eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
338 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا حق روضه ادا شود بودند دشمنان تو همدست می زدند وقتی که شمر راه تو را بست، می زدند از روی اسب در دِلِ گودال قتلگاه تو واژگون شدی و...همه دست می زدند!!! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
✔️بهانه‌ی برای تعطیلی عزاداری سیدالشهدا(ع) پذیرفته نیست از شهر بدون روضه چون بیزاریم پای تو هرآنچه هست را می آریم امسال به شکل دگری آقا جان پر شور تر از گذشته روضه داریم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ باز آمد بوی ماه مهر اما با حسین میرسد از عِلم آموزان نوای یاحسین عِلم آن عِلم است تا ما را حسینی تر کند عشق آن عشق است که ما را رساند تا حسین @hosenih عمر را در باتلاق معصیت طی کرده ایم ما بدی کردیم در حق حسین اما حسین... مثل حر ما را خرید و مثل حر آزاد کرد جان به قربانش که هم دنیا و هم عقبا حسین.... دستگیری میکند از مردم بی دست و پا کیست در عالم به این لطف و کرم الّا حسین با کلامی میدمد در قلب هر دل مرده جان با نگاهی میکند هر قطره را دریا حسین نام او را با ادب، با احترام آور به لب روضه خواند فاطمه با ناله های "واحسین" یاور دین خدا و نور چشمان رسول مانده در دشت بلا بی یاور و تنها حسین گوش جان بگشا به "هل من ناصر"ش آری هنوز یاری دین را تقاضا میکند از ما حسین @hosenih تا علیِ اصغرش را بر فراز دست برد نقش بر تاریخ زد مظلومی خود را حسین سرخی صبح ازل را بُرد تا شام ابد با نثار خون خود در ظهر عاشورا حسین ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بر آسمان، هلال محرّم چه دیدنی است! یک خنجر و دل همه عالم چه دیدنی است! مه در محاق خیمه زده، مهر در شفق افلاکیان به هیأت ماتم چه دیدنی است! @hosenih انجم به روضه‌خوانی عیّوق تشنه‌اند زهره شده است مشتری غم، چه دیدنی است! چون نوح، هود و صالح و آدم به نوحه‌اند این حلقه را نگینی خاتم چه دیدنی است! در سیل اشک، یونس و یوسف به موج آه این قعر چاه و آن به دل یم چه دیدنی است! شور نوای موسی عمران شنیدنی شال عزای عیسی مریم چه دیدنی است! سرخ است دیدگان سیاه و سفید خلق یک‌رنگی سلاله‌ی آدم چه دیدنی است! با ، بیا و بخوان شعر «باز این چه شورش است‌» به عالم؟ چه دیدنی است!! ذی‌حجّه شد تمام و نشد حجّ وی تمام اتمام حجّ او به محرّم چه دیدنی است!! @hosenih میدان جنگ، مروه‌؛ خیام حرم، صفا خود کعبه و شریعه چو زمزم چه دیدنی است!! بر جنّت رضایت او دست یافت حُرّ بگْذشتن از بهشت و جهنّم چه دیدنی است!! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ماه جانان شده باید ز سر و جان گذری بر تو نفرین گر از این مسئله آسان گذری آسمان آه بکش ، نعره بزن ، اشک ببار ای زمین خاک به سر کن که ز سامان گذری گل ، گریبان بدر از محنت هفتادو دوگل و تو ای خار نبینم ز مغیلان گذری آب ای آب دگر بیش سفارش نکنم میزبانی ، نکند دیر به مهمان گذری سنگ خارا ،نشود سنگ جفا پیشه شوی تا که بر سجده گه شاه شهیدان گذری و تو ای باد در این بزم حواست باشد نکند سر زده از پرده نشینان گذری حرف افتاده دگر اشک خدا در آمد وای گر سالم از این روضه ی جانان گذری بار اول نبود ، دفعه ی آخر هم نیست کاینهمه شور ز غوغای حسین بن علی ست @hosenih هر که دارد هوس کرببلا گوش کند جز حسین هر چه به سر داشت فراموش کند رو به سر منزل معشوق رود حضرت عشق می شود تشنه که تا جام بلا نوش کند یک علی در برخود وان دگری درآغوش می رود تا که بنا مرقد شش گوش کند آخر آن خاک چه دارد که پس زائر او صاحب کعبه خودش نغمه ی چاووش کند همه جا ذکر حسین از نفس فاطمه است مدعی را چه به این ذکر که خاموش کند صحبت پیرهن مشکی ما نیست ، غمت کعبه را تا ابدالدهر سیه پوش کند یک سفر کرببلا برده و آرامم کن طفل درمانده فقط میل به آغوش کند در همان کرببلایی که به من دادی جان میهمانم کن و این جان مرا بازستان @hosenih غیر ارباب که داند که غم نوکر چیست کربلا دیده فقط پی ببرد محشر چیست یا حسین پرده بینداز که معلوم شود برزخ بین گل یاس و نیلوفر چیست بین تیر سه پر و آب مُرَدَد ماندیم سهم از شیر گرفته شدن اصغر چیست در مناجات ندیدند به کس زُل بزنی سر تسبیح کف دست تو و اکبر چیست هضم این مسئله سنگین شده بر ما مددی آخر این قصه ی غارت شدن معجر چیست رقص سر نیزه شنیدیم ولی فاش بگو در بر خواهر تو ، قصه ی رقص سر چیست چند روزیست که سرگرم رقیه هستی سر نهادن به روی دامن این دختر چیست تا که آن قاتل خونخوار تو مُکنت گیرد طفل شیرین دهنت بعد تو لکنت گیرد @hosenih درحرم قحطی آب است خدارحم کند حال اطفال خراب است خدا رحم کند آنکه این خیمه به آن خیمه سراسیمه دود به گمانم که رباب است خدا رحم کند هدف این است که بر خاک رسد زانویی که به زینب چو رکاب است خدا رحم کند ز حرم جمع شده زیور و خلخال ، فقط دختری مانده که خواب است خدارحم کند تیغ کز عهده ی حلقوم تو بر می آمد چه نیازی به طناب است خدا رحم کند به همان چادر پر وصله و خاکی سوگند صحبت کشف حجاب است خدا رحم کند کربلا با همه ی داغ فقط یک بغض است گریه اش بزم شراب است خدا رحم کند با نقاب آمده ها دعوی قتلت دارند وای و صد وای از آنانکه ز تو بیزارند @hosenih حیف ازاین شاه که جولانگه شمشیر شود حیف از آن سینه که آرامگه تیر شود بخدا بعد چهل مرتبه خطبه خواندن حیف ، از آیه ی تطهیر که تکفیر شود وضع هر بیشه ی بی شیر به هم می ریزد بعد عباس ، عدو گرد حرم شیر شود رفته بودی سر جسم پسرت برگردی چه کسی طی چنین فاصله ای پیر شود به تلظی برسد ، کار تمام است حسین نکند اصغر تو کشته ی تاخیر شود آنکه با وعده ی سوغات به طفلش اینجاست پی آنست که با طفل تو درگیر شود تا وجب در وجب این خاک به سهمش برسد تیغ داند که چسان جسم تو تکثیر شود با وجودی که به انگشت تو تنگ است حسین وه چه انگشتر دست تو قشنگ است حسین ادامه شعر در پست بعدی👇👇
ادامه شعر قبلی👆👆 اُف برآنان که چنین پشت به مسلک کردند روز عاشور تو بر خویش مبارک کردند شه دین گو به کدامین غم تو گریه کنیم آخر اینان به مسلمانی تو شک کردند با زمین خورده ی شرمنده دگر لج نکنند از چه عباس تو را هم قد کودک کردند کاش جد تو چنین بوسه نمی داد تو را شده ای شکل ضریحی که مشبک کردند چقدر آن سر پاکت به تنت می آمد راستی ارث نبی را ز چه منفک کردند سهم آن سر که فقط تشت نبوده شاید بهر دردانه ی تو فکر عروسک کردند خواستند نام تو از دیده ی ما محو کنند بیشتر عشق تو بر سینه ی ما حک کردند @hosenih عرش از نور تو فیض سحری می گیرد جنت از خاک درت مستمری می گیرد اوج پرواز تو را شهپر جبریل نداشت دم جانبخش تو را صاحب انجیل نداشت کاش یا صحبت عباس و امان نامه نبود یا عدو حداقل نسبت فامیل نداشت یک علی بیشتر از نسل تو باقی می ماند ورنه یک قطره چنان قال و چنین قیل نداشت کینه ی حرمله با آن دل دریایی تو اثری دسته کم از معجزه ی نیل نداشت چقدر ابرهه بر کعبه ی جانت افتاد حیف شد ، کرب و بلای تو ابابیل نداشت آنهمه زخم روی زخم برایت بس بود کاش آن قاتل تو آنهمه تعجیل نداشت بوریا بود که از خاک تو را برگرداند ورنه صدها کفن این قدرت تبدیل نداشت گر چه عاشور تو خونین ورق تاریخ است زخم هایت همگی زیر سر یک میخ است @hosenih ذوالجناح تو که برگشت هیاهو افتاد حرمت سخت به تشویش و تکاپو افتاد آسمان تیره شد و قلب زمین می لرزید رنگ خون بود که بر گنبد مینو افتاد کوثر جان تو از حلقه ی جوشن می ریخت بدنت تاب ز کف داد و ز نیرو افتاد دشمنی بانگ به تکبیر بر آورد و بگفت دیدی آخر که حسین نیز به زانو افتاد آخرین مرد نگهبان حرم افتادی ؟ گوش کن صحبت خیمه ست عدو رو افتاد تکیه بر نیزه بده قلب حرم گرم شود گر چه بر پیکر تو تیر ز هر سو افتاد بین گودال ندانم چه خبر بود ولی روی گودال زنی دست به پهلو ، افتاد اینکه مذبوحی و منحور اگر درک شود روح از پیکر هر گریه کنی ترک شود @hosenih وصف تو کاف و ها ، یا و عین و صاد است ز تو پس هرچه بگوئیم به ما ایراد است مُلک ها را همه از مالک آن بشناسند کربلا کرب و بلا نیست حسین آباد است بارها زلف تو شد شانه به دست زهرا اُف بر این دهر که زلف تو به دست باد است نعلها تا برسد رَدّ تو را گم کردند ورنه زینب به شناسایی تو استاد است خبرش خوب ،ولی حیف که خیلی دیراست اینکه برگرد عمو ، آب دگر آزاد است ساربان رفت ولی غُصّه ی تدفین تو ماند که چه سِرّی به معطل شدن سجاد است حرفم این نیست،سر بسته به نیزه سرکیست؟ آنچه با آن سر او بسته شده معجر کیست؟ @hosenih سر حق گوی که دیده که سر دار نرفت هیچ قاری چو تو در معرض آزار نرفت کار یک شهرفقط سنگ پراندن شده بود هر که آمد به تماشا زد و بیکار نرفت روی آن نیزه سر کیست که پایش آن زن چهره اش سوخت و در سایه ی دیوار نرفت بام و خاکستر و زنجیر و دو دست بسته چه بلایی که سر عابد بیمار نرفت بارها رأس تو شستند چرا در هر بار آب بر خشکی آن لعل گهر بار نرفت شأن گل پرده نشینی ست ز باور دور است نه ،بگو زینب تو بر سر بازار نرفت درهمان بزم یزیدی که سرت را بردند در شگفتم که چرا رأس علمدار نرفت بخدا حرف کمی نیست سه دفعه الشام گر نمیرم ز غم تو نفسم باد حرام @hosenih سینه ها سینه زن بی سرو سامانی تو چشم ها گریه کن گریه ی پنهانی تو طشت از جنس طلا هم نبود در شأ نت طشتی از نور بباید سر نورانی تو چقدر سخت گرفتی به حروف حلقی نذر بی حنجریت لهجه ی قرآنی تو خیزران تازه تو را کرده شبیه جدّت سوی او رفته عجب خنده ی دندانی تو زخم لبهای توکم بود در این حلقه ی زخم زخم سر ،زخم گلو ،صورت و پیشانی تو در برت رأس علی پشت سرت اشک رباب به کجا می کشد این آینه گردانی تو گوشه ی ابروی بشکسته ات ای شه کافیست تا فدای تو شود نوکر ایرانی تو روز من شام غریبان شده مولا مددی دل من تنگ شهیدان شده مولا مددی ادامه شعر در پست بعدی👇👇
ادامه شعر قبلی👆👆 ای که جان باختگان ره تو پیروزند زاهدانِ شب و شیرانِ حریم ِ روزند مستطیع است هرآن دل که تو گنجش باشی عاشقان را چه نیازی ست که زر اندوزند قصه عشق تو و سینه ی ما دانی چیست ؟ همچو شمعی که دو صد مشعل ازآن افروزند چه مجامین درت شأن رفیعی دارند عاقلان بر درشان مسئله می آموزند به فراز غمت ای دوست نشیبی نبود روضه های توحسین جان همگی جانسوزند بخدا قاتل تو شخص علی اکبر توست گر چه از حرمله تا شمر ، همه مرموزند روضه ی مقتل تو سِرّ مگوی زهراست هر که را داده لبش مهر زده می دوزند (تربت) آن خاک بود کز تو بهایش بدهند کاش قول سفر کرب و بلایش بدهند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ روييدن هلال كه كم‌كم شروع شد در نبض واژه‌ها، تپش غم شروع شد @hosenih بغض زمان شكست و دل آسمان گرفت اشك زمين ز چشمه‌ي زمزم شروع شد عالم دوباره، رنگ قيامت گرفته است شاعر بخوان، قيامت عالم شروع شد «باز اين چه شورش است» كه در جان عالم است؟ «باز اين چه شورش است»، محرّم شروع شد سال تولّد غم او، شصت و يك نبود با گريه‌های توبه‌ی آدم شروع شد قرآن گشوده‌ايم، براي تلاوتش از ابتدای سوره‌ی مريم شروع شد @hosenih از كاف و ها گذشت و سوي يا و عين رفت با صاد صبر، ناله‌زنان تا حسين رفت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ رسیده است محرم...بهار سینه زنان نگاه کن به دل بی قرار سینه زنان @hosenih تمام دلخوشی ام این شده که روز حساب مرا حساب کنی در شمار سینه زنان مخواه دستِ منِ روسیاه رو بشود بگیر دست مرا هم کنار سینه زنان به سینه می زنم و دلخوشم که مادر تو قرار داده مرا از تبار سینه زنان چه نعمتی ست از این اتفاق بالاتر؟ که با تو می گذرد روزگار سینه زنان @hosenih ملائکه چقَدَر با شکوه می گردند شبانه روز به دور مدار سینه زنان ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بریز اشک که ماه عزاست یابن شبیب برای ما همه جا کربلاست یابن شبیب تمام شهر خراسان و اهل ایران را بخوان به روضه که دل پر نواست یابن شبیب @hosenih بخوان به روضه تمام سیاه پوشان را بگو که بانی امام رضاست یابن شبیب اگرچه یک صفِ نورند چارده معصوم ولی حسین حسابش جداست یابن شبیب سفینه‌ای که حسینی است، اوسع است وسریع خدای عشق بر او ناخداست یابن شبیب علم کشان حسین اهل جَنّتند، که این حدیثِ صادق آل عباست یابن شبیب @hosenih بُریده شد سر جدّم در این محرّم ماه نفس بُریده شود گر ، بجاست یابن شبیب بریز اشک بر آنکه به روز عاشورا برای اصغر خود آب خواست یابن شبیب ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شکر خدا که زنده هستم این محرم بازآمدم زیر لوای اشک و پرچم گر با بدی با خوبها ،خواندیم درهم بوده دعای مادرت زهرا مُسلّم آقا برای ماهتان دلتنگ بودم دلتنگ رخت و شال مشکی رنگ بودم @hosenih باز آمدم تا یارسینه چاک باشم در روضه هایت زائر افلاک باشم اشکی بده تا پاک پاک پاک باشم شاید که سال بعد زیر خاک باشم ای کاش با عشق شما زیبا بمیرم در کربلا در روز عاشورا بمیرم از کودکی با عشقتان من قد کشیدم بد دیدی از من از تو جزخوبی ندیدم هرجا که بوده روضه ات باسر دویدم باروسیاهی آمدم کن روسفیدم من را جدا از خود مکن تا زنده هستم حرّی بساز از من که من شرمنده هستم تو پرچمت باشد سیه من رو سیاهم تو عصمت مطلق لیک من در گناهم تو پادشاهی من سیاهیِ سپاهم امّا همیشه با شما در قتلگاهم عُمری بود با داغتان بدحالم آقا لطمه زنانِ روضهء گودالم آقا تو بودی و در امتحان حق قبولی تو بودی و مظلومی آل رسولی تو بودی و گودال بود و شمر و خولی آمد سنان با نیّت و قصد فضولی یکدفعه با پا پیکر تو زیر و رو شد دستان زینب آنطرف تر پُر ز مو شد @hosenih مکشوف میگویم که در مقتل چها شد پاهای زهرا تاکه در گودال واشد یکدم زمین لرزید غوغایی بپا شد از مُهرهء اوّل سرت از تن جدا شد سرها به نی شد تا به کوفه ریسه بردند رأس شما را زودتر با کیسه بردند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ میزند بر سینه با چشمان تر؛ دلواپس است مادرت امسال خیلی بیشتر دلواپس است عده ای گفتند باید روضه را تعطیل کرد بیقرار است و چقدر از این خبر دلواپس است @hosenih پای کارت ایستادیم و بیا با یک نگاه محض ِ مادر نوکرانت را بخر... دلواپس است... تا قیامت این علَم هرگز نمی افتد زمین مادر است و گرچه حق دارد اگر دلواپس است روضه میخوانَد محرّم ها پیاپی زیر لب میروی تا کربلا! از این سفر دلواپس است پیش چشمت میدهد جان؛ خوش قد و بالا جوان داغ می بینی، چه داغی شعله ور! دلواپس است با سه شعبه شیرخوارت میشود سیرابِ خون از گلویِ او نمی ماند اثر، دلواپس است @hosenih در کنار علقمه با جملۂ «أدرک أخا» دست میگیری پریشان بر کمر! دلواپس است دست بر پهلو خودش را میرساند قتلِگاه میرود از پیکرت بر نیزه «سر»، دلواپس است! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e