اگر ناتواني بگو يا علي
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت سالروز #جنگ_خندق #امیرالمومنین_ع_مدح
#قاسم_صرافان
▶️
سرّ توحید احمدی اینست: که علی را فقط خطاب کند
عرصهی جنگ هم که تنگ شود روی حیدر فقط حساب کند
آی مرحب! برو کنار بایست، هدف انگار کندن در نیست
شیر حق اینچنین که میغرّد آمده قلعه را خراب کند
@hosenih
روح انگار روح تازه گرفت، آمد از فاطمه اجازه گرفت
تا که در عرش، عکسِ حیدر را ـ درِ قلعه به دست ـ قاب کند
با دَم یا علی به هر دو دَمش، با هجوم سریع و پشت همش
ذوالفقار برهنه کاری کرد، ملک الموت اعتصاب کند
میپری آن طرف سواره، ولی عمرو! آن سوی خندق است علی
جنگجویی ندیدهام چون تو سوی مرگش چنین شتاب کند
دلت از او شنید و نرم نشد؟ پیش خورشید بود و گرم نشد؟
پس لب ذوالفقار او تنها میتواند تو را مجاب کند
فرق او را شکافتی، بشکاف! مُحرِم است او و خواست قبل طواف
در وضویش به رسم عاشقها روی خود را به خون خضاب کند
تیغ بر عمرو، پهلوان حیدر آنچنان زد که حضرت داور
ضربهی روز خندقِ او را بهترین ضربه انتخاب کند
در میان عرب خبر پیچید، در دلش هر مبارزی فهمید
خاک خود را به باد خواهد داد رزم اگر با ابوتراب کند
همه دیدند امیر میآید زودتر از غدیر میآید
کی شود یک امینی دیگر شرح آن ضربه را کتاب کند؟
بیشتر بین عاشقانِ علی، حرف سلمان و مالک است ولی
رقص خرمافروش بر سرِ دار، دل ما را همیشه آب کند
بعد یک عمر ذکر یا حیدر مطمئنیم ساقی کوثر
به دل کوزهگر میاندازد خاک ما ساغر شراب کند
قلب ما در لحد که میبویند، به رقیب و عتید میگویند
بندهی حیدرند بگذارید او بیاید خودش حساب کند
@hosenih
شعرم از برق ذوالفقار رسید، روشن و گرم و بیقرار رسید
تا به ذره نگاه یار رسید، میرود کار آفتاب کند1
شعر شمعی برای تو که نشد، قد گلدستههای تو که نشد 2
شادم اما، مگر شنیده کسی شاعرش را علی جواب کند؟
1- به ذره گر نظر لطف بوتراب کند / به آسمان رود و کار آفتاب کند
2-اشاره به زمزمه ساده و خالصانه شمع سازی که مورد عنایت مولا قرار گرفت:
شمع میسازم برایت یا علی / قد این گلدسته هایت یا علی
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت سالروز #جنگ_خندق
#امیرالمومنین_ع_مدح
#محمدجواد_شیرازی
▶️
یا علی گفتم جنونم باز هم بسیار شد
نقطه بودم حب حیدر دور من پرگار شد
معصیت کردم ولی هربار دستم را گرفت
اولش ستار شد، بعدش خودش غفار شد
@hosenih
بی وفا بودم ولی آقا فقط لطفش رسید
بر گدایی که همیشه بر سرش سربار شد
حب جنت، نه... که مقصود اقتدا بر مرتضاست
در دل شب ها اگر عبد علی بیدار شد
نام مولا چون محمد رکن آیین من است
پس دو باری نام او هم در اذان تکرار شد
حق تعالی خواست تا حیدر مراد ما شود
در قبول هر عمل حب علی معیار شد
روی هر برگِ درختی حک شده نام علی
این علی های رُخَم را فاطمه معمار شد
ذکر هر مرغی در عالم نام زیبای علی است
هر دم و هر بازدم که خارج از منقار شد
@hosenih
دشمنانش هم همه مدح و ثنایش گفته اند
"لافتی إلّا علی..." اصلا مگر انکار شد؟
کار هر کس نیست فتح خندق و بدر و حنین
قصه ها دارد اگر که در لقب کرار شد
وارث علم نبی و حاکم روز جزا...
...سنجش اعمال و سیفِ حضرت قهار شد
یا من أرجوه لکل خیرِ من تنها علی است
باطن اذکار شد، او مخزنُ الاسرار شد
@hosenih
من نمی دانم چه سِری دارد ایوان نجف
هر کسی یکبار آمد بعد از آن بیمار شد
شد بنا قبرش میان قلب هر کس عاشق است
ای بنازم این حرم را کعبه ی سیار شد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت سالروز #جنگ_خندق
#امیرالمومنین_ع_مدح
#محمود_ژولیده
▶️
خوش آن زبان که شب و روز یاعلی گوید
به هر بهانه سخن گفت، با علی گوید
ز مصطفی که علی دوست تر نمیابیم
همیشه حضرت بدرالدجی علی گوید
نه در زمانِ شهادت، که بعدِ جان دادن
هنوز فاطمه، یا مرتضی علی گوید
@hosenih
نه از غدیرِ خُم، آری، ز صبح روز ازل
که تا قیامِ قیامت خدا علی گوید
به روزِ بدر و اُحد، روزِ خندق و خیبر
مَلَک مَلَک به فلَک، یک صدا علی گوید
به ذوالفقار قسم، در صف یمین و یسار
عجیب نیست که شیر خدا علی گوید
حسن به غزوه ی صفین و نهروان و جمل
حسین در همه ی کربلا علی گوید
□ □ □
ز جبرئیل بپرسید، خوب میداند
که فطرتِ بشر از ابتدا علی گوید
قسم به مادرِ سادات، مادرم میگفت:
که هفت پشتِ پدرهای ما علی گوید
همینکه دست به زانو گرفتم از طفلی
دل و زبانم از آن روزها علی گوید
سرم به سنگِ لحَد هم که میخورَد، آنروز
زبانم از سرِ خوف و رجا علی گوید
@hosenih
سئوالِ آن دو ملَک، هر چه بود، میگویم:
جواب های مرا، با شما علی گوید
خَموشم و به جوابِ سئوالِ "مَن رَبُّک"
نمیدهم نظری هیچ، تا علی گوید
شنیده ام که میایند، چارده معصوم
سلام میدهم و مصطفی علی گوید
چقدر امام حسن، سفره اش کریمانه است
به هر حسن حسنم، مجتبی علی گوید
اگر چه نوکرِ ناقابلم، ولی ارباب
همه حساب و کتابِ مرا علی گوید
@hosenih
هزار مرتبه رفتم، زیارتِ سلطان
هزار مرتبه جایش، رضا علی گوید
مدافعِ پسرِ فاطمه، اگر باشم
لبم به صحنه ی پیکار، یاعلی گوید
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت سالروز #جنگ_خندق
#امیرالمومنین_ع_مدح
#قاسم_صرافان
▶️
اشک می بارید از چشمان سلمان مثل ابر
گفت من یک قطره ام پیش تو ای دریای صبر!
ای خوشا «اللهُ نور»ی که توئی پروانه اش
خوش به حالش که تو دنیا آمدی در خانه اش
@hosenih
همچنان از طرح آن روزم پشیمانم هنوز
آن همه خندق چرا کندیم؟ حیرانم هنوز
در سپاه ما مگر آن روز شیر حق نبود
حاجتی دیگر به حفر آن همه خندق نبود
خویش را در کام شیر انداخت او با پای خود
تا پرید این سو و جولان داد «عمرو عبدِوُد»
هی رجز میخوانَد و هی بی قراری می کنی
وای از آن ساعت که تو قصد شکاری می کنی
«لا فتی»! پیش آمدی «لا سیف» در دستان تو
گفت احمد: نه، ولی نه از هراسِ جانِ تو
گفت نه، تا دیگری با «عمرو» رو در رو شود
گفت نه، تا دست آن پر ادّعاها رو شود
دیدمت شیر جوان! تا آمدی غرّان ز رَه
گفتی: اِنّی فارِسٌ، سَمَّیتُ اُمّی حیدَرَه
عمرو! آن «هل من مبارز» شد صدای آخرت
خوب می بینم که می چرخد اجل دور سرت
@hosenih
گیرم از جنگاوران بر تو کسی غالب نبود
اسم آن ها که علی ابن ابی طالب نبود
در زمین با هر که جنگیدی تو بردی پهلوان!
دور دور ماست دیگر، ما یلان آسمان
قلب حق در سینه ی من در پس این جوشن ست
جنگ با «قهار» تکلیفش از اول روشن ست
آمدم تا جان بگیرم یا که از جان بگذرم
آمدم با ضربتی از جن و انسان بگذرم
روز خندق را همان روز الستم می کنی
خون فرقم را تو می ریزی و مستم می کنی
فرق من باز و سپر باز و دهان تیغ باز
با سه لب، لبیک میگویم در این راز و نیاز
باده مست و باده نوشان مست و ساقی مستِ مست
مست میچرخد به دورش عالمی ساغر به دست
پس «الا یا ایها الساقی ادر کاساً» عظیم
تیغ را برگیر، بسم الله رحمن الرحیم
برق هیبت در نگاهت چشم او را خیره کرد
ناگهان گردی به پا شد که هوا را تیره کرد
تا به راه انداختی آن گردباد حیدری
عمرو جای جنگ شد مبهوت آن جنگاوری
دم به دم چرخیدی و چرخاندی آن تیغ دو دم
هم چپ و هم راست بودی، پلک تا می زد به هم
در زمین با لرزهی گامت قیامت می کنی
«یا قسیم النار و الجنة»! چه قسمت می کنی؟
@hosenih
می زنی شمشیر هم چون آذرخشی مرگ بار
نه، نمی فهمد زبانی عمرو، الا ذوالفقار
تیغ با آن وزن در دستان تو مثل پرست
پر درآورده ست، حق دارد، به دست حیدرست
یک نفس بر عمرو می تازی و او درمانده است
تیغ هم مثل سپر در دست دیگر مانده است
هر چه دارد در دفاع از جان خود رو می کند
پیش تو شیر قدیمی کار آهو می کند
باورش می شد اگر رزم تو در بدر و اُحُد
پیش تیغت وا نمی ماند این چنین در کار خود
گفت با خود بی رقیبم چون که دیگر حمزه نیست
او نمی دانست سیف الله، بعد از این علی ست
باورش شد پنجه ها وقتی اسیر شیر بود
باورش شد قدرت بازویت امّا دیر بود
تیغ برّان بود، امّا تیغِ ایمان را زدی
پای او نه پایه های کفر و عصیان را زدی
نقشه ی اهل تکاثر باز نقشی شد بر آب
شَر به خاک افتاد و سر خم کرد پیش بوتراب
آمدی چون عید نو تا قفل زندان بشکنی
دیو مردم خوار را چنگال و دندان بشکنی
پای آن دیو سیه از روی زانو شد دو نیم
چیست پا، وقتی نیاید در صراط المستقیم؟
مثل بت آن کوه آهن بر زمین افتاده بود
کفر بر پای امیر المومنین افتاده بود
عمرو!، عُمرت غرورت از کفت بیرون کشید
عبدِ «وَد» بودی و عبد «رَب» تو را در خون کشید
خویش را بر باد با دستان خود دادی چرا؟
عمرو! ـ چشمت کورـ با حیدر در افتادی چرا؟
عرش هم تکبیر گفت از شور پیکارت علی!
عقل انگشتش به لب، وامانده در کارت علی!
در دلم توفان اسرار تو دامن می کشد
وای اگر گویم، ابوذر تیغ بر من می کشد
@hosenih
آن که پیش ضربتش اعمال ما فانی ست کیست؟
آن که می داند در این عالم که حیدر کیست، کیست؟
من کم آوردم، ببین لبریز شد دریای من
باز هم با چاه رازت را بگو مولای من
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت سالروز #جنگ_خندق
#امیرالمومنین_ع_مدح
#قاسم_صرافان
▶️
خویش را در کام شیر انداخت او با پای خود
تا پرید این سو و جولان داد «عمرو عبدِوُد»
هی رجز میخوانَد و هی بی قراری می کنی
وای از آن ساعت که تو قصد شکاری می کنی
@hosenih
«لا فتی»! پیش آمدی «لا سیف» در دستان تو
گفت احمد: نه، ولی نه از هراسِ جانِ تو
گفت نه، تا دیگری با «عمرو» رو در رو شود
گفت نه، تا دست آن پر ادّعاها رو شود
دیدمت شیر جوان! تا آمدی غرّان ز رَه
گفتی: اِنّی فارِسٌ، سَمَّیتُ اُمّی حیدَرَه
گفتي آري اين منم حيدر امير المومنين
مي رسم چون عاشقان بي باك و مي لرزد زمين
عمرو! آن «هل من مبارز» شد صدای آخرت
خوب می بینم که می چرخد اجل دور سرت
گیرم از جنگاوران بر تو کسی غالب نبود
اسم آن ها که علی ابن ابی طالب نبود
@hosenih
در زمین با هر که جنگیدی تو بردی پهلوان!
دور دور ماست دیگر، ما یلان آسمان
قلب حق در سینهی من در پس این جوشن ست
جنگ با «قهار» تکلیفش از اول روشن ست
آمدم تا جان بگیرم یا که از جان بگذرم
آمدم با ضربتی از جن و انسان بگذرم
آمدم با ضربتي از جنس لا حول و لا
تا كه يار از ذوالفقارم بشنود قالو بلا
روز خندق را همان روز الستم می کنی
خون فرقم را تو می ریزی و مستم می کنی
فرق من باز و سپر باز و دهان تیغ باز
با سه لب، لبیک میگویم در این راز و نیاز
باده مست و باده نوشان مست و ساقی مستِ مست
مست میچرخد به دورش عالمی ساغر به دست
پس «الا یا ایها الساقی ادر کاساً» عظیم
تیغ را بردار، بسم الله رحمن الرحیم
@hosenih
در زمين با لرزه گامت قيامت مي كني
يا قسيم النار و الجنه چه قسمت مي كني
مي زني شمشير همچون آذرخشي مرگبار
نه نمي فهمد زباني امر الا ذوالفقار
تیغ با آن وزن در دستان تو مثل پرست
پر درآورده ست، حق دارد، به دست حیدرست
هر چه دارد در دفاع از جان خود رو می کند
پیش تو شیر قدیمی کار آهو می کند
باورش شد پنجه ها وقتی اسیر شیر بود
باورش شد قدرت بازویت امّا دیر بود
تیغ برّان بود، امّا تیغِ ایمان را زدی
پای او نه پایه های کفر و عصیان را زدی
خویش را بر باد با دستان خود دادی چرا؟
عمرو! ـ چشمت کورـ با حیدر در افتادی چرا؟
عرش هم تکبیر گفت از شور پیکارت علی!
عقل انگشتش به لب، وامانده در کارت علی!
@hosenih
آن که پیش ضربتش اعمال ما فانی ست کیست؟
آن که می داند در این عالم که حیدر کیست، کیست؟
من کم آوردم، ببین لبریز شد دریای من
باز هم با چاه رازت را بگو مولای من
***
برای شنیدن صوت دکلمه این شعر توسط شاعر محترم جناب آقای قاسم صرافان اینجا را کلیک کنید
http://s3.picofile.com/file/7540752575/sarafan_2.mp3.html
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت سالروز #جنگ_خندق
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیر_عظیمی
▶️
خاک بودیم و یاعلی گفتیم
جان گرفتیم تا علی گفتیم
ما به ربی که روحمان بخشید
همگی یکصدا علی گفتیم
در قنوت نماز روز ازل
ربنا آتنا علی گفتیم
"یا علی" ذکر اعظم حق را
مصطفا گفت، ما علی گفتیم
روز خندق همین که جبراییل
نعره زد "لا فتی" علی گفتیم
این "علی" من "علی" ولی خداست
ذکر سبحان ربی الاعلی است
@hosenih
شیر پروردگار شد حیدر
شاه دلدل سوار شد حیدر
قدرت الله عرصه های نبرد
صاحب ذوالفقار شد حیدر
آن که "فی الفتنه" هست "عین الله"
چشم شیطان درآر شد حیدر
در شب توطئه علیه رسول
یاور جان نثار شد حیدر
مهر و قهر خداست این مولا
قاسم نور و نار شد حیدر
حک کن ای عرش، روی لوح بصر
ها علی بشر، فکیف بشر
@hosenih
روز محشر نوشته بر میزان
بغض او کفر، حب او ایمان
می درخشد چو ماه در محشر
مومن مرتضی علی عنوان
مژده دادند می رود به بهشت
شیعه ی او علی علی گویان
نغمه ی درب جنت است "علی"
لب حورا به اوست دُر افشان
در مقام مدیحه خوانی او
جبرییل است مرغ خوش الحان
حق خدا، حق علی و حق یاهو
وحده لا علی الا هو
@hosenih
شیعه باید علی نگر باشد
حیدری وار در خطر باشد
شیعه باید چو مالک و بوذر
دشمن هر چه فتنه گر باشد
شیعه باید سقیفه بازان را
مانع راه و دردسر باشد
شیعه باید شبیه فاطمه بر
رهبر خوشتن سپر باشد
شیعه باید که در دفاع ولی
خود حریف چهل نفر باشد
شیعه با رهبرش "وفا" دارد
ذکر "نفسی لک الفدا" دارد
@hosenih
نوکر مرتضی شدن خوب است
در وجودش فنا شدن خوب است
قنبرش بودن آرزوی همه است
فضه ی این سرا شدن خوب است
پشت درب غریبی حیدر
یار خیرالنسا شدن خوب است
ای گنه کار شرمسار اینجا
حر کرببلا شدن خوب است
پیکری داد زد ته گودال
پای دین سر جدا شدن خوب است
پیکری داد زد که... آه... نیا!
برو زینب ... به قتلگاه نیا!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت سالروز #جنگ_خندق
#امیرالمومنین_ع_مدح
#مهدی_مردانی
▶️
"هل من مبارز" نعره دنیا را تکان می داد
در خندقی خود کنده شهر از ترس جان می داد
اینک سوار کفر زیر رقص شمشیرش
لبخند شیطان را به پیغمبر نشان می داد
@hosenih
«یک مرد آیا نیست؟» این را کفر می پرسید
آن روز ایمان مدینه امتحان می داد
هر کس قدم پس می کشید و با نگاه خود
بار امانت را به دوش دیگران می داد
با شانه خالی کردن مردان پوشالی
کم کم رجز ها مزه ی زخم زبان می داد
«رخصت به تیغم می دهی؟» این را علی پرسید
مردی که خاک پاش بوی آسمان می داد
فرمود نه بنشین علی جان تو جوان هستی
آری همیشه پاسخش را مهربان می داد
::
«هل من مبارز» نعره گویا از جگر می زد
فریاد او بر قامت شهری تبر می زد
او می خروشید و رجز می خواند و بر می گشت
او مثل موجی بود که بر صخره سر می زد
کم کم هوا حتی نفس را بند می آورد
نبض مدینه پشت خندق تند تر می زد
زنها میان خانه ها شیون به پا کردند
انگار تک تک خانه ها را نعره در می زد
فریاد بغض بچه های شهر را بلعید
ساکت که می شد، دیو فریادی دگر می زد
یک بار دیگر اذن میدان خواست از خورشید
لب های شیرین علی حرف از خطر می زد
@hosenih
فرمود: «نه» هر چند که قلب علی را دید
مثل عقابی در قفس که بال و پر می زد
::
«هل من مبارز» باز زانوی علی تا شد
این بار دیگر اذن میدان یک تمنا شد
فرمود پیغمبر:«علی جان! یا علی! برخیز.»
خندید(بند از دست های شیر حق وا شد)
شمع شهادت شعله ور بود و خدا می دید
پروانه در آتش بدون هیچ پروا شد
برقی زد آهن پاره شد بند دل دشمن
تا تیغه های ذولفقار از دور پیدا شد
تا انعکاس صورتش بر ذوالفقار افتاد
ابرو گره زد تیغ روی تیغ زیبا شد
مثل عقابی در نگاه عمرو می چرخید
فرصت برای تیز پروازی مهیا شد
اعجاز یعنی ضربه ی دست علی آن روز
دشمن اگر که رود، او مانند موسی شد
@hosenih
تا لافتی الّاعلی را آسمان می خواند
لاسیف الّاذولفقار این گونه معنا شد
در وصف این ضربت خدا حتی غزل دارد
آری علی با ضربتی عالی اعلا شد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت سالروز #جنگ_خندق
#امیرالمومنین_ع_مدح
ای میوهی رسیدهی باغ خدا علی
آب و غذای سفرهی اهل ولا علی
بدر و حنین و خیبر و خندق که جای خود
تنزیل آیه های علق در حــرا ... علی
شاعر: #یاسر_حوتی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت سالروز #جنگ_خندق
#امیرالمومنین_ع_مدح
یا علی گفتم جنونم باز هم بسیار شد
نقطه بودم حب حیدر دور من پرگار شد
کار هر کس نیست فتح خندق و بدر و حنین
قصه ها دارد اگر که در لقب کرار شد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e