#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
پای دل در پیشگاه یار لغزش میکند
هرچه با ما میکند، این نَفْسِ سرکش میکند
زیرِ گوشِ من بزن..، شاید بیاید اشک من
عاقبت این گریه ما را اهل بخشش میکند
اوّلِ ماه آمدم، رَدَّم نکن ای با مَرام
سفرهداریِ تو را عالم ستایش میکند
ای به قربانِ کریمی که گدا را پَس نَزَد...
رَبِّ ما با عبد خاطی نیز سازش میکند
جان سلطان خراسان، آبرویم را نریز...
این گناهآلوده دارد از تو خواهش میکند!
هر زمان دلگیر بودم، گفتهام: یا فاطمه
کودکِ آزُرده را مادر نوازش میکند
بد خُمارم..، چارهَی من چیست؟! انگور "نجف"
مستِ حیدر دور این میخانه گردش میکند
لذت افطار قنبرهاست..، خرمایِ "علی"
نوکری را رزق او دارای ارزش میکند
حُبِّ حیدر شرطِ اصلیِ قبول بندگیست
روزِ حشر او را خدا معیار سنجش میکند
چارهی بی تابیِ ما صحن شاه کربلاست
آتشِ دل در حریمِ او فروکش میکند
روزهدارِ تشنهلب! فَبْکِ عَلَی العَطشان حـسیـن
گریه را تنها خدا بر او سفارش می کند
▪️
آنقَدَر زیر سُمِ مرکب تنش پاشیده شد
بوریا با گریه گفت: این جسم ریزش میکند!
✍ #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #شب_جمعه
گفتند خالق تو، دارد بنای عفوت
با سر دویده ام چون دارم هوای عفوت
از روسیاهِ بدکار یک بار، دل نکندی
جرم مرا نوشتی، یک عمر پای عفوت
حسّ غریبه ها را اصلاً ندارم اصلاً!
تو عاشق گنهکار، من آشنای عفوت
خواب از سرم پریده، از بسکه گریه کردم
دنبال خود کشیده، من را صدای عفوت
سربار بودم اما من را بغل گرفتی
بار عذابم افتاد، بر شانه های عفوت
خون مرا بریز و ترس مرا مریزان
چون بیشتر می ارزد، خوف و رجای عفوت
بی آبرویی ام را اهل کسا خریدند
آخر مرا کشیدند، زیر عبای عفوت
قبل از تو که ببخشی، دیدم حسین بخشید
لطف حسین نگذاشت، جایی برای عفوت
یارب گدای ارباب، دارد هوای ارباب
با تذکره بگو که این هم بجای عفوت
✍ #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
با آنكه حدّ جرمم، بالاتر از عذاب است
جرم مرا حساب و عفو تو بي حساب است
با لطف بی کرانت در پيشگاه عفوت
العفو يك گنهكار بالاترين ثواب است
عفو تو كوه خجلت بر شانهام نهاده
بر روي دوشم اين كوه سنگينترين عذاب است
دستم به بند عصيان پايم به دام شيطان
قلبم هماره بيمار چشمم هميشه خواب است
چون لالهی خزاني رفت از كفم جواني
شرمنده پيريِ من از دورهی شباب است
با اين گناه بسيار گويي گنه نكردم
برهر گناهم از تو صد پردهی حجاب است
مگذار تا بريزد بر خاك آبرويم
بي آب رحمت تو اين آبرو سراب است
اشك خجالت از من لطف و عنايت از تو
جرم من است ظلمت عفو تو آفتاب است
هر ناله شعلهی دل هر شعله شاخهی گل
هر قطره اشك خجلت دريايي از گلاب است
باران اشك "ميثم" از ابر رحمت توست
اين ابر آسمانش از چشم بوتراب است
✍ استاد #غلامرضا_سازگار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🥀 یا اباعبدالله...
نگاه از زائرِ خود بر نداری
ز گریه نوحهای بهتر نداری
زیارتنامهی بالایِ سر را
کجا باید بخوانم؟ سر نداری
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
✿ اَللّهُمَّ ارْزُقنـٰا زِیٰارَۃَ الْحُسَیْن ✿
#امام_زمان_عج_مناجات؛ #ماه_مبارک_رمضان؛ #روز_جمعه؛ #حضرت_رقیه_س_شهادت
جا دارد اگر از غم دلدار بمیرم
در گریه رهایم کن و بگذار بمیرم
مجموعهای از درد و مصیباتِ گران است
هر جمعه که در حسرت دیدار بمیرم
حالا که درِ وصلْ بهرویم شده بسته
سر را بگذارم سرِ دیوار بمیرم
از حُسن کمالش بنویسم همهی عمر
اصلاً چه خیالی که سرِ دار بمیرم
یا رب سببی ساز ببینم گل رویش
مگذار که با دیدهی خونبار بمیرم
یک بار اگر قرعهی وصلش به من افتد
نزد پسرِ فاطمه صدبار بمیرم
ماه رمضان روزی من کن که کنارش
یا وقت سحر یا دم افطار بمیرم
**
ای کاش که لب تشنه، گرسنه، دم افطار
در روضهی آن پای پر از خار بمیرم
جانهای دو عالم همه قربان رقیه
میگفت که من پای غم یار بمیرم
بابای من از راه میآید به خرابه
حیف است که در کوچه و بازار بمیرم
کعب نی و زنجیر و لگد، ضربهی سیلی
حق دارم از این هجمهی آزار بمیرم
تب کردهام از دوری تو، عشق همین است
اصلاً گلهای نیست که بیمار بمیرم
بی وقفه صدایت زدم و شمر مرا زد
از لذتِ شیرینیِ تکرار بمیرم
در طول مسیر عمه سپر بود برایم
شرمنده از این شدت ایثار بمیرم
خیلی به سرت زخم نشستهست، شمردم
میخواهم از این غُصهی بسیار بمیرم
حالا که سرت آمده و پیکر تو نیست
در گریه رهایم کن و بگذار بمیرم
✍ #محمدعلی_بقایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#حضرت_رقیه_س_شهادت
خشكی چشم پشیمان مرا دریابید
به غباری سر مژگان مرا دریابید
من اویسم ز قَرَن آمدم آقایم نیست
چشمهای تر ِ حیران مرا دریابید
كاش میدیدم و با گریهكنان میگفتم
حال آقای پریشانِ مرا دریابید
میزنم سینه به پایِ غمتان تا یك روز
سینهی خستهی سوزان مرا دریابید
كاش در روضه فقط جان بسپارم پیشت
كاش در كرب و بلا جان مرا دریابید
گریهی مادرِ تو میرسد از روضهی ما
دستها، چاك گریبان مرا دریابید
مادرت باز به سر میزند و میگوید
پسر تشنه و عریان مرا دریابید
عمّهی كوچک ِ تو داشت به زینب میگفت
زخمهای لب مهمان مرا دریابید
✍ #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#حضرت_رقیه_س_شهادت
بر درد تنهایی دچارم ای نگارم
پایان ندارد انتظارم ای نگارم
پاییزی ام، هجران امانم را بریده
برگرد ای باغ و بهارم ای نگارم
خواب مرا فکر وصال از من گرفته
هر شب به یادت بی قرارم ای نگارم
آواره ای بودم مرا نوکر نوشتی
نوکر شدن شد افتخارم ای نگارم
با تو که باشم قدر یک دنیا می ارزم
منهای تو، بی اعتبارم ای نگارم
این آبرو، این اشک ها، این مهر زهرا
من هر چه دارم از تو دارم ای نگارم
بخشید اگر ما را خدا لطف خودت بود
ای رحمت پروردگارم ای نگارم
می ترسم از جان کندنم، پیشم میآیی؟
در وقت سخت احتضارم ای نگارم
مثل همیشه آخر کارم، خودم را
دست رقیه می سپارم ای نگارم
**
کنج خرابه ناله زد فخر دو عالم
بابا بیا امشب کنارم ای نگارم
دیگر نمی بینم سرت را روی نیزه
کم سو شده چشمان تارم ای نگارم
بر ما اسیرانِ زمین خورده نظر کن
بالانشینِ نی سوارم، ای نگارم
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
#حضرت_رقیه_س_شهادت
از جهان گر چه به جز غصه ندیدیم حسین
غم و اندوه شما باز خریدیم حسین
شیوهی چشم شما بود به دل آتش زد
چقدر از غمتان داغ کشیدیم حسین
آتش عشق تو تا روز ازل شعله کشید
ما چنان دانهی اسپند پریدیم حسین
تو قتیل العبراتی، تو حسین اشکی
ما هم عمریست به پای تو شهیدیم حسین
قصد، پروانه شدن بود که بر سینه زدیم
پیلهی عشق تو در سینه تنیدیم حسین
**
قامت افراخته بودیم چنان سرو ولی
دخترت را چو بدیدیم خمیدیم حسین
ما به دنبال تو با پای پر از آبلهاش
در پی قافلهی روضه دویدیم حسین
آنقدر خار به پاهای من و عمه رسید
تا به این منزل ویرانه رسیدیم حسین
✍ #امیر_عظیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات؛ #شب_سوم؛ #حضرت_رقیه_س_شهادت
بسته شد روز ازل قول و قرارم با حسین
شکرُ لله! شد مبارک روزگارم با حسین
سینهزنها یا ز نسل جون یا که قنبرند!
خیر دیده قرنها ایل و تبارم با حسین
من گنهکارم! قبول! اما میآیم روضهاش
شک ندارم آخرِ سر رستگارم با حسین
هرکجا که میروم مردم سلامم میکنند
پیش مردم اینهمه بااعتبارم با حسین!
کربلا یعنی هرآنجا که سلامش میکنند!
السلام ارباب! حالا همجوارم با حسین
روضه رفتنهای ما تجدید بیعت کردن است
روضه روضه دستِ بیعت میفشارم با حسین
حاجت من را نداده! ناز شصتش که نداد
بهر حاجتها مگر منکار دارم با حسین؟!
دوست دارم مرگ را، چون وقت مرگم میرسد
کیف دارد لحظههای احتضارم با حسین
اول ایمان حسین و آخر ایمان حسین
من فقط سر را به سجده میگذارم با حسین
**
دخترش هم سوخته، هم زخمی و هم بیکس است
آمدم در روضهاش حالا ببارم با حسین
✍ #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات؛ #شب_سوم؛ #حضرت_رقیه_س_شهادت
بی تاب وبی صبر و قرارم در فراقت
یابن الحسن(عج) ابربهارم در فراقت
در سینه آتش دارم و در دیده باران
این است حال و روزگارم در فراقت
یک عمر در دل بودی و از دیده پنهان
هم با منی، هم غصه دارم از فراقت
هر صبح و شب در خلوت خود روضه دارم
شد روضهها دار و ندارم در فراقت
**
یاد سه ساله دختری که گفت: بابا
رفتی و من چشم انتظارم در فراقت
بابا منی که دست تو زیر سرم بود
بر خاکها سر میگذارم در فراقت
میسازد عمه با من و با مشکلاتم
میسوزد عمه در کنارم در فراقت
امشب بیا باخود ببر جاماندهات را
بابا دگر طاقت ندارم در فراقت
✍ #علی_ساعدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #شب_سوم #ماه_مبارک_رمضان
نشستهام رمضان را کنار خوانِ رقیه
منم گدای همین لطفِ بیکران رقیه
اگرچه رانده شدم از همه ولی به امیدی
رساندهام سر خود را به آستان رقیه
نمیزند لب خود را به لقمهای که حرام است
هر آنکه میخورد از رزق آب و نان رقیه
خداکند نزنم باز زیر قول و قرارم
و سربلند بمانم در امتحان رقیه
گره گشایی ما روضههای سوم ماه است
که میهمان خدائیم و میهمان رقیه
به نالههای منِ تَحبِسُ الدعا نظری کن
به نالهی اَبَتا یاحسین جان رقیه
نشستهام سر سجاده واکند به دعایش
زبان لال مرا لکنت زبان رقیه
کمان شده قد من با گناههای زیادم
مرا ببخش قسم بر قد کمان رقیه
به خاک چادر زینب قسم که در صف محشر
تمام گریه کنانند در امان رقیه
خمیده راه اگر میرود بخاطر این است
که خورده ضربِ لگدها به استخوان رقیه
گرفته است چه محکم به دست معجر خود را
رسیده آتش خیمه به گیسوان رقیه
✍ #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #شب_سوم #ماه_مبارک_رمضان
شمیم عفو خدا بر مشام میآید
برای زخم گناه التیام میآید
اگر چه بندگیام ناقص است و ناچیز است
ز سوی حضرت حق فیض عام میآید
بخواه هر چه که خواهی از آستان کریم
دوباره مرغ اجابت به بام میآید
ملائکه همه چشم انتظار ما بودند
ز عرش و فرش طنین سلام میآید
اگرچه طُعمه شیطان برای مؤمن هست
اگرچه نفس به همراه دام میآید...
بناست پاک شود نامهی گناهانم
اگر که از منِ شرمنده نام میآید
شدم غریب در این قعرِ چاه تنهایی
برس به داد خدایا! صِدام میآید؟...
چه روشن است دل من در این شب تاریک
برات رفتن تا کربلام میآید
و تا دوباره بگرییم از غمی جانکاه
گریز مرثیه از سمت شام می آید
**
گرسنه است به ویرانه دختری اما
ز خانهها همه بوی طعام میآید...
✍ #محمدحسین_مهدی_پناه
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e