eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ صفاي زندگيم آيه هاي قرآنت بيا به ما بركت ده به بركت نانت تويي كه كعبه به دور سر تو مي گردد رسول آينه ها، هستي ام به قربانت كسي كه عطر گداي تو بر مشامش خورد چنان اُويس قرن مي شود پريشانت تويی كه ماه بُود مُهر جانماز شبت تويي كه حضرت حيدر شده مسلمانت شبي بيا و مرا زائرحريمت كن چرا كه عطر خدا مي وزد ز ايوانت اگر كه خاك كف پای توست عرض و سماء بهشت شاخه ياسي است كنج گلدانت تويي كه در حرم چشم هات معلوم است كه خاك پاي علي بوده است سلمانت بيا و آتش جان مرا گلستان كن بيا به حق حسينت مرا مسلمان كن @hosenih هميشه سفره لطفت به عالمي وا بود حراي خانه تو جانماز زهرا بود تويي كه وقت نماز جماعتت هر شب هميشه در صف اول يقين مسيحا بود مرا به خاك درت نوكريست اربابي چرا كه خاك درت كوه طور موسي بود هميشه دور و بر خانه بهشتي تو يكي دو تا نه، هزاران فرشته پيدا بود كسي كه از در اين خانه رهگذر مي شد نديده روي تو را بدتر از زليخا بود در آن حوالي گرم حجاز هم تنها دل تو بود كه همواره مثل دريا بود كسي كه پشت سرت حامي رسالت بود نوشته اند كه تنها علي اعلا بود علي كنار تو بود و تو هم كنار علي و فاطمه همه جا بود ذوالفقار علي @hosenih تو از نخست برايم پيامبر بودي در آسمان خدا برترين قمر بودي تكامل همه اديان به دست هاي تو بود چرا كه پيش خدا بهترين بشر بودي پيمبران همه هم رأی بوده اند اين كه تو از تمامي آنها رسول تر بودي نديده ام كه كسي هم تراز تو باشد تو از ولادتت آقا ز خلق سر بودي پيمبري تو از اولش مشخص بود امين مردم و همواره معتبر بودي پيمبران همه شاگرد مكتبت هستند وعالمي همه مديون زينبت هستند @hosenih پيامبر شده اي كه براي تو باشيم هميشه تا به ابد مبتلاي تو باشيم تو گرم ذات خدا باش تا كه ماها هم.... ...غلام و نوكر خلوت سراي تو باشيم بيا كرم كن و كاري كن اين كه تا آخر كنار خانه زهرا گداي تو باشيم ببند گردن ما را به پاي سلمانت كه تا هميشه به زير لوای تو باشيم چه مي شود كه اويس قرن شويم و شبي كنار صحن حسينت فداي تو باشيم چه مي شود كه شبيه ابوذر و مقداد بلالمان بكني تا عصاي تو باشيم چه مي شود كه شبيه ملائكه هر شب دخيل رشته اي از آن عباي تو باشيم مرا شبيه غلامان خود معطر كن عنايتي كن و من را غلام حيدر كن @hosenih قرار بود چهل روز در حرا باشد و از تمامي مخلوق هم جدا باشد قرار بود كه او باشد و خدا باشد خدا معلم و شاگرد، مصطفي باشد كسي اجازه ندارد به اين حريم آيد به غير يك نفر آن هم كه مرتضي باشد خدا به غير نبي معتكف نمي خواهد مقام هر كسي اين نيست با خدا باشد همان كه كل بشر ريزه خوار خادم اوست همان كه خاك درش مُهر انبيا باشد همان كه فاطمه اش افتخار قرآن است كسي نديده، چنين دختري كجا باشد تمام حاجت اين عبد رو سياه اين است چنين شبي حرم مشهد الرضا باشد برات نوكريش را ابالحسن بدهد كبوترانه شب جمعه كربلا باشد بيا و عيدي من را بده به چشم ترم بگيردست مرا و به كربلا ببرم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت آخرش این خاک ایوانش طلایی می‌شود گنبد و گلدسته های باصفایی می‌شود این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن هرکسی اینجا بیاید مجتبایی می‌شود پنجره فولاد اینجا چه قیامت می‌کند واقعاً اینجا عجب دارالشفایی می‌شود نقشه‌ی این صحن را باید که از زهرا گرفت نقشه را مادر دهد وه چه بنایی می‌شود گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن پرچم سجاد، دارد دل هوایی می‌شود! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ باقر علم مصطفا هستم وارث حلم انبیا هستم ساکن عرش کبریا هستم از اهالی کربلا هستم سینه ام ‌از غم و بلا چاک است سنگ روی مزار من خاک است @hosenih نورم از نور حضرت زهراست پدرمن شفیع روز جزاست عشق من در تمامی دلهاست جدمن آفتاب عاشوراست سینه ام مملو از تب عشق است مکتبم چونکه مکتب عشق است @hosenih قطره قطره شبیه بارانم من امام حدیث و قرآنم از همان کودکی پریشانم بسکه با گریه روضه میخوانم اشک جاری و سوزو گریه منم چونکه همبازی رقیه منم @hosenih همۀ خاطرات من درد است زندگی و حیات من درد است دفترم که دوات من درد است تاقیامت بساط من درد است آفتاب غمم غروب نداشت عمرمن لحظه های خوب نداشت @hosenih من خودم مشک پاره را دیدم گلوی شیرخواره را دیدم غارت گاهواره را دیدم تن روی قناره را دیدم ارباً ارباًی اکبر آبم کرد زخم پهلوی او کبابم کرد @hosenih علم افتاد و عمه جان افتاد ناگهان دیدم آسمان افتاد تازیانه به جانمان افتاد روی جسم همه نشان افتاد قسمتم زخم خار صحرا شد روی عمه شبیه زهرا شد @hosenih می شود نیزه دید و اشک‌ نریخت؟ روی مقتل رسید و اشک نریخت؟ میشود دل برید و اشک نریخت؟ از گلو بوسه چید و اشک نریخت؟ دیدم از تل تنی که لرزان شد وقتی افتاد نیزه باران شد @hosenih من خودم قتل شاه را دیدم خیمۀ بی سپاه را دیدم عمۀ بی پناه را دیدم من خودم قتلگاه را دیدم پدرم ‌را اسیر تب دیدم روزها را تمام، شب دیدم @hosenih گریه های رباب را دیدم ناقۀ بی رکاب را دیدم کل بزم شراب را دیدم محمل بی حجاب را دیدم دردلم زخمهای دشنام است قاتل من خرابۀ شام است @hosenih روی دست گلی سربابا دختری مثل مادر بابا پای او بود منبر بابا سر به او گفت دختر بابا می برم با خودم تو را بابا چشم خود را ببند با بابا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تکیه بر منبر تو دادم و بالا رفتم روضه باعث شده تاخانه زهرا رفتم پای من بسته شد از بار گناهان زیاد دست و پابسته شدم روضه ات اما رفتم @hosenih اول روضه شبی چای تورا نوشیدم چای نوشیدم و تا عرش معلا رفتم گفته بودند حرم عرش خدای ازلی ست اربعین آمدو من هم به تماشا رفتم همه رفتند حرم من هم ازینجا رفتم بی شک از برکت این سینه زنی‌ها رفتم اول راه دلم سوخت بریدم دیگر یک قدم راه که چون زینب کبری رفتم بی گمان روی پر روح الامین می رفتم بی گمان تاحرمش بی سرو بی پا رفتم یاد زینب وسط راه زمین می خوردم روضه می خواندم و چون ماه زمین میخوردم از سه ساله دوسه خط روضه شنیدم ای وای ناخود آگاه وآگاه زمین میخوردم مادری سینه زنان راه می‌آمد آنجا تاکه میگفت فقط آه زمین میخوردم @hosenih آب هم بود غذا بود رفیقم هم بود یاد افتادنت ای شاه زمین میخوردم ازحرم آمده بودم به حرم می رفتم گاه پا می شدم و گاه زمین میخوردم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عمری برای داغ زهرا گریه کردی هرنیمه شب همپای مولا گریه کردی درپای تو خاک بقیع ازاشک گل شد وقتی که گفتی واحسینا گریه کردی @hosenih اول برای زینب و داغ حسینش بعدش برای دست سقا گریه کردی یکبار دیدی که رباب از حال رفته صدبار مثل موج دریا گریه کردی دیدی رقیه نیست جای او سکینه هربار که میگفت بابا گریه کردی خوب است که شام غریبان را ندیدی با روضه های خارِ صحرا گریه کردی حرف سه شعبه آمد و ازحال رفتی دیدی کسی می افتد از پا گریه کردی گرم عزای بچه های خود نبودی با گریه های زینب اما گریه کردی تشت طلا و خیزران که ندیدی ابری شدی با حرف زن‌ها گریه کردی @hosenih حرف کنیز آمد سکینه زود تب کرد لطمه زدی هی صورتت را، گریه کردی بی بی  نبودی موی دختر بچه ها سوخت قد تمام سینه زن‌ها گریه کردی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نام تو را در دفتر خاتم نوشتند هادی نسل حضرت آدم نوشتند ما راه و رسم نوكری را برگزيديم چون كه شما را رهبر عالم نوشتند يک قطره از مدح تو را كه ثبت كردند ديدند بالاتر ز صدها، يم نوشتند هر كس كه از نام شما يک‌بار دم زد نام ورا مداح عيسی دم نوشتند جزو ارادتمندهای روضه‌ی تو شكر خدا كه نام ما را هم نوشتند خوشبخت آن‌هايند كه مست تو هستند بدبخت آن‌هايی كه از تو كم نوشتند از داغ مظلوميتت آقای عالم چشمان ما را چشمه‌ی زمزم نوشتند نام تو را پروردگارت گفته هادی چون در كرامت مثل بابايت جوادی @hosenih قطعاً مسيحا هم به فرمان تو باشد پای كلاس درس عرفان تو باشد ذكر دعای جامعه زيباست اما زيباترش اينكه در ايوان تو باشد پای دعای جامعه می‌خواهم آقا ابواب ايمان وا به امان تو باشد با يک نگاهت صاحب ملک زمين است آنكس كه يک لحظه پريشان تو باشد وقتی محالّ معرفت الله هستی بايد همه‌عالم سر خوان تو باشد حتی مسيحی‌ها ارادت بر تو دارند اين هم ز الطاف فراوان تو باشد آقا سلاطين جهان را بنده كردی با يک نگاهت بردگان را زنده كردی @hosenih شكر خدا يک عمر دستم را گرفتی درس كرامت از خود بابا گرفتی اينكه دو عالم روضه‌خوان غربت توست ارثی‌ست كه از غربت مولا گرفتی با يک دمت ارض و سما را زنده كردی تو گوی سبقت از دم عيسا گرفتی ياد رقيه كرده‌ای آن لحظه‌ای كه در اوج غربت در خرابه جا گرفتی وقتی تو را بردند در خان الصعاليک روضه برای زينب كبری گرفتی در زير پايت آسمان از جاش پاشد از بركت تو سامرا عرش خدا شد @hosenih نامت علی بود و غريبی را چشيدی بار غم و غربت به دوش خود كشيدی صحن و سرای خاكی‌ات اين را به من گفت بعد از شهادت هم تو روز خوش نديدی آقا شنيدم روضه‌خوان ياس بودی با روضه‌های مادرت زهرا خميدی؟ ابن‌الرضايی كه علی بوده‌ست نامت در كوچه‌ها آيا تو هم طعنه شنيدی؟ آيا درِ باغ تو را آتش كشيدند؟ آيا تو هم از دست اين مردم بريدی؟ آيا طناب افتاد دور گردن تو؟ قطعا در آتش همسر خود را نديدی با اينكه تو جان داده‌ای از ظلم و كينه اما امان از روضه‌ی شهر مدينه @hosenih آتش به روی ياس و نيلوفر كشيدند شعله به باغ سبز پيغمبر كشيدند در جنت الاعلی پيمبر روضه‌خوان شد وقتی قباله از كف مادر كشيدند قلب تمام عرشيان شد پاره پاره شمشيرها را تا كه بر حيدر كشيدند ديگر ملائک لانه‌ها را ترک كردند از بعد زهرا از مدينه پر كشيدند چندی گذشت و در دل گودال خونين بر روی عشق فاطمه خنجر كشيدند وقتی سر بابا به روی نيزه‌ها رفت از دختران بی‌پدر معجر كشيدند بابا ز روی نيزه صدها مست می‌ديد بر صورت اطفال جای دست می‌ديد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای ز روی تو روی حق پیدا آفتاب قدیمی دنیا ای که دریاست پیش تو قطره ای نَمی از کرامتت دریا ای مسلمان چشم تو آدم شده روی تو قبلۀ حوا ای به طفلی فقیه هر مرجع ای امام تمام عالِم‌ها به گمانم که حضرت موسی نامتان را نوشته روی عصا یا که اصلاً مسیح وقت شفا می‌بَرد یا جواد! نام تو را این همه جود و فضل و احسان را ارث بردی ز مادرت زهرا با گداییِ تو بزرگ شدیم یا علی اکبر امام رضا روز اول که یادمان کردند ریزه خوار جوادمان کردند جود و بخشش برای تو هیچ است کل عالم ورای تو هیچ است باغ جنت به آن همه عظمت پیش صحن و سرای تو هیچ است از روایات عشق فهمیدم جان عالم به پای تو هیچ است این بلندی خاک تا افلاک پیش گلدسته‌های تو هیچ است دین ما، بندگی ما همه‌اش به خدا بی ولای تو هیچ است کعبه، زمزم، حرم، صفا، مروه همه پیش صفای تو هیچ است بیش از این مدح تو نمی‌دانم شعر من در ثنای تو هیچ است ای امام جوان اهلُ البیت قمر آسمان اهلُ البیت دل ما غرق در عنایت توست تشنۀ بادۀ ولایت توست در همان کودکی امام شدی این خودش برترین لیاقت توست اینکه زهراست مادرت آقا به خدا بهترین سعادت توست روز محشر تمامیِ عالم دست بر دامن شفاعت توست از درت خلق دستِ پُر رفتند جود و بخشش همیشه عادت توست هرکه یک بار شد نمک گیرت تا ابد بندۀ کرامت توست کاش می‌شد که در حرم بودم در شبی که شب شهادت توست همسرت قاتلت شده آقا این خودش راز سخت غربت توست همسرت پیر و مو سفیدت کرد در جوانی تو را شهیدت کرد گوشۀ حجره بی صدا بودی به غم و غصه مبتلا بودی جگرت سوخت، با لب تشنه چون جگرگوشۀ رضا بودی چقدر زود پرپرت کردند تو امام جوان ما بودی موقع دست و پازدن قطعا یاد گودال کربلا بودی یاد غم های عمه ات زینب یاد طفلان بی نوا بودی یاد طفلی که تا پدر را دید گفت بابای من کجا بودی؟ از میان تنور آمده ای یا که بر روی نیزه ها بودی؟ ای پدرجان ز نیزه افتادی؟ به نظر زیر دست و پا بودی دخترت را ببر که پیر شده رفتنم مدّتیست دیر شده ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دست منو زنجیر ،فکرش را نمی کردم چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی کردم بالای تل بودم خودم دیدم که شد خنجر باحنجرت درگیر، فکرش را نمی کردم @hosenih من باتو بودم بی تو از عمرِ بدون تو... ...اینقدر باشم سیر ! ، فکرش را نمی کردم مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم اما گلو و تیر، فکرش را نمی کردم دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی کردم بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد آن دستِ پرچم‌گیر،...فکرش را نمی کردم تا بود عباسم کنارم، شمر می لرزید حالا که گشته شیر، فکرش را نمی کردم شمشیر بالارفت و پایین آمد و اکبر... مُردم از آن تصویر،فکرش را نمی کردم در کوچه های کوفه در پیش کنیزانم خیلی شدم تحقیر،فکرش را نمی کردم @hosenih خوابی که دیدم در زمان خردسالی ام با اینکه شد تعبیر،فکرش را نمی کردم حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه ای وای از این تقدیر،فکرش را نمی کردم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عمری برای داغ زهرا گریه کردی هر نیمه‌شب هم‌پای مولا گریه کردی درپای تو خاک بقیع از اشک گل شد وقتی که گفتی «واحسینا» گریه کردی اول برای زینب و داغ حسینش بعدش برای دست سقا گریه کردی یکبار دیدی که رباب از حال رفته صدبار مثل موج دریا گریه کردی دیدی رقیه نیست جای او سکینه هربارکه می‌گفت بابا گریه کردی خوب است که شام غریبان را ندیدی با روضه‌های خار صحرا گریه کردی حرف سه شعبه آمد و ازحال رفتی دیدی کسی می‌افتد از پا گریه کردی گرم عزای بچه‌های خود نبودی با گریه‌های زینب اما گریه کردی تشت طلا و خیزران را که ندیدی ابری شدی با حرف زن‌ها گریه کردی حرف کنیز آمد، سکینه زود تب کرد لطمه زدی هی صورتت را گریه کردی بی بی  نبودی موی دختر بچه‌ها سوخت قد تمام سینه‌زن‌ها گریه کردی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای عموجانِ حرم، باز به من احسان کن یک شب جمعه مرا کرببلا مهمان کن شاعر: @dobeity_robaey
در آرزوی ای عموجانِ حرم، باز به من احسان کن یک شب جمعه مرا کرببلا مهمان کن @dobeity_robaey
دست منو زنجیر، فکرش را نمی‌کردم چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی‌کردم بالای تل بودم، خودم دیدم که شد خنجر باحنجرت درگیر، فکرش را نمی‌کردم من باتو بودم، بی تو از عمرِ بدون تو... ...اینقدر باشم سیر ! فکرش را نمی‌کردم مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم اما گلو و تیر، فکرش را نمی‌کردم دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی‌کردم بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد آن دستِ پرچم‌گیر...، فکرش را نمی‌کردم تا بود عباسم کنارم، شمر می‌لرزید حالا که گشته شیر...، فکرش را نمی‌کردم شمشیر بالا رفت و پایین آمد و اکبر... مُردم از آن تصویر، فکرش را نمی‌کردم در کوچه‌های کوفه در پیشِ کنیزانم خیلی شدم تحقیر، فکرش را نمی‌کردم حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه ای وای از این تقدیر، فکرش را نمی‌کردم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e